اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
کشتن پدر و خواهر به خاطر تماشای تلویزیون / جنایتکار ایتالیا پس از قتل به سینما رفت + تصاویر
به گزارش باشگاه خبرنگاران، در ساعت 19:30 مورخه 16/01/1394 ، از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 کشف اجساد متعلق به دو نفر از اعضای یک خانواده به کلانتری 107 فلسطین اعلام شد .
با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام بررسی های اولیه مشخص شد که اجساد متعلق به پدر و دختر یک خانواده است که مقتول بنام "حسن . ر" ( پدر خانواده – متولد 1329 ) بر اثر اصابت ضربات چاقو به ناحیه قفسه سینه و مقتوله بنام "آرین دخت . ر" ( دختر خانواده – متولد 1367 ) نیز بر اثر خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی به قتل رسیده اند .
پرونده در اداره دهم پلیس آگاهی :
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور بازپرس شعبه هفتم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
نحوه کشف جسد :
پسر خانواده بنام هوتن ( متولد 1369 ) که در اظهارات عنوان کرده بود پس از ورود به خانه با صحنه جنایت روبرو شده و موضوع را به پلیس اطلاع داده ، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت : " شب گذشته در منزل یکی از دوستان و بستگان خود بنام اشکان بودم و حتی با یکدیگر به سینما رفتیم تا اینکه امروز ( 16/01/1394 ) ، پس از دیدن مسابقه فوتبال به خانه آمدم و اشکان با ماشین مرا به درب منزل رساند ؛ زمانیکه درب خانه را باز کردم ، با جسد پدرم روبرو شدم که در داخل آشپزخانه افتاده بود و ... " .
تأیید اظهارات هوتن :
با توجه به اظهارات هوتن مبنی بر عدم حضور در خانه ( محل جنایت ) در طول دو روز گذشته ، تحقیقات از اشکان در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت ؛ اشکان در اظهاراتش ضمن تأیید سخنان هوتن به کارآگاهان گفت : "ظهر روز شنبه مورخه 15/01/1394 ، من و هوتن بین ساعت 15:00 الی 17:00 با یکدیگر بودیم که هوتن گفت : "میرم خانه" ؛ بعد از جدا شدن از هوتن سراغ کارهای خودم رفتم تا اینکه به خانه رفتم و با هوتن هماهنگ کردم که شب برای خوردن شام با یکدیگر بیرون برویم ؛ [ به صورت کاملا تصادفی ] یکی از دوستان مشترک من و هوتن بنام پرهام با من تماس گرفت و او نیز درخواست کرد تا آن شب را بهمراه من و هوتن باشد ؛ با ماشین به سمت خانه پرهام رفته و بعد از سوار کردن او به دنبال هوتن رفتیم و او در میدان فلسطین سوار ماشین شد ؛ هوتن رفتاری عادی داشت و مثل همیشه می خندید . بعد از کمی دور زدن ، در ساعت 23:30 به سینما رفتیم و پس از پایان فیلم [ در ساعت 01:30 بامداد ] هوتن به خانه ما آمد و شب را در آنجا ماند ؛ فردای آنروز یعنی در مورخه 16/01/1394 ، بعد از صرف نهار و دیدن مسابقه فوتبال ، به سمت خانه هوتن رفتیم و او در مقابل خانه پیاده شد ؛ کمتر از 5 دقیقه ، هوتن با من تماس گرفت و گفت : "بیا اینجا ! "؛ زمانیکه وارد ورودی خانه آنها شدم ، هوتن در حالتی شک زده گفت : "بابام" . با دیدن پدر هوتن که در داخل آشپزخانه افتاده بود ، از واحد خارج شده و به 110 زنگ زدم " .
پرهام نیز پس از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی ، اظهارات اشکان را در خصوص بودنِ با اشکان و هوتن و رفتن به سینما را تأیید کرد .
وجود آثار جراحت بر روی دستان هوتن :
در شرایطی که هوتن مدعی عدم حضور خود در خانه در زمان وقوع جنایت شده و اظهارات دوستانش نیز تأیید کننده این موضوع بود ، اما وجود آثار جراحت بر روی دستان هوتن باعث شد تا کارآگاهان در این خصوص به تحقیق از وی بپردازند .
هوتن پس از اظهار نظرهای متفاوت و بعضا متناقض نهایتا عنوان کرد که در زمان درگیری با خواهرش (مقتوله) و زمانیکه خواهرش با چاقو به او حمله ور شده از ناحیه دو دست مجروح شده است . وی در خصوص درگیری با خواهرش به کارآگاهان گفت : " در ساعت 20:00 مورخه 15/01/1394 با خواهرم درگیر شدم که خواهرم با چاقو به سمت من حمله ور شد و من در دفاع اقدام به گرفتن چاقو از وی کردم ؛ حدودا ساعت 20:30 پدرم به منزل آمد و پس از آن ، من از خانه بیرون آمده و در میدان فلسطین ، اشکان بهمراه پرهام به دنبال من آمد و آن شب دیگر به خانه برنگشتم " .
