اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تقویم تاریخ - 19دی



2009م:طبق نوشته مورخان یونان باستان كه كارهای داریوش بزرگ را دقیقا و وسیعا شرح داده و بررسی های بعدی مستشرقین اروپایی و تطبیق تقویم ها، پول رسمی ایران (سكه داریك) در ژانویه سال 2009 (ماه جاری) 2 هزار و 513 ساله می شود. داریوش بزرگ دستور ضرب این سكه را در نخستین ماه زمستان سال 504 پیش از میلاد (دیماه) داده بود. سكه های داریك (گرفته شده از نام داریوش) كه تا پایان عهد هخامنشیان رایج بودند وزنی تقریبا برابر داشتند و از این لحاظ، ایران در صدر ملل قرار دارد. نقش تصویر رئیس کشور بر یکطرف سکه نیز از زمان داریوش مرسوم شده است.

بسیاری از كشورها نام پول ملی را از اسامی تاریخی گرفته اند، مثلا پول ونزوئلا از نام سیمون بولیوار، تاجیكستان از نام سامانیان (سامانی) و ... ولی نام پول ملی ما، ریال، از اسپانیا است!. چرا ما نباید پول ملی خود را به نام باستانی اش «دارا (داریك)» بازگردانیم؟!. یكی از غفلت های پهلوی ها در دوران سلطنت خود، همین بود. اینان مراسم دو هزار و پانصدمین سال تاسیس دولت مركزی ایران را برگزار كردند، ولی نام پول ملی را به اسم باستانی اش باز نگردانیدند و الفبای فارسی را تغییر ندادند تا تلفظ ها یكسان شود. فارسی یك زبان «هند ـ اروپایی» است كه لازم است به الفبایی نوشته شود كه دارای حروف صوتی (واول) باشد.

 

دو سوی یك سكه «داریك» باقیمانده از دوران هخامنشیان


293م:نهم ژانویه سال 293 میلادی نرسی پسر شاپور یکم شاه ساسانی ایران که به تازگی بر تخت شاهی نشسته بود در پاسخ پیام امپراتور وقت روم که در آن تاكید كرده بود این كشور سر جنگ ندارد و جنگهای روم با دیگران بخاطر برقراری یك صلح پایدار است! (كه در تاریخ به «صلح رومی» معروف شده) به او نوشت تا تعبیر صلح، چنین باشد كه امپراتور روم بیان كرده است، صلحی وجود نخواهد داشت. نرسی رونوشت پاسخ خود به امپراتور روم را برای تیرداد حكمران ایرانی ارمنستان فرستاد تا فریب وعده های سیاسی رومیان را نخورد و ....

نرسی چند ماه بعد تیرداد را كه با وجود این تذكر، به تماس مستقیم با دولت روم ادامه داده بود از شاهی ارمنستان بركنار كرد. دیوکلتیان (دیوکلسین) امپراتور روم به حمایت از تیرداد و نیز تضعیف نفوذ ایران در منطقه، ارتش خود را روانه شرق ساخت که این ارتش در خاور فرات (نرسیده به حران) و در خاك سوریه امروز از ارتش ایران شكست خورد و عقب نشینی كرد.

مورخان اروپایی تحریك مصریان بر ضد رومیان را كه چندی بعد آغاز شد به حساب ایران گذارده و نوشته اند كه هزینه عملیات ضد رومی مصریان از خزانه ایران پرداخت شده بود. ناآرامی مصریان بر ضد روم پنج سال طول كشیده بود.

دیوكلتیان در آن زمان درگیر مسائل داخلی امپراتوری بود که سالها روی هم انباشته شده بود. وی در سالهای 293 و 294 میلادی دست به یك رشته اصلاحات داخلی در روم زده بود، و از جمله موسسات نظامی و غیرنظامی را مطلقا از یكدیگر منفك كرده بود. او رعایت سلسله مراتب را در ادارات دولتی برقرار ساخت كه مقدمه بوروكراسی امروز جهان است كه ضمن آن كسی حق نداشت مقام بالاتر از خود را دور بزند و به یک مقام عالی (بالاتر از رئیس مستقیم خود) مراجعه كند. ضوابط مالیاتی را به گونه ای ساده كرد كه تقلب در آن راه نداشته باشد. تعیین مزدها و قیمت ها را در كنترل دولت قرار داد كه مجازات نقض این دو مورد اعدام یا تبعید بود و در ارتش اصل اطاعت كوركورانه و محض از فرمانده را برقرار ساخت. دیوكلتیان تنها امپراتور روم بوده است كه خود را بازنشسته كرد و اول ماه مه سال 305 كنار رفت و بقیه عمر را به استراحت پرداخت.

 

دیوکلتیان


1322ش:سلیمان میرزا اسكندری سوسیالیست قدیمی وطن و نخستین دبیر اول حزب توده ایران كه قبلا یك بار وزیر فرهنگ (در كابینه ای كه ژنرال رضاخان پهلوی نخست وزیر آن بود) و در چند دوره هم نماینده مجلس بود 17 دیماه سال 1322 (ششم ژانویه 1944) در تهران درگذشت. سلیمان میرزا كه با برادر و عمویش از اعضای «انجمن آدمیت» بودند از دسامبر 1907 «انجمن حق» را در تهران برپایه عقاید سوسیال دمكراسی تاسیس كرد و در مجلس دوم رئیس فراكسیون حزب دمكراتیك ایران بود كه بعدا تمایلات افراطی به خود گرفت و به دفاع از عقاید مزدك ایرانی و ماركس آلمانی پرداخت و حزب سوسیالیست ایران را تاسیس كرد. درحقیقت فعالیت های او بود که باعث شد رضاشاه پهلوی به ریشه كنی كمونست ها دست بزند و ....

