اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

خورشید عالمتاب در مشرق غروب كرد...


علی بن موسی‌الرضا(ع) فرزند امام موسی كاظم (ع) شخصیتی بزرگوار، عالیقدر، دانا و فاضل‌بودند. امام رضا(ع) در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری قمری در مدینه متولد شدند. ایشان در 35 سالگی و با شهادت پدر بزرگوارشان، عهده‌دار امامت شیعیان شد.

روزنامه تهران امروز: علی بن موسی‌الرضا(ع) فرزند امام موسی كاظم (ع) شخصیتی بزرگوار، عالیقدر، دانا و فاضل‌بودند. امام رضا(ع) در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری قمری در مدینه متولد شدند. ایشان در 35 سالگی و با شهادت پدر بزرگوارشان، عهده‌دار امامت شیعیان شد.

 حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند. حضرت رضا(ع) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند. در طول مدت 20 سال امامتش، در سه سال آخر یعنی سال 200 هجری قمری به دعوت مامون به ایران آمد و در خراسان ساكن شد. ولایتعهدی امام رضا(ع) مقارن بود با پنجم رمضان سال 201 هجری قمری. امام(ع) بعد از سه سال زندگی در كنار مامون در 30 صفر سال 203 در سن 55 سالگی درتوس با زهری كه مامون لعین به ایشان خوراند به شهادت رسیدند.

امام رضا(ع) به امامت انتخاب می‌شوند

عده‌ای از معتمدان و دانشمندان شیعه از قبیل داوود رقی، محمد بن اسحاق ابن عمار و علی بن یقطین و... گفته‌اند امام موسی‌الكاظم(ع) تاكید كرده كه امام بعد از او، علی بن موسی(امام رضا) است. داوود رقی در این‌باره گفته است: «به ابو ابراهیم(امام موسی كاظم) عرضه داشتم پیر شده‌ام، دستم را بگیر و از آتش جهنم خلاصم كن و بگو امام ما پس از رحلت شما كیست؟ حضرت به فرزند بزرگوارش اشاره كرده و فرمود امام شما پس از من این عالیقدر است.» حسین بن نعیم صحاف می‌گوید: «من و هشام‌بن‌حكم و علی‌بن‌یقطین در بغداد بودیم. علی گفت حضور حضرت كاظم مشرف بودم، فرمود فرزندم علی، سید و بزرگ فرزندان من است و من كنیه خود را به او عطا كردم.» هشام در همان حال می‌گوید پس بنابراین، امامت پس از حضرتش، به علی(ع) می‌رسد.



زیاد عبدی می‌گوید حضور حضرت شرفیاب شدم. فرزند بزرگوارش علی بن موسی نیز حضور داشت. موسی بن جعفر (ع) فرمود این فرزندم علی است، نوشته او نوشته من و فرموده او فرموده من و رسول او فرستاده و رسول من است. هر چه بگوید حق با اوست.

امام(ع) به ایران می‌آید

مامون بعد از قتل برادرش امین در ۲۵ محرم سال ۱۹۸ ه.ق، خلافت را به‌دست گرفت. هارون بعد از قتل یحیی برمكی نتوانست كشورداری كند. پس از برمكیان كارهای كشوری و لشكری مختل شد و مردم بی‌تدبیری و سوء‌سیاست او را می‌دیدند. هارون در سال‌های پایانی حكومت خود دست به كارهای تحریك‌آمیز مذهبی می‌زد. دستور داد كلیساهایی را كه در مرزها بود خراب كنند و كارهایی از این دست. در نتیجه این كارها، اقوام ساكن در غرب دریای مازندران به تحریك امپراتور روم از طریق دربند به خاك سرزمین اسلامی وارد شدند و قتل و غارت عظیمی‌كردند. به‌طوری كه مورخین گزارش می‌كنند هزاران نفر از مسلمانان و اهل ذمه كشته شدند.

شورش‌های مختلفی از اقصی نقاط كشورهای اسلامی شروع شد اما از همه مهم‌تر شورشی بود در خراسان كه مردم از جور علی بن عیسی ماهان والی خراسان به‌ستوه آمده بودند سر به شورش برآوردند. وقتی هارون در توس مرد، فرزندش در مرو ماند. این شورش‌ها در دوره آغازین حكومت مامون شدت گرفت. از یك طرف شورش علویان از طرف دیگر امام رضا(ع) برخلاف مامون مقام و قدرت معنوی داشت و بر دل‌های مردم حكومت می‌كرد. از این رو بود كه مامون می‌خواست از امامت امام رضا(ع) سوء‌استفاده كند. برای همین مامون عده‌ای از آل ابی‌طالب را به توس خواند. وقتی آنها كه امام‌رضا (ع) هم همراهشان بود وارد شدند، مامون خیلی به آنها احترام گذاشت. بعد از آن به حضرت گفت كه می‌خواهد خود را از خلافت خلع كند و حضرت را به عنوان خلیفه معرفی كند. اما حضرت نپذیرفت و گفت به‌خدا سوگند از چنین هدفی كه در نظر داری به‌خدا پناهنده می‌شوم و شایسته است كسی هم از فكر تو خبردار نشود.

