اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
جرثقیل های مرگ برای 2 اعدامی
روباه سیاه و یك مرد افیونی از دو جرثقیل مرگ و روی طنابهای سفیدرنگ به دار مجازات آویخته شدند. در این مراسم مرد افیونی فریاد میزد كه تنها باید روباه سیاه اعدام شود و وی مجازاتی جز زندان نباید داشته باشد.
روباه سیاه
به گزارش ایران پائیز سال 89 ماجرای توطئه مرد روباهصفتی كه در نقش مأمور پلیس، شركت برق و اداره آب به در خانههای طعمههایش در شهر رباط كریم میرفت و زنان تنها را با تهدید قمه و چاقو تحت آزار و اذیت قرار میداد، به پلیس گزارش شد. كارآگاهان رباط كریم برای یافتن ردی از این مرد شیطانصفت دست به تحقیق زدند و زنان آزار دیده را تحت بازجویی گرفتند و دریافتند وی با معرفی خود به عنوان مأمور، وارد خانهها میشده و با خونسردی كامل و مناسب دیدن موقعیت، نقشه از پیش طراحی شدهاش را اجرا میكرد. پس از آن نیز دست به سرقت طلا، جواهرات و پول آنان میزد. كارآگاهان برای ردیابی این تبهكار كه به خاطر فریبكاریهایش و اقدام شوم خود لقب «روباه سیاه» به خود گرفت، اجرای گشتهای نامحسوس در نقاط خلوت شهر رباط كریم را در دستور كار خود قرار دادند و پس از چندین هفته تعقیب و مراقبتهای شبانهروزی موفق شدند وی را در اجرای آخرین توطئهاش دستگیر كنند. در بازجویی از روباه سیاه كه «علیرضا» نام داشت، وی به آزار و اذیتها و سرقت از طعمههایش اعتراف كرد. بدین ترتیب با اعترافات وی و شكایت 4 تن از زنان آزاردیده، پرونده پس از صدور حكم به دادگاه كیفری استان تهران ارسال شد و روز 9 مردادماه سال گذشته 5 قاضی شعبه 75 دادگاه رأی به اعدام وی دادند و سرانجام روز 30 بهمن ماه قضات دیوان عالی كشور نیز حكم اعدام در ملأ عام را تأیید كردند.
مرد افیونی
در رسیدگی به پرونده مرد افیونی، مأموران مبارزه با مواد مخدر در جریان فعالیتهای گسترده باند قاچاق مواد مخدر در اسلامشهر و شهریار قرار گرفتند. تجسسهای پلیس نشان میداد كه اعضای این باند با جاساز كردن مواد مخدر در بدنه كامیونها و تریلرها و در پوشش محموله روغن، آنها را از مرزهای جنوبی به اسلامشهر و شهریار انتقال میدادند. بدین ترتیب و با فعالیتهای ویژه مأموران، سرنخی مهم از سه شبكه این باند به دست آمد و در عملیاتی ضربتی، رئیس باند افیونها به نام «مظفرالدین» دستگیر شد و در بازرسی از مخفیگاهش، یك تن و 100 كیلوگرم تریاك به دست آمد. این تبهكار به اتهام شركت داشتن و حمل 2تن و 12 كیلوگرم تریاك و تهیه یك تن و 100 كیلوی دیگر به حبس ابد و شلاق و به دلیل تهیه و توزیع افیون به اعدام در ملأ عام محكوم شد. حكم وی در روز 19 آبان ماه سال 88 از سوی دادستانی كل كشور صادر شد و در روز 31 تیرماه 89 به تأیید قضات دیوان عالی كشور رسید.
سحرگاه اعدام
ساعت 5 صبح سحرگاه 8 تیرماه جمعیتی نزدیك به هزار تن در میدان آزادگان شهر رباطكریم دقیقاً روبهروی كلانتری مركزی پشت داربستهای آهنی كه حصار دور دو جرثقیل بود و دو مجرم باید از آن به دار آویخته میشدند، حلقه زدند و اندك اندك به جمعیت آنان افزوده شد. از پسر 6 ساله گرفته تا پیرزن و پیرمرد 70 ساله جزو تماشاچیان بودند.