پس از حذف شدن رضا شاه در سال 1320، سلیمان میرزا اسكندری در نطق معروف خود خواهان سوسیالیستی شدن تدریجی ایران شده و گفته بود كه سوسیالیستی كردن كشورهای اسلامی آسانتر است زیرا كه مالكیت در اسلام محدود، و بهره پول و رفتار سرمایه داری (فرمول عرضه و تقاضا و به زبان دیگر اجحاف و كم فروشی و هرگونه ظلم و تعدی از این دست) مذموم است. وی در این نطق در عین حال گفته بود که تا مردم باسواد و آگاه نشوند و به داشتن حقوق مساوی در استفاده از منابع و امكانات وطن خود پی نبرند و ندانند که توسط شماری کم، از همنوعان استثمار می شوند و دولتهایشان حامی همین عده کم هستند؛ «سوسیالیسم»، حقوق بشر، عدالت و «دمكراسی واقعی» را نخواهند شناخت و برای نیل به این هدف ها مبارزه نخواهند کرد. وی گفته بود كه «آزادی» به مفهوم واقعی آن نمی تواند بدون تساوی اقتصادی نسبی و از میان رفتن طبقات اجتماعی (عدالت اقتصادی ـ اجتماعی) تحقق یابد.

«سلیمان میرزا» كه هفتم مهرماه 1320 (29 سپتامبر 1941) دبیر اولی حزب توده ایران را پذرفت در همین نطق كه ترجمه آن در دائرةالمعارف جنبش های سوسیالیستی آمده است، وجود «نشریات خوب» را عامل مهم آگاه سازی و رشد فرهنگی ـ سیاسی مردم خوانده و گفته بود که به همین دلیل است که مخالفان حقوق توده ها و نیز دولتهای استعماری همه کوشش خود را بکار می برند که ملل تضعیف و استثمار شده روزنامه و مجله خوب وجود نداشته باشند که باید با آن و با ایجاد امپراتوری های خبر و كمپانی های بزرگ انتشار روزنامه (رسانه های متعلق به آنها) مبارزه و دست آنها رو شود تا مردم (توده ها) به هدفهای آنها و حقایق مربوط به ایجادشان پی ببرند.

وی در این نطق تاکید کرده بود که به تشخیص او، یكی از مسائل ایرانیان این است كه علاقه به خواندن كتاب را از دست داده اند كه وزارت فرهنگ (دولت) اگر بخواهد هموطنان روشن شوند و فریب تحریكات بیگانگان و فرومایگان داخلی را نخورند باید روشی در پیش گیرد تا مردم ما هم به کتابخوانی عادت کنند و امر تالیف مورد حمایت دولت قرار گیرد و كتابخانه های عمومی صد برابر و شبانه روزی شوند.

«نوربرتو بوبیو» فیلسوف و تاریخدان معاصر ایتالیا که یک لیبرال سوسیالیست بود و در ژانویه سال 2004 در 94 سالگی فوت شد در پی فروپاشی شوروی و تعدیل سیاست های کمونیست های ایتالیا، از نظرات سلیمان میرزا تجلیل کرده و گفته بود که اگر سوسیالیسم برپایه روش ها و اندرزهای سلیمان میرزا پیاده شده بود نه بشریت گام به انحطاط هرچه بیشتر می گذارد و نه آن فرضیه شکست می خورد و امید توده ها نقش برآب می شد.

باید دانست كه نخستین حزب كمونیستی ایران در سال 1299 (1920 میلادی) و سه سال پس از انقلاب بلشویكی روسیه در بندر انزلی (گیلان) تاسیس و آغازبكار كرده بود.

 

سلیمان میرزا

 

1331ش:18 دی ماه 1331 دكتر مصدق اساسنامه تازه شورای عالی فرهنگ مركب از 16 عضو كه هشت نفرشان انتخابی بودند و نباید كمتر از 40 سال سن و ده سال تجربه در امور فرهنگی داشته باشند امضا كرد و دستور اجرای آن را داد.

طبق اساسنامه، این شورا به منظور نظارت بر همه شئون فرهنگی كشور، توسعه امور فرهنگی، اصلاح مقررات و آیین نامه های فرهنگی و آموزش و پرورشی، تجلیل و محافظت از مفاخرملی، معرفی و تجلیل و حمایت از آنانكه خدمات فرهنگی می كنند (ادیبان، دانشمندان، اندیشمندان، اهل قلم و فرهنگیان)، اهتمام در تهذیب اخلاق و ... به وجود می آمد.


1356م:19دیماه 1356 (1978 و در آن سال مصادف با نهم ژانویه) در پی انتشار یک نامه اهانت آمیز به مرجع مذهب شیعه به امضای مستعار «احمد رشیدی مطلق» در روزنامه اطلاعات که از طریق مقامات دولتی مربوط به این روزنامه تحمیل شده بود، حوزه های علمیه (مدارس آموزش الهیات و فقه) در شهرهای مختلف از جمله قم و مشهد دست به اعتراض زدند و طلبه (دانشجویان مدارس دینی) با شعارهای تند به خیابانها ریختند که دامنه این اعتراض و تظاهرات در روزهای بعد گسترش یافت و به تدریج به صورت یک قیام عمومی درآمد که تا 21 بهمن ماه سال بعد ادامه یافت و به تغییر نظام حکومتی ایران انجامید. تنظیم این نامه و چگونگی تحمیل آن به روزنامه اطلاعات جهت انتشار كه نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بوده و آغازگر دوره ای تازه بشمار آمده است، و این كه چه نیروهایی پشت آن قرار داشتند تا انتشار یابد، موضوعی است بسیار مفصل، و هنوز تا حدی مبهم و نامکشوف. غلامحسین صالحیار (متوفی در آذرماه 1382) سردبیر وقت روزنامه اطلاعات چون نتوانست از انتشار نامه جلوگیری کند خودرا به بیماری زد و دستیارانش که توان مقاومت کمتری داشتند در غیاب او مجبور به چاپ کردن نامه شدند. با اینکه از آن زمان 31 سال گذشته است هنوز درباره آن نامه به طریق دانشگاهی و سکالستیک پژوهش صورت نگرفته است! و انتشار خاطرات افراد و نظراتشان نمی تواند کافی و همه جانبه باشد.

«مورخان» انتشار این نامه (نامه ساختگی به امضای رشیدی مطلق؛ خطاب به سردبیر روزنامه اطلاعات) را در ردیف آن دسته از گاف های تاریخی بزرگ قرارداده اند كه نتایج دگرگون كننده داشته اند. گاف صدام حسین در اشغال نظامی كویت در همین ردیف قرارداده شده است و .... همچنین گاف هیتلر در تعرض نظامی به شوروی، مداخله نظامی آمریكا در اختلافات داخلی ویتنامی ها در دهه 1960 و ....

