اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

شما پاسخ این سوال را می دانید؟ «الکی مثلا» چرا و چگونه در وایبر ساخته شد؟



اخبار,اخبار اجتماعی , وایبر

الکی مثلا، تکیه کلام های مشمئزکننده و مجعولی از قول دکتر شریعتی، تکیه کلام های توهین کننده به برخی بزرگان و ... چرا ساخته می شوند؟

استفاده از شبکه های اجتماعی قدمت چندانی در جامعه ما ندارد اما همین مدت زمان کوتاه هم باعث بروز بحث و جدل های بسیاری در رابطه با استفاده از این شبکه ها، درستی یا نادرستی نحوه استفاده از آن ها شده است. این که اصلا وجود چنین شبکه هایی در جامعه ما درست است یا غلط به راه افتاده، این در حالی است که بسیاری از مسوولان هم هنوز بر سر فیلتر کردن یا نکردن این شبکه های اجتماعی نتوانسته اند، به اجماع برسند.

در این میان اما کسی به حل مساله فکر نمی کند، تمامی بحث و جدل ها بر سر پاک کردن صورت مساله است و هیچ راه حل منطقی برای حل مشکلات موجود ارایه نمی شود؛ برخی می خواهند ریشه استفاده نادرست از تکنولوژی را با برخورد های جبری و قهری بخشکانند در حالی که صاحب نظران و جامعه شناسان بر این باورند که چنین رفتارهایی نه تنها مشکلات موجود را حل نمی کند که باعث بروز مشکلات تازه تری هم در جامعه می شود.

اما چه اتفاقی می افتد که شبکه اجتماعی مانند وایبر به محفلی برای نشر شایعات، شوخی های غیر اخلاقی و البته تکه کلام های خارج از عرف جامعه تبدیل می شود؟

مواجه با فرهنگ غیر رسمی
«مثلا الکی» و «الکی مثلا»، کلام های طنز و خارج از عرفی که به شخصیت های فرهنگی، سیاسی و ... از جمله دکتر شریعتی نسبت داده می شود، حکایت های آموزنده ای که دست کاری شده و به متنی ناهنجار تبدیل می شوند و... ریشه این رفتارها کجاست اگر بخواهیم خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم به روحیه طناز ما ایرانی ها باز می گردد، از قدیم هم این اتفاق در جامعه ما رخ می داد، جک هایی که دهان به دهان می چرخیده، متن های طنزی که از نویسندگان بزرگ و به نام ایرانی به جا مانده همه و همه گواه این مدعاست، اما این مساله تا زمانی می تواند مصداق داشته باشد، که فرهنگ یک جامعه را به انحطاط نکشاند، از بعد آسیب شناسی شاید یکی از مهم ترین دلایل بروز چنین رفتارهای نبود شادی در جامعه است.

دکتر مصطفی اقلیما، روانکاو و آسیب شناس اجتماعی در این رابطه به خبرآنلاین می گوید: نبود شادی در جامعه می تواند یکی از دلایل بروز چنین رفتارهای در شبکه های اجتماعی باشد، جامعه ما در حال حاضر با فقر شدید شادی رو به روست، مساله ای که یکی از مطالبات بزرگ جوانان یک جامعه به شمار می رود، شادی انرژی جوانان را تخلیه می کند و مانع از هدر رفتن انرژی آن ها در راه های نادرست می شود، اما وقتی ما این شادی را از قشر جوان جامعه دریغ می کنیم، وقتی هیچ برنامه ریزی دقیق و مدونی برای بروز و ظهور شادی در جامعه نداریم، وقتی جوانان ما هیچ برنامه ای برای تخلیه هیجان و انرژی خود ندارند، شبکه های اجتماعی پناهگاهی می شود برای تخلیه تمام این هیجان و شادی، همین موضوع باعث می شود، که مطالب ناهنجار، مطالبی که با فرهنگ و عرف جامعه سازگاری ندارد، در این شبکه های اجتماعی دست به دست بچرخد و عاملی بشود برای تخلیه انرژی جوانان، در واقع این بی توجهی ما است که جوان را به بیراهه می کشاند.

