اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

حسن داعی: اصلاح طلبان در سال 88 سوختند و از بین رفتند.



 

 

حسن داعی: اصلاح طلبان در سال 88 سوختند و از بین رفتند.

 

از سوی شبکه سلطنت طلب پارس مطرح شد؛

حسن داعی: اصلاح طلبان در سال 88 سوختند و از بین رفتند.

اصلاح طلبان مجبور هستند در انتخابات شرکت نمایند چون موجودیت آن ها وابسته به همین انتخابات است.

شبکه سلطنت طلب پارس در برنامه"یاران" به بررسی وضعیت اصلاح طلبان در انتخابات اسفند ماه پرداخت و موجودیت اصلاح طلبان را منوط به شرکت در انتخابات دانست نه تحریم.

"حسن داعی" کارشناس برنامه گفت: «اصلاح طلبان مجبور هستند در انتخابات شرکت نمایند چون موجودیت آن ها وابسته به همین انتخابات است. آن ها می دانند که رای نمی آورند فقط شرکت می کنند تا فشار چانه زنی را در درون سیستم بالا ببرند و در سیستم نفوذ کنند. اما اگر انتخابات را تحریم کنند به کلی از سیستم حذف خواهند شد. گرچه اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 سوختند و از بین رفتند.»

وی در ادامه افزود: «بعضی از اصلاح طلبان در توهم و خواب و خیال هستند که شاید بتوانند نفوذی در سیستم نمایند اما رقابت اصلی در انتخابات اسفند سال 90 بین طرفداران رهبری و اطرافیان احمدی نژاد است که اطرافیان احمدی نژاد در صورت پیروزی با غرب و آمریکا مذاکره خواهند کرد..../تحلیل:جام نیوز


ویدیو مرتبط :
حسن عباسی(حقوق شهروندی در ادبیات اصلاح طلبان)قبل از انتخابات 88

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رضا خاتمی: تدلیس که بدتر از تقلب است/ طلب اصلاح‌طلبان در سال 88 چه بود؟



اخبار,اخبار سیاسی,تقلب در انتخابات

 

اخبار سیاسی - رضا خاتمی: تدلیس که بدتر از تقلب است

 

در طبقه پنجم یكی از قدیمی‌ترین بیمارستان‌های دولتی ایران، دفتر كار كوچك برادر رییس‌جمهور پیشین ایران قرار دارد. بیمارستانی به‌شدت شلوغ با مردمی گرفتار بروكراسی اداری و هزینه‌های گران دارو و درمان. «محمدرضا خاتمی» كه رییس بخش كلیوی بیمارستان امام در مركزنشین تهران است، خودش می‌گوید كه این «توفیق‌اجباری» است. وقتی به بیماران و قشرهای مختلف اجتماعی در بیمارستان اشاره می‌كند، می‌خندد و به كنایه می‌گوید كه «آن‌وقت می‌گویند ما با مردم ارتباط نداریم، خودمان را جدا كرده‌ایم، من اینجا در دل مردم هستم».

 شاید همین مجال گرانبهای زندگی با دردهای مردم در ساختمان كهنه بیمارستانی باقدمت و پیاده بالا رفتن از پنج طبقه، وقتی كه آسانسور قدیمی به روال همیشگی خراب است، باشد كه محمدرضا خاتمی را پخته‌تر از همیشه نشان‌مان می‌دهد اما از بخت بد «بلوغ سیاسی اصلاح‌طلبان» كه در این گفت‌وگو نشانه‌هایش هویداست، زمانی سراغ آنها آمده كه سودای قدرت هم از خیلی از آنها رخت بسته است. بازی سیاست اما همیشه به یك‌سان نیست، شاید بخت اصلاح‌طلبی بار دیگر باز شود و اگر بار دیگر شاهین دولت بر شانه آنها بنشیند، دولت اصلاح‌طلب میراثی ماندگار از گذشته داشته باشد.

صبح‌تان به‌خیر، گزارش آقای روحانی را دیدید؟
بله، از اندك وقت‌هایی بود كه تلویزیون ایران را دیدم. ا‌ن‌شاءالله از این پس بیشتر هم بشود تلویزیون ایران را دید.

وقتی گزارش را شنیدید، واكنش‌تان چه بود، جا خوردید؟ فكر می‌كنید آمار و ارقامی كه آقای روحانی ارائه داد، حقیقت جاری كشور بود یا بخشی از بخشی گذشت و آمارها می‌توانست بدتر از این هم باشد، رییس‌جمهور بخشی را به شیرینی نگفت. انتظار داشتید كشور در همین وضعیت باشد یا بدتر از این وضعیت؟
فكر نمی‌كنم فعالان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی كه در جریان وضعیت كشور قرار دارند از این گزارش جا خورده باشند. احتمالا كمی روحانی را تحسین كرده‌اند، به این دلیل كه از بازگو كردن برخی واقعیت‌ها خودداری كرد چرا كه بخشی از آنچه وجود دارد به‌راستی تكان‌دهنده است. اگر اینها را روحانی می‌گفت شاید این نگرانی را در مردم ایجاد می‌كرد كه آیا اصلا می‌شود این همه خرابی را اصلاح كرد یا نه؟ در مجموع گزارش معتدلی بود و همه موردهایی كه باید گفته می‌شد، بیان نشد اما موردهای اساسی به ویژه در زمینه اقتصاد برای مردم بازگو شد و اگر در باقی زمینه‌ها هم اشاره داشت آقای روحانی می‌فهمیدیم كه خرابی در آن حوزه‌ها هم همین قدر است. من از این گزارش جا نخوردم و فكر می‌كنم برای اینكه ما توقعات خود را كنترل كنیم و بدانیم كه با این وضعیت كشور، سرعت رشد و پیشرفت تا چه میزان خواهد بود، گزارشی قابل‌قبول و منطقی بود.

‌ فكر می‌كنید كه بخش مهمی از این نابسامانی به وجود آمده در بخش‌های مختلف سیاسی و سیاست خارجی و اجتماعی و به ویژه در بخش اقتصاد مربوط به دولت نهم احمدی‌نژاد است یا دولت پس از نهم وی؟
ما وقتی بازتاب‌های این گزارش را در میان اصولگرایان می‌بینیم، خیلی جالب است كه همه آقایان دارند فرار به جلو می‌كنند و این گزارش را «انتقاد از عملكردهای دولت احمدی‌نژاد» می‌دانند، خب این كمی بی‌انصافی است چون در این نابسامانی‌ها تنها دولت آقای احمدی‌نژاد مقصر نبوده است، اركان و نهادهای دیگر قدرت هم در این شرایط تاثیر جدی داشتند. مگر زمانی كه آقای احمدی‌نژاد بر سر كار آمد، بیان نشد یا گفته نشد كه این دولت برنامه ندارد، ناكارآمد و چه و چه؟ مگر همین شرایط را خیلی‌ها پیش بینی نكردند. دستگاه‌های مملكتی، این سازمان‌های عریض و طویل حكومتی پس در این هشت سال چكار می‌كردند؟

 بنابراین در این وضعی كه امروز ایجاد شده است، باید منصف باشیم تنها آقای احمدی‌نژاد مقصر نیست بلكه بسیاری از اشخاص و اركان دیگری هم باید پاسخگو باشند. این روند از سال 84 شروع شد، روند هم تصاعدی بود، یعنی اگر مشكلات كم بود هر روز بیشتر و بیشتر شد و به اینجا رسید. طبیعی بود كه حوادث سال 88 به دلیل تكمیل كردن بی‌اعتمادی بین حاكمیت و جامعه ایرانی در تشدید این روند خیلی موثر بود و البته نتیجه سیاست‌های نابجای دولت در چهار سال اول هم در چهار سال دوم در مسائلی چون برنامه هسته‌یی، سیاست خارجی و... نمایان شد.

