اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

کدام خطرناک است طلاق حقوقی یا عاطفی؟


هفته گذشته خبرگزاری خانه ملت، مصاحبه‌ای را به بهانه افزایش آمار طلاق در کشور با عبدالرضا عزیزی، رییس کمیسیون اجتماعی مجلس، انجام داد تا به کاوش علت‌های آن بپردازد. عزیزی طی این مصاحبه عوامل گوناگونی را برای افزایش طلاق برشمرد، از نفوذ فرهنگ غربی تا ماشینی‌شدن زندگی، از پیچیده‌ترشدن شرایط و الگوی زندگی مشترک تا حق طلاق زنان و... .

روزنامه شرق: هفته گذشته خبرگزاری خانه ملت، مصاحبه‌ای را به بهانه افزایش آمار طلاق در کشور با عبدالرضا عزیزی، رییس کمیسیون اجتماعی مجلس، انجام داد تا به کاوش علت‌های آن بپردازد.

عزیزی طی این مصاحبه عوامل گوناگونی را برای افزایش طلاق برشمرد، از نفوذ فرهنگ غربی تا ماشینی‌شدن زندگی، از پیچیده‌ترشدن شرایط و الگوی زندگی مشترک تا حق طلاق زنان و... . آنچه در میان صحبت‌های ایشان از کلی‌گویی‌های ژورنالیستی فراتر می‌رفت، انعکاس نتایج پژوهش‌ میدانی بود که اعتیاد به مواد مخدر را اولین عامل و مشکلات اقتصادی را به‌عنوان دومین عامل طلاق معرفی می‌کرد. این پژوهش توسط مجلس انجام شده و می‌توان به نتایج آن اعتماد کرد.

شگفت آنکه این اظهارنظر مهم و اساسی چندان موردتوجه رسانه‌ها قرار نگرفت و در تیتر هیچ‌کدام از خبرگزاری‌ها ظاهر نشد. در عوض آنچه به مزاج رسانه‌ها خوش آمد عبارتی بود که قرارگرفتن حق طلاق در دست زنان را به‌عنوان یکی از عوامل افزایش آن معرفی می‌کرد. با این حساب در تمام بازنشرهای مصاحبه، به‌جای تیتر اصلی شاهد این جمله بودیم: «رییس کمیسیون اجتماعی مجلس: زنان نباید حق طلاق داشته باشند.» گویی رسانه‌ها بیش از آقای نماینده با حق طلاق زنان مخالف هستند.

 در هر صورت باید از آقای عزیزی و خبرگزاری‌های محترم که ممانعت از حق طلاق زنان را عاملی برای کنترل آن در کشور می‌دانند، پرسید با کاهش مصنوعی طلاق چه خدمتی به نهاد خانواده می‌کنند؟ دیگر برای همه تحلیلگران و جامعه‌شناسان مشخص شده که پرهیز از طلاق حقوقی، نتیجه‌ای جز طلاق عاطفی ندارد. گزارشی که دو هفته پیش در خبرگزاری الف منتشر شد2، خبر از این می‌داد که نیمی از جمعیت کشور در وضعیت طلاق عاطفی به‌سر می‌برند. در اغلب موارد، فشارها و هزینه‌های اجتماعی بالا مانع اقدام افراد نسبت به طلاق حقوقی است.

بر هیچ‌کس پوشیده نیست که هزینه‌های طلاق برای زن‌ها بسیار بیشتر از مردهاست و با این حساب طبیعی است که آنها تمایل کمتری نسبت به طلاق حقوقی داشته ‌باشند. حال باید پرسید زنی که با وجود همه این موانع اجتماعی و اقتصادی تقاضای طلاق می‌کند، چه رنجی در زندگی دارد و با چه مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کند؟ جواب این سوال را می‌توان در مصاحبه آقای عزیزی جست‌وجو کرد که بیشترین آمار طلاق را به اعتیاد و مشکلات مالی نسبت داده‌ و در این میان شیشه را دارای رتبه اول در بین مواد مخدر دانسته‌ است.