عقربههای ساعت 5 و 42 دقیقه را نشان میداد كه چشمان حاضران به دو مرد اعدامی افتاد كه در میان بیش از 30 مأمور بدرقه میشدند. همهمهها به سكوتی عجیب تبدیل شد. این دو اعدامی شب را در بازداشتگاه كلانتری بودند و با پای پیاده به محل اعدام انتقال یافتند. روباه سیاه كه پاهایش در زنجیر و دستانش دستبند خورده بود با دیدن جمعیت و طناب داری كه از جرثقیل خاورها آویزان بود از ترس پاهایش به زمین میخكوب شد. نگاهش به زمین دوخته شده بود و گویی به گذشتهاش میاندیشید.
هیچ حرفی نمیزد و نگاهش به زمین و گاهی به طناب سفید دار بود. در سوی دیگر مظفرالدین با داد و فریاد میگفت كه مستحق اعدام نیست. وی میگفت كه همانند روباه سیاه به كسی تجاوز نكرده است كه اعدام شود و اگر كسی هم باید مجازات شود مرد شیطانصفت است و وی به خاطر قاچاق باید در زندان بماند!
چند لحظهای مانده بود كه مراسم مجازات آغاز شود كه خبرنگار شوك روزنامه با روباه سیاه مصاحبهای كرد. از گذشتهاش پرسید و از زمانی كه طعمههایش را تحت آزار و اذیت قرار میداد و آیا فكر میكرد كه اینگونه مجازات شود!
«علیرضا» كه انگار از ترس لبانش به هم دوخته شده بود با صدای بسیار آرامی كه به زحمت شنیده میشد گفت خودش هم نمیداند چرا دست به این كارها زده و اشتباه كرده است و خودش را مستحق اعدام میداند. وی در پاسخ به سؤال خبرنگار شوك كه آیا درخواستها و التماسهای زنان جوان را به یاد دارد، افزود: وقتی مردم را دیدم، ناخودآگاه چشمانم لحظاتی به دنبال آنان در جمع حاضر میگشت تا التماسشان كنم كه رضایت بدهند تا اعدام نشوم ولی هنگامی كه به یاد گریهها و التماسهایشان در آن روزها افتادم سرم را به زیر انداختم.
وقتی مرد شیطانصفت به پای چوبهدار نزدیك میشد به نماینده اجرای احكام گفت:« میشود تخفیفی به حكم من داده شود و من به حبس ابد محكوم شوم؟!»
پس از لحظاتی آیاتی از كلام الله مجید تلاوت شد و سپس نماینده اجرای احكام متن كیفرخواست و رأی صادر شده را برای حاضران خواند و اشارهای نیز به سوابق دو مرد اعدامی كرد. 10 دقیقه به 6 صبح مانده بود كه مأموران بدرقه مردان اعدامی را به بالای خاور جرثقیل دار هدایت كردند، سكوت عجیبی در میدان حكمفرما بود و فقط صدای زنجیر پابند آنان به گوش میرسید. مأموران روباه سیاه و مرد افیونی را به بالای بشكههایی كه به جای چارپایه برای این مراسم تهیه شده بود انتقال دادند. در ادامه طنابهای دار بر گردن آنان انداخته شد و پس از محكم شدن گره طنابها به دستور دادیار اجرای احكام بشكهها از زیر پای آنان كشیده شد و همزمان با جان دادن اعدامیها مردم ندای الله اكبر سر دادند.
با گذشت 40 دقیقه روباه سیاه و مظفرالدین از بالای دار به پائین آورده شدند و پس از معاینه پزشك جنایی اجساد آنان در كاور مخصوص گذاشته و به پزشكی قانونی انتقال داده شد.
پشت صحنههایی از مراسم اعدام
* زنی در پشت حصارهای آهنی كه گفته میشد همسر مرد افیونی است با دیدن صحنه اعدام «مظفرالدین» بیهوش شد.
