اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

هالیوودی ها کمی تاریخ اساطیر ایرانی بخوانند


روایت فیلم هالیوودی As Above, So Below (همانطور در بالا، همچنین در زیر) در حالی دست روی یکی از خصوصیات متافیزیک اساطیر ایرانی گذاشته که نشان می دهد تولیدکنندگان این اثر کوچکترین دانشی از تاریخ اساطیری شرقی - ایرانی ندارند

ایرنا: روایت فیلم هالیوودی As Above, So Below (همانطور در بالا، همچنین در زیر) در حالی دست روی یکی از خصوصیات متافیزیک اساطیر ایرانی گذاشته که نشان می دهد تولیدکنندگان این اثر کوچکترین دانشی از تاریخ اساطیری شرقی - ایرانی ندارند و گویا تنها هدف شیطنت آمیز آنها قلب روایت کهن ایرانی به نفع تاریخ تمدن ناچیز فرهنگی خودشان است.

به تازگی و با پایان اکران عمومی As Above, So Below این فیلم به شکل لوح فشرده درآمریکا توزیع می شود.

As Above, So Below در گونه آثار ترسناک سینما و در شاخه آدرنالین محصول سال 2014 میلادی به کارگردانی جان اریک داودل (John Erick Dowdle) که روایت کننده داستان دختر جوانی به نام اسکارلت است به سختی به دنبال یافتن کیمیا philosophers' stone است.

این سنگ همانی است که برای نخسیتن بار در داستان های ایرانی به ویژه افسانه هزار و یک شب گفته شده که قابلیت تبدیل اجسام به طلا یا نقره را دارد.

او برای به دست آوردن این شی با ارزش در ابتدای فیلم در کشور ایران حضور دارد و با کمک یکی از قاچاقچیان اشیاء عتیقه در ایران موفق به کشف و ترجمه متن باستانی سردیس موجود در ایران می شود که در نهایت او را به سوی شهر پاریس و مکان زیرزمینی واقع در آن می کشاند.

اما پس از آنکه اسکارلت و گروهش پا به این مکان زیرزمینی می گذارند متوجه می شوند که این محل نفرین شده است و آنها رفته رفته در حال مواجهه با گذشته خود قرار می گیرند و همین مساله در حقیقت روایت ترسناک این فیلم را برای مخاطبان تصویر می کند.

** کیمیا چیست؟

با مرور تاریخ تمدن باستان به ویژه در سه منطقه باستانی ایران، مصر و هندوچین می توان به تفکر تبدیل مس یا سرب به عنوان فلزات کم ارزش به طلا و یا ساخت داروی جاودانگی که به آن اکسیر نیز گفته می شده به راحتی پی برد که در این بین بیشترین تلاش کیمیاگران را به خود معطوف داشته است و درست به همین دلیل است که به کیمیا، علم اکسیر نیز گفته شده است.

نخستین بار آرای علم کیمیاگری که از شاخه های علوم غریبه است در آرای جابر بن حیان دانشمند و ریاضی دان و فیلسوف شهیر ایرانی به شکل مکتوب نمود پیدا کرد و بعد از گذشت تاریخ 2500 ساله در آرا و نظرات دانشمندان غربی چون اسحاق نیوتن و نیکلاس فلامل برای نخستین بار عنوان شد و درست از این تاریخ است که در غرب یافتن سنگ جادو، کیمیا یا سنگ اکسیر از تفکر علمی به رویه و مسلکی فلسفی و عرفانی در تفکر غرب بدل گشت و افسانه ها و تئوری های متعددی برای آن بازگو شد.

در حقیقت سنگ جادو برای مدتی طولانی به جستنی ترین هدف در کیمیای غرب بدل شد و شهرتِ یافتن آن تا جایی پیش رفت که به اعتقاد بزرگان علم غرب چون نیوتن و فلامل یافتن این سنگ می توانست برای صاحب اش روشنگری به ارمغان آورد.

