اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

شهرام ناظری و ممنوعیت شاهنامه خوانی


شهرام ناظری در مورد نگاهش به آثار فردوسی و همچنین سیاست های فرهنگی موجود صحبت هایی را بیان کرده است.

روزنامه تماشا: شهرام ناظری در گفت و گویی با یکی از سایت های اینترنتی در مورد نگاهش به آثار فردوسی و همچنین سیاست های فرهنگی موجود صحبت هایی را بیان کرده است.

وی در مورد عشقش به فردوسی گفته: «من دست کم 30 سال پیش از هم دوره های خودم خواستم که دور هم جمع شویم و روی شاهنامه کار کنیم که نشد. این اشتیاق من در همه این سال ها وجود داشت  که البته پاسخ درخوری نمی یافت تا اینکه 5 سال قبل کلید این کار را با کمک پسرم (حافظ ناظری) زدم. او که در نیویورک موسیقی می خواند، یک ارکستر بین المللی را سامان داد و به همراهی هم در فرانسه و آمریکا کنسرت هایی را براساس داستان ضحاک برگزار کردیم.»

وی در مورد اینکه چرا این کنسرت ها را در ایران برگزار نکرده هم می گوید: «اینجا اجازه شاهنامه خوانی ندادند، البته هیچ گاه نفهمیدم چرا ابتدا از فردوسی ترسیدند. با اینحال بعد از سه سال، بعد از آنکه دست اندرکاران، فیلم اجراهای فرانسه و آمریکا را دیدند، توجیه شدند که مجوز بدهند. از دو سال قبل ما کلید کار در ایران را زدیم و با کمک دوستان هنرمندم، گروه موسیقی فردوسی را راه انداختیم و این بار داستان ضحاک را به صورت مقامی نخواختیم و خواندیم.»

شهرام ناظری: نمی دانم چرا از شاهنامه ترسیدند

ناظری همچنین در مورد درکش از شاهنامه هم گفته: «شاهنامه یک اقیانوس بزرگ است که همه هنرها از موسیقی، نقاشی، سینما، داستان و ... دانش هایی چون تاریخ، جامعه شناسی، روانشناسی و ... و معارفی از جمله عرفان در آن متجلی است. بدون اغراق هر چه در دنیا می توان تصویر کرد یا موجودیت دارد، در شاهنامه گنجانده شده است. من در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در جمع استادان و دانشجویان درباره شاهنامه صحبت می کردم و بحث را با پنج بیت داستان بی"ژن و منیژه شروع کردم که به نظرم یک معجزه ادبی و هنری است.

فردوسی در این چند بیت از آسمان شروع میکند، به زمین بر میگردد، درباره انسان صحبت می کند و ... چنان تصویر و تحلیلی ارائه می دهد که آدم می ماند چگونه او در پنج بیت توانسته این کار را انجام دهد. تصویر سازی شاهنامه به معجزه می ماند، انسان گرایی اش بسیار امروزی است، روانشناسی دقیق شخصیت دارد، جامعه را خوب تحلیل می کند و ... برای همین می توانم بگویم فردوسی دنیا را در شاهنامه فشرده کرده و به درستی و به حق عنوان حکیم را به دست آورده است.»


ویدیو مرتبط :
شهرام ناظری ؛ شاهنامه خوانی , کنسرت تهران

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شهرام ناظری در گفت و گو با عصرایران: موسیقی ملی ایران در خطر است



 

شهرام ناظری در گفت و گو با عصرایران: موسیقی ملی ایران در خطر است

 

 

- موسیقی اصیل ایرانی را ، اگر به رشته کوهی پر عظمت در درازای تاریخ کشورمان تشبیه کنیم ، بی گمان ، شهرام ناظری را باید یکی از قله های آن دانست ؛ استادی که نه فقط در ایران ، که آوازه اش تمام جهان را در نوردیده است.

 

شهرام ناظری متولد ۱۳۲۹ کرمانشاه است ، در خانواده ای کرد ، فرهنگ دوست و از پدر و مادری اهل موسیقی و آوازهای سنتی.

 

از این رو ، می توان دریافت که شهرام کوچک 9 ساله چگونه توانست اولین برنامه هنری خود را در رادیو کرمانشاه همراه با تار مرحوم درویشی  از نوازندگان معروف کرمانشاه، اجرا نماید و در ۱۱ سالگی در رادیو تلویزیون ایران چند برنامه در آواز ایرانی اجرا نماید.

