اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
فروپاشی خانواده ، در ایران بیشتر است یا در غرب؟!
"فروپاشی بنیان های خانواده در غرب" ؛ این عبارتی آشنا برای ایرانیان است، تعبیری برای نکوهش غرب و اینکه ایهاالناس ببینید که مردم ینگه دنیا در چه منجلابی دست و پا می زنند و اوضاعشان آنقدر خراب است که حتی خانواده ها مدام در حال فروپاشی است و ... .
حال بهتر است به داخل برگردیم، به ایران خودمان، جایی که در آن، ادعاهایمان گوش فلک را کر نموده است؛ آمار رسمی سازمان ثبت احوال که در خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده است را بخوانید: " میزان طلاق در کشور ما با کشورهای توسعه یافته فاصله بسیاری دارد و بی رقیب می تازد. این آمار نشان می دهد طلاق در ایران به ازای هر هزار نفر، یک و هفت دهم و در خارج از کشور دو دهم است. به عبارت دیگر ، میزان طلاق ایران، هشت برابر کشورهای دیگر است."
حال به تلخی و شرمساری به عبارت صدر این نوشتار برگردیم، کلاه خود را قاضی کنیم و بپرسیم اگر در غرب خانواده ها، با رقم دو دهم در هزار نفر فرو می پاشند، در ایران با هشت برابر این میزان چه تعبیری باید به کار ببریم؟!
در اینجا و قبل از ادامه بحث، بهتر است تکلیف خود و بحث مان را با کسانی که با ذهنیت های خاص خودشان، فورا برچسب می زنند که فلانی و فلان رسانه غرب زده اند و سعی در تطهیر غرب می کنند و از سیا و اینتلیجنت سرویس پول گرفته اند و ... روشن کنیم که این نوشتار، صرفا از روی دغدغه ای نسبت به جامعه ایرانی است والا ما را چه به غربی که حتما هزاران مشکل و مفسده خاص خود را دارد و البته نکات مثبت ویژه خودش را؟! مهم این است که خودمان را فریب ندهیم و واقع بین باشیم.
ما، هم اکنون در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن ، "خانواده" 8 برابر بیشتر از دنیا متلاشی می شوند و این نه زنگ خطر، که خود خطر است. حال در این گیرودار، حماقت محض است که این "مصیبت بزرگ اجتماعی" که گریبانگیر خانواده های مان شده است را نادیده بگیریم و دل خوش کنیم که در غرب بنیان های خانواده از هم فرو می پاشد و غرب چنان می شود و چنین می شود.
متاسفانه در جامعه ما، مسایل اصلی مانند همین رشد وحشتناک طلاق، همیشه در کنج عزلت و غربت قرار می گیرند و مورد بی مهری و بی توجهی اند اما وای به حال روزی که یک انتصاب خلاف میل فلان جریان سیاسی صورت گیرد یا فلان مقام مسوول سخنی بگوید که آقایان را خوش نیاید. آنگاه همه تریبون ها از رسانه ملی و سایت ها و روزنامه ها و خبرگرازی ها گرفته تا خطبه های نماز جمعه و بولتن ها و شب نامه ها، پر می شوند از نوشته و گفته های پرطمطراق و آتشین. اما وقتی خبر می رسد که رشد طلاق در کشور 8 برابر جهان است و از 2 درصد سال 83 به 13 درصد در سال 88 رسیده، کک کسی هم نمی گزد. انگار خبری آمده در حد اینکه فردا، هوا کمی تا قسمتی ابری است و در برخی مناطق بارش های پراکنده خواهیم داشت!
یا اگر تیم ملی فوتبال ما در فلان تورنمنت ببازد یا کشتی گیرهای ما نتوانند در مسابقات آسیایی طلا بیاورند، آنقدر در کشور جار و جنجال می شود و مجلس کمیته ویژه بررسی تشکیل می دهند و ما رسانه ها هم تیترهای رنگارنگ می زنیم که نگو و نپرس ولی افسوس که همه ما و مخصوصا مسوولان مان، دچار عارضه ای بدخیم شده ایم به نام "توزیع نامتناسب حساسیت ها" و از همین روست که برای مساله ای که در اولویت صدم جامعه است گلو پاره می کنیم و از کنار موضوعی که جزو اولویت های مهم است با بی اعتنایی رد می شویم و حداکثر نچ نچی می کنیم و سری تکان می دهیم تا سر وجدانمان گیج بخورد و چیزی حالی اش نشود!
