اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

خطاب امام (ره) به مخالفان دولت بود نه میرحسین!



اخبار,اخبارسیاسی,بادامچیان


 اخبار سیاسی - خطاب امام (ره) به مخالفان دولت بود نه میرحسین!

امام به کسانی که در کشور به دولت انتقاد غیر صحیح می‌کردند، فرمودند شماها که این حرف‌ها را می‌زنید یک نانوایی را هم نمی‌توانید اداره کنید. به آنها گفتند نه به مدرسین، نه روحانیت. امام به جامعه مدرسین که آیت الله مشکینی بالای سرش بود از این حرف‌ها نمی‌زد، به روحانیت نمی‌زد، به حزب نمی‌زد، مگر رودربایستی داشت؟ این که کسی یک حرفی را که امام گفته‌اند، برگرداند به کسانی که رقیب سیاسی اش هستند درست نیست.

اسدالله بادامچیان این روزها بیش از گذشته گفت‌وگو می‌کند و در سخن‌هایش به بازخوانی تاریخی می‌پردازد که اختلاف‌نظرهای بسیاری درباره اش وجود دارد! داستان گفت‌وگوها و جدال لفظی او با مسیح مهاجری، مدیرمسؤل روزنامه جمهوری اسلامی نیز در چند روز گذشته، زمینه‌ساز بسیاری از حواشی پیرامون این دو فعال سیاسی بوده است.

او در گفت‌وگو با ابتکار روایت خودش را از یک جمله مشهور امام خمینی (ره) بیان می‌کند؛

شما بارها درباره مدیریت آقای موسوی در دوران جنگ و... صحبت کرده‌اید اما گویا هرچه جلوتر می‌رویم لحن صحبت‌هایتان صریح‌تر شده؟ قبول دارید؟
احتمالا منظور شما پاسخ من به آقای مسیح مهاجری است. با این وجود هربار که من در باره هرکسی نه فقط آقای موسوی صحبت کرده‌ام هم نقاط منفی را گفته‌ام و هم نقاط مثبت را! درباره پاسخ به آقای مهاجری هم که ایشان بدون این که اسم بیاورند آدرس می‌دهند و تهدید می‌کنند و من همانطور هم که گفته بودم، ابتدا از این حرف‌ها خنده‌ام گرفت وبعد تعجب کردم و سرانجام متاسف شدم.

 

بارها هم گفته ام اگر چیزی درباره من هست که می‌خواهید بگویید، خوب بگویید! من چیزی برای رو کردن ندارم که بخواهید رو کنید! من در حزب جمهوری اسلامی بعد از مسؤلیت‌های مختلفی که داشتم نه حقوق گرفتم، نه امتیازی گرفتم! با آقای بهشتی کار می‌کردیم. عشقم آقای بهشتی بود و تا لحظه شهادت هم در کنارشان کار کردم.

در جمله مشهور امام درباره میرحسین موسوی که مدتی بسیار زیاد نشر و بازنشر می‌شد، با این مضمون که کسانی که در برابر شما ایستاده‌اند توان اداره یک نانوایی را هم ندارند، امام (ره) چه کسانی را نقد می‌کردند؟
امام این جمله را به بعضی از مخالفان موسوی می‌گفتند نه ما! دوستان اصلاح طلب ما – البته آن زمان اصطلاحات فرق می‌کرد، یک زمان خط بنی صدر بود، یک زمان خط بازرگان و یک زمان خط میرحسین و... – از این فرصت سوءاستفاده کردند و] با توجه به اینکه امام جامعه مدرسین را از ارائه لیست برای انتخابات مجلس در آن دوره نهی کرده‌بود[ گفتند که منظور امام جامعه مدرسین است و اینها اسلام آمریکایی دارند. حتی یک بار آقای مهدوی به امام گفتند: امام! شوخی شوخی ما را اسلام آمریکایی می‌خوانند. امام هم خندید و گفت: به شما نمی‌گویند که، می‌گویند دیگر!

پس امام (ره) به چه کسانی می‌گفتند؟ چه کسانی مخالفش بودند که امام آنها را ناتوان از اداره یک نانوایی می‌خواندند؟
نگاه کنید! مقابل میرحسین، شهید آیت بود که او را در خط آمریکا می‌دانست. امام به کسانی که مقابل میرحسین بودند این جمله را نگفتند!

