کیهان: نمایندگان ملاقات کننده با خاتمی، خائن هستند و رد صلاحیت آنها قطعی است

 

 

 

حسین شریعتمداری مدیر مسوول روزنامه کیهان در مطلبی تحت عنوان "تا کی درازدستی؟" با انتقاد از نمایندگانی که هفته گذشته با رییس جمهور پیشین ایران سید محمد خاتمی دیدار کرده بودند، حرکت آنها را خیانت و همراهی با دشمنان ملت دانست و بر رد صلاحیت آنها در انتخابات آتی مجلس تاکید کرد. دیروز نیز آیت الله احمد جنتی تصریح داشته بود که نیازی به حضور اصلاح طلبان در انتخابات نیست.

متن یادداشت حسین شریعتمداری بدون پیش داوری درباره محتوای آن به شرح زیر است:

شاید این قضاوت در نگاه اول، دور از انتظار به نظر آید كه ملاقات هفته گذشته جمعی از نمایندگان فراكسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی با آقای خاتمی را مصداق بارز و بی چون و چرای پشت پا زدن به رأی مردم و حركتی خیانت گونه در همنوایی و همراهی با ستون پنجم دشمنان بیرونی ملت تلقی كنیم. این برداشت اگرچه تلخ و ناگوار است ولی متاسفانه واقعیت دارد و شواهد و اسناد موجود كه چرخه ای بیرون از خواست و نظر ما دارند، حكایتی غیر از این ندارند. واكنش برخی از این نمایندگان درباره چرایی دیدار خویش با خاتمی نیز نشانه های قابل دركی از شرمندگی پنهان و یا پشیمانی آنان دارد كه امید است اگر ندانسته دست به این جرم بزرگ آلوده اند، با توبه ای آمیخته به شجاعت، از ادامه آن دست بردارند و آرای مردم را كه با امید فداكاری آنان در راه اسلام و ملت و نظام فراهم آمده، به پای ستون پنجم شناخته شده دشمنان بیرونی نریزند... و در این باره گفتنی هایی هست؛

1- خیانت خاتمی و ایفای نقش ستون پنجم برای مثلث آمریكا، اسرائیل و انگلیس، فقط یك «احتمال»، «برداشت تصادفی» و یا تصوری در حد و اندازه «حدس» و «گمان» نیست، بلكه اسناد فراوان و غیرقابل انكاری از وطن فروشی و خیانت وی حكایت می كند و كیهان تاكنون به نمونه های فراوانی از این اسناد با ذكر منبع و مأخذ اشاره كرده است.

گفتنی است كه هیچیك از اسناد ارائه شده در كیهان، از شمار اسناد محرمانه، طبقه بندی شده و «سری» نبوده و نیست، بلكه تمامی آنها اسناد و مدارك آشكاری است كه دسترسی به آنها با توجه به آدرس و مأخذی كه طی چند سال اخیر در كیهان به آن استناد شده، برای همگان امكان پذیر است. به عنوان مثال، یكی از این اسناد كه خاتمی با دستپاچگی و به گونه ای ناشیانه آن را تكذیب كرده است- و این خود نشان آگاهی وی از خیانتی است كه مرتكب شده- ماجرای دو بار ملاقات پنهان وی با جرج سوروس، صهیونیست معروف آمریكایی و مشهور به پدر كودتاهای مخملی است.

خاتمی در این ملاقات ها، دستورالعمل و فرمول -به زعم خود- استحاله داخلی و انجام كودتای مخملی با كلیدواژه و اسم رمز «تقلب در انتخابات» را دریافت می كند. نكته در خور توجه آن كه كیهان ماهها قبل از فتنه 88 به این ملاقات ها و برخی از مباحث رد و بدل شده در آن با استناد به منابع آشكار اشاره كرده و نسبت به آن هشدار داده بود.

این نكته نیز گفتنی است كه اطلاع رسانی هشدار دهنده كیهان درباره ملاقات خاتمی با جرج سوروس پیش از فتنه 88 و یكسال قبل از بازداشت كیان تاجبخش و عطریانفر و اعتراف آنها به انجام این ملاقات ها بود.