به گفته او جوانان همیشه نیازها و دغدغه هایی داشته اند که هیچ زمانی اجازه بروز و ظهور نیافته اند: به همین خاطر شبکه های اجتماعی جایی شده برای آن که این قشر از جامعه احساس کند فضایی برای تنفس پیدا کرده و از طریق آن می تواند مطالبات خود را در قالب طنز، تکه کلام و یا حتی گسترش شایعات نامناسب در جامعه به گوش آنان که باید برساند.

به عقیده اقلیما، در نهایت این محیط‌ ها دچار انفجار اجتماعی می‌شوند. عاقبت این است افراد به عالم و آدم رحم نمی‌کنند و هرکاری که دلشان می‌خواهد در این فضاها انجام می‌دهند. پس این پدیده به عنوان یک نوع آسیب اجتماعی باید بررسی و واکاوی شود. به نظر این آسیب بسیار جدی است و ما به یک پدیده‌ای به عنوان فرهنگ غیررسمی مواجه هستیم که سالها آن را نادیده گرفته بودیم و سعی کردیم که بگوییم این نیست، حالا از طریق ابزارهای نوین ارتباطی از طریق تلفن‌های همراه و .... در دست مردم در درون فرهنگ خود را نشان می‌دهد و ما با یک مسئله عجیب و غریب مواجهه شده‌ایم که نمی‌توانیم آن را درک و تحلیل کنیم. تصمیم به محدود کردن آن می گیریم که این هم راه اشتباهی است. در واقع بروز چنین مشکلاتی هم به عدم شایسته سالاری در جامعه ما باز می گردد.

راه چاره چیست؟
بدون شک این شرایط با سعه صدر و افزایش آگاهی‌‌های عمومی،‌ افزایش سواد دیجیتالی، آموزش در سطوح مختلف در نظام آموزش و پروش و دانشگاه، پرداختن به موضوعات نظام خانواده، آشناسازی خانواده ها و نسل قدیم با این ابزارها قابل مدیریت خواهد بود.

ژیلا تبریزی، جامعه شناس در این باره می گوید: شبکه‌های اجتماعی، هستند و خواهند بود و فقط باید به کنترل در‌آیند و از بروز تبعات منفی آن‌ها جلوگیری کنیم. نمی توانیم تنها با فیلتر کردن این شبکه ها از خطری که جامعه را تهدید می کند رهایی یابیم نمی توانیم، با برخوردهای قهری مانع از رشد این فرهنگ غیر رسمی در جامعه شویم، برنامه ریزی و باید آسیب شناسی کنیم، باید کار مطالعاتی دقیق و درست انجام دهیم تا به نتیجه دلخواه دست پیدا کنیم.

او درباره رواج برخی تکیه کلام ها و شوخی های قومیتی در بین مردم می گوید: زمانی سریال های طنز هم به مشکلی در جامعه ما تبدیل شده بود، تکه کلام هایی که در این سریال ها استفاده می شد، در مدت زمان اندکی به فرهنگ محاوره ای ما راه پیدا می کرد و البته خیلی ها هم به این موضوع واکنش نشان داده و از این وضعیت راضی نبودند، آن موقع هم کسی به فکر پیدا کردن دلیل این ناهنجاری نبود، همه سازندگان این سریال ها را مقصر می دانستند و مساله تا آنجا پیش رفت که سریال های طنز از تلویزیون ترد شده و به شبکه خانگی راه پیدا کردند، اما مشکل هیچ وقت به طور ریشه ای مورد بررسی قرار نگرفت و به البته حل هم نشد. آن زمان به ظهور معضلی بزرگ تر به نام شبکه های اجتماعی حتی فکر نمی کردیم، انگار که قرار نیست هیچ وقت تکنولوژی به سرزمین ما هم راه پیدا کند و مردم با آن آشنا شوند، شاید اگر آن زمان کاری کرده بودیم امروز با این معضل دست به گریبان نبودیم.