اما سیاست‌های موسوی که عمدتا چپ گرایانه بود، در واقع نقطه مقابل آنچه که آمریکایی خوانده می‌شود.
شما فکر کرده‌ای کسانی که سیاست چپ دارند در خط آمریکا نیستند؟

داشتید از مقابله می‌گفتید!
آن شب هفتم تیری که در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، موسوی برای وزارت خارجه مطرح شد، آقای آیت مخالفت کرد. بحث شد که چرا! گفت این آقای موسوی در خط پیمان ] حبیب الله پیمان[ است و این خط به آمریکا منتهی می‌شود، بعد گفت که: من در مورد بنی صدر اینها را گفته ام که باور نکردند. او گفت که به این حرفش اعتقاد دارد و به عنوان نماینده مردم و به این دلیل با او مخالف است. سر این مخالفت، آقای موسوی عصبانی شدند گفتند چون تشکیلات حزب رأی موافق داده است شما هم باید بپذیری! اگر مخالفت کنی باید از تشکیلات اخراجت کنند. و آیت گفت این را وظیفه خود می‌یابم و من به وظیفه‌ام عمل می‌کنم.

این مکالمه‌ها در جلسه و با حضور شما انجام شده، شما به عنوان عضو شورای مرکزی حزب، چه موضعی داشتید به نظرتان موضع کدام یک از این دو نفر درست بود؟
من شخصا آن موقع وارد دعوا نشدم، به آیت گفتم که شما از نظر رأی مخالف چون وظیفه خود می‌یابی، رای مخالف بدهید! اما از نظر تشکیلات رعایت کنید و مخالفت خود را علنی نکنید. اما دوستان آیت هم می‌گفتند باید اقدام کرد. آیت هم گفت اینجا تکلیف شرعی است و نمی‌توان تکلیف شرعی را نادیده گرفت. اما دوستان موسوی گفتند این موضوع تخلف تشکیلاتی است.

 

در این میان مرحوم فرزاد رهبری گفت از این باب نگاه نکنید، از این باب اگر قرار باشد نگاه کنیم، آقای مهندس موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی بسیار تخلف کرده و در واحد سیاسی هم همینطور. مرحوم عسگر اولادی هم گفت بله اگر بنا بر تخلف باشد، آقای موسوی در روزنامه خیلی تخلف دارد. آقای بهشتی هم جمع بندی کردند و گفتند خیلی خوب پس ما باید این موضع آقای آیت و تخلفات ایشان ] میرحسین موسوی[ را در دستور کار بگذاریم و بررسی کنیم! که جلسه تمام شد و بعد شهید شدند.

تخلف موسوی در روزنامه چه بود؟
سانسور آقای آیت که دبیر سیاسی حزب بود! مطالب آیت را منتشر نمی‌کرد.

کار به کجا رسید که امام آن جمله را گفتند؟
امام به کسانی که در کشور به دولت انتقاد غیر صحیح می‌کردند، فرمودند شماها که این حرف‌ها را می‌زنید یک نانوایی را هم نمی‌توانید اداره کنید. به آنها گفتند نه به مدرسین، نه روحانیت. امام به جامعه مدرسین که آیت الله مشکینی بالای سرش بود از این حرف‌ها نمی‌زد، به روحانیت نمی‌زد، به حزب نمی‌زد، مگر رودربایستی داشت؟ این که کسی یک حرفی را که امام گفته‌اند، برگرداند به کسانی که رقیب سیاسی اش هستند درست نیست.

چه کسانی با دولت مخالفت می‌کردند؟ منظور امام به طور دقیق تر چه کسانی بود؟
منظور امام مخالفان موسوی بود. البته نه مخالفان موسوی، مخالفان دولت بود! امام با دولت آقای بازرگان چه می‌کرد؟ خود بازرگان در مصاحبه مهرماه 58 با اوریانا فالاچی، اعتراف دارد که همه کارهای ما در حال چالش با امام است اما امام در همان روزگار می‌فرمود با این دولت مخالفت نکنید و حمایت می‌کرد.

درباره بنی صدر چطور؟
امام چقدر از بنی صدر حمایت کرد!؟ امام از بنی صدر حمایت نکرد از رییس جمهور حمایت کرد! تا جایی که لازم بود و به صلاح بود حمایت کردند! به همان شیوه از موسوی حمایت نکرد از نخست وزیر دولت حمایت کرد! آقا هم همینطور است که امروز از دولت‌ها و رییس جمهورها به همان شیوه حمایت می‌کنند.

سرنوشت موسوی اما دست کم تا سال 88 با بازرگان و بنی‌صدر فرق داشت! در آن زمان هم مهمترین روزنامه کشور دستش بود و هم در حزب رسمی و اصلی کشور سمت‌های اجرایی بالایی داشت.

خب کسی با ایشان هیچ برخوردی نکرده است، آقای موسوی برای انقلاب یک سیلی هم نخورده است. افکارش قبل از انقلاب انقلابی نبود که. شاگرد پیمان بوده. کتابهایش التقاطی است. او و خانمش، زهرا رهنورد شاگرد پیمان بودند و افکار چپ غربی داشتند. جالب است آقای موسوی وقتی آمد و وارد شورای مرکزی حزب شد، چهره‌ای نبود! ایشان با آقای باهنر آشنا بود و از طریق ایشان وارد حزب شد و در حزب تحویلش گرفتند، صاحب قلم بود.

