اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

سیاست‌خارجی با رفتار مدنی در داخل همراه شود



اخبار,اخبارسیاسی,احمد نقیب‌زاده

ایران و جامعه جهانی روزهایی نو را تجربه می‌كنند. روزهای پس از حصول برنامه جامع اقدام مشترك به دنبال ١٢ سال مذاكره پرفراز و نشیب. روزهای عبور از تهدید، تحریم و تنش و ورود به عرصه تعامل و احترام متقابل. روزهای پایان خصومت‌ورزی اقتصادی به بهانه‌های سیاسی و تجربه جدیدی نه تنها در سایه توافق هسته‌ای به عنوان یك اقدام مجرد كه به عنوان امری دامنه‌دار كه دستاوردهای سیاسی آن می‌تواند به افزایش قدرت دیپلماتیك ایران منتهی شود.

پرونده هسته‌ای ایران كه در این سال‌ها بیش از آنكه پرونده‌ای حقوقی و سیاسی باشد پرونده‌ای رنگ سیاست به خود گرفته بود، تا ١٠ سال دیگر مسیر قرار گرفتن جاده‌ای هموار را طی خواهد كرد و یك دهه پس از روز اجرای برجام، پرونده ایران از شورای امنیت خارج خواهد شد.

 

دكتر احمد نقیب‌زاده، پژوهشگر حوزه علوم سیاسی و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفت‌وگوی اختصاصی با «اعتماد» تاكید دارد كه توافق هسته‌ای ایران با جهان به جامعه بین‌المللی نشان داد كه ایران در برنامه هسته‌ای خود رویكرد مدنی دارد و نه رویكرد قهرآمیز و نظامی. وی توافق هسته‌ای را امر مجردی نمی‌داند كه باید تنها به حل پرونده هسته‌ای ایران منتهی شود بلكه تاكید دارد كه ایران باید در سایه این توافق چرخش‌هایی هم در سایر حوزه‌های داخلی و خارجی داده و به بهره‌برداری حداكثری از این توافق بپردازد.

 

نقیب‌زاده در این گفت‌وگو پیش‌بینی می‌كند كه دوران احمدی‌نژاد دیگر در ایران تكرار نشود و دولت آتی با هرخط فكر سیاسی، اجرای برجام را ادامه دهد. این تحلیلگر ارشد مسائل ایران با اشاره به اینكه آثار تحریم‌ها به سفره مردم ایران آمد، تایید می‌كند كه بازگشت ایران به روزهای پیش از تحریم آسان و سریع نخواهد بود اما به پویایی جامعه ایران در تسریع این مسیر امیدوار است. متن كامل این گفت‌وگو به شرح زیر است:

 پرونده هسته‌ای ایران پس از ١٢ سال به نتیجه رسید. برخی منتقدان از هزینه و فایده‌ای كه نصیب ایران در این ١٢ سال شد صحبت می‌كنند. آیا رسیدن به این توافق با ١+٥ ارزش آن ١٢ سال مذاكره و فشار اقتصادی و سیاسی را داشت؟

یك مساله كه باید در این خصوص مدنظر گرفته شود بحث تحریم‌هاست. سوال اینجاست كه اگر به دلیل این انرژی هسته‌ای تحریم نمی‌شدیم وضع به چه منوالی بود؟ دریافت پاسخ این پرسش نیز به این سادگی نیست چرا كه یك مجموعه دلایل وجود داشت و تنها دلیل مساله هسته‌ای نبوده و نیست.

 

آنچه جامعه بین‌المللی از ما می‌طلبد نوعی چرخش و بازنگری در رفتار خارجی ما است كه در سه تا چهار حوزه باید تجدید نظر می‌كردیم و با جامعه بین‌المللی وارد تعامل می‌شدیم. در عین حال در برخی مسائل هم مانند بحث موشك‌های دوربرد باید از حق خود چشم‌پوشی می‌كردیم. زمانی كه این مسائل را كنار هم می‌گذاریم اینگونه نیست كه بتوانیم به این پرسش پاسخ دهیم كه اگر به دنبال انرژی هسته‌ای نمی‌رفتیم فلان فایده را داشت یا فلان ضرر به حداقل می‌رسید. از ابتدا شعار انقلاب اسلامی ایران ضدامپریالیستی بود و ما توقع داشتیم این شعار را بدهیم و امپریالیسم هم هیچ عكس‌العملی نشان ندهد كه چنین چیزی ممكن نیست. بنابراین ما موضع سرسختانه‌ای گرفتیم و آنها هم از آن سو مواضع خود را سخت‌تر كردند تا جایی كه عرصه بر هر دو طرف تنگ شد.

 

آنچه در این مدت حاصل شده این است كه ایران به هرحال توانست روی پاهای خود بایستد، از پس تحریم‌ها تا حدی برآید و یادمان نرود كه این تحریم‌ها علیه عراق صدام حسین هم اعمال شد و صدام از پای در‌آمد اما ایران روی پای خود ایستاد و به یك قدرت منطقه‌ای هم تبدیل شد. در چنین شرایطی قدرت‌های بزرگ حاضر شدند پای میز مذاكره بیایند و امتیازهایی هم به ما بدهند. آن امتیازها هم در حوزه غیرتسلیحاتی اتمی است كه می‌تواند به یك فرصت تبدیل شود كما‌اینكه یكی از مسوولان گفته است كه ما در آینده در حوزه پزشكی از این انرژی استفاده خواهیم كرد و اگر چنین مساله‌ای محقق شود باید به ایرانی‌ها تبریك گفت چرا كه رویكرد پزشكی و مدنی در حوزه فعالیت‌های هسته‌ای اتخاذ كرده‌اند كه بسیار حایز اهمیت است.