این جامعه شناس هم مانند بسیاری دیگر معتقد است که تکنولوژی به خودی خود بد نیست، اما راه استفاده اش را بلد نیستیم: وقتی ما روش درست استفاده از آن را بلد نباشیم همین اتفاقی رخ می دهد که الان در جامعه شاهد آن هستیم، اکثر این تکیه کلام ها و شوخی ها بر می گردد به مطالبات جوانان از جامعه، آن ها حالا فضایی برای ابراز وجود پیدا کرده اند و از آنجا که هیچ کس و هیچ نهاد و ارگانی خود را موظف به آموزش جوانان برای استفاده از این امکانات نمی داند، این فرصت کم کم به تهدیدی برای جامعه تبدیل شده است.

او همچنین به رویکردی که مسوولان برای برخورد با موارد این چنینی دارند اشاره می کند: متاسفانه در جامعه ما آنقدر که مسوولان به پاک کردن صورت مساله ها علاقه نشان می دهند، کسی به فکر حل مساله نیست، فیلتر کردن این شبکه های اجتماعی مشکل را حل نمی کند، بلکه به آن دامن می زند، فضا را ملتهب تر می کند، استفاده از این شبکه ها را به جای این که به مسیر درست هدایت کند، بیش از پیش به بیراهه می کشاند. در حالی که ما مدعی یک جامعه فرهنگی با قدمتی چندین هزار ساله هستیم، نمی توانیم به جوانان خود حفاظت از این فرهنگ را آموزش بدهیم. این که همه مشکلات را به گردن کشورهای بیگانه بیاندازیم چاره کار نیست، این درست است که آن ها از هر فرصتی برای نفوذ و رخنه به درون فرهنگ ما استفاده می کنند، اما وظیفه ما است که راه این نفوذ را از طریق درست آن نه با روش پاک کردن صورت مساله ها ببندیم.

رواج شایعاتی برای بر هم زدن نظم اجتماعی
این در حالی است که شبکه هایی مانند وایبر تنها جای شوخی و طنز نیست. مدتی قبل بدترین شایعات اجتماعی در این شبکه ها رواج پیدا کرده بود، از قتل های زنجیره ای در بوشهر و بندر عباس گرفته تا اسید پاشی های زنجیره ای در تهران، رواج دهندگان این شایعات چه کسانی بودند و با چه قصد و نیتی دست به این کار زده بودند، هیچ گاه مشخص نشد، البته پلیس در مقطعی اعلام کردند که عاملان شایعه قتل های بندر عباس و بوشهر را دستگیر کرده اما این پرونده بیشتر از این رمز گشایی نشد.

مینو عبدی کارشناس ارشد روانشناسی در این باره می گوید: متاسفانه چنین افرادی به دلیل رنج بردن از نوعی بیماری روحی و روانی دست به این کارها می زنند، اما هیچ کس به این موضوع توجه نکرده و با آن ها مانند مجرمان حرفه ای برخورد می شود، اما کسانی که چنین استفاده های نابجایی از شبکه های اجتماعی می کنند، کسانی اند که از تعادل روحی و روانی برخوردار نیستند، شوخی با امنیت جانی مردم کار افراد سالم نیست. ما نمی توانیم مانع از سرعت تبادل اطلاعات شویم، نمی توانیم این اطلاعات را از فیلتر راستی آزمایی رد کرده و اخبار درست و صحیح را به مردم برسانیم اما می توانیم، راه های استفاده درست از این تکنولوژی را به افراد جامعه آموزش دهیم. کار آسانی نیست، اما با کمی همت و پشت کار و البته همکاری تمامی سازمان ها و نهادهایی که در ارتباط با آموزش مردم، فرهنگ سازی و ... فعالیت می کنند، این مهم می تواند تحقق یابد.

