اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تلنگری برای همه ما: باسواد هستیم یا توهم سواد داریم؟



اخبار,اخباراجتماعی,بی سوادی سیاه


 اخبار اجتماعی - بی سوادی سیاه، بی سوادی سفید
تلنگری برای همه ما: باسواد هستیم یا توهم سواد داریم؟

به نظر می‌رسد، امروز، نیاز ما، «سواد خواندن و نوشتن» نیست بلکه نوع دیگری از سواد است. سوادی که به ما آموزش، پرورش، سواد ارتباط، سواد انتقاد، سواد تحلیل، سواد رسانه، سواد استراتژی، سواد مالی، سواد عاطفی و ده‌ها سواد دیگر را بیاموزد. شاید بتوان برای همه‌ی اینها یک عنوان واحد انتخاب کرد: "سواد زندگی".

 هفدهم شهریور امسال نیز، برای چهل و هشتمین سال متوالی، «روز جهانی سواد» در سراسر جهان گرامی داشته شد.

پنج دهه‌ی قبل،‌ زمانی که یونسکو با هدف تاکید بر اهمیت سواد بر کیفیت زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، روز جهانی سواد را اعلام کرد، دنیا به شکل دیگری بود. آن زمان، تعداد بسیار زیادی از مشاغلی که امروز وجود دارند، وجود نداشت و ابزارهای ارتباطی، کاملاً متفاوت بود.


با گسترش تکنولوژی‌های مدرن چاپ و صحافی، کتاب‌ها در تیراژی بالاتر و قیمتی پایین‌تر از گذشته،‌ به سمت بازارهای مختلف روانه می‌شدند و دنیا بر این باور بود که «توانایی خواندن و نوشتن»، می‌تواند تا حد زیادی، بر «هیولای غول‌پیکر فقر و فساد و تبعیض» پیروز شود.

امسال در حالی روز جهانی سواد را جشن می‌گیریم که دنیا تغییراتی جدی را تجربه کرده است. سهم بی سوادی در بسیاری از کشورها به صورت چشمگیری کاهش یافته است. اگر چه هنوز در سراسر جهان حدود هشتصد میلیون نفر، از توانایی خواندن و نوشتن، محروم هستند و حدود دو سوم این جمعیت را زنان تشکیل می‌دهند، اما به نظر می‌رسد اندیشمندان جهان، خوش‌بینی کودکانه خود را به «کارکرد معجزه آمیز توانایی خواندن و نوشتن» از دست داده‌اند.

کسانی که منافع بلندمدت دیگران را قربانی خواسته‌های خود می‌کنند، همگی بی سواد نیستند. بسیاری از آنها از بالاترین سطوح سواد (به معنای سنتی آن) بهره‌مند هستند.


کسانی که مردم بی گناه را در نقاط مختلف جهان، قربانی انواع عملیات تروریستی و غیرانسانی می‌کنند، بی سواد نیستند بلکه بسیاری شان از توسعه‌یافته ترین کشورها و از برترین دانشگاه‌های جهان فارغ‌التخصیل شده‌اند.

پیچیده‌ترین مشکلات ارتباطی و اجتماعی، مربوط به خانواده‌های بی سواد نیست، بلکه مربوط به خانواده‌هایی است که مجموعاً چندین دهه از عمر خویش را صرف نشستن روی نیمکت های کلاس و مدرسه و دانشگاه کرده‌اند.

امروز «سواد»، به معنای لغوی آن که معنای «سیاه کردن» کاغذ را می‌دهد، تضمین‌کننده‌ی هیچ چیز نیست.


«مدارک آموزشی»، ابزار جدیدی که قرار بود «سواد» انسانها را بسنجد و ارزش «کاغذ‌های سیاه شده توسط آنها» را تعیین کند، خود به بازاری جدید، برای معامله‌ی «هویت» و «شخصیت» تبدیل شده است.


شاید امروز بتوان، بی سوادی - این غول ترسناک دهه‌های گذشته - را، به دو دسته‌ی سیاه و سفید تقسیم کرد:


بی سوادی سیاه، همان شکلی از بی سوادی است که در نخستین نگاه، مشاهده و درک می‌گردد. اینکه چه کسی نمی‌تواند اسم خود را روی برگه‌ی کاغذ بنویسد یا تابلوی یک خیابان را بخواند. این شکل از بی سوادی، ساده‌تر از سایر شکل‌ها قابل اندازه‌گیری و ثبت در آمارهاست. ارزان‌تر از سایر اتواع بی سوادی هم، می‌توان با آن مبارزه کرد.

