اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
رابطه پنهانی زن، مقدمه توطئه خانوادگی برای جنایت
در جلسه محاكمه مطرح شد
رابطه پنهانی زن، مقدمه توطئه خانوادگی برای جنایت
به گزارش شرق: این قتل دوسال قبل در جنوبشهر تهران اتفاق افتاده بود و جوان میوهفروشی که با زنی متاهل رابطه داشت، وقتی به خانه او رفت، بهدست شوهر وی کشته شد.
کرمی، نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز برگزار شد، در توضیح کیفرخواست گفت: خانواده جوان 23سالهای بهنام شاهین 23آذر سال 90 به پلیس خبر دادند این جوان گم شده است.
در تحقیقات بعدی ماموران به روابط شاهین شک کردند و با پیگیریهایی که انجام دادند، متوجه شدند شاهین با زنی متاهل بهنام مهری رابطه داشت و در آخرین مکالمه تلفنیاش هم با این زن صحبت کرده است.
ماموران مهری را شناسایی و بازداشت کردند. در تحقیقاتی که انجام گرفت، مشخص شد علاوه بر مهری، شوهرش سعید و پسرعمویش مهدی نیز در قتل شاهرخ نقش داشتند. اکنون بهعنوان نماینده دادستان درخواست مجازات برای سعید متهم ردیف اول به اتهام مشارکت در قتل، آدمربایی و جنایت بر میت، مهری متهم ردیف دوم بهاتهام مشارکت در قتل و آدمربایی و مهدی متهم به معاونت در قتل درخواست صدور مجازات دارم.
در ادامه پدرومادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای قاتلان درخواست صدور حکم قصاص کردند. در این هنگام قاضی دادگاه خطاب به اولیایدم مقتول گفت: شاهین با زنی بهصورت صیغهای ازدواج کرده و از آنجایی که ماجرای رابطهاش با مهری را به زن صیغهایاش گفته بود، پلیس موفق شد این زن را شناسایی و بازداشت کند آیا از این ماجرا خبر دارید؟
پدر شاهین جواب داد: از اینکه پسرم بهصورت صیغهای با زنی ازدواج کرده بود، خبر نداشتم و از روابط او هم بیاطلاع بودم اما شاهین پسر خوبی بود و بهخاطر اینکه او را کشته و جسدش را مثله کردهاند، درخواست قصاص دارم.
سپس مهری، متهم ردیف دوم پرونده در جایگاه قرار گرفت و به دستور قاضی عزیزمحمدی-رییس دادگاه- متهمان دیگر از دادگاه خارجشدند. قاضی سپس خطاب به این زن گفت: تو در اولین بازجوییها گفتهای شاهین وارد خانه تو شده، جلوی دماغت دستمالی گرفته و تو را بیهوش کرده و بعد هم مورد تجاوز قرار داده است، به همین دلیل هم شوهرت او را کشته است اما بعد ادعا کردی این گفته دروغ بوده و رابطهات با شاهین با میل خودت بود و بعداز مدتی دچار عذابوجدان شدی و دست به خودکشی زدی. کدامیک از این حرفها درست است؟
متهم پاسخ داد: من خودم با مقتول رابطه برقرار کردم و ادعای اولیه دروغ است.
مهری در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: مدتی قبل از حادثه با شاهین آشنا شدم. او میوهفروش دورهگرد بود و من همیشه از او میوه میخریدم. اول مزاحم من شد اما بعد خودم خواستم با او رابطه داشته باشم و او را به خانهام دعوت کردم.
ما با هم رابطهجنسی داشتیم. بلافاصله بعد از این اتفاق بسیار پشیمان شدم و دیگر نمیتوانستم خودم را راضی کنم به زندگی ادامه بدهم. به همینخاطر هم خودکشی کردم. چند بسته قرص خوردم و با چاقو چندین ضربه به شکم خودم زدم.
مرا به بیمارستان بردند و از مرگ نجات پیدا کردم. دوباره میخواستم خودکشی کنم که شوهرم از من توضیح خواست، به او گفتم با مردی رابطه داشتم و البته گفتم که خودم خواستم. شوهرم گفت آن مرد را به خانه بیاور. من هم با شاهین قرار گذاشتم و گفتم ساعت 12شب کسی خانه نیست. شاهین آمد. حالم بد بود. از اتاق بیرون رفتم.
