اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

گفتگو با یک معلم استثنائی و فداکار +عکس


یک سالی درگیر شیمی درمانی عزیزی بودم. در کنار تمام دردهای دوران درمانش؛ ریختن مو‌های او رنج مضاعف من بود.

قدس آنلاین:  یک سالی درگیر شیمی درمانی عزیزی بودم. در کنار تمام دردهای دوران درمانش؛ ریختن مو‌های او رنج مضاعف من بود.

چنانکه تصمیم داشتم مو‌هایم را بتراشم ولی هیچ‌وقت جرأت و جسارت این کار را نداشتم. بنابراین وقتی شنیدم آقای «محمدعلی محمدیان» آموزگار مریوانی برای همدردی با شاگرد بیمارش «ماهان» مو‌هایش را تراشیده، بی‌هیچ اغراق و بزرگنمایی ستایشش کردم. کار انسان‌دوستانه او که می‌تواند فصل تازه‌ای در کار معلمی در کشورمان باشد، بهانه‌ای شد برای یک گفت‌وگوی صمیمی با این معلم ایثارگر مریوانی.



آقای محمدیان! شما چند سال است، معلم هستید و در چه مقطعی تدریس می‌کنید؟

- من 23 سال سابقه تدریس دارم.19 سال آن را به خواست خودم در روستا‌ها مشغول خدمت بودم که این زمان بسیار برایم ارزشمند بوده است. من این 23 سال را در مقطع ابتدایی تدریس کرده‌ام و مدت چهار سال است پیوسته در پایه دوم ابتدایی مشغول کارم.

شما این روز‌ها برای بسیاری از مردم به عنوان یک الگو شناخته می‌شوید، الگوی شما در زندگی چه کسی بوده است؟

- من در خانواده‌ای مذهبی پرورش پیدا کرده‌ام. پدر و مادرم نسبت به انجام فرایض دینی و مسایل تربیتی و اخلاقی تأکید بسیاری داشتند. در واقع پدر و مادرم همیشه الگوی من بودند. همچنین در کنار تربیت خانوادگی، درک آموزه‌های دینی و تجربه سالها تدریس در مناطق محروم و روستایی به من فرهنگ زندگی مطلوب را آموخت.

این روزها شما به عنوان نمادی از همدردی در کشورمان شناخته می‌شوید، به نظرتان فرهنگ همدردی در جامعه ایرانی چه جایگاهی دارد؟

- به باور من جامعه ایرانی، جامعه‌ای احساسی و عاطفی است که مهرورزی و نوعدوستی در آن به روشنی دیده می‌شود. چنانکه از وقتی تصویر من در دنیای مجازی و سایتها نشان داده شده با بازتاب بسیاری روبه‌رو شده است. به طوری که از اقصی نقاط کشور مردم تماس گرفتند و پیام دادند و از سر مهربانی، این حرکت را که به نظرم چندان اهمیت نداشت تحسین و تقدیر کردند. بدین ترتیب نشان دادند حرکتها و رفتارهای انسان‌دوستانه در جامعه ایرانی نادیده گرفته نمی‌شود.

وقتی برای نخستین بار با موهای تراشیده به کلاس رفتید، واکنش «ماهان رحیمی» شاگرد بیمارتان چه بود؟

- من به هیچ وجه نگفتم هدفم از تراشیدن موها همدلی با اوست، ولی ماهان خودش این موضوع را فهمیده بود. برای همین وقتی به کلاس وارد شدم احساس کردم اشک در چشمانش حلقه زده است. بعد هم او آرام به طرفم آمد و در گوشم گفت: آقای آموزگار! شما برای من مو‌هایتان را تراشیدین؟ من جواب دادم: پسر گلم! مگه اشکالی داره؟ ماهان بسیار خوشحال شد.

شما چرا چنین رفتاری کردید؟


- حدود یک سال و چند ماه است این دانش‌آموز درگیر بیماری و درمان است و مو‌هایش ریخته است. ماهان از برخی رفتارهای کودکانه همکلاسی‌هایش گلایه داشت. از طرف دیگر این عارضه سبب شده بود اعتماد به نفسش را از دست بدهد و از نظر تحصیلی افت کند، از این رو من سعی کردم با این رفتار و همدردی با او، روحیه‌اش را تقویت کنم و به او برای تحصیل انگیزه بدهم.

دانش آموزانی که چند روز پیش ماهان را اذیت می‌کردند با دیدن ظاهر تازه شما چه واکنشی نشان دادند؟

- روز‌های اول آنها به من می‌خندیدند و حتی در برخی تصاویری که بعد گرفته شده، بعضی از آنها به شیطنت مشغول بودند، ولی من هیچگاه، هیچ واکنش و حساسیتی از خودم نشان ندادم. گویا هیچ اتفاقی نیفتاده و حتی در موردش در کلاس صحبت نکردم. در واقع سعی کردم حساسیتها را به صفر برسانم. بدین ترتیب با گذشت زمان، همه دانش آموزان رفتار خود را تغییر داده و حتی می‌گفتند می‌خواهند برای همدردی با همکلاسی خود مو‌هایشان را بتراشند. اما من به دلیل اینکه زمستان است و هوا سرد است مخالفت کردم و گفتم می‌توانند بهار این کار را انجام دهند.

