اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
درب خروج روبروی مردی که ما را جهانی کرد
اختلافات در فدراسیون هندبال با تصمیم به قطع همکاری با رافائل کاستلو بالا گرفت و ملیپوشان این رشته در نامهای به وزیر ورزش و جوانا خواستار رسیدگی به وضعیت این فدراسیون شدند. تیم ملی هندبال کشورمان برای نخستین بار در تاریخ این رشته امسال توانست با هدایت کاستلو به رقابتهای جامجهانی راه یابد.
درب خروج روبروی مردی که برای نخستین بار هندبال ما را جهانی کردهندبال ایران یکی از رشتههای گروهی بود که امسال توانست جواز حضور در رقابتهای جهانی را کسب کند. با این تفاوت که بر خلاف فوتبال، بسکتبال و والیبال، این برای نخستین بار بود که در تاریخ هندبال ایران تیم ملی ما توانست راهی جامجهانی شود. اما تنها چند روز بعد از کسب این افتخار بود که تنش و درگیری در بدنه هندبال ایران بالا گرفت.
برخلاف والیبال و بسکتبال که ساختار منسجمی دارند و همین انسجام هم موجب موفقیتهای چندین و چند سال گذشتهشان شده در هندبال همواره اختلاف نظرهایی وجود داشته که حتی کسب موفقیتهای نظیر نایب قهرمانی بازیهای آسیایی 2010 گوانگجو، سومی جام ملتهای آسیا در امسال و کسب سهمیه حضور در مسابقات قهرمانی جهان برای نخستین بار هم نتوانسته بر آن سرپوش بگذارد تا اینکه این اختلافات روز گذشته با نامه اعتراضی هندبالیستها به وزیر ورزش و جوانان و چندین و چند گفتوگوی اعتراضی در خبرگزاریها بالا گرفت.
جلال کوزهگری رئیس فدراسیون هندبال همواره مورد نقد بخشی از جامعه هندبال بوده و گروهی از ورزشکاران و کارشناسان هندبال کشورمان حضور وی را در این فدراسیون برنمیتابیدند. موضوعی که در نامه روز گذشته هندبالیستها به محمود گودرزی به صراحت به آن اشاره شد. ملیپوشان هندبال ایران در بخشی از نامه خود چنین نوشته بودند: «این فدراسیون در سالهای اخیر وضعیت نابسامانی داشته طوری که باعث افول این رشته ورزشی در مجامع مختلف شده است. اگر شخص آقای دکتر میرعلی، مدیرعامل باشگاه ثامنالحجج سبزوار حامی این رشته بیپناه نبود، معلوم نبود که الان وضعیت هندبال چه میشد. در گذشته نامهای به همین صورت به دکتر عباسی، وزیر سابق ورزش دادیم، ولی ترتیب اثری داده نشد. شما را به تمام مقدساتتان قسم میدهیم که به این درخواستها جامه عمل بپوشانید.»
اما ماجرایی که موجب شده تا هندبالیستهای ایرانی اعتراض خود را چنین صریح رسانهای کنند تصمیم فدراسیون هندبال به قطع همکاری با کاستلو رافائل، مربی تیم ملی هندبال ایران که برای نخستین بار هندبال ما را جهانی کرده بود و بازگشت به مربی قبلی تیم ملی «بوروت ماجک» است.
اما هندبالیستهای ملیپوش کشورمان مدعی هستند که با ماجک هیچ آینده روشنی برای آنها وجود ندارد و فدراسیون حداقل باید تا پایان رقابتهای جهانی هندبال کاستلو را حفظ کرد. مهدی بیجاری، یکی از ملیپوشان کشورمان در گفتگو با یکی از خبرگزاریها رفتن کاستلو را صد در صد به ضرر هندبال ایران میداند و میگوید: «اگر شرایط فنی ماجک بهتر بود دوره گذشته ما را به مسابقات جهانی میبرد. رافائل از نظر فنی بهتر بود چون توانست ایران را به مسابقات جهانی ببرد؛ هیچکس بینقص نیست. ممکن است رافائل ایرادهایی داشته باشد که دلیلش هم نداشتن دستیار مناسب است، چون در ایران همه بجای کمک کردن با وی کَلکَل کردند.»
