اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
"عهد قجری"ها ؛ بلای جان "بهشتی" های مظلوم دیروز و امروز
اخبار اجتماعی - "عهد قجری"ها ؛ بلای جان "بهشتی" های مظلوم دیروز و امروز
در آستانه سالروز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید مظلوم آیت الله بهشتی وهفتاد و دوتن از یارانش هستیم. فرصت مناسبی است به گذشته ها برگردیم و از لابلای تاریخ برای آینده خویش ره توشه ای برداریم.عبدالرحیم اباذری
آیت الله شهید سید محمد حسینی بهشتی از جمله روحانیون روشن ضمیری است که دشمنان به گوهر وجودی اش پی بردند و با ارتکاب جنایتی بزرگ از خدمات اجتماعی وسیاسی او مانع شدند و این مجتهد سیاسی و زمان شناس را از صحنه سیاسی و اجتماعی کشور حذف کردند.
یکی از مشکلات شخصیت هایی مانند آیت الله بهشتی این بود و هست که این بزرگان چون حداقل نیم قرن از زمان خویش جلوتر هستند ،افکار و اندیشه هایشان برای بسیاری، حتی تحصیل کنندگان حوزوی و دانشگاهی قابل درک و هضم نیست و مشکل آفرین می شود. هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود ،وقتی شهید بهشتی متوجه شد بعضی از طلاب وفضلای جوان در تلاش وتکاپو هستند تا مردم را به زور به بهشت ببرند ، طی سخنانی در مسجد اعظم قم خطاب به آنان چنین گفت:
« به طلاب و فضلای حوزه هم به دنبال این بحث یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبنای معیارهای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید، زمینه سازی کنید برای رشد اسلام ، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می خواهد خودسازی داشته باشد،خودش ،خودش را بسازد،اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، که اگر تحمیل کردید آنها علیه این تحمیل تان طغیان خواهند کرد.
انسان عاشق آزادی است ، می خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد،"اما شاکرا واما کفورا"؛ آنقدرتحمیل راه وعقیده بر انسان ها نامطلوب است که خدا به پیامبر اکرمش خطاب می کند.(پیغمبر اصرار داشت،پافشاری می کرد،زحمت می کشید، خودش را به رنج وتعب می انداخت که مردم را به راه خدا بیاورد) که ای پیغمبر کار تو هم حد دارد.(افی انت تکره الناس حتی یکونوا مومنین ) تو می خواهی مردم را وادار کنی، مجبور کنی که آنها مومن باشند؟ اینکه راه پیغمبر نیست.
توصیه من به طلاب عزیز وبه فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید،دعوت کننده به حق باشید،آمر به معروف وناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامی اش باشید،اما مجبور کننده مردم در راه اسلام نباشید،چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشکفد. ندیدید مردم ما در این دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشی وچه خود شکوفائی نشان دادند؟
بزرگ ترین اصل بعد از پیروزی یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب است ،همین طور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند ورهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا وراه اسلام، راه حق وراه خیر و صفا و راه صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند، این است سفارشم به طلاب وفضلای عزیز. » (روزنامه اطلاعات،پنجشنبه،15/12/1357،ش 15801 ،ص5)
این سخنان با این که روشن ومبرهن بود اما برای بسیاری از همکسوتان ایشان مفهوم نشد و بسیار گران آمد. برخی محافل و افراد تنگ نظر که همه چیز را از روزنه تنگ و تاریک خود می بینند نتوانستند معنای درست سخنان شهید بهشتی را دریابند یا منافع شان را در خطر دیدند، شروع به فضا سازی کردند . گفتند بهشتی دین تازه ای آورده است واین حرف ها بدعت در دین است وشروع به اتهام زنی های عجیب و غریب کردند.