 

هم قلم خوبی داشت و دارد و هم بیان خوبی. بالاخره آمد و مسئول واحد سیاسی شد. اما در این واحد افکار موسسان حزب را ترویج نمی‌کرد، افکار خودش را ترویج می‌کرد. اینطوری در واحد سیاسی یک جزیره جدا درست کرد.

 

در حزب هم یک گروه 5 نفره گذاشتند برایش که مسایل سیاسی را این 5 نفر با ایشان همراهی کنند، بنده بودم و سعید اسلامی و آقای آیت و محمد آقای هاشمی و... اما ایشان میدان نداد و زیر بار نرفت. خب بالاخره دستور حزب بود و موسوی قبول نکرد. تا این که یک مرتبه برای وزارت خارجه مطرح شد. درباره این موضوع و روابط فی مابین در حزب بحث طولانی است و پیچیدگی‌های خاص تاریخ وجود دارد که اینجا همه اش را نمی‌توان گفت.


 اخبار سیاسی - ابتکار


ویدیو مرتبط :
صحبت های امام خطاب به دولت و مجلی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

محمد هاشمی: امام خمینی (ره) احزاب دولت ساخته را طرد می کردند



 

 مردمسالاری: محمد هاشمی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش نخست مصاحبه خود در مورد لزوم قانون مداری، حرکت مسوولان و تکیه آنها بر روی قانون محوری همچنین تحلیل اندیشه امام خمینی (ره) درباره حاکمیت قانون، در راس بودن مجلس و نقل تجربیات گذشته سخن گفته بود.

 

او در بخش پایانی گفت وگوی خود به سوالاتی در مورد تحزب، لزوم توسعه جامعه مدنی، مشکلات کنونی احزاب و چالش هایی که در شرایط کنونی پیش رو دارند، پاسخ داد. وی با اشاره به تحقیقی که در مورد تحزب انجام شده است، تاکید می کند که تحزب نه تنها با دین اصطکاک ندارد و اندیشه ای وارداتی نیست، بلکه درآیات و روایات مختلف بر مشورت، کار گروهی و جمعی تاکید شده است.

همچنین هاشمی دیدگاه تحزب را در اندیشه بنیانگذار انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می دهد که تشکیل حزب جمهوری اسلامی پس از دوره ای سخت و بحرانی و تشدید اختلافات در جامعه توسط بدخواهان نظام  دور اندیشی ایشان را نشان می داده است که بر حفظ وحدت در عین کثرت و وجود سلیقه های مختلف در جامعه تاکید داشتند.

وی بر این اعتقاد دارد که جامعه چند صدایی را پذیرفته و تلاش برخی برای ایجاد تک صدایی در بلند مدت نمی تواند سرانجام مثبتی داشته است. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید می کند که احزاب به عنوان دیده بانهای جامعه هستند که می توانند جلوی بسیاری از اشتباهات را با ارائه راهکار و نقد منصفانه بگیرند و برخوردهای قهری با تشکل ها نمی تواند چاره کار برخی افراد که به دنبال پنهان کردن کمبودها هستند، باشد.

با هم این گفت وگو را می خوانیم:

برخی بر این باورند که تحزب یک مفهوم و اندیشه ای کاملا وارداتی محسوب می شود که با گذشت چند دهه در ایران نهادینه نشده است; حتی طی چند سال اخیر پیشنهاد شد که بساط احزاب جمع بشود و فعالیت های پایگاه های موجود در مساجد جای آن را بگیرد، بفرمایید که در مبانی فکری اسلامی مفهوم حزب گرایی وجود دارد و چطور می توان چنین دیدگاهی را در جامعه نهادینه کرد؟