با انتشار نامه ساختگی "رشیدی مطلق" که احتمالا منظور از انتشار آن چیزی دیگر بود یک بار دیگر این جملات مائو تسه - دونگ که آن را در زمستان 1930 بیان داشته بود و در دفترچه جملات قصار او مندرج است مصداق یافت:

"فراموش نكنید كه یك جرقه صحرایی را آتش می زند و سوختن بوته های خشك همه جا را به آتش می کشاند و صحرا منظره نوینی به خود می گیرد که اگر دقت بکارنرود و تدابیر لازم بکار گرفته نشود منظره تازه ممکن است بهتر است از قیافه سابق نباشد.".


1825م:رابرت اون OWEN‏‏, اسكاتلندی و یكی از بانیان «سوسیالیسم» در این روز از ژانویه سال1825 میلادی 30هزار هكتار زمین درایالت ایندیانا از دولت واشنگتن خریداری كرد تا در آنجا جامعه نوین (مدینه فاضل) خود را بسازد.

«اون» كه در تاریخ عقاید ، یكی از پدران سوسیالیسم به شمار می رود فرضیه خود را پیروزمندانه در منچستر انگلستان پیاده كرده بود. «اون» كه مدیر یك كارخانه ریسندگی و بافندگی بود. در منچستر بر پایه عقاید خود شهركی ساخته بود كه مجهز به همه وسایل رفاهی بود و فروشگاههای تعاونی آن بدون سود, اجناس را به اعضای تعاونی می فروختند. وی كه معتقد به قیمت گذاری كالای تولید شده براساس بهای مواد خام, اجرت كارگر و استهلاك ماشین آلات و ساختمان و هزینه های متفرقه لازم دیگر بود, مطلقا فرمول عرضه و تقاضا و براین اساس, تعیین قیمت را قبول نداشت و آن را استثمار و عمل آن را كاپیتالیستی می خواند و می گفت كه با ایجاد تعاونی های تولید و مصرف (فروش), باید واسطه ها از میان بروند كه بدون انجام كاری مفید, از دسترنج كارگران بهره مند می شوند و بابالا بردن مصنوعی قیمتها, باعث كاهش تولید و بیكاری می گردند و اصطلاح «از تولید به مصرف» البته به صورت تعاونی از او است. مجلس عوام (پارلمان) انگلستان بر پایه افكار او قوانین متعدد از جمله قانون كارخانه داری را وضع كرد.

اون, علاوه بر افكار سوسیالیستی خاص, خود را مروج اخلاقیات كرده بود و می گفت جامعه یی كه از چارچوب اخلاقیات خارج شود - سوسیالیستی باشد یا ارباب و رعیتی و ... - خوشبخت, سرزنده و بدون تشویش و دغدغه نخواهد بود و رفاهی را كه نظام تعاونی برایش فراهم آورده و دسترنجی كه نصیب خودش می شود احساس نمی كند. وی عقیده داشت كه شخصیت هر انسان بستگی به محیطی دارد كه در آن پرورش یافته و سرگرم زندگی است و از آنجا كه در نظام تعاونی (سوسیالیستی «اون») رفاه تامین خواهد بود, شخصیت افراد نیز بهتر و كاملتر است و وقتی شخصیت بهتر شود یك فرد از آموزش خود استفاده بیشتر می برد و به دیگران هم استفاده می رساند. ریا و دروغ و انواع جرایم به دلیل نبودن نیاز و نیز تسلیح اخلاقی افراد , از میان می رود و دموكراسی حقیقی پا به وجود خواهد نهاد.

«اون» كه تالیفات متعدد از جمله كتاب معروف «منظره تازه جامعه» دارد, سپس تصمیم گرفت كه در یك سرزمین تازه - نه قدیمی مانند انگلستان - براساس عقاید خود یك مدینه فاضله بسازد و نام آن را «جامعه نوین هماهنگ» بگذارد و به همین منظور 30 هزار هكتار زمین كه بتازگی از بومیان (سرخپوستان) درایالت ایندیانا گرفته شده بود از دولت آمریکاخریداری كرد اما به دلیل كارشكنی مقامها و سرمایه داران محلی موفق به اجرای برنامه خود نشد, زیرا به محض استقرار در آمریكا موضوع ایجاد اتحادیه های كارگری و طرح اعتصاب برای احقاق حق و ... را پیش كشید كه مواجه با كارشكنی ها و دشمنی های فراوان شد.

 

2004م:نهم ژانویه ـ سالگرد درگذشت «نوربرتو بوبیو» فیلسوف و تاریخدان معاصر ایتالیا است که در سال 2004 در 94 سالگی فوت شد. سی و 9 تالیف او زمینه تاریخ عقاید و فلسفه قانون دارد. در همه تالیفات، بوبیو که یک فیلسوف لیبرال سوسیالیست بود نگرانی از "ادامه انحطاط انسان و زوال اصول که به موازات پیشرفتهای تکنولوژیک شتاب بیشتری به خود گرفته است" به چشم می خورد. بوبیو که در ردیف فلاسفه بزرگ قرن بیستم قراردارد نظر داده است که برای کاهش شتاب انحطاط و تباهی بشر؛ باید از اصلاحات دولتی آغاز کرد بگونه ای که در هرجامعه ملی و نیز جامعه بین المللی «قانون» حکومت کند ـ قانونی که حقوق طبیعی (اساسی) انسان را نقض نکرده باشد. وضع قانون حساسترین و دقیقترین کار یک حکومت است. بیشتر قوانین موضوعه قرن بیستم را منافع افراد، گروهها و سیاست ها و خواست آنها و تامین هدفهایشان خلق کرده است و بدور از حقوق طبیعی و روند تکامل انسان هستند و راه انحطاط را گشاده تر و منفذهای بیشتری به وجود آورده اند. تا تفکیک قوای حکومتی کامل و خلل ناپذیر نباشد؛ نفوذ سیاست و اصحاب قدرت در آنها ادامه خواهد داشت و اگر محدودیت اختیارات و ادوار وکالت ملت که از هزاران سال پیش هدف اندیشمندان و مصلحان بوده تحقق نیابد نمی توان از دمکراسی سخن گفت و هرحکومتی را دمکراتیک خواند. ژورنالیسم و ابزار آن (رسانه های همگانی) که ستون دمکراسی و پاسدار حقوق مردم و روشنگر راه نیکبختی و آموزش خوبی ها توصیف و قوه چهارم نامیده شده اند دارند از مسیر خود دور می شوند که عکس انتظار بشر از آنها است زیرا که از کنترل «ژورنالیست» خارج شده و به دست عاملان اصحاب منافع، سیاست و قدرت طلبان افتاده اند. هجیوگرافیست ها (مقدس نگارها ـ نویسندگان شرح احوال قدّیسین) قبلا ژورنالیسم را حرفه ای شریف توصیف کرده بودند که بنظر می رسد از کنترل خارج شده است.