اما چیزی که می‌تواند موجب هراس ما شود، بی سوادی سفید است؛ کسانی که در ظاهر توانایی خواندن و نوشتن دارند، هر روز در فضای حقیقی و مجازی، می‌نویسند و حرف می‌زنند و حال و روز خود و  اطرافیانشان را با کلمات و جملات، به تصویر می‌کشند، کسانی که انبوهی از مدارک آموزشی و درجات دانشگاهی و گواهینامه‌های حضور در انواع دوره‌ها و همایش‌ها را در کیف خود جابجا می کنند. اما، هنوز در ساده‌ترین تعامل ها و ارتباط‌ ها با دوستان و همکاران و اعضای خانواده‌ی خویش، دچار چالش‌های جدی هستند. سواد خواندن و نوشتن دارند اما "سواد ارتباطی" ندارند.

یا این که انواع اخبار هیجان انگیز اما دروغ و غیر موثق‌ را، در قالب ایمیل و پیام و پیامک، به دوست و آشنا منتقل می‌کنند و با ساده‌ترین معیارهای ارزیابی صحت و سقم یک خبر آشنایی ندارند. سواد خواندن و نوشتن دارند، اما از "سواد رسانه" بی‌بهره مانده‌اند.

هر روز با شنیدن هر خبر سیاسی و اقتصادی، پول خود را از خانه به بانک می‌برند، از بانک به بورس، از بورس به بازار طلا، از طلا به دلار و سپس، ناامیدانه، نقدینگی در کف، از دوست و آشنا، طلب توصیه برای انتخاب گزینه‌های مناسب سرمایه‌گذاری می‌کنند. سواد خواندن و نوشتن دارند، اما از "سواد مالی" در حد معمول بی‌بهره‌اند.

دوست می‌دارند، عشق می ورزند، رابطه می‌سازند و محبت می‌بازند. به جای اینکه از محبت، پله‌ای بسازند برای بالاتر رفتن و بهتر دیدن دنیا دیواری می‌سازند به گرد یکدیگر. ناآگاهانه وارد رابطه‌ها می‌شوند و ناراضی آنها را ترک می‌کنند. عشق خود را نه برای تجربه‌ی لذت، بلکه به عنوان سرمایه‌گذاری و ثروت، هزینه می‌کنند و دیر یا زود، به دنبال اصل و بهره‌ی سرمایه‌گذاری می‌گردند. تمام رویای خود را در دنیای دیگری می‌بینند و در نهایت،‌ زخم‌های عاطفی خود را از رابطه‌ای به رابطه‌ای و از خانه به کار و از محیط کار به خانه جابجا می‌کنند. سواد خواندن و نوشتن هست، اما از "سواد عاطفی" خبری نیست.

فرزنددار می‌شوند؛ زندگی و سرمایه و وقت و انرژی خود را صرف رشد و تربیت آنها می‌کنند. از نان خود می‌زنند تا در آینده لقمه‌ای بیشتر به دهان فرزندانشان بیاید. اما، نتیجه آن طور که انتظار می‌رود نمی‌شود. کودکان و نوجوانانی رشد می‌کنند که روحیه‌ی جنگجویی و رقابتی دارند. دنیای آنها در چند نقطه‌ی مشخص مانند درس و مدرسه و کنکور و خانه و ماشین، خلاصه می‌شود. تفاوت شادی و موفقیت و رضایت را درک نمی‌کنند. بزرگ می‌شوند و تشکیل خانواده می‌دهند و می‌کوشند «ناآموخته‌های خود» را، به نسل بعد منتقل کنند.
سواد خواندن و نوشتن هست. "سواد آموزش و پرورش" نیست.

سالها برای کسب مدرک دانشگاهی و جمع‌آوری انواع کاغذها و روزمه‌ها تلاش می‌کنند. شب ها و روزها بیدار می‌مانند و درس می‌خوانند تا نمره و معدل بهتری کسب کنند. اما زمانی که رزومه‌ی خود را برای یک کارفرما ارسال می‌کنند، حتی با نحوه‌ی تنظیم فونت و رسم‌الخط در یک فایل متنی هم آشنایی ندارند. حتی نمی‌توانند جدولی زیبا و چشم‌نواز ترسیم کنند که بتواند چشم اندازی زیبا از استخدام آنها را برای کارفرمای احتمالی، ترسیم کند. سواد خواندن و نوشتن دارند اما "سواد رایانه" ندارند.