 

من این را یك حلقه به هم پیوسته می‌دانم و اگر حوادث سال 88 هم اتفاق نمی‌افتاد و همان دولت احمدی‌نژاد ادامه طبیعی می‌یافت، كماكان ما همین وضعیت را داشتیم چرا كه اداره كشور ما با عقل و تدبیر و برنامه انجام نگرفته بود و با چنین شرایطی هم وضعیت موجود برای هر كشور طبیعی است.

در گزارش آقای روحانی، یك نقطه خالی و یك حفره وجود داشت. در گزارشی كه داد تنها درباره اقتصاد و دستاوردهای اخیر دولت در پرونده هسته‌یی صحبت كرد. نگران جای خالی برنامه‌های دولت برای توسعه فضای باز سیاست داخلی نیستید؟
البته آقای روحانی خودشان هم منصفانه و هم فروتنانه اعلام كردند كه ما برای سیاست داخلی و برای مساله‌هایی چون مسائل فرهنگی هنوز فعالیت خاصی انجام نداده‌ایم و تنها كاری كه انجام گرفته برداشتن آن فضای امنیتی و مداخله‌گرایانه دولت در این حوزه‌ها بوده است. خود این هم دستاورد مباركی است...

‌ سایه فضای امنیتی از سر اصلاح‌طلبان و شما در جبهه مشاركت برداشته شده؟
باید انصاف داشته باشیم، فضای ویژه‌یی كه وجود داشت، امروز به فضای قابل قبول سیاسی تبدیل شده است. آن فشارها، آن تنگناها و آن مداخله‌گری‌هایی كه در فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و فعالان داشتند، كمرنگ شده اما آنكه بگوییم یك اقدام فعالانه و با برنامه‌یی وجود داشته برای رسیدن به این مسیر، هنوز شاهد آن نبوده‌ایم.

 خود دستاورد كنونی نتیجه 24 خرداد است؛ آنقدر 24 خرداد در جامعه پرطنین بوده كه خود به خود این دستاورد را برای كشور داشته است. البته آقای روحانی اهداف خیلی بلندی را برای توسعه سیاسی و فرهنگی تدوین و بیان كردند و برنامه‌هایی هم برای آن دارند كه امیدواریم شاهد عملی شدن و به اجرا درآمدن آنها باشیم، نه اینكه به خود فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی واگذار كنند. البته این نكته را از یاد نبریم كه باید واقع‌نگر بود. اگر فضای سیاسی و فرهنگی در دوران احمدی‌نژاد بسته شده بود این تنها به سبب دولت احمدی‌نژاد نبود بلكه قوه مجریه در آن دوران هماهنگ شده بود با دیگر ارگان‌ها و جریان‌ها در بستن فضا اما فشار اصلی در همان دوران هم روی فعالان، در حقیقت از سوی ارگان‌هایی به جز دولت بود، خب دولت احمدی‌نژاد هم با آنها همراهی می‌كرد. برای نمونه همین هیات نظارت بر مطبوعات را ببینید، سهم دولت در آن چقدر است، چند نفر آن را دولتی‌ها تشكیل می‌دهند؟

قوای دیگر و نهادهای دیگر به‌شدت بر این مسائل تاثیرگذارند. آنچه در 24 خرداد اتفاق افتاده، تنها تغییر قوه مجریه است و روی كار آمدن دولتی كه به آن سیاست‌ها اعتقادی ندارد و در پی این است كه رویه‌ها را تغییر دهد اما ما باید در انتظار بنشینیم تا ببینیم كه نهادهای دیگر تا چه میزان این پیام را دریافت كرده‌اند.

 

امیدواریم پیام 24 خرداد در این دستگاه‌ها هم كارآمد و تاثیرگذار باشد. البته نمی‌توان این را هم نادیده گرفت كه دولت در تقابل با نهادهای دیگر می‌تواند آنها را از مشی‌های تند و افراطی باز بدارد و با خود همراه و مشی آنها را تعدیل كند اما در هر حال این واقع نگری را باید داشت كه هنوز هم این قوا و سایر نهاد‌ها می‌توانند در راه توسعه فرهنگی چوب لای چرخ دولت بگذارند و اجازه ندهند آن چیزهایی كه به دنبال آنها هستیم، محقق شوند.

‌ به نظر می‌رسد، شما خوشبین هستید كه آقای روحانی در 200 روز آینده كه گزارش یك سال دولتش را می‌دهد، بخش بزرگی از فعالیت‌های خود را متمركز فضای داخلی كرده باشد...
200 روز چرا، ان‌شاءالله همین هفته بعد...

‌ این خوش‌بینی فكر می‌كنید كه المان‌های حقیقی هم دارد؟
بینید ساختن اقتصاد سخت است. در سیاست خارجی اعتماد‌سازی خیلی سخت است اما آزادی زندانیان سیاسی كار زیادی ندارد، با یك امضا شدنی است. البته گفتم كه این در اختیار دولت نیست اما تلاش و رایزنی‌های او می‌تواند منجر به این اتفاق‌ها شود. دولت به تنهایی نمی‌تواند ولی این را می‌تواند كه با تعامل سازنده با سایر نهاد‌ها و قوه قضاییه، همین مورد را شتاب دهد. شما فكر كنید كه آزادی زندانیان سیاسی تا چقدر فضای سیاسی كشور را تغییر می‌دهد، 180 درجه دگرگون خواهد شد.

همین كه آقای روحانی می‌گوید كینه نباشد، نفرت نباشد و دوستی و برادری باشد در عین حال كه رقابت باشد، ، با یك اقدام ساده تحقق پیدا می‌كند. بنابراین ما صبر داریم؛ حالا ده روز، صد روز، دویست روز، چهار سال. نخستین چیزی كه می‌خواهیم این است كه این فضا بسته نشود. توسعه سیاسی باید به دست خود فعالین سیاسی و نهادها و سازمان‌ها و احزاب انجام بگیرد، دولت تنها نقشی كه می‌تواند داشته باشد، این است كه سنگ جلوی پای آنها نیندازد.