بعد سعید و مهدی که در خانه مخفی شده بودند، آمدند و با شاهین درگیر شدند. وقتی برگشتم، دیدم دستوپا و دهان شاهین را بستهاند. آنها با پوتین چندین ضربه به بدنش کوبیدند. شاهین خفه شده و مرده بود. بعد به اتفاق جسد را داخل صندوقعقب ماشین گذاشتیم و به بیابانی بردیم و آنجا شوهرم از باک ماشین بنزین کشید و او را آتش زد.
سپس سعید- شوهر مهری و متهم ردیف اول - به دادگاه فراخوانده شد. او اتهامش را قبول نکرد اما پذیرفت متهم در خانه او کشته شده است. او گفت: من شهرستان بودم که پسرم تماس گرفت و گفت مادرش خودکشی کرده است. بلافاصله به تهران برگشتم.
به زنم گفتم برای چه این کار را کردی؟ چیزی نگفت. تا اینکه مدتی بعد، یکی از مغازهداران محل گفت مهری به سراغش رفته و مرگموش خواسته است. من هم بلافاصله به خانه رفتم، دیدم زن همسایه هم متوجه شده زنم قصد خودکشی دارد و نمیگذارد او وارد خانه شود. به محض اینکه رسیدم، از زنم خواستم بگوید به چهدلیل این کارها را میکند. آن زمان بود که به من گفت شاهین به او تجاوز کرده است. من هم خواستم تا شاهین را به خانه بیاورد.
متهم در پاسخ به این سوال که چرا علیه شاهین شکایت نکرده، گفت: ما رفتیم و شکایت هم کردیم اما در کلانتری گفتند باید مشخصهای بدهید که ما نداشتیم. چند روز بعد زنم با من تماس گرفت و گفت دوباره شاهین را دیده و او بازهم مزاحمش شده است. من هم گفتم به خانه بیاورش. خودم به مهدی زنگ زدم و گفتم بیاید و موضوع را توضیح دادم.
ما در خانه مخفی شده بودیم که شاهین وارد شد و بلافاصله لباسهایش را درآورد. خیلی ناراحت شدم. وقتی با مهدی بیرون آمدیم و ما را دید، ترسید. خودش همکاری کرد دستوپایش را ببندیم. وقتی متوجه شد قصد دارم به پلیس زنگ بزنم دادوفریاد کرد. دهانش را بستیم که صدا بیرون نرود. او سرش را به زمین میکوبید و خونریزی همانموقع اتفاق افتاد و باعث مرگش شد. من او را نکشتم.
درمورد سوزاندن جسد هم باید بگویم که آنجا آتش بود و ما میخواستیم خودمان را از جسد خلاص کنیم، بهخاطر همین او را داخل آتش انداختیم.
در ادامه مهدی در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خودش را مطرح کرد. بعد از بیان آخرین دفاعیات متهمان و وکلایمدافع آنها، هیاتقضات وارد شور شدند و سعید را به جرم قتل، به قصاص و مهری را به جرم معاونت در قتل، به 15سال حبس و برای رابطهنامشروع به 99ضربه شلاق و مهدی را نیز به 15سال حبس محکوم کردند./شرق
ویدیو مرتبط :
عاقبت رابطه پنهانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
رابطه پنهانی با زن همسایه به جنایت انجامید
رابطه پنهانی با زن همسایه به جنایت انجامید
او گفت: «روز حادثه حامد هنگام رفتن به محل کارش با جوانی به نام نیما درگیر شد و این دعوا دقایقی بعد پایان یافت اما بعدازظهر همان روز حامد دوباره با نیما و چند نفر دیگر به نزاع پرداخت و پدرام که قصد میانجیگری داشت مورد هجوم حامد قرار گرفت و کشته شد.