 مامون گفت پس شما را به‌سمت ولایتعهدی پس از خودم انتخاب می‌كنم. حضرت فرمود بهتر است مرا از این سمت هم معاف بداری. مامون ناراحت شد و ایشان را تهدید كرد و گفت: «عمر خطاب، شورا را در میان شش نفر كه یكی از آنها جد تو امیرالمومنین بود قرار داد و شرط كرد هر كدامشان مخالفت كردند كشته شوند بنابراین شما هم ناگزیر باید با هدف من موافقت كنید و خواسته مرا بپذیرید زیرا من صلاح مقام خلافتم را در ولایتعهدی شما می‌بینم و چاره‌ای جز این ندارم.» حضرت هم كه چاره را منحصر به پذیرش خواسته او دید، گفت در صورتی ولایتعهدی ترا می‌پذیرم كه امر و نهی نكنم و فتوا ندهم، قضاوت نكنم، عزل و نصب نكنم، آیینی را كه هم‌‌اكنون در عصر خلافت تو رایج است تغییر ندهم.» مامون مراسمی گرفت تا ولایتعهدی امام را اعلام كند و همه را برای بیعت با او فراخواند.

مدائنی نقل می‌كند: «هنگامی كه حضرت رضا (ع) بر سریر ولایتعهدی قرار گرفته بود و خطبا و سرایندگان در برابر آن حضرت به خطبه و شعر مشغول بودند و پرچم‌های شادمانی بر فراز سر همایونش به اهتزاز درآمده بودند یكی از مخصوصان آن حضرت كه حضور داشت چنین نقل می‌كند: من آن روز از این موقعیت بی‌اندازه شادمان بودم و خرسندی داشتم. حضرت كه مرا اینگونه خوش و خرم دید صدایم زد و بدون آنكه كسی متوجه شود فرمود: دلت به این پیش‌آمد مشغول نگردد و خوشحال مباش كه سرانجامی ندارد.» مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود كه می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم كرد: 10 سال اول امامت آن حضرت، كه همزمان بود با زمامداری هارون، پنج سال بعد از‌ آن مقارن با خلافت امین بود، پنج سال آخر امامت آن بزرگوار كه مصادف با خلافت مامون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.

با مردم، رئوف بود


امام رضا(ع) فردی خوشرو و خوش برخورد بود، برای همین با هر مسلمانی به سادگی رابطه برقرار و راه دوستی را با او باز می‌كرد. به هیچ‌كس به دیده حقارت نگاه نمی‌كرد. عقیده امام رضا(ع) این بود كه همه از یك پدر و مادر و از یك اصل و ریشه‌اند و دلیلی برای برتری یكی بر دیگران وجود ندارد مگر به تقوا و پرهیزكاری. همچون امامان دیگر به نیكی سخن می گفت. با همه طوری برخورد می‌كرد كه انگار با اهل خانه‌اش حرف می‌زند. در جایی فرموده‌اند: «محبت نسبت به مردم و اظهار دوستی بدانان نیمی از عقل است.»(تحف‌العقول) آنقدر با مردم خوب برخورد می‌كرد كه آنها هم با راحتی خیال پیش او می‌آمدند و مشكلاتشان را می‌گفتند. همیشه برای مردم دعای خیر می‌كردند و می‌فرمودند: «ای خدای كریم! تمام كسانی را كه از مشرق تا مغرب روی زمین هستند، بیامرز.»‌ای خدای كریم! از خطای مردان و زنان مومن درگذر و آنان را بیامرز.»

حسن بن جهم می‌گوید: «خدمت حضرت رضا(ع) عرض كردم، مرا از دعا فراموش نكنید. امام فرمود: آیا گمان داری كه من تو را فراموش می‌كنم؟ من با خود گفتم: آن جناب برای شیعیان خود دعا می‌كند. من هم یكی از شیعیان او هستم. سپس گفتم: شما من‌را فراموش نمی‌كنید. پرسید: از كجا دانستی؟ عرض كردم: من از شیعیانت هستم و تو آنها را دعا می‌كنی. فرمود: آیا غیر از این چیز دیگری به خاطرت رسید؟ گفتم نه. فرمود: هرگاه خواستی بدانی نزد من چگونه هستی، بنگر من در نزد تو چگونه هستم!»