در آغاز باید شرح لغوی و مفهومی کلمه حزب را از نوع نگاه اسلام و سابقه آن در اسلام بیان کرد که آیا حزب و تحزب وارداتی است یا نه، کلمه حزب در کتاب های فرهنگ فارسی و عربی به معنای جماعتی از مردم، پیروان و هم مسلکان شخ، بهره و قسمت آمده است. راغب اصفهانی که پژوهش های گسترده ای را در این خصوص انجام داده است، در کتاب "المفر فی الفاظ القرآن الکریم"پا را از این فراتر گذاشته و می گوید: "حزب جماعتی است که در آنها شور و حماسه است". از این رو می توان گفت که اشتراک ها و تمایزها در واژه حزب نهفته است، زیرا باعث احساسات شورآفرین جماعتی در خصوص مساله ای می شود، از یکسو وجوه اشتراک و از سوی دیگر تمایز آنان با جماعتی دیگر می شود. برای باز شدن این موضوع کافی است که به احساسات گروه ها و دسته جات سیاسی و اجتماعی در آستانه انتخابات توجه کرد که اشتراک ها و بیش از آن، اختلافات سیاسی گروه ها را به هم نزدیک می کند که در ادبیات سیاسی به ائتلاف تعبیر می شود. کلمه حزب و مشتقات آن مانند حزبه، حزبین و احزاب 20 بار در قرآن کریم آمده است، نوع نگاه قرآن به حزب در چند نکته حائز اهمیت است که باید به آن پرداخت، اولا خداوند بر اساس معیارهای خاص احزاب را به دو نوع " حزب الله" در سه مورد ( آیه 56 سوره مائده و آیه 22 مجادله) و حزب شیطان در دو مورد (آیه 19 مجادله) تقسیم می کند و برای هر کدام ویژگی خاصی برمی شمارد. نپذیرفتن ولایت پیامبر(ص) غضب الهی نسبت به آنان و فراموشی خداوند، سه شاخصه پیروان حزب شیطان و پذیرفتن قیادت خداوند به برپایی خوبی ها و ارزش های الهی دو شاخصه پیروان حزب الله هستند. ثانیا اینکه کلمه حزب یکبار به شکل مثنی (آیه 12 سوره کهف) آمده است که این تثنیه نیز گویای بر حق بودن یک حزب و باطل بودن حزب دیگر است که احتمالا همان دو حزب مذکور بالاست. ثالثا در یازده مورد کلمه حزب به صورت جمع، یعنی احزاب (آیه 17 سوره هود، 36 رعد، 37 مریم، 20 از احزاب، 22 احزاب، آیات 11 و 13 ص، آیات 5 و 30 غافر و آیه زخرف) آمده است که اگر چه این آیات ناظر به کفر، انکار حق و ایستادگی مقابل اسلام به عنوان وجه اشتراک آنان هستند; اما می توان از آن به عنوان توجیه تعدد احزاب استفاده کرد.

به هرحال اگر چه الفاظ امت برای پیروان یک دین، به ویژه اسلام بسیار بالاتر از به کاری گیری لفظ حزب است; اما در نخستین تقسیم بندی اسلام تشیع و اهل سنت، با توجه به تعریفی که از حزب برای اشتراک فکری جماعات می شود می توان وجود این دو مذهب را به عنوان سابقه حرکت جامعه اسلامی به سوی حزب تلقی کرد، اما قداستی که در این دو واژه نهفته است، این تلقی را تکمیل می کند و باید این اصطلاح را در تقسیم بندی این دو مذهب به کار برد که اهل سنت به چهار شاخه مهم و تشیع به شاخه های فراوان مانند، اشاعره، معتزله، هفت امامی، زیدی ها، اثنی عشری ها و... تقسیم شده اند. اگر نخواهیم دین و آموزه های دینی را تا حد قبول آنها به عنوان حزب تنزل دهیم، در یک نگاه توجه به گروه های اجتماعی و سیاسی مانند سیاه جامگان، سرخ جامگان و بعدها سربداران و کمی نزدیکتر موتلفه اسلامی به عنوان احزاب و گروه ها اجتناب پذیر است.

یعنی شما معنی و حرکت تحزب را خارج از مفهوم اسلامی نمی دانید؟

دقیقا همین طور است، با توجه به مقدمه بالا اگر سیاست را مدیریت جامعه برای تحصیل مصالح مادی و معنوی بدانیم، در آن صورت در تعریف حزب باید گفت که حزب به گروهی از انسان ها اطلاق می شود که دارای تشکل بوده و در راستای تامین مصالح خویش تلاش می کنند. با این حساب نمی توانیم مقوله حزب را در مبانی اسلام وارداتی بدانیم. اما برداشت هایی که امروزه از این واژه در ادبیات سیاسی ملتها می شود، نشان از نوعی افتراق با نگاه اسلام است و شاید همین باعث شده است که واژه حزب در مبانی اسلام وارداتی تلقی شود. چون مفهوم نوین حزب که مولود توجه غرب به پارلمان است، ره آورد مدرنیته است و حداکثر پیشینه آن به دو سده اخیر برمی گردد و با حزب و قبیله درگذشته مطرح بوده است، تمایز اساسی دارد. با بسط سکولاریسم در غرب، حزب مقوله ای بود که هدف از آن پر کردن خلا» دین و کلیسا در جامعه غربی بود. با گسترش فرهنگ غرب در سایر کشورها بسیاری از مفاهیم از جمله حزب، که ناشی از مولفه های فرهنگ غرب بود، در سایر کشورها رواج یافت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مناقشه درباره مقوله فرهنگی غرب، از جمله حزب که آیا با ارزش ها و آموزه های دینی سازگار است یا نه، موافقان و مخالفانی را به خود جلب کرد. برخی حزب را به علت تعارض با آموزه های دینی نفی کردند و عده ای دیگر آن را پذیرفتند و گروهی معتقد به بازسازی آن براساس اندیشه های اسلامی شدند.