الله کرم استکی هم که از مخالفان سرسخت رفتن کاستلو است در مصاحبهای گفت: «رافائل در مسابقات آسیایی بسیار زحمت کشید و با غیرت ملیپوشان توانستیم جواز حضور در مسابقات جهانی را کسب کنیم و حالا درست نیست که با وی قطع همکاری کنیم. اگر ماجک سرمربی تیم ملی شود، حدود 10 بازیکن اصلی در بازیهای آسیایی و مسابقات جهانی برای تیم ملی بازی نخواهند کرد. اگر این اتفاق هم رخ دهد تیم ملی در مسابقات پیشرو زنگ تفریح میرود. »
هندبالیستهای ایرانی معتقدند که کوزهگری اقتدار لازم را برای کسب اعتبار برای این فدراسیون را برخلاف فدراسیونهای مانند والیبال را ندارد. استکی در گفتوگویی با روزنامه شرق میگوید: «ما یک مدیری مثل محمدرضا داورزنی میخواهیم. پاداشی که ما برای کسب سهمیه مسابقات جهانی گرفتیم فقط 500 دلار بود. 10 روز در اردو بودیم و 160هزارتومان حقوق گرفتیم. دو هفته از نیمفصل لیگ برتر گذشته اما تیمها همه دارند یکییکی کنارهگیری میکنند. واقعا دیگر انگیزهای نداریم که بمانیم و الان به آخر خط رسیدهایم.»
گرچه کوزهگری به سخنان بازیکنان تیم ملی واکنش نشان داده و گفته که بعید میدانم که وزیر ورزش به این نامه واکنشی نشان دهد اما بسیاری از ملیپوشان هندبال ایران اعلام کردهاند که در صورت برقراری این شرایط در هندبال از جمله رفتن کاستلو و بازگشت ماجک حاضر به همکاری با تیم ملی نیستند. به نظر بحرانی که چندی پیش گریبان وزنهبرداری ایران را گرفته بود بر سر هندبال سایه افکنده و اگر دو طرف کوتاه نیایند ممکن است بزرگترین دستاورد تاریخ هندبال ایران با لجبازی دو طرف به نابود شود.
ویدیو مرتبط :
درب اتوماتیک خروج اضطراری Tormax
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مردی که فوتبال ایران را به جام جهانی برد
اخبار ورزشی - مردی که فوتبال ایران را به جام جهانی برد
به گزارش خبرآنلاین گفتگو با سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی 98 در پی میآید:
* لحظه ورودتان به ایران وقتی از حستان پرسیدم، هنوز تیمتان را ندیده بودید. الان بعد از دیدن بازیکنانتان چه حسی از سفر به تهران دارید؟
فکر میکنم جوانتر شدم. بچهها همگی سرحال و قبراق هستند و این برایم خیلی جذاب بود. خیلی خوشحالم که مربی شدند، موفق هستند، تشکیل خانواده دادند و روزگار خوبی دارند. برایم خیلی خوشایند است که بچههایم موفق هستند.
* آن یک ماه رؤیایی حس میکردید کسی از بین این بچهها بتواند مربی بزرگی باشد؟
آن موقع خیلی سخت بود به این چیزها فکر کنم. شما آن سالها فقط 4 تا بازیکن حرفهای داشتید. رؤیای تیمتان رفتن به اروپا بود، تیم جوانی که اصلا به مربیگری فکر نمیکرد.
* برگردیم به سال 96. وقتی در آن شرایط حساس هدایت تیمملی ایران پیشنهاد شد چه حسی داشتید؟
من در وهله اول درباره کشورتان میگویم. این پیشنهاد برایم قدری بزرگ بود که اصلا تردید نکردم و آمدم. بعد هم که آمدم و قرار شد کنار تیم بزرگسالانتان باشم، برای خودم و همسرم یک افتخار بزرگ بود که با تیم مستعد شما همکاری کنم. اریکا آن روزها همه جا کنارم بود. او در آنالیز حریفان، برنامهریزی کارهای تاکتیکی و تکنیکی و ... همهجا کنارم بود و هر دوی ما هنوز با افتخار از آن دوره یکماهه یاد میکنیم. البته ما این باور را داشتیم که تیم را میتوانیم موفق کنیم.
