اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تقویم تاریخ -15 بهمن



480پیش ازمیلاد:خشایارشا ــ شاه وقت ایران ــ كه بر سرزمینی از هند تا دانوب و از استپ های شمال خاوری آسیای میانه تا لیبی حكومت می كرد، پس از فرونشاندن شورش بابل (عراق جنوب غربی امروز) در 482 پیش از میلاد، تصرف آتن در سال 480 پیش از میلاد و باز گشت از لشكركشی به اروپا، در چهارم فوریه 479سال پیش از میلاد (15 بهمن) توسط بانویش «استر Esther» از خاندان شائول و یهودی كه در شهر همدان مدفون است از توطئه هامان «بزرگ وزیر» خود برای كشتار اتباع یهودی امپراتوری ایران آگاه شد و همان شب دستور لغو آن را صادر كرد كه به نوشته مورخان یونانی و یهود، این دستور در سه روز به سراسر امپراتوری رسید كه با وسائل آن زمان، ركوردی بی سابقه است. طبق كتاب «استر» كه 24 قرن قدمت دارد، هامان به دروغ از قول خشایارشا به شهربانان ایران ابلاغ كرده بود كه همه یهودیان ـ ازخرد و بزرگ ـ را بكشند. در آن زمان همه یهودیان جهان از اتباع امپراتوری ایران بودند، در قلمرو این امپراتوری زندگی می كردند و در وفاداری آنان به شاه ایران تردید نبود.

خشایارشا (پسر داریوش كبیر و نوه دختری كوروش بزرگ) پس از لغو بخشنامه «هامان»، وی را به دادگاه سپرد كه محاكمه و در شهر شوش (پایتخت اداری ایران) اعدام شد و از آن زمان تاكنون، یهودیان هر سال (مطابق تقویم خودشان) به این مناسبت جشن می گیرند كه به عید «پوریم» معروف است.

 

1322ش:درانتخابات پارلمانی سال 1322 ایران که نتایج آن 15 بهمن ماه این سال انتشار یافت، باز دكتر مصدق نماینده اول تهران شد. در نخستین انتخابات پس از استقرار مشروطیت، دكتر مصدق از شهر اصفهان به نمایندگی مجلس انتخاب شده بود كه پس از تبدیل زادروز او از تقویم قمری به خورشیدی، كسر نصاب سنی! آورده و انتخاب او هنگام بررسی اعتبارنامه ها در مجلس ردّ شده بود.

 

1327ش:پانزدهم بهمن1327 (چهارم فوریه 1949) در دانشگاه تهران و مقابل ساختمان دانشكده حقوق، به سوی شاه كه برای شرکت در مراسم «پانزدهمین سالروز آغاز بنای دانشگاه تهران در محل كنونی اش» وارد دانشگاه شده و مقابل ورودی دانشکده حقوق از اتومبیل پیاده شده بود تا وارد تالار مراسم شود تیراندازی شد. این رویداد مآلا مسیر تاریخ ایران را تغییر داد؛ حزب توده غیر قانونی شد، ایران به غرب نزدیک و بعدا متحد آن شد، شاه اختیارات بیشتری به دست آورد و بعدا راه دیکتاتوری در پیش گرفت و ... و بنابراین ذکر جزئیات رویداد لازم است.

در آن روز از پنج گلوله که به سوی شاه شلیک شده بود سه گلوله به کلاه او اصابت کرده بود، یک گلو له به صورت مماس بر بدن از پشت او گذشته و خراش مختصری وارد ساخته و یک گلوله هم با عبور از کنار صورت او در ناحیه پشت لب اندك جراحتی بوجود آورده بود. ضارب رولور داشت ولی پیش از آنکه دو گلوله باقی مانده را شلیک کند هدف گلوله ماموران قرارگرفت برزمین افتاد که بر سرش ریختند و اورا زیر مشت و لگد گرفتند و از حال رفت. وی در میان بیش از ده خبرنگار ـ عکاس روزنامه ایستاده بود و دوربین به گردن داشت. ضارب پس از پیاده شدن شاه از اتومبیل، خودرا به فاصله کمی از او رسانیده و از این فاصله نزدیک تیراندازی کرده بود. در جیب او کارت خبرنگاری روزنامه "پرچم اسلام" که همان روز صادر شده بود و شناسنامه اش به دست آمد. طبق شناسنامه، او ناصر فخرآرایی نام داشت و ازدواج کرده بود. تیراندازی ساعت 3 بعد از ظهر صورت گرفت. شاه و ضارب به دو بیمارستان جدا ازهم منتقل شدند، ضارب درگذشت و شاه ساعتی بعد پس از پانسمان بیمارستان را ترک کرد و محمد ساعد (ساعد مراغه) نخست وزیر وقت در یک اعلامیه رسمی که از رادیو پخش شد اعلام کرد که مختصر آسیب وارده به شاه خالی از خطر بوده و وی به محل اقامت بازگشته است. روزنامه اطلاعات یک ساعت پس از خروج شاه از بیمارستان یک شماره فوق العاده منتشر کرد.