حزب در ایران به چه صورت و در چه شرایطی شکل گرفت و چرا با گذشت سالها هنوز نهادینه نشده است؟

حزب در ایران بر خلاف رخداد طبیعی آن در غرب، ناشی از سیطره طلبی فرهنگ غرب و تلاش منورالفکرها برای چالش کشیدن اندیشه اسلامی ظهور و بروز یافت. یعنی حزب و دیگر مولفه های فرهنگی مدرنیته در غرب یک پروسه بود و در ایران و کشورهای اسلامی پروژه، اما چون با عقاید و ارزشهای دینی در چالش بود هیچ گاه نهادینه نشد و سنت حزبی شکل نگرفت. باید بگویم حزب در غرب از پایین به بالا شکل گرفت، در حالی که در ایران و برخی کشورهای مشابه، از بالا به پایین شکل گرفت. از این رو خاستگاه حزب در دو گفتمان غرب و ایران اسلامی متمایز است. حزب در غرب در اندیشه کسب، حفظ و گسترش قدرت است و در فرهنگ اسلامی قدرت از اصالت برخوردار نیست. قدرت از اهداف میانی برای مسلمانان به شمار می رود که برای دستیابی و حفظ و گسترش آن تلاش فراوانی صورت می گیرد، اما در جهت آرمانها، رشد و تعالی معنوی و حفظ اسلام مورد بهره برداری قرار می گیرد. حزب در اندیشه معاصر غربی هیچ محدودیتی به جز منافع ملی را به رسمیت نمی شناسد و به نظر می رسد حزب در اندیشه اسلامی راهی درجهت عملیاتی ساختن اصول و قواعد دینی است. هدف حزب یافتن راهکارهای اجرایی احکام و دستورات دینی است و همواره در چارچوبی که به مثابه خط قرمز فعالیتهایش قلمداد می شود، فعالیتش را تنظیم می کند. از این رو حزب مولد راهکارهای اجرایی و اندیشه در چارچوب منافع ملی و احکام و قواعد اسلام است. حد و مرز آزادی آن در چارچوبی فرهنگی تعریف می شود.

با توجه به مطالبی که تا به حال گفتم، معلوم می شود که نمی توان برای وارداتی بودن و نبودن مفهوم حزب در مبانی اسلامی حکم کلی داد و در هر شرایطی باید اقتضائات را در نظر گرفت; البته چون فعلا حزب در نگاه جامعه شناسانه مساوی با سیاست شده است و سیاست هم به معنای رایج امروز مولود غرب است، خیلی ها حزب را در کشورهای اسلامی وارداتی می دانند، اما من می گویم آنچه که باعث قبول وارداتی بودن حزب در جوامع اسلامی است، حزب سیاسی است و نه حزب عقیدتی.

نهادینه شدن تحزب در کشورهای مختلف بر اساس چه ویژگی هایی صورت گرفته است؟

در کشورهایی که دارای نظام حزبی جا افتاده، هستند، احزاب به عنوان حلقه پیوند  میان منافع اجتماعی و نهادهای تصمیم گیری سیاسی عمل می کنند. خاستگاه فکری ایجاد احزاب در غرب به این اندیشه بود که در قدرت سیاسی نیز همچون ثروت می تواند به موضوع رقابت آزاد افراد و گروه های مختلف تبدیل شود. زیرا رقابت افراد و گروه های مختلف برای  مشارکت در حکومت و سیاست، بهترین شکل خود را در تشکل های سیاسی این افراد و گروه ها یافت. عده ای نیز شرایط اجتماعی و اقتصادی را عامل ایجاد احزاب می دانند; به این صورت که جامعه مدنی به میزانی از پیشرفت و پیچدگی رسیده باشد تا ضرورت پیدایش احزاب به عنوان نماینده علایق گوناگون پیش بیاید. از لحاظ تاریخی، خاستگاه نظام حزبی با رشد قانون اساسی و یا با جنبش گرایش به قانون اساسی ارتباط تنگاتنگی دارد.

در این شرایط رویکرد احزاب سیاسی در ایران سابقه دیرینه ای ندارد، عمرشان از عمر مجلس نمایندگی درایران کوتاه تر است و از زمان دومین مجلس شورای ملی بود که شکل گرفتند. پیش از مشروطه، استبداد مطلقه شاهان اجازه هیچ فعالیت و اظهارنظری نمی داد، مگر آنکه اشخاص از وابستگان دربار بودند.  اگر هم گروه هایی وجود داشت، گروه هایی سری بودند که به دور از چشم حاکمیت سودای تحول در ایران را داشتند.

