اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
جمهوری اسلامی: منتقدان روحانی،چرا دربرابرسخنان احمدی نژاد که مورد تمسخردنیابودسکوت کردند؟/انتقاد رسالت از روحانی:منتکشی از سوی چه کسی بوده اوباما یا روحانی؟
روزنامه جمهوری اسلامی: منتقدان روحانی،چرا دربرابرسخنان رئیس جمهورقبلی که موردتمسخردنیابودسکوت کردند؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت:
*این روزها اعتراض به مکالمه تلفنی رؤسای جمهور ایران و آمریکا در آخرین لحظات سفر دکتر روحانی در نیویورک، به خبر اول رسانههای جناح افراطی و موضوع مهم سخنان عناصر وابسته به این جناح تبدیل شده است.
*خوشبختانه تاکنون رئیسجمهور و دستیاران ایشان و هیچیک از اعضای دولت یازدهم به این برخوردهای منفی اعتراضی نکرده و حداکثر بعضی از آنها به دادن توضیحاتی درباره ماوقع اکتفا کردهاند. این خویشتنداری رئیس و اعضای دولت قابل تقدیر است و درست با همین روش است که میتوان سیاستهای اعتدالی را محقق ساخت.
*از اعتراضات باید استقبال شود و هیچکس نباید معترضین را طرد نماید یا کار آنها را خارج از چارچوب و دور از هنجارهای مورد نظر نظام جمهوری اسلامی بداند. اصولاً یکی از اهداف روی کار آمدن دولت یازدهم اینست که فضای نقد را باز کند و زمینه را برای اعتراض و اظهارنظرهای مخالف فراهم سازد.
*اگر کسی حق نداشته باشد و یا جرأت نکند به دولت آقای روحانی اعتراض کند و عملکرد شخص رئیسجمهور را نقد نماید، چه فرقی میان این دولت و دولتهای نهم و دهم میتوان یافت؟
در دولتهای نهم و دهم، روال این بود که رئیسجمهور در یک برنامه پربیننده تلویزیونی به مخالفان خود تهمت بزند، اهانت کند و نسبتهای نادرست به آنها بدهد ولی متهمان درحالی که به دروغ متهم شدهاند حق دفاع از خود را نداشته باشند و رسانه ملی نیز هرگز به آنها اجازه دفاع از خود را ندهد. همین رویه در سطح جامعه رواج یافت و افراطیون هرچه میخواستند میگفتند و میکردند و هیچیک از کسانی که آماج حملات آنان قرار میگرفتند حق دفاع از خود را نداشتند.
* تجدید رابطه با آمریکا و مقدمات مربوط به آن قطعاً از مصادیق سیاستهای کلان است و به همین دلیل، در این زمینه حرف آخر را باید از رهبری شنید و تکلیف رابطه با آمریکا را تصمیم ایشان تعیین میکند.
* رئیسجمهور روحانی، قبل از سفر به نیویورک و در ایام حضور در نیویورک بارها اعلام کرد درباره مسائل این سفر دارای اختیارات کامل است. از آنجا که این سخن رئیسجمهور با تکذیب رهبری مواجه نشد، روشن است که درست است و آنچه وی انجام داده در چارچوب اختیاراتی بود که داشت.
*خوشبختانه، معترضان همگی در زمره کسانی هستند که خود را پیروان ولایت معرفی میکنند و حتی معتقدند اعتراضاتشان نیز در راستای حمایت از ولایت و رهبری است.
اگر آنها در این ادعای خود صادق هستند، باید عدم تکذیب سخنان رئیس جمهور، که به معنای تأیید آن از ناحیه رهبری یا لااقل عدم مخالفت ایشان است، را مورد توجه قرار دهند و در برابر آن ایستادگی نکنند. البته نقد منصفانه به ویژه در مورد چگونگی برخوردها، امری طبیعی است و کسی نمیتواند این حق را از مخالفان سلب نماید، اما رعایت اعتدال در نقد و اعتراض، انتظار به جائی است که از آنان میتوان داشت.