 

دولتی كه اینجا می‌گویم، به مفهوم حاكمیت است كه نباید سنگ‌اندازی و كارشكنی كند. اگر همین عدم دخالت دولت كه آقای روحانی بیان كرد، در حوزه‌های فرهنگ و ورزش نباشد، به نظرم جامعه سیاسی ما هم این ظرفیت را دارد كه در راه توسعه سیاسی قدم بردارد. من می‌خواهم انتظارم را از دولت حداقلی كنم كه این دولت در این مسیر خیری برساند اما اگر به دلیل آرایش سیاسی موجود نتوانست خیری برساند، انشاالله شری هم نرساند.

جمله‌یی گفتید كه انتظار توسعه سیاسی از دولت داشتن نابجاست. فكر می‌كنید كه این نتیجه تجربه سیاسی اصلاح‌طلبان در این ?? سال است. به هر ترتیب توسعه سیاسی از محورهای اصلی دولت آقای خاتمی بود و آن زمان گفته می‌شد كه دولت متولی توسعه سیاسی است. حالا آن تجربه انگار اصلاح‌طلبان را واقعگرا كرده است.
ببینید من این تجربه را با توجه به تجربه ساختار قدرت در ایران می‌گویم وگرنه از دولت توسعه‌گرا حتما انتظار می‌رود كه توسعه سیاسی را هم در دستور كار خود قرار دهد. در همین دولت اصلاحات درست است كه شعارش توسعه سیاسی بود اما بیشترین دستاوردش در اقتصاد بود، در زمینه سیاست خارجی هم كه یك نتیجه درخشانی داشت.

 

وقتی به آرایش قدرت در ساختار سیاسی كشورمان نگاه كنیم، می‌فهمم موانع و سدراه‌ها را، با توجه به تجزیه و تحلیل ساختار حقیقی قدرت، خیلی انتظار نداشتم از این دولت. ما می‌گوییم كه نه حمایت مادی كنند، نه حمایت معنوی، من حداقل را گفتم، حداقل این است كه مانعی در راه ایجاد نكند، حالا اگر از نظر وضع قانون است، از نظر به وجود آوردن فضای امن است یا هر چه كه لازم دارد.

با توجه به اینكه 16 سال پیش اینقدر حداقلی فكر نمی‌كردید، می‌شود نتیجه گرفت كه اصلاح‌طلبان به بلوغ رسیده‌اند؟
آن‌ زمان هم بلوغ داشتند، نه اینكه الان دچار بلوغ شده‌اند اما می‌شود گفت كه واقعگراتر شده‌اند. اصلاح‌طلبان از آرمان‌هایشان دست نكشیده‌اند، آرمان‌های ما سر جایشان است اما برآورده شدن این آرمان‌ها نیازمند امكانات خاص خودش است. ما به این نتیجه رسیده‌ایم كه برای دستیابی به همه آرمان‌هایمان امكاناتی لازم است كه همه آنها در كشور ما وجود ندارد، بنابراین بیشتر با واقعیت‌ها سر و كار داریم، توقعات خود را محدود می‌كنیم، به این باور رسیده‌ایم كه باید قدم‌های كوچكی ‌برداریم. نمونه‌اش همین انتخابات 24 خرداد بود كه اصلاح‌طلبان خیلی حداقلی فكر كردند اما دستاورد خیلی خوبی هم داشت.

‌ اگر بخواهید در پرانتز جواب دهید، دولت آقای روحانی را شبیه دولت آقای خاتمی می‌دانید یا آقای هاشمی؟
هیچ‌كدام. دولت آقای روحانی دولت آقای روحانی است.

‌ از كدام اینها بیشتر ارث برده است؟
ببینید من فكر می‌كنم كه دولت آقای روحانی به واقعیت‌های جامعه ما توجه دارد و باید هم داشته باشد. این‌گونه كه فكر كنیم یك دولت تنها دولت توسعه اقتصادی خواهد بود، درست نخواهد بود. این هم كه بگوییم دولت توسعه سیاسی محض هم خواهد بود، این گونه نخواهد بود.

 

به نظر من آن شعار اصلی اصلاحات و دولت آقای خاتمی كه اصلاحات به معنای یك توسعه متوازن بود، مدنظر دولت آقای روحانی قرار دارد، تركیب كابینه هم این را نشان می‌دهد اما مساله مهم در این است كه اولویت‌های دولت كجاست. كشور در شرایطی است كه مردم از نظر اقتصادی و معیشتی بسیار در تنگنا قرار دارند بنابراین توافق همه عقلا بر این است كه دولت گام‌های نخست خودش را برای مهار تورم، افزایش رشد اقتصادی و اشتغال بردارد.

به نظر می‌رسد كه دولت متوجه این نكته هم هست كه بدون نیم نگاهی به توسعه سیاسی و اجتماعی، این توسعه اقتصادی هم روی نخواهد داد. جالب است كه آقای روحانی در تمامی سخنرانی‌های خود تاكید بر سخنان و آرمان‌های زمان انتخابات خود دارند و مداوم تاكید می‌كند كه من فراموش نكرده‌ام در حوزه سیاست چه گفته‌ام، در حوزه اجتماعی چه گفته‌ام.

 

ممكن است كه كمی تاخر و تقدمی داشته باشد، یك اولویت‌بندی حتما وجود دارد اما فكر می‌كنم رسیدن به كمی ثبات در سیاست خارجی و آرامش در اقتصاد در این شرایطی كه سیاست‌های اصلی اقتصادی دولت هم تدوین شده، این انتظار هست كه ما شاهد تحقق عملی وعده‌ها و برنامه‌های دولت در سیاست داخلی و حوزه‌های اجتماعی هم باشیم. در این مرحله هم ما باید در ابتدا شاهد فضا دادن به فعالان سیاسی و اجتماعی باشیم. دولت باید از این حق قانونی آنها دفاع كند تا بتوانند در عرصه سیاست و اجتماع بدون نگرانی‌هایی كه پیش از این وجود داشت، حرف خود را بزنند و فعالیت كنند.

اشاره كردید به تركیب كابینه، یك گرانیگاه جدی برای شناخت دولت كه البته مورد انتقاد برخی اصلاح‌طلبان هم هست. به این دلیل كه در كابینه ما ژنرال‌هایی تنومند و تكنوكرات اقتصادی داریم اما در بعضی وزارتخانه‌ها نگرانی‌هایی وجود دارد.
این یك قضاوت است درباره اشخاص و ممكن است خیلی‌ها این قضاوت را قبول نداشته باشند. ما اعتمادمان به خود آقای روحانی است، باید به این اعتماد كرد. آقای روحانی تنگناهایی دارند، مشكلاتی دارند كه برای عبور از این بحران كابینه‌یی لازم است و ممكن است این كابینه باب میل هیچ‌كس هم نباشد. اكنون همان‌گونه كه اصلاح‌طلبان از بخشی از كابینه انتقاد می‌كنند اصولگرایان هم از بخش دیگری انتقاد می‌كنند، حتی تندتر، می‌خواهند استیضاح كنند و نظیر اینها، برخوردها را دیده‌ایم. بنابراین باید به تدبیر و به درایت روحانی تكیه كنیم.