روزها و شبها، وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند. از لپ‌تاپ به موبایل و از موبایل به تبلت و از تبلت به تلویزیون‌های هوشمند پناه می‌برند. اما شبکه‌های اجتماعی هم، شکل مدرن همان ایستادن‌های سر کوچه می‌شود. کاری که نسل قبل می‌کرد تا از اخبار در و همسایه سر در بیاورد و امروز، به مدد تکنولوژی، این کار سریع‌تر و ارزان‌تر و در مقیاسی وسیع‌تر در حال انجام است.قبلاً در خانه به همسایه‌ی خود ناسزا می‌گفت و امروز به همراه صدها هزار نفر دیگر، به خانه‌ی مجازی فرد دیگری حمله می‌کند و ناسزا می‌گوید.


سواد خواندن و نوشتن دارد، اما "سواد حضور در فضای آنلاین" را ندارد.

این شکل از بی سوادی را شاید بتوان "بی سوادی سفید" نامید. چرا که در نگاه اول، مشاهده نمی‌شود و این نوع بی سوادی به کسی فشار نمی‌آورد.


این بی سوادی به سادگی قابل سنجش نیست و در آمارها ثبت نمی‌شود. این نوع بی سوادی، وقتی با انواع مدارک رنگارنگ دانشگاهی، تایید و تقویت شود، «ندانستن مرکب» را باعث می‌شود. حالا فرد به ابزارهایی جدید برای "تقویت بی سوادی" خود و دفاع از باورهای نادرست خود مجهز گشته است.

بی سوادی سفید درد امروز جامعه‌ی ما و بسیاری از جوامع دیگر است. چنین است که یونسکو نیز، به آرامی، هر سال دغدغه‌ای جدید را به عنوان این روز می‌افزاید و امسال، «روز جهانی سواد و توسعه پایدار» را شعار خود قرار داده است.

همه فهمیده‌ایم که سواد، معنای سابق خود را از دست داده است. اما هر یک به نوعی، چنان در دام بیسوادی‌های سفید گرفتار شده‌ایم، که ترجیح می‌دهیم، از کنار این شکل جدید از بیسوادی، آرام و بیصدا عبور کنیم و تهدید‌های انکارناپذیر آن، مسکوت و مغفول باقی بماند.

به نظر می‌رسد، امروز، نیاز ما، «سواد خواندن و نوشتن» نیست بلکه نوع دیگری از سواد است. سوادی که به ما آموزش، پرورش، سواد ارتباط، سواد انتقاد، سواد تحلیل، سواد رسانه، سواد استراتژی، سواد مالی، سواد عاطفی و ده‌ها سواد دیگر را بیاموزد. شاید بتوان برای همه‌ی اینها یک عنوان واحد انتخاب کرد: "سواد زندگی".

 

 اخبار اجتماعی - عصر ایران


ویدیو مرتبط :
فرق جغد باسواد با بی سواد انیمیشن طنز

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

افراد باسواد و بی‌سواد اوقات خود را چگونه می‌گذرانند؟



 اخباراجتماعی ,خبرهای  اجتماعی,اوقات فراغت

نحوه‌ گذران اوقات فراغت ایرانیان در مناطق شهری در تابستان 1394 از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد.

به گزارش ایسنا، بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران، افراد 15 سال به بالا در تابستان سال 1394، بعد از « نگهداری و مراقبت شخصی» که برای آن 13 ساعت و 39 دقیقه زمان صرف کرده‌اند، بیشترین زمان خود در شبانه‌روز را به «فعالیت خانه‌داری»، با سه ساعت و 23 دقیقه و بعد از آن به «کار و فعالیت‌های شغلی» با دو ساعت و 46 دقیقه و «استفاده از رسانه‌های جمعی» با دو ساعت و 15 دقیقه اختصاص داده‌اند.

همچنین متوسط کمترین زمان صرف شده در شبانه‌روز مربوط به گروه «فعالیت‌های داوطلبانه و خیریه» برابر با دو دقیقه است.

زنان و مردان اوقات خود را چگونه می‌گذرانند؟

همچنین نتایج این بررسی که در تابستان سال 1394، انجام شده، نشان می‌دهد در بین مردان بعد از « نگهداری و مراقبت شخصی» که روزانه 13 ساعت و 26 دقیقه وقت می‌برد، متوسط بیشترین زمان صرف شده در شبانه‌روز به ترتیب مربوط به «کار و فعالیت‌های شغلی» با چهار ساعت و 54 دقیقه، «استفاده از رسانه‌های جمعی» دو ساعت و 20 دقیقه و «خانه‌داری»، یک ساعت و 17 دقیقه بوده است.