پلیس از خانه ناصر فخرآرایی بازرسی کرد و اسنادی به دست آورد که نشان می داد او عضو حزب توده بود. ناصر قبلا در روزنامه "فریاد ملت" کار می کرد. متعاقب بازرسی از خانه ناصر، پدر او و نیز "فقیهی شیرازی" مدیر روزنامه "پرچم اسلام" دستگیر شدند تا درباره ناصر توضیح بدهند.

از آغاز بهمن ماه 1327 صدای اعتراض به قرارداد نفت انگلستان و ایران از گوشه و كنار كشور به گوش می رسید؛ روزی نبود كه در این زمینه در مجلس (مخصوصا توسط نمایندگان پارلمانی حزب توده) نطقی ایراد نشود و روزنامه ها به ویژه نشریات احزاب ملی گرا و چپ مقاله ننویسند. صدای این اعتراضها از دوم بهمن كه مهندس رضوی كرمانی نماینده مجلس (بعدا نایب رئیس) و از معترضین به قرار داد نفت از دست یك سرهنگ كتك خورد رساتر شده بود و روز 14 بهمن دانشجویان دانشگاه تهران دست به تظاهراتی وسیع زده بودند و خواستار لغو قرارداد نفت (قرارداد 1313 هجری) و هرگونه امتیازی شده بودند كه به انگلستان داده شده بود. پیش از ظهر 15 بهمن هم اعضای حزب توده و چپگرایان دیگر به مناسبت سالمرگ دكتر تقی ارانی موسس احزاب كمونیستی در ایران كه در سال 1318 در زندان درگذشته بود و كمونیستها مدعی بودند كه مقتول شده بود اجتماع بزرگی برپاداشته و شعار داده بودند که به دستور رضاشاه دکترارانی کشته شده بود و در این شرایط، شاه به دانشگاه رفته بود!.

در پی این واقعه، درتهران حكومت نظامی اعلام شد و دستگیری مخالفان از جمله معترضان به قرارداد نفت آغاز گردید كه یكی از دستگیر شدگان آیة الله كاشانی بود. شورای وزیران از فرصت استفاده كرد و همان شب حزب توده را غیرقانونی اعلام داشت و لایحه مربوط را به مجلس داد كه سریعا تصویب شد.

اندکی پس از صدور مصوبه شورای وزیران مبنی بر غیر قانونی شدن حزب توده، همان شب بسیاری از سران و معاریف این حزب دستگیر و گروهی دیگر از آنان نیز پنهان شدند. در میان دستگیرشدگان که اسامی آنان اعلام شده بود نام نورالدین کیانوری، دکتر مرتضی یزدی، دکتر حسین جودت، عبدالحسین نوشین، نورالدین الموتی، ضیاء الموتی، نصرالدین الموتی، و دانش بوبخت دیده می شد. اسامی پنهان شدگان که فرمانداری نظامی در جستجوی آنان بود نیز اعلام شده بود ازجمله نام دکتر رادمنش، دکتر کشاورز و احسان طبری. ازآن پس تا مدتی هركس از دیگری دلخوری داشت اورا به عنوان توده ای معرفی می كرد (به اصطلاح آن زمان «لو!» می داد.).