* یعنی واقعا وقتی با نتیجه مساوی در تهران به استرالیا میرفتید، اصلا شانسی برای تیم در نظر میگرفتید؟
بله. به دو دلیل این شانس را برای تیم قائل بودیم. اول اینکه استرالیا داشت در زمین خودش بازی میکرد، استرس بازی جلوی هوادارانش را داشت و دومی چمن مخملی ملبورن کریکت گراند بود. من بازیکنانی تکنیکی داشتم که میتوانستند روی آن زمین خوب بازی کنند. البته این دومی درست از آب درنیامد چون تمام مالکیت توپ دست استرالیاییها بود و اصلا توپی دست ما نیفتاد تا بخواهیم برای به گردش درآوردنش برنامهای داشته باشیم! (میخندد) البته با همه این شرایط الان با افتخار از آن روز رؤیایی حرف میزنیم که ما پیروزش بودیم!
ولی بگذار درباره تیمم 3 خاطره برایت بگویم. 3 خاطرهای که پیشتر دربارهاش حرفی نزدم. من در آن روزها به کمک همسرم تصمیم میگرفتم و او همکارم بود. ما قبل از بازی با ژاپن در مالزی تیم خستهای داشتیم که داغان بودند. بیش از 30 ساعت پرواز و آن شرایط روحی بههمریخته. وقتی رسیدیم به مالزی، یک روز قبل از بازی دو بازیکن تیمم با هم دعوا کردند. من نمیفهمیدم این دو به هم چه میگویند چون زبانتان را بلد نبودم ولی از قبل انتظار چنین درگیریهایی را داشتم. بچهها را آوردم به اتاقم و با آنها حرف زدم. گفتم درکتان میکنم. استرس دارید، خستهاید و فشار روانی زیادی رویتان است. باید بجنگید اما نه با هم. اگر میخواهید دعوا کنید با من درگیر شوید نه با همدیگر.
حرفهایم طوری رویشان اثر گذاشت که همان جا با هم دست دادند و آشتی کردند درحالی که اصلا قصدم آشتیدادن این دو بازیکن نبود. من قبل از مربیگری در ایران در کشورهای زیادی مثل برزیل، ونزوئلا و کارستاریکا کار کرده بودم. آنها مردمان خشنی هستند که دعوا میکنند اما ایرانیها شرایط روحی متفاوتی داشتند. ایرانیها قلبهای بزرگی دارند، به هم تند میشوند اما ته دلشان چیزی نیست. ایرانیها با قلبشان با همه چیز برخورد میکنند و اهل دعوا نیستند.
اما نکته سوم، شب قبل از بازی ایران و استرالیا در تهران. ما در هتل آزادی بودیم. قبل از بازی بازیکنی داشتم که اروپا بازی میکرد، عنواندار آسیا بود. او دیرتر از همه خودش را به تیم رساند و شب قبل از بازی از من خواست اردو را ترک کند.
او میخواست کنار فرزندش باشد. من به او گفتم خودت چه فکری میکنی؟ به نظرت درست است که اردو را ترک کنی؟ اگر تو این کار را بکنی، به بقیه تیم چه باید بگویم؟ اگر باقی تیم میخواستند بروند چه کار باید میکردم؟ او گفت خودش باقی بازیکنان را راضی میکند. قرار شد برود و دو بازیکن دیگر تیم را بیاورد تا در اینباره حرف بزنیم. حرفهایمان را علیرضا منصوریان ترجمه میکرد. او شاهد بود. آن بازیکن رفت که دو همتیمیاش را بیاورد. او رفت و کسی را هم نیاورد. سالها از آن اتفاق گذشته. من هنوز نمیدانم که این بازیکن، شب را در هتل ماند یا نه! ولی من همیشه اعتقادم این بود که با تیمت باید مثل خانواده باشی.
* انتقادی که به شما داشتند این بود که میگفتند غیر از کار روحی، کاری برای تیمتان انجام ندادید. هنوز هم این حرف را برایتان میگویند و میدانید که این یک نکته مثبت برای مربی نیست که بگویند کار فنیاش خوب نیست.
کار من ترکیبی از تخصصهای مختلف است. من باید هم کار فنی کنم، هم بحث روحی در اختیارم است. یک مجموعه کار باید انجام میدادم. من از آن مربیهایی نیستم که حرفم به بازیکنم را در رسانهها بگویم. جلوی دوربین سر بازیکنم داد نمیزنم چون بازیکن بودم و میدانم بازیکن دوست دارد در جمع تشویق شود. ما کارهای فنیمان را در محافل خصوصی انجام دادیم و در جمع سعی میکردم نشان دهم به آنها آرامش میدهم.
