مردی که به خاطر پسرش، مرد همسایه را به قتل رسانده بود، پس از گذشت 6 سال موفق به جلب رضایت از اولیا دم شد.
24 آذر سال 88 ماموران پلیس کرج در جریان وقوع یک درگیری مرگبار قرار گرفتند که بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند.
با حضور ماموران مشخص شد که مرد جوانی پس از درگیری با پسر همسایه او را به قتل رسانده است. بنابراین قاتل دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد.
وی در بازجویی ها به ماموران گفت: در حالیکه خسته از کار بودم، به خانه آمدم که متوجه گریه پسرم شدم. او به من گفت که پسر همسایه یک سیلی به صورت او و یک سیلی به صورت مادرش زده است. من که به شدت عصبانی شده بودم، به سراغش رفتم. ولی تا در را باز کرد با چاقو به من حمله ور شد. من هم برای دفاع از خودم او را با چاقو زدم.
با اعتراف این مرد، پرونده وی برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در این شعبه به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. این حکم به تایید قضات دیوان عالی کشور نیز رسید و در حال اجرا بود که قاتل توانست با پرداخت پول از خانواده اولیای دم رضایت بگیرد. بنابراین متهم پس از گرفتن رضایت، بار دیگر از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری محاکمه شد. متهم در این شعبه از قضات خواست در مجازات وی تخفیف قائل شوند. او گفت که به حرمت شب های محرم او را ببخشند و در مجازات به او تحفیف دهند.
بنابراین در پایان نیز هیات قضایی وارد شور شدند تا رای نهایی در این خصوص را صادر کنند.
اخبار حوادث - باشگاه خبر نگاران
ویدیو مرتبط :
عکس العمل پسر همسایه در برابر خودکشی دختر همسایه !!!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قتل پسر همسایه به خاطر خواهر
شب بود. هاشم دستی را كشید و با عجله از ماشین پیاده شد. در صندوق عقب را بالا داد تا پسرش حامد، جسد پتوپیچ شده امیر را از آن بیرون بكشد.
روزنامه اعتماد: شب بود. هاشم دستی را كشید و با عجله از ماشین پیاده شد. در صندوق عقب را بالا داد تا پسرش حامد، جسد پتوپیچ شده امیر را از آن بیرون بكشد.
قرار شد هاشم دور و بر را بپاید و حامد جسد خونی را به بالای پل حسنآباد ببرد و از آنجا به پایین پرتاب كند. اما كینه حامد خیلی عمیق بود. او پس از آتش زدن جسد برگشت و با پدرش فرار كرد. او كه امیر را در خانه خواهرش دیده و با چاقو كشته است، صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه كیفری استان تهران گفت: «رو سفیدم و كار اشتباهی نكردهام.»
پای حامد، هاشم، خواهرش سارا و همسایهشان امیر، شامگاه ١٥ آذر ٩٠ به پرونده قتل باز شد. در این روز حامد و پدرش وقتی از مسجد به خانه برگشتند، سارا را ندیدند. او دوباره برای مصرف شیشه پیش امیر رفته بود.
پدر و پسر با عصبانیت به خانه امیر رفتند اما سارا آنجا نبود. شك كردند نكند خواهرشان، مثل سه بار قبل، با امیر باشد. سریع خودشان را به خانه سارا رساندند. نمیخواستند اجازه دهند، سارا و امیر از دستشان فرار كنند. پس حامد از بالای در به خانه پرید و در همان راهرو با خواهرش چشم در چشم شد. هنوز مشتش بالا نیامده بود كه امیر را با لباس ركابی در گوشه اتاق دید.
با هم درگیر شدند و حامد قوی هیكل، با مشت به صورت او كوبید: «امیر روی زمین افتاد. سارا داشت فرار میكرد. از پدرم خواستم او را بگیرد اما نتوانست. خونم به جوش آمده بود. دو تا چاقو روی فرش افتاده بود. با یكی از آنها دو ضربه به امیر زدم. او چند دقیقه بعد مرد.»