هوتن در خصوص علت درگیری با خواهرش به کارآگاهان گفت : " برای تماشای تلویزیون با خواهرم درگیر شدم که او را داخل اتاق حبس کردم و به تماشای تلویزیون پرداختم ؛ خواهرم از اتاق خارج شد و اینبار با چاقوی آشپزخانه به سمت من حمله کرد و دستان من آسیب دید ؛ دوباره خواهرم را ، اینبار داخل اتاق خودم حبس کرده و در اتاق را قفل کردم . با پدرم تماس گرفتم تا سریع به خانه بیاید و زمانیکه پدرم وارد خانه شد من از خانه خارج شدم ؛ حدودا ساعت 20:30 دقیقه بود که اشکان به دنبال من در میدان فلسطین آمد و شب را در خانه اشکان مانده و .... " .
اعتراف به جنایت :
در شرایطی که هوتن همچنان خود را بیگناه معرفی می کرد اما با بهره گیری از نتایج بدست آمده از اقدامات علمی تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و تشخیص هویت پلیس آگاهی و همچنین بدست آمدن برخی تناقضات از اظهارات ، سرانجام هوتن لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت و قتل پدر و خواهرش اعتراف کرد .
هوتن در خصوص انگیزه و نحوه ارتکاب دو جنایت به کارآگاهان گفت : " ساعت 18:00 مورخه 15/01/1394 به خاطر تماشای تلویزیون با خواهرم درگیر شدم ؛ خواهرم را داخل اتاق حباس کرده اما او با چاقوی آشپزخانه از اتاق خارج و به سمت من حمله ور شد که من چاقو را از او گرفته و او را مجددا در داخل اتاق حبس و در اتاق را قفل کردم ؛ در حالیکه بسیار عصبانی شده بودم ، به داخل اتاق رفتم و او را خفه کردم . قصد داشتم تا برای صحنه سازی خواهرم را حلق آویز کنم اما موفق به این کار نشدم ؛ در همین زمان پدرم وارد خانه شد و به داخل آشپزخانه رفت ؛ چراغ آشپزخانه هنوز خاموش بود و پدرم هنوز از موضوع قتل خواهرم اطلاع نداشت که از پشت سر به او حمله ور شده و با همان چاقویی که توسط خواهرم مورد حمله قرار گرفته بودم ، به پدرم حمله کرده و چندین ضربه ی چاقو به او زدم . پس از تعویض لباس ها از خانه خارج شدم ؛ حدودا ساعت 20:30 دقیقه بود که اشکان و پرهام به دنبال من در میدان فلسطین آمدند و با هم به سینما رفتیم و تا فردای روز جنایت ، تا پایان بازی فوتبال در خانه اشکان ماندم تا اینکه اشکان مرا به درب خانه رساند و ... " .
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : "با اعتراف صریح متهم به ارتکاب هر دو جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است " .
اخبار حوادث - باشگاه خبر نگاران
ویدیو مرتبط :
کتک زدن عمر خواهر و شوهر خواهر خود را به خاطر اسلام
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قتل داماد و خواهر با همدستی پدر !
پسر جوانی که ۱۲ سال پیش با همدستی پدرش داماد و خواهرش را به قتل رسانده تصور نمیکرد با تهدید مادر و برادرش برای گرفتن پول، راز هولناکش فاش شود.
ایران:پدرش که عامل اصلی جنایات خانوادگی است ۵ سال پیش آخرین نفسهای زندگیاش را کشید و شاید تصور نمیکرد همسر و پسرش روزی راز دو قتل وی را به پلیس بگویند.
نعمت ۲۸ ساله به خاطر قتل خواهر و دامادشان بازداشت است. وی با چهرهای آرام و خونسرد از قتل خواهرش صدیقه و دامادشان حسن میگوید.
اعتیاد داری؟
بله، از ۱۵ سالگی تریاک میکشیدم، اما در حال حاضر اعتیاد به شیشه و کراک دارم.
چرا قتل؟
دامادمان خواهرم را کتک میزد و خواستم با کشتن حسن، خواهرم را به آرامش برساندم.
شنیدیم پسر عمهات بود؟
بله، حسن برای کار به تهران آمده بود که به خواستگاری خواهرم آمد و با هم ازدواج کردند.
به خواهرت کمک کردی؟
قصد من کشتن نبود فقط از وی کینه داشتم.
چه کینهای؟
حسن بعد از ازدواج با خواهرم به مشکل رسیدند و هر چند وقت یکبار خواهرم را به خانه ما میآورد و حتی جلوی چشمان ما خواهرم را کتک میزد و به خانوادهام ناسزا میگفت، به خاطر همین من به دنبال انتقامگیری بودم.
پدرت چه نقشی داشت؟
پدرم با دیدن اتفاقاتی که برای خواهرم افتاده بود تصمیم به کشتن حسن گرفته بود و وی مرا مجبور کرد با هم حسن را بکشیم.
مجبور؟
چند روز پیش از قتل، پدرم به سراغم آمد و در مورد کشتن دامادمان با من صحبت کرد، ولی من قبول نکردم، اما وقتی پدرم گفت که احتمال دارد در کشتن حسن به دلیل تنها بودن خودش به قتل برسد، من هم به خاطر اینکه به پدرم آسیبی نرسد کمکش کردم.