ممكن است كه درقبال برخی وزرا انتقادهایی وجود داشته باشد و من فكر كنم كه این چهره نمی‌تواند آن برنامه‌های مورد وعده آقای روحانی را اجرا كند اما نباید این نكته را فراموش كرد كه بیش از هر كسی خود آقای روحانی به موفقیت خودش علاقه‌مند است و هدایت و نظارتی كه بر اركان مختلف دولت خواهد داشت، ما را به جلو می‌برد. البته جای این وجود دارد كه به‌تدریج بحث شود كه در این توسعه همه‌جانبه، در حوزه‌های مختلف از دید دولت چه میزان توسعه نیاز است؟ برای نمونه اگر در حوزه اقتصادی باید 100 درجه پیشروی كنیم آیا در حوزه سیاسی هم نیاز به همان میزان پیشروی هستیم یا تنها ?? درجه پیشرفت نیاز داریم. خب خود?? درجه هم یك پیشرفت است. به نظرم نباید از پیشروی‌های محدود هم ناامید شد، باید به دولت فرصت داد.

شما افزون بر شخصیت حقیقی یك شخصیت حقوقی هم دارید. شاید متر و معیاری از این پرسش به دست آوریم. فكر می‌كنید كه برگزاری كنگره جبهه مشاركت كه منحل اعلام شده است، چند درصد این پیشرفتی است كه شما می‌گویید. اصلا جزیی از مطالبه حزبی شما از دولت آقای روحانی است یا نه و اگر این اجازه صادر نشد، آن‌وقت چگونه درباره كارنامه سیاسی دولت داوری می‌كنید؟
مطالبه ما از آقای روحانی دو چیز است؛ اول اجرای برنامه‌ها، هر كه می‌خواهد انجام دهد مهم نیست، تنها اجرای برنامه‌ها و دوم جایگاه رییس‌جمهور به عنوان مجری قانون اساسی است. این مطالبه جایگاه آقای روحانی را از جایگاه دیگر قوا بالاتر می‌برد و این اصل قانون اساسی حقی به وی می‌دهد كه در برابر انحراف قانون اساسی با راهكارهایی كه خودشان دارند، برخورد كند. ما این را می‌خواهیم، البته با آرامش، بدون تنش و بدون جنجال این باید دنبال شود. ما در جبهه مشاركت به دنبال این هستیم كه حق خود را بگیریم، به‌دنبال تنش‌‌آفرینی و ایجاد جنجال نیستیم. بر این باوریم كه حق ما پایمال شده اما این حق را از راه تعامل و گفت‌وگو نه‌تنها با دولت كه با دیگر اركان مختلف قدرت دنبال خواهیم كرد. بنابراین برگزاری كنگره جبهه مشاركت در این راستاست و اگر این مراسم برگزار شود، بی‌شك تاثیر بزرگی در راه توسعه سیاسی خواهد داشت، گام بزرگی است...

‌ و اگر برگزار نشود؟
ما به این فكر نیستیم كه باید به هر قیمتی، با تنش، با جنجال كار خود را پیش ببریم. می‌خواهیم تعاملی رخ دهد و البته در جریان همین رایزنی‌ها و تعامل به این نتیجه رسیده‌ایم كه احتمال برگزاری كنگره زیاد است.

‌ من می‌خواهم دریابم كه متر و معیار شما در سیاست چیست. در اقتصاد ما یك شاخص‌هایی داریم كه خب قابل اندازه‌گیری است، گرچه دستكاری در همان‌ها هم كار ساده‌یی است. این شاخص در فضای سیاسی چیست كه اگر این اتفاق بیفتد، می‌گوییم مثبت است و اگر اتفاق نیفتد، می‌گوییم یك عقبگرد است.
یكسری مسائل روزمره و كوتاه مدت داریم. من می‌گویم اگر كسی یك مقاله اعتقادی در روزنامه‌یی نوشت و آن روزنامه بسته نشد و آن فرد دستگیر نشد، فكر می‌كنم كه این گام مهمی در توسعه سیاسی است. اگر دیدم، فردی انتقاد كرد و خائن نامیده نشده، متصل به بیگانه خوانده نشد، فكر كنم كه این یك معیار خوبی است. اگر دیدیم كه دولت از انتقادها استقبال كرد و از مخالفان خود شكایت نكرد، بلكه به آنها پاداش هم داد، فكر می‌كنم كه اینها را می‌توان قدم‌های مثبتی دانست. اینها یكسری شاخص‌هایی است كه در زندگی روزمره می‌توان دید اما در درازمدت، نگاه ما به انتخابات است.

 اگر بشود انتخاباتی برگزار كرد كه همه كسانی كه واجد شرایط هستند، بتوانند در آن شركت كنند و احزاب در آن جایگاه خود را داشته باشند، به نظرم ما در راه توسعه سیاسی گام مهمی برداشته‌ایم. برگزاری انتخابات آزاد به این معنا نیست كه ما دیگر مشكل سیاسی نداریم اما نشان می‌دهد كه قطار ما در ریل افتاده و در نهایت می‌توان به جاهای خوبی رسید.

 

بنابراین در كوتاه‌مدت و میان مدت و درازمدت شاخص‌هایی داریم كه بخشی از آنها تا حدودی تحقق پیدا كرده و باید امیدوار بود كه مابقی هم به مرور رخ دهد. البته توسعه سیاسی در زمانی اتفاق می‌افتد كه همه نهادها با یكدیگر همراهی داشته باشند و به این نتیجه رسیده باشند كه توسعه سیاسی لازمه جامعه امروز ما است. اگر این توافق وجود نداشته باشد، ما اگر یك دولت توسعه‌گرای خیلی خوب هم داشته باشیم، با وجود قوه دیگری كه به این توسعه سیاسی باوری ندارد، می‌توان گفت همه رشته‌ها، پنبه خواهد شد.

‌ آنچه شما لیست كردید را می‌شود، سرلیست مطالبه اصلاح‌طلبان از روحانی قلمداد كرد یا چیزهایی از قلم افتاد؟
ما در شرایط كنونی مطالبه‌یی از دولت آقای روحانی نداریم، مطالبه ما برنامه‌های آقای روحانی و اجرای همان‌هاست. من شاخص‌های كلی توسعه سیاسی را گفتم. كه همه بتوانند در انتخابات آینده شركت كنند اما مهم قدم گذاشتن در این راه است. به نظر می‌رسد كه برنامه‌های آقای روحانی به‌گونه‌یی طراحی شده كه ما را می‌تواند در این مسیر به پیش ببرد. در نهایت مطالبه ما انجام برنامه‌های دولت است.