آمار و ارقامی که پایه علمی ندارد
مدتی است که گفته می شود آمار طلاق و البته رفتارهای خارج از چارچوب شرعی و عرفی در جامعه بالا رفته است، اکثر مسوولان بروز چنین اتفاقاتی در جامعه را به وجود شبکه های مجازی ربط می دهند. اما آیا واقعا می توانیم چنین معضلی را صراحتا به استفاده از شبکه های مجازی ربط بدهیم؟

دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه شناس در این باره می گوید: در حالی که هیچ تحقیق علمی و درستی در این زمینه صورت نگرفته است، نمی توان وجود یک معضل اجتماعی مانند طلاق را تنها به شبکه های اجتماعی ربط داد، این مساله کاملا روشن است که چنین اتفاقی نمی تواند معلول تنها یک علت در جامعه باشد، عدم سازش، شرایط بد اقتصادی، عدم آگاهی جوانان از بایدها و نبایدهای یک زندگی مشترک، نبود روحیه گذشت در بین مردم، نبود شادی در جامعه همه و همه می توانند از عوامل موثر در بالا رفتن آمار طلاق در یک جامعه باشند، نمی توان تنها با ارایه آمار و ارقامی که هیچ پایه علمی و مستندی ندارند، جامعه را به بیراهه کشاند، نمی تواند وجود تکنولوژی در یک جامعه را عامل به قهقرا رفتن آن دانست، بلکه این موضوع به نحوه استفاده از تکنولوژی، بستگی دارد، تا زمانی که ما مقوله فرهنگ سازی در جاامعه را نادیده بگیریم، هر اتفاق تازه ای می تواند به جای این که فرصتی برای پیشرفت باشد، تهدیدی برای جامعه ما به حساب بیاید.

 

اخبار اجتماعی - خبرآنلاین

 


ویدیو مرتبط :
الکی مثلا من مردم!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

هوش مصنوعي چگونه به سوال‌ پاسخ مي‌دهد



 

 

هوش مصنوعی

 

 

يک کاربر براي توليد اطلاعات آنلاين نيازمند سيستم‌هاي اتوماتيک شده و جواب دادن به سوالات زيادي است. بنابراين به سيستم‌هايي که کاربر اجازه پرسيدن سوال به هر زباني و دريافت جواب آن با سرعت و به‌طور مختصر را دارد، مورد نياز است.

 

 

ماشين‌هاي جست‌وجو در حال حاضر توانايي رتبه‌بندي ليستي از مستندات مربوطه را دارند، اما آن‌ها توانايي برگرداندن جواب کامل يا مختصر به کاربرها را ندارند.

 

 

سيستم‌هاي پاسخ‌گويي به سوال اين مشکل را مورد توجه قرار مي‌دهد.

 

 

در آخرين موفقيت‌‌ها در سلسله تحولات پاسخ‌گويي به سوالات که در سال 1999 شروع شد و به‌عنوان بخشي از کنفرانس بازيابي نوشته نام گرفت، گزارش شده است که بهترين سيستم‌ها در حال حاضر توانايي جواب دادن به بيش از دو سوم سوالات واقعي را در اين تحول دارند.

 

 

ابعاد مساله

 

 

اصولا براي پاسخ به يک پرسش، سيستم بايد سوال را تحليل و بررسي کند، همچنين بايد يکي يا تعداد بيشتري از جواب‌ها را با نتيجه‌گيري از منابع بيابد و پاسخ به بعضي از فرم‌هاي مناسب را به کاربر نمايش دهد.

 

 

ارزيابي از تست‌هاي درک مطلب استفاده شده راه متفاوت نزديک شدن به جواب سوالات را فراهم مي‌کند. همچنين تست‌هايي وجود دارد که براي ارزيابي درک دانش‌آموزان استفاده مي‌شود و براساس نتايج آن‌ها، اساس و بنياني را براي مقايسه کارآيي سيستم‌ها به منظور رسيدن به کارآيي بيشتر فراهم مي‌کنند.

 

 

اين مساله عنوان يک کنفرانس بود که در سال 2000 توسط جان هاپکينز در تابستان آن سال برگزار شد که ما خلاصه‌اي از اين کنفرانس را توضيح مي‌دهيم.

 

 

الف- کاربردها: جواب دادن سوال‌ها کاربردهاي بسياري دارد. ما مي‌توانيم اين کاربردها را به زيربخش‌هايي تقسيم کنيم که اساس آن براساس منابع اين سوال‌هاست:

 

 

پايگاه‌ها داده، داده‌هايي نيمه ساختار يافته يا نوشته‌هاي آزاد است که ما مي‌توانيم در ميان تحقيقات حول مجموعه جمع‌آوري شده مشخص، بيشتر تمايز قايل شويم. به عنوان مثال: جست‌وجو در وب، جست‌وجو در يک مجموعه يا کتاب يا جست‌وجو روي يک متن ساده به‌عنوان ارزيابي براي درک مطلب.