والدین ماهان رحیمی وقتی همدردی شما را با فرزند بیمارشان دیدند، چه کردند؟


- خیلی به من لطف نشان دادند و حتی پدرش می‌گفت من می‌خواستم این کار را برای فرزندم انجام بدهم، ولی نتوانستم. من در جوابش گفتم: پسر شما مانند پسر خودم است. این فرزندان امانتهای شما هستند و وظیفه ما معلمهاست که در همه ابعاد مراقب و پرورش دهنده فرزندان شما باشیم.

آقای محمدیان! فرزندان و خانواده شما چه برخوردی با شما داشتند؟


- من سه فرزند دارم که نسبت به رفتار من احساس رضایت و افتخار داشتند، بخصوص آنکه این عمل من بازتاب وسیعی در جامعه داشت. البته من برای انجام این رفتار توقعی نداشتم و اعتقاد دارم، توفیق این عمل را خدا به من بخشید، زیرا هر معلمی می‌توانست چنین رفتاری داشته باشد. به هر روی من سعی داشتم با نشان دادن حس همدردی خود با شاگردم، فرزندانم را با ارزشهای انسانی آشنا کنم. در واقع الگوسازی را ابتدا از خود و خانواده‌ام آغاز کنم. گرچه فرزندانم به لحاظ اخلاقی و پایبندی به فرایض دینی الگو هستند.

وضعیت خانواده ماهان چگونه است؟ آیا آنها توان پرداخت هزینه‌های درمان فرزندشان را داشتند؟

- خانواده وی سه فرزند دارند و پدرش تعمیرکار خودرو است. همچنین زیر پوشش بیمه نیستند و مراکز درمانی نیز حمایت چندانی از آنها نکرده‌اند. بدین ترتیب هزینه درمان ماهان برای خانواده‌اش سنگین است. این در حالی است که خواهر او هم که دانش آموز است دیابت دارد. البته مسؤولان وعده‌هایی برای حمایت از ماهان داده‌اند که هنوز به نتیجه نرسیده است.

در این روزها از شما به عنوان یک معلم قهرمان یاد می‌شود. به نظر خودتان قهرمانها باید چه شاخصه‌هایی داشته باشند؟


- من همیشه به شاگردانم می‌گویم قهرمانها، تنها افرادی نیستند که در رشته‌های ورزشی به پیروزی می‌رسند، بلکه خیلی وقتها مردم عادی هم می‌توانند به عنوان یک پرستار خوب، یک امدادگر خوب و یک شهروند و هموطن خوب با انجام خدمات ارزشمند و انسانی در هر زمینه قهرمان شوند. بنابراین باید تلاش کنند افرادی نوعدوست و دلسوز باشند که هدفشان تنها خدمت به مردم و جلب رضایت خدا باشد.

و آخرین صحبت شما به عنوان یک «معلم» چیست؟


- از مسؤولان آموزش و پرورش و دیگر نهاد‌ها می‌خواهم با هماهنگی مؤثر، نسبت به درمان این‌گونه کودکان توجه بیشتری کنند. حتی شرایطی را برای بهبود کیفیت درمان آنها و معرفی به پزشکان و مراکز درمانی فراهم کنند. به هر حال این کودکان شرایط خاص و شکننده‌ای نسبت به دیگر همکلاسی‌های خود دارند که توجه جدی به آنها را ضروری می‌سازد.


ویدیو مرتبط :
معلم فداکار-ایریا

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

معلم فداکار به دیدار "بهار" رفت(+عکس)



 اخبار اجتماعی - معلم فداکار به دیدار "بهار" رفت

این روزها کم تر کسی است که موسی فردی را نشناسد و تقریبا اکثر رسانه های کشوری حداقل یک بار از وی به نیکی یاد کرده اند. معلمی که شعله های مهر ورزی او در دل تمام دانش آموزان ایران زبانه می کشد.

موسی فردی معلم شهرستان گرمی واقع در استان اردبیل است. که به عنوان نماد مهر و عاطفه، قهرمان ملی، معلم تاثیر گذار، معلم فداکار و... از او یاد می شود.

این قهرمان که با غلبه بر خواسته های شخصی از خود محوری بیرون آمده و زندگی اش را در راه دگر خواهی صرف می کند کارهایش آنقدر از دل بر می آید که لاجرم بر دل می نشیند. او در اردیبهشت 93 چندین و چند مصاحبه مفصل تلویزیونی و رادیویی داشته است و این مصاحبه ها باعث شده این معلم تاثیر  محبتش تا عمق وجود همه وجدان های بیدار رسوخ کند.