درست به دلیل همین تفکر عرفانی و فلسفی است که نویسندگان و فیلمسازان غربی در ساخت آثار ترسناک و یا ماجراجویانه به سراغ کیمیا philosophers' stone رفته اند که تجلی بارز آن را می توان در مجموعه داستان ها و یا فیلم های هری پاتر به وضوح مشاهده کرد؛ موضوعی که به سبب عدم تعمق و خرد غربی ها در مفهوم علم کیمیا و بی توجهی به آرای عرفای ایرانی (رسیدن به وجود ذاتی حق تعالی برای رستگاری حقیقی در دنیا و عقبی) در بطن این موضوع به داستان ها و افسانه های غیرواقعی غربی ها بدل شد.

As Above, So Below نیز بادستمایه قراردادن یافتن کیمیا (سنگ جادو) توسط یک دانشجوی باستان شناسی آمریکایی رهیافت هایی از ایران تا فرانسه را با حال وهوایی به اصطلاح ترسناک پیشاروی مخاطبان خود ترسیم می کند، روایتی به شدت معلق که حتی ساده ترین مخاطبان ایرانی آگاه به تاریخ تمدن این کشور طلایه دار در تکوین تمدن جهان را از شدت کوتاهی دانش تاریخی هالیوودی ها (آگاهانه یا غیرآگاهانه) به حیرت، تعجب و حتی خنده وا می دارد.

به هر حال اسکارلت به عنوان قهرمان این اثر سینمای طبق دست نوشته ای که از پدر خود به ارث برده تصمیم می گیرد تا با پیدا کردن سردیس رمزنگاری شده کیمیا در ایران، آدرس و محل دقیقی این سنگ را بیابد و نام خود را به عنوان بزرگترین مکتشف قرن 21 در جهان به ثبت برساند.

وی بر اساس نقشه ای که در دست دارد به منطقه ای در کرمانشاه ایران می رود و با کمک یک قاچاقچی اشیاء باستانی به نام (رضا) با بازی (حمید جاودان، بازیگر ایرانی آمریکایی این فیلم) وارد تونلی که توسط باستان شناسان ایرانی ایجاد شده می شود و سردیس اَنَهید (آناهیتا) - الهه آب های روان - را پیدا می کند و با عکس گرفتن از روی نقوش و نوشته های آن متن را برای ترجمه به فرانسه می برد تا بتواند به واسطه آن متن آدرس و محل اختفای کیمیا را در تونل های پر از اجساد مردگان در پاریس کشف کند.

** اسطوره اَنَهید (آناهیتا) یا الهه آب های روان

همانگونه که گفته شد سردیسی که توسط اسکارلت با کمک قاچاقچی اشیاء عتیقه در یکی از تونل های حفاری شده منطقه کرمانشاه (معبد آناهیتا در منطقه کنگاور) پیدا می شود بخش گم شده ای از مجسه آناهیتا است که بنا به روایت قلب شده فیلم، حفاران و باستان شناسان ایرانی نتوانسته بودند آن را کشف کنند اما یک قاچاقچی اشیاء باستانی به همراه نقشه یک دانشجوی باستان شناسی آمریکایی که آن را از پدرش که پیشتر در ایران به عنوان باستان شناس حضور داشته کشف می کنند!

نکته عجیب بعدی در روایت این اثر سینمایی، عدم توفیق کشف این سردیس توسط باستان شناسان ایرانی و یافتن آن توسط اسکارلت و رضا به واسطه آن نقشه، نابود کردن تونل حفاری شده به دست ایرانیان به منزله بی توجهی به فرهنگ و عناد تفکر اسلامی با اساطیر زردشتی و سامی است که در گفت و گوهای رضا و اسکارلت عنوان می شود.

در حقیقت این مساله این گونه که حضور اسکارلت و کشف سردیس و گرفتن عکس در آخرین لحظه پیش از نابودی این معبد و تونل های حفاری شده آن توسط ایرانیان فرهنگ ستیز تصویر می شود و اینجا است که انگار اسکارلت و رضای قاچاقچی (همکار او) به عنوان ناجیان تمدن ایرانی به مخاطبان معرفی می شوند.