 

 

ب- کاربرها: کاربرها مي‌توانند مبتدي باشند يا کاربرهاي اتفاقي براي تکرار کردن يا کاربرهاي حرفه‌اي کساني که ممکن است از اين چنين سيستم‌هايي در جريان کارهايشان استفاده کنند. به‌وضوح اين کلاس‌هاي متفاوت از کاربرها به واسطه‌هاي متفاوتي نياز دارند که سوال‌هاي متفاوتي دارند و انواع جواب‌هاي متفاوتي را با توجه به نياز خود مي‌طلبند.

 

 

ج- سوالات: ما هنوز متوجه نشديم که چگونه مي‌توان پيش‌بيني کرد چه سوال‌هايي سخت‌تر از سوال‌هاي ديگري هستند، حول جامعه تحصيلي تست شده. اين موضوع يک موضوع با اهميت است.

 

 

ما مي‌توانيم سوال‌ها را با نوع جواب‌ها تشخيص دهيم، ما در اين‌جا تمرکز خود را روي جواب‌هاي واقعي مي‌گذاريم، مانند تست‌هاي درک مطلب هرچند انواع ديگري از سوال‌ها را اغلب شامل مي‌شوند.

 

 

بعد از آن مي‌توانيم بين انواع سوال‌ها تمايز قايل شويم؛ سوالات آري / خير، درخواست‌هاي غير مستقيم، تقاضاها.

 

 

با تمامي ‌اين‌ها بايد به‌عنوان يک سوال برخورد شود. ما اطمينان داريم که بعضي از انواع سوال‌ها از بقيه سخت‌‌تر هستند.

 

 

براي مثال (چرا / چگونه) منجر به جواب سخت‌‌تري مي‌شوند، به‌خاطر اين‌که آن‌ها نيازمند فهميدن ارتباط سودمند يا علت به‌وجود آمدن اين ارتباط هستند و اين‌ها در واقع نوعا به‌عنوان يک علت يا حس متفاوت بيان مي‌شوند.

 

 

د- جواب‌ها: جواب‌ها ممکن است طولاني يا کوتاه باشند آن‌ها ممکن است فهرست‌بندي شده يا مفصل و توضيح داده شده باشند.

 

 

آن‌ها ممکن است به مقتضاي کاربرد يا مقصود کاربر متفاوت باشند براي مثال اگر کاربر بخواهد و قصد توجيه داشته باشد اين مساله منجر به جواب طولاني‌تري خواهد شد اما جواب‌هاي کوتاه، تست‌هاي درک مطلب طبعا نياز به جواب‌هاي کوتاه‌تري دارد.

 

 

ه- ارزيابي: چه چيزي منجر به يک جواب خوب مي‌شود؟ آيا يک جواب طولاني، شامل محتواي کافي براي توجيه کردن اندوخته‌هاي سوال، به‌عنوان يک جواب خوب مي‌تواند در نظر گرفته شود؟

 

 

محتوا مفيد خواهد بود اگر سيستم چندين جواب داوطلبانه را نمايش دهد، چون اين به کاربر اجازه مي‌دهد که جواب درست را بيابد، حتي اگر آن جواب جزو بهترين جواب‌ها قرار نگيرد اگرچه به بيان ديگر و از طرفي جواب‌هاي کوتاه مي‌توانند بهتر باشند و بيشتر مورد استفاده قرار گيرند.

 

 

و- نمايش: در جست‌وجوي اطلاعات واقعي، کاربري وجود دارد که با سيستم در زبان بلادرنگ ارتباط دارد. کاربر اغلب با سوال‌هاي عمومي ‌شروع مي‌کند و سيستم مستقيما يا با برگرداندن مستندات به صورت غيرمستقيم بازخوردي فراهم مي‌کند.