‌ ‌ شما یك بار در سخنانی گفته بودید: «وقتی سرمیز مذاكره با غرب می‌روید فقط یك عمل منزوی انجام نمی‌دهید بلكه چرخشی در زندگی سیاسی خود به‌وجود می‌آورید كه گاه پیامدهای آن از حد توان خارج است. حال یا نسبت به این چرخش آگاهی دارید و می‌دانید در خانه را روی میهمانان خوانده و ناخوانده بازكرده‌اید و چاره‌ای جز تعامل ندارید یا آگاهی ندارید و در مدت كوتاهی دچار توفانی خواهید شد كه انتظار نداشتید.» به نظر شما پس از توافق هسته‌ای، دستگاه دیپلماسی ایران برای آنكه میزبان خوبی برای این تعامل باشد باید چه مسیر سیاسی‌ای را طی كند؟
مساله انرژی هسته‌ای یك مساله مجرد و مجزا نیست. اگر ما این خطا را كرده و آن را به عنوان یك عمل مجزا درنظر‌بگیریم نه‌تنها فایده‌ای نخواهد داشت بلكه ضررهایی هم متوجه ما خواهد شد. اما اگر برعكس این فرصت به‌دست‌آمده را مغتنم شمرده و وارد تعامل شویم و در این تعامل هم برگ‌های برنده‌ای كه داریم را همچنان در دست نگه داریم، برنده خواهیم بود. به هرحال ما در سوریه و عراق نفوذ داریم و در منطقه قدرتی داریم كه باید این برگ‌های برنده را آهسته‌آهسته با سایر نیروهایی كه درگیر هستند، به اشتراك بگذاریم.

 

باید در ابزارهای سیاست خارجی هم تجدیدنظر كنیم و از ابزار اقتصاد بهره كافی ببریم. بازار مصرف ایران برای كشورهای اروپایی و امریكا یك فرصت به حساب می‌آید و باید همین را دستمایه روابط سیاسی قرار دهیم و دشمنی آنها را به دوستی تبدیل كنیم. باید اقدام‌های دیپلماتیك را تقویت كنیم. ایران باید از قدرت نرم خود استفاده بیشتری بكند و طبیعتا در این راه باید با اقدام‌هایی در داخل هم روبه‌رو باشیم.

 

این اقدام‌ها هم یك نوع علامت مثبت به كشورهای غربی است و به عبارت دیگر غربی‌ها زمانی شعارهای دیپلماتیك ما را می‌پذیرند و رویكرد مدنی ما را كه در داخل برخی اقدام‌ها صورت بگیرد. پاره‌ای حبس‌ها و حصرهایی كه غیرضروری است باید برداشته شود و آزادی‌هایی هم به مطبوعات داده شود. از سوی دیگر دست‌های نامیمونی هم هست كه در این سال‌ها بر اقتصاد ما پنجه افكنده است و این سودجویان را هم باید به‌نحوی از سر راه خود دور كنیم چرا كه آنها دنبال معامله هستند و این در حالی است كه ما باید به‌دنبال تقویت زیربنای صنعتی و كالاهای تولیدی به‌جای كالاهای مصرفی باشیم.

‌ ‌ برخی منتقدان داخلی، ایران پس از توافق هسته‌ای را به لیبی پس از خلع سلاح هسته‌ای و عراق پس از بازرسی‌های گسترده تشبیه می‌كنند. تا چه اندازه با چنین مقایسه‌هایی موافق هستید؟
این ادعا از پایه و اساس نادرست است. البته وضعیت به تصمیم ما هم برای روزهای پس از این توافق بستگی دارد. گستره برنامه‌های هسته‌ای ما در هیچ یك از این كشورها وجود ندارد. در لیبی فقط یك ماشین وجود داشت و با از كار افتادن آن ماشین كار هم تمام می‌شد. دوم اینكه ایران روابط گسترده‌ای با كشورهای شرق و غرب دارد و هیچگاه رویكرد معمر قذافی را در مسائل بین‌المللی نداشته و معقول‌تر رفتار كرده است. اگر این توافق هسته‌ای را به صورت یك عمل منزوی درنظر‌بگیریم احتمال استمرار خصومت‌های كشورهای غربی وجود دارد.

ما باید برای بهره‌برداری حداكثری از این توافق، اقدام‌های داخلی و خارجی در راستای تقویت نگاه مثبت جامعه جهانی به ایران افزایش دهیم. در غیر این صورت طرف مقابل می‌تواند ادعا كند كه در یك مورد توافق كرده‌اید و تحریم‌ها برداشته شده است و درخصوص سایر حوزه‌ها به همان سیاست‌های خصمانه خود ادامه دهند.