البته در سکانس ابتدایی فیلم نیز اسکارلت رو به دوربین می گوید که اینجا ایران است، جایی که اگر من را دستگر کنند به جرم آنکه یک زن هستم با سنگ آنقدر به سرم می کوبند تا بمیرم! و در حقیقت پروژه تخریب ایران و فرهنگ انسان ساز، معرفت بخش و تمدن ساز آن در این اثر سطح پایین هالیوودی نیز با شیطنت دست اندرکاران این اثر هالیودی بار دیگر بازتاب عینی می یابد.

اما اسطوره اَنَهید (آناهیتا) یا الهه آب های روان در حقیقت از واژه پارسی باستان اَناهیتَه An-āhita که در پارسی میانه اَناهید Anāhid و در فارسی امروزی ناهید شده، از پیشوند نفی اَن (-an، یعنی «نا-») و واژه اوستایی āhita، یعنی آلوده پدید آمده است و معنی آن ناآلوده (پاک و بی گناه) است.

آناهیتا در زبان اوستایی ایزدبانوی (الهه) آب ها (آبان) پنداشته و ستوده می شود و از این رو با نمادهایی چون شفا و خرد نیز همراه است.

در تاریخ مکتوب سه هزار ساله اخیر ایران الهه آب و باران جایگاهی ویژه در تفکر ایرانی داشته است. و آناهیتا (ایزد آب) در ایران باستان، یکی از بزرگ ترین و محبوب ترین ایزدان آریایی و آیین زرتشت بوده ‎است. در باور ایرانیان باستان الهه آب، فرشته نگهبان چشمه ها و باران و نماد عشق و دوستی بوده ‎است. بسیاری از ویژگی های این ایزدبانو (الهه) با ایشتار نزدیکی دارد که مورد پرستش اقوام سامی، از جمله بابلی ها بوده است.

** اما درس تاریخ برای هالیوودی ها

حال با معرفی دقیق این سردیس و شناخت الهه - اسطوره اَنَهید به راحتی می توان دریافت که این الهه هیچ ارتباطی به مساله جادو و کیمیا نداشته و همین انتخاب نادرست دست اندرکاران فیلم As Above, So Below (همانطور در بالا، همچنین در زیر) نشان دهنده دانش اندک و ناچیز و خُرد آنها از علم اساطیر شرقی به ویژه ایرانی است.

این مساله بی دانشی در کنار تاکید آنها بر فرهنگ ستیزی ایرانی در نشان دادن سکانس نابودی معبد آناهیتا توسط ایرانی ها تا جایی پیش رفته است که حتی ایزابل آشتون نویسنده شناخته شده سینمایی سایت شیکاگو تریبون و مایکل اندروز منتقد نام آشنای هالیوود ریپورتر به شدت به دست اندرکاران این اثر سینمایی تاخته اند که معبد آناهیتا در منطقه کنگاور ایران نه تنها بازمانده ای از تاریخ سه هزار و پانصد ساله تمدن ایرانی را به مخاطبان نمایش می دهد که یکی از بزرگترین محل های توریستی است که گردشگران آمریکایی و اروپایی فراوانی را هر ساله به خود جذب میکند.

هر دو این نویسندگان به ویژه مایکل اندروز، فیلمنامه نویس و کارگردان این اثر سینمایی را به بی دانشی متهم کرده اند و تاکید کرده اند که اگر قرار است فهم سینمای آمریکا با ساخت چنین آثاری و ارائه و به نمایش گذاشتن آنها صورت عینی و عملی به خود بگیرد نتیجه چنین اشتباهات وحشتناک و هولناکی تمسخر دانش علمی و پژوهشی سینماگران آمریکایی در جهان است.

همچنین آشتون می گوید: نه تنها اغلب ایرانیان که بسیاری از مردم فرهنگ دوست جهان با سردیس آناهیتا آشنا هستند می دانند که این سردیس کوچکترین ارتباطی به علم کیمیا و سنگ جادو در فرهنگ اساطیری ایرانی ندارد که بر این موضوع نیز واقف هستند که تنها نمادی که از آن به عنوان حافظ و نگهبان کیمیا در فرهنگ ایرانی نام برده شده است، لانه سیمرغ در راس قله قاف است و دلیل عظمت و شکوه و نامیرایی این پرنده افسانه ای نیز به دلیل حفاظت او از سنک کیمیا است.