این فقط یك نمونه است و از نمونه های دیگر، نظیر اجرای بی كم وكاست و مو به موی فرمول دیكته شده «مایكل لدین» از سوی خاتمی كه پیشنهاد برگزاری «رفراندوم» در جریان فتنه 88 از جمله آنهاست و بعد از افشاگری كیهان، مایكل لدین بدون آن كه این دستورپذیری خاتمی را انكار كند، در مصاحبه با روزنامه آمریكایی نیویورك تایمز، تلاش كرد، ابعاد و موضوع آن را بی ارتباط با فتنه 88 قلمداد نماید.

خاتمی و موسوی در جریان فتنه 88 به طور آشكار و بدون كمترین پرده پوشی یا انكار، با بهایی ها، سلطنت طلبان، منافقین، ماركسیست ها و تمامی گروه ها و جریانات تروریستی و مخالف اسلام و نظام ائتلاف كرده بودند. آنها مطابق اسناد موجود، نسخه كودتای مخملی و برگرفته از صهیونیست ها نظیر جرج سوروس، جین شارپ، مایكل لدین و... را دنبال می كردند. مثلث آمریكا، اسرائیل و انگلیس، با صراحت از سران فتنه حمایت مالی، تبلیغاتی و تداركاتی داشتند. تا آنجا كه شیمون پرز از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد كرد، نتانیاهو، آنان را سربازان اسرائیل نامید كه به نمایندگی از رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران درگیر شده اند، اوباما، حمایت از فتنه گران را یكی از اصلی ترین محورهای استراتژیك آمریكا برای مقابله با اسلام و نهضت های اسلامی نامید.

فتنه گران روز عاشورا، آشكارا به ساحت مقدس حضرت امام حسین علیه السلام اهانت كردند، وجود مبارك حضرت صاحب الزمان (عج) را نفی كردند، مسجد را به آتش كشیدند، روز قدس به نفع اسرائیل شعار دادند، روز 13 آبان، به حمایت از آمریكا عربده كشیدند و... آیا این همه زشتی و پلشتی نفرت انگیز و مقابله آشكار با اسلام و انقلاب و ائمه اطهار(ع) و مردم مسلمان و... قابل انكار است؟ ... و دهها و صدها نمونه دیگر از این دست خیانت ها كه خاتمی و موسوی مرتكب شده اند و فقط فهرست آن مصداق مثنوی هفتاد من كاغذ است كه در این وجیزه نمی گنجد.

2- اكنون باید از نمایندگان فراكسیون اقلیت مجلس كه با خاتمی دیدار كرده اند پرسید؛ آیا شما از اینهمه جنایت و خیانت بی خبر بوده اید؟ این نمونه ها از جمله اعترافات عوامل دستگیر شده فتنه نیست كه توهم «فشار زندان»!! را دستاویز انكار آن قرار دهید. اگر از این همه وطن فروشی و خیانت آشكار خاتمی بی خبر بوده اید كه بدون تعارف و پرده پوشی شایسته نمایندگی ملت نیستید و اگر از این جنایات باخبر بوده اید- كه بوده اید- چرا به آستان بوسی ستون پنجم نشان دار آمریكا، اسرائیل و انگلیس رفته اید؟ و از این آستان بوسی چه منظوری داشته اید؟

واژه «آستان بوسی» از آن روی به كار گرفته شده كه شما آقایان مطابق آنچه در سایت اختصاصی خود آورده اید، به نصیحت و هشدار نزد خاتمی نرفته اید، بلكه «مرید»گونه به دیدار «مراد»! رفته بودید و گوش جان به ترجمان طوطی وار خاتمی از توهم پراكنی و دروغ بافی دشمنان بیرونی و تابلودار سپرده بودید. آیا غیر از این است؟!

