اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

چرا گریبان ابتکار را گرفته اید؟



اخبار ,اخبار اجتماعی ,آلودگی هوای تهران

 

اخبار اجتماعی - نکاتی چند درباره توصیه «از تهران بروید»
چرا گریبان ابتکار را گرفته اید؟

یک مقام مسئول با تایید بر موضوع بنزین غیراستاندارد و به عنوان رییس سازمان حفاظت از محیط زیست و عضو سابق شورای شهر در جلسه شورای شهر تهران به صراحت اعلام می کند مردمی که مشکل تنفسی و یا کودک خردسال دارند از شهر تهران بروند.

سخنان روز گذشته دکتر معصومه ابتکار رییس سازمان حفاظت از محیط زیست در جمع اعضای شورای شهر تهران و تاکید او بر اینکه " راه حل عاجل (برای خلاصی از آلودگی هوای تهران) بیرون رفتن از این شهر است " از روز گذشته بهانه ای برای انتقاد یا حمله به او در برخی رسانه ها و شبکه های اجتماعی را فراهم آورده است.

از روز گذشته برخی رسانه ها و کاربران شبکه های اجتماعی چون فیسبوک ، شروع به انتقاد از ابتکار کرده اند و  سخنان وی را با انواع و اقسام عناوینی چون "عجیب و غریب " ، " اعتراف به شکست" ، "شایسته سرزنش"، "مسئولیت گریزی" و... نواخته اند.

اما مگر خانم ابتکار چه حرف غیر منطقی بیان کرده که این گونه مورد نقد و داوری غیر منصفانه قرار گرفته است؟

وی به عنوان مسئول سازمان حفاظت از محیط زیست به صراحت و در حالی که در سال های گذشته هیچ مقام رسمی زیر بار " غیر استاندارد بودن بنزین تولیدی در داخل کشور" نمی رفت، هم در دوره دولت قبلی و نیز پس از پذیرش مسئولیت سازمان حفاظت از محیط زیست و در جلسه روز گذشته شورای شهر دلیل بخشی از آلودگی هوای تهران را بنزین تولید داخل اعلام کرده است. حتی گفته می شود یکی از دلایل رد صلاحیت او برای عضویت در شورای شهر تهران همین صراحت بوده است. آیا گناه تولید بنزین غیر استاندارد بر گردن ابتکار است؟

وانگهی وی به صراحت اعلام کرده کسانی که به دنبال حل عاجل مشکل آلودگی هوای تهران هستند، این اندیشه خام را از سر بیرون کنند و برای حفظ سلامتی خود اگر می توانند بهتر است از این شهر بروند. این سخنان یک مقام مسئول به این معنا است که قرار نیست به این زودی مشکل آلودگی هوای تهران که سابقه چند دهه ای دارد و البته با سوء مدیریت ها و ناکارآمدی دولت در سال های گذشته به معضلی پیچیده تر و بحرانی عظیم تر تبدیل شده، حل شود.

آیا کسانی که از خانم ابتکار به دلیل بیان شفاف و صریح حقیقت انتقاد می کنند به دنبال حل عاجل بحران آلودگی هوای تهران اند؟ و معتقدند مثلا در یک بازه زمانی چند ماهه این مشکل قابل حل است؟ آن هم در شرایطی که کشور تحت تحریم است و از مسایلی ساده چون انتقال ارز و پول و خیلی از مواد دیگر به کشور جلوگیری می شود؟

همین یک ماه پیش بود که در شبکه های اجتماعی پس از سخنان داریوش مهرجویی هنرمند کشورمان که پس از مرگ خواهرش بحران آلودگی هوا را دلیل مرگ خواهرش عنوان کرد، هزاران نوشته و اظهار نظر دیده و شنیده شد و از این مساله ابراز تاسف شد.