بوبیو در تالیفات خود تاکید بر استخراج قانون از فرهنگ جامعه کرده و نوشته است که اندیشه «ساخت یک قانون و یا بازنگری یک قانون موجود» باید به متخصصان و استادان مربوط گفته شود تا متن آن را بنویسند و سپس «این متن منطبق با حقوق اساسی انسان و فرهنگ و سنت هرجامعه» به شورای مقنّن جهت بررسی و احیانا تصویب داده شود. به این ترتیب، بوبیو با وضع فوری قانون و انشاء متن آن توسط هر مقام که احیانا ایجاد ابهام و مسئله خواهد کرد موافق نیست. تالیفات مهم بوبیو عبارتند از: «درباره جمهور»، «فرضیه عمومی سیاست»، «عصر حقوق»، «آینده دمکراسی»، «فلسفه قضاوت و شرایط قاضی»، «دولت امانتدار» و «از هابز تا مارکس».

بوبیو در تالیف خود «آینده دمکراسی» نوشته است که اگر مطبوعات به مداخله در کار انتخابات ادامه دهند، وکالت مردم توارثی خواهد شد (به صورت دایناستی درآمدن) و هرکس پول بیشتری هزینه کند انتخاب می شود. اگر مشارکت مردم جدی نباشد عمر دمکراسی کوتاه و آینده ای مبهم خواهد داشت و در چنین شرایطی مردم از کودتا و استبداد استقبال خواهند کرد. بوبیو در کتاب «از هابز تا مارکس» نوشته است: انتظار آن بود که رهبران جامعه از طریق آموزش و پرورش بکوشند تا تعریف «توماس هابز» از انسان رنگ ببازد و انسان بندریج خصلت بهتری به دست آورد که بالعکس، انحطاط انسان شتاب گرفته است. بوبیو دو سال پیش از فوت، از بابت قرارگرفتن برخی مطالب و تصاویر و اعلانهای اغفال و فریب در اینترنت (که بدون ضابطه است) ابراز نگرانی کرده بود.

 

نوربرتو بوبیو

 

2005م:هشتم ژانویه 2005 جنجال تازه ای فضای واشنگتن را فرا گرفته بود و آن؛ كشف پرداخت 240 هزار دلار از بودجه وزارت آموزش و پرورش آمریكا به «آرمسترانگ ویلیامز» مفسر سرشناس آمریكایی است تا از این شعار معروف جورج دبلیو بوش رئیس جمهور كه «هیچ كودكی نباید پشت درهای مدرسه باقی بماند» حمایت كند كه بعدا به صورت یك لایحه قانونی درآمد.

طبق گزارش رسانه های آمریكا، از ویلیامز خواسته شده بود كه در تفسیرهای خود بر اهمیت این شعار و این كه سرلوحه برنامه های روسای جمهوری قبلی قرار نگرفته بود تاكید كند تا آمریكاییان و به ویژه اقلیت های جامعه آن را باور كنند و به آن چشم امید داشته باشند. ویلیامز كه تفسیرها و مقالات او از سوی سندیكای مربوط میان رسانه های آمریكا توزیع و با صدای خود او از رادیوها پخش می شد اعتراف به گرفتن این پول كرده ولی گفته بود كه رشوه نبود بلكه حق الزحمه بود و به كمپانی متعلق به او پرداخت شده بود.

اتحادیه های مطبوعاتی از ویلیامز خواسته بودند كه پول را پس بدهد تا كار رسیدگی به اعتراض روزنامه نگاران كه توسط اتحادیه ها دریافت شده بود متوقف گردد و سر و صدا بخوابد. برخی از روزنامه نگاران حرفه ای این عمل ویلیامز را كه یك روزنامه نگار سیاهپوست است مغایر اصول و اخلاق روزنامه نگاری دانسته و گفته بودند كه مقاله نویسی (نظر روزنامه نگار) از آگهی و ... جداست و تاكنون به ندرت دیده شده است كه یك مقاله نگار آمریكایی كه مورد اعتماد و احترام جامعه است برای بكار بردن قلم، مهارت و معلوماتش جز از حسابداری روزنامه از كسی دیگر پول گرفته باشد و در نتیجه خواهان توبیخ ویلیامز و صدور اعلامیه ای در این زمینه شده اند تا اعتماد مردم از روزنامه نگاران خود به عنوان حامیان جامعه و مدافعان كشور سلب نشود.

حزب دمكرات (در آن زمان حزب اقلیت) و نمایندگان پارلمانی آن نیز دریافتی ویلیامز از دولت را بر ضد دولت بوش پیراهن عثمان كرده و خواهان بررسی بیشتر و كشف رشوه های احتمالی دیگر شده بودند. در این زمینه، مقامات دولتی و به ویژه وزارت آموزش و پرورش كه از بودجه خود این پول را پرداخت كرده در وضعیت دفاعی قرار گرفته بودند. سخنگوی كاخ سفید حاضر به دادن توضیح نشده و تنها گفته بود كه اگر اقدامی بوده راسا توسط وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است.

در این میان، ویلیامز گفته بود كه پول به شركتی داده شده است كه وی در كنار كار مقاله نگاری به منظور جمع آوری آگهی تاسیس كرده و كار این شركت ارتباط به مقاله نویسی او ندارد. این اعتراف بیش از پیش صدای اعتراض روزنامه نگاران را بلند كرده كه گفته بودند: مقاله نگاری اوج حرفه روزنامه نگاری است و بیشتر مردم روزنامه ها را به خاطر مقالات آنها (نظرات) كه باید به دست نویسندگان بی طرف و مورد اعتماد نوشته شده باشد خریداری می كنند و روزنامه نگاری كه وارد كار انتفاعی آگهی شود و جانب این و آن را در مقالاتش بگیرد باید از كسوت تفسیر و مقاله خارج شود و به امور دیگر روزنامه نگاری كه آگهی هم قسمتی از آن است بپردازد. اعتماد مردم به روزنامه و روزنامه نگار نباید سلب شود. كار این انتقاد به جوامع روزنامه نگاری كشورهای دیگر هم كشانده شده بود كه هدفشان عمدتا گوشزد و هشدار به همه روزنامه نگاران است كه از مقامات رسمی و كمپانی های انتفاعی كمك مالی و هدیه قابل تقویم به پول دریافت ندارند و باعث سلب اعتماد مردم از رسانه ها نشوند.