كار به اینجا خاتمه نیافت و شاه خواستار اختیارات بیشتری شد و چون قانون اساسی اجازه نمی داد دستور انتخابات مجلس موسسان داده شد و این مجلس اختیارات شاه را به همان گونه كه خواسته بود افزایش داد و از آن پس این اختیار را به دست آورد كه بتواند مجلس را هم منحل كند و .... باوجود این، تلاش ملت برای ملّی كردن نفت خود ادامه یافت و در اسفند 1329 به نتیجه رسید.

دومین تیراندازی به شاه 17 سال بعد صورت گرفت ـ 21 فروردین 1344 (دهم اپریل 1965) در كاخ مرمر، سرباز وظیفه رضا شمس آبادی به سوی شاه كه پس از پیاده شدن از اتومبیل، رهسپار دفتر كار خود بود آتش گشود. گلوله ها به شاه اصابت نكرد ولی ضمن آن، دو درجه دار گارد و رضا كشته شدند.

در پی این تیراندازی، عده ای ازجمله چند فارغ التحصیل چپگرای دانشگاههای خارج كه به وطن بازگشته بودند دستگیر و بعدا محاكمه و محكوم به تحمل مجازات شدند.

 

شاه در سال 1327

 

1357ش:ژنرال هوایی « رابرت ای. هایزرRobert E. Huyser » فرستاده كارتر به تهران در جریان انقلاب 1357 چهارم فوریه 1979 ایران را ترك و عازم واشنگتن شد تا گزارش ماموریت خود را در جلسه كابینه دولت آمریكا مطرح سازد.

وی درباره این ماموریت حساس كه در تغییر مسیر تاریخ ایران موثر افتاد كتابی تحت عنوان «ماموریت تهران» تالیف كرده است كه در سال 1986 به توزیع داده شد. در این كتاب 306 صفحه ای، ژنرال هایزر جزئیات ماموریت خود در تهران و چگونگی مذاكراتش با ژنرالهای ایرانی را به صورت گزارش روزانه ـ از چهارم ژانویه تا چهارم فوریه 1979و سپس شرح ملاقات خود با كارتر و جزئیات امر تا پایان 11 فوریه (به مدت 39 روز ) را افشاء كرده است. ( سعی خواهد شد كه بعدا خلاصه ای از كتاب ژنرال هایزر به همان صورت گزارش روزانه كه وی برنگاشته و گوشه ای از تاریخ معاصر ایران را منعكس می كند در این سایت درج شود).

ژنرال هایزر كه در زمان ماموریت تهران معاون ژنرال هیگ فرمانده نیروهای امریكا در اروپا بود اول ژوئیه 1981 بازنشسته شد و 22 سپتامبر 1997 در 73 سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت. بااینكه (طبق گزارش برخی از رسانه های وقت!) هایزر بدون اطلاع ژنرال هیگ از چگونگی ماموریت او به تهران اعزام شده بود، هیگ (از حزب جمهوریخواه) كه بعدا وزیرامور خارجه دولت رونالد ریگان شد بر كتاب او مقدمه نوشته است.

«راجر موریس» در صفحات369 و 370 كتاب خود تحت عنوان «هیگ» به ماموریت هایزر معاون او در تهران اشاره كرده و نوشته است كه سیاست مبهم كارتر و ترس و تردید او از جهت گیری قاطع در قبال اوضاع ناآرام ایران به پایان یافتن كار شاه سرعت بخشید. طبق نوشته راجر موریس، ژنرال هیگ به كارتر پیشنهاد كرده بود كه ژنرالهای شاه را تشویق به كودتا كند زیراکه با رفتن شاه معلوم نیست که دولت بعدی دوستی با آمریکارا ادامه دهد كه كارتر ترتیب اثر نداده بود. پس از انتصاب شاپور بختیار به نخست وزیری، کارتر به شاه اطلاع داده بود که ماندن او در تهران به آرام شدن اوضاع کمک نخواهد کرد. یک سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در ژانویه 1979 که هنوز هایزر در تهران بود در پاسخ به پرسشهای روزنامه نگاران گفته بود که هایزر ماموریت دارد فرماندهان نظامی ایران را از فکر هرگونه کودتا منصرف کند و افزوده بود که دولت آمریکا آماده همکاری با دولت بختیار است. تفسیرنگاران آمریکایی قبلا نوشته بودند که هایزر در تهران ضمن گفتگو با ژنرالهای ایران باید نظر آنان را نسبت به بختیار نخست وزیر تازه و میزان تمایل آنان به همکاری با وی را ارزیابی و به کارتر گزارش کند. این تفسیرنگاران که اعلامیه های رسانه های شوروی و اظهارات مقامات این کشور در قبال رویدادهای ایران را دنبال کرده بودند گفته بودند که مسکو مایل به روی کارآمدن یک دولت اسلامی در ایران نیست. وجود چنین دولتی عملا راه را بر شوروی می بندد.