به گفته خودش دانش آموزان و اولیا آنها هر روز به او زنگ می زنند و ابراز احساس می کنند، آقای فردی می گوید این ابراز احساس ها برایم بهترین پاداش است.

دغدغه این روزهای اسطوره اما، "بهار شیردل" است، بهاری  که بیماری سرطان بهار وجودش را نرم نرمک به پاییز تبدیل می کند. بهار شیر دل دانش آموز سرطانی از زاهدان است که آقای فردی را در تلویزیون می بیند و رابطه عاطفی نسبت به او در دلش ایجاد می شود و در میان احساسات پاک کودکانه اش تصور می کند که آقای فردی با این همه محبتش پیش هر کودکی که  می رود او حتماً خوب می شود.

آقای فردی در مورد بهار می گوید بهار دانش آموزی مستعد است و به نقل از مادرش می گوید که خیلی هم بازیگوش است اما بیماری بهار دیگر مجال بازیگوشی را از او ربوده است.

آقای فردی در جواب این سوال که بهار رابطه با درسش با وجود این بیماری چه می کند بغض می کند و شکسته شکسته می گوید بهار به علت بیماری نمی تواند سر کلاس بنشیند.

اسطوره مهر و عاطفه با گریه می گوید که بهار از پدر و مادرش می خواهد که با من تماس بگیرند و رابطه تلفنی میان من و بهار برقرار می شود و بهار جملات شیرین و معصومانه ی کودکانه اش را مانند شاپرک برایم به پرواز در می آورد و من غرق می شوم در این همه احساس او بهار به این معلم می گوید که آرزوی من دیدن شماست.
 

اخبار,اخباراجتماعی,موسی فردی

 

این معلم قهرمان بی درنگ بدون در نظر گرفتن مسافت 2300 کیلومتری تا زاهدان در صدد اجرای خواسته بهار بر می آید و به خاطر غافلگیر کردن بهار زمان دقیق سفرش را به او اطلاع نمی دهد و به تهران می رود تا عازم زاهدان شود در تهران دوباره به بهار زنگ می زند که بهار جان الان دارم برای پرواز زاهدان اقدام می‌کنم گویا در این مدت کوتاه بهار حالش نا مساعد می شود و به بیمارستان تهران منتقل می شود.

اسطوره مهر و عاطفه سفر به زاهدان را کنسل می کند و قرار می شود این دیدار در تهران به انجام برسد.

این بخش را از زبان خودش بشنویم. بهار می گوید: وقتی آقای فردی گفت در تهران هستم و هر دقیقه ایی که لحظه دیدارمان نزدیک تر می شود به همان میزان هیجانم بالاتر می رود، دوست داشتم مهربان ترین معلم کشورم  را از نزدیک ببینم.

قلب کوچک بهار با هر چه نزدیک تر شدن این ملاقات تندتر و تندتر می زند و بالاخره این اسطوره از راه می رسد و بهار آن کودک پر شوری که حالا بیماری امانش را بریده است مانند پرنده ایی به آغوش این معلم فداکار می پرد.

مادرش می گوید بعد از بیماری اولین باری است که بهار را اینقدر  خوشحال و امیدوار می بینم حالا دیگر بهار به آرزویش رسیده است و دارد با معلم مهربانش حرف می زند و برایش از عروسک هایش می گوید و از بازی هایش تعریف می کند و معلم مشتاقانه به بهار گوش می دهد، کادویی که اسطوره مهر برای بهار خریده بود گردنبند طلایی بود که نام بهار بر آن حک شده بود، آن را به بهار تقدیم می کند و خوشحالی بهار دو چندان می شود.

آقای فردی از تمام مردم شریف ایران تقاضا می کند که بهار را در یابند تا این کودک ایرانی به دلیل مشکل مالی صدمه نبیند.

از آقای فردی در مورد بنیاد حمایت از دانش آموزان نیازمند که دارد تاسیس می کند سوال کردیم و در این زمینه گفت: من در این بنیاد که آیت الله حسن عاملی امام جمعه محترم استان اردبیل و آقای احد بیوته هنرمند محبوب و برجسته استان اردبیل نیز از آن حمایت می کنند قصد دارم تمام دانش آموزانی چون بهار، آرامش خیال داشته باشند و امیدشان را از دست ندهند این بنیاد قرار است تمام دانش آموزان نیازمند را زیر بال مهربانی اش بگیرد.

در پایان ضمن ارج نهادن به این کار ارزشمند آقای فردی، برای بهار شیر دل آرزوی شفا عاجل می کنیم و از مسئولان محترم استان سیستان و بلوچستان انتظار می رود به کمک بهار بشتابند و از این کار ارزشمند آقای فردی تجلیل کنند.
 اخبار اجتماعی - فرارو