اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
نزاع مرگبار با برادر خواستگار خواهر
دعوایشان شد. هر دو چاقو و شمشیرشان را به سمت هم پرتاب كردند و جراحتهایی روی بدن یكدیگر انداختند. دعوایشان كه بالا گرفت، اهالی محل پادرمیانی كردند تا تیزیها بدون اینكه جان كسی را بگیرد، فرود آید.
آن روز همه نفس راحتی كشیدند. كسی فكرش را هم نمیكرد كه دعوای اصلان و سامان آنقدر بالا گرفته باشد كه دو روز بعد، قتل یكی از آنها را رقم بزند. ٢٤/٦/٩٢، اصلان و سامان بار دیگر در كوچه با هم سرشاخ شدند. اینبار سامان با كیوان، یكی از دوستانش سوار موتور بود. از دور اصلان را دید كه با شمشیر، وسط كوچه ایستاده بود. وقتی به او رسید، تعادل موتور را از دست داد و روی زمین افتاد. هنوز بلند نشده، چاقو را كشید و درگیری آغاز شد. دهها نفر دور آنها حلقه زده بودند.
تیزی شمشیر، چاقو و خشم دو پسر ١٧ و ٢٤ ساله اجازه پادرمیانی را نمیداد. دعوا به كوچهای باریك كشید و دو جوان لحظهای از جلوی چشم جمعیت ناپدید شدند. ثانیهای بعد، سامان با بدنی خون آلود، از كوچه بیرون آمد. دستش را روی قفسه سینهاش گرفته بود. نفسش بالا نمیآمد.
چاقو درست سینهاش را شكافته بود. خبری از اصلان نبود. كیوان سریع سامان را سوار موتور كرد و با خود برد اما به بیمارستان نرسیده، سامان جان باخت. پلیس، چند روز بعد، اصلان را دستگیر كرد تا فاش شود كه یكی از دوستان او به نام سعید نیز در این درگیری حضور داشته است. پس او نیز دستگیر شد و در بازجوییها قتل را گردن گرفت و گفت: «آن روز وقتی اصلان و سامان با هم درگیر شدند، میخواستم جدایشان كنم كه سامان به سمت من هم چاقو كشید. برای دفاع از خودم، چاقویی به او زدم. »
اعترافات سعید، او را قاتل پرونده ساخت، در حالی كه اصلان به اتهام شركت در نزاع منجر به قتل به زندان افتاده بود. پس از چند ماه تحقیق، دادستانی كیفرخواست پرونده را صادر كرد و آن را به شعبه دهم دادگاه كیفری استان تهران فرستاد. اما در این چند ماه، تغییر بزرگی در اعترافات سعید رخ داد. او اینبار قتل را گردن اصلان انداخته و او را قاتل سامان معرفی كرده بود.
با شروع جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه هشتم دادگاه كیفری، خانواده سامان، قصاص متهم را خواستار شدند. پدر مقتول گفت: «قبلا پسرم با اصلان دعوا كرده بود اما آشتی شان داده بودند. روز حادثه، اصلان با پسرم تماس گرفت و پیشنهاد سفر به شمال را داد اما این كار یك نقشه بود تا او را بیرون بكشد و بتواند بكشد. من نمیدانم اصلان پسرم را كشته یا سعید اما هركه این كار را انجام داده، باید قصاص شود.»پس از پدر مقتول، سعید پشت جایگاه ایستاد. او ارتكاب قتل را رد كرد و گفت: «اصلان و سامان قبلا یك بار با هم درگیر شده بودند كه خود من آشتیشان دادم. اما این آشتی دوام نداشت و آنها سه روز بعد، سركوچه مان دوباره با هم دعوایشان شد.
اصلان شمشیر داشت و سامان چاقو. با آن همدیگر را میزدند. من فقط جدایشان كردم و هیچ چاقویی نداشتم كه با آن به سامان ضربه بزنم. » براساس گزارش پزشكی قانونی، علت مرگ، اصابت جسم تیز به قفسه سینه و خونریزی شدید است. این یعنی معلوم نیست چاقو، عمر سامان را گرفته یا شمشیر. اصلان نیز در اعترافات خود قتل را گردن سعید انداخته و گفته است كه وقتی درگیری شروع شد، سعید به كمك او آمد و با چاقو اصلان را زد.