کمی جلوتر بیاییم، مفهوم حزب در اندیشه امام(ره) دارای چه ویژگی هایی است؟

این سوال را به دلیل اهمیت به صورت مصداقی باید پاسخ داد. همین امروز می بینید که چگونه با وجود مستندات مصرحه از آثار غیرقابل انکار امام، عده ای به خود اجازه تفسیر بیانات ایشان را می دهند و در این باره آنقدر پیش رفته اند که یاران غار امام در طول 50 سال مبارزه وبیت امام را با توجه به برداشت های تحلیلی خود در خط امام نمی دانند و حتی شنیدم که یکی از همین نوظهوران سیاسی گفته است که اگر امام هم اکنون بود، شاید از خط امام ( البته خط امامی که ایشان تبیین می کند) منحرف می شد. چون می خواهم خدای نکرده ناخواسته کلامی برخلاف منظور امام راحل درباره حزب نگویم، تا جایی که می توانم و بضاعت علمی من اجازه می دهد، عینا سخنان امام را می آورم. ایشان مرد علم و نظر بودند; در فقه، اصول و کلام، فلسفه و عرفان به مقام استادی رسیده بودند و در تاریخ و ادبیات نیز در حد بالایی بودند. امام در سالهای مبارزه علیه رژیم طاغوت با تاسیس هیات های موتلفه اسلامی در منزل خود در آغازین روزهای شروع نهضت خود، صرف ساعتها وقت بررسی اندیشه های سازمان مجاهدین خلق که به عدم حمایت ایشان منتهی گردید، حمایت از یاران دیرینش در تاسیس حزب جمهوری اسلامی، قراردادن نماینده در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و ... به صورت علمی حزب را به رسمیت شناختند. بنیانگذار انقلاب در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی می فرمایند که از اول عالم تا حال، دو حزب بوده است، یکی حزب الهی و یکی حزب غیر الهی و شیطانی. آثار هر یک هم جدا بوده است و آنی که متعلق به الله بوده،چون مقصد خدای تبارک و تعالی است، به سوی او و در راه مستقیم است و آن که بر خلاف راه بوده که اکثریت هم با اینهاست، حزب شیطانی هستند.  در زمان خودمان هم حزب رستاخیز را دیدید که مقصدشان معلوم بود. انسان می تواند تشخیص بدهد که چه کاره است، البته گاهی حجاب ها مانع می شود که انسان بفهمد چه کاره است. آنها که در این راهند که راه پیدا می کنند، می توانند حجاب ها را پاره کنند و راه حزب الله را، بیابند از باب اینکه حزب الله الغالبون و حزب های دیگر هم که فرضا مدتی بمانند و دست و پا بزنند مغلوبند.

در اندیشه سیاسی امام تحزب امری جدای از حزب بازی است، ایشان به صراحت می فرمایند که در ظرف یک سال کمتر، دویست گروه در یک مملکت پیدا شد و دویست حزب اظهار وجود کردند، هر چه گروه ها زیادتر می شوند، اختلافات زیادتر می شود، اصل حزب بازی را به نظر من در صدر مشروطیت (انگلیسی ها) حزب را در ایران درست کردند; حزب بازی را برای همین درست کردند که نگذارند این ملت با هم آشتی کنند. این سخن ایشان البته در طرد حزب بازی است و تکثر احزاب به صورت منطقی آن را مورد تایید قرار می دادند; چنانکه در جمع اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فرمودند که اگر گروه ها مختلف باشند، ولی در امور عقیدتی و در اصول عقاید اسلامی تفاهم  داشته باشند، آسیب نمی بینند. درگیری در اختلاف آرا و عقیده است.شما باید کوشش کنید با گروه های دیگری که مسلمان هستند و استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را می خواهند تفاهم داشته باشید. شما با حزب  جمهوری اسلامی نزدیک باشد; مهم این است که مقصد، واحد باشد. هر چند از راه های مختلف به آن مقصد می رسیم و این اساس امور است و اگر اینطور نشود، منجر به درگیری می شود.

باید بگویم که امام بارها بر ضرورت مردمی بودن احزاب تاکید می کردند و احزاب دولت ساخته را مطرود می ساختند. در این خصوص می توان به اعلامیه مشهورایشان پس از تشکیل حزب رستاخیز اشاره کرد که ایشان فرمودند حزب به اصطلاح رستاخیز ملی ایران با این شکل تحمیلی، مخالف قانون اساسی و موازین بین المللی است و در هیچ یک از کشورهای عالم نظیر ندارد. حضرت امام حتی در خصوص مسائل داخلی احزاب نیز نکاتی دقیق عنوان کرده اند که بیانگر دقت به احزاب است.