* اگر مخالفان بخواهند دست از افراط بردارند و اهل اعتدال باشند، باید به نقاط قوت سفر رئیسجمهور و اقدامات برجسته وی نیز توجه کنند. پیشنهاد طرح "جهان علیه خشونت و افراطی گری" و طرح موضوع مهم و حساس "ائتلاف برای صلح" در برابر "ائتلاف برای جنگ" در سخنرانی رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل، منطق کوبندهای بود که توانست تمام توپخانههای تبلیغاتی آمریکا، اروپا و صهیونیسم بین الملل را که همواره ایران را با چهرهای خشن و جنگجو معرفی میکردند از کار بیاندازد و خود آنها را به عنوان منشأ جنگ افروزی و خشونت و افراطیگری زیر سؤال ببرد.
این سخنرانی را که همه هیأتها در آن حضور داشتند با سخنرانی رئیسجمهور سابق که برای صندلیهای خالی صحبت میکرد مقایسه کنید و به این سؤال پاسخ بدهید آیا این سخنرانی مایه عزت ملت ایران و نشان دهنده قدرت و منطق نظام جمهوری اسلامی نبود؟
در این سخنرانی ادعای مدیریت جهان توسط رئیسجمهور ایران مطرح نشد، کاری که رئیسجمهور سابق کرد و مورد بیاعتنائی و ریشخند قرار گرفت ولی دکتر روحانی با منطق قوی، مدیریت جهانی را نقد کرد و به سران کشورها راهکار مدیریت صحیح را نشان داد.
*معترضان همان کسانی هستند که از 8 سال قبل تاکنون شاهد رفتارهای غیرمتعارف رئیسجمهور سابق بودند که به رئیسجمهور آمریکا نامه نوشت ولی جوابی دریافت نکرد. در سفر آخر خود به نیویورک بارها به بیانها و زبانهای مختلف برای ملاقات و مواجهه و مذاکره با دولتمردان آمریکائی اعلام آمادگی کرد ولی با بیاعتنائی مواجه شد و در یکی از سفرهایش به آمریکا در سیاسیترین شورای متعلق به دولت آمریکا شرکت کرد و هیچ سخن مؤثری نگفت و نشنید، این حضرات اینها را دیدند ولی هیچ عکس العملی نشان ندادند و اعتراضی نکردند و حتی به تحسین او نیز پرداختند!
دفاع روزنامه رسالت از عملکرد احمدینژاد در پرونده هستهای و نقد به دوران حضور روحانی در دبیری شورای عالی امنیت/ منتکشی از سوی چه کسی بوده اوباما یا روحانی؟
روزنامه رسالت در سرمقاله خود به قلم کاظم انبارلویی نوشت:
1- یک هفته پیش از سفر آقای روحانی به آمریکا، رویترز و نیویورکتایمز از قول سخنگوی کاخ سفید و مشاور امنیت ملی اوباما خبر دادند دولت اوباما به نتانیاهو پیغام محرمانه داده است که مطمئن باشید در مذاکرات با ایران هیچ امتیازی نخواهیم داد و تحریمها را هم لغو نخواهیم کرد.
جانکری که از سوی اوباما مأمور به حل و فصل مناقشات آمریکا شده است نیز پس از مذاکرات 1+5 و گفتگو با ظریف، فهرستی از مطالبات غیرمنطقی و غیرقانونی آمریکا را بیپرده مطرح کرد و بدون آنکه بگوید آمریکاییها در ازای این مطالبات چه امتیازی به ایران میدهند، با همین اباطیل سر و ته مصاحبه را جمع کرد.
او گفت: اقدامات عملی ایران برای اعتمادسازی میتواند شامل دسترسی سریع بازرسان به تأسیسات فردو، امضای پروتکل الحاقی، توقف داوطلبانه غنیسازی در حد بالا و... باشد.
لبخند همیشگی بر لبان آقای ظریف در مذاکرات میتواند دو تفسیر داشته باشد؛ یکی بیخیالی درمورد مطالبات طرف مقابل و اصرار ایران بر دیدگاههای خود به این مفهوم که آنها کار خود را میکنند، ما هم کار خود را، لذا در این گذر زمان پروسه دستیابی ایران به دانش صلحآمیز هستهای فرآیند زمانی خود را طی میکند و به این بگومگوها توجه ندارد.
