اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

ممنون که به خاطر ما «گناه» می‌کنید!



اخبار,اخبارجدید,اخبار جالب

به بهانه نحوه پخش والیبال از سیما

آنها به خاطر ما «گناه» می کنند

حالا خبر رسیده که آقای مطهری به آقای ضرغامی پیغام داده است که حیا کنید.آنها هم حیا کرده اند و دیشب کسی مثل بید بر سر ایمان خویش نلرزید وقتی والبیال نگاه می کرد.چون عده ای دیگر حاضر شده بودند به خاطر صیانت از دینانت ما چشم های خودشان را به حرام آلوده کنند.شاید هم به قول آن رفیق ما مشکلی دارند !

به گزارش عصر خبر روح الله رجایی روزنامه نگار و مدرس ارتباطات نوشت:

1-ترم دوم دانشگاه بودیم فکر کنم.دکتر احمدی ما را برد ایرنا یا شاید هم ایسنا.(البته ایرنا بود به نظرم).

یادم هست مصطفی قوانلو قاجار هم آمده بود. آنجا به اتاق مونیتورینگ رفتیم.یک آقایی را گذاشته بودند پای چندین مونیتور که آنها را بپاید و بشود مونیتورینگ.با اینکه ما وسط روز رفته بودیم،اما همه کانال ها تقریبا حال و هوای نصفه شب را داشتند.

 

یکی از بچه ها پرسید:«این اقا چه ویژگی ای دارد که اینجا کار می کند؟ » دکتر احمدی که فکر می کرد او سوال درسی پرسیده،سعی کرده ویژگی های «مونیتور کننده ! » را توضیح دهد.رفیق ما بعدش درآمد که:«نه استاد ! منظورم اینه که ایشون این عکس و فیلم ها رو می بینن،چیز نمی شن ؟ یا جنبه بالاست یا هم مشکلی دارن شاید!»

 

2- چند سال قبل همچین وقت هایی بود که برای ثبت نام همشیره در خیابان قائن همراهش رفته بودم.پرونده و مدارک سایر توصیه نامه ها زیر بغل برای اینکه بعد از آزمون های اولیه و ثانویه او را نام نویسی کنند.از کسی هم توصیه شفاهی گرفته بودم.باید پیغام را به حاجیه خانمی که مدیر دبیرستان بود می دادم.آقایی که دم در ایستاده بود مانع ورود آقایان می شد و می گفت:« چون خانم ها داخل هستند،آقایان نمی توانند بروند داخل،اذیت می شوند!»

 

پدر های دخترخانم ها دم در ایستاده بودند،چند تایی تلفن کردند همسرشان آمد که دخترشان را همراهی کند.بقیه ای هم که چاره ای نداشتند مدارک و پیغام و پسغام ها را می دادند به همان آقای میانسال که می برد داخل

 

.هی می رفت و می آمد و حتی نمی گذاشت ما از لای پرده ای که دم در آویزان بود، داخل را دیدی بزنیم تا ببینیم اوضاع از چه قرار است.آن وسط ها یکی به آن آقا اعتراض کرد و درآمد که:«ببینم ! مگر تو محرم همه خانم ها هستی که هی می روی داخل و ما را راه نمی دهی.»

 

3- دکتر اکبر نصر اللهی به ما «تحلیل محتوی» درس می داد.آن سال مدیر خبر شبکه دو،سردبیر بخش خبری 22:30 شبکه 2 یا همچین چیزی بود.یادم هست دو سه باری هم من را بعنوان دانشجو برد روی آنتن گفتگوی ویژه خبری.او درباره تغییر تیتراژ این بخش خبری می گفت:«وقتی کار را شروع کردم،اولین نکته مهم برای من تغییر همین تتیراژ انجز انجز انجز وعده، نصر نصر نصر عبده بود. استدلال کردم که این هیچ مدله نمی تواند تیتراژ بخش خبری باشد.زورم را زدم و موافقت های مربوطه را گرفتم.یکی دو شب پخش نشد.بعد از شبکه گفتند «انجزه» را پخش کنید.

 

از قم تماس گرفته و اعتراض کرده بودند.» البته این کلیتی است که بعد از 11 سال از آن نقل قول خاطرم مانده.اما اصلش همین است.اقای نصر اللهی چند شبی هم یک موزیک زیر همین «انجز» پخش می کند و باز از قم پیغام می رسد و نتیجه این است که هنوز تیتراژ یکی از مهم ترین بخش های خبری ما همین تکه های دعای وحدت است.

 

4- شب بازی اول سانسورچی صدا و سیما «بخیل» نبود.فکر کرده بود هر چه خودش می بیند،بقیه هم می توانند ببینند.اما شب بازی دوم تماشاچی ها همان ها بودند،کارگردان هم همان بود،اما سیما چیز دیگری شده بود.

