اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
عبور سرطان از مرز هشدار
اخبار اجتماعی - عبور سرطان از مرز هشدار
معاون توسعه منابع و مدیریت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی با اشاره به اینكه هر سال 90 هزار نفر در كشور به سرطان مبتلا میشوند و نیم میلیون نفر با سرطان زندگی میكنند میگوید: «سرطان سومین عامل مرگومیر در كشور است، این در حالی است كه دومین عامل تصادفات است اما چون بهصورت غیرعادی بالاست، سرطان پس از بیماریهای قلبی و عروقی دومین عامل مرگومیر باید باشد و از این بابت باید نگران بود.»
به نوشته تهران امروز، دكتر حریریچی حق دارد نگران باشد. این روزها سرطان پیرو جوان نمیشناسد. هر جا كه بتواند یقه ایرانیها را میگیرد و متاسفانه در اكثر مواقع بر مقاومت آنها غلبه میكند. آلودگی هوا، سبك زندگی غلط و عدم توجه به علائم این بیماری از جمله دلایل افزایش آمار انواع سرطانها در ایران است.
سرطان معده در بین مردان و سرطان سینه در بین زنان، دارای بیشترین آمار هستند. اما به غیر از موضوع ابتلای افراد به این بیماری صعبالعلاج، موضوع درمان و تقبل هزینههای درمانی هم جزو مشكلات مهم بیماران و خانوادههای آنها شده است كه طی 2سال گذشته با نوسانات قیمتها و افزایش قیمت دلار و ناكارآمدی دفترچههای بیمه درمانی، هزینههای بیماری بیش از پیش بر دوش بیماران و خانوادههایشان سنگینی میكند بهطوری كه زالی رئیس سازمان نظام پزشكی میگوید: «هزینههای درمانی بیماریها بخصوص بیماریهای صعبالعلاج 7درصد خانوادهها را زیر فقر برده است.»
به انستیتو كانسر ایران خوش آمدید
اینجا انستیتوكانسر بیمارستان امام خمینی(ره) است. تعداد زیادی از بیماران هنوز در مرحله اولیه تشخیص سرطان هستند و تعدادی در حال انجام دادن مراحل شیمی درمانی هستند. نگرانی و استرس در چهره بیماران و همراهانشان موج میزند. البته تعدادی هم بیآنكه حرفی بزنند مات و مبهوت اطرافشان را نگاه میكنند.
دختر جوانی همراه با پدرومادرش منتظر نوبت شیمی درمانی نشسته است. میگوید نزدیك به یك سال از سالروز عقدشان میگذرد اما نزدیك به 5 ماه است كه در جریان بیماریاش قرار گرفته است. گویا همسرش تمایلی برای ادامه زندگی با او ندارد و اغلب همراه با پدرومادرش برای پیگیری درمان به بیمارستان میآید.
از مادرش درباره هزینههای درمان او میپرسم و میگویم گویا قرار است هزینههای درمان بیماران سرطانی رایگان شود. آه از نهادش بلند میشود و میگوید: آخر دارویی كه قیمتش در بازار آزاد 40میلیون تومان است را چگونه میتوان به صورت رایگان به مردم داد.
او ادامه میدهد:من بیمه تامیناجتماعی هستم اما بیمه هیچكدام از هزینههایی كه به صورت آزاد پرداخت میكنم را نمیپردازد چون میگوید این داروها با نرخ دولتی هم عرضه میشوند! گاهی آنقدر برای تهیه یك قلم دارو به مشكل میخوریم كه از زندگی پشیمان میشویم. میپرسم برای درمان بیماریتان چقدر هزینه كردهاید؟ میگوید: برای 5ماه حدود200میلیون تومان هزینه درمان پرداخت كردهایم.
از او میپرسم درآمد ماهانه خانوادهتان چقدر است؟ لبخند تلخی میزند و میگوید:من و همسرم هردو كارمند هستیم و حقوقمان روی هم چیزی حدود 3میلیون تومان است.آنقدر زیربار قرض و قوله رفتهایم كه توی آشنا و فامیل رویی برایمان نمانده. آنوقت مسئولان مینشینند و میگویند هزینه بیماران سرطانی رایگان میشود.
زن و شوهر میانسالی از ساختمان بیمارستان بیرون میآیند. زن روی سكوهای كناری مینشیند و مرد در حال صحبت كردن با تلفن است. میگوید همسرم سرطان سینه دارد. انگار هنوز بیماری سرطان همسرش را باور ندارد و با بردن اسم سرطان چهرهاش به هم میریزد.
او درباره نحوه تشخیص سرطان همسرش ادامه میدهد: برای تشخیص سرطان سه بار ماموگرافی با هزینه یك میلیون تومان انجام دادهایم و تازه سرطانش را تشخیص دادهاند. بیمه تامیناجتماعی هستیم اما هنوز نتوانستهایم مدارك بیمه را برای استفاده از خدمات آن تكمیل كنیم و توی نوبت هستیم.