* مرد افیونی از داخل كلانتری تا پای چوبه دار اعدام مدام ادعای بیگناهی میكرد و روباه سیاه را مستحق اعدام میدانست و حتی بالای دار نیز با فریاد اعتراض خود را نشان میداد.
* در اقدامی مدرنتر به جای چارپایه یا صندلی از بشكههایی كه برای ساخت دوغاب در ساختمانسازی استفاده میشود به كارگیری شد.
* خبرنگاران برخلاف اعدامهای گذشته با برخورد مناسب پلیس به راحتی در محوطه مراسم به تهیه گزارش مشغول بودند.../ tabnak.ir
ویدیو مرتبط :
سقوط جرثقیل و مرگ وحشتناک اپراتور آن
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جنایت مرد قهوه خانه دار بر سر ذغال / نجات مرد اعدامی از مرگ
جنایت مرد قهوه خانه دار بر سر ذغال / نجات مرد اعدامی از مرگ
صاحب یک قهوه خانه که در جریان درگیری بر سر ذغال قلیان مرتکب قتل شده بود با رضایت اولیای دم از مجازات مرگ نجات یافت.
حوادث - به گزارش مهر، در این پرونده حمیدرضا 26 ساله متهم است 29 شهریور سال 89 در جریان یک درگیری در یافت آباد پسر جوانی به نام علی را به قتل رسانده است. درجلسه محاکمه متهم که بهمن سال گذشته در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: متهم که دارای سابقه کیفری می باشد در جریان درگیری در مقابل یک قهوه خانه که متعلق به خودش بوده است، دست به این جنایت زده است حال با توجه به اعترافات متهم به قتل بازسازی صحنه جرم و گزارش پزشکی قانونی تقاضای کیفر قانونی را دارم.
سپس اولیای دم با حضور در جایگاه اظهار داشتند: فعلا برای متهم تقاضای قصاص داریم تا در آینده در این خصوص تصمیم نهایی خود را بگیرم.
قاضی همتیار رئیس شعبه 113 دادگاه کیفری با تفهیم اتهام به حمید رضا از او خواست به دفاع از خود بپردازد. متهم نیز پس از قرار گرفتن در جایگاه با قبول اتهاماتش گفت: من آبروی خانواده ام را برده ام و به خاطر این جنایت نمی توانم در صورت مادرم و اولیای دم نگاه کنم. اگر مقتول یک بار جان سپرد من روزی صد بار می میرم و زنده می شوم. درگیری ما به طور ناخواسته رخ داد و من هیچ وقت نمی خواستم مقتول را بکشم. با کلی دردسر یک قهوه خانه در شهرک ولیعصر راه اندازی کرده بودم. روز حادثه یکی از دوستان مقتول به قهوه خانه آمد و فحاشی کرد من هم او را بیرون انداختم. حوالی غروب مقتول و دوستش دوباره به قهوه خانه بازگشتند و بر سر این موضوع با یکدیگر درگیر شدیم.
وی ادامه داد: در جریان درگیری من برای دفاع از خود چاقویی برداشتم که ناگهان مقتول خود را به طرف من پرت کرد و ناخواسته چاقو در سینه اش فرو رفت. بعد هم علی را به بیمارستان بردم که متوجه شدم به خاطر شدت خونریزی جان سپرده است. اگر دوست مقتول به خاطر نامناسب بودن ذغال قلیان فحاشی نمی کرد هیچ وقت این جنایت رخ نمی داد.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدورحکم وارد شور شده و متهم را به قصاص محکوم کردند. با صدور حکم قصاص تلاش برای جلب رضایت اولیای دم آغاز و متهم سرانجام با رضایت اولیای دم از مجازات مرگ نجات یافت.
با رضایت اولیای دم ، حمیدرضا از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه قرار گرفت. او با قبول اتهامش گفت: من نمی خواستم مرتکب قتل شوم و از دادگاه نیز می خواهم مرا ببخشند. پس از آخرین دفاعیات متهم قضات دادگاه وارد شور شده و حمیدرضا را به زندان محکوم کردند./مهر