اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

روشنایی را به چشمان دخترم هدیه دهید



 

روشنایی را به چشمان دخترم هدیه دهید

 

زن جوان بمی همراه دختر ۳ ساله اش از سوی شوهر معتاد و برادر شوهرش مورد اسیدپاشی قرار گرفتند و هر دوی آنها از ناحیه یك چشم نابینا شدند.

به گزارش «جام جم»، سمیه زن ۲۸ ساله ای است كه همراه دختر ۳ ساله اش در نظام آباد شهرستان بم از توابع استان كرمان زندگی می كند. آنها ۸ ماه پیش در پی كینه توزی پدر خانواده و برادر او قربانی اسیدپاشی شده و زندگی شان تیره و تار گشت.

این مادر و دختر روستایی در پی این حادثه تلخ هر كدام یكی از چشمان خود را از دست دادند و چشم دیگرشان نیز به سختی می بیند. آنها آرزو دارند دوباره شادی به زندگی شان لبخند بزند و همه زیبایی های دنیا را دوباره ببینند.

مادر و دختر حادثه دیده پس از چند عمل جراحی در بم، ۲روز پیش برای ادامه درمان به بیمارستان فارابی تهران منتقل شدند و مادر جوان دوباره تحت عمل جراحی قرار گرفت. این در حالی است كه هنوز آنها بهبود كامل نیافته اند و تلاش پزشكان برای بازگرداندن بینایی شان ادامه دارد.

در پی فرصت كوتاهی كه دست داد، با این مادر آسیب دیده به گفت وگو نشستیم كه می خوانید.

از خودت بگو؟

سمیه هستم و ۲۸ سال دارم. ۷ سال پیش با امیر ازدواج كردم و ثمره زندگی مان یك دختر ۳ ساله به نام رعناست.

از حادثه اسیدپاشی بگو؟

شوهرم مدتی بود مواد مخدر مصرف می كرد. بر سر همین موضوع با هم اختلاف داشتیم و هر بار كه دعوا می كردیم، او مرا بشدت كتك می زد. وقتی تصمیم به جدایی گرفتم، شوهرم و برادرش این بلا را سرمان آوردند.

شوهرم گفت از من انتقام می گیرد تا دیگر فكر جدایی به ذهنم خطور نكند. با التماس می خواستم مرا طلاق دهد و حاضر بودم مهریه ام را هم ببخشم اما او توجهی به حرف هایم نمی كرد.

شوهرت و برادر او چگونه بر چهره تان اسید پاشیدند؟

شب حادثه (اوایل خرداد امسال) شوهرم به خانه نیامد. نیمه های شب بود كه ناگهان در پی سوزش بدن و چشمانم از خواب بیدار شدم. با شنیدن صدای گریه های رعنا به سختی خودم را به سمت او رساندم. دختر كوچكم جیغ می زد و می گفت مامان سوختم. در همین موقع صدای قهقهه شوهرم و برادر او را شنیدم. آنها با گفتن جمله «این عاقبت جدایی است» سراسیمه از خانه بیرون رفتند.

بعد از اسیدپاشی چه كسانی به كمكتان آمدند؟

دقایقی پس از حادثه تعدادی از همسایه ها ما را به بیمارستان منتقل كردند.

پس از ۵۷ روز جدال با مرگ عاقبت نجات یافتیم. من و دخترم هر كدام بینایی چشم راست خود را از دست داده بودیم و پزشكان در تلاش بودند بینایی چشم دیگرمان را به ما بازگردانند.

در این وضعیت چه احساسی داشتی؟

فقط می خواستم بمیرم. طاقت این همه عذاب را نداشتم. در روزنامه ها درباره چند مورد اسیدپاشی مطالبی خوانده بودم، اما هیچ گاه تصور نمی كردم روزی من و دخترم نیز قربانی اسیدپاشی شویم. تا مدت ها رعنا نمی توانست با همسن و سالانش بازی كند، زیرا آنها از چهره اش وحشت داشتند و او را در بازی های خود شركت نمی دادند.