خانم میانسالی كه برای طی كردن مراحل درمان مادرش جلوی در بیمارستان ایستاده و منتظر رسیدن تاكسی و رسیدن مداركش است میگوید: مادرم سرطان سینه دارد. نزدیك به دو ماه و نیم است كه در حال رفت و آمد و تكمیل پروندهها هستیم اما هنوز مراحل تكمیل پرونده بیمه برای اولین نوبت شیمی درمانی تمام نشده است.
متاسفانه تعداد بیماران برای استفاده از خدمات درمانی دولتی این بیمارستان بسیار زیاد است و دورههای نوبتدهی آنها طولانی است. تا به حال نزدیك به یك میلیون و نیم برای ماموگرافی و نمونهبرداری هزینه كردهایم.
نوع سرطان را بدخیم و در حال رشد تشخیص دادهاند اما هنوز اقدامی برای درمان انجام نشده است. اگر بیماری همین هزینه اولیه را نداشته باشد از دست میرود. حالا هم كه روزهای آخر سال است و گویا امروز روز آخری است كه دكتر مادرم در بیمارستان است. نوبت بعدی كه برای مادرم دادهاند 2 اردیبهشت ماه است و همین باعث نگرانی ما وخانواده مان شده است.
حالا باید تا آن زمان مراحل شیمی درمانی را به صورت آزاد انجام دهیم. یكی از پرستاران درباره صفهای طولانی شیمی درمانی میگوید: بعضی از متخصصان آنكولوژی به ناچار در مطب خود بیماران را تحت شیمیدرمانی قرار میدهند. به گفته كارشناسان حوزه بهداشت و درمان باید 750 متخصص آنكولوژی در كشور فعال باشند كه هنوز نصف این تعداد متخصص هم در ایران فعالیت نمیكنند.
از یكی از منشیهای بخش شیمی درمانی درباره وجود دلالان دارو در اطراف بیمارستان میپرسم میگوید: تا به حال چنین كسانی را در اطراف بیمارستان ندیده اما كسانی هستند كه به دلیل فوت عزیزانشان داروهای آنها را برای فروش به اینجا میآورند البته تعدادی هم هستند كه داروها را به بیمارستان اهدا میكنند.
داغ دل شده است این داروها
هرسپتین دارویی است كه برای درمان سرطان سینه در زنان استفاده میشود كه هزینه یك دوره درمان با این دارو تا سال گذشته 50 میلیون تومان بود اما بعد از قضایای تحریمها، به 200 میلیون تومان رسیده است.یكی از مراجعان همسرش سرطان سینه دارد.
نزدیك به دوماه است كه پزشك تشخیص سرطان داده است.می گوید: تا به حال دوبار شیمی درمانی كردهایم. از دست هرسپتین دلخور است كه پیدا یش نمیكند. از من میپرسد: «تو هم دنبال هرسپتینی؟» نگاه ملتمسانهاش آزارم میدهد. میگویم: «نه بابا من دنبال یه چیز دیگهام.» سرش را تكان میدهد و ناامیدانه رو به سربالایی بیمارستان سُر میخورد.
از بوشهر آمده آن هم ناامید
ایمان 46ساله مبتلا به سرطان پروستات شده است. او اهل بوشهر است و بههمراه برادر همسرش ماهی دوبار به تهران و بیمارستان امام خمینی(ره) میآید، تا درمان شود. ایمان در تهران كسی را ندارد و زمانی كه او در بیمارستان بستری است، همسر و برادر همسرش در پاركهای تهران چادر میزنند و شب را در چادرهای مسافرتی میخوابند.
ایمان در بوشهر راننده تاكسی بوده است و هزینه سفر به تهران و هزینههای دارو و هزینههای بستری برای او بسیار بالاست. او درباره چگونگی تامین هزینههای درمانی خود میگوید: در اولین قدم طلاهای همسرم را فروختیم، سهونیممیلیونی شد و پول یك ماهمان شد، بیمه فقط 20درصد هزینههای ما را داد.
بخش زیادی از هزینههای درمانی من را پسرخالهام در شیراز تامین كرد. وضع اقتصادیاش خوب است و پارسال قبل از عید 30میلیونتومان به من پول داد.َ یكی دیگر از بیماران برای درمان سرطان پدرش از مشهد آمده. میگوید برای عمل غده سرطان فك پدرش به بیمارستان آمده.
او میگوید: یكی از ابزارهای پزشكی كه به دستور پزشكان برای عمل پدرم تهیه كردم چیزی در حدود750 هزار تومان است كه برای نصب آن هزینهای معادل 250 هزار تومان باید پرداخت كنم. این هزینه غیر از هزینهای است كه برای عملش باید پرداخت كنم. البته پدرم در بیمارستان دیگری بستری بود و متاسفانه نتوانستند به صورت صحیح وسیله را روی فكش جایگذاری كنند و مجبور شدیم به این بیمارستان منتقلش كنیم. در حال حاضر دو میلیون برای هزینه عمل و ورودی بیمارستان پرداخت كردهام.