به هر حال هر چند هنر سینما در حقیقت روایت کننده داستان هایی فراتر از عقل و ورود به دنیای محض تخیل است اما شیطنت آگاهانه و یا غیرآگاهانه کمپانی های هالیوودی در تخریب ساحت فرهنگی ایران و ایرانی نه تنها بار دیگر ساخت آثاری برای اثبات هویت ایرانی را بیش از پیش به هنرمندان و مسئولان گوش زد می کند که موید بی دانشی و بی خردی دستگاه عظیم و طویل هالیوود در بحث تخریب ایران است که پیش از این نمونه هایی از این دست از نابخردی ها را در ساخت آثاری نظیر 300 نیز به خرج داده بود.


ویدیو مرتبط :
جوان ها تاریخ مبارزات ملّت ایران را بیشتر بخوانند!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نوروز در آیین ها و اساطیر ایرانی



 

 

نوروز در آیین ها و اساطیر ایرانی

 

2-1) جشن

همتای واژه (عید) در زبان های ایرانی (جشن) یا (یسن) است. از ریشه YAZ به معنای ستایش، نیایش و پرستش؛ (ایزد) به معنای ستایش شده و نیایش شده نیز از همین ریشه است. (جشن) واژه ای ایرانی، مذهبی و بسیار کهن است. این واژه که باری گران از معناها و سنت های ویژه ایرانی را بر دوش دارد، در اصل عبارت بوده است از برپایی مراسم نیایش و سپاس به مناسبت رخداد یک پیروزی، یک واقعه اجتماعی یا یک معجره آسمانی که سودی برای اجتماع داشته باشد. مردم به هنگام برپایی بزرگداشت گردهم جمع می آمدند و خدای را با مراسم ویژه مذهبی نیایش می کردند، و این نیایش و سپاس همه ساله به عنوان قدرشناسی از موهبتی که از سوی خداوند ارزانی شده بود تکرار می گردید. این مراسم با رقص های مذهبی و سرود و موسیقی نیز همراه بوده است. در ایران باستان و پیش از ظهور زردشت همواره مراسم قربانی پس از مراسم نیایش و ستایش انجام می پذیرفت. آن چنان توده هایی از آتش برپا می داشتند و در کنار آن صدها و هزارها اسب و گاو و گوسفند قربانی می کردند. آن گاه سهمی از قربانی به آتش داده می شد و باقیمانده آن میان مستمندان و نیایشگران پخش می گردید و با همین گوشت قربانی سور و مهمانی برگزار می شد.

یک پدیده کیهانی مانند واقع شدن خورشید در نقطه های اعتدال ربیعی یا خریفی یا انقلاب صیفی و شتوی می توانست انگیزه ای برای برگزاری جشن باشد. همین جشن ها در دوره های مختلف زندگانی اقوام ایرانی، آغاز سال را اعلام می کردند. چنانکه جشن های نوروزی، جشن مهرگان، جشن شب چله تابستان و شب چله زمستان از این قبیل است.

تعداد دیگری از جشن ها برای نیایش امشاسپندان و ایزدان برپا می شد، از آن روی که این ایزدان نگاهبان روزهای ماه و ماه های سال بودند، هرگاه که نام روز با نام ماه برابر می افتاد، به آن مناسبت جشنی برپا می شد.

 

2-2) جشن عید نوروز

این جشن از کهن ترین جشن های ایرانی است که پژوهشگران بنیاد آن را هند و ایرانی ندانسته اند، بلکه با قید احتمال آن را به اقوام بومی نجد ایران پیش از مهاجرت و آریاییان، منسوب می دانند. همچنین دو جشن مهرگان و نوروز از طریق سومریان به بین النهرین راه یافته و در آنجا دو جشن (ازدواج مقدس) و (اکیتو) را پدید آورده که بعدها در بین النهرین این هر دو جشن به صورت جشنی واحد در آغاز سال نو برگزار گردیده، ولی در نجد ایران همچنان تا دوره اسلامی به صورت دو جشن مستقل بر قرار مانده است.

بنابراین سه جشن «نوروز»، «مهرگان» و «سده» بیشتر در زمره اعیاد ملی ایرانی قرار می گیرند تا جشن های مذهبی؛ گفتنی است که در گاهان و اوستا از این سه جشن یادی نشده است.