توجه کنید که میزان بالای طلاق در کشور، در شرایطی است که اولا بسیاری از خانواده ها به خاطر قبح اجتماعی طلاق ، می سوزند و می سازند و برغم عدم سازش زوج ها، سراغ طلاق نمی روند و ثانیا در اغلب موارد زنان حق طلاق ندارند و در این خصوص بسیار محدود هستند و لذا آمار طلاق ، هنوز واقعی نیست و الا اگر محدویت ها کنار روند ، خودتان حدس بزنید که که رقم عجیب تری به ثبت خواهد رسید.
این در حالی است که در بسیاری از کشورها، به ویژه در غرب، طلاق بسیار سهل الوصول تر از ایران است.
باید اذعان داشت آمار وحشتناک و حیرت آور طلاق که امروز گریبان گیر جامعه ایرانی- اسلامی ما را گرفته، در تاریخ بی نظیر بوده است و از این رو جا دارد، متولیان اداره جامعه ، لابلای دعواهای سیاسی و جناحی شان، کمی هم به این موضوع بپردازند و چاره ای برای این "فاجعه" اندیشه کنند.
خانواده هایی که با عشق و محبت شکل می گیرند، حتما عللی باعث فروپاشی شان می شود. یافتن و درمان این علت ها کار چندان سختی نیست به شرط آنکه مسوولان ، وقتی آمار طلاق در جامعه را دریافت می کنند، تصور کنند که این، دختر آنهاست که مطلقه یا پسر آنان است که از همسرش جدا می شود.
دادن آموزش های لازم در خصوص همسریابی، همسرداری، زناشویی و مسایل جنسی و نیز کمک به تامین ضروریات اولیه زندگی، کارهای شق القمری نیستند که حاکمیت نتواند از عهده اش برآید. باور کنید حیف است که زندگی جوانان ما این گونه آشفته و متلاشی شود.
مسوولان! دلسوز باشید و آستین ها را بالا بزنید، جای دوری نمی رود...../تحلیل:عصرایران
ویدیو مرتبط :
فروپاشی غرب
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
فروپاشی بنیان خانواده در غرب یا ایران؟!
صبح امروز، در رادیو جوان یکی از کسانی که با عنوان "استاد حوزه و دانشگاه" معرفی شد، میگفت - و چند بار هم تکرار کرد - که نظام خانواده در غرب دچار از همگسیختگی شده است ولی خوشبختانه در ایران، از همگسیخته نیست. (نقل به مضمون)
عصر ایران با این مقدمه نوشت: «واقعیت مطلب این است که خانواده در غرب، همانند دهههای گذشته، جایگاه مستحکم و سابق خود را ندارد و این، حتی نگرانی اندیشمندان غربی را هم برانگیخته است. زندگی مشترک یک رئیسجمهور با کسی جز همسرش، چیزی است که در دهههای نهچندان دور، کسی در غرب تصورش را هم نمیکرد ولی اینک رئیسجمهور فرانسه به جای همسر، با شریک جنسیاش زندگی میکند که البته اخیرا کاشف به عمل آمد که به او نیز خیانت کرده و با یک هنرپیشه رابطه داشته است!
اما نکتهای که به ما مربوط میشود چیست؟ گیریم که در فرانسه و آلمان و اسپانیا و آمریکا و ... خانوادهها مضمحل شدهاند و فرض کنیم که آن جوامع غرق در منجلاب فساد و تباهیاند. آیا استناد به اینکه آنها مشکل دارند و اغراق در این خصوص، میتواند نافی مشکلات بسیار بزرگ خود ما باشد؟
به عنوان مثال، طلاق یکی از شاخصههایی است که میتوان با استناد به آن، وضعیت کلی خانواده در کشورها را سنجید. به همین منظور، سه کشور اصلی اروپا که به تروئیکای اروپا معروف هستند را در نظر میگیریم. فرانسه، حدود 66 میلیون نفر جمعیت دارد و در سال گذشته، حدود 133 هزار طلاق در آن به ثبت رسید. در آلمان 82 میلیونی، حدود 190 هزار طلاق به وقوع پیوسته است. انگلیس 60 میلیونی هم 144 هزار طلاق در سال دارد و ... . قطعا اینها آمارهای بالایی هستند و وضعیت نیز "تکاندهنده" است اما بد نیست بدانید که در ایران خودمان هم آمار، کم و بیش با این کشورها - با اندکی بالا و پایین - مشابه و "تکاندهنده" است به گونهای که در ایران 77 میلیونی ، سال گذشته 150هزار و 324 طلاق به وقوع پیوسته است.