 

مجری دست کم سه بار توضیح داد که کارگردان ایتالیایی بی حیا است و ما مراقب دین و ایمان شما هستیم.اما بعد احساس کردند این کافی نیست و به صورت زیر نویس هم توضیح دادند که مراقب هنجار ها هستند.حالا خبر رسیده که آقای مطهری به آقای ضرغامی پیغام داده است که حیا کنید.آنها هم حیا کرده اند و دیشب کسی مثل بید بر سر ایمان خویش نلرزید وقتی والبیال نگاه می کرد.چون عده ای دیگر حاضر شده بودند به خاطر صیانت از دینانت ما چشم های خودشان را به حرام آلوده کنند.شاید هم به قول آن رفیق ما مشکلی دارند !

 

همه اینها برای این بود که بگویم ما چقدر مدیون آنهایی هستم که به خاطر ما گناه می کنند. آنها «اثر وضعی» نگاه به نامحرم را به جان می خرند، صفحه سفید و لوح پاکیزه دل شان را بددیدن دخترکان آنچنانی سیاه و کدر می کنند، خودشان را در معرض گناه قرار می دهند. برای چه؟ برای که؟ برای من و شما ناسپاس نباشیم و کفر نعمت نکنیم که دودش به چشم خودمان می رود./عصرخبر

 

 


ویدیو مرتبط :
ممنون به خاطر کامنتا ولی آمار خیلی کمه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مرگ پسر دایی بی‌گناه به خاطر فهمیدن یک راز/ پلیس چاه مخوف را پیدا کرد



 

یک کارآگاه جنایی یکی از ماموریت‌های ضمن خدمتش را به عنوان یک خاطره بازگو کرد.

به گزارش  باشگاه خبرنگاران،در پی وصول یک فقره پرونده مفقودی نوجوانی ۱۴ ساله از روستاهای اطراف سرعین تحقیقات به صورت جامع در خصوص پیدا کردن او صورت گرفت.

ابتدا پرونده در مسیری حرکت می‌کرد که پیدا کردن آن نوجوان سخت به نظر می‌رسید اما پس از انجام کار اطلاعاتی و فنی مشخص شد فقدانی روز مفقودی با پسر عمه خود تماس تلفنی داشته است.

پس از احضار پسر عمه فقدانی، او منکر هرگونه تماسی با وی شد که با دستور مقام قضایی اقدام به تفتیش خانه نامبرده کرده که در بازرسی از حیاط نامبرده حین جستجو یکی از همکاران ناخودآگاه پایش را روی چاهی که رویش را با سنگ پر کرده بودند گذاشته و مشکوک شد اما چون موردی مشاهده نشد خانه نامبرده را ترک کردند.

پسر عمه فقدانی حین بازرسی مأمورین حرکات مشکوک از خود نشان می‌داد به همین دلیل از اهالی روستا تحقیقات گسترده‌ای انجام گرفت و مشخص شد فقدانی بیشتر با پسر عمه‌اش (مظنون پرونده) ارتباط داشته و با این اوصاف شک ماموران بیشتر از قبل نسبت به نامبرده شدت یافت.

پس از تعقیب و مراقبت و اخذ دستور قضایی برای تفتیش درباره خانه نامبرده، ماموران به خانه نامبرده مراجعه و پس از بازرسی خانه حیاط داخل چاه که این بار با سنگ‌های بیشتری رویش پوشانده شده بود بررسی شد.

پس از برداشتن سنگ‌ها بوی بدی به مشام رسید که پس از بررسی بیشتر مشاهده شد که دو جسد در ته چاه به صورت نیمه متلاشی انداخته شده است.

برادر مظنون پرونده اظهار داشت حدود یک سال پیش برادرِ دیگر من مفقود شده و با توجه به اینکه ما فکر می‌کردیم برای کار به خارج از استان رفته است در این خصوص پرونده‌ای تشکیل ندادیم.

پس از تحقیقات بیشتر مشخص شد یکی از جسد‌ها‌‌ همان فقدانی پرونده است و دیگری نیز جسد برادر مظنون پرونده است که سریعاً مظنون پرونده که کارگر نانوایی در روستای دیگری بود دستگیر شد و اقرار کرد جسد اول متعلق به برادر اوست که حدود یک سال پیش کشته شده و به خانواده‌اش گفته برای کار به خارج از استان رفته است. به همین علت خانواده من شکایتی در این خصوص مطرح نکرده‌اند و جسد دوم هم متعلق به پسر دایی‌ام است که حدود چهار ماه قبل او را به قتل رساندم و انگیزه‌ام برای این قتل این بود که پسر دایی‌ام از قتل برادرم باخبر شده بود.

با این اعتراف راز گم شدن فقدانی گشوده شد و پرونده پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل در حضور متهم به دادگاه ارسال شد و متهم با صدور قرار بازداشت موقت به زندان معرفی شد.
 


 اخبار  حوادث  -  باشگاه خبرنگاران