نهم ژانویه 2005 سندیكای گروه تریبیون كه مقالات این روزنامه نگار را توزیع می كرد با صدور اعلامیه ای این كار را متوقف ساخت. در این اعلامیه كه تاكید مجدد بر استقلال روزنامه نگار و رعایت اصول این حرفه و اخلاق روزنامه نگاری بوده است، چنین آمده بود: توضیح آرمسترانگ ویلیامز درباره گرفتن پول از یك موسسه دولتی دریافت شد ولی قانع كننده و موجه نبود.

در پی صدور این اعلامیه برخی از روزنامه ها انتشار مقالات ویلیامز را كه قبلا دریافت كرده بودند متوقف ساختند و شبكه سی ان ان كه تفسیرهای ویلیامز را پخش می كند اعلام داشت كه سرگرم بررسی جهت اتخاذ تصمیم است.

ویلیامز در فاصله مهلتی كه به او داده شده بود عذرخواهی نكرد و پول دریافتی را مسترد نداشت كه مانع از این اقدامات تنبیهی شود.

 

آرمسترانگ ویلیامز


2004م:«بگو به من، ولی نه دروغ» عنوان كتاب تازه ای به زبان انگلیسی است كه در دسامبر 2004 در زمینه خبرنویسی در 655 صفحه انتشار یافته است. جان پیلجر روزنامه نگار با تجربه كه این كتاب را ادیت كرده است در مقدمه آن نوشته است: هر خبر دارای شش عنصر است از این قرار: «كی(اصحاب خبر)، كی (زمان وقوع)، كجا (محل وقوع)، چی (نوع رویداد)، چرا و چگونه (چرا و به چه دلیل روی داد و سبب چه بود). در دو - سه دهه اخیر دیده شده که چهار عنصر اول در عموم اخبار مطابق واقع نوشته می شود ولی در بیشتر خبرها، دو عنصر آخر (چرا و چگونه) كامل و یا اینکه درست نوشته نشده است. ضعف خبرنگار و یا وجود سانسور در یك جامعه را از همین دو عنصر می شود به دست آورد و استنباط كرد. طبق اصول روزنامه نگاری، دبیر میز؛ كاپی ادیتور، و بالاخره سردبیر اجرایی و یا معاونش نباید اجازه انتشار چنین خبرهای ناقصی را بدهند باید آن را و حتی با اخم و تشر به خبرنگار مربوط بازگردانند تا تكمیل كند، ولی همانها هم اگر دو عنصر چرا و چگونه (حادثه اتفاق افتاد و یا تصمیمم گرفته شد و انتصاب صورت گرفت و ...) نادرست و به دروغ ذكر شده باشد نمی توانند در آن لحظات ضرب الاجل متوجه شوند. شاید خبرنگار هم نداند كه منبع خبر سرش كلاه گذارده و چرا و چگونه نادرستی به او داده است. جامعه (مخاطبان)، این عذر رسانه را نمی پذیرند و حقایق را می جویند. در این وضعیت، روزنامه نگار اینوستیگیتیو (در فارسی واژه معادل ندارد) به چرا و چگونه ی داده شده در خبر تردید می كند و همانند كارآگاه پلیس به جستجو می پردازد، خطر می كند و حقیقت را هر چه كه باشد كشف و به اطلاع مردم می رساند.

پیلجر اشاره كرده است كه برخی از رسانه ها فاقد روزنامه نگار و میز اینوستیگیتیو هستند که ضعف بزرگی است و در این وضعیت باید گفت كه وای به حال آن جامعه.


1789م:در این روز در ژانویه 1789 نخستین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پایان رسید و جورج واشنگتن به این سمت انتخاب شد. قانونگذاران عهد انقلاب استقلال آمریكا معتقد بودند كه اگر انتخاب یك رییس جمهوری مستقیما به مردم سپرده شود،ممكن است احساسشان غلبه كند و فردی واجد شرایط و موجه را انتخاب نكنند. بنابراین، نظر به انتخابات دو مرحله یی دادند كه در این كشور در طول زمان و عمدتا پس از عملا دو حزبی شدن از هدف اصلی دور شده است. طبق نظام انتخاباتی آمریکا، در مورد انتخاب رئیس کشور مردم الكتورها یعنی كسانی را كه باید رئیس جمهوری را انتخاب كنند بر می گزینند و این الكتورها در مجمع خود به نام «كالج انتخاباتی» در یك جلسه و بدون بحث و مذاكره رییس جمهوری را برای مدت چهار سال از میان نامزدها (که سالهاست از میان برندگان دو حزب)انتخاب می كنند. آرایی كه درانتخابات عمومی به نامزدهای ریاست جمهوری داده می شود فقط شاخص محبوبیت آنها است نه دلیل انتخاب شدن. بسیار اتفاق افتاده است كه برنده بیشترین آراء، از سوی «كالج انتخاباتی» رد شده است. همین عمل در بسیاری از كشورها برای انتخاب شهردارها صورت می گیرد كه شوراهای شهر آنها را از میان خود و یا نامزدهای دیگر بر می گزینند.