‌ اصلاح‌طلبان چقدر در پیروزی آقای روحانی نقش داشتند؟ چند درصد سبد رای وی برای اصلاح‌طلبان بود؟
نباید سهم‌خواهی كنیم، نمی‌خواهیم هم وزن‌كشی كنیم. مردم همه می‌دانند كه هر كسی چقدر وزن داشته، این چیزی نیست كه كسی بخواهد بگوید اصلاح‌طلبان تاثیر داشته‌اند یا نداشته‌اند. این بحث‌ها گذشته و مساله اصلی، نجات كشور است، این باید در اولویت باشد. هركسی در پیروزی آقای روحانی تاثیر داشته، دستش درد نكند، كار مثبتی انجام داده، كار خیلی خوبی كرده چون كشور را از سراشیبی نجات داده است، الان هم همین است، هر كسی كه می‌تواند به دولت كمك كند، باید كمك كند و ما باید از وی تقدیر كنیم. گفتم كه مهم نیست، اصولگرا در كابینه باشد یا اصلاح‌طلب بلكه مهم این است كه هركسی می‌آید بتواند برنامه‌های آقای روحانی را پیاده كند.

‌ ‌ با توجه به پاسخ قبلی و بحث‌های دیگر این‌گفت‌وگو، فكر نمی‌كنید كه اصلاح‌طلبان یك چك سفید برای آقای روحانی كشیده‌اند؟
اصلا این‌جوری نیست. ببینید ما مساله را اهم و مهم می‌كنیم. ما درك می‌كنیم كه كشور در چه شرایطی است. امروز روز مطالبات حزبی، روز مطالبات فردی و جناحی نیست بلكه امروز روز مطالبات ملی است. امروز منافع ملی ما كه به شكل جدی در خطر است، ما داریم بر این اساس از دولت پشتیبانی می‌كنیم. البته اگر احساس كنیم كه در جایی، اتفاقی در دولت افتاده كه مخل دستیابی ما به منافع ملی است یا روندی كه دولت دارد، زیان‌بخش به حال كشور است، آن ‌وقت حتما حرف خود را خواهیم زد. ما تجربه دولت آقای احمدی‌نژاد را داریم.

تجربه‌یی كه اصولگرایان چشم خود را به روی همه واقعیت‌ها بستند و چشم‌وگوش بسته از همه كارها و رفتارهای دولت احمدی‌نژاد تمام قد دفاع كردند و در برابر انحراف‌ها و خطاهای او حتی تذكری هم ندادند. این تجربه، تجربه بسیار گرانبهایی است. اصلاح‌طلبی دارای پرنسیب خودش است، دارای اصول و مطالبات خودش است و روی اینها كار می‌كند اما در شرایط كنونی، مساله اساسی ما نجات كشور است آن هم در همه حوزه‌های مختلف.

 

مساله اصلی این نیست كه ما در اقتصاد منهای 7/5 رشد منفی داشته‌ایم، در سیاست داخلی هم همین رشد منفی را داشته‌ایم، حتی شاید بیشتر. همه ما باید تلاش كنیم كه برسیم به صفر. من فكر می‌كنم كه در سیاست خارجی رسیده‌ایم به صفر، آقای روحانی گفته‌اند كه امیدواریم آخر امسال رشد اقتصادی هم به صفر برسد، خیلی خب، امیدواریم كه سیاست داخلی را هم به صفر برسانند. مفهومش این است كه فضای سیاسی داخلی از منفی 7/5 كه خیلی هم بیشتر منفی بوده، تلاش كنند، این را برسانند به همان صفر. این قابل تحقق است اگر اجزای دولت به شعارهای روحانی باور داشته باشند.

‌ پس اصلاح‌طلبان همچنان جزو فعالان كمپین «روحانی مچكریم» باقی می‌مانند؟
ما همراه مردم هستیم. اصلاح‌طلبان چشم‌های بیدار و گوش‌های شنوای مردم هستند. ممكن است برخی چیزها با تاخیر به گوش مردم برسد اما چشم‌ها و گوش‌های اصلاح‌طلبان كار می‌كند و با این مسائل روبه‌رو خواهند شد تا از راه تعامل با دولت مساله‌ها حل بشوند. ما به شكل انتقادی، و با ارائه راهكار با دولت تعامل خواهیم داشت، این‌گونه نیست كه هركاری كه دولت كرد بگوییم روحانی مچكریم!

‌ ‌ فكر می‌كنید كه ماه عسل دولت با نهادهای قدرت كی تمام بشود؟
ماه عسل معمولی، چند روزه!؟ ما امیدواریم كه همه این 4 سال ماه عسل باشد. به نظرم تمامی جناح‌ها وبه ویژه اصولگرایان به این نتیجه رسیده‌اند كه ادامه روند قبلی غیرممكن است. یك اقلیتی وجود دارد در آن سو كه البته این اقلیت قدرت هم دارد، اینها منافعی داشته‌اند و احساس می‌كنند كه آن منافع با این سیاست‌ها به خطر بیفتد. خب اگر عاقل باشند، باید به سود ملت و كشور از آن بگذرند. بخش اصلی اصولگرایان این وظیفه را دارند كه این بخش تندرو و افراطی درون خودشان را كنترل كنند.

 

به نظر می‌رسد تا حدی این اتفاق در حال افتادن است. بنابراین وقتی همه به لزوم تغییر رسیده‌اند، تنها كار ما این است كه با هم به گفت‌وگو و تعامل بپردازیم تا درباره شدت و سرعت و درجه تغییر به تفاهم برسیم. ممكن است ما بگوییم كه كشور 180 درجه منحرف شده بود، آنها ممكن است بگویند كه 90 درجه، خب ما جواب می‌دهیم كه بیایید همان 90 درجه‌یی كه قبول دارید را اصلاح كنیم. این لازمه ادامه این ماه عسل است.

‌ ‌‌ فكر نمی‌كنید كه به همین آسانی نیست. تجربه نشان داده كه وقتی منافع به خطر افتاد، همان نیروهای پرقدرت تندرو، بر بستر تابلوهای كاذبی سوار می‌شوند تا دولت را زمین گیر كنند.
ببینید، یك پایه‌یی باید باشد كه بنشینیم روی آن پایه دعوا كنیم. وقتی این پایه لرزان و در حال فرو ریختن است، دیگر دعوا بر سر منافع معنی ندارد، این نكته‌یی بود كه من گفتم. بخشی از اصولگرایان به این نتیجه رسیده‌اند كه این پایه به میزانی سست شده كه ما باید از خیلی چیزهایی كه فكر می‌كنیم درست است، بگذریم. اصلاح‌طلبان هم به همین نتیجه رسیده‌اند.



