اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
چرا آمار طلاق افزایش یافته است؟
به گزارش پایگاه خبری پلیس، سردار سعید منتظرالمهدی طی یادداشتی به بررسی علل و عوامل افزایش طلاق بویژه در میان زوج های جوان پرداخته است. در این یادداشت آمده است:
« این روزها وارد هر محفل و مجلسی، اعم از خانوادگی، فامیلی و اجتماعی که میشویم سخن از آمار طلاق و متارکه و جدایی زن و شوهرهای جوانی به میان می آید که چند سالی بیش از شروع زندگی مشترک آنان سپری نشده است.
از همین روی، پا به سن گذاشتهها معترض این اوضاعند و از زن و شوهرهای جوانی که این چنین سهل پیوند زناشویی را می گسلند و زخمی بر پیکر جامعه وارد می سازند شکوه دارند. آنان می گویند: « ما نیز در بدو زندگی با سختی ها و تنش ها و ناملایمات بسیاری دست به گریبان شدیم، اما این همه را تاب آوردیم، چون می دانستیم که زندگی مشترک دشواریهایی دارد و جز با مدارا و مقاومت و مبارزه نمی توان به جنگ آن دشواریها رفت.
اما، متحیر جوانان امروزی هستیم که ادعای «سخت ورزی» آنان گوش فلک را کر، کرده است! اما، به هنگام مواجهه با دشواریهای زندگی مشترک، سر تسلیم فرود میآورد و برای پاک کردن صورت مسئله، به جای گشودن گره از آن، رو به سوی دادگاهها و دفترخانهها مینهند و «توافقی» امضای خود را بر ذیل برگه تسلیم خویشتن می نهند...».
چرا جوانان تازه به هم پیوسته جامعه ما این چنین پدر و مادران پا به سن گذاشته را آزرده خاطر ساخته اند و اسباب رنجش و تکدر خاطر و نارضایتی آنان را موجب شدهاند؟ این زوجهای جوان چارهای جز «فروپاشی» زندگی مشترک و پیوستن دگرباره به خیل نه چندان کم شمار مجردها نداشته اند؟
آیا زن و شوهرهای جوان نمی توانند از عقلانیت خدادادی و مهارتهای کلامی و زبانی خود برای گره گشودن از مشکلات مشترک و از میان راندن تنش های مستمر و اعاده عشق از دست رفته بهره گیرند و به جای گام نهادن در مسیر دادگاه خانواده، گام در طریق «سعادت مشترک» و «تفاهم مستمر» نهند؟ در خصوص هر یک از این پرسشها حرف و سخن بسیار گفته شده است. به ویژه پیرامون رو آوردن شماری از زوجها، به ویژه زوجهای جوانی که اغلب کمتر از 5 سال از شروع زندگی مشترک آنها سپری گشته است، سخنها گفته شده است.
عدهای علت را در مشکلات شخصی، درآمد کم، بیکاری و اشتغال در مشاغل نامرتبط یا تحصیلات و مهارت و جز آن جستجو کرده اند. عدهای، از سهم و نقش اعتیاد خانمانسوز به مواد افیونی و الکلی سخن گفته اند، گروهی «مداخله» خانوادهها را ذی سهم و ذی نقش دانستهاند.
بی نیاز به هیچ حجتی هر سه این عوامل میتوانند «بسترساز» تنشهای درون خانوادگی و وقوع پدیده آسیبزای طلاق شوند. اما، شواهد دقیق پژوهشی، به ویژه آن دسته از شواهدی که از طریق گفتگوهای ژرف بالینی با زوجهای متارکه ای یا آنانی که در آستانه متارکه بودهاند، به دست آمده است، حکایت از آن دارد که عوامل دیگری هستند که سهم و نقششان در طلاق فزون تر از عوامل سه گانه مذکور است. در سطور زیر آن عوامل «پراهمیت» در قالب چند بند مرور می شوند.
یک. افت اخلاقی؛ وقتی از جوانان جامعه پرسش شود که چرا ازدواج میکنید؟ بسیاری از آنان بلافاصله از عامل نیرومندی به نام «آرامش» سخن به میان می آورند؛ آنان ازدواج میکنند تا در کنار یکدیگر آرامش عمیق را تجربه نمایند. نیازی به حجت نیست که تنها با «اخلاقی زیستن» و «اخلاقمند رفتارکردن»" است که میتوان به چنین آرامشی دست یافت. از میان خصائص آمار اخلاقی «صراحت» و «راستگویی» پیوند نیرومندتری با آرامش درون خانواده دارند و چه راست گفته اند که: «آرامش نمیتواند در خاک دورویی جوانه بزند» و یا به تعبیر فرزانه اندیشمندی « آرامش ژرف را تنها در صراحت و شفافیتی همچون بلور می توان سراغ گرفت» و نشان کرد.