یکی هم اثبات عدم صداقت آمریکاییها پس از 8 سال و تأکید روی مواضع آشتیناپذیر ملت ایران با دولتمردان دروغگو و قلدر آمریکا!
8 سال پیش که آقای روحانی و همکارانش پرونده هستهای یا بهتر بگویم پرونده عادیسازی روابط ایران با غرب و بویژه آمریکا را در دست داشتند، تمام اقدامات اعتمادساز را انجام دادند اما غربیها قدم به قدم جلو آمدند، امتیاز گرفتند و امتیازی ندادند. دولت نهم و دهم که آمد محکم به دهان آنها کوبید و فرآیند غنیسازی را تا ورود قهرمانانه ایران به باشگاه اتمی جهان عملیاتی کرد.
اکنون دولت و ملت ایران در موضع بالاتر و اقتدار قرار دارند. ظهور این اقتدار در رونمایی نیات بدخواهانه آمریکاییها مهم است. لذا بار دیگر، هم برای ملت ایران و هم ملتهای جهان روشن خواهد شد؛ اولاً: دولت ایران در برابر خواستهای نامشروع طرف مقابل کوتاه نخواهد آمد. ثانیاً: آمریکاییها هنوز آدم نشدهاند که بشود بهعنوان یک طرف قابل اعتماد به آنها تکیه کرد، لذا ترک مخاصمهای در کار نیست.میشود روی خندههای آقای ظریف از این دو زاویه هم حسابی باز کرد.
2- آمریکاییها اشتیاق زیادی به گفتگو با ایرانیها نشان دادند. از پیش معلوم بود به این موضوع، نیاز ضروری دارند. لذا رسماً به گفته خانم سوزان رایس مشاور امنیت ملی کاخ سفید در همان ابتدای ورود روحانی به آمریکا تمایل اوباما برای ملاقات با رئیسجمهور کشورمان را اعلام کردند اما آقای روحانی نپذیرفت. با توجه به نفرت افکار عمومی ایران نسبت به رئیسجمهور آمریکا و چارچوبهای مأموریت آقای روحانی در نیویورک، این عدم پذیرش معقول و قابل تحسین و قابل پیشبینی بود.
اما در دقیقه 90 آمریکاییها کار خود را کردند، بنا به قول آقای روحانی هنگامی که وی نیویورک را ترک میکرد، تلفنی از کاخ سفید به صدا درآمد و اوباما پشت خط بود. طبیعی بود بیپاسخ گذاشتن آن قدری اخلاقی نمینمود. در تلفن حرف تازهای غیر از گفتگو و نطقهای رسمی در سازمان ملل مبادله نشد و حاوی نکته جدیدی نبود جز عذرخواهی آقای اوباما از ترافیک خیابانهای نیویورک!
همین جناب سرکار خانم سوزان رایس که مبتکر ملاقات روسای جمهور دو کشور بود که مقبول نیفتاد بلافاصله آمد و گفت: تماس از سوی ایرانیها بوده است! ما به رئیسجمهور خودمان اطمینان داریم لذا در اینکه آمریکاییها دروغ گفتهاند هم شک نداریم. این اتفاق نشان میدهد که در مذاکرات 1+5؛ اولاً روی صداقت آمریکاییها اصلا حساب باز نکنیم. ثانیاً وعدههایی را که هنوز هم از آن رونمایی نکردهاند، جدی ندانیم.
اینکه دو طرف ابا دارند بگویند منتکشی از سوی چه کسی بوده است، نشان میدهد افکار عمومی نسبت به نفس این تماسها و نوع گفتگوها حساس است. در ایران یک نفرت همیشگی از جنایات و حقکشیهای آمریکا وجود دارد.
در جهان اسلام دوستداران ایران و اسلام و انقلاب اسلامی به این گفتگوها حساسند و دوست ندارند ایران فریب وعدههای توخالی آمریکا را بخورد. آن سوی معادله هم ملت آمریکا مشکلی با ملت ایران ندارد. اما لابی صهیونیستی به شدت به این مسئله حساس است. نتانیاهو نان سیاسی خود را در روغن دشمنی آمریکا با ایران میزند و میخورد، دولت رژیمصهیونیستی را با همین جیره غذایی به عنوان یک دولت جنایتکار و تبهکار تغذیه میشود و از مردم سرزمینهای اشغالی رای میگیرد.