3- آیا طرح این پرسش از نمایندگان فراكسیون اقلیت مجلس - آن عده كه به دیدار خاتمی رفته اند- منطقی نیست كه دیدارتان با خاتمی- به گونه ای كه خود شرح داده اید- با دیدار احتمالی شما با جرج سوروس و جین شارپ و ریچارد رورتی و مایكل لدین و... چه تفاوتی دارد؟! مگر نه این كه به گواهی اسناد یاد شده، خاتمی زبان این مهره های نشان دار بیگانه را به كام گرفته و دستورالعمل آنها را در گام دارد؟!

راستی! اگر خیانت های خاتمی كه به گوشه ای از آن اشاره شد را انكار می كنید- كه نمی توانید انكار كنید- چرا از وی درباره ملاقاتش با جرج سوروس صهیونیست سؤال نكردید؟ چرا نظر وی را نسبت به اظهارات صریح نتانیاهو، شیمون پرز، اوباما و... كه خاتمی و هوادارانش را بزرگترین سرمایه اسرائیل نامیده بودند، جویا نشدید؟! آیا نباید از او می پرسیدید كه چرا در جریان فتنه 88 با منافقین و بهایی ها و سلطنت طلب ها و ماركسیست ها مرزبندی نكرده و در مقابل اعلام حمایت های پی در پی این جرثومه های فساد و تباهی كمترین واكنشی نشان نداده است؟!

این در حالی است كه همگان شاهد بوده و شاهدیم كه اگر فی المثل، فلان كارمند جزء فلان اداره علیه خاتمی سخنی بر زبان آورد و یا در فلان نشریه دانشجویی از او گلایه ای شود، بلافاصله خبرنگار سایت «كلمه» و یا «پارلمان نیوز» را فرا می خواند و پاسخ به انتقادكننده را وظیفه ملی!! خود می داند!

4- آقایان نماینده فراكسیون اقلیت، شما سال ها در جبهه موسوم به اصلاحات حضور داشته اید و از كم و كیف ماجراهای آن باخبرید. آیا سفر ریچارد رورتی عضو ارشد سازمان «سیا» به ایران در سال 1383 و جلسات متعدد وی با گروه های مدعی اصلاحات را انكار می كنید؟ درباره سفر جان كین، عضو برجسته و استرالیایی تبار MI6 انگلیس به ایران در پاییز 1378- پس از حوادث 18 تیرماه- و نشست های وی با برخی از اعضای مركزیت گروه های یاد شده چه می فرمائید؟ آیا آقای «تموتی گارتن اش» از رهبران صهیونیست های مقیم انگلیس را نمی شناسید و آیا از سفر وی به ایران در شهریورماه 1384 و ملاقات های او با دوستانتان بی خبرید؟! و...

به قول حافظ؛

ای كوته آستینان! تا كی درازدستی؟!

5- «عقب نشینی با حفظ تابلو» یكی از محورهای اصلی فرمول مشترك جین شارپ، ریچارد رورتی و جرج سوروس در كودتاهای مخملی است. مطابق این فرمول در صورت شكست كودتای مخملی، یكی از شخصیت های شناخته شده كودتا- بخوانید سران فتنه- ماموریت حفظ حضور خود در عرصه سیاسی كشور را برعهده می گیرد.

نكته درخور توجه در این فرمول، آن است كه فتنه گر یاد شده نباید تابلوی اصلی فتنه را پائین بكشد، چرا كه در این حالت، بدنه همراهی كننده- در اینجا، منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها و...- از پائین آوردن تابلو سرخورده می شوند و آمادگی و روحیه خود را برای همراهی در فتنه های بعدی از دست می دهند! اكنون به اظهارات خاتمی در دیدار با فراكسیون اقلیت مجلس توجه كنید؛ او ضمن آن كه ترجیع بند بازگشت به عرصه را به تلویح و تصریح تكرار می كند از هرگونه مرزبندی با دشمنان بیرونی- آمریكا، اسرائیل و انگلیس- و دنباله های آنها خودداری می كند.