شوهرت و برادر او ـ متهمان پرونده ـ الان بازداشت هستند؟

بله. شوهرم روز حادثه پس از اظهارات متناقض درباره حادثه در بیمارستان، دستگیر شد. او ابتدا برادرش را مقصر و خودش را بی گناه می دانست تا این كه در ادامه تحقیقات اعتراف كرد به كمك برادرش ـ علی ـ به قصد انتقام گیری ما را مورد اسیدپاشی قرار دادند.

آیا برادرش به همدستی در اسیدپاشی اعتراف كرد؟

پس از اعتراف شوهرم، برادرش تحت تعقیب قرار گرفت و دستگیر شد. او هم اعتراف كرد با همدستی برادرش (شوهر من) مرتكب اسیدپاشی شده است.

هزینه درمان شما بسیار بالاست. تاكنون چگونه آن را تامین كرده اید؟

بخشی از هزینه ها را تامین اجتماعی متقبل شده و بقیه را خانواده ام تامین كرده اند. آنها هزینه درمان ما را با هزاران بدبختی فراهم كرده و به همین دلیل مقروض اند. چشم امیدم فقط به دست مردم مهربان كشورم است تا به من و دخترم كمك كنند. اگر من قرار است تا آخر عمر نابینا بمانم، با این تقدیر كنار می آیم اما عاجزانه می خواهم فرزندم را نجات دهید. او فقط ۳ بهار از زندگی اش گذشته و نمی خواهم تمام عمرش را با نابینایی سپری كند. بینایی را به دخترم هدیه كنید.

چه خواسته ای از مسوولان قضایی دارید؟

از رئیس قوه قضاییه و مسوولان قضایی شهرمان بم می خواهم هر ۲ عامل حادثه را هر چه زودتر مجازات كنند. من برای هر ۲ متهم تقاضای قصاص عضو دارم. می خواهم مجازات شوند تا لحظه لحظه دردهای من و فرزندم را درك كنند.

گفت و گو با رعنا

در حالی كه با این زن گفت وگو می كردیم، رعنا نیز به كنار تخت مادرش آمد. دست او را محكم گرفت و غریبانه در حالی كه نیمی از صورتش باند پیچی شده بود، از مادرش می خواست تا نگاهش كند اما مادر با سر و صورت باند پیچی شده اش در حسرت دیدن چهره معصومانه فرزندش بود.

او محكم دخترش را بغل كرد و به آرامی گریست.

زن زیر لب گفت؛ رعناجان آرام باش. مامان با قلبش تو را می بیند. رعنا محكم خودش را به مادر چسباند و از او جدا نشد.... / جام جم آنلاین


ویدیو مرتبط :
دخترم هدیه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چاپ 3بعدی از خود به مادر هدیه دهید


مطابق تصویر، مادرتان قادر به دیدن پیکره کاملی از شما است که با پرینتر 3 بعدی ساخته‌شده است و می‌تواند لحظات خوبی را برای مادرتان رقم زند.

وبسایت خبرآنلاین: با پرداخت 30 هزار دلار ناقابل، چاپ سه بعدی خود را در روز مادر، به او هدیه کنید.

مطابق تصویر، مادرتان قادر به دیدن پیکره کاملی از شما است که با پرینتر 3 بعدی ساخته‌شده است و می‌تواند لحظات خوبی را برای مادرتان رقم زند.

اگر نمی‌توانید خدمت مادر خود برسید، می‌توانید با این روش ابداعی کمپانی Groupon، مادر خود را خوشحال کنید. (امروز 8 ماه می 2016 روز مادر در آمریکاست)

خودتان را در روز مادر چاپ 3 بعدی کرده و به او هدیه دهید

خودتان را در روز مادر چاپ 3 بعدی کرده و به او هدیه دهید

خودتان را در روز مادر چاپ 3 بعدی کرده و به او هدیه دهید

خودتان را در روز مادر چاپ 3 بعدی کرده و به او هدیه دهید