اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

طلاق زوج جوان به خاطر فروش کباب کوبیده تایلندی



 

 

 

طلاق زوج جوان به خاطر فروش کباب کوبیده تایلندی

 

 

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبری فارس «توانا»، زنی ۳۳ ساله و مردی ۳۲ ساله با مراجعه به دادگاه خانواده ۲ (ونک) دادخواست طلاق توافقی خود را به قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه ۲۶۸ این مجتمع قضایی خانواده ارائه کردند. نمی خواهم کباب پزی در تایلند را رها کنم

مرد در برابر قاضی این پرونده با بیان اینکه حاضر نیستم شغل کباب پزی که در تایلند راه انداختم را رها کرده و به ایران بیایم، گفت: همسرم نمی تواند در کنار من، به زندگی در تایلند ادامه دهد.

وی در ادامه با اشاره به اینکه پدر و مادرم در ایران هستند و من حتی به آنها گفته ام که نمی توانم دست از شغلم در تایلند بردارم، افزود: من برای به دست آوردن شغلم بسیار زحمت کشیدم، در حقیقت از یک مغازه ۹ متری چوبی شروع به کار کردم.

کباب پزی را به ۶ سال زندگی مشترک ترجیح می دهم

در ادامه مرد جوان با بیان اینکه کباب پزی را به ۶ سال زندگی مشترک ترجیح می دهم، گفت: طی یک سفر به تایلند، یک نفر آشنا پیدا کرده و با اصرار او شروع به کار کردم و از صفر به اینجا رسیدم.

وی عنوان کرد: نمی توانم کارم را رها کنم چرا که خود همسرم در جریان است که من چقدر زحمت برای شغلم کشیدم بنابراین همسرم را طلاق داده و کارم را حفظ می کنم.

ماجرای بیمه و آشنایی منجر به ازدواج زن و مرد جوان

زن جوان در دادگاه خانواده ونک حضور داشت و بیان کرد: من و شوهرم زمانی که به یکی از شعب تأمین اجتماعی برای حل مشکل بیمه رفته بودیم، یکدیگر را دیدیم و آشنا شدیم، در حقیقت من و شوهرم حدود یک سال با یکدیگر آشنا بوده و ازدواج کردیم.

وی ادامه داد: حاضر به زندگی در تایلند نیستم چرا که کشور تایلند برای زندگی ایرانی ها مناسب نیست و من تحمل آنجا را ندارم؛ در واقع شوهرم حاضر نیست به خاطر زندگی در کنار من به ایران بیاید.

کوبیده سیخی ۹ هزار تومان

مرد در ادامه با بیان اینکه من در تایلند کباب کوبیده را سیخی ۹ هزار تومان می فروشم، اظهار داشت: باید از همسرم جدا شوم چرا که با یکدیگر به این نتیجه رسیده ایم.

وی افزود: همسرم مرا درک می کند و خود می داند که من این شغل را با سختی به دست آوردم و رهایی از آن برایم غیر قابل تحمل است و این کار را انجام نمی دهم.

۴ سال تایلند را تحمل کردم

زن در برابر قاضی عموزادی گفت: ۴ سال زندگی در تایلند را به خاطر شوهرم تحمل کردم ولی دیگر طاقت ندارم و نمی خواهم از ایران دور باشم.

وی در ادامه با اشاره به اینکه من ۶ سال از عمر خود را به خاطر شوهرم در تایلند زندگی کردم ولی او در حال حاضر کباب پزی را به من ترجیح داده است، عنوان کرد: شوهرم شغلش را بیشتر از من دوست دارد.

از هزار و ۱۱۰ سکه طلا، تنها ۱۱۰ سکه می خواهم

زن در ادامه درباره میزان مهریه خود، اظهار داشت: از هزار و ۱۱۰ سکه بهار آزادی تنها ۱۱۰ سکه را می خواهم بنابراین شوهرم موظف است که ۱۱۰ سکه را بپردازد.