بنابراین، وقتی راستگویی جای خود را به دورویی می دهد و صراحت، صحنه را برای ابهام و پنهانکاری ترک می کند، میتوان انتظار داشت که زندگی زناشویی در سراشیبی سقوط و فروپاشی قرار گیرد و البته می بایست فرمایش نبی مکرم اسلام را هماره آویزه گوش کرده که «النجاه فی الصدق» باید همواره ملازم راستی و همیشه راستگو بود.
دو. رواج روز افزون فردگرایی؛ زندگی شهری و استفاده روزافزون از فن آوریهای دیجیتال و فضای سایبر و ... از یکسو، و عدم پرورش بسنده مهارتهای تعاملی و نیز رواج «خود- محوری» از دیگر سو، موجب افزایش فردگرایی و کاهش «معاشرت اجتماعی» شده است. به همین سبب، برای گروهی از زوجهای بریده از پیوند و معاشرت با بستگان، سر به سر هم گذاشتن، گیر دادن به یکدیگر و ایجاد دعوا و تنش به «محرکی جایگزین» معاشرت تبدیل شده است. آنان «هشیار» و «ناهشیار» یکدیگر را آزار می دهند و خلاء ارتباطی خود را این چنین پر مینمایند.
از آن گذشته، فردگرایی زمینه را برای خودخواهی و از میان رفتن بخشش و ایثار و همراهی مهیا می سازد. هر یک از آنان تا بدانجا پیش میروند که قادر به دیدن مسائل از دریچه چشم دیگری نیستند و جرم شکاف میان آنان روز به روز عمیق تر میگردد.
سه. فقدان سرمایه گذاری؛ قدما گفته اند که «عاشق شدن سهل است اما عاشق ماندن دشوار» چه، برای استمرار عشق باید «هزینه» کرد. به ویژه وقتی صحبت از روابط زن و شوهری است این هزینه کردن و «سرمایه گذاری» اهمیتی دو چندان می یابد. اما، شواهد نشان میدهد که شماری از زن و شوهرهای جوان، به ویژه آنهایی که سرانجام گام در راه طلاق می نهند، چند ماهی پس از قرارگرفتن در زیر یک سقف، چنین می پندارند که شاهد مقصود را در آغوش کشیده اند و اینک دیگر در اختیار داشتن آن نیازی به «وقت» و «هزینه» و «سرمایه گذاری» و جز آن نیست. غافل از آنکه، استمرار موفقیت آمیز زندگی زناشویی از نظر «عاطفی» و «ارتباطی» و «مادی» و ... به «سرمایه» ای بسیار بیش از دوران آشنایی و نامزدی و عاشق شدن دارد.
اگر پیش از آن دو طرف با «توجه محدود» ، «ابراز عاطفی اندک» و هزینه قلیل به وجد می آمدند و رضایت خاطرشان مضاعف میشد، اینک «توجه نامحدود» یکدیگر را خواهانند، ابراز عاطفی مستمر را خواستارند و بیش و کم همواره مستقیم و غیر مستقیم در دسترس بودن را طالبند و دگر غیر از این شود، اندک اندک عشق رنگ می بازد، بذر سوء تفاهم ها جوانه می زند، رنجشها افزون می شود و نسنجیده سخن گفتن ها عرف می گردد. چه، به درستی گفته اند که ز جایی که رنجیده باشد کسی، سخنها نسنجیده گوید بسی.
چهار. ادراک ناصحیح پیش از ازدواج؛ گروهی از جوانها پیش از ازدواج چنین می پندارند که با همسرگزینی، تمامی مشکلات رخت بر می بندد و آنها هر روزه زیستن در «جزیره امن» زندگی مشترک را تجربه خواهند نمود. چنین ادراکی از یک سو ریشه در ویژگی های «عشق افلاطونی» دارد که شماری از زوجها پیش از ازدواج آن را تجربه می کنند و از دیگر سو از فقدان آموزش ها و آگاهی بخشی های پیش از ازدواج ناشی میشود. از همین روی چند صباحی پس از ازدواج بسیاری از مزدوجین با خود می گویند که: چو عاشق شدم گفتم بردم گوهر مقصود ، ندانستم که این دریا موج خون فشان دارد.