و بالاخره امید است، آن عده از نمایندگان فراكسیون اقلیت مجلس كه با خاتمی دیدار داشته اند، ندانسته و ناخواسته به این جرم بزرگ تن داده باشند و البته در هر دو صورت «آگاهانه یا ناخودآگاه و خواسته یا ناخواسته» آنچه در آن تردیدی نیست، این كه شورای نگهبان مطابق نص صریح قانون، حق تایید صلاحیت آنها را برای ورود دوباره به خانه ملت ندارد. خدمت به مردم- اگر آقایان در پی آن هستند- كه منحصر به نمایندگی مجلس نیست! هست؟!..../منبع:عصرایران

ویدیو مرتبط :
رد صلاحیت

---

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تازه ترین حمله کیهان به هاشمی و خاتمی: 15 سالی هست که مرده اند!/ هاشمی باید رد صلاحیت شود

تازه ترین حمله کیهان به هاشمی و خاتمی: 15 سالی هست که مرده اند!

روزنامه کیهان نوشت:

کمتر از 40 روز تا برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری زمان باقی است.

ثبت نام نامزدها از پس فردا به مدت پنج روز آغاز می‌شود و 10 روز دیگر اسامی اولیه نامزدهای تایید صلاحیت شده منتشر خواهد شد.

با این وصف بخشی از ابهامات فضای انتخابات در زمینه اینکه چه کسانی نامزد می‌شوند یا نمی‌شوند، نهایتا تا پایان هفته جاری برطرف خواهد شد.

از هم‌اکنون بساط بازارگرمی از سوی حامیان برخی چهره‌ها در کنار بازی‌های رایج «ناز و نیاز» داغ است و باید دید در پس هیاهوی برخی فروشندگان که مدعی‌اند آتش به مال خود زده و می‌خواهند حراجی زیر قیمت به راه بیندازند چه خبر است؟

1- می‌گویند مسافری از شهری می‌گذشت و راهش به گورستان افتاد. سنگ قبرها و سن درگذشتگان را که دید شگفت‌زده شد. 3 سال، 5 سال، 10سال و نهایتا 20 سال. از کسی پرسید که چرا مردم این منطقه در کودکی و جوانی از دنیا رفته‌اند؟ ب

ه او پاسخ دادند که ما در این شهر سن افراد را بر اساس میزان عمری که برای دانش‌اندوزی صرف کرده‌اند محاسبه می‌کنیم نه به اندازه سال‌هایی که در این دنیا زندگی کرده‌اند.

از این تمثیل که بگذریم در کلام بزرگان دین، داشتن جاذبه و دافعه مبتنی بر ارزشها یا فقدان آن، ملاک حیات و ممات افراد عنوان شده است.

امیرمومنان(ع) می‌فرمایند «من ترک انکار المنکر بقلبه و یده و لسانه فهو میّت بین الاحیاء. هرکس که زشت شمردن و انکار منکر با قلب و دست و زبان را ترک کند، مرده‌ای بین زندگان است» (تهذیب الاحکام، جلد 6، صفحه 181) و «... از مردم کسی است که انکار منکر با زبان و قلب و دست خویش را واگذاشته، پس او مرده‌ای میان زندگان است» (نهج‌البلاغه، حکمت 31).

2- برخی رجال سیاسی مشهور را چه در تاریخ صدر اسلام و چه امروز می‌توان سراغ گرفت که مدت‌ها پیش از مرگ جسمانی مرده بودند، هرچند که ظاهرا جلوه داشتند و سر بزنگاه‌ها، بهانه ماجراهایی شدند و صاحب حلقه‌ای معتنابه از اطرافیان بودند. مرده بودند چون به هنگام ضرورت دفاع از معروف و اعتراض به منکر، نه کاری کردند و نه دست‌کم حرفی زدند.

اما مرده‌تر از این مردگان- مردگان دو قبضه!- آنهایی هستند که نه فقط نمی‌توانند برای دفاع از حق و دفع باطل اراده خود را جزم کنند بلکه حتی قادر نیستند خود و حیثیت و آبروی خویش را از زیر پنجه و دندان تیز طمعکاران گرگ صفت خارج کنند.