یكی از یاران امام می‌گوید: «هیچ‌گاه ندیدم كه امام در سخن بر كسی جفا ورزد و نیز ندیدم كه سخن كسی را پیش از تمام شدن قطع كند. هرگز نیازمندی را كه می‌توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی‌كرد. در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود. هرگز ندیدم به كسی از خدمتكارانش بدگویی كند. خنده او قهقهه نبود بلكه تبسم می‌فرمود. چون سفره غذا به میان می‌آمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می‌نشاند و آنان همراه با امام غذا می‌خوردند. شب‌ها كم می‌خوابید و بسیاری از شب‌ها را به عبادت می‌گذراند. بسیار روزه می‌گرفت. كار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شب‌های تاریك مخفیانه به فقرا كمك می‌كرد.» كلینی در كافی به سند خود از الیسع بن حمزه نقل كرده است كه گفت: در مجلس ابو الحسن رضا(ع) بودم. مردم بسیاری به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وی درباره حلال و حرام پرسش می‏كردند كه ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام علیك یا بن رسول الله.

من یكی از دوستداران تو و پدران و نیاكان تو هستم، من از حج باز می‏گردم و خرجی خود را گم كرده‏ام و با آنچه همراه من است نمی‏توانم به یك منزل هم برسم، پس اگر صلاح بدانی كه مرا به دیارم روانه كنی كه برای خدا بر من نعمتی داده‏ای و اگر به شهرم رسیدم آنچه از تو گرفته‏ام به صدقه می‏دهم. امام(ع) به او فرمود: بنشین خدا تو را رحمت كند. آنگاه دوباره با مردم به گفت‌وگو پرداخت تا آنان پراكنده شدند و تنها سلیمان جعفری و خیثمه و من مانده بودیم پس امام فرمود: اجازه می‏دهید داخل شوم سلیمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت.

 پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختی درنگ كرد و سپس بازگشت و در را باز كرد و دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید: آن خراسانی كجاست؟پاسخ داد: من اینجایم. فرمود: این دویست دینار را برگیر و در مخارجت از آن استفاده كن و بدان تبرك جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اكنون برو كه نه من تو را ببینم و نه تو مرا. مرد بیرون رفت. سلیمان به آن حضرت عرض كرد: فدایت‏شوم بخشش بزرگی كردی و رحمت آوردی، پس چرا چهره از او پوشاندی؟ فرمود: از ترس آن كه مبادا خواری خواهش را در چهره او ببینم. مگر این سخن رسول خدا را نشنیدی كه می‏گوید: آنكه به نهان نكویی آورد با هفتاد حج برابری می‌كند و آنكه پلیدی و زشتی را اشاعه می‏دهد، مخذول و خوار است و كسی كه در نهان گناه كند، آمرزیده است.

اهمیت به‌حقوق فقرا و كارگران


امام رضا (ع) توجه ویژه‌ای به فقرا داشتند و یكی از مهم‌ترین وجه حفظ حقوق انسان‌ها در سیره حضرت، همنشینی و همسفره شدن با فقرا و بینوایان بود. آن حضرت همواره در كنار سفره خادمان و غلامان خویش می‌نشستند و با آنها همسفره می‌شدند. ابراهیم بن عباس می‌گوید: «زمانی كه حضرت خلوت می‌كرد و سفره غذا پهن می‌شد تمامی خدمتكاران را بر سر سفره می‌نشاند و با آنان غذا می‌خورد.» منشور حقوقی امام رضا (ع) درباره كارگران به‌گونه‌ای بود كه می‌فرمودند: «حق كارگر را پیش از آنكه عرق تنش خشك شود بپردازید.» یكی از یاران امام به نام سلیمان جعفری نقل می‌كند كه روزی: «به همراه امام به خانه‌شان رفتم. غلامان در حال بنایی و بستن میخ آخور چارپایان و كارهای دیگر بودند. با آنان مردی رنگین پوست نیز كار می‌كرد كه از جمله خدمتگزاران نبود. امام فرمود: این مرد كه با شماست كیست؟