حالا یک مقام مسئول با تایید بر موضوع بنزین غیراستاندارد و به عنوان رییس سازمان حفاظت از محیط زیست و عضو سابق شورای شهر در جلسه شورای شهر تهران به صراحت اعلام می کند مردمی که مشکل تنفسی و یا کودک خردسال دارند از شهر تهران بروند.

وی نه به مانند دولتمردان پیشین  سفسطه کرده  نه به دنبال راهکارهای فضایی همچون آب پاشی شهر و یا گذاشتن توربین های تهویه برای شهر تهران است.  وی به صراحت واقعیت تلخ را اعلام می کند و طبیب وار به کسانی که مشکل تنفسی، بیماری های ریوی و کودک خردسال دارند هشدار می دهد اگر در انتظار رفع چند هفته ای و چند ماهه این بحران هستند، انتظار بیهوده نکشند بلکه برای حفظ سلامتی خود شهر را ترک کنند.

این سخنان و در واقع هشدار جدی نشان می دهد بحران آلودگی هوای تهران وارد مراحل حادتر شده  است و قرار نیست طی هفته ها و ماه های آتی اتفاق معجزه واری در این زمینه روی دهد.

وانگهی در شرایطی که روزانه دهها نفر به دلیل آلودگی هوا در تهران می میرند و یا راهی بیمارستان می شوند، مسئولیت اخلاقی یک مسئول که توانایی حل بحران را ندارد دست کم  اقتضا  می کند برای جلوگیری یا کاستن از موارد مرگ و میر به کسانی که زیست شان در شهر پر مخاطره شده توصیه کند  از شهر خارج شوند.

حال برخی رسانه ها و فعالان شبکه های اجتماعی گریبان گوینده حقیقت را گرفته اند و رها نمی کنند؛ تو گویی تنها"ابتکار" مسئول حل معضل (و البته حالا بحران) چند دهه ای آلودگی هوای تهران است و یا اینکه وی مسبب ایجاد این آلودگی بوده است.

آلودگی هوای تهران واقعیتی تلخ و کشنده است که روزانه شماری را در این شهر روانه قبرستان و گروهی دیگر را  روانه بیمارستان می کند، اما باید توجه داشته باشیم که این بحران علاوه بر اینکه   از ناکارآمدی های مدیریتی حکایت می کند در بی اطلاعی و بی مسئولیتی خودمان نیز ریشه دارد.

تردد انبوه خودروهای تک سرنشین در سطح شهر در حالی که می تواند به نفع " ریه " مبتلایان به آسم و کودکان خردسال کاهش یابد ، اما کاهش نمی یابد و روز به روز نیز بدتر می شود   نشان می دهد مردمانی می دانند بنزین تولیدی کشورشان سلامت انان را به جد تهدید می کند ولی باز رفتارها - ولو به صورت موقت - تغییر نمی کند چندان که بخشی از سفرهای غیر ضرور شهری همچنان پا برجا است.

پس بیاییم بدون فرافکنی و با نگاهی آسیب شناسانه و منطقی به مشکلات و معضلات مان بنگریم و مسئولانی را که بی سفسطه و آسمان ریسمان های رایج گذشته واقعیت را ولو تلخ باشد بر زبان می آورند  تشویق کنیم تا این صراحت در گفتار و رفتار در جامعه نهادینه شود.

مهم تر این که بپذیریم ریشه برخی مشکلات در خود ماست. این واقعیتی است محتوم است و گریز و گزیری از آن نیست:

 و چه زیبا سروده ملک الشعرا بهار :

این دود سیه فام که از بام وطن خاست
ازماست که‌برماست

وین شعله سوزان که برآمد ز چپ و راست
ازماست که‌برماست

جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با کس نسگالیم

از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست
ازماست که‌ برماست...