همین سالها دیدیم که دشمن‌ترین دشمنان انقلاب از شماری از این چهره‌ها به اعتبار برخی مشی‌ها جانبداری کردند اما لام تا کام صدایی از این سیاستمداران به اعتراض و فاصله‌گذاری و برائت بلند نشد. شما آن وقت توقع دارید عالیجنابانی از این دست، برای دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی و ملت مظلوم ایران سینه سپر کنند یا بر سر جبهه باطل فریاد بکشند؟!

 

شما می‌پرسید فلان و بهمان و سومی و چهارمی چرا در یوم‌الفصل 4 سال پیش انقلاب دیدند به حریم اباعبدالله‌الحسین علیه السلام و اسلام و جمهوری اسلامی و امام‌خمینی(ره) و ولایت فقیه تعرض می‌شود و دم برنیاوردند؟ مگر 10 سال قبل‌تر وقتی آن لوده‌های اول صف اصلاح‌طلبی از ختم انقلاب و به موزه تاریخ رفتن بنیانگذار انقلاب و تخطئه مجاهدت‌های پدر و جد امام حسین (علیهم‌السلام) حرف زدند، همین فلان و بهمان زنده بودند که کمترین اعتراضی نکردند؟

تاریخ ممات برخی از این حضرات را باید سال 65، 69، 72 یا نهایتا 76 و 78 و 84 نوشت؛ همان جا که نفس‌شان بالا نیامد تا از امام و رهبری و ولایت فقیه و اصل دین و نظام دینی ولو به زبان پاسداری کنند. اصلا متاع غیرتی که شما طلب می‌کنید در بازار این جماعت پیدا نمی‌شود که اگر بود، دست‌کم حیثیت و اعتبار گذشته خود را از پنجه گرگ‌های دندان تیز کرده ضد انقلاب بیرون می‌کشیدند و مانند لاشه‌های نیمه جان، بی‌اختیار نمی‌شدند.

حتما در تاریخ به عنوان طنز تلخ و سیاه یاد خواهد شد اگر کسی یا حامیان وی ادعا کنند فلان چهره سیاسی، دارای نگرانی و دغدغه‌ برای کشور و نظام و مردم بوده که حامیانش او را به صحنه آورده‌اند حال آن که او براساس مبانی منطق دینی و عقلی مثلا 10 یا 15 سال قبل‌تر به اموات پیوسته باشد.

مهم‌تر از سن و سال متعارف نامزدها - که باید متناسب اقتضائات مدیریت اجرایی باشد- باید در قید حیات بودن فرد احراز شود. همان طور که استفاده از شناسنامه اموات برای رای دادن قبیح و ممنوع است، استفاده مشابه از شناسنامه اموات سیاسی- اعتقادی، قبیح‌تر و غیرقانونی‌تر است. چنین کسانی نمی‌توانند در تراز «حسن سابقه و امانت و تقوا» قرار گیرند.

 

3- هرچه زمان می‌گذرد سنخیت حلقه‌های فتنه‌گر و منحرف با یکدیگر- ولو در گذشته دشمن خونی هم بوده باشند- بیشتر آشکار می‌شود. در حالی که این طیف‌ها کارنامه پرحجمی از خیانت در امانت، سوءاستفاده از موقعیت، بی‌پروایی در قانون‌شکنی، امتیازطلبی و مباح شمردن نقض بسیاری ازحریم‌های قانونی و اسلامی را بر دوش می‌کشند، یکی در میان به یکدیگر تعارف می‌زنند و از ضرورت تایید صلاحیت دیگری سخن می‌گویند و آخر سر نیز لاف می‌زنند که اولا سرقفلی رای مردم با ماست و ثانیا هیچ رقیبی نداریم جز فلان یا بهمان؛ که دست بر قضا یا بازیگر فتنه 88 و یا عامل اصلی انحراف در دولت از برخی معیارهای انقلاب و قانون اساسی است. این هم البته نوعی پیرایش‌گری به وقت بیکار شدن سلمانی‌هاست که سر همدیگر را می‌تراشند.