 

به زبان دیگر ما باید راه ادامه آن سیاست‌ها را سد كنیم. طرف مقابل می‌تواند اطراف ما را با مناطق آشوب‌زده پر كنند به‌گونه‌ای كه نتوانیم نه سرمایه‌گذاری اقتصادی انجام بدهیم و نه نفوذ سیاسی داشته باشیم و نه حتی یك حركت نظامی انجام دهیم. اما اگر میزانی با جامعه بین‌المللی همكاری كنیم و در عین حال تغییرات بنیادین هم ندهیم با تكرار ایران در دهه ٩٠ روبه‌رو می‌شویم و گفت‌وگوهای انتقادی ادامه پیدا می‌كند. برخی تحریم‌های ایران باقی می‌ماند و تحولات بنیادینی كه در اقتصاد ایران باید صورت بگیرد، اتفاق نمی‌افتد. اما اگر رویكرد چین را بپذیریم یعنی واقعا روش‌ها را تغییر داده و رویكردها را تغییر دهیم و با دنیا وارد تعامل شویم برد ما كامل خواهد شد. ایران هم از فرصت‌ها كمال استفاده را خواهد كرد و هم می‌تواند زیربنای صنعتی خود را گسترش داده و هم روابط ما با جهان عادی خواهد شد و علاوه بر این تحریم‌ها هم برداشته می‌شود.

 

در چنین شرایطی همه‌چیز به توانایی ما در استفاده از این فرصت بستگی دارد تا بتوانیم سیاست‌های درستی اتخاذ كرده و مثل چین به قدرت منطقه‌ای بزرگ یا قدرت جهانی تبدیل شویم. بنابراین همه‌چیز از این به بعد به مواضعی بستگی دارد كه ما اتخاذ می‌كنیم. من با درایتی كه در دولت روحانی سراغ دارم، احتمال می‌دهم كه این اقدام‌های مثبت صورت بگیرد و در حال حاضر هم نشانه‌هایی از این اقدام‌های مثبت مشاهده می‌شود. اقداماتی نظیر اینكه ایران می‌خواهد در مساله سوریه طرح جدیدی ارایه دهد و اینكه حساسیت‌های عربستان سعودی را تاحدی كاهش داده است، می‌توان نشانه‌های خوبی دانست. امیدوارم كه دولت روحانی از پس مزاحم‌های داخلی هم برآید. از پس كسانی كه سنگ‌اندازی می‌كنند.

‌ ‌ طول عمر برجام ١٠ سال است. در این ١٠ سال ما حداقل یك تغییر دولت خواهیم داشت. چه ضمانتی وجود دارد كه برجام در این ١٠ سال در گذر دولت‌ها با سیاست‌های مختلف زنده مانده و به خروج پرونده ایران از شورای امنیت منتهی شود؟
هیچ تضمینی وجود ندارد و ممكن است در عالم سیاست هر اتفاقی رخ بدهد. اما من به عنوان یك ناظر عرض می‌كنم كه تجربه احمدی‌نژاد دیگر تكرار نخواهد شد. تجربه احمدی‌نژاد تجربه بسیار تلخی بود كه هم برای اصولگرایان گران تمام شد و هم برای اصلاح‌طلب‌ها و كارگزاران. بازی سیاسی حذف هاشمی‌رفسنجانی هم كه پشت پرده در جریان بود به جایی نرسید و همزمان این تلاش‌ها به حد نهایت خود رسید اما در این حد نهایت هم نتوانست به حذف كامل هاشمی منتهی شود. مسلما احمدی‌نژاد تكرار نخواهد شد و در آن صورت دولت‌هایی كه روی كار می‌آیند حتی اگر با دولت روحانی متفاوت هم باشند باز چاره‌ای نخواهند داشت جز ادامه همین راه در مسیر برجام.

‌ ‌ پرونده هسته‌ای ایران ١٠ سال دیگر عادی خواهد شد، رابطه ایران با جامعه جهانی كه در هشت سال گذشته در مسیر تنش قرار گرفت چه زمانی عادی خواهد شد؟
روابط ایران با جامعه جهانی به سرعت عادی نمی‌شود. یك ساختارها و فضای روانی در ایران شكل گرفته كه به تدریج تغییر می‌كند. این نكته را فراموش نكنیم كه تمام قضیه در دست ما نیست و بخشی از آن به عملكرد ایالات متحده هم بستگی دارد. من فكر می‌كنم دولت رویكرد خوبی دارد چرا كه از اروپا شروع كرده است. رابطه با اروپا حساسیت كمتری در ایران برمی‌انگیزد، دامنه خصومت آنها با ایران بسیار كمتر بوده، تمایل بیشتری هم به روابط با ایران دارند، مسائل مربوط به خاورمیانه برای آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است و از جنگ و خشونت هم بسیار پرهیز دارند چرا كه دامنه این ناآرامی‌ها دامان آنها را هم می‌گیرد و همان‌طور كه می‌بینید سیل مهاجران روانه اروپا هستند اما كمتر كسی به امریكا می‌رود. باید همیشه روابط را از نقطه اسان‌تر آن آغاز كرد و این نقطه هم اروپاست و از طرف دیگر هم حساسیت‌هایی كه متحدان سابق ما مانند چین و روسیه نسبت به اروپا دارند كمتر از امریكاست.