اخبار اجتماعی - عصر ایران

 


ویدیو مرتبط :
ابتکار جالب خانم ابتکار در توضیح وضعیت محیط زیست کره زمین!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مگر شما نبودید که احمدی‌نژاد را تا بدان حد بالا بردید تا امروز از گریبان خود شما سربرآورد



 

مگر شما نبودید که احمدی‌نژاد را تا بدان حد بالا بردید تا امروز از گریبان خود شما سربرآورد

 

نامه سرگشاده آیت​الله حجتی کرمانی به مصباح یزدی:

مگر شما نبودید که احمدی‌نژاد را تا بدان حد بالا بردید تا امروز از گریبان خود شما سربرآورد

آیت​الله حجتی کرمانی در نامه​ای سرگشاده خطاب به مصباح ​یزدی با اشاره به وقایع انتخابات سال 88 نوشت: از آن برادر گرامی می‌پرسم که با توجه به نقشی که حضرتعالی در این جریانات داشته‌اید، اکنون تا چه حد خود را مسوول می‌دانید؟

در بخش​هایی از این نامه می خوانیم:

با دلی سوزان و چشمی گریان و حالی پریشان، این نامه را شتابان برای آن برادر دیرینه گرامی می‌نویسم بدین امید که به سود نظام اسلامی و مردم گرفتار ما باشد: اجازه بدهید از اینجا شروع کنم که در ماه‌های اخیر حضرتعالی مانند بسیاری از خطبا و گویندگان و نویسندگان، از جریان انحرافی‌ای سخن می‌گویید که آقای احمدی‌نژاد را احاطه کرده‌اند و او به این جریان وابسته و دلبسته است... من بی‌مقدمه و خیلی صریح و بی‌پرده از شما سوال می‌کنم مگر شما و امثال شما نبودید که آقای احمدی‌نژاد را تا بدان حد بالا بردید تا امروز از گریبان خود شما سربرآورد.

در عدالت‌محوری و مهرورزی ایشان هم با رفتاری که در دولت اول و دومش با نزدیک‌ترین همکاران یعنی وزرای کابینه‌اش داشت و دارد، به هیچ‌وجه جای شک و شبهه‌یی باقی نمانده است!

گذشته از سلسله انتصابات و عزل‌هایی که عمدتا عجولانه و بر مبنای درگیری‌های شخصی و بدون رعایت مصالح عمومی انجام گرفته و می‌گیرد، فعلا به مخالفت صریح ایشان با نظر رهبر انقلاب در مورد وزیر اطلاعات و اخیرا برکناری وزیر نفت و نصب سرپرست جدید برای این وزارتخانه کلیدی اشاره می‌کنم با توجه به نقش کلیدی و حساس وزارت اطلاعات در امنیت کشور و نیز وزارت نفت در شریان حیاتی کشور که چون خون در رگ‌های اقتصاد است.

آیا تفسیر یکی از دوستان صاحبنظر ما قابل تامل نیست که می‌گفت: یک خط مرموز، پشت سر تصمیمات سیاسی - اقتصادی این دولت است که احتمالا بدون اینکه خود آقای احمدی‌نژاد متوجه بشود کشور را به ورطه ناامنی، ورشکستگی و سقوط اقتصادی سوق می‌دهند. اینها را بگذارید کنار معاملات نفتی تهاتری و نابودی صنعت و کشاورزی با واردات بی‌رویه انواع میوه‌ها و صدها قلم کالای چینی و غیره حتی دست‌ساخت‌های کشورهای خارج که صنایع دستی ما را هم در کنار صنعت و کشاورزی تهدید به نابودی می‌کند.