نسل حاضر و آینده خیال نکنند که اتهام بی دینی ، ریاست طلبی ، وابستگی به اجانب،انگلیسی وآلمانی بودن و سایر تهمت ها وافترا ها را فقط گروه های ضد انقلاب ، مجاهدین خلق ، حزب توده ، فدائیان خلق و... به ایشان می زدند ، بلکه افرادی به ظاهر مقدس ، با قیافه های متدین ، اول وضو می ساختند و قصد قربت می کردند ، بعد به انگیزه دفاع از حریم دین و انقلاب ، این تهمت ها ودروغ ها را به او می بستند.
حتی یک هفته قبل از شهادت شهید آیت الله بهشتی درب مدرسه فیصیه را به روی ایشان بستند تا به تصور خودشان مانع از سخنرانی و بدعت گذاری های او بشوند! بهشتی مظلوم در حالی روز هفتم تیر 1360 ترور فیزیکی شد وبه شهادت رسید که قبل از آن ، صدها بار توسط ایادی متحجر و محافل تندرو، ترور شخصیتی شده بود.
تنها یکی از آنها ، آقای شیخ علی تهرانی بود. او در مدرسه «پریزاد و دودرب» حوزه مشهد ، تدریس فلسفه ودرس اخلاق داشت. مقالات اخلاقی او مرتب در روزنامه ها و مجلات چاپ می شد و به قول بعضی ها غوغا می کرد،اما تندروی ها ، تنگ نظری ها واحیانا حسادت هایش ، خیلی زود او را از پای در آورد و آنچه نمی بایست می شد، شد.
این گونه تندروی ها واتهام زنی ها نسبت به اشخاص مصلح واحیا گر از صدر اسلام تاکنون همیشه بوده و بعد ها نیز خواهد بود ، چنانکه هم اکنون نیز شاهد همین اتهام زنی های کذایی نسبت به اشخاص محترمی هستیم که می خواهند راه خمینی وراه بهشتی را استمرار بخشند و یا امروز خودشان بحق «بهشتی زنده» به شمار می آیند.
جالب تر، کسانی که آن روز بهشتی مظلوم را، آماج تهمت ها و تمسخر ها قرار می دادند ،امروز ماسک حمایت از «بهشتی دیروز» بر چهره انداخته و عکس آن مظلوم بر بالای سر گرفته ، این بار «بهشتی های امروز » را مورد هجمه قرار داده و زیرکانه ندای واسلاما سرمی دهند و به راستی بزرگ ترین فتنه نیز همین است و تشخیص سره از ناسره آن برای بسیاری دشوار.
راستی چه کسانی دیروز آن شهید مظلوم را «راسپوتین انقلاب» می نامیدند و هم اینک چه کسانی « بهشتی های امروز» را به انگلیسی و آمریکایی بودن متهم می سازند؟! نقاط مشترک اینان در چیست؟
در تاریخ آمده است وقتی سید جمال الدین اسد آبادی به دستور ناصرالدین شاه دستگیر و زندانی شد، یکی از شاگردانش به نام میرزا رضا کرمانی در صحن حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) طی سخنانی خطاب به زائران گفت: ای مردم ! شما آمده اید «امامزاده های مدفون در زیر خاک» را زیارت کنید واز آنها تجلیل نمایید که بسیار کار ارزشمندی است اما نمی دانید در این کشور چه ظلم وستم وجنایتی هایی در حق «امامزاده های زنده» می کنند وآنها را به بهانه های واهی به غل وزنجیر می کشند.
باید از نکته های تاریخی درس عبرت بگیریم، بخصوص هشت سال دوران حاکمیت جریان افراطی وانحرافی ، تجربه تلخی برای مردم ایران شد. مبادا به خاطر دفاع از شهید بهشتی دیروز از شهید بهشتی های امروز غفلت کنیم .
نباید اجازه داد کسانی به خود جرات داده و از شهید بهشتی دیروز خاطره نقل کنند و بعد به وسیله آن بهشتی های امروز را از صحنه خارج نمایند.
مبادا خاطره گویی از شهید بهشتی دیروز حربه ای برای سرکوب بهشتی های امروز باشد. هر دوی اینها در کنار هم برای ما ارزشمند است غفلت از یکی وتوجه به دیگری انحراف آشکار است.