 صفحات حوادث روزنامه‌ها پر است از اخبار مربوط به خانواده‌هایی که درگیر اعتیاد هستند. مردانی که زنان و فرزندان خود را وارد بازار خریدوفروش مواد مخدر می‌کنند، آنها را به دام اعتیاد می‌کشانند، برای گرفتن پول از همسرشان دست به ضرب‌وشتم می‌زنند، همسرشان را وادار به تن‌فروشی می‌کنند یا حتی فرزندانشان را می‌فروشند و حتی برخی از آنها تحت‌تاثیر مصرف شیشه اعضای خانواده‌شان را به قتل می‌رسانند. زن چنین خانواده‌ای که زندگی هرروزه و آینده خود و فرزندانش را تباه‌شده می‌بیند، حال بدون هیچ حمایتی به دادگاه آمده‌ است تا تقاضای طلاق کند، ما برای او چه داریم؟

دست‌وپاگیرکردن قوانین طلاق! مانع طلاق او می‌شویم و روانه خانه‌اش می‌کنیم تا نهاد خانواده را پابرجا نشان دهیم. اما با تداوم چنین خانواده‌هایی جز ضربه‌زدن به نهاد خانواده و ناکارآمد جلوه‌دادن آن چه کمکی به نهاد خانواده کرده‌ایم؟ ممانعت از طلاق زنان- به‌علت اعتیاد یا علل شخصی دیگر- نتیجه‌ای جز پایین‌آوردن مصنوعی طلاق حقوقی و گسترش طلاق عاطفی در جامعه ندارد. جدا از رنجی که این اتفاق بر افراد تحمیل می‌کند، باید به آسیب‌های اجتماعی طولانی‌مدت آن توجه کرد.

گویی حواس سیاستمداران ما به این نکته نیست که طی این روند چطور وجهه خانواده در اذهان عمومی تخریب می‌شود و تصویر آن از کانون گرم زندگی، به نهادی خشک و بی‌روح تبدیل می‌شود و چطور کارآمدی و کارکرد آن زیر سوال می‌رود. نتیجه کاهش تمایل جوانان به ازدواج و گسترش روابط جنسی بیرون خانواده خواهد بود. درحقیقت ضربه‌ای که طلاق عاطفی به نهاد خانواده وارد می‌کند، بسیار بیشتر از طلاق حقوقی است. چرا که طی طلاق حقوقی فرد امکان ازدواج مجدد و تشکیل یک خانواده بهتر را دارد.


ویدیو مرتبط :
طلاق عاطفی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

از طلاق رسمی تا طلاق عاطفی



 

 

از طلاق رسمی تا طلاق عاطفی

 

طلاق یکی از معضلا ت اجتماعی در جوامع خصوصا جامعه ما به شمار می رود. در جامعه مدرن کنونی هرچه قدر ازدواج ها سخت تر و کمتر صورت می گیرد ما شاهد طلا ق های آسان، توافقی و فراوان هستیم به طوری که هم اکنون آمار طلا ق در کشور ما از ازدواج بالا تر است و طبق اعلا م سازمان ثبت احوال از هر ۶ ازدواج ۱ مورد به طلا ق می انجامد و پدیده طلا ق نسبت به ۵ سال گذشته ۳۷درصد افزایش داشته است.

 

حال باید دید چرا دو جوان که با هزاران شور و شوق و امیدو آرزو قدم در راه زندگی مشترک و زناشویی می گذارند پس از چند صباحی هیچ نقطه مشترکی برای ادامه دادن به زندگی مشترک نمی یابند و در نتیجه فرار از زندگی مشترک را برقرار ترجیح می دهند و بنیان زندگی را که با هزاران امید ساخته اند در چشم برهم زدنی سرنگون کرده و هر کدام راه خود را از یکدیگر جدا می کنند.