این حادثه شاهدان زیادی دارد اما تنها دو نفر از آنها كه لحظه چاقو خوردن سامان را ندیدهاند، حاضر شدند به عنوان شاهد در دادگاه حاضر شوند. موضوعی كه باعث شد تا محمدباقر قربانزاده، رییس شعبه دهم دادگاه كیفری استان تهران، در پایان جلسه رسیدگی به پرونده، دستور احضار دو شاهد دیگر كه قتل در نزدیكی خانه آنها اتفاق افتاده است را صادر كند. سامان وقتی چاقو خورد، آنقدر به مرگ نزدیك شده بود كه حتی نتوانست، در یك كلمه، قاتل خودش را معرفی كند.
اخبار حوادث - اعتماد
ویدیو مرتبط :
انتقام مرگبار پس از نزاع خیابانی!!!!!!!!!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
چوبه دار ایستگاه پایانی سفر مرگبار خواهر و برادر ناتنی
چوبه دار ایستگاه پایانی سفر مرگبار خواهر و برادر ناتنی
سفر پرماجرا و مرگبار خواهر و برادر ناتنی در ایستگاه پایانی با چوبه دار گره خورد.
به گزارش خبرنگار مهر، پنجم فروردین ماه سال 87 ماموران پلیس آگاهی شهرستان مرودشت در جریان ناپدید شدن مرموز مرد کارخانه داری قرار گرفتند.در جریان بررسیها مشخص شد مرد میانسال به نام احمد ساکن تهران بوده و یک کارخانه سنگ بری در مرودشت داشته است. او سه روز قبل برای پرداخت حقوق و عیدی کارکنان به کارخانه آمده بود اما به طرز مرموزی ناپدید شده و تلفن همراهش نیز خاموش بود.
کارآگاهان برای به دست آوردن ردی از سرنوشت احمد به تحقیق از کارگران کارخانه پرداخته که آنها مدعی شدند دختر و پسر جوانی از چند هفته قبل در آنجا مشغول به کار شده که آنها نیز از پنجم فروردین به طرز مرموزی ناپدید شده بودند.
تیم جنایی که احتمال میدادند احمد از سوی دختر و پسر جوان به قتل رسیده باشد تجسسهای گستردهای را در این رابطه آغاز کرده و با ردیابی خودروی مرد کارخانهدار موفق به دستگیری آنها شدند.
دختر و پسر جوان که هیچ راهی برای فرار از بیان حقیقت نداشتند در جریان بازجویی ها لب به اعتراف گشوده و مدعی شدند بعد از قتل احمد جسد او را در چاهی در کارخانه انداختهاند.
با بازسازی صحنه جنایت و تکمیل تحقیقات پرونده این قتل برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد.
در جلسه دادگاه که به ریاست قاضی عرفانی زاده برگزار شد نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست اتهام امیر و ساغر را مباشرت در قتل عمدی اعلام کرد و برای هر دوی آنها تقاضای قصاص کرد. اولیای دم نیز خواستار صدور حکم اعدام برای دو جنایتکار شدند.
در ادامه قاضی با تفهیم اتهام به امیر از او خواست به دفاع از خود بپردازد که پسر جوان با قبول اتهاماتش گفت: من و ساغر خواهر و برادر ناتنی هستیم. از بچگی با یکدیگر بزرگ شده و تصمیم داشتیم با هم ازدواج کنیم اما خانوادهام مخالف این کار بودند. به همین خاطر یک روز از خانهامان در استان همدان فرار کرده و به مرودشت آمدیم. زمانی که متوجه شدیم مدیر کارخانه با مقدار زیادی پول به آنجا آمده نقشه قتل او و سرقت پولهایش را طراحی کردیم. به همین خاطر نگهبان را به بهانهآی از کارخانه بیرون کرده و دو نفری با ضربههای کارد احمد را کشتیم.
در ادامه ساغر نیز با قبول اتهاماتش اعترافات برادر ناتنی خود را تایید کرد.
قاضی عرفانی زاده و فارسی، رستگاری، مظفر و سجادی نژاد-4 قاضی مستشار دادگاه پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکیل شان هر دو آنها را به اتهام قتل عمدی به اعدام و به خاطر سرقت به 10 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم کردند.
با اعتراض دختر و پسر جنایتکار پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد و قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص آنها را تائید کردند. دختر و پسر جوان که از سوی خانواده خود طرد شده اند فرصت زیادی برای جلب رضایت اولیای دم ندارند./مهر