 

2-3) نوروز کوچک و نوروز بزرگ

عنوان نوروز در فرهنگ ایرانی به دو روز تعلق داشته است. یکی روز اول فروردین، که خورشید به برج حمل می رسد و به آن نوروز کوچک یا (عامه) می گویند و دیگری نوروز بزرگ یا (نوروز خاصه) است که روز خرداد از ماه فروردین است.

گفته اند : نوروز سالروز آفرینش جهان و انسان است و نوروز بزرگ روزی است که در آن جمشید بر تخت نشست و خاصان را طلبید و رسم های نیکو گذاشت، و گفت خدای تعالی شما را خلق کرده است. باید که به آب های پاکیزه تن را بشویید و غسل کنید و به سجده و شکر خدا مشغول باشید و هر سال در این روز به همین دستور عمل نمایید.

 

2-4) نوروز و فـَرَوَشی ها

ماه فروردین به فـَرَوَهرها و یا فروشی ها تعلق دارد. جشن نوروز نیز نمادی از سالگرد بیداری طبیعت از خواب زمستانی است که به رستاخیز و حیات منتهی می شود. فروهر یکی از نیروهای غیر مادی در وجود انسان است و نوعی همزاد آدمیان که پیش از آفرینش مادی مردمان در جهان مینوی به وجود می اید و پس از مرگ آدمیان نیز دوباره به جای نخستین خویش باز می گردد و از پادافراهایی که روان انسان ها به مناسبت گناهان باید متحمل شود به دور است. در عقاید باستانی تر، ایرانیان تنها قهرمانان را دارای فروهر می دانستند، اما بعدها پرهیزگاران نیز از این موهبت بهره مند می شوند. آنان سالی یکبار برای دیدار بازماندگانشان به خانه های خویش فرود می آیند و ورود آنان برکت را به همراه خواهد داشت، آن زمان که خانه را پاکیزه و درخشنده ببینند. ولی چنانچه آن را آشفته در هم و پاکیزه نشده بیابند برکت برای آن نخواسته ، آن را رها می کنند.

حضور فروهرها از طلیعه فروردین و نوروز آغاز می شود و تا دهم فروردین و به روایتی تا نوزدهم آن ادامه می یابد از این جهت مراسم آتش افروزی بر بالای بام ها انجام می پذیرفته تا راه خانه ها را به فروهرها نشان دهند.

به گفته بعضی از محققان تا به امروز نیز اعتقاد به بازگشت ارواح نیاکان در ایام نوروز وجود دارد. چنانکه اعتقاد به آزادی مردگان در شب های جمعه و بازگشت ارواح آنان به خانه های خود می تواند چنین بنیادی داشته باشد.

 

2-5) پیوند نوروز با آب

نوروز بزرگ، روز خرداد از ماه فروردین است و خرداد ایزد موکل بر آب در جهان مادی است. در بندهش چنین آمده است:

همه نیکی ها چون از ابرکران (عالم اعلی) به گیتی آید، به خرداد روز آید. باشد که همه روز آید، اما آن روز بیش آید. پیداست اگر آن روز بر تن جامه ای نیکو بدارند. و بوی خوش بویند و مروای نیک تفأل کنند و... آن سال نیکویی بدیشان رسد و بدی را از ایشان دور می سازد. از آنجا که نوروز در آغاز فصل بارش باران های بهاری قرار دارد می توان ردپای اردویسور اناهید را نیز در آن یافت. اردویسور اناهید الهه آب است. اوست که به فرمان اورمزد از آسمان باران، برف و تگرگ را فرو می باراند. بندهش او را «مادر آب‌ها» توصیف می کند که پاکیزه نگاه داشتن تخمه مردان، چون از خون پالوده شود و نیز زنان، چون بزایند و دیگر آبستن شوند از خویشکاری های اوست.