1828م:در قرن نوزدهم قدرتهای اروپایی در نشست های خود سرنوشت سایر ملل را تعیین می کردند، سرزمین دوردست را میان خود قسمت می کردند و ... و در همین راستا نهم ژانویه سال 1828 در لندن اجتماع کرده بودند تا مرزهای یونان و نوع حکومت آن را تعیین کنند. این قدرتها پس از تعیین مرزهای یونان اصرار كردند كه نظام حكومتی این کشور که از دوهزار سال پیش از آن استقلال نداشت سلطنتی باشد ولی یافتن یك پادشاه برای یونان كاری دشوار بود و پنج سال طول كشید!. یونان در زمان استقلال و پیش از اینکه به تصرف رومیان و سپس عثمانی در آید پادشاهی نبود و دودمان سلطنتی نداشت و به صورت «کشور - شهر» اداره می شد. قدرتهای اروپایی بالاخره «اوتو» شاهزاده آلمانی از ایالت باویر را برای پادشاهی بر یونان یافتند و او هم جورج یکم شاهزاده دانمارکی را ولیعهد خود قرارداد و این دو در آن زمان حتی زبان یونانی نمی دانستند. به همین سبب، پادشاهان خارجی یونان در طول یک قرن و نیم عمر سلطنت این کشور همواره یا دچار مشکل بودند و یا مشکل ساز، تا این که در دهه هفتم قرن 20 یونانی ها با یک رفراندم به نظام سلطنتی پایان دادند. می دانیم که یونانیان پایه گذار دمکراسی در جهان هستند.

 

1905م:طبق تقویم قدیم (ژولیان) که هنوز در روسیه رسمیت داشت یکشنبه نهم ژانویه 1905 (22 ژانویه مطابق تقویم جاری ـ گریگوری) و در پی یک رشته ناآرامی در آن کشور و اعتراض به استبداد تزار نیکلای دوم و درخواست مشروطه شدن سلطنت و ایجاد مجلس، گروهی از معترضین که شمار آنان را تا هشتاد هزار تن نوشته اند به ابتکار و رهبری یک کشیش به نام گاپونGapon خواستهای خودرا در نامه ای نوشته و برای دادن آن به دست تزار، به صورت گروهی عازم کاخ زمستانی در سن پترزبورگ شدند. گارد تزار به گمان اینکه جمعیت قصد تصرف کاخ سلطنتی را دارد (و یا به دستور تزار!) به سوی جمعیت تیراندازی کرد (تصویر بالا) که بنا بر برخی نوشته ها نزدیک به هزار تن کشته و یا مجروح شدند و به همین سبب این روز در تاریخ روسیه «یکشنبه سیاه» نام گرفت.

این رویداد ناآرامی هارا گسترش داد، جنبش زمستوو Zemstvo (مشروطه خواه Constitutionalist) هواداران بیشتری یافت و دامنه ناآرامی و اعتصاب به کارخانه ها، سربازخانه ها و ادارات دولتی گسترش یافت و ترور مقامات هم بعدا برآن اضافه شد. تزار که تحت فشار نظامی ژاپن بود به چند خشونت دیگر متوسل شد و چون نتیجه نگرفت تصمیم به قبول برخی ازخواستهای معترضان شد، سانسور مطبوعات را لغو و با تشکیل شوراها موافقت کرد و .... این قولها مشروطه خواهان لیبرال را آرام کرد ولی دو گروه تندرو سوسیالیست (حزب سوسیالیست انقلابی و حزب سوسیال دمکرات) خواستهای تازه مطرح کردند و چون میان کارگران و کارمندان نفوذ داشتند اعتصابات ادامه یافت و مردم به نافرمانی و ندادن مالیات، کمکاری وکارشکنی دعوت شدند. تزار تا مدتی این ناآرامی هارا تحمل کرد و هنگامی که شنید اعتصاب به خطوط راه آهن گسترش یافته و خط آهن سراسری سیبری قطع شده و نظامیان بازگشته از جنگ با ژاپن درمیان راه سرگردان شده اند خشونت را ازسر گرفت و در یک مورد تظاهرکنندگان را به توپ بست، در ارمستان و باکو کشتار کرد و .... چون از این خشونت هم نتیجه نگرفت برای جلب نظر معترضان، وزیر داخله را برکنار کرد و طولی نکشید که شرایط لیبرالها (مشروطه طلبان، نه چپگرایان) را تماما گردن نهاد و با تاسیس مجلس (دوما) موافقت کرد و نخست وزیرنسبتا آزادی طلب برسر کار آورد و به این ترتیب نیمی از معترضان آرام گرفتند ولی چپگرایان به مخالفت ادامه دادند و این مخالفت بااینکه تزاررا مجبور به تفویض اختیار کرد تا سال 1917 ادامه یافت و در اکتبر این سال منجر به انقلاب بلشویکی و تغییر نظام شد. شکست روسیه در جبهه های جنگ (جنگ جهانی اول) به پیروزی انقلاب اکتبر 1917 کمک بسیار کرد زیرا که جمعی از نظامیان هم به انقلابیون پیوسته بودند.

 

یکشنبه سیاه


1953م:به نوشته گاهنامه (کرونیکل) قرن بیستم بنگاه نشر DK، اوایل ژانویه سال 1953 در مسكو جنجال رخنه پزشكان یهودی به كرملین بلند شده بود كه 13 ژانویه (چند روز بعد) منجربه بازداشت 9 تن از آنان گردید. در صفحه 728 این گاهنامه چنین آمده است:

«رادیو شوروی روز 13 ژانویه گفت: پزشكان تروریست یهودی كه به دستور سازمانهای صهیونیستی و سازمانهای اطلاعاتی انگلستان و آمریكا مامور قتل سران كرملین از طریق تجویز داروی عوضی و یا تزریق بیش از نیاز دارو شده بودند دستگیر شده اند. این رادیو مرگ یك عضو پولیت بورو (دفتر سیاسی حزب كمونیست حاكم)، و نیز مدیر اداری وزارت دفاع را به این پزشكان نسبت داد و گفت كه آنان تعمدا تشخیص نادرست می دادند.».

این گاهنامه اضافه كرده است كه در پی پخش این خبر از رادیو شوروی، احساسان ضد یهود روسها تحریك شد- مخصوصا كه چند روز پیش از آن در جمهوری چك اسلواكی چهارده تن به اتهام خیانت به كشور و همدستی با غرب دستگیر شده بودند كه یازده نفر شان یهودی بودند.

«تاریخ» نشان داده است كه استالین دو ماه بعد بر اثر سكته مغزی درگذشت و در نیمه اول دهه 1980 نیز سه تن از رهبران وقت شوروی در فاصله كوتاهی یكی پس از دیگری فوت شدند که گورباچف جانشین آخرین آنان شد. ولی تا این لحظه کسی رسما مدعی نشده است که مرگ این چهار تن بر اثر توطئه بوده است.