 

البته این طلا ق های ثبت شده در دفاتر ازدواج و طلا ق است که علنی می شود و در اداره ثبت و احوال به ثبت می رسد و آمارهایش منتشر می شود. در این میان بسیاری از طلا قهای زوجین رسمی نیست و آنها به ظاهر زیر یک سقف مشترک با هم زندگی می کنند ولی از لحاظ روحی و عاطفی فرسنگ ها از هم فاصله دارند و تفکراتشان به هیچ عنوان با هم همخوانی ندارند ولی بنا به شرایطی اعم از داشتن فرزند ترس از روزهای بعد از طلا ق و جدایی، نداشتن خانواده ای که حمایتگرشان باشد و دید جامعه به افراد مطلقه خصوصا در مورد زنان آنها ترجیح می دهند مشکلا ت را تحمل کرده و از جوانی و خوشی های خودشان بگذرند ولی انگ مطلقه بودن را به خود نبینند.

 

البته بسیاری از روانشناسان و جامعه شناس طلا ق عاطفی را بدتر از طلا ق عیان و ثبت شده می دانند و افراد درگیر در طلا ق های عاطفی را در معرض مشکلا ت فراوانی اعم از خیانت به همسر، افسردگی های فراوان، ناامیدی و دیگر مسائل می بینند در این میان این پرسش ایجاد می شود که چه عواملی خصوصا در چند دهه اخیر منجر به افزایش طلا ق هم از نوع عاطفی و هم از نوع معمولیش می شود؟

 

در این راستا به عوامل مختلفی می توان اشاره کرد که تاثیرات مستقیم یا غیرمستقیم بر مقوله طلا ق زوجین دارند، مانند، فقر، بیکاری، اعتیاد و مشکلا ت مالی. تفاوت های سنی بالا خصوصا اگر خانم ها از آقایان دارای سن بیشتری باشند از دیگر مشکلا ت است و غالبا در این نوع ازدواج ها این مساله جزو مشکلا ت مهم به حساب نمیآید ولی با گذشت زمان و در خلا ل زندگی مشترک و زناشویی این خود به معضل خطرناک و تهدید کننده روابط زناشویی منجر می شود که در نهایت و با بالا گرفتن اختلا فات از سوی طرفین به طلا ق می انجامد.

 

در این میان یکی دیگر از مسائل مهم و به شدت تاثیرگذار در روابط زناشویی طرفین موضوع روابط جنسی و رضایتمندی آنها از باهم بودن و ارضای نیازهای روحی و جنسی و جسمی یکدیگر است که حتی در برخی پژوهش ها مهمترین عامل طلا ق زوجین در سال های اخیر بحث نبود روابط جنسی رضایت بخشی میان آنها بوده است. حتی در مورد طلا ق های عاطفی که به ظاهر افراد با هم در زیر یک سقف زندگی می کنند در بسیاری موارد شاهد بیشترین نارضایتی جنسی طرفین از همدیگر هستیم ولی بنابه شرایطی که در ابتدای یادداشت ذکر شد از به زبان آوردن و اظهار نارضایتی کردن از مشکلا تشان خودداری کرده و همه را در خود نگه می دارند.

 

در این میان مسوولین و کارشناسان مربوطه باید تدابیری را بیندیشند تا زن و مردی که خواهان ازدواج با هم هستند قبل از اینکه زندگی مشترک خود را آغاز کنند به همه مسائل زندگی زناشویی تا حدودی واقف باشند و با دید و نگاهی باز و مطمئن قدم در این مسیر پرپیچ و خم بگذارند زیرا اگر انتخابی از روی هوا و هوس یا عشق های آتشین زودگذر صورت پذیرد می توان به جرات گفت عاقبت خوشی پیدا نخواهد کرد.

 

همیشه عشق و عقل باید با هم و در یک راستا برای انتخاب فرد مورد علا قه برای تشکیل زندگی مشترک موفق عمل کنند تا جامعه شاهد بالا رفتن آمارهای طلا ق نباشد چنان که گفته شد آمارها فقط طلا ق های رسمی و ثبت شده را اعلا م می کنند و ما می دانیم طلا ق های عاطفی میان خانواده ها روزبه روز بیشتر و فراگیرتر می شود و این در صورتی است که این نوع طلا ق ها نه جایی ثبت می شوند و نه آمارهای رسمی در این خصوص وجود دارد ولی گاها اثراتشان مخربتر از طلا ق های رسمی و ثبت شده است.

منبع: mardomsalari.com