و نیز گفته اند : سبب این که ایرانیان در نوروز غسل می کنند آن است که این روز به الهه آب تعلق دارد. از این رو، مردم در این روز هنگام سپیده دم از خواب برمی خیزند و با آب قنات و حوض خود را می شویند و گاهی نیز آب جاری بر خود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند. و در این روز مردم به یکدیگر آب می پاشند و درباره سبب این کار برخی گفته اند علت آن است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید و سپس ناگهان سخت ببارید و مردم به آن باران تبرک جستند و از آن آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همچنان در ایران مرسوم بماند.

 

2-6) نوروز پیروز

نوروز همچنین نمادی است از پیروزی نیکی بر بدی. از همین رو آیین نیایش رپیثون در نوروز برگزار می شود. (رپیثون ) سرور گرمای نیمروز و ماه های تابستان است. با یورش دیو زمستان به زمین رپیثون به زیر زمین فرو می رود تا با گرم نگاهداشتن آب های زیرزمینی، گیاهان و ریشه درختان را از مرگ نجات بخشد. بازگشت سالانه او در بهار نمادی است از پیروزی نهایی خیر بر شر، به همین مناسبت جشن و نیایشی ویژه در مراسم نوروزی به ایزد مذکور تعلق داشته است.

یکی از نوشته های پهلوی به نام ماه فروردین روز خرداد این معنا، (پیروزی نیکی بر بدی)، را بسیار یادآور می شود. در این متن، این روز، روزی است که تهمورث اهریمن دروند (گناهکار) را سی سال به باره کرد، منوچهر به خونخواهی ایرج بیرون آمد و سلم و تور را هلاک کرد، سام نریمان بر سناوذک دیو پیروز شد، کیخسرو به خونخواهی پدر خویش (سیاوش) افراسیاب را هلاک کرد، منوچهر و آرش زمین را از افراسیاب باز ستاندند، و بالاخره در ماه فروردین، روز خرداد، اورمزد فرمان رستاخیز دهد و جهان را بی مرگ و بی زرمان (بی پیری) و بی پتیاره (بی عیب و نا آلوده) کند. آن زمان است که اهریمن با دیوان و دروجان ... همگی ناکار گردند.

 

2-7) نوروز روز دین و روز پادشاهی

در ماه فروردین، روز خرداد، فریدون جهان را تقسیم کرد. روم را به «سلم»، ترکستان را به «تور» و ایرانشهر را به «ایرج» داد، کیخسرو و سیاوشان را به لهراسب سپرد، زردشت دین مزدیسنان را از اورمزد پذیرفت و کی گشتاسپ شاه دین را از زردشت و در این روز پشوتن رواج دین خواهد کرد.

و نیز روایت شده است که کوروش پس از پیروزی بر بابل، پسر خود کمبوجیه را در جشن نوروز گموک بابلی به عنوان پادشاه بین النهرین معرفی کرد.

 

2-8) نوروز و سلیمان

در روایات ایرانی آمده است که چون سلیمان بن داوود انگشتر خویش را گم کرد سلطنت از دست او بیرون رفت. اما پس از چهل روز بار دیگر انگشتر خود را بازیافت و پادشاهی و فرماندهی به او بازگشت و مرغان به دور او گرد آمدند، و ایرانیان گفتند: نوروز آمد.

 

2-9) نوروز و خوان هفت سین

از مهمترین آیین های نوروزی، گستردن خوان نوروزی است که مشهورترین آن «سفره هفت سین» است. این سفره تا پایان جشن نوروز گسترده می ماند. این خوان مجموعه ای است متنوع از آنچه که در زندگی به آن احتیاج است. البته محدود کردن آن به هفت چیزی که با حرف «سین» آغاز می شود اصالتی ندارد. همچنین این خوان می تواند به نوعی بیانگر پذیرایی از فروهرها باشد که از روز اول فروردین به خانه های خویش وارد می شوند.

عدد هفت از اعداد مقدس نزد ایرانیان است که با هفت امشاسپند (برابر هفت ملک مقرب در آیین های سامی) ارتباط دارد.

گویند: سین شکل کوتاه شده سینی است که همان خوان مسین است. و در نوروز هفت خوان را برای هفت امشاسپند می آراسته اند. یا آنکه برای برکت و شگون در هفت سینی دانه هایی را که برکت به سفره می آورد می رویاندند و آن گاه در خوان نوروزی قرار می دادند.
منبع:tebyan.net