1995م:دولت لهستان از ژانویه 1995 اسكناس های این جمهوری را، بدون تغییر نام پول ملی، با حذف چهار صفر از سمت راست آنها چاپ و رایج ساخت. علت این اقدام؛ توّرم شدید پول در این كشور در نیمه اول دهه 1990 و پس از حذف نظام سوسیالیستی بود. با این عمل، اسكناس های ده هزار زولتی= زووتی(Zloty) لهستان یك Zloty شدند. از سال 2007 دولت های ایران و ونزوئلا نیز که دچار تورم پول بوده اند بررسی هایی را آغاز کرده بودند تا اگر نتیجه بررسی مثبت باشد چند صفر از اسكناس های خود را حذف كنند. طبق گزارش های رسانه ای، دولت ونزوئلا نتیجه تجربه لهستان را استعلام كرده بود.

لهستان كه در سال 2004 به اتحادیه اروپا پیوست پس از برقراری موازنه بودجه (برابری دخل با خرج) احتمالا از سال 2012 «یورو» را جانشین پول ملی خود خواهد كرد. این دولت قبلا مایل بود كه این جا به جایی از سال 2008 عملی شود.


2005م:در جلسه هفتم ژانویه 2005 برخی از نمایندگان كنگره آمریکا هنگام بررسی صورتجلسه انتخاب مجدد جورج دبلیو بوش كه از سوی مجمع الكتور ها (الكترال كالج) ارسال شده بود، به انواع بی نظمی در جریان انتخابات دوم نوامبر 2004 اشاره كرده و شكوه سر داده و خواهان اصلاح كار و رفع نقائص برای انتخابات بعدی شده بودند. پس از 127 سال این نخستین بار بود كه اعضای كنگره ضمن بررسی صورتجلسه الكتورها، به چگونگی انتخابات ایراد وارد ساخته بودند. چنین ایرادی در سال 1877 هم وارد آمده بود. با وجود این اعتراضها، رای مجمع الكتورها تایید شد و زمینه برای انجام مراسم آغاز دور دوم ریاست جموری جورج واكر بوش آماده گردید.

در آمریكا انتخاب رئیس جمهور دو مرحله ای است؛ رای دهندگان به صورت خاصی الكتورها را انتخاب می كنند و الكتورها رئیس جمهور و معاون او را. سپس كنگره صورتجلسه الكتورها مبنی بر انتخاب رئیس جمهور را تصویب و ابلاغ می كند. رد صورتجلسه الكتورها در تاریخ دمكراسی آمریكا سابقه نداشته است. نخستین انتخاب رئیس جمهورآمریكا توسط الكتورها، هفتم ژانویه 1789 انجام و جورج واشنگتن به این طریق انتخاب شده بود.

 

2005م:هشتم ژانویه 2005 یك دادگاه نظامی آمریكا در «فورت هود» واقع در ایالت تكزاس گروهبان یكم «تریسی پركینزTracy Perkins» را به جرم مرگ یك عراقی جوان به شش ماه زندان و تقلیل یك درجه محكوم كرد!. این نظامی آمریكایی كه با دسته خود در عراق بود در نزدیكی «سامرا» دستور داده بود كه افراد دسته دو عراقی جوان به نام های زیدان حسون 19 ساله و پسر عمویش مروان حسون را به رود دجله افكنند كه مروان موفق شده بود خود را از آب بیرون بكشد و زیدان خفه شده بود. طبق گزارش رسانه های آمریكا، گروهبان پركینز در دفاع از خود گفته بود كه این دو جوان تهدید می كردند كه آمریكاییان را با چاقو قطعه ـ قطعه خواهند كرد و او به منظور تنبیه آن دو، از افراد دسته خواسته بود كه آنان را به داخل آب اندازند و قصد كشتن نداشت. ولی بستگان دو عراقی مورد بحث مدعی شده بودند که مروان و زیدان پیش از افكنده شدن در دجله كتك زده شده بودند.

 

Tracy Perkins

 

2005م:این پاره آجرها باقیمانده یك خانه در شهركی درجنوب شهر موصل عراق هستند كه هشتم ژانویه 2005 هدف یك بمب 500 پاوندی یك جت اف ـ 16 نیروی هوایی آمریكا قرار گرفت و منهدم شد. عكس، مردم شهرك را نشان می دهد كه سرگرم مشاهده محل بمباران هستند. در این بمباران 14 تن از جمله هفت كودك، چهار زن و سه مرد كشته شدند و هفت نفر دیگر هم مجروح گردیدند. علی یوسف صاحب این خانه زنده مانده است. وزارت دفاع آمریكا چند ساعت پس از این بمباران اعلام كرد كه هدف حمله خانه علی یوسف نبود و خلبان مرتكب اشتباه شده بود. هدف، خانه دیگری بود كه گزارش شده بود مخفیگاه مخالفان مسلح است.

چند ساعت پس از صدور اعلامیه وزارت دفاع آمریکا درباره این بمباران اشتباهی، گزارش رسید که در یوسفیه واقع در جنوب بغداد ، در یک ایست بازرسی در مجاورت یک مرکز پلیس، نظامیان آمریکا که به اتومبیلی سوء ظن برده بودند دست به تیراندازی زدند که ضمن آن هشت عراقی از جمله دو مامور پلیس کشته و 12 عراقی دیگر مجروح شدند .عراقی ها گفته بودند که این تیراندازی ضرورت نداشت.

 

بمباران عوضی عراقی ها و ...


1558: فرانسویان به فرماندهی «دوگ دوگیز» بندر «كاله» این كشور را از دست انگلیسی ها خارج ساختند.

1760: افغانها در جنگ با «ماهاراتهاس» مهاراجه هندی پیروز شدند.

1822: كلنی آمریكایی «لیبربا» در غرب آفریقا مركب از سیاهپوستان آزاد شده از بردگی در آمریكا تاسیس شد كه اینك كشور «لیبریا» است.

1907: در اوج اختلاف موافقان و مخالفان مشروطیت, روزنامه صوراسرافیل در تهران انتشار خود را آغاز كرد كه یكی ازنویسندگانش دهخدا بود.

1935: اعلام شد كه در نخستین سال روی كار آمدن هیتلر درآلمان تولید فولاد این كشور 104 درصد افزایش یافته بود.