 

Huyser

 

2004م:« پت رابرتسون Pat Robertson » مبلغ تلویزیونی مسیحیت كه موسس دانشگاه « ریجنت » و شبكه تلویزیونی سی بی ان ( CBN شبكه سخن پراكنی مسیحی ) و از راستگرایان آمریكاست در برنامه خود( باشگاه 700 )، كه بعدا آن را در مصاحبه با « وولف بلیتزرWolf Blitzer» گزارشگر سی ان ان هم تكرار كرد گفت كه در پایان چند روز عبادت، از جانب خدا به او الهام شده است كه جورج دبلیو بوش در انتخابات نوامبر 2004 آمریكا پیروز خواهد شد! و مكلف است كه آن را به گوش مردم برساند!، خداوند به بوش عنایت دارد. گزارشگر پرسید: نتایج نظر سنجی حكایت از رقابت تنگاتنگ می كند و اگر بوش بازنده شود ، وی به مردمی كه حرف او را باور دارند چه جوابی دارد كه بدهد؟، ممكن است كه آنان در ایمان خود سست شوند. رابرتسون گفت كه این را در اواخر دسامبر 2003در جریان عبادت از جانب خدا شنیدم!. روزنامه ویرجینیان پایلوت چاپ شهر نورفك در صفحه آخر شماره دوم فوریه سال 2004 خود در این زمینه گزارش مفصلی چاپ كرده است.

درباره این ادعای رابرتسون كه سالهاست در جریان انتخابات برای نامزدهای جمهوریخواه ( راستگرا یان ) تبلیغ می كند كاریكاتور و طنز های متعدد در روزنامه های آمریكا منتشر شده كه كار او را نوع بسیار تازه تبلیغ انتخاباتی وانمود كرده اند.

رابرتسون ، یك بار هم نامزد ریاست جمهوری آمریكا شده بود كه توفیق نیافت.

 

پت رابرتسون

 

1963م:جهان عربی زبان با مرگ دكتر عبدالرحمان منیف كه 24 ژانویه اتفاق افتاد یكی از بزرگترین نویسندگان معاصر خود را از دست داد. منیف كه در 71 سالگی در دمشق درگذشت با نوشتن 15 داستان سیاسی معروفیت جهانی یافت. داستان او

« شهرهای نمك » كه به زبانهای مختلف ترجمه شده به طرزی جالب و بی نظیر تاثیر استخراج نفت ، نفوذ امریكاییان و اشرافیت را بر زندگانی روزمره ، روانشناسی و جامعه شناسی اتباع كشور سعودی ترسیم و نشان می دهد. این كتاب كه به صورت سریال است توسط مترجمان جداگانه و با انشاهایی متفاوت به زبان انگلیسی انتشار یافته است. كتاب های معروف دیگر او عبارتند از: « شرق مدیترانه » ، « درباره شكنجه » ، « سفری به درازای عمر » ، « هنر » و .... نقدنگاران غرب نوشته اند كه هیچ نویسنده عرب به اندازه دكتر منیف نتوانست وارد جزئیات تاثیر تحولات سیاسی و اوضاع اقتصادی بر زندگانی مردم شود. كتابهای دكتر منیف در برخی از مناطق عربی از جمله كشور سعودی ممنوع الانتشارند. دولت سعودی تابعیت دكتر منیف را در سال 1963 لغو كرد و وی از دهه 1980 در دمشق زندگی سكونت داشت. منیف در اقتصاد نفت دكترا داشت ولی پس از مدتی از این كار دست كشید و اعلام كرد كه در دنیای امروز تنها با « قلم » است كه می توان به مردم خدمت كرد و سپس وارد كار نوشتن شد. وی مقالات سیاسی متعدد هم برای رسانه ها نوشته است. پدر منیف ازاتباع سعودی و مادرش عراقی بود. منیف در اردن به دنیا آمده بود.