این تحویل گرفتن خود و «دیگری هم‌سنخ» البته نوعا موجب سوءتفاهمات تا حدودی جدی و سپس شوک ناشی از مواجهه با تیزاب «واقعیت» می‌شود.

آراء نامزد حزب مشارکت و سپس نامزد ائتلاف اصلاح‌طلبان در سال 84، ناکامی 29 نفر از 30 عضو فهرست «یاران خاتمی» در انتخابات مجلس هشتم (سال 86)، ناکامی مشابه لیست مورد حمایت دولت در سومین دوره انتخابات شورای شهر تهران (سال 85)، رای 330 هزار نفری رقیب ناکام آراء باطله- کروبی- در سال 88، و بالاخره مشارکت 65درصدی مردم در انتخابات مجلس نهم (اسفند 92) با وجود تحریم رسمی یا ضمنی انتخابات از سوی حلقه‌های فتنه‌گر و منحرف، نمونه‌های متعددی است که مانند آب سرد بر سر همه جریان‌های داغ از توهمات خودساخته فرو ریخته و البته برخی از همان‌ها را مجبور کرده جیغ نابهنگام بکشند که مثلاً در انتخابات تقلب شد و مهندسی آراء صورت گرفت و رأی ما را دزدیدند و... بالاخره دعوت به اغتشاش و آن سیاه‌بازی شرم‌آور که؛ فلان یا بهمان دستگیر بشه- ایران قیامت میشه!

مردم که پای خیانت جفاکاران نمی‌مانند، چنان که در سال 88 و 92- در برخی سفرهای بودار تبلیغاتی به شهرها- عیان شد. حساب فرصت‌طلبان و کیسه‌دوزها نیز معلوم است؛ آنها برای غنیمت یا تخریب در حاشیه امنیت آمده‌اند و نه برای سینه سپر کردن و هزینه دادن. کاش آنها که ته مانده وجدان و رمقی از حیات انسانی هنوز در وجودشان باقی است، این حقیقت را بفهمند.

 

4- انتخابات همان‌گونه که مسابقه‌ای برای برنده شدن در میدان خدمت است، می‌تواند دسته‌ای از بازیگران سقوط کرده و بازندگان پیشاپیش را نیز داشته باشد. با این فرض حرجی نیست که فتنه‌گران و حلقه انحرافی، ابتدا خود را مجاز به حضور در لیگ برندگان حائز شرایط جا بزنند و سپس دیگری را تنها حریف خود قلمداد کنند! آنها بازی بازنده‌هارا از دو سه سال پیش آغاز کرده‌اند و اکنون براساس قرائن وقتش رسیده که باهم ادغام شوند تا به زعم خود بتوانند خود را در میان بازیگران میدان رقابت قانونی جا بزنند.

اما با مغالطه و نشان دادن یک رفوزه دیگر نمی‌توان، رفوزگی خود را به قبولی تبدیل کرد. درست است که انتخابات میدان رقابت گزینه‌های متنوع است و همه سلیقه ها حق بلکه تکلیف دارند که در این مسابقه بزرگ ملی شرکت کنند، اما معنای تنوع این نیست که نقض غرض صورت گیرد.

انتخابات فرصت انتخاب فردی خدمتگزار و متعهد به قوانین و مصالح عالیه کشور است و نه گشودن درهای قلعه امنیت و منافع ملی به روی کسانی که به اختیار ثابت کرده‌اند امانتدار نیستند، مطامع باند پیرامون خود را بر مصالح ملی ترجیح می‌دهند و در صورت اقتضای منافع، از بده بستان با انواع راهزنان اقتصادی و فرهنگی و سیاسی پروایی ندارند.