‌ ‌ اگر به ماجرای انتخابات 92 برگردیم. فكر می‌كنید، مسیری كه اصلاح‌طلبان پیمودند، درست بوده یا قابل مدیریت بیشتری هم بود؟
یك روند را می‌شود دو جور نگاه كرد. یكی روند گام به گام است، یكی دیگر هم نتیجه و محصول روند. خب اگر به محصول انتخابات 24 خرداد نگاه كنیم، می‌بینیم كه راه درست آمدیم، با وجود همه كاستی‌ها و اشتباه‌ها و عدم انسجام‌ها و... اما وقتی به محصول 24 خرداد نگاه می‌كنیم، به نظرم من اصلاح‌طلبان از20 ، 20 گرفته‌اند...
20  از20 !
در این مسیری كه آمدند، بله. به این دلیل كه شرایط كشور به گونه‌یی بود كه بیشتر از این نمی‌شد به دست آورد.

‌‌ یك دوره از یا هاشمی یا خاتمی به تحریم رسیدیم و باز دوباره شركت در انتخابات...
این‌ هم یكی از تاكتیك‌ها بود و تحریم هم هیچ‌وقت در آن مرحله‌یی كه شما به آن اشاره دارید، در دستور كار قرار نداشت. مساله این بود كه جامعه ما به یك دلسردی رسیده بود و امید به اصلاح و تغییر را از دست داده بود. اصلاح‌طلبان باید شوكی ایجاد می‌كردند كه این شوك به جامعه با تاكتیك‌های ویژه و موردی به وجود آمد كه اوج آن آمدن هاشمی بود. در نهایت موجی كه به وجود آمد، قابل انتقال به سبد رای كاندیدای واحد اجماعی بود، همان جوری كه پشت سر آقای روحانی قرار گرفت. همان ابتدا هم نظر ما این بود كه در انتخابات تنها و تنها با یك كاندیدای واحد البته در مرحله اول حداكثری و در مرحله بعدی كاندیدای اجماع شركت كنیم.

من فكر می‌كنم كه شما مسیر را از 24 خرداد به عقب می‌خوانید. بیایید از كمی قبل‌ترش آغاز كنیم مرورمان را. شب 27 اردیبهشت كه هاشمی ردصلاحیت شد، شخص شما چه احساسی درباره 24 خرداد داشت، فكر نمی‌كرد كه آن روز پای صندوق غایب است؟
ببینید با رد صلاحیت شدن آقای هاشمی یك فضای سردی در تمام اردوگاه اصلاح‌طلبان حاكم شد. نمی‌دانستیم باید چه كار كنیم. گروهی می‌گفتند شركت نكنیم، یك سردرگمی بزرگی به وجود آمد اما این منجر به این نشد كه اصلاح‌طلبان فردا به شور ننشینند كه راه چاره‌یی بیابند. وقتی ما ارزیابی كردیم و شورای مشورتی گردهم آمد، با جمع‌آوری خبرها از استان‌ها وشهرستان‌ها به این نتیجه رسیدند كه فضا برای اجماع و شركت بسیار مثبت است. البته باید اعتراف كرد كه در این راه نقش نیروهای شهرستان بسیار موثر بودند و فضای دلمردگی در تهران بسیار بیشتر از شهرستان‌ها بازتاب داشت.

می‌شود گفت كه حماسه 24  خرداد را نیروهای فعال شهرستانی آفریدند. وقتی نیروهای شهرستان فضای آنجا را منتقل كردند و در مركز به رهبران فشار وارد كردند كه فضا مثبت است منجر به این شد كه رهبران اصلاح‌طلب بتوانند تصمیم درست را بگیرند و با اجماع شركت كنند.

تا جایی كه من می‌دانم كه چهار نفر از شورای مشورتی هفت نفره تا روزهای آخر، هوادار عدم شركت بودند...
شورای مشورتی حتی پیش از آمدن آقای هاشمی به این نتیجه رسیده بود كه باید میان كاندیداهای دیگر به جز آقای خاتمی و هاشمی، یعنی بین عارف، جهانگیری، روحانی و دیگران یكی را انتخاب كنند. حتی سازوكارش را هم درست كرده بودند. آقای خاتمی كه گفت نمی‌یایم، اگر آقای هاشمی هم نمی‌آمد، شورای مشورتی البته حتما یك نفر را انتخاب می‌كرد از بین آقایان، البته اما این حماسه ممكن بود آفریده نشود.

 

این را هم بگویم كه من مدعی نیستم، همه آنچه در انتخابات رخ داد، برنامه‌ریزی شده بود از سوی ما، خیلی از بخش‌هایش هم امدادهای غیبی بود. اما دو، سه نكته اصلی داشتیم. عزم ماشركت در انتخابات بود، عزم ما شركت با یك كاندیدای واحد بود و تلاش‌شان برای آمدن با كاندیدای حداكثری‌شان بود.

شما عضو شورایی بودید كه نظر نهایی را داد. زمانی كه چند روز مانده به انتخابات به این نتیجه رسیدید كه روحانی بماند و مورد پشتیبانی خاتمی و هاشمی قرار بگیرد و نظر نهایی را به این دو منتقل كردید، نگران آبروی این دو نفر نبودید؟ نگرانی نداشتید كه اعتبار سیاسی آقایان را هزینه فردی كنید كه انتخابات را می‌بازد؟
هیچ‌كس نمی‌توانست صددرصد پیش‌بینی كند كه چه اتفاقی می‌افتد اما به قولی پرچم‌های پیروزی از دور نمایان بود، البته كمی هم مبهم بود كه این پرچم‌ها به سود چه كسانی بالا می‌رود. ما به این نتیجه رسیده بودیم كه پیروزی كاندیدای اصلاح‌طلبان به شرط برگزاری یك انتخابات سالم و درست، قطعی است، هر كاندیدایی كه باشد، البته به شرط اینكه یك كاندیدا باشد. نشانه‌هایی از درون حاكمیت به ما رسید كه این انتخابات به اینگونه خواهد شد. بنابراین برداشت ما هم از همه ظرفیت‌ها این بود كه شركت در این انتخابات به ریسكش می‌ارزد. این را هم مدنظر داشتیم كه اگر در انتخابات كاندیدای پیروز نداشته باشیم، خب به جایش یك برنامه پیروز داریم.

البته من فكر می‌كنم تمام اصلاح‌طلبان بعدازظهر جمعه متوجه شدند كه آقای روحانی می‌تواند پیروز بشود.
این‌جوری نیست...

یعنی شما پیش از جمعه پیش‌بینی پیروزی آقای روحانی را كرده بودید؟
من گفتم، ما مطمئن بودیم كه اگر انتخابات با معیارهای قانونی، درست و سالم برگزار شود، پیروزی ما قطعی است. دوم اینكه از روزهای قبل خبرهایی از سوی حاكمیت به ما رسید كه در این انتخابات، حوادث سال 88 اتفاق نخواهد افتاد، ما مطمئن نبودیم اما امیدوار بودیم كه به نتیجه‌یی كه می‌خواهیم برسیم.

از دوشنبه این خبرها شدت گرفت و بر امیدواری‌ها افزود. به تدریج وقتی جلوتر آمدیم، در سه‌شنبه و چهارشنبه دیگر خیلی امید پیروزی فزونی گرفت. آن روزها دیگر تنها نگرانی این بود كه این بازی شطرنج به هم بخورد. اینجایش را دیگر توكل كردیم به خدا.