یكی دیگر از همراهان بیمار كه خود را بازرس اداره بازرگانی معرفی میكند میگوید: نمیدانم چه قراردادی میان بیمارستان و یك سری شركتهای فروشنده و توزیعكننده لوازم پزشكی وجود دارد كه باید لوازم مورد نیاز عمل را از آن شركتها تهیه كنیم. باید چنین مواردی توسط اداره بازرگانی پیگیری شود تا تخلفی در این زمینه صورت نگیرد.
اینجا همه التماس دعا دارند
كارشان به التماس كشیده. نه التماس از بنده؛ «از خدا» او تنها پناهگاه دوران بیچارگیشان است. پولهایشان كه ته میكشد. داروها كه جواب نمیدهند. دكترها كه قطع امید میكنند. دفترچهها كه كار نمیكنند. آنها هنوز یك پناهگاه دارند. برای همین هر گوشهای كه همكلامشان میشوم انتهای گفتوگویمان میگویند: «التماس دعا» و من چه كاری میتوانم بكنم به غیر از: «دعـــا»
اخبار اجتماعی - تهران امروز
ویدیو مرتبط :
سرطان در مرز هشدار؛ مسیولان چارهاندیشی کنند
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
عبور بازار از مرز آزار
عبور بازار از مرز آزار
افزایش روزانه و بیضابطه قیمتها در بازار به حدی آزار دهنده شده است که گویی دولت به طور کامل بازار را رها کرده و نظارت مسئولان به مرز صفر رسیده است.
آفتاب: چند ماه مانده به 28 آذرماه سال 89 دولت تدابیر ویژه ای در بازار اتخاذ کرده بود به طوری که هیچ تولید کننده و عمده فروش و خرده فروشی جرات کوچکترین تخلف در قیمت گذاری را نداشت و قیمتها به طور قابل ملاحظه ای تثبیت شده بود تا زمینه برای کلید خوردن بزرگترین تحول ساختاری اقتصاد کشور یعنی قانون هدفمندسازی یارانه ها فراهم شود.
انصافا کنترل دولت بر بازار در آن مقطع حساس بی نقص بود، و بسیاری از کارشناسان و اقتصاددانان توانمندی دولت در اجرای فاز اول قانون هدفمندی یارانه ها را تحسین کردند.
هرچه قدر دولت در سال 89 قدرت عمل خود را در بازار نشان داد، به همان میزان در نیمه دوم سال 90 و روزهای ابتدایی امسال ناتوانی خود را در کنترل بازار و قیمتها به اثبات رساند به حدی که اکنون در آستانه اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها، تمام کارشناسانی که قدرت اجرایی دولت در فاز اول را تحسین می کردند، اکنون دولت را از اجرای فاز دوم برحذر می دارند.
نابسامانی بازار و افزایش بی ضابطه قیمتها به حدی آزار دهنده شده است که صدای خرده فروشان و برخی عمده فروش را هم درآورده ، حال کلافه شدن مردم از این وضعیت جای خود دارد.
"خیلی از شرکتهای پخش در سال 91 هیچ کالاهایی را پخش نکردهاند"، "قیمت شویندهها 15 درصد و روغن نباتی بین 18 تا 20 درصد افزایش داشته است"، "اگر فلان کالا را میخواهید باید فلان کالا را هم در کنارش قبول کنید"، "بیشتر شرکتهایی که کالاهای خود را گران کردهاند شرکتهای دولتی هستند"، "کالاهای خارجی بین 30 تا 60 درصد افزایش قیمت داشتهاند" ، "کلیه محصولات لبنیات 15 درصد گران شده و در 10 روز گذشته کره اصلا در بازار توزیع نشده است" و صدها خبر دیگر. همه اینها مشاهدات عینی خبرنگاران است از بازاری که مسئولان دولت مدعی هستند به طور کامل تحت کنترل و همه چیز آرام است.
اگر دولت مدعی است که هیچ مجوزی برای گرانی کالاها نداده است، پس یا نظارت را در بازار به طور کامل رها کرده است و یا اینکه ناظران دولتی دیگر توان کنترل را ندارند و به عبارتی کنترل بازار از دست دولت خارج شده است که در هر دو حالت مسئولان باید پاسخ ناتوانی خود را بدهند. البته حالت سومی هم متصور است و آن اینکه دولت احتمالا در واقع مجوز ها را برای افزایش قیمت صادر کرده است ولی در ظاهر انکار می کند.
در شرایطی که دولت برای افزایش تنها 28 هزار تومان به درآمد ماهانه هر ایرانی از ماهها پیش تمام توان رایزنی خود را به کار گرفته، این همه جار و جنجال بین خود و مجلس براه انداخته و حتی کار را به نامه نگاری با مسئولان عالی رتبه نظام و شورای حل اختلاف رسانده است، آیا بهتر نبود به جای این همه هزینه، نیمی از همین توان خود را معطوف به کنترل بازار می کرد و با جلوگیری از افزایش قیمتها، حداقل 28 هزار تومان از هزینه ماهانه این مردم کمتر می کرد.
به گزارش فارس،البته به عقیده نگارنده در همین مدت چند ماهه حداقل دو سه برابر این 28 هزار تومان به واسطه همین گرانی ها بر هزینه ماهانه مردم اضافه شد که اگر نمی شد چه می شد./آفتاب