اگر هوشیار و بیدار نباشیم ، زمینه آن همه فجایع ومصائب دوباره فراهم شده وشخصیت های اصیل وتاثیر گذار انقلاب و نظام باز از صحنه های نقش آفرینی به انزوا کشیده خواهند شد وبه دنبال آن انحراف، انحطاط ، انهدام ، توسری خوری ،سردرگمی و اختلاف و فضای بدبینی وامنیتی دامن همه را خواهد گرفت.
« ان الله لا یغیربقوم ما یغیروا بانفسهم» هر چه کردیم به دست خود کردیم. این ما هستیم که تصمیم می گیریم سرنوشت خود را به دست چه کسانی بسپاریم؟ به دست پر توان شخصیت هایی که مانند بهشتی ، حداقل نیم قرن از زمان خویش جلوتر هستند؟ یا تحت تاثیر القائات ووسوسه های آنهایی گرفتارمی شویم که بیش از این مدت از زمان خود عقب ترند و به قول معروف در «عصر قَجَری» زندگی می کنند؟
اخبار اجتماعی - عصر ایران
ویدیو مرتبط :
#27 چرا به AMP نیاز داریم؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بوق آفریقایی و توپ اروپایی بلای جان بلاتر
با داغ شدن بازار تساوی در رقابتهای جامجهانی 2010، بازیکنان و سرمربیان تیمهای حاضر انگشت اتهام را به توپ جدید آدیداس و شیپورهای گوشخراش تماشاگران آفریقایی نشانه رفتهاند.
هرچند شیپور وو-وو-زلا واقعا اعصابخردکن است، اما توپ جابولانی هیچ مشکلی ندارد و تقصیر از بازیکنانی است که به اندازه کافی با این توپ تمرین نکردهاند.
این روزها بازار تساوی در رقابتهای جامجهانی 2010 داغ شده و همه، از بازیکن و سرمربی گرفته تا بقال سرکوچه، توپ جدید بازیها را مقصر اصلی این اوضاع میدانند. میگویند توپ جدید در اثر ضربه شتاب بیشتری میگیرد و با سرعت بیشتر و حرکت عجیبوغریبتری پرواز میکند. به همین دلیل هم اغلب توپها گل نمیشود!
جالب است که از سال 1976 / 1355 تاکنون که در هر دوره از بازیهای جام جهانی از توپ جدید آدیداس استفاده شده، آغاز رقابتها با شکایت بازیکنان و بخصوص دروازهبانها از رفتار عجیب توپ همراه بوده است. در هر دوره، توپ جدیدتر با آیرودینامیک بهتر طراحی میشد و تغییر شیوه حرکت توپ در هوا، بازیکنان و دروازهبانانی را که به توپ جدید عادت نداشتند، دچار مشکل میکرد.
تازهترین توپ آدیداس هم که جابولانی نام دارد، از این امر مستثنی نیست. دروازهبانان میگویند که این توپ، سریعتر حرکت میکند و ضربه آن نیز شدیدتر است (که در نتیجه سرعت بیشتر توپ اتفاق میافتد) و از آن بدتر اینکه در طول حرکت، مسیر غیرمتعارفی را میپیماید. شایعاتی هم پخش شده که این توپ سبکتر از توپهای دیگر است، یا در سطح آن لایههای خاصی استفاده شده که انرزی ضربه را با اتلاف کمتری منتقل میکند.
آزمایشهایی که فیزیکدانان، چه در دانشگاه لافبرا در انگلیس (که توپ در آن جا طراحی شد) و چه دانشگاههای دیگری که این توپ را آزمایش کردهاند، نشان میدهد که این توپ به هیچ وجه سبکتر از دیگر توپهای فوتبالی نیست که پیش از این ساخته شده بود و بنابراین در اثر ضربه ،شتابش تفاوت خاصی ندارد، اما ویژگیهای خاص آن که این توپ را به کرویترین توپ ساختهشده تاکنون تبدیل کرده، موجب تفاوت حرکت آن در هوا میشود.