البته، شماری از زوج های جوان پس از رو به رو شدن با واقعیت های زندگی مشترک، در پی چاره بر می آیند و با کسب مهارتهای لازم تنش ها را از میان می رانند و مسیر آرامش و سعادت را پی می جویند. لیکن، شماری از آنان، یعنی همانهایی که زندگی زناشویی را به «صحنه نبرد»" و کارزار تبدیل می نمایند و سرانجام راهی دفترخانه ها می شوند، در فراگیری چنین مهارتهایی غفلت ورزیده و خود و خانواده و جامعه را متضرر می سازند.
پنج. مسئولیت گریزی؛ شماری از جوانان بینش ناصحیحی پیرامون ازدواج دارند. آنان چنین می پندارند که ازدواج قراردادی است که می توان آن را فتح نمود و خاتمه بخشید. حال آنکه، هر انسان عاقلی می داند که ازدواج تعهدی است بی بدیل و مسئولیتی است تعالی بخش.
نیازی به حجت نیست که آدمهای ضعیف از مسئولیت گریزانند و بیش از آنکه مورد اتکای دیگران باشند در پی جستن تکیه گاهی اند که چند روزی بر آن تکیه زنند تا فشار حاصل از سختی ها آنان را بر زمین نکوبد. لیکن، آدم قوی «مسئولیت پذیر» است ، چاره مشکل را در خود می جوید و می کوشد تا همواره تکیه گاهی محکم برای دیگران باشد. چه، به قول آن اندیشمند: « اگر تکیه گاه نمیتوانی شد، افتادن به از تکیه کردن».
شش. تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه؛ به سبب پدیده هایی همچون «فر هنگپذیری»(acculturation )، «اشاعه فرهنگی»(cultura division)، «تهاجم فرهنگی» (cultura invasion) و نیز از طریق رسانه های جمعی (mass media) برخی عناصر بیگانه، به ویژه عناصر منفی، به ویژه غربی ، وارد فرهنگ شدهاند. شماری از جوانان تازه ازدواج کرده چشم و گوش بسته و بدون تامل پیرامون غنای عناصر فرهنگی خودمان، به تقلید از آن فرهنگها پرداخته و خوشبختی را در پاک کردن صورت مسئله و نه «چاره جویی مسئولانه» برای از میان راندن تنش های زناشویی می یابند.
خلاصه آنکه، آنچه در چند سال اخیر نرخ طلاق را در کشورمان فزونی بخشیده است و آن را به یک آسیب اجتماعی تبدیل نموده است، نه یک عامل بلکه چند عامل کلیدی است که هر یک سهمی از وقوع این پدیده را تبیین می نمایند. به همین سبب، برای پیش گیری از استمرار روند افزایش سالانه نرخ وقوع طلاق ، هر یک از جوانان باید چاره را در خود، و نه در بیرون خود، جستجو کند. بیتردید ، با تغییر درون و تلاش برای کسب مهارتهای با هم زیستن می توان این معضل اجتماعی را چاره نمود و اینگونه است که در کتاب آسمانیمان تمام آیات در جهت محدود کردن افراد برای انجام طلاق و ترغیب ایشان به رجوع و بازگشت می باشد و اصل بر رفع اختلافات زناشویی گذاشته شده است و از طلاق بعنوان منفورترین حلال نام برده شده است و از این واقعه عرش الهی می لرزد و البته هیچ وقت دیر نیست و برای شروع مجدد زمان را از دست ندهید.»
اخبار اجتماعی - تابناک
ویدیو مرتبط :
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
چرا آمار طلاق زودرس درحال افزایش است؟
چرا آمار طلاق زودرس درحال افزایش است؟
به گزارش فریادگر رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور میگوید كه در سال گذشته ۱۵۱ هزار و۷۶۳ مورد واقعه طلاق در کشور ثبت شده است و از هر پنج ازدواج یک مورد به طلاق منتهی میشود. براساس آماری که وی می دهد ایران در سال ۱۳۹۱ حدود هفت درصد افزایش طلاق را تجربه کرده است.
طول زندگی مشترک، كمتر از ۵ سال
یکی از نکات قابل توجه که معمولا در سایه افزایش آمار طلاق کمتر به آن توجه می شود، کاهش طول زندگی مشترک در ایران است.