تصمیمی كه منجر به حذف آقای عارف شد تا چه میزان درست بود؟
اینها گذشته است... ما به این نتیجه رسیده بودیم كه باید با یك كاندیدا شركت كنیم. وقتی قصه صلاحیت‌ها تمام شد، دو نفر بیشتر نمانده بودند؛ آقای روحانی و آقای عارف. درست است كه آقای روحانی از ابتدا گفته بود كه اصلاح‌طلب نیست اما صحبت‌ها و برنامه‌ها و مواضعی كه گرفته بود، در عمل نشان می‌داد كه برنامه، برنامه‌یی اصلاح‌طلبانه و بسیار خوب است. بنابراین بی‌انصافی بود كه ایشان در درون جبهه اصلاحات معرفی نشود ولو اینكه خودشان آن بیان را داشتند.

 

گفتم كه بحث ما بر سر منافع ملی بود. ما ناچار بودیم میان این دو، یكی را انتخاب كنیم. یك حالت داشت كه تمایل شخصی را دخالت دهیم، یكی با آقای عارف رفیق‌تر است، یكی با آقای روحانی، یكی را نزدیك‌تر به اصلاحات می‌دانیم و چیزهایی از این قبیل. برای این‌كار باید درون جبهه اصلاحات بین نخبگان رایزنی می‌شد كه نتیجه‌اش هم معلوم نمی‌شد. یك راه دیگر هم این بود، میان اینها كه مناظره‌هایشان را كرده‌اند، حرف‌های‌شان را زده‌اند، سفرهای‌شان را رفته‌اند، نظرسنجی شود و به مردم واگذار شود، با یك روش كاملا علمی. در 10 استان ما رای‌گیری كردیم میان مردم عادی كه كدام یك رای می‌آورند. خب تفاوت اینجا آنچنان قابل توجه نبود...

‌ در حدود یك درصد...
نه بیشتر از یك درصد بود. تفاوت زیادی نداشتند اما به هر روی این یك معیاری است برای ما. معیار دیگری نداشتیم كه بشود همدیگر را با آن قانع كرد. ما تجربه سال 84 را داشتیم كه اگر انتخاب كاندیدای اصلح را به افراد خاص و خودشان واگذار كنیم، هیچ‌وقت كسی قبول نمی‌كند كه من نسبت به دیگری ارجح نیستم. همین یك درصد هم خودش ملاك است، مجبور بودیم كه به این اعتنا كنیم. این فصل‌الخطاب ما شد.

 

البته این را مطمئن بودیم كه این 5 درصدی یا 10 درصدی كه مردم گفتند رای می‌دهیم، مربوط به زمانی است كه پشتیبانی آقایان خاتمی و هاشمی نباشد. وقتی آنها آمدند وسط، آن موجی كه اصلاح‌طلبان در سه ماه به تدریج ایجاد كرده بودند، پشت سر كاندیدای واحد ایجاد شد. من اینجا بگویم كه اگر كاندیدای ما آقای عارف هم بود، همین اتفاق می‌افتاد اما ما مجبور بودیم كه بین این دو، یكی را انتخاب كنیم، یكی را انتخاب می‌كردیم!؟ معیار ما نظر مردم بود.

‌ ‌ مدیریت آقای عارف برای اصلاح‌طلبان آسان‌تر نبود؟
اینها دیگر ملاك‌های شخصی است. خب اصلاح‌طلبان جریان‌های مختلفی هستند و دیدگاه‌های خودشان را دارند. حتی در شورای مشورتی آقای خاتمی كه رای‌گیری می‌شد، نه عارف و نه روحانی، هیچ كدام برتری غالبی بر یكدیگر نداشتند، اگر آنجا یك برتری وجود داشت، شاید یك سری می‌گفتند كه دیگر نظرسنجی هم نكنیم.

 

بسیاری از اصلاح‌طلبان شناخته شده، هزینه داده، مورد قبول و مورد احترام، اصلاح‌طلبان پایدار در ستاد آقای روحانی بودند، خب گروه دیگری هم طرفدار عارف بودند. اگر بحث نظر شخصی من باشد، ممكن است یك چیز را بگویم، اگر منظور جریان اصلاحات باشد، كه باید برآیند همه نیروها را داشت. این جریان هم تندرو دارد و هم كندرو، همه جور داریم، به‌راستی یك نظر كلی درنمی‌آمد از دل جریان اصلاحات كه كدام را باید انتخاب كنیم پس رای مردم شد فصل‌الخطاب.

‌ شما به عنوان كسی كه در این مناقشه تا آخرین لحظه‌ها هم حضور داشتید، به نظرتان اگر رای شورای مشورتی آقای عارف بود، آقای روحانی هم از رای آقای هاشمی پیروی می‌كرد و حاضر به كناره‌گیری می‌شد؟
والله من نه در ستاد آقای روحانی بودم و ملاقاتی جز یك نیم ساعتی پس از پیروزی 24 خرداد با وی نداشتم. اطلاعی ندارم كه آن‌وقت چه اتفاقی می‌افتاد. من فكر می‌كنم كه اگر مبنای منطقی داشته باشیم، هر دو هم می‌پذیرفتند و این مبنای منطقی، رای مردم شد. حالا هم كه خوب شد دیگر آخرش. نشان می‌دهد كه مسیر را درست آمدیم.

‌24 خرداد را ادامه كدام یك از دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری می‌دانید؛ 2 خرداد یا 23 خرداد؟
بیشتر شبیه دوم خرداد است.

‌ به چه دلیلی، اعلام نتیجه!؟
به این دلیل می‌گویم كه دوم خرداد كه باید شرایط كشور را مقایسه كنیم. در آن سال هم ما به ویژه در سیاست خارجی بحران‌های بزرگی داشتیم. انتخابات آن سال، برون‌رفتی از آن بحران‌ها بود اما انتخابات 22 خرداد، بحران‌های كشور را عمیق‌تر كرد. این انتخابات 24 خرداد، باز مرحله مهمی بود برای آغاز مسیری كه كشور را از این بحران‌ها نجات دهد.

‌فكر می‌كنید اگر 22 خرداد، برنامه اصلاح‌طلبان نتیجه می‌رسید، می‌شد جلوی این روند تخریب را گرفت؟
قیاس بگیرید. اكنون گفته می‌شود كه اگر این دولت از بهترین افراد استفاده كند، هیچ مانعی هم سر كارش نباشد، 4 سال دیگر ممكن است ما به سال 22 بازگردیم، خیلی هم همین را بعید می‌دانند.