وی در پاسخ به پرسش قاضی عموزادی مبنی بر اینکه شوهرت چگونه می خواهد ماهیانه یک سکه را به دستت برساند، افزود: شوهرم وعده داده است که هر ماه یک سکه را به مادرشوهرم بدهد تا به دست من برساند و من به او اطمینان دارم.

شوهرم وابستگی شدیدی به تایلند دارد

زن در حضور رئیس شعبه ۲۶۸ مجتمع قضایی خانواده ونک با بیان اینکه شوهرم وابستگی شدید به کشور تایلند دارد، اظهار داشت: اگر شوهرم بازگردد تمام مشکلات حل خواهد شد.

وی در ادامه با اشاره به اینکه اختلاف نظر بین من و شوهرم بسیار است ولی اگر شوهرم به ایران بیاید، تمام مشکلات را حل می کنم، گفت: شوهرم قرار است بعد از اجرای حکم طلاق، به تایلند بازگردد.

طلاق برای استشمام بوی کباب کوبیده

قاضی عموزادی خطاب به مرد بیان کرد: به خاطر کبابی که درست می کنی، زندگیت را نابود نکن و در ایران به این شغل بپرداز.

وی ادامه داد: حدود ۶ سال از زندگی مشترکتان می گذرد، به یکدیگر فرصت دهید چرا که جدا شدن تنها راه حل نیست.

بعد از چند دقیقه سکوت و با اصرار زن و مرد، حکم طلاق توافقی صادر شد...../ فارس


ویدیو مرتبط :
‫کباب کوبیده - روش مزه دارکردن گوشت چرخ کرده برای کباب کوبیده | Kebab Kobideh‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

طلاق زوج جوان به خاطر نداشتن گواهینامه


هفته پیش زن ومردی جوان به دادگاه خانواده رفتند تا پس از سال ها زندگی در کنار هم، فقط به خاطر اینکه مرد گواهینامه رانندگی نداشت از هم جدا شوند.

هفت صبح: هفته پیش زن ومردی جوان به دادگاه خانواده رفتند تا پس از سال ها زندگی در کنار هم، فقط به خاطر اینکه مرد گواهینامه رانندگی نداشت از هم جدا شوند. حمیدرضا 5 سال پیش بود که به خواستگاری یکی از همکارانش رفت، مریم آن موقع 26 ساله بود و در شرکتی که حمیدرضا مدیر آن بود کار می کرد.

دختر جوان با تصور اینکه شباهت های زیادی بین او و مدیر شرکت وجود دارد پذیرفت تا با او ازدواج کند و به این ترتیب آنها زندگی شان را در حالی شروع کردند که فکر می کردند هیچ مشکلی نمی تواند مانع خوشبختی آنها شود اما آن روزها شاید اصلا باورشان هم نمی شد که این مساله که حمیدرضا گواهینامه رانندگی ندارد بتواند زندگی آرامشان را به دریای توفانی تبدیل کند.

مرد جوان پس از اینکه مقابل قاضی قرار گرفت از قاضی دادگاه خانواده خواست به او اجازه بدهد قبل از اینکه درخواست زن را برای طلاق بخواند همه ماجرا را تعریف کند. قاضی عموزادی زمانی که اضطراب مرد را دید به او اطمینان داد که حرف هایش را پس از بررسی کامل پرونده خواهد شنید.

چند لحظه بعد زن جوان کنار شوهرش ایستاده بود و با ناراحتی به او نگاه می کرد. چهره مرد پر از نگرانی بود. قاضی پس از بررسی پرونده و مرور درخواست طلاق، از همسرش خواست دلیل ارائه درخواست طلاق را بگوید.