لذا اوباما در توضیحات خود در باب این مکالمه میگوید ما طرف اسرائیلی را توجیه کردیم. وی گفته؛ این کار را با نتانیاهو هماهنگ کرده بود!
معلوم است این تماس یک کار شرافتمندانه نبوده است لذا هیچ یک از طرفین گفتگو مسئولیت آن را که چه کسی اول زنگ زد نمیخواهند بپذیرند.
گوشهای از این حساسیت را میتوان هنگام ورود روحانی به تهران و شعار مرگ بر آمریکا و گله برخی از کسانی که به فرودگاه برای استقبال رفته بودند، بهخوبی دید.
3- گفتگوها فعلا پایان یافته و تا دور جدید چند روزی فاصله داریم. آنچه ردوبدل شده یک مشت حرف و تعارف بوده است. با آنکه طرف ایرانی از حرف هم فراتر رفته، قدری هم عمل کرده اما طرف آمریکایی در حوزه عمل وارد نشده و حتی یکی از تحریمها و یا تهدیدها را تخفیف هم نداده یا متوقف نکرده است. یعنی هنوز جوهر امضای هرساله رئیسجمهور آمریکا مبنی بر تجدید تحریم، خشک نشده است.
هر انسان عاقل و منطقی که ناظر بر این گفتگوهاست، منتظر این است ببیند نتیجه این گفتگوها بر توقف تحریم یا برداشتن برخی از تحریمها چیست؟
لذا راستیآزمایی جدید آمریکا روی این نکته متوقف است که آنها برای ترک مخاصمه با ملت ایران چه اقدامات عملی میکنند بنابراین مهمترین شاخص توفیق در گفتگوها و ارزیابی مذاکرات، کاهش تحریمهاست. اینکه اشتون گفته است 12 ماه طول میکشد که نتایج معلوم شود، نشان میدهد سیر و سلوک آنها در دور جدید گفتگوهای 1+5 با ایران تغییر نکرده و در بر پاشنه قبلی میچرخد.
اگر پاسخ نرمش ایران را با "وعده نقد" ندهند زمان واکنش "قهرمانانه" ایران هم فرا میرسد. دولت و ملت ایران نشان دادهاند برای چنین پاسخی تردید نمیکنند.
دیپلماسی خارجی ایران در این مقطع، ظریفکاریهای دقیقی دارد. به همین دلیل وزیر خارجه ایران با همین نام همه نبوغ دیپلماتیک خود را برای تحقق حقوق ملت ایران باید بهکار گیرد.
کار دولت و دیپلماتهای آن شبیه حرکت در میدان مین است. اگر دقت نکنند هر لحظه ممکن است فاجعهای رخ دهد. ملت ایران تاب زورگوییهای آمریکا را ندارد و بیش از 35 سال است با استبداد جهانی میجنگد، اگر لازم باشد تا ابد این کار را ادامه میدهد اما زیر بار باجخواهیهای آمریکا نمیرود. آمریکا باید تسلیم اراده ملت ایران شود و از سنگاندازی در راه پیشرفت و ترقی کشور بویژه پیشرفتهای علمی در فناوریهای نوین، دست بردارد.
ویدیو مرتبط :
طنزمایه ای به روحانی و احمدی نژاد در حضور حسن روحانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از احمدی نژاد و حمایت از روحانی/احمدینژاد چنان درباره پرهیز ازتخریب سخن گفت...
روزنامه جمهوری اسلامی:
احمدینژاد چنان درباره پرهیز ازتخریب سخن گفت که گویی مروج حفاظت ازحرمتها بوده
* آقای احمدی نژاد در مراسم تجلیلی که دیروز رئیس رسانه ملی برای وی برگزار کرد، چنان درباره ضرورت پرهیز از تخریب سخن گفت که گوئی خود همواره مروج حفاظت از حریمها و حرمتها بوده و هرگز به تخریب هیچکس اقدام نکرده است!
رئیس دولتهای نهم و دهم در سخنان دیروز خود در سالن همایشهای صدا و سیما گفت: "همه باید مراقبت کنیم که خدای ناکرده تخریبها، توهینها، افترا و کتمان حقیقت و تحریف حقایق و قضاوتهای ناعادلانه و خلاف گوییها وارد ادبیات سیاسی ما نشود".