* ولی همین مدل کاری باعث شد روی نیمکت تیم ملی ایران نباشید چون متهم بودید که مربیگریتان براساس فاکتورهای فنی نیست و این باعث شد تا صفایی فراهانی به جای شما سراغ ایویچ برود.
این اتفاقی که برایم افتاد، اتفاق رایجی نبود. معمولا کسی که تیمی را به جامجهانی میبرد، روی نیمکت هم مینشیند اما درباره من این اتفاق نیفتاد. در آن سال دومین بار بود که این اتفاق برایم میافتاد. قبل از این من مربی تیم ملی کاستاریکا بودم و فقط دو بازی تا صعود به جامجهانی فاصله داشتم. آنجا هم رئیس فدراسیون عوض شد و رئیس جدید همین نظر صفایی فراهانی را داشت که وییرا بیشتر کار روانی انجام میدهد تا مربیگری.
آنجا به من گفتند خسته نباشی و خداحافظ.همین اتفاق در ایران هم برایم افتاد. من چارهای نداشتم. این تصمیمی مدیریتی بود از سوی رئیس فوتبال ایران و من آن را پذیرفتم. مردم خیلی دوست دارند مربی کنار زمین داد بزند و سر و صدا کند. من آن طوری نیستم و خودم را گول نمیزنم. من مثل گواردیولا هستم. میگویم باید با بازیکن دوست بود و بازیکن زمانی برای مربی بازی میکند که با او دوست باشد.
* ولی نشستن روی نیمکت جامجهانی شاید زندگیتان را عوض میکرد. برای آن اتفاق افسوس نخوردید؟
مدت کوتاهی چرا، افسوس خوردم ولی بههرحال او مدیر بود و باید از تصمیمش تبعیت کنم. امروز پیروانی میگفت آن وقتها وییرا یکسری تصمیماتی میگرفت که ما درکش نمیکردیم. شاید در طول زمان باید با خیلی از نکات آشنا میشد.
* یک بار با عمان، ایران را بردید. آن روز خیلیها میگفتند وییرا از ایران انتقام گرفت؟
من آن بازی را نبردم. تیم عمان، ایران را برد. راستش خودم قبل از آن بازی باورم نمیشد که ببریم چون قبل از این بازی 3 یار اصلیام را نداشتم و باورم این بود که آن روز 3 گل میخورم. من تیم خوبی در آن بازیها داشتم ولی خودم برای بازی با ایران حقیقتش باورم نمیشد برنده باشم. برای همین خیلی از نتیجه خوشحال نبودم.
* سؤالهایمان تقریبا تمام شده. بازیکنانتان میگویند جای همسرتان امروز اینجا خالی است چون او خیلی در آن موفقیت نقش داشته است.
دقیقا. همینطور است. او که هست من خیلی دیپلماتانهتر رفتار میکنم. ما 46 سال است که با هم هستیم. این یک عمر است. او خیلی در موفقیتهایم نقش داشته و میدانم الان دلش با من است و جایش در کنارم خیلی خالی بود. ولی یک سوال پرسیدی درباره اینکه رفتنم از تیم ملی سرنوشت زندگیام را از نظر مالی عوض کرد. شاید تو راست بگویی و من از نظر مالی ضرر کرده باشم اما سوالی دارم. فکر میکنی اگر الان مورینیو به مادرید برگردد، بعد از آن همه روزهای پرهیاهو و پولهایی که برایش هزینه کردند، چند نفر از شاگردان سابقش برایش به احترام میایستند. صحنهای که امروز دیدم، برایم از همه پولهای عالم بیشتر میارزید. اینکه بچههای تیمم هنوز دوستم دارند بعد از 17 سال.
* و سوال آخرمان ماجرای سیگار است.
در فرودگاه هم گفتم. من آن وقتها سیگار میکشیدم ولی دوست نداشتم از تلویزیون پخش شود چون روی بچههای کمسن و سال اثر منفی میگذاشت اما من در محاسباتم اشتباه کرده بودم و فکر نمیکردم دوربین حواسش به من باشد!
* راستی مربیگری میکنید یا بازنشسته شدید؟
نه بابا، تا وقتی نمردهام مربیگری میکنم. سال قبل ژاپن بودم و شاید برای سال بعد به چین بروم. البته هند هم جای بدی نیست. شنیدم زیکو رفته آنجا!
اخبار ورزشی - خبرآنلاین