به عبارت دیگر قرار است انتخابات، مظهر و مجال حماسه ملی برای ارتقای استانداردهای امنیت و اقتدار و عزت ملی و کوتاه کردن دست همه زیاده‌خواهان خارجی و داخلی باشد. این معنای حماسه سیاسی است و مجال دادن به حلقه‌های امتیازطلب و خودکامه صرفاً باعث خدشه در اعتبار و اعتماد ملت حماسه‌آفرین می‌شود.

 

5- میل به ماندن و جاودانگی گاه انسان را تا عرش پرواز داده و گاه به هبوط و سقوط بی‌نهایت کشانده است. برخی صاحب‌منصبان در ادوار مختلف وقتی به ماه‌های پایان دوره مدیریت خود رسیدند، به تب و تاب افتادند که بمانند و ماندگار شوند یا به تب و تاب افتادند که مجدداً از نردبان منصب بالا بروند و تجدید خاطره کنند. اما یادشان رفت که به چه قیمت و نپرسیدند که آیا به هر قیمت می‌ارزد؟ بدین ترتیب در نهایت آوازه و شهرت دچار بحران هویت شدند. 

هنر پرواز را بلد بودند اما وقت فرود آمدن و به زمین نشاندن هواپیما، تمام معلومات ارزشمند از صفحه روح و جانشان پرید چنان که از عهده امانتداری برنیامدند. شعبده بازی و کژتابی سال‌های 76، 84 و 92 برخی از سیاسیون برای تداوم و تداول قدرت میان حلقه حامیان خود از این جنس است. آنها برای تداوم یا تصاحب قدرت مجبور به دادن وعده‌های خلاف واقع، نشان دادن در باغ سبز، ساده‌نمایی مسائل پیچیده و مهم اقتصادی و فرهنگی و سیاسی داخلی یا خارجی هستند. همین خود دلیلی بر فقدان یا ازاله صلاحیت طیف‌های مذکور است.

6- از ممات سیاسی گفتن و حیات سیاسی را مسکوت گذاشتن جفا به حق و حقیقت است. پروردگار متعال به عنوان قانونی تخلف‌ناپذیر فرموده است«مَن عَمِلَ عملاً صالحاً مِن ذکرٍ اَو اُنثی و هو مؤمنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حیاهًًْ طیّبه... هر کس از مرد و زن، عمل صالح انجام دهد در حالی که مؤمن باشد، به یقین او را با حیات طیبه زنده می‌داریم و پاداش آنان را نیکوتر از آنچه انجام می‌داده‌اند، می‌دهیم» (آیه 97 سوره نحل). انتخابات در تراز جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، مجال تجدید حیات و جوان تر و قدرتمند‌تر شدن یک ملت مؤمن است. 

نامزدها و حامیان آنها که از پس فردا پا به میدان رسمی انتخابات می‌گذارند و برای تدارک حماسه سیاسی قدم برمی‌دارند، این بشارت بزرگ الهی را نصب العین داشته باشند و چنان بزرگوارانه رفتار کنند که برنده قطعی این مسابقه خدمت باشند. اگر عمل به شیوه صالحان کردند، قطعاً برنده‌اند حتی اگر به ظاهر کامروای انتخابات نشوند اما اگر مقصد و مقصود گم شد، خسارت دیده و بازنده خواهند بود حتی اگر برای چند صباحی برنده تلقی شوند.‌عمل صالح به حیات آدمی وسعت می‌دهد بلکه جاودانه می‌کند.

 

 

نظام در برخورد با هاشمی نجابت کرد

شجونی: هاشمی باید رد صلاحیت شود

دبیرکل جامعه وعاظ تهران گفت: هاشمی از گردانندگان و پشتیبانان اصلی فتنه ۸۸ بود و دیدم که وزیر محترم اطلاعات نیز اخیرا گفت کسی که خودش را پیشگوی فتنه ۸۸ بیان می‌کند ما اطلاع دقیق داریم که خودش ایجاد فتنه کرده است و امروز مرتبا از اوضاع کشور سیاه نمایی می‌کند و متاسفانه برخی اصولگراها هم با وی هم صدا شده‌اند. 