همانطور که میبینید، به نسبت جمعیت، ایران و سه کشور اصلی اروپا تفاوت چندان معنیداری در میزان طلاق با یکدیگر ندارند و خانوادههای ایرانی، همانند خانوادههای اروپایی در معرض فروپاشیاند.
شاید گفته شود که تعداد ازدواج در غرب پایین آمده یا خیلیها در غرب به صورت روابط خارج از ازدواج با یکدیگر زندگی میکنند و لذا جدایی آنها ثبت نمیشود و نظایر اینها.
اینها البته سخنان درستی هستند ولی مگر در همین ایران خودمان، آمار ازدواج افولی نیست؟ یا در سالهای اخیر، روابط خارج از ازدواج رو به رشد نبوده است؟
وانگهی ما در این بحث، درباره شاخص طلاق صحبت میکنیم که مربوط به خانوادههای رسمی است و همانگونه که میبینید، هم به صورت مطلق و هم به صورت نسبی - بر مبنای تعداد جمعیت - آمار طلاق در ایران، نزدیک است به کشورهای اروپایی که جمعیتی نزدیک به ایران دارند.
جالب اینکه در سالهای اخیر، در برخی کشورهای غربی از جمله فرانسه طلاق روند نزولی دارد به طوری که تعداد طلاقها در سال 2005 در فرانسه، بیش از 155 هزار مورد بود، در سال 2006 این رقم به 139 هزار کاهش یافته و نهایتاً به 133 هزار مورد در سال رسیده است.
اما در ایران بر خلاف فرانسه، طی سالهای اخیر، آمار طلاق رو به رشد بوده است:
سال85 : 94039 طلاق
سال 86: 99852
سال 87: 110510
سال 88: 125747
سال 89: 137200
سال 90: 142841
سال 91: 150324
اگر اوضاع همین طور پیش برود، بعید نیست به زودی از اروپاییها هم سبقت بگیریم و عبرتی برای آنان شویم!
همچنین این را هم باید در نظر بگیریم که طلاق در ایران، هم محدودیتهای قانونی دارد و هم موانع عرفی. به همین دلیل است که خیلیها موفق به جدایی نمیشوند (مانند زنانی که میخواهند از شوهرانشان جدا شوند ولی نمیتوانند) و بسیاری هم به دلیل فضای فرهنگی جدا نمیشوند و ترجیح میدهند بسوزند و بسازند (مانند بسیاری از خانوادههای سنتی بهویژه در مناطق روستایی).
بنابراین اگر در ایران هم از این موانع کاسته شود بعید نیست آمار طلاق از اروپا هم بیشتر شود چه آنکه طلاق در غرب با موانع کمتر قانونی و فرهنگی مواجه است. حال بگذریم از طلاقهای عاطفی که قابلیت ثبت ندارند و این پدیده در ایران بیداد میکند.
مخلص کلام اینکه باید از بالیدن به خود فارغ شویم. فحش دادن به غرب هر چند میتواند برای برخی افراد تسکینبخش باشد و دلشان را خوش کند که آنها دارند فرو میپاشند اما دردی از ما دوا نمیکند و تنها باعث میشود انرژی و نیرویی را که باید صرف شناسایی و حل مشکلات خودمان کنیم، در پرداختن به نقاط ضعف غرب و بزرگنمایی آنها هدر دهیم.
اینکه بنیانهای خانواده در غرب فرو میریزد یا خیر ، اصولاً به خود آنها مربوط است. آنچه باید دغدغه ما باشد این است که بی هیچ تعارفی باید بپذیریم که بنیانهای خانواده در ایران به شدت در حال فروپاشی است.
بنابراین بهتر است کسانی که این سو و آن سو به عنوان استادان حوزه و دانشگاه معرفی میشوند به جای تکرار عبارت نخنما شده "فروپاشی بنیان خانواده در غرب" به عبارت " فروپاشی بنیان خانواده در ایران" بیندیشند و از آن علمی که به استنادش "استاد" خوانده میشوند برای حل مشکلات خودمان استفاه کنند و الا تکرار مکررات هنری نیست که بتوان به آن افتخار کرد.»