مریم که با دیدن حال حمیدرضا بغض کرده بود رو به قاضی گفت: «آقای قاضی من 5 سال پیش که با این مرد ازدواج کردم به او گفتم که از هیجان متنفر هستم. او در همان روزهای اول آشنایی یک روز مرا به رستورانی دعوت کرد و از من خواست آماده شوم تا او دنبالم بیاید و با هم به رستوران برویم. من هم قبول کردم اما زمانی که سوار ماشین حمیدرضا شدم آنقدر با سرعت می راند که ترسیدم. اول فکر کردم چون من به او گوشزد کرده ام که از هیجان متنفر هستم او می خواهد با من شوخی کند اما دقت کردم دیدم چهره او بسیار جدی است و قصد شوخی ندارد. نیم ساعتی می شد که در خیابان ها می راند تا به رستوران مورد علاقه اش رسیدیم. باورتان نمی شود. سرعت ماشین این آقا از 120 پایین تر نیامد. من نفهمیدم چطور غذا خوردم. دست هایم می لرزید. خیلی ترسیده بودم. او که حال مرا دید یک لبخند زد و گفت که به رانندگی اش اطمینان داشته باشم. از رستوران برگشتیم و او باز هم با سرعت راند.»

مریم زمانی که از رستوران به خانه رسید با حمیدرضا تماس گرفت و از او خواست که اگر قصد ازدواج با او را دارد بهتر است با احتیاط رانندگی کند.

مرد جوان هم پذیرفت اما هر بار که مریم در ماشین حمیدرضا می نشست قصه از نو تکرار می شد تا اینکه سرانجام پس از 3 سال زندگی مشترک، زن جوان از شوهرش پرسید که چرا گواهینامه اش را به او نشان نمی دهد و در این زمان بود که حمیدرضا گفت گواهینامه ندارد و سال هاست که بدون گواهینامه رانندگی می کند.

زن جوان به اینجای ماجرا که می رسد با عصبانیت رو به قاضی عموزادی می گوید: «باورم نمی شد 3 سال در ماشین مردی نشسته باشم که حتی گواهینامه ندارد و با سرعت 100 تا 130 کیلومتر در ساعت در اتوبان ها می راند و حرکات مارپیچ خطرناک انجام می داد.»

از او خواستم که به کلاس رانندگی برود و گواهینامه بگیرد ولی حمیدرضا حرفم را گوش نمی داد. هر روزمی گفت فردا می روم و فردای آن روز می گفت فردا می روم، 2 سال دیگر هم مرا با وعده امروز و فردا گول زد اما دیگر نمی توانم در ماشین کسی بنشینم که بدون احتیاط رانندگی می کند وگواهینامه هم ندارد. می خواهم طلاق بگیرم. مهریه ام را هم می بخشم و اجرت المثل هم نمی خواهم، ادعایی هم درخصوص جهیزیه ندارم. فقط حکم طلاق می خواهم. این مرد 2 سال است که با روحیه من بازی می کند.»

قاضی پس از شنیدن حرف های مریم از شوهرش خواست درباره مشکلاتش به دادگاه توضیح دهد.

حمیدرضا بعد از شنیدن حرف های همسرش شروع به صحبت می کند: «من از ابتدا هم گواهینامه نداشتم اما این خانم هنگام عقد به من نگفت که گواهینامه اینقدر برایش مهم است. اصلا من دوست دارم بدون گواهینامه پشت فرمان بنشینم. تاکنون یک بار هم تصادف نکرده ام پس دلیلی برای اضطراب و نگرانی نیست. این خانم نمی خواهد زندگی کند و بهانه می گیرد.»

دلیلت برای اینکه جهت گرفتن گواهینامه اقدام نمی کنی چیست؟

این را قاضی عموزادی می پرسد و مرد جوان در حالی که به آرامی صحبت می کند می گوید که 4 بار در امتحان رانندگی رد شده است و پس از آن دیگر برای گرفتن گواهینامه اقدام نکرده و نمی کند.

حمیدرضا ادامه می دهد: «آقای قاضی این خانم می تواند سوار ماشین من نشود و خودش به تنهایی با ماشین خودش هر جا که می خواهد برود، گواهینامه بهانه است.»