به راحتی می‌توان باطن هاشمی و نیات او را از سخنان و مواضع وی متوجه شد؛ لذا با شناختی که سالهای سال از هاشمی دارم می‌گویم که این اعمال هاشمی و سعی در تطهیر فتنه‌گران و سران آن و سیاه نمایی اوضاع کشور خیانت آشکار به ملت بزرگ و مقاوم ایران است.

شجونی افزود: قطعا اگر حمایت هاشمی از دیگر سران فتنه نبود، آنها نمی‌توانستند این صدمات بزرگ را به کشور وارد کنند. هرچند با بصیرت ملت ایران شکست مفتضحانه ای خوردند و امروز در پی ادامه نقشه‌های خود و راه‌اندازی فتنه ۹۲ هستند و به همین دلیل معتقدم هاشمی باید ردصلاحیت شود.

وی افزود: این آقایان امروز طوری حرف می‌زنند که انگار از نظام طلبکار هستند و برخی از ساده لوحان نیز گرد آنها جمع شده اند و آنها را منجی کشور می‌خوانند اما مردم دیگر فریب بازی‌ آنها را نخواهند خورد.

متاسفانه هاشمی طوری سخن می‌گوید که انگار مواضع فتنه‌گران و آشوب‌گران اصلی بعد از انتخابات، که خیابان‌ها و کسب و کار مردم را به صحنه رویارویی با نظام و مردم تبدیل کرده بودند، مطابق مواضع دوستداران نظام و اصلاح‌طلبانه بوده است که این کار ظلم به نظام ، ولایت فقیه و حیثیت مردم است. 

وی خاطرنشان کرد: آقای هاشمی باید بداند که نظام در برخورد با وی و امثال وی نجابت کرد لذا نباید امر بر وی مشتبه شود و امروز مدعی باشد که باید در فتنه به سخنان دشمن شاد کن وی گوش داده می‌شد.

انتخابات ریاست جمهوری یازدهم یکی از حساس ترین انتخابات کشور است و فردی مثل هاشمی نباید مانند ۸۸ با مواضع دشمن شاد کن این انتخابات را محل نفوذ مجدد دشمن و از بین برنده حیثیت نظام کند.

وی همچنین با اشاره به خبر سازی برخی رسانه‌ها و اطرافیان هاشمی مبنی بر نامزدی و عدم نامزدی هاشمی گفت: کسانی که هاشمی را با داشتن ۸۰ سال سن برای به دست گرفتن مدیریت اجرایی کشور تشویق می‌کنند دوست واقعی وی نیستند و می‌خواهند وی را نابود کنند. وی تاکید کرد: البته من به آقای هاشمی به صراحت می‌گویم که اگر از پاسخ آشکار ملت بزرگ ایران در فتنه ۸۸ قانع نشده است، در این دوره انتخابات هم حتما به عنوان نامزد انتخابات به صحنه بیاید تا ملت ایران حکم بازنشستگی همیشگی وی را با قاطعیت امضا کنند.

عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز برخی اطرافیان امروز هاشمی را اهل شرارت خواند و گفت: کسانی که امروز اطراف هتاشمی جمع شده‌اند عده‌ای دنیاپرست هستند که سعی دارند با اقداماتی فتنه‌گرانه هاشمی را بدبخت کرده و به نظام ضربه بزنند و در نهایت پای دشمن خارجی را به کشور باز کنند.

شجونی همچنین خاطرنشان کرد: مردم اوضاع کشور را در زمان هاشمی فراموش نکرده‌اند و به خوبی یاد داریم که تورم در زمان هاشمی به ۵۰ درصد رسید و برخی نیز در کشور کشته شدند. حتی باید بگویم که ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از سیاست‌های غلط اقتصادی هاشمی بود، بنابراین وی حق ندارد امروز ژست مدعیان و طلبکاران از نظام را به خود بگیرند./بهارنیوز