‌ ‌ رابطه ایران با امریكا پس از این توافق در چه وضعیتی قرار دارد؟ فكر می‌كنید صرف مذاكره با امریكا بر سر پرونده هسته‌ای را می‌توان آغازگر فصلی جدید در رابطه دو دشمن قدیمی دانست؟
باید دوره جدیدی را آغاز كنیم. اگر در كوتاه‌مدت رابطه ایران و امریكا به نقطه صفر هم برسد به این معنی كه نه دوستی در كار باشد و نه خصومتی باز هم ما برنده هستیم چرا كه اروپایی‌ها مانعی برای برقراری رابطه با ایران نمی‌بینند و كارشكنی صورت نمی‌گیرد، تحریم‌ها برداشته می‌شود و ما می‌توانیم بهره‌برداری‌های خاص خود را داشته باشیم. در چنین شرایطی فرصت هم برای بهبود رابطه با امریكا وجود دارد. اشتباه عمومی این است كه همگان فكر می‌كنند در این مدت تنها ایران بوده است كه از برقراری رابطه با امریكا امتناع ورزیده در حالی كه امریكایی‌ها هم در این مدت تمایلی به این حسن رابطه نداشته‌اند. امریكایی‌ها هم در این مدت بسیاری از فرصت‌ها را سوزاندند كما اینكه در دوره اصلاحات یكباره جورج بوش ایران را محور شرارت خواند و همین مساله باعث تعجب اروپایی هم شده بود.

‌ ‌ آیا این پتانسیل را در دولت امریكا اعم از دولت باراك اوباما یا دولت پس از وی برای همكاری‌های منطقه‌ای با ایران می‌بینید؟
ما در امریكا یك سلسله دوستان ساكت داریم كه در این مدت شاهد و ناظر بودند اما كاری انجام ندادند. یك سلسله دشمنان هم داریم كه خودمان برای خودمان درست كرده‌ایم و دستگاه‌های تبلیغاتی امریكا هم به ما در این امر كمك كرده است و در راس این دستگاه‌های تبلیغاتی هم آیپك است.

 

در سیاست نمی‌توان منتظر رویدادهای ساختاری ماند بلكه كنش شما تعیین‌كننده است. اگر ما در این مدت همین كاری را انجام بدهیم كه اسراییلی‌ها انجام می‌دهند و لابی‌های قدرتمندی برای خود در داخل امریكا به وجود بیاوریم و فعالیت‌های دیپلماتیك خود را هم سرعت و هم عمق ببخشیم می‌توان امیدوار بود كه پله به پله این رویكرد منفی از میان رفته و راه برای روابط دوجانبه همواتر شود اما اگر این كارها صورت نگیرد و عناصر داخلی هم در مسیر شكل‌گیری این روابط كارشكنی می‌كنند خنثی نكنیم باز با چالش‌هایی روبه‌رو خواهیم شد.

‌ ‌ آیا حل پرونده هسته‌ای را نخستین رسالت دولت یازدهم می‌دانستید؟
خود دولت یازدهم این را بزرگ‌ترین رسالت خود می‌دانست و بله تا حدی هم این نخستین رسالت دولت بود و همان‌طور كه آقای روحانی هم گفتند همه‌چیز به این پرونده گره خورده بود. حتی وقتی كه ایشان می‌گویند آب آشامیدنی مردم هم به این پرونده بستگی دارد در حقیقت تاثیرات غیرمستقیم این پرونده را بازگو می‌كند. زمانی كه شما روابط خوب اقتصادی در سطح بین‌المللی داشته باشید و بتوانید برخی فرآورده‌های كشاورزی را از خارج كشور با قیمت مناسب وارد كنید می‌توانید بخش‌هایی از صنعت كشاورزی كه آب بسیاری را به خود اختصاص می‌دهد، تعطیل كرده و آب برای آشامیدن مردم باقی خواهد ماند. با این بحران زیست‌محیطی كه ما با آن روبه‌رو هستیم من به این نتیجه رسیده‌ام كه اگر روابط خارجی ما بهبود پیدا نكند و در بسیاری از زمینه‌ها به خصوص كشاورزی و دامداری مقداری وابسته به خارج نباشیم این بحران ما را از پای درخواهد آورد. البته تجربه هم بسیار مهم است. من زمانی كه سدسازی‌ها را می‌دیدم خوشحال می‌شدم اما نمی‌دانستم چه پیامدهای زیست‌محیطی مخربی به همراه دارد. باید راه‌های جدیدی را در پیش بگیریم.

‌ ‌ امروز كه این مساله حل و فصل شده است لیست اولویت‌هایی كه برای دولت پس از حل‌و‌فصل نخستین مورد در نظر دارید چیست؟
باز هم پرونده هسته‌ای و تحكیم توافق انجام شده و گشایش روابط خارجی. هنوز هم مهم‌ترین مساله این دولت همین مسائل است و پس از آن بلافاصله باید به مسائلی بپردازد كه موجبات نارضایتی مردم را فراهم می‌كند. مسائلی مانند تورم و فساد. به خصوص فساد كه در حال زیر سوال بردن اعتبار كل نظام است. مردم از خود سوال می‌كنند كه چگونه این دولت نمی‌تواند اقدام قاطعی در برابر راهزنان بیت‌المال انجام ‌دهد. چند مساله جانبی هم وجود دارد و آن این است كه می‌توانند این پول‌ها را صرف امور ضروری بكنند و دوم آنكه باید در نظر داشته باشند كه كسانی كه دست به دزدی در این سطح می‌زنند افرادی هستند كه ایمان خود را نسبت به این نظام از دست داده‌اند. این قضیه بسیار جنبه سیاسی دارد. این از نظر روانی اثبات شده است كه زمانی كه فردی امید و ایمان خود را نسبت به یك نظام اجتماعی و سیاسی از دست می‌دهد یكباره به فساد روی می‌آورد و از این زاویه هم نظام باید با آنها برخورد كند.