این دوست صاحبنظر خبره سیاست و اقتصاد، بر این باور است که: انحلال سازمان برنامه و بودجه کشور که در حکم حافظه مدیریتی کشور بود، تغییر محل خدمت مدیران، «قمار» قلمداد کردن بورس که یکی از شریان‌های اقتصادی کشور است، حمله به سیستم بانکی به عنوان یک‌رقمی کردن سود بانکی، انحلال شوراها از جمله شورای عالی پول و اعتبار (که بعدا به صورت ناکارآمدی برقرار شدند)، خالی کردن بانک‌ها به عنوان پروژه‌های زودبازده، چهار برابر شدن پول در گردش و ایجاد تورم، مجموعه سیاست‌هایی بوده است که واحدهای تولیدی را رو به کاهش برده و باغات و مزارع را کساد کرده و بیکاری را افزایش داده است. او می‌نویسد: «در مدت شش سالی که دولت آقای احمدی‌نژاد برسر کار است، درآمدهای نفتی ما افزایش یافت، به‌گونه‌یی که طبق گفته کارشناسان، درآمد حاصل از یکصد سال استخراج نفت با درآمد شش سالی که آقای احمدی‌نژاد بر کرسی ریاست‌جمهوری ایران هستند، برابری می‌کند، اما حاصل آن برای ملت چیزی نبوده است. البته هر یک از این موارد احتیاج به کارشناسی دارد و باید هیات‌های کارشناسی مجلس شورای اسلامی و کارشناسان دیگر با جدیت این موضوعات را در دستور تحقیق خود قرار دهند و کشور و نظام را برهانند».

وی می‌افزاید: «فساد اداری هیچ‌گاه به وسعت امروز نبوده است. از زمان دولت آقای هاشمی و آقای خاتمی، سیاست تعدیل و حذف 10 درصدی یارانه‌ها در بودجه هر سال مطرح بود که با آن مخالفت شد. اما آقای احمدی‌نژاد در شرایط حصر اقتصادی که واحدهای تولیدی ما تاب و توان خود را از دست داده و بهره‌دهی بسیار پایین آمده است، این کار را به نام هدفمند کردن یارانه‌ها با شتاب زیاد و بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن انجام داد که طبعا فاجعه‌برانگیز خواهد بود چراکه طبقه زحمتکش مزدبگیر با حداقل دستمزد 370 هزار تومان در ماه نمی‌تواند در برابر افزایش لجام‌گسیخته تورم تاب بیاورد و به زندگی همراه با کرامت انسانی خود ادامه دهد.

ارباب اطلاع می‌گویند: در آلمان دولت اقتصاد یارانه‌یی ندارد اما به دلیل بهره‌دهی بالای واحدهای تولیدی، حداقل حقوق مزدبگیران چیزی حدود دو میلیون تومان در ماه است در حالی‌که کالاهای سبد مصرفی مزدبگیرانه آن کشور ارزان‌تر از کالاهای مصرفی مزدبگیران ایرانی است. تازه می‌گویند هنوز تورم‌های مهار نشده بیشتری در راه است. آیا این تخریب کشور نیست؟

به پندار من، درد اصلی ما تنازع و تخاصم بوده است. ما برخلاف آیه مبارکه «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» پیوسته «تنازع» کرده‌ایم و «فشل» شده‌ایم و هیبت و باد و بروت ما از بین رفته است. امیرالمومنین (ع) فرمود: «ولا یستطیع ان یتق الله من یخاصم»؛ کسی که از در خصومت وارد می‌شود (اگر هم بخواهد) نمی‌تواند تقوای الهی داشته باشد.

در اینجا از تحلیل کلی حوادث و وقایع صرف‌نظر می‌کنم که درخور نگارش کتابی قطور است و به وقایع این سال‌های از سال 84 تاکنون بخصوص انتخابات سال 88 اشاره می‌کنم و از آن برادر گرامی می‌پرسم که با توجه به نقشی که حضرتعالی در این جریانات داشته‌اید، اکنون تا چه حد خود را مسوول می‌دانید؟