 

 

کاربر سپس جست‌وجو را محدودتر مي‌کند بنابراين انواع مختلفي از محاوره را با سيستم به کار مي‌گيرد، آسان کردن اين فعل و انفعال محاوره‌اي به‌طور خوشايندي هم آساني استفاده و هم خشنودي کاربر را افزايش مي‌دهد. علاوه بر اين اگر واسط بتواند ورودي مکالمه و گفت‌وگو را کنترل کند اين سيستم قابليت استفاده به منظور دسترسي محاوره‌اي به اطلاعاتي اساسي وب را فراهم مي‌کند.

 

 

معماري کلي

 

 

الف- تحليل سوال: ورودي سيستم لازم است توسط کاربر به اين‌که چگونه فرم يا فرم‌هايي نياز هستند، تحليل و بررسي شود. با زيربخش‌هايي از سيستم در محتواي گفت‌وگوي جاري يک سوال ممکن است به‌وجود آيد و براي روشن کردن مدلي که سيستم داراي کاربر است. کاربر مي‌تواند درخواست روشن شدن سوال خود را قبل از پردازش آن داشته باشد.

 

 

ب- پردازش مستندات جمع‌آوري شده: فرض کنيد که سيستم به يک مجموعه مستندات بزرگ به‌عنوان منابع دانش براي پاسخ به سوالات دسترسي دارد. اين مجموعه ممکن است قبل از مرتب شدن نياز به پردازش داشته باشد براي تبديل آن به اين شکلي که متناسب براي پاسخ به سوالات بلادرنگ است.

 

 

ج- انتخاب مستندات کانديدا شده: زيرمجموعه‌اي از مستندات از کل مجموعه مستندات انتخاب شده است، به گونه‌اي که داشتن آن مستندات فرض شده بيشترين شباهت را به محتواي جواب سوال داشته باشد.

 

 

د- تحليل مستندات کانديدا شده: اگر مرحله پيش پردازش فقط مستندات در مستندات جمع‌آوري شده را تحليل کند و تحليل جزييات اضافي از کانديداهاي انتخاب شده در مراحل مقدم‌تر ممکن است انجام شوند.

 

 

ه- استخراج جواب: استفاده از نمايش مناسب از سوال و هر کدام از مستندات کانديدا شده، جواب‌هايي که از مستندات استخراج شده است را کانديدا مي‌کند و آن‌ها را در جايي با احتمال دقت بالا رتبه‌بندي مي‌کند.

 

 

و- توليد پاسخ: پاسخ به کاربر برگردانده مي‌شود. اين پاسخ ممکن است تحت تاثير مدل کاربر و يا محتواي گفت‌وگو باشد، اگر نمايش داده شود.

 

 

ابعاد آينده

 

 

با وجود اين‌که 40 سال از فعاليت مي‌گذرد، در ابتداي راه آغاز براي جست‌وجوي پاسخ به سوال در حوزه تحقيقات هستيم. جذابيت جدال بر سر پاسخ جواب آن را به شدت جذاب کرده است.

 

 

تحقيقات اخير در اين حوزه ابتدا روي ارزيابي پاسخ به سوال کنفرانس بازيابي متن متمرکز شده است هرچند در وسعت کم‌تر روي کارهاي ديگر مانند درک مطالب انجام شد. در هر صورت ارزيابي رسمي‌ معمولا چکيده‌اي از مساله واقعي است. اين ارزيابي جاري فقط گام اوليه از يک نقشه جاه‌طلبانه براي ارزيابي ابعاد زيادي از پاسخ‌هاي سوال است. اين مهم است که پاسخ به سوال در دستور کار بزرگ‌تري را يادآوري کنيم که توانايي‌هاي فعلي ما را براي ساختن و يا ارزيابي اين سيستم‌ها نشان دهد.

 

 

در آخر هم بايد گفت: تکنيک‌هاي سنتي و غير مدرن از پردازش زبان‌هاي طبيعي با راه‌هاي استخراج ساختار ذاتي در واژگان کسترش يافته آن‌ها، ترکيب شده‌اند.

 

 

در نتيجه علم محوري مي‌تواند براي آسان کردن تنگناي دسترسي به اطلاعات و داده‌هاي تکنيک‌هاي دستي، استفاده شود.