آمار رسمی از افزایش طلاق زوجهای جوان بین ۲۰ تا ۲۹ سالهای می گوید كه در پنج سال اول زندگی مشترک آنها اتفاق افتاده است.
سازمان ثبت احوال این آمار را تایید کرده و می گوید درصد طلاق در پنج سال اول زندگی برای مردان ۲۰ تا ۲۴ ساله ۴۵ درصد، ۲۵ تا ۲۹ ساله ۵۱.۸ درصد، ۳۰ تا ۳۴ ساله ۵۷ درصد و برای زنان ۱۵ تا ۱۹ ساله ۴۰.۷ درصد، ۲۰ تا ۲۴ ساله ۵۳.۲ درصد و ۲۵ تا ۲۹ ساله ۶۱.۶ درصد است.
مدتی پیشتر محمدعلی اسفنانی سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس گفت كه «در سالهای اخیر عمر متوسط زندگی مشترک برخی از زوجین به کمتر از ۶ ماه رسیده و آمار کنونی طلاق زلزلهای واقعی در زندگی زوجین است.»
حرف زدن از مشكلات جنسی تابوست
آمار و علائم طلاق نشان میدهد كه جامعه ایران با یك آسیب جدی احتماعی روبرو است. کارشناسان مسائل اجتماعیهم كمابیش به این موضوع میپردازند و دلایلی برای آن ذكر میكنند.
عدم شناخت کافی و عجله در تصمیم گیری از نكاتی است كه كارشناسان بر روی آن تاكید دارد.
كارشناسان می گویند كه بیکاری، توقعات بالای زوجین از یکدیگر، مصرف زدگی، ازدواج در سنین پایین، ارتباطات خیابانی و اعتیاد یکی از زوجین هم منجر به طلاق زودرس می شود. به گفته یک وکیل ناتوانی جنسی، اعتیاد، بیکاری، درآمد پایین و نپرداختن نفقه از سوی شوهر علت اصلی درخواستهای طلاق در دادگاهها است که متاسفانه پس از دو تا چهار سال زندگی مشترک میان زوجین و بیشتر توسط زوجه اقدام می شود.
نتایج بررسی که حدود دو سال قبل بر روی هزار پرونده طلاق در دادگاههای جنوب شرق و شمال غرب تهران صورت گرفته است نشان میدهد كه فقر مهارت های ارتباطی علت ۴۰ تا ۴۵ درصد طلاقهاست. علت دیگر عدم تناسب خصوصیات شخصیتی دختر و پسر است. به طور مثال مرد برونگرا نمی تواند با زن درونگرا زندگی خوبی داشته باشد. سومین علت اختلافات بالینی افسردگی، اضطراب و وسواس هاست. همچنین علت دیگر مشكلات اقتصادی است.
از سوی دیگر رفتارهای پرخطر مانند اعتیاد و دخالت های والدین از دیگر عوامل طلاق است.مشکلات جنسی زوجها هم نقش مهمی در طلاق دارد. ضعف مهارت ارتباط جنسی قربانی زیادی میگیرد، اما به دلایل مختلف از جمله تابو بودنِ اظهارنظر عمومی درباره مسائل جنسی، كمتر به آن پرداخته میشود.
كارشناسان خانواده و سلامت جنسی میگویند كه علت ۳۰ تا ۴۰ درصد طلاقها در ایران مشکلات جنسی است.
در بررسی علل و عوامل طلاق در ایران، مشكلات جنسی مسکوت مانده است، در حالی كه حقیقت آن است که بیشتر طلاقها ناشی از ناآگاهیهای جنسی است.
طبق برخی اظهارنظرها ۲۵ تا ۴۰ درصد مردان و زنان ایرانی از اختلالات توانایی جنسی رنج میبرند. اختلال توانایی جنسی به عنوان یکی از بیماریهای شایع جوامع بشری است و در جامعه ایران معمولا به علت شرم و حیا از دید بیماران پنهان و امکان معالجه و درمان آن فراهم نمیشود.
خیلی وقت است كه زنگ خطر رشد صعودی آمار طلاق توسط مسئولان و كارشناسان به صدا درآمده است. طول زندگی مشترك بیشتر زوجهایی كه طلاق می گیرند به كمتر از پنج سال رسیده است و این درد دیگری از معضل پدیده طلاق در جامعه ماست./فریادگر