‌ ‌ تا چه اندازه گره زدن تمام مشكلات داخلی به پرونده هسته‌ای در دو سال گذشته درست و اقدامی عقلانی بوده است؟
در این خصوص شاید باراك اوباما حرف درستی زد كه اگر ایرانی‌ها هفت سال تلاش بی‌وقفه داشته باشند تازه به نقطه اول خواهند رسید یعنی به زمانی كه تحریم‌ها وضع شد. ما راه درازی در پیش داریم اما فراموش نكنیم كه جامعه ایران جامعه پویایی است و به مجرد اینكه راه برای آن باز شود توانمندی‌هایی دارد كه نیازی نیست دولت تمام زمام امور را در دست بگیرد و كافی است بخشی از این برنامه‌ها را در جامعه مدنی به جریان بیندازد و جامعه مدنی این توانایی را دارد كه این مسائل را حل و فصل كند. این مسائل در سیاست وجود دارد و نباید دست به اغراق زد و مساله زمان اینجا بسیار مهم است و حقیقت این است كه آنچه رییس‌جمهور گفته بود دروغ نیست اما زمانی بیش از پیش بینی مردم مورد نیاز است.

‌ ‌ چه اتفاقی افتاد كه مذاكراتی كه در ٨ سال گذشته از چشم مردم دور بود و حتی شش قطعنامه صادره در شورای امنیت در رسانه‌ها نیز انعكاسی نداشتند تا این اندازه به سطح خیابان و زندگی روزمره مردم آمد. مردم در ١٨ روز توافق شبانه روز بیدار ماندند و به نتیجه رسیدن مذاكرات را دنبال كردند.

آثار تحریم‌ها به سر سفره مردم آمد. قول احمدی‌نژاد به جایی نرسید كه نفت را سر سفره مردم بیاورد اما آثار تحریم‌ها سر سفره مردم آورده شد. مردم مشكلات را لمس كردند. نكته دیگر این است كه اگر این توافق شكل نمی‌گرفت مساله بهبودی اوضاع نبود بلكه مساله وخامت اوضاع بود. البته نقش رسانه‌های جمعی را هم نباید فراموش كرد كه مساله را بزرگ می‌كنند اما هرچه بود مردم احساس كردند كه این مساله به‌طور مستقیم با زندگی و معیشت آنها در ارتباط است.

‌ ‌ برای دستگاه دیپلماسی پس از حل و فصل پرونده هسته‌ای چه اولویت‌های كاری قایل هستید؟
وظایف بسیاری برای وزارت امور خارجه پس از توافق می‌توان تعریف كرد اما باید اولویت‌بندی هم در كار باشد. مشكل اینجا است كه ما منافع خود در خارج از كشور را دسته‌بندی نكرده‌ایم كه مثلا در آسیای میانه منافع فرهنگی ما بیشتر است یا اقتصادی؟ اروپا چه جایگاهی در سیاست خارجی ما دارد؟ تمام این مسائل باید تعریف شود اما كار باید از منطقه و همسایگان شروع شود. برای تمام كشورها همسایگان اهمیت خاصی دارند چرا كه هر اتفاقی كه در كشور همسایه شما رخ بدهد در این طرف هم انعكاس پیدا می‌كند. وزیر امور خارجه با سفر به قطر و كویت و ارسال پیام‌هایی به عربستان سعودی حركت بسیار خوبی انجام داد و الان ما شاهد آثار آن هستیم و می‌بینیم كه تنش‌ها كاهش پیدا كرده و حداقل ماجرا این است كه عربستان سعودی در مساله مخالفت با توافق هسته‌ای با اسراییل همگام نشده است. امیدوار هستیم كه سیاست خارجی ما از حالت واكنشی خارج شده و حالت فعالی به خود بگیرد.

‌ ‌ توافق هسته‌ای به رابطه میان ایران و كشورهای عضو شورای همكاری خلیج‌فارس كمك می‌كند یا خیر؟
بله، موضع ایران در برابر امارات متحده عربی تقویت هم می‌شود. دلخوری آنها از این است كه بسیاری از امتیازهایی كه باید نصیب ایران می‌شد در این مدت تحریم نصیب آنها شده بود. ایران باید امكان سفر توریست‌های بیشتر از امارات به داخل را فراهم كند و هم توریست‌های بیشتری از جانب آنها به داخل ایران می‌آید. ایران، كشور پراستعدادی است و در زمینه توریسم می‌تواند به اندازه نفت درآمدسازی داشته باشد. در حوزه معادن هم وضع بر همین منوال است. ایران می‌تواند به اندازه درآمد نفت، سرمایه‌گذاری‌های خارجی جذب كند.