 

عبدالرحمان منیف

 

1386ش:احمد بورقانی فراهانی روزنامه نگار 13 بهمن 1386 بر اثر حمله قلبی در تهران درگذشت. وی 48 ساله بود و از 20 سالگی كار روزنامه نگاری را از میز خبر خبرگزاری ملی (ایرنا) آغاز كرده بود. احمد در خبرگزاری به مقام دبیری و سردبیری اخبار و سپس مدیریت خبر ارتقاء یافته بود و بعدا از سوی خبرگزاری مامور تهیه و ارسال اخبار مربوط به فعالیت های سازمان ملل شده بود و در مقرّ این سازمان در نیویورك استقرار یافته بود. پس از انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری، بورقانی به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد منصوب شد. در زمان معاونت او در وزارت ارشاد، عیسی سحرخیز مدیر كل مطبوعات داخلی بود. هر دو قبلا در نیویورك به كار خبر مشغول بودند. بورقانی در دوره ششم تقنینیه، نماینده مجلس شورای اسلامی بود.

احمد بورقانی مردی فروتن، خوش برخورد، خندان و منصف بود. وی و سحرخیز برنامه های وسیع برای نوسازی و ارتقاء مطبوعات وطن و اصلاح كامل قانون مطبوعات داشتند كه موفق به اجرای آن نشدند. هردو از وفاداران به ژورنالیسم حرفه ای و سپرده شدن امور مطبوعات به صنف روزنامه نگار بودند. بورقانی تاپایان عمر برای صنف فعالیت كرد و در این فعالیت سحرخیز در كنار او بود.

 

Ahmad Boorghani

 

1945م:چهارم فوریه سال 1945 میلادی روزولت، استالین و چرچیل [سران وقت ایالات متحده آمریكا و اتحاد شوروی و رئیس دولت انگلستان] مذاكرات هشت روزه خود را در كاخ محل استراحت تزارها در شهر یالتا واقع در شبه جزیره كریمه آغاز كردند تا سرنوشت آلمان و مناطق نفوذ سه دولت پس از پایان جنگ و خطوط تازه مرزی را روشن سازند. به خواست چرچیل، از شارل دوگل رهبر وقت فرانسویان برای شركت در این مذاكرات دعوت نشده بود. در آن هنگام، كار آلمان پایان یافته تلقی می شد. واحدهای ارتش سرخ كمتر از سه ماه از تاریخ برگزاری كنفرانس یالتا، برلین را تصرف و به عمر رایش سوم پایان دادند و هیتلر برای این كه به اسارت كمونیستها كه همیشه با آنان دشمنی كرده بود نیافتد خودكشی كرد. در اوت همین سال ، سه ماه و چند روز پس از سقوط برلین، امپراتوری ژاپن كه طعم بسیار تلخ سلاح هسته ای آمریكا را چشیده بود تسلیم شد و جنگ در هردو جبهه پس از شش سال و بر جای گذاردن دهها میلیون كشته و ویرانی های بسیار پایان یافت، ولی معارضه دو دولتی كه به صورت دو ابر قدرت جهان ازمیان ویرانه های این جنگ سر برافراشته بودند تقریبا از همان لحظه خاموش شدن توپها آغاز شد كه والتر لیپمن (روزنامه نگار) عنوان جنگ سرد بر آن گذارد. این معارضه كه 45 سال طول كشید جهان را وارد عصر تشكیل اتحادیه های نظامی و جنگهای منطقه ای و داخلی و كودتاها و براندازی ها و ترورهای ناشی از آن ساخت. هنوز سپیده دم پایان این معارضه فرساینده با كنار رفتن داوطلبانه یكی از دو حریف نمودار نشده بود كه جهان خسته و كوفته با مسائل برخاسته از جولان یك ابر قدرت در پهنه خود رو به رو شد كه ادامه یافته و تروریسم (به گفته گرهارد شرودر صدر اعظم سوسیال دمكرات وقت آلمان؛ جنگ غیر دولتی) یك نمونه آن و مبارز طلبی پاره ای از دولتهای كوچكتر و منفرد و نیز فعالیت پیگیرجنبش هایی ازقبیل جنبش مبارزه با «جهانی شدن اقتصاد برپایه برنامه كشورهای صنعتی» نمونه دیگر آن است و به نظر می رسد كه بعضی دولتهای بزرگتر و منفرد هم دركمین به دست آوردن فرصت برای یارگیری نشسته اند تا به نوعی دیگر ازموازنه قدرت دست یابند. بنابراین، برقراری نظمی نوین در جهان ـ در آینده ای نه چندان دور قابل پیش بینی است و این نظم پایه منطق ریاضی خواهد داشت و اصطلاحا «رشنال» خواهد بود؛ زیرا كه شرایط جهانی توسعه تكنولوژیك و تكامل فكری بشر به دلیل تعمیم ابزار كسب معلومات و اطلاعات آن را ایجاب می كند و بشر بی صبرانه درجستجوی چنین نظمی است و تا به دست آوردن آن قرار نخواهد داشت.