توپ جابولانی فقط از 8 قطعه تشکیل شده که به کمک حرارت به یکدیگر چسبیدهاند؛ تازه هر یک از این قطعات نیز به صورت کروی قالبگیری شدهاند تا کرویترین توپ کل دوران بازیهای جام جهانی باشد. چسباندن لایهها به یکدیگر هرچند مشکلی مانند نفوذ رطوبت را برطرف میکرد، اما باعث افت ثبات پرواز توپ میشد. به همین دلیل، استادان هوافضای دانشگاه لافبرا پیشنهاد کردند شیارهای هوایی در سطح توپ ایجاد شود تا علاوه بر تامین ثبات پرواز، از نیروی مقاومت هوا کاسته شود. علاوه بر این، توپ جابولانی لایه برجستهای در سطح خود دارد که میزان تماس توپ با کفش بازیکن را افزایش میدهد.
وقتی سطح تماس ضربه بیشتر باشد و تغییر شکل ظاهری توپ هم کمتر باشد، اتلاف انرژی ضربه هم کمتر خواهد بود و بنابراین، جابولانی با همان ضربه، سریعتر حرکت میکند. از سوی دیگر، کاهش نیروی مقاومت هوا بدان معنی است که توپی که بازیکن از فاصله 20 متری شوت میکند، افت سرعت کمتری دارد. وقتی دو عامل فوق را با هم ترکیب کنید، بدان معنی است که هم سرعت اولیه توپ بیشتر است و هم افت سرعت آن کمتر است؛ بنابراین، سرعت متوسط بیشتر خواهد بود و توپ، هم سریعتر از انتظار دروازهبان به دروازه میرسد و هم ضربهاش شدیدتر خواهد بود.
از سوی دیگر، عامل ارتفاع را هم نباید فراموش کرد. اختلاف ارتفاع در ورزشگاههای برگزاری رقابتها به 1700 متر میرسد و اختلاف فشار هوا در ورزشگاههای مرتفع، هم باعث افت مقاومت هوا میشود و هم سرعت توپ را افزایش میدهد.
شرکت آدیداس هم با انتشار بیانیهای اعلام کرد مشکلی در طراحی توپ وجود ندارد و این تقصیر بازیکنان برخی تیمهای خاص است که با این توپها به مقدار کافی تمرین نکردهاند. آمارها نشان میدهد 51 درصد از بازیکنان حاضر در جام جهانی از بهمن ماه گذشته به این توپ دسترسی داشته و با آن تمرین کردهاند و فقط بازیکنان تیم ملی انگلیس هستند که به دلیل قرارداد سفت و سخت نایک در عدم استفاده از توپهای دیگر در رقابتهای لیگ برتر این کشور، فقط از 4 هفته پیش توانستهاند با جابولانی تمرین کنند.
چرا وو-وو-زلا اینقدر گوشخراش است؟
مساله دیگری که در بازیهای امسال بسیار دردسرساز شده، استفاده تماشاگران آفریقای جنوبی از بوقهایی است که وو-وو-زلا نامیده میشوند. البته بازیکنان تیم ملی آفریقای جنوبی این بوقها را عضو دوازدهم تیم خود میدانند، اما دیگر تیمهای شرکتکننده در جام، آنها را آزاردهندهترین بخش بازی خواندهاند.
وو-وو-زلا، یک ساز بادی مانند یک شیپور بلند ساده است که نوازنده آنرا با لرزش لبها و دمیدن هوا به درون محوطه میانی مخروطیشکل آن مینوازد. لرزش لبها که حدود 235 بار در ثانیه است، علاوه بر این باعث پیچیدن صدا در هوای دمیدهشده در این مخروط میشود. اگر وو-وو-زلا صحیح و توسط یک نوازنده چیرهدست نواخته شود، صدای آن یادآور شیپورهای شکار خواهد بود، اما زمانی که توسط فوتبالدوستان هیجانزدهای نواخته میشود که سررشته چندانی هم از موسیقی ندارند، تحمل آن به مراتب سختتر خواهد بود. یک تازهکار نمیتواند بسامد صدا را ثابت نگه دارد یا حرکات لبها را یکنواخت حفظ کند و نتیجه چنین شرایطی، صدایی شبیه به صدای یک فیل خواهد بود.