 

شهرام ناظری، در سفری که مهرماه ۱۳۸۶ به فرانسه داشت، نشان شوالیه ادب و هنر را از سوی دولت فرانسه دریافت کرد. این نشان بالاترین نشان فرهنگی فرانسه‌است و پاس‌داشتی است از طرف دولت فرانسه به هنرمندانی که تلاش ویژه‌ای در اعتلای فرهنگ و هنر انجام می‌دهند.

 

استاد از طرف مجمع آسیاسوسیتی به عنوان هنرمند برتر آسیا انتخاب و از طرف بان کی‌مون دبیر کل سازمان ملل متحد تقدیر ویژه شد .

 

ناظری در سال ۱۹۹۸ میلادی جایزه بهترین موسیقی عرفانی جهان را در مراکش کسب نمود. ناظری همچنین از دانشگاه یوسی‌اِل‌اِی جایزه "اسطورهٔ زنده" را دریافت نمود.

 

شهرام ناظری از جمله هنرمندانی است که علاقه ویژه ای به شمس تبریزی دارد و از همین روست که به عنوان خواننده آیین بزرگداشت شمس در شهر خوی آذربایجان غربی ، یکی از به یادماندنی ترین آثار خود را در کنار مزار شمس اجرا کرد و نشان بیناد بین المللی مولانا را نیز در این مراسم دریافت نمود.

 

استاد در این مراسم گفت و گویی هم با خبرنگار عصرایران انجام داد که در زیر می خوانید.

 

جناب استاد! به عنوان کسی که سال هاست در موسیقی ایران کار کرده و زحمت کشیده ، وضعیت کنونی موسیقی ایران و چشم انداز آینده آن را چگونه می بینید؟

متاسفانه در مورد مسایل فرهنگی و به ویژه موسیقی در سال های اخیر رسیدگی لازم به عمل نیامده و کاری که بایسته و شایسته باشد، روی آن صورت نگرفته  و  در حقیقت موضوع فرهنگ و هنر که برای ایرانیان و هویت ملی آنها یک نقش اساسی دارد، به فراموشی سپرده شده است.

 

واقعیت این است که در دنیای امروز ، مطرح شدن ما با تولید هواپیما یا کامپیوتر نیست بلکه ما با هنر و فرهنگ مان می توانیم خودمان را مطرح کنیم. ما از امکانات غربی ها استفاده فراوان می کنیم و در مقابل باید قابلیت و ظرفیت فرهنگی خودمان به عنوان یک کالای قابل ارائه به جهان عرضه کنیم.

 

در دهه اول انقلاب، موسیقی ملی ما خوش درخشید و همه چیز بسیار امیدوار کننده بود، اما چون در ادامه جدی گرفته نشد و خط مشی درستی برایش تعیین نشد، همه آن شور و شوق به هدر رفت. مثل آب عظیمی که از سرچشمه ای می جوشید اما در یک مسیل مناسب هدایت نشد و سر از خشک زارها و شن زارها درآورد.

 

این است که امروز موسیقی ما و به ویژه موسیقی اصیل ما زیر سوال است و بسیاری از زوایای آن پوشیده و مبهم باقی مانده و از جوانب مختلفی در خطر است. نمونه آن وضعیت بخش آواز است که چون به یک صورت علمی و کارشناسانه دنبال نشده است، با وجود علاقه روزافزون جوانان به این بخش، استعدادهای تازه ما در حد تقلید و شبیه خوانی متوقف شده اند. این ویروس یک بیماری خطرناک است که خواننده های ما را آلوده کرده و در تاریخ موسیقی ما هرگز سابقه نداشته است. مساله دیگر هم ورود الحان خارجی به خصوص عربی در آواز ایرانی است.

 

اینها مسایلی است که موسیقی اصیل ما را تهدید می کند و متولیان فرهنگی ما که تا چند سال پیش توجه اندکی به آن داشتند، دیگر به آن رسیدگی نمی کنند و گویی یک نیروی پنهانی تنها درصدد حمایت از موسیقی های مبتذل و دچار روزمرگی است.

 

متولی این امور از نظر شما کیست؟ دانشگاه های ما؟ وزارت فرهنگ و ارشاد؟ صدا و سیما؟ خانه موسیقی؟ حوزه هنری؟ و یا آموزشگاه های ما؟

صدا و سیما گرچه می تواند نقش بسیار مثبت و موثری داشته باشد اما متاسفانه برعکس عمل می کند و مساله فرهنگ، هنر و ادبیات و به ویژه مساله موسیقی در این سازمان اصلا مطرح نیست. چرا که اهداف و سیاستگذاری های صدا  و سیما کاملا عوض شده است.