متهم سه روز بعد از حادثه بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.»نماینده دادستان ادامه داد: «بررسیها نشان داد حامد با زنی رابطه داشت و از آنجایی که این زن متاهل بود و اهالی محل از این موضوع خبر داشتند بنابراین به او اعتراض کردند. این اعتراض ابتدا توسط نیما و دوستانش مطرح شد و به همین دلیل هم آنها درگیر شدند و پدرام در این میان به قتل رسید. متهم در بازجوییها علاوه بر اینکه به رابطه با زن همسایه اعتراف کرد، توضیح داد قتل را چطور مرتکب شدهاست.بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را دارم.»در ادامه جلسه محاکمه پدرومادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند آنها که اعضای بدن فرزندشان را اهدا کرده بودند گفتند حاضر به گذشت از قاتل نیستند.
پدر مقتول گفت: سه ساعت از ضربه خوردن پسرم گذشته بود که به من خبر دادند او در بیمارستان است. گفتند این ضربه به سرش وارد شده و جوانی به نام حامد او را زده است. پسرم در کما بود و من حتی نتوانستم با او خداحافظی کنم. بعد هم پزشکان گفتند او دچار مرگ مغزی شده است و پیشنهاد دادند اعضای بدنش را اهدا کنم. من هم با همسرم صحبت کردم و او رضایت داد.
قلب و دو کلیه پسرم را اهدا کردیم اما حاضر نیستم قاتل او را ببخشم. در ادامه متهم به دفاع از خودش پرداخت و با رد اتهام قتل گفت: صبح آن روز من با نیما درگیر شدم. مدتی بود که نیما هر وقت من را میدید پوزخندی میزد و چیزی میگفت. آن روز بعدازظهر وقتی داشتم به خانه برمیگشتم یکی از بچهمحلها را دیدم. نامش ناصر است. دست تکان داد. من هم نگه داشتم سوار موتورم شد و گفت شنیدهام با نیما درگیر شدهای و قرار است شب دوباره با هم دعوا کنید. جواب دادم من کاری با نیما ندارم ولی او به من بدوبیراه میگوید. مقابل خانه که رسیدیم دوستان نیما من را دیدند و درگیری بین ما آغاز شد آنها مرا زدند.
چون چشمانم خیلی ضعیف است وقتی عینک زمین افتاد دیگر جایی را ندیدم پدرام جلو آمد و گفت برای چه دعوا میکنید و فحش میدهید گفتم به جای اینکه ما را جدا کنی خودت هم داد میزنی یکدفعه لباسش را درآورد و به من حمله کرد. اصلا نمیدیدم چه کسی جلویم است و مرا میزند، پایم به چیزیگیر کرد و خم شدم آن را برداشتم. هنوز هم نمیدانم قتل چطور اتفاق افتاد اما یکدفعه صدای مردم را شنیدم که داد میزدند چه کردی چرا زدی؟ بعد هم چند جوان که آنجا بودند او را به بیمارستان رساندند.
در این هنگام قاضی از متهم پرسید انگیزه این درگیری چه بود که متهم جواب داد نمیدانم چرا من را آنقدر اذیت میکردند. سپس قاضی عزیز محمدی-رییس دادگاه- بخشهایی از گفتههای متهم در دادسرا را خواند و گفت: اعتراف کردی با زنی به نام مینا که شوهر داشت و همسایه شما بود ارتباط داشتی. مینا هم این رابطه را تایید کردهاست از آنجایی که اهالی محل این موضوع را میدانستند غیرتی شدند و به تو اعتراض کردند و انگیزه درگیری همین موضوع بود. تو در بازجوییها در مورد آلت قتاله هم توضیح دادی و گفتی با میلهای بلند که نوک آن خم شدهبود به پیشانی مقتول کوبیدی بنابراین بهتر است در دادگاه هم واقعیت را بگویی.
متهم این گفتهها را انکار کرد و گفت: آن زن فقط به خانه ما رفتوآمد داشت. چون با مادرم دوست بود. ضمن اینکه اعترافاتم را قبول ندارم. من تحت فشار بودم. بعد از اظهارات متهم ردیف اول و سه متهم دیگر که به اتهام شرکت در نزاع در دادگاه حاضر شده بودند وکیلمدافع حامد دفاعیات خود را مطرح کرد و هیاتقضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند./روزنامه شرق