‌ ‌ پس از توافق هسته‌ای شاهد سیل ورود دیپلمات‌های اروپایی به ایران بودیم. آیا اروپا با این توافق هسته‌ای اندك اندك از ایالات متحده در مواجهه با ایران فاصله می‌گیرد؟
امریكا و اروپا در یك حوزه تمدنی قرار دارند و هیچگاه اروپا، امریكا را رها نمی‌كند. این را باید به عنوان یك چارچوب بپذیریم و بدانیم كه در این چارچوب رقابت‌هایی میان امریكا و اروپا و همچنین میان خود كشورهای اروپایی وجود دارد. دلیل این رفت‌و‌آمدهای اروپایی‌ها به ایران این است كه وضعیت اقتصادی آنها بسیار وخیم است و بازارهای ایران می‌تواند برای آنها كارگشا باشد و مساله دیگر هم این است كه می‌خواهند از گردونه عقب نمانند. مخالفت‌هایی هم كه گاهی فرانسه می‌كرد و ایرانی‌ها از آن دلخور می‌شدند اتفاقا مخاطب آن امریكایی‌ها بودند و نه ایران. همواره تعبیر فرانسوی‌ها این بوده است كه امریكایی‌ها بازارهای ایران را برای خود می‌خواهند. در حالی كه چنین چیزی نیست و یكی از اصول جمهوری اسلامی حفظ استقلال آن است و هیچگاه در دامان كشور دیگری نخواهد افتاد.

‌ ‌ فكر می‌كنید این توافق هسته‌ای به عادی‌سازی رابطه تهران-لندن در كوتاه‌مدت منتهی شود؟
بله، قطعا. روابط ایران و لندن كه عادی شده است و تنها كارهای تشریفاتی آن باقی مانده است و انگلیسی‌ها هم در جریان مذاكرات هسته‌ای رویكرد مثبتی را اتخاد كرده و مواضع معقولی هم داشتند. نمی‌دانم حركت بالا رفتن از ساختمان سفارت انگلستان در ایران از چه محفل سیاسی صورت گرفت اما انگلیسی‌ها با تجربه هستند و با چیزهای كوچك رابطه دو كشور را برهم نمی‌زنند.

جمله‌های كلیدی
‌ ‌ آنچه در این مدت حاصل شده این است كه ایران به هرحال توانست روی پاهای خود بایستد، از پس تحریم‌ها تا حدی برآید و یادمان نرود كه این تحریم‌ها علیه عراق صدام حسین هم اعمال شد و صدام از پای در آمد.

‌ ‌ ‌ یكی از مسوولان گفته است كه ما در آینده در حوزه پزشكی از این انرژی استفاده خواهیم كرد و اگر چنین مساله‌ای محقق شود باید به ایرانی‌ها تبریك گفت چرا‌كه رویكرد پزشكی و مدنی اتخاذ كردند كه بسیار حایز اهمیت است.

‌ ‌ ‌ ما در سوریه و عراق نفوذ داریم و در منطقه قدرتی داریم كه باید این برگ‌های برنده را آهسته آهسته با سایر نیروهایی كه درگیر هستند به اشتراك بگذاریم.

‌ ‌ ‌ مساله انرژی هسته‌ای یك مساله مجرد و مجزا نیست. اگر ما این خطا را كرده و آن را به عنوان یك عمل مجزا در نظر بگیریم نه تنها فایده‌ای نخواهد داشت بلكه ضررهایی هم متوجه ما خواهد شد.

‌ ‌ ‌ بازار مصرف ایران برای كشورهای اروپایی و امریكا یك فرصت به حساب می‌آید و باید همین را دستمایه روابط سیاسی قرار دهیم و دشمنی آنها را به دوستی تبدیل كنیم.

‌ ‌ ‌ ایران باید از قدرت نرم خود استفاده بیشتری بكند و طبیعتا در این راه باید با چرخش‌هایی در داخل هم روبه‌رو باشیم.

‌ ‌ ‌ از سوی دیگر دست‌های نامیمونی هم است كه در این سال‌ها بر اقتصاد ما پنجه افكنده است و آنها را هم باید به نحوی از سر راه خود دور كنیم.

‌ ‌ ‌ همه‌چیز به توانایی ما در استفاده از این فرصت بستگی دارد تا بتوانیم سیاست‌های درستی اتخاذ كرده و مثل چین به قدرت منطقه‌ای بزرگ یا قدرت جهانی تبدیل شویم.

‌ ‌ ‌ امیدوارم كه دولت روحانی از پس مزاحم‌های داخلی هم برآید.

‌ ‌ ‌ تجربه احمدی‌نژاد دیگر تكرار نخواهد شد. تجربه احمدی‌نژاد تجربه بسیار تلخی بود كه هم برای اصولگرایان گران تمام شد و هم برای اصلاح‌طلب‌ها و كارگزاران.

‌ ‌ ‌ در دولت قبل بازی سیاسی حذف هاشمی‌رفسنجانی هم كه پشت پرده در جریان بود به جایی نرسید.

‌ ‌ ‌ دولت‌هایی كه پس از دولت یازدهم به روی كار می‌آیند حتی اگر با دولت روحانی متفاوت هم باشند باز چاره‌ای نخواهند داشت جز ادامه همین راه در مسیر برجام.

‌ ‌ ‌ روابط ایران با جامعه جهانی به سرعت عادی نمی‌شود.

‌ ‌ ‌ باید همیشه روابط را از نقطه آسان‌تر آن آغاز كرد و این نقطه هم اروپاست و از طرف دیگر هم حساسیت‌هایی كه متحدان سابق ما مانند چین و روسیه نسبت به اروپا دارند كمتر از امریكاست.