این نکته را بگویم که امام خمینی تحزب صحیح را چنان ضروری می دانستند که پس از شهادت یاران قدیمشان در حزب جمهوری اسلامی، یکی از فواید این شهادت را اصلاح تفکر عموم مردم نسبت به حزب آنها معرفی کردند که البته خیلی خسارت به ما وارد شد; لکن خسارت در مقابل اسلام، یعنی ما مقصد و هدف داشتیم و هدف ما یک هدف الهی بود و روحی بود. افرادی را از دست دادیم که البته مهم بودند.

در مجموع از سخنان امام بزرگوار چنان بر می آید که ایشان با تحزب اسلامی که در جهت گسترش اسلام و نظامی اسلامی است و تا آنجا که به مرز تشنج و اختلاف کشیده نشود، موافق بوده و بلکه به آن توصیه کرده اند; ولی برابر احزاب و گروه هایی که مضر برای جامعه اند به صراحت به مخالفت پرداخته اند; امام کار حزبی را یک کار فرهنگی می دانستند.

در این مدت انحلال برخی از احزابی که سالهاست فعالیت سیاسی دارند را شاهد بودیم;آیا حزب کارگزاران نیز تحت الشعاع این مساله (انحلال احزاب) قرار گرفته است؟

حزب نهادی مدنی است که با نهادهای دولتی و عمومی تفاوت دارد و بسته های فعالیت یک حزب این است که نوعی پل ارتباطی میان مردم و مسوولان کشور ایجاد کند. برای این کار احزاب باید از چند ویژگی برخوردار باشند از جمله اینکه دارای رسانه اعم از روزنامه یا سایت به منظور اطلاع رسانی صحیح که در واقع یکی از وظایف  اصلی احزاب به شمار میآید، همچنین آزادی اظهارنظر داشته باشند; هرحزبی که تشکیل می شود، می خواهد در اداره کشور مشارکت داشته یعنی به عنوان مثال در مجلس نمایندگانی داشته باشد. اینها حقوقی است که در قانون اساسی بر آنها تاکید شده اما متاسفانه در شرایط فعلی، این حقوق برای همه احزاب چارچوب داری که در کشورمان فعالیت می کنند و براساس ماده 10 قانون اساسی به ثبت رسیده اند، یکسان اعمال نمی شود و این خود به نوعی تخلف از قانون است.

اگر حزبی، خطایی کرده باید به آن از طریق هیات منصفه و دادگاه رسیدگی شود، اما اگر تنها به زعم اینکه انتقادی کرده نام آن تخلف گذاشته شود، در مسیر قانون نیست و هرگونه عملکردی در این زمینه خلاف قانون است.

در همین ارتباط، فعالیت حزب کارگزاران تحت الشعاع قرار گرفت. روزنامه این حزب توقیف شد، پس از انتخابات، سه چهارنفر از اعضای اصلی آن بازداشت و محاکمه  شدند وحتی هنوز برخی در زندان هستند.

یعنی در واقع برخوردها سلیقه ای است و نه براساس قانون؟

بنابراین شرایط و بستر مناسب برای فعالیت حزب وجود ندارد، گاهی حزبی را می خواهیم که توجیه گر باشد. مانند احزاب قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مانند حزب رستاخیز، ایران نوین و غیره که در نظام اسلامی چنین جایگاهی برای آن تعریف نشده است، در قانون اساسی ما آمده احزاب باید بتوانند نقد و اظهارنظر کنند، بالاخره به عنوان مثال شرایط اقتصادی کشور مناسب نیست، یک حزب باید بتواند این موضوع را نقد کند یا درباره فلان قانونی را مجلس تصویب کرده باید بتواند سوال کند.

عملکرد دولت در این سالها نشان داده که اساسا رغبتی برای فعالیت حزبی  ندارد، چرا که اکثر احزاب را دخالت  در فعالیت دولت می دانند، آیا با توجه به ساختاری که در کشور ما وجود دارد، لزوم فعالیت حزبی احساس نمی شود؟

من قانون اساسی را قبول دارم. براساس قانون اساسی فعالیت احزاب آزاد است، ضمن آنکه تجربه دموکراسی در دنیا همین امر را اثبات می کند، زیرا جامعه ای که در آن نقدی  وجود نداشته باشد، مسوولان اجرایی خود را ایمن خواهند دانست و در این شرایط هر تخلفی ممکن است سر بزند; بنابراین لازمه سلامت در اداره جامعه  وجود احزاب چارچوب دار است. از سوی دیگر در مبانی اسلام و فروغ دین ما امر بر معروف و نهی از منکر به شدت تاکید شده است. در نهج البلاغه نیز حضرت امیر(ع) می فرمایند "کلکم  راع و کلکم مسوول عن رعیته" یعنی هم باید ناظر باشید و هم مورد نظارت  قرار بگیرید، دقیقا احزاب نیز همین کار را انجام می دهند و اگر انسان ها به کمال لازم که در ادبیات  دینی از آن به خودسازی نام برده می شود، نرسیده باشند، دوست دارند ستایش بشوند و از ریا بیشتر خوششان می آید، در این شرایط است که می گویند حزبی نباشد و نظارتی صورت نگیرد.