 

همین صدا و سیما  کلیپ هایی روی آثار من می گذارد که مطابق سلیقه خودشان است و این نه تنها یک استفاده ابزاری بلکه یک سوءاستفاده است که از من و آثارم در صدا و سیما می شود و اجحافی است که در حق دیگر هنرمندان هم می شود و پاسخ ناروایی است که به سی سال خدمت صادقانه و عاشقانه من داده می شود.

 

در دوره 8 ساله جنگ تحمیلی، بیشتر آثار من را در جبهه ها پخش می کردند و من هم خیلی از آنها را برای جبهه خوانده بودم اما نه این که چنین آثاری را سفارشی و دستوری خوانده باشم. در تمام این سالها من از تمام گروه بندی های سیاسی و غیرسیاسی دور بوده ام و همان شهرام ناظری ام که راه خودش را رفته است.

 

بنابراین اگر بخواهم بگویم متولیان فرهنگی چگونه و تا چه اندازه تاثیرگذار بوده اند، باید بگویم که بدترین نقش را در این میان صدا و سیما ایفا  کرده است .

 

وزارت ارشاد هم معمولا نسبت به مسایل موسیقی بی تفاوت بوده است و اگر هم در سال های پیش گاه و بیگاه حرکت های مثبتی صورت گرفته، قائم به شخص بوده و نهادینه نشده و تجارب به خاطر تغییر پیاپی مدیران و غرض ورزی های میان خودشان انتقال نیافته است. من معتقدم این بی توجهی به فرهنگ و هنر به تدریج خطر را متوجه خود سیستم خواهد کرد.

 

در حال حاضر موسیقی ملی و موسیقی اقوام ما که خودش یک اقیانوس است، نیازمند توجه بیشتر است، در حالی که حتی خانه موسیقی هم به این امور بی توجه است و بیشتر درگیر امور صنفی و بیمه هنرمندان است که کارهای اولیه محسوب می شود.

 

در اثر همین بی توجهی ها امروز سطح سلیقه مخاطبان ما به شدت افت کرده و ذوق شنیداری آنها به حد بسیار پایینی رسیده است، تا جایی که از آسان پسندی به نازل پسندی رسیده ایم و هیچ کسی در هیچ حالی دنبال موسیقی جدی نیست؛ شاید ما هنگام صرف غذا و یا گشت و گذار دوست داشته باشیم، موسیقی ساده فهم تری را بشنویم اما این که کلا نتوانیم با آثار ارزشمند ارتباط برقرار کنیم، یک تهدید برای موسیقی ما است.

 

از حضورتان در ارومیه و خوی و کنگره شمس تبریزی بگویید.

برای اولین بار در کنگره شمس تبریزی احساس کردم که کارهای مثبتی در زمینه شناساندن بزرگانی همچون شمس و مولانا در حال انجام است. چرا که وقتی سال جهانی مولانا در اقصی نقاط دنیا، از ژاپن گرفته تا آمریکا گرامی داشته شد، تنها جایی که جشن برپا نشد ایران بود و این در حالی است که مولانا شاعر ما است و هفتاد هزار بیت به زبان فارسی دارد. از این رو جای خوشوقتی است که در ارومیه و در خوی چنین کاری انجام گرفته و این یک گام قابل اتکا است که جمع شویم و از فرهنگ و ادبیاتمان بگوییم و جوانان را با پیشینه فرهنگی مان آشنا کنیم.

 

جا دارد من همین جا از برگزار کنندگان کنگره شمس به ویژه استاندار  و مدیرکل ارشاد آذربایجان غربی  تشکر کنم که هدفشان واقعا مطرح کردن شمس بود و نه مطرح کردن خودشان. این یک کار فرهنگی خالص بود که در ارومیه انجام شد؛ شهری که به خاطر نزدیکی اش با چند مرز، به لحاظ فرهنگی بسیار غنی است و مردم آن از نظر درک فرهنگی، هنری و ادبی سطح بالایی دارند.

 

در پایان از شما به عنوان کسی که جایزه میراث فرهنگی شرق را از دست بان کی مون و نشان شوالیه را از دست رییس جمهور فرانسه گرفته و با حمایت سرمایه گذاران خارجی برنامه های برون مرزی بسیاری اجرا کرده است، می خواستم بپرسم آیا شاگردانی را تربیت کرده اید که بتوانید پرچم موسیقی خودمان را پس از خود به آنها بسپارید تا در دنیا به اهتزاز درآورند؟

من هرگز نخواسته ام که یک شهرام ناظری دیگر یا یک شبیه خوان برای خودم تربیت کنم، بلکه به همه شاگردانم کمک کرده ام که خودشان را پیدا کننده و بتوانند خودشان را با قابلیت ها و ظرفیت های خودشان مطرح کنند.... /عصرایران