2010: آژانس فرانس پرس به نقل از وبسایت حزب اعتماد ملی گزارش کرده بود که هشتم ژانویه (جمعه 18 دیماه 1388) در قزوین به سوی اتومبیل ضد گلوله آیت الله مهدی کرّوبی رئیس پیشین مجلس و از مقامات سابق جمهوری اسلامی ایران تیراندازی شد و تنها به پنجره اتومبیل آسیب وارد آمد. این خبرگزاری افزوده بود که هواداران دولت به ساختمانی در قزوین که کرّوبی وارد آن شده بود سنگپرانی کرده بودند که پس از خروج از آن و سوارشدن براتومبیل به سوی اتومبیل تیراندازی شد. کرّوبی از معترضین به نتایج انتخابات ژوئن 2009 ریاست جمهور ایران بوده است که خود وی یکی از نامزدهایش بود و شورای نگهبان صلاحیت اورا برای نامزدشدن تایید کرده بود.

منبع:iranianshistoryonthisday.com


ویدیو مرتبط :
رضا عطاران و تقویم تاریخ :))

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تقویم تاریخ 22 اسفند




1309ش:با تصويب متمم قانون انحصار تجارت، از اين روز در اسفندماه 1309 بازرگاني خارجي ايران در دست دولت قرار گرفت.

 

1332ش:در اين روز در اسفند 1332 فرمانداري نظامي تهران و حومه اعلام كرد كه دكتر حسين فاطمي وزير امور خارجه سابق 22 اسفند در خانه اي در شميران دستگير شده و در زندان است.

دكتر حسين فاطمي

 

1519:فرناندو كورتزFernando Cortez افسر اسپانيايي 13 مارس 1519 با پانصد مردمسلح گام به مكزيك گذارد تا اين سرزمين پهناور را به نام پادشاه اسپانيا تصرف و خزائن پر از طلاي دولت آن را به كشور خود منتقل كند .

فرناندو كورتز

 

1642:«آبل تاسماني» دريانورد هلندي و مامور كمپاني هند شرقي هلند ( اندونزي ) كه به دستور مدير اين كمپاني مامور يافتن راهي از جنوب اقيانوس آرام به جنوب شيلي و ورود به اقيانوس اطلس و رسيدن به اروپا شده بود 13 مارس 1642 به جزايري رسيد كه انها را به نام ايالت نيوزيلند هلند « نيوزيلند » نا ميد.

آبل تاسماني

 

1881:الكساندر دوم تزار روسيه 13 مارس 1881 هنگامي كه با كالسكه سلطنتي از خيابان مي گذشت با پرتاب بمب كشته شد.

 

الكساندر دوم تزار روسيه

 

1921:درست يك ماه پس از قتل پتر كروپوتكينPeter Kropotkin فرضيه پرداز آنارشيسم ، پيروان او در شهر مادريد « ادواردو داتو » نخست وزير وقت اسپانيا را كه ازجلسه پارلمان به خانه اش مي رفت هدف گلوله قراردادند كه چند روز بعد در 13 مارس 1921 درگذشت.


1938:مارس 1938 وحدت آلمان و اتريش تامين شد و اين دو سرزمين ژرمن ها يكي شدند كه به زبان آلماني انشلوس Anschluss (اتحاديه) تشكيل دادند.

 

وحدت آلمان و اتريش

 

1967:سوهارتو ــ مردي كه تنها يك نام دارد ــ يك سال پس از كودتا در13 مارس 1967 به كنگره اندونزي اشاره كرد كه همه اختيارات و عناوين دكتر احمدسوكارنو بنياد گذار جمهوري انونزي را جز لقب « پدر كشور » از او سلب كند .


12:2003 مارس 2003 در شهر بلگراد "زوران جينجيچ Zoran Djindjic " نخست وزير 50 ساله هوادار غرب جمهوري صربستان هنگام خروج از ساختمان دولتي محل كارش هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد.


1848: انقلابات اين سال اروپا كه اتريش را هم در برگرفته بود در اين روز « مترنيخ » صدر اعظم اين كشور را مجبور به كناره گيري كرد . او پس از تسليم استعفاءنامه اش گفت كه امپراتوري اتريش هم به دنبال او خواهد رفت . تاريخ نشان داد كه چنين شد.


1868: محاكمه پارلماني ( ايم پيچمنت ) اندرو جانسون رئيس جمهوري وقت آمريكا به اتهام ناديده انگاشتن يك قانون مصوب، از 13 مارس سال 1868 در كنگره اين كشور آغاز شد.
1921: مغولستان خارجي (قسمت شمالي مغولستان ) از چين جدا شد و به نام جمهوري مغولستان اعلام استقلال كرد.


1954: ژنرال جياپ دستور حمله و محاصره دژ « دين بين فو » را صادر كرد كه به شكست فرانسه و خروج اين كشور از هندوچين منجر شد.


1963: دو جت نظامي شوروي براي سنجش ميزان آمادگي دفاعي آمريكا برفراز قلمرو اين دولت در آلاسكا پرواز اكتشافي انجام دادند و سالم به پايگاه خود بازگشتند.


1973: كاسيگين نخست وزير وقت شوروي در اين روز در اسفند 1351 براي شركت در مراسم گشايش پولادسازي اصفهان وارد ايران شد. تاسيسات پولاد سازي اصفهان با كمك شوروي ساخته شده است. قبل از جنگ جهاني دوم، ايران در صدد برآمده بود باكمك آلمان در كرج يك كارخانه پولادسازي داير كند.


1989: سازمان دولتي دارو وغذاي آمريكا در پي مسموم شدن چند تن از اتباع اين كشور با خوردن انگور وارداتي از كشور شيلي كه به دانه هاي آن ماده سمي تزريق شده بود دستور جمع آوري ميوه هاي محصول اين كشور و منع واردات ميوه از شيلي تا اطلاع ثانوي را اعلام كرد.


1955: پليش تركيه در استانبول به سوي علوي ها ( شيعيان ) تيراندازي و باعث مرگ 16 تن از آنان گرديد.


1999: به رغم مخالفت روسيه ، سه كشور عضو سابق پيمان ورشو ــ لهستان ، چك و مجارستان ــ به عضويت ناتو ( پيمان نظامي غرب) پذيرفته شدند.