نظر حضرت امام(ره) در این زمینه چه بود؟

در سال  63 یا 64 که  ریاست سازمان صدا و سیما را بر عهده داشتم، در ماه مبارک رمضان مدیر اخبار به گویندگان گفته بود که به همین مناسبت، صورت خود را اصلاح نکنند و با ریش جلوی دوربین ظاهر شوید. همچنین مدیر رادیو اعلام کرده بود که در طول روز، موسیقی پخش نشود و فقط به شب اختصاص یابد. امام خمینی از این موضوع خبر دار شده بودند و مرا خواستند و گفتند من چنین چیزی شنیده ام; چرا می خواهید ریا و تظاهر را در جامعه گسترش دهید. مفسده این کار از تراشیدن ریش هم بیشتر است; با این که از نظر فتوا ایشان تراشیدن ریش را احتیاط واجب می دانستند، حضرت امام فرمودند " به مدیر رادیو هم بگو اگر موسیقی را حرام می دانید چه روز و چه شب، چه ماه رمضان و چه ماه های دیگر حرام است و چرا می خواهید این کارها را انجام دهید که بعد از آن مقدسین رهایتان نکنند؟

امام نسبت به این مسایل بسیار حساس بودند، هر گاه که احساس می کردند مسوولان از جاده اعتدال ارزش های اسلامی خارج می شوند، همه راجمع می کردند و شدیدا تذکر می دادند.

یادم هست یکبار مرحوم فخرالدین حجازی، در آن زمان نماینده مجلس بود در یک سخنرانی امام را به عرش برد، ایشان برخورد تندی در این زمینه کردند که چرا تملق می کنید؟ یا در یک مورد دیگر، نیروی هوایی، سرودی ساخته بود درباره امام که ایشان را ستایش می کرد و بت شکن می خواند،  ما هم از صداو سیما یکبار آن را پخش کردیم، ایشان من راخواستند و فرمودند دیگر این سرود را پخش نکنید و جلوی آن را بگیرید. امام نه روحیه تملق داشت ونه تظاهر، بر همین اساس من در ادبیات خود، ایشان را "عبدصالح" می نامم.

به بحث احزاب برگردیم، ما تجربه حزب جمهوری اسلامی  و حزب موتلفه، دو شاخه شدن جامعه روحانیت مبارز و ایجاد مجمع روحانیون مبارز را داریم و همین امر نشان می دهد تاکید امام بر لزوم چند صدایی و اختلاف سلیقه بود و در حال حاضر زمزمه هایی از تغییر قانون احزاب به گوش می رسد و پیش نویس آن هم آماده است آیا لزومی برای تغییر این قانون وجود دارد؟ برخی معتقدند همین قانون که در سال 61 نوشته شده کفایت می کند؟

بر اساس ماده 26 قانون اساسی، احزاب، جمعیت ها و انجمن های صنفی، سیاسی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دین شناخته شده، آزادند، مشروط بر اینکه اصول استقلال، آزادی و وحدت ملی موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند و هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت. داشتن اساسنامه و مرامنامه، التزام به قانون اساسی، رعایت موازین اسلامی و رعایت حدود آزادی افراد دیگر جامعه در مفاد قانون احزاب وجود دارد، حال باید دید که این پیش نویس بر اساس چه نگاهی نوشته شده است، آیا برای بسط و توسعه تحزب پیش می رود یا در جهت محدود کردن آن.

روندی که دولت در زمینه احزاب در پیش گرفته را چگونه ارزیابی می کنید؟

دو نگاه نسبت به احزاب وجود داشته و دارد. یکی اینکه حزب باید توجیه  گر اعمال دولتمردان باشد و دیگر اینکه احزاب نهادهای مدنی پل ارتباطی میان مردم و مسوولان هستند در این صورت باید نقادی کنند. به نظر می رسد این قانون جدید احزاب نگاه اول حاکم خواهد شد، البته نمی توان پیشگویی کرد. در عین حال پیش نویس این قانون باید به تصویب مجلس و شورای نگهبان برسد و نمی توان خیلی برخلاف قانون اساسی قانونی را تصویب کرد.... / مردمسالاری