در بین زنان نیز متوسط بیشترین زمان صرف شده به ترتیب مربوط به گروه «نگهداری و مراقبت شخصی»، با صرف 13 ساعت و 50 دقیقه، گروه «فعالیت خانه‌داری» با صرف پنج ساعت و 25 دقیقه، «استفاده از رسانه‌های جمعی» با صرف دو ساعت و 10 دقیقه و «مشارکت اجتماعی» با صرف یک ساعت و 11 دقیقه بوده است.

جونان اوقات فراغت خود را چگونه می‌گذرانند؟

همچنین بررسی نحوه گذران وقت جوانان 15 تا 24 ساله در مناطق شهری کشور نشان می‌دهد که بعد از «نگهداری و مراقبت شخصی»، (13 ساعت و 45 دقیقه) متوسط بیشترین زمان صرف شده در شبانه‌روز به گروه فعالیت‌های استفاده از «رسانه‌های جمعی»، با دو ساعت و 53 دقیقه و پس از آن «خانه‌داری»، با دو ساعت و 40 دقیقه اختصاص یافته است.

متوسط کمترین زمان صرف شده در یک شبانه‌روز توسط این گروه سنی مربوط به گروه فعالیت‌های داوطلبانه و خیریه با یک دقیقه بوده است.

بررسی زمان اختصاص داده شده برای کار و فعالیت شغلی افراد 15 تا 24 ساله در یک شبانه‌روز نیز گویای آن است که مردان به‌طور متوسط دو ساعت و 39 دقیقه و زنان 34 دقیقه به کار و فعالیت‌های شغلی پرداخته‌اند.

همچنین بررسی الگوی فعالیت‌های گذران وقت جمعیت نقاط شهری کشور بر حسب وضعیت فعالیت‌های اقتصادی آن‌ها نشان داده است: در بین شاغلان بعد از «نگهداری و مراقبت شخصی»، که 12 ساعت و 36 دقیقه زمان می‌برد، متوسط بیشترین زمان صرف شده در شبانه‌روز مربوط به «کار و فعالیت‌های شغلی» با هفت ساعت و 8 دقیقه و کمترین زمان صرف شده مربوط به فعالیت‌های داوطلبانه و خیریه با صرف یک دقیقه بوده است.

در فصل تابستان سال 1394، مردان شاغل هفت ساعت و 26 دقیقه، زنان شاغل پنج ساعت و 10 دقیقه از اوقات 24 ساعته خود را به کار و فعالیت شغلی پرداخته‌اند.

برای جمعیت بیکار نیز بعد از «نگهداری و مراقبت شخصی»، که برای آن‌ها 14 ساعت و 9 دقیقه زمان ‌برده است، «استفاده از رسانه‌های جمعی»، با صرف زمان سه ساعت و 29 دقیقه و «خانه‌داری»، با صرف زمان دو ساعت و 40 دقیقه قرار دارد و همچنین «فعالیت‌های داوطلبانه و خیریه»، هم با سه دقیقه کمترین زمان صرف شده را به خود اختصاص داده است.

همچنین بررسی فعالیت‌های گذران اوقات جمعیت نقاط شهری کشور برحسب وضعیت سواد آنها نشان می‌دهد: افراد بی‌سواد روزانه 14 ساعت و 56 دقیقه از وقت خود را به «نگهداری و مراقبت شخصی» می‌گذرانند و چهار ساعت و یک دقیقه از مان خود را به خانه‌داری می‌گذرانند. همچنین این افراد روزانه دو ساعت و پنج دقیق از زمان خود را صرف تماشای رسانه‌های جمعی و یک دقیقه از وقت خود را صرف فعالیت‌های خیریه می‌کنند.فعالیت‌های فرهنگی این افراد نیز روزانه 10 دقیقه است. فعالیت‌های آموزشی و فراگیری این افراد روزانه سه دقیقه است.

در این زمینه افراد دارای فوق لیسانس و دکتری حرفه‌ای روزانه 13 ساعت و هشت دقیقه از وقت خود را صرف «نگهداری و مراقبت شخصی»، می‌کنند.

همچنین روزانه دو ساعت و 18 دقیقه از اوقات این افراد صرف استفاده از رسانه‌های جمعی می‌شود. همچنین روزانه 28 دقیقه از اوقات افراد فوق لیسانس و دکترای حرفه ای صرف امور تفریحی و فرهنگی می‌شود و حدود دو دقیقه از وقت این افراد صرف امور خیریه می شود. همچنین این افراد روزانه 58 دقیقه زمان صرف امور آموزشی و فراگیری می‌کنند و سه ساعت و 43 دقیقه از وقت این افراد صرف کار و فعالیت شغلی می‌شود.

 اخباراجتماعی  -  ایسنا