اجازه بدهید سوالم را صریح‌تر و عینی‌تر مطرح کنم و از موضع‌گیری‌های مثبت و منفی شما و امثال شما در دولت‌های آقای هاشمی و آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد بپرسم: سوال من این است آیا شما همچنان به موضع‌گیری‌های گذشته خود در دولت‌های سه‌گانه نامبرده، صحه می‌‌گذارید؟ (دولت‌های قبل‌تر را نمی‌گویم چون شما در آن سال‌ها، وارد عرصه سیاسی نشده بودید...) آیا جانبداری‌های بی‌دریغ‌تان را از آقای احمدی‌نژاد در سال‌های 88 و 84 درست و صحیح می‌دانید؟ آیا با مقایسه با سال‌های ریاست‌جمهوری آقای هاشمی و آقای خاتمی که البته اشکالات و ایرادات درست و نادرستی بر آنها وارد شده است و می‌شود...، جو سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و بین‌المللی سال‌های اخیر را بهتر از آن سال‌ها ارزیابی می‌کنید؟

به پندار من، مجموعه این ذهنیت‌ها و واقعیت‌های منفی همراه با «تیپ» آقای احمدی‌نژاد، مردمی‌بودن و صداقت او در همدردی با محرومین و مستضعفین جامعه، باعث شد که وی برنده انتخابات 88 و 84 شود. من در یادداشتی که در انتخابات 84 به عنوان «تنها گزینه» در برتری غیرقابل مقایسه آقای هاشمی نسبت به آقای احمدی‌نژاد نوشتم، آقای هاشمی‌ را راننده ماهری معرفی کردم که علیرغم تخلفات سهوی و عمدی از مقررات رانندگی قادر است ماشین سیاست را از پیچ و خم‌های خطرناک داخلی و خارجی سالم به درد ببرد اما آقای احمدی‌نژاد، علیرغم صداقت و مردم‌دوستی، راننده کم‌تجربه‌یی است. او سختکوش و پرتلاش و مردمی و مردم‌دوست است اما نه سیاست می‌داند و نه اقتصاد و با عرف و ادبیات رایج آشنا نیست و با ادبیات عوامانه در داخل و خارج سخن می‌گوید. ایشان در این مدت نشان داده است که بسیار تند و عجول و لجباز و رفیق‌باز است و این شما و امثال شما بودید که او را بر سر کار آوردید.

باری- وقایع این شش ساله‌ نظر مرا اثبات کرد و امثال جنابعالی هم با تعابیر متفاوت، سخن گذشته مرا تصدیق می‌فرمایید.

حضرت آقای مصباح! اشکال مهم و صعب‌العلاج دیگر که شاید ام‌المشکلات باشد، این است که طبق یک خصلت دیرینه و نهادینه شده، ما در بسیاری از مسائل خودسانسوری می‌کنیم و خلوت و جلوت ما، گاهی 180 درجه با هم تفاوت دارد و از این رو، بسیاری از حقایق و واقعیت‌های جامعه از دید بزرگان و مسوولان مملکتی مخفی می‌ماند یا به صورت معکوس جلوه داده می‌شود. یا از باب مصلحت‌اندیشی یا از باب تقیه و ترس یا از باب ملاحظات رفاقت و رودربایستی و بسیاری هم به خاطر دغدغه زندگی و امرار معاش حرف دل‌مان را نمی‌زنیم و با آنکه در محافل خصوصی و خانوادگی و جاهای امن لاینقطع از اوضاع شکایت داریم و این و آن را مقصر می‌دانیم ولی چون به «عرصه» می‌آییم، لب فرو می‌بندیم. گویی در شهر هیچ خبری نیست.

این خصلت نکوهیده که در مواردی هم معلول جو سیاسی و کم‌تحملی مسوولان حکومتی است، بخصوص در محافل دانشگاهی و علمی موجب وقفه و ایستایی و جلوگیری از خلاقیت و نوآوری می‌شود و بسیاری از فرهیختگان و صاحبنظران را از اظهارنظر صریح باز می‌‌دارد و آنها را به اضطرار و اجبار یا ملاحظه و تقیه وامی‌دارد که همسوی با ما روحانیون بخصوص روحانیون دست‌اندرکار حکومتی سخن بگویند و از ابراز نظر کارشناسی و علمی بخصوص در مقولات سیاسی و جامعه‌شناسی پرهیز کنند..../تحلیل:انتخاب