در مذاكرات یالتا كه 12 فوریه پایان یافت، قرار شده بود كه آلمان به چهار بخش تقسیم و هرقسمت به یك فاتح جنگ سپرده شود و این فاتحان عبارت بودند از شوروی، آمریكا، انگلستان و فرانسه. فرانسه بنا به ملاحظاتی به این فهرست اضافه شده بود.

كنفرانس تصمیم گرفته بود كه نیروهای سه دولت بلافاصله پس از جنگ ایران را ترك كنند، اروپای شرقی و سرزمین هایی كه توسط ارتش سرخ از تصرف آلمان خارج شده اند درمنطقه نفوذ شوروی قرار گیرند، زیرا كه در نشست یالتا استالین از موضع نیرومندتری برخوردار بود. یوگوسلاوی به دست تیتو فرمانده پارتیزانها سپرده شود و چون كمونیست بود مورد موافقت استالین قرارگرفت. همچنین قرار شده بود كه اتریش بعدا به صورت كشوری مستقل و بی طرف در آید. این كنفرانس نتوانست در باره یونان تصمیم بگیرد كه پس از جنگ، نزاع شرق و غرب (معروف به جنگ سرد) از همین یونان آغاز شد. استالین با اینكه در یالتا امضا داده بود كه بلافاصله پس از جنگ نیروهای خود را از ایران خارج كند دیدیم که دست به تعلل و بهانه جویی زد و كه نزدیك بود این تعلل به تجزیه میهن ما منجر شود.

مرور زمان نشان داد که هرآنچه را که شوروی در کنفرانس یالتا به دست آورده و درنتیجه، پس از جنگ یکی از دو ابرقدرت جهان شده بود، گورباچف در اواخر دهه 1980 از دست داد. شوروی در جنگ دوم جهانی 27 میلیون کشته داده بود و امتیازات به دست آورده در نشست یالتا و کنفرانس پتسدام خونبهای آنان و غرامت ویرانی وارده به آن کنفدراسیون بودند که گورباچف و یلتسین آنهارا برباد دادند. یلتسین مرده ولی معمّا در اینجاست که چرا درباره فروپاشی شوروی از گورباچف که زنده است و هنوز گاه به گاه اظهار نظر می کند بازخواست و مواخذه نشده است.

 

چهارم فوریه، جهان در طول قرون جدید و معاصر شاهد چهار زمین لرزه شدید و پرتلفات به این شرح بود:

ــ درسال 1783 در منطقه «كالابریا» در ایتالیا كه براثر آن بیش از 50 هزار تن كشته شدند.

ــ در سال 1797 در منطقه «كویتو = كیتو» در اكوادور كه در آن بیش از 40 هزار تن جان باختند.

ــ زلزله آمریكای مركزی در سال 1976 كه جان بیست و دو هزار و 778 را در دو كشور گواتمالا و هندوراس گرفت.