آقای احمدی نژاد این مطلب را درحالی به زبان آورده که در 8 سال گذشته بسیاری از شخصیتهای انقلابی و خدوم توسط وی تخریب شدند و اظهارات سراسر تهمت وی در مناظره تلویزیونی انتخابات 88 و خس و خاشاک نامیدن معترضان ادبیات سیاسی ایران را دچار بیماری کرده است.
روزنامه جمهوری اسلامی:اگرکس دیگری رئیسجمهور شده بود بازنمایندگان برای وزرای دولت بعدشرط میگذاشتند؟
*در خبرها بود که چند تن از نمایندگان مجلس، دست به کار اقدامی شدهاند که بیتعارف، بوی مانعتراشی در راه معرفی دولت و تشکیل کابینه جدید، از آن استشمام میشود. طرح مذکور که در پوشش لزوم تخصص و تجربهگرایی در بالاترین سطوح دستگاه اجرایی ارائه شده، هر چند از ظاهری معقول و با وجاهت برخوردار است ولی از عقبهای کاملاً جناحی و اهدافی در جهت سنگ اندازی در گامهای اولیه تشکیل دولت جدید بهره میبرد.
دست اندرکاران این اقدام هر چند سعی کردهاند پوشش اولیهشان، خالی از اشکال باشد ولی طرحی را که پخت و پز نموده اند، شبهاتی را یدک میکشد که در مجموع، نشان دهنده در پیش گرفتن رویهای غیردوستانه از سوی برخی نمایندگان در آغاز راه دولت جدید است. فلسفه اصلی ارائه این طرح، معلوم نیست حاکمیت تخصص و تجربه باشد.
*تنظیم کنندگان این طرح در نظر دارند تا قبل از 12 مرداد که زمان آغاز کار دولت جدید است، آنرا به تصویب نهایی مجلس و سپس به تأیید شورای نگهبان برسانند.
*سؤالی که علاوه بر چرائی علت تعجیل و شتاب زدگی، در ارائه این طرح به چشم میخورد و ذهن هر مخاطبی را درگیر میکند، اینست که اگر آراء مردم، فرد دیگری را برای ریاست جمهوری رقم میزد، آیا باز هم این طرح مجال ارائه مییافت؟ چگونه است که در 34 سال گذشته، به ویژه در 8 سال اخیر، چنین الزامی در انتخاب وزرا و چینش اعضای کابینه وجود نداشته است؟
سازمان دهندگان این طرح کجا بودند وقتی که در دولتهای گذشته، تخصص، مورد استهزا قرار میگرفت و افرادی با آرای همین نمایندگان در وزارتخانههایی کلیدی جا میگرفتند که فاقد هرگونه دانش و تجربه مورد نیاز بودند؟ سکان وزارتخانههای کلیدی و حساسی در دولت نهم و دهم در اختیار افرادی بود که فاقد شاخصهای لازم تخصصی و مدیریتی بودند و حتی در مورد بعضی وزارتخانههای کاملاً تخصصی، کمتر از یک فرد عادی اطلاعات داشتند و برنامههای پیشنهادی آنها برای گرفتن رأی اعتماد را نیز دیگران نوشته بودند.
*قطعاً مخالفان این طرح ضربتی، به دنبال تثبیت و تأیید عدم احراز تخصص و تجربه در اعطای مناصب، بویژه پستهای حساس و کلیدی نیستند ولی اعتقاد دارند که واکنش تحریکی و تعجیلی اخیر برخی نمایندگان، نمیتواند چاره مشکلی باشد که 34 سال در بالاترین حد تصمیم گیری و اجرا، در میان دولت و مجلس وجود داشته و اکنون با نگاهی نه چندان خیرخواهانه به دنبال پیچیدن نسخه آن هستند. قدر مسلم اینست که اقدام اخیر چند تن از نمایندگان مجلس برای تغییر نحوه بررسی رأی اعتماد وزیران، حاوی پیام مناسبی به رئیسجمهور منتخب نیست و نشانی از خیرخواهی در آن مشاهده نمیشود./خبرآنلاین