اما غوغای عجیب درون استادیومهای جامجهانی چندان شباهتی به صدای فیلها یا ترومپت ندارد! زمانی که صدها وو-وو-زلا با هم نواخته میشوند، صدایی آزارنده و یکنواخت به گوش میرسد. اینبار هر یک از افراد بسامد صدای متفاوتی را ایجاد خواهد کرد و هماهنگی زمانی چندانی هم میان لحظههای زدن وو-وو-زلا وجود ندارد. در نتیجه صدا مرتب کم میشود و اوج میگیرد و صدایی که به گوش میرسد بیشتر شبیه صدای حمله چندینهزار زنبور به ورزشگاه است!
اما چرا صدای وو-وو-زلا اینقدر بلند است؟ دلیل این قدرت صدا شکل مخروطی باریک و قیفمانند وو-وو-زلا است. دانشمندان در کنار بسامد 235 هرتزی که متناظر با ریتم و آهنگ این بوقها است، فرکانسهای قویتری مانند 470، 700، 940، 1171، 1400 و 1630 هرتز را نیز اندازه گرفتهاند.
سازهای قیفیشکل میتوانند بسامد بالاتری را نسبت به انواع استوانهای ایجاد کنند و از سوی دیگر اغلب این فرکانسها در محدودهای از صوت قرار دارند که گوشهای ما نسبت به آن حساسترند. به همین دلیل صدای ساکسیوفون هم بلندتر از قرهنی به گوش میرسد.
به گزارش بخش آسیبشناسی ارتباطات دانشگاه پریتوریا در آفریقای جنوبی، شدت صدای تولیدشده توسط این بوقها در فاصله یک متری 116 دسیبل است و بنابراین شنیدن این صدا در طولانیمدت میتواند به شنوایی فرد آسیب بزند. در واقع شنیدن این صدا برای 7 تا 22 ثانیه میتواند از محدوده صدای مجاز در محل کار تجاوز کند! صدای صدها وو-وو-زلا میتواند به مراتب بلندتر باشد، حتی نمونههایی از آسیبهای شنوایی موقت نیز در بین تماشاچیان مشاهده شده است.
اما به نظر نمیرسد که تمام آزار دهندگی وو-وو-زلا به دلیل شدت بالای صدای آن باشد. هرچند صدای بلند مانند نوعی هشدار برای سیستم شنوایی ما عمل میکند و نتیجه آن ترس یا نادیدهگرفتن صدا است (البته در مورد وو-وو-زلا آنقدر صدا بلند است که انکار آن یا عادت کردن به صدا تقریبا غیرممکن باشد)؛ اما صدای وزوز یا همهمه نامفهوم این صدا میتواند آنرا آزارندهتر جلوه دهد. این در مورد صداها به اثبات رسیده است. علاوه بر این نادیده گرفتن این صداها از صداهای پهنباند مانند خشخش رادیویی که درست تنظیمنشده به مراتب سختتر است. شاید به این دلیل که تهدیدها مانند صدای یک شیر گرسنه هم حاوی مؤلفههای صدایی هستند که چندان برای ما مفهوم نیستند. البته این تنها یک فرض است.
جالب است بدانید که رسانههایی مانند تلویزیون و رادیو برای کاهش تأثیرات این صدا کارهایی کردهاند. آنها میتوانند حجم صدای تماشاچیان را نسبت به صدای مفسر بازی کم یا زیاد کنند. اما ای کاش کار به همین سادگی بود. اگر صدای ورزشگاه بسیار کم شود، فرد هنگام تماشای تلویزیون دیگر نمیتواند جو ورزشگاه را به خوبی حس کند و به همین دلیل حذف صدا از نظر خیلیها گزینه خوبی نیست...../تحلیل:خبرآنلاین