‌ ‌ ‌ اگر در كوتاه‌مدت رابطه ایران و امریكا به نقطه صفر هم برسد به این معنی كه نه دوستی در كار باشد و نه خصومتی باز هم ما برنده هستیم چرا كه اروپایی‌ها مانعی برای برقراری رابطه با ایران نمی‌بینند و كارشكنی صورت نمی‌گیرد.

‌ ‌ ‌ اشتباه عمومی این است كه همگان فكر می‌كنند كه در این مدت تنها ایران بوده است كه از برقراری رابطه با امریكا امتناع ورزیده در حالی كه امریكایی‌ها هم در این مدت تمایلی به این حسن رابطه نداشته‌اند.

‌ ‌ ‌ امریكایی‌ها هم در این سال‌ها فرصت‌های بسیاری را سوزاندند كما اینكه در دوره اصلاحات یك‌باره جورج بوش ایران را محور شرارت خواند و همین مساله باعث تعجب اروپایی هم شده بود.

‌ ‌ ‌ در سیاست نمی‌توان منتظر رویدادهای ساختاری ماند بلكه كنش شما تعیین‌كننده است.

‌ ‌ ‌ دولت یازدهم حل پرونده هسته‌ای را بزرگ‌ترین رسالت خود می‌دانست و همان‌طور كه آقای روحانی هم گفتند همه‌چیز به این پرونده گره خورده بود.

‌ ‌ ‌ فساد مالی در حال زیر سوال بردن اعتبار كل نظام است. مردم از خود سوال می‌كنند كه چگونه این دولت نمی‌تواند اقدام قاطعی در برابر راهزنان بیت المال انجام نمی‌دهد؟

‌ ‌ ‌ از نظر روانی اثبات شده است زمانی كه افرادی امید و ایمان خود را نسبت به یك نظام اجتماعی و سیاسی از دست می‌دهند یك‌باره به فساد روی می‌آورند و از این زاویه هم نظام باید با آنها برخورد كند.

‌ ‌ ‌ مساله زمان اینجا در بازگشت ایران به شرایط پیش از تحریم بسیار مهم است و حقیقت این است كه آنچه رییس‌جمهور گفته بود دروغ نیست اما زمانی بیش از پیش بینی مردم مورد نیاز است.

‌ ‌ ‌ آثار تحریم‌ها به سر سفره مردم آمد. قول احمدی‌نژاد به جایی نرسید كه نفت را سر سفره مردم بیاورد اما آثار تحریم‌ها سر سفره مردم آورده شد.

‌ ‌ ‌ وزیر امور خارجه با سفر به قطر و كویت و ارسال پیام‌هایی به عربستان سعودی حركت بسیار خوبی انجام داد و الان ما شاهد آثار آن هستیم.

‌ ‌ ‌ مخاطب مخالفت‌هایی هم كه گاهی فرانسه در مذاكرات مطرح می‌كرد و ایرانی‌ها از آن دلخور می‌شدند؛ امریكایی‌ها بودند و نه ایران.


 اخبار  سیاسی -  اعتماد 


ویدیو مرتبط :
سیاست خارجی کشور سیاست نظامه نه سیاست دولت ها

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سیاست خارجی رئیس‌جمهور بعدی آمریکا شباهتی به رفتار اوباما ندارد!



تا پایان ریاست جمهوری باراک اوباما کمتر از دو سال باقی مانده است و وی برای داشتن کارنامه‌ای موفق در سیاست خارجی چند پرونده مهم را در دست اقدام دارد. صرف نظر از این که رئیس‌جمهور بعدی آمریکا چه کسی باشد، تا حد زیادی می‌توان بر این ادعا پافشاری کرد که با رفتن اوباما سیاست خارجی آمریکا تغییراتی جدی را شاهد خواهد بود.

به گزارش تابناک، در شرایطی که باراک اوباما در سخنرانی سالانه خود که شامگاه سه‌شنبه در کنگره انجام شد، در تهدید به استفاده از وتو در مقابل تصمیمات کنگره رکوردشکنی کرد، آینده سیاست خارجی آمریکا در دو سال آینده و پس از پایان دوره اوباما مورد توجه واشنگتن‌پست قرار گرفته است. نکته مهم در این تحلیل که در ادامه می‌خوانید این است که، سیاست خارجی آمریکا در نگاه نامزدهای اصلی انتخابات 2016 متفاوت از سیاست خارجی باراک اوباما خواهد بود.

باراک اوباما رئیس‌جمهور ایالات متحده در ماه‌های اخیر از این احساس که وی به دلیل نزدیک شدن به دوره پایانی کار خود در موضع ضعیف‌تری قرار گرفته، ناراضی بوده است. همین نارضایتی یکی از دلایل رفتار تهاجمی وی در برابر روزهای پیش از سخنرانی سالانه وی تلقی می‌شود. دستیاران اوباما اصرار دارند که وی همه تلاش خود را به کار خواهد بست تا با ایجاد گشایش در روابط با ایران و بسته شدن زندان گوانتانامو در دو سال باقی مانده از ریاست جمهوری خود، نشان دهد که کارنامه‌ای موفق در سیاست خارجی داشته است.