گفتند: به ما كمك می‌كند و مزدش را می‌دهیم. حضرت فرمود: «اجرتش را تعیین كرده‌اید؟» گفتند نه، هرچه بدهیم قبول می‌كند و راضی است. امام به‌شدت ناراحت شد. گفتم فدایت شوم چرا خشمگین شدید؟ فرمودند: من بارها آنان را نهی كرده‌ام از اینكه كسی را پیش از اینكه اجرتش را تعیین كنند به كار گیرند. بدان هر فردی بدون اینكه قبلا مزد او را تعیین كرده باشی كاری برای تو انجام دهد اگر سه برابر آنچه مزدش است به او بپردازی باز گمان می‌كند كه از اجرت او كاسته‌ای و اگر پیش از انجام دادن كار مزدش را تعیین كنی و پس از آن پرداخت كنی تو را به سبب وفای به عهد می‌ستاید و اگر اندكی زیادتر از مزدش به او بدهی آن را بخششی از تو می‌داند.»

اقلیت‌های دینی از دیدگاه امام رضا(ع)


از دیدگاه معصومین(ع) اقلیت‌های دینی دارای حقوق مشخصی هستند كه در جامعه مدنی باید مورد توجه قرار بگیرد. حضرت رسول(ص) نیز در صدر اسلام حقوقی را برای پیروان سایر ادیان مذهبی در نظر گرفته بودند. امام رضا(ع) هم همین‌گونه بود و حتی در جریان مناظراتی كه با سران ادیان دیگر داشتند حقوق انسانی و اجتماعی آنها را مقدم می‌شمردند و با این دیدگاه مناظره را دنبال می‌كردند. از منظر امام هشتم(ع) همه پیروان اقلیت‌های دینی در جامعه حق شهروندی، زندگی، اشتغال، استفاده از كلاس درس و بحث... دارند. امام رضا(ع)، در برابر عقاید دیگران، آن هم در نهایت احترام، تنها به مناظره با دیگران بسنده می‌كند و درصدد اقناع آنها مبنی بر اعلام تجلی كامل حق در دین اسلام بر می‌آید. آن حضرت با رعایت انصاف و منطق، احترام و مهرورزی، مدارا، به دور از تعصب، رعایت اصول اخلاقی، به دور از هر نوع مغالطه، مخاطب‌شناسی و آشنایی با زبان و متون مقدس دیگر ادیان و همزیستی مسالمت‌آمیز، با پیروان دیگر ادیان روبه‌رو می‌شد.

امام(ع) همیشه لباس زیبا می‌پوشید

امام‌رضا (ع) به لباس خوب توجه ویژه‌ای داشت و آن را احترام به دیگران می‌دانست و می‌فرمود: «لباس مظهر خارجی انسان است، نمی‌توان نسبت به آن بی‌توجه بود. حرمت مومن ایجاب می‌كند كه انسان در ملاقات با او، شئون خود و وی را رعایت كند و مقید باشد كه پاكیزه و خوش لباس باشد.» از جمله محمد بن عباد، از یاران و معاصران امام رضا(ع) می‌گوید: «پوشش ابوالحسن(ع) در طول تابستان همواره یك بوریا بود. ایشان در طول زمستان با همه عظمت و وقاری كه داشتند پوششی ساده داشتند و به دور از هر گونه علامت‌گذاری یا اینكه رنگ مخصوصی داشته باشد همیشه لباس زبر به تن می‌كردند مگر آن كه می‌خواستند پیش مردم و به دیدن آنها بروند كه در آن وقت بهترین لباس خود را می‌پوشیدند.»

 امام رضا (ع) می‌فرماید: «بپوش و زیبا بپوش. زیرا جدم علی بن الحسین(ع) روپوش(عبای خز كه قیمت آن پانصد درهم بود) می‌پوشید. همچنین ردای پنجاه دیناری داشت كه زمستان را در آن می‌گذرانید و چون زمستان تمام می‌شد آن را می‌فروخت و پولش را به بینوایان می‌داد.» در روایتی جالب امام رضا(ع) در جواب این پرسش كه چرا لباس‌های فاخر و گران‌بها می‌پوشید درحالی كه اجداد و نیاكان شما، پیامبر(ص) و امام علی(ع) چنین لباس‌هایی نمی‌پوشیدند؟ فرمود: زمان رسول خدا (ص) فقر عمومی بود و پوشش مناسب آن زمان همان بود كه جد ما می‌پوشید. ولی زمان ما رو به توسعه و گسترش است و اگر بخواهیم مانند نیاكان خود بپوشیم در نظر دیگران خوار می‌شویم و به ما اهانت می‌كنند.»

منابع: الارشاد به قلم شیخ مفید

وسایل‌الشیعه به قلم شیخ حر عاملی


ویدیو مرتبط :
مجتبی نظری در خورشید مشرق

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

طلوع و غروب خورشید رو این جوری دیدین؟