ما در سال 88 در شرایطی بودیم كه تخریب‌های بسیاری انجام گرفته بود اما بحران‌های كنونی را نداشتیم. درآمد‌های نفتی ما هنوز بالا بود، تخریب‌ها وسعت نداشت و در سال 88 ما می‌توانستیم جلوی سوءمدیریت را بگیریم. اگر آن زمان برنامه اصلاح‌طلبان اجرایی می‌شد امكان داشت كه از نقطه‌یی كه اكنون در آن هستیم، جلو‌تر می‌بودیم و حتی بخش‌هایی از سند چشم‌انداز برآورده می‌شد. كشور این فرصت را از دست داد.

 اصلاح‌طلبان می‌خواهند سال 88 را به عنوان یك طلب همیشگی از نظام با خود داشته باشند یا از آن عبور می‌كنند؟
اصلاح‌طلبان در همان سال 88 از طلب‌شان گذشتند. طلب ما این بود كه زندان و حصر و اینها نباشد. ما طلب‌مان این بود این كارها نشود، طلب‌مان این نبود كه بیایند ما را وزیر و وكیل كنند. می‌گفتیم ظلم را باید كم كرد. اگر هم طلبی وجود داشته باشد، مردم پاداش اصلاح‌طلبان را در 24 خرداد دادند، بنابراین امروز اصلاح‌طلبان از هیچ كس طلب ندارند، هیچ ادعایی ندارند و حتی در شرایط كنونی كه بخشی از حقوق اولیه آنها هم گرفته شده، باز راضی هستند و صبوری می‌دارند و پایداری می‌كنند و پیش می‌روند. به این دلیل كه احساس ما بر این است كه باید خیلی از حقوق خود بگذریم چرا كه منافع ملی ما در خطر است.

تدلیس انتخابات كه آقای حجاریان گفت، پالسی از سوی اصلاح‌طلبان برای همین عبور از سال 88 بود یا دیدگاه شخصی‌اش؟
تدلیس را كه اگر كسی بفهمد، بدتر از تقلب است (با خنده). همه اینها به این معناست كه باید تاریخ را بخوانیم و پند گیریم، نه اینكه در تاریخ بمانیم و كینه‌ورزی كنیم و بخواهیم انتقام‌گیری كنیم. اصلاح‌طلبان به بیان‌های مختلف و در راس همه آقای خاتمی، مساله گذشت را بیان كرده‌اند و این پیام‌شان بود كه سال 88 یكی از اتفاق‌های مهم و تلخ در تاریخ جمهوری اسلامی و تاریخ این كشور است اما گذشته است.

 

گذشته است نه این معنا كه ما نباید از آن پند بگیریم و آن را فراموش كنیم باید از آن پند بگیریم، درس بگیریم تا آن اشتباهات بار دیگر تكرار نشود. من ممكن است بگویم طرف مقابل اشتباه كرده، آنها هم بگویند كه من اشتباه كرده‌ام، خیانت كرده‌ام، ایراد ندارد. ما نمی‌خواهیم نظرات یكدیگر را عوض كنیم اما مهم این است كه برگی ورق خورده، همانند تمامی برگ‌هایی كه ورق خورده است. هرچند آن حوادث خیلی مهمی بود اما باید با درس گرفتن از آن سال، مسیر جدیدی را پیگیری كنیم.

فكر می‌كنید كه تلاش اصلاح‌طلبان برای عبور از گردنه 88 ، با مرافقت و موافق موسوی و كروبی هم همراه است؟
بی‌تردید همین گونه است. براساس اطلاعاتی كه من دارم هر دو این بزرگواران، آقایان موسوی و كروبی، از شرایط پیش‌ آمده خشنودند، از شرایط خودشان ناراضی‌اند اما گفته‌اند كه از شرایط به وجود آمده در 24 خرداد راضی هستند.

فكر كنم این دیگر پرسش آخرم باشد. امروز با چه كسی گفت‌وگو كردم؛ با یك دبیركل مستعفی یك حزب منحل‌شده كه اپوزیسیون داخل كشور به‌شمار می‌آید یا یك اصلاح‌طلب وفادار به چارچوب نظام!؟
(فكر می‌كند) من این فرصت را داشته‌ام كه وقتی به زور نه تنها از حكومت كه از سیاست‌ورزی هم كنار زده شده‌ام؛ بیشتر روابط اجتماعی‌مان را تقویت كنم. بنابراین من الان كه اینجا نشسته‌ام، یك انسان عادی در این جامعه هستم كه یكسری تجربه‌ها و دانش و تحلیل‌های خاص خودم را دارم، خودم را عضوی از همین جامعه عادی كشور می‌دانم. من با مردم ضعیف، فقیرترین قشر كشور، دانشجویان، اساتید، كارمندان و... در اینجا برخورد دارم كه همه‌شان برشی از جامعه ایران است و از طبقه خاصی هم نیست.

 

با این وجود، به هر حال روابط سیاسی خودمان را هم دارم، حزب‌مان را هم داریم و قانونی است، هیچ ایرادی هم بر فعالیت آن نیست، گرچه ما به دنبال تنش نیستیم و می‌خواهیم با گفت‌وگو و تعامل مشكلات را از سر راه ‌برداریم. یك اراده‌یی سیاسی بر سر راه فعالیت حزب است كه فكر می‌كنیم با گفت‌وگو می‌شود آن را دنبال كرد و ما این مساله را دنبال می‌كنیم. شما گفتید كه اصلاح‌طلبان به بلوغ رسیده‌اند، فكر می‌كنم ما نسبت به آن سال‌ها، پخته‌تر شده‌ایم. من خوشحالم كه یك فرصت بادآورده‌یی برای من به وجود آمد كه شكل جدیدی از تعامل با جامعه ایرانی را تجربه كنم.

مردم، اینجا چقدر شما را می‌شناسند!؟
متاسفانه، مریضان همه من را می‌شناسند، اگر هم نشناسند، یكی بالاخره معرفی می‌كند.

به آقای خاتمی هم سلام می‌رسانند!؟
حالا كه خیلی زیاد، دیگر آن ترس امنیتی هم برداشته شده است. البته دیدن و گفت‌وگو با من، شاید خیلی واقعی نباشد اما من این را دو سال پیش به آقای خاتمی گفتم كه از هر صد نفری كه مرا می‌بیند، 10 نفر مخالف شماست، بد می‌گویند، نفرین می‌كنند و نظیر اینها اما 90 تای دیگر، نگران وضع موجودند و از شما می‌خواهند كه كاری كنید و شما را قبول دارند. البته در این 90 درصد هم متفاوت است نظرها، برخی می‌گفتند باید بیا‌یند و كاری كنند، برخی می‌گفتند نمی‌ذارند كاری كنند. البته گفتم كه برخوردها با من كمی غلو شده است، شاید ملاك واقعی جامعه ایران نباشد.

حال آقایان موسوی و كروبی را هم از شما می‌پرسند؟
حتما! هر كس ما را می‌بینید و می‌شناسد، حال آنها را از ما می‌پرسد كه ما هم می‌گوییم، مثل شما از آنها خبر نداریم.

اخبار سیاسی - روزنامه شرق