حامد و پدرش صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه كیفری استان تهران انگیزه قتل را «جلوگیری از آبروریزی» خود اعلام كردند. در آغاز جلسه دادگاه به ریاست قاضی مقدم، پدر مقتول قصاص قاتل فرزندش را خواست.
پس از او هاشم پشت جایگاه ایستاد. براساس كیفرخواست او متهم به آدمربایی، معاونت در قتل و جنایت بر میت است. با این حال مرد میانسال هیچ كدام از اتهامات خود را نپذیرفت: «آن روز حامد با چاقو امیر را كشت و جسدش را از بالای پل حسنآباد پایین انداخت. بعد هم با بنزین آن را آتش زد. من هیچ جرمی مرتكب نشدهام و اگر با پسرم همكاری كردم تا جسد را حمل كند، فقط برای حفظ آبرویم بود. آن روز امیر آمده بود خانه سارا.»
متهم درباره روز حادثه گفت: «آن روز با حامد به مسجد رفته بودیم. شام خوردیم و برگشتیم خانه اما سارا را ندیدیم. او مدتی بود با همسایه مان امیر شیشه مصرف میكرد و سه بار هم پلیس آنها را با هم گرفت.
حدس زدیم اینبار هم پیش او باشد اما وقتی با حامد سراغ امیر رفتیم او خانه نبود. شك كردیم نكند رفته باشد خانه سارا كه همین طور هم بود. وقتی رسیدیم، پسرم از بالای دیوار پرید و در را باز كرد. حامد آنجا با امیر درگیر شد و او را با چاقو كشت. سارا هم از دست ما فرار كرد و تا یك سال و نیم پیدایش نبود.»
اعترافات متهم در حالی بود كه او پیش از این در پلیس آگاهی و جلسات بازپرسی، مشاركت در قتل را تایید كرده و گفته بود «حامد، امیر را در داخل ماشین با پارچه خفه كرده است.» او اینبار اما وقوع قتل در خانه را به میان كشید تا تناقض در حرفهایش آشكار شود. با اصرار هاشم به راست بودن حرفهایش، رییس دادگاه حامد را به جایگاه فراخواند. جوان قوی هیكل از كشتن امیر راضی بود.
او با هیجان مدام میپرسید «امیر آن روز در خانه ناموس من چه كار داشت؟» حامد كه به آدمربایی، قتل عمد و جنایت بر میت متهم است به غیر از آدم ربایی دو اتهام دیگر خود را پذیرفت و گفت: «من امیر را در همان خانه خواهرم با چاقو كشتم. بعد جسدش را پتوپیچ كردم و در صندوق عقب ماشین پدرم گذاشتم و از بالای پل حسنآباد پایین انداختم. وقتی با بنزین آن را آتش زدم با پدرم فرار كردیم.»
حرفهای او نیز در تناقض با اعترافات قبلیاش بود. او پیش از این گفته بود امیر را در خودرو با پارچه خفه كرده اما اكنون حرفش را تغییر داد و به قتل او در خانه اعتراف كرد. اصرار او و پدرش بر دروغ بودن اعترافاتشان در بازجوییها باعث شد تا رییس دادگاه از روی گزارش پزشكی قانونی بخواند. در آن تاكید شده بود: «آثار سیاهی و كبودی روی گردن مقتول دیده شده است.» با این حال هر دو متهم بار دیگر به كشتن امیر در خانه اصرار كردند.
حامد كه به پایان اعترافاتش رسیده بود بار دیگر گفت امیر را برای آبرویش كشته است: «وقتی جسد امیر را آتش زدم با پدرم به خانه سارا برگشتیم و خونهای روی دیوار و زمین را تمیز كردیم. زندگی برای من تمام شده. برای آبرویم امیر را كشتم.» پسر جوان حرفهای خود را با جمله پرتكرارش بست: «امیر آن روز در خانه ناموس من چه كار داشت؟»