حسن را چطور به قتل رساندی؟
یک روز حسن به خانه ما آمد و من با تبری که پدرم از قبل تهیه کرده بود ضربهای به سرش زدم و سپس پدرم با چوب چند ضربه به حسن زد تا مطمئن شدیم نفس نمیکشد.
در محل حادثه تنها بودید؟
نه، وقتی حسن به خانه آمد مادر و خواهرم نیز همه مراحل به قتل رساندن حسن را مشاهده کردند.
خواهر و مادرت مانع نقشه نشدند؟
خواهرم که وقتی متوجه شد تصمیم به قتل حسن داریم ما را تشویق میکرد و حتی وقتی همسرش روی زمین افتاد با چوب به وی ضربه میزد و میگفت: انتقام همه کتکهایت را گرفتم، ولی مادرم ناراحت بود و سکوت کرده بود.
با جسد چه کردید؟
داخل گاراژ خودروهای فرسوده گودالی 2 متری کندیم و جسد را در آنجا دفن کردیم.
خواهرت را هم به قتل رساندی؟
پدرم آن کار را انجام داد و من تنها یک کمک جزئی کردم.
چرا؟
۶ ماه از قتل حسن گذشته بود و خواهرم هر روز بهانه میگرفت و سر هر موضوع کوچکی با ما درگیر میشد و ما را تهدید به لو دادن میکرد. یک روز سر صبحانه با برادرم درگیر شد و وقتی برادرم برای رفتن به سر کار از خانه خارج شد شروع به تهدید کرد و پدرم که از کارهای صدیقه خسته شده بود او را روی زمین انداخت و با روسری خفهاش کرد.
در قتل خواهرت چه نقشی داشتی؟
وقتی پدرم با روسری خواهرم را خفه میکرد به کمکش رفتم و یک سر روسری که دور گردن خواهرم بود، کشیدم تا زودتر بمیرد.
با جسد خواهرت چه کردی؟
او را نیز در همان محلی که حسن را دفن کرده بودیم با چند متر فاصله گودالی کندیم و او را نیز خاک کردیم.
مادرت؟
مادرم با دیدن صحنه قتل خواهرم زبانش بند آمده بود و تا مدتی نمیتوانست حرف بزند.
خواهرت بچه داشت؟
بله، یک دختر یکساله.
دخترش کجاست؟
با ما زندگی میکند و فکر میکند پدر بزرگ و مادربزرگش، پدر و مادرش هستند و مرا برادر خودش میداند و تا به امروز از قتل پدر و مادرش خبر ندارد.
مادرت کجاست؟
مادرم نیز دستگیر شده است چون من قتل خواهرم را به گردن مادرم انداختم.
چرا؟
زمانی که دستگیر شدم ناراحت بودم و میخواستم مادرم نیز دستگیر شود تا به آرامش برسم، اما او بیگناه است و در این چند سال، سختی زیادی کشیده است.
چرا ناراحت؟
چون مادرم با پلیس تماس گرفت و راز جنایتهای خانوادگی را به پلیس گفت.
چرا بعد از ۱۲ سال به پلیس گفت؟
چون من بهخاطر اعتیادم به پول نیاز داشتم و هر روز از برادر و مادرم پول میگرفتم و در صورت دریافت نکردن پول آنها را تهدید به کشتن همچون خواهر و دامادمان میکردم تا اینکه مادرم و برادرم از تهدیدهای من خسته شدند و مرا به پلیس معرفی کردند.
پدرت کجاست؟
پدرم ۵ سال پیش فوت کرد.
به سر خاک خواهرت میرفتی؟
نه، ما بعد از بهقتل رساندن خواهرم از آن گاراژ که اجساد را خاک کرده بودیم نقل مکان کردیم و به حسنآباد قم رفتیم.
بعد از قتل عذاب وجدان داشتی؟
روزهای نخست عذاب وجدان داشتم، اما به خاطر مصرف مواد دیگر به هیچی فکر نمیکردم و زندگیام را میگذراندم.
چطور دستگیر شدی؟
در حسنآباد قم بودم و داشتم به سمت خانه داییام میرفتم که ماشین پلیس به سمت من آمد و مرا دستگیر کردند.
چرا فرار نکردی؟
خبر نداشتم دنبالم هستند، اما وقتی دستگیر شدم برادرم را در ماشین پلیس دیدم و مطمئن شدم مادرم مرا به پلیس لو داده است.
خانواده دامادتان خبر دارند؟
نه، پسر عمهام بهخاطر اینکه با خانوادهاش اختلاف داشت از آنها جدا شده و به تهران آمده بود به همین خاطر از هیچ چیزی خبر ندارند.
چرا مادر و برادرت را نکشتی؟
آنها به من پول میدادند و هیچ کینهای از آنها نداشتم و میترسیدم.
ترس؟
از خون میترسم و حتی توان دیدن کشتن گوسفند را ندارم.
حرف آخر؟
نمیدانم. در حال حاضر که خواهرزادهام این راز را فهمیده چه آیندهای دارد.... / iran-newspaper.com