اوباما سیاست خارجی ایالات متحده را برای دو سال دیگر در اختیار خواهد داشت و خاورمیانه که در همه سخنرانی‌های سالانه مورد اشاره وی قرار گرفته است، هم فرصت دیپلماسی راهگشا و هم احتمال مناقشات فاجعه‌بار را در برابر وی قرار داده است. نحوه مواجهه با پرونده هسته‌ای ایران، به طور ویژه تاثیر قابل توجهی بر کارنامه کاری وی خواهد داشت.

ولی اکنون تمرکز نگاه‌ها در فضای سیاسی در حال جابجایی به سوی سه سیاستمداری است که به احتمال زیاد برای رسیدن به ریاست‌جمهوری آمریکا در سال 2016 مبارزه خواهند کرد؛ میت رامنی و جب بوش جمهوری‌خواه و هیلاری کلینتون از حزب دموکرات. نظرسنجی هفته اخیر سی بی اس نشان داد که 59 درصد جمهورخواهان موافق نامزدی رامنی و 50 درصد آنها موافق نامزدی جب بوش برای ریاست جمهوری هستند. در میان دموکرات‌ها هم اکثریت خیره‌کننده 85 درصدی خواهان نامزدی کلینتون هستند.

 

اخبار,اخبار بین الملل , باراک اوباما

 
نکته جالب در باره نامزدهای جمهوری‌خواه و دموکرات ریاست جمهوری در سال 2016 آن است که همه انها حامی سیاست خارجی متناقضی با سیاست خارجی اوباما هستند. بخشی از این مساله ناشی از این است که یک رئیس‌جمهور قرار است پس از هشت سال کنار برود و نامزدها نمی‌خواهند وعده‌هایی مشابه وی بدهند ولی مساله فراتر از این است. اوباما منتقدان سرسختی دارد که در دو سال آینده نیز بر کار وی سایه خواهند انداخت.

بهترین استدلال مورد استفاده رامنی این خواهد بود که نظر وی در باره ظهور مجدد القاعده و دیگر گروه‌های بنیادگرای مسلمن درست بوده است. در مناظره انتخاباتی در 22 اکتیر 2012، اوباما ادعا کرد که دولت وی در از بین بردن مرکزیت سازمان القاعده موفق بوده است ولی رامنی اظهار نظری کرد که اکنون درست به نظر می‌رسد. وی اظهار داشت که القاعده در حال فرار و متلاشی شدن نیست، این گروه اکنون در ده یا کشور درگیر است و تهدید عظیم برای دوستان ما، جهان و در بلندمدت برای خود ما است و ما برای مقابله با چنین تهدیدی باید استراتژی جامعی داشته باشیم.

وضعیت فعلی خاورمیانه به نفع اویاما نیست. او با وجود افتخار به دستاوردش در خارج کردن نیروهای آمریکایی از منطقه مجبور شده است بار دیگر هزاران سرباز را به عراق بفرستد. مخالفان وی می‌توانند مدعی باشند که می‌شد با سیاستی خردمندانه‌تر از وقایع امروز منطقه پیشگیری کرد.

اگر چه سخنان رامنی در باره القاعده درست بود ولی کارنامه اوباما در باره ایران قابل پذیرش‌تر است. رامنی استراتژی اوباما برای تعامل با ایران را رد می‌کرد و بر این اعتقاد بود که رئیس‌جمهور آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران به مجوز کنگره نیاز ندارد. رامنی در باره خطر یک ایران هسته‌ای هشدار می‌داد و معتقد بود که «ما فرصت زیادی برای تلف کردن نداریم و قطعا نمی‌توانیم چهار سال یا بیشتر منتظر نتیجه استراتژی اوباما باقی بمانیم. تا آن زمان بسیار دیر خواهد بود». رویکرد رامنی در قبال ایران بسیار نظامی‌گرایانه بود. در مناظره آخر، رامنی لحن خود را نرم‌تر کرده بود ولی روشن بود که وی سرنخ سیاست خارجی خود را در دست نتانیاهو قرار داده است.

کلینتون نیز تمایل خود را برای تغییر مسیر در سیاست خارجی اوباما نشان داده است. مرور کتاب خاطرات کلینتون مجموعه‌ای از مسائل را نشان می‌دهد که نظر کلینتون در آنها با اوباما متفاوت است و وی می‌تواند مدعی داشتن نظرات بهتری باشد. کلینتون توجه به مسائل آسیا را زودتر از اوباما در دستور کار قرار داد، با سیاست اوباما در مقابل حسنی مبارک موافق نبود، طرفدار دادن تسلیحات به مخالفان سوری بود و در ابتدای سال 2013 از خراب شدن روابط با روسیه خبر داد.

در نهایت، مشکل خاص جب بوش وجود دارد. اگر او نامزد جمهوری‌خواهان برای ریاست جمهوری باشد، مجبور است همزمان با سیاست خارجی اوباما و برادرش جرج بوش مخالفت کند. اکنون در افکار عمومی، حمله آمریکا به عراق در سال 2003 یک اشتباه تلقی می‌شود و یکی از اولویت‌های جب بوش این خواهد بود که به مردم آمریکا تضمین دهد که در سیاست خارحی به اندازه برادرش بی پروا نخواهد بود.

اوباما شامگاه سه‌شنبه نظراتش را به صراحت بیان کرد ولی به شکلی فزاینده این سوال مطرح خواهد شد که بعد از این چه خواهد شد؟
اخبار بین الملل - تابناک