ــ زلزله افغانستان در سال 1998 كه هزاران کشته و زخمی برجای گذارد. گزارشی که همان روز درباره این رویداد انتشار یافته بود از این قرار است:

"زمین لرزه چهارم فوریه 1998 ایالت تخار افغانستان حدود چهار هزار کشته و دو برابر این شمار زخمی داشته و بیش از 15 هزار تن خانه های خودرا از دست داده و در زیر برف و سرما در انتظار کمک هستند ولی منطقه آنان در کنترل نیروهای شمال است و دولت کابل (طالبان) امکان کمک رسانی ندارد.".

کانون زمین لرزه شهر رستاق بود. عکس زیر، تنی چند از تخارستانی ها را در زیر بارش برف نشان می دهد که خانه های خودرا از دست داده اند. بیشتر خانه های آن منطقه با خشت خام (خشت و گلی) ساخته شده بودند.

 

2008م:چهارم فوریه 2008 گزارش شده بود: در دو انفجاری كه جمعه اول فوریه به فاصله 20 دقیقه از یكدیگر در دو بازار در شهر بغداد روی داده بود 99 تن كشته شدند و ممكن است كه با مرگ برخی از مجروحان، تلفات این دو انفجار انتحاری بازهم افزایش یابد. مواد منفجره به صورت كمربند بر بدن دو زن بسته شده بود.

یك مقام عراقی قبلا گفته بود كه این دو زن بیمار روانی بودند و نمی دانستند كه چه اشیایی را حمل می كنند. ولی بیشتر رسانه ها این ادعا را نپذیرفته اند زیرا كه هویت این دو زن كه قطعه قطعه شده اند روشن نشده تا معلوم گردد كه بیمار روانی بوده اند!. همچنین ادعای این مقام كه گفته بود بر بدن هركدام از این زنان 15 كیلو گرم مواد منفجره بسته شده بود مورد تردید رسانه ها قرار گرفته است زیرا كه پس از انفجار، وزن كردن مواد منفجره امكانپذیر نیست!.

برخی از روزنامه های اروپا، با این خبر عكس سه بانوی عراقی گریان را چاپ كرده و نوشته بودند: عراق ـ كشور شیون و زاری زنان و بیوگان (عكس زیر)

 

عراق ـ كشور شیون و زاری زنان و بیوگان

 

2008م:شورای ریاست جمهوری عراق سوم فوریه 2008 مصوبه پارلمان این كشور مبنی بر مجاز بودن اعضای حزب بعث و كاركنان دولت در زمان حكومت پیشین را در اشتغال به كارهای دولتی تصویب كرد و به صورت قانون درآورد. پارلمان عراق این موارد را در جلسه 12 ژانویه خود تصویب كرده بود. با اجرای این قانون كه خواست دولت آمریكا هم بوده است، هزاران مقام سابق عراقی می توانند بكار بازگردند. برخی از محافل واشنگتن از همان آغاز اشغال نظامی عراق با اخراج بعثی ها از مقامات میانی دولتی مخالف بودند و آن را باعث ازهم پاشیدگی امور می دانستند كه اوضاع عراق در طول چهار سال گذشته درستی این نظر را به ثبوت رسانیده بود.


211: «سه وروس Severus» امپراتور روم در 64 سالگی در خاك انگلستان پس از 18 سال حكومت گذشت .او در وصیتنامه خود نوشته بود: روم بدون یك ارتش بسیار نیرومند نمی تواند پایدار بماند ؛ باید رفاه نظامیان تامین شود . به ملل دیگر باید به چشم حقارت نگاه شود!. وی تنها امپراتور روم بود كه از پدر و مادر رومی در شمال آفریقا به دنیا آمده بود.

1552:ادوارد كك coke حامی « كامان لا common law» در امور شخصیه نظیر ازدواج به دنیا آمد. وی مدتی رئیس پارلمان و زمانی هم دادستان كل انگلستان بود.

عقاید او در زمینه «كامن لا = قرار بین خودمان» در دنیای امروز هواداران فراوان پیدا كرده و در حال حاضر بیش از ده درصد ازدواجها در كشورهای صنعتی غرب برپایه «كامان لا» انجام می شود، یعنی طبق شرایط طرفین و نه ثبت عقد نكاح در مراجع رسمی. این نوع ازدواج مشابه متعه است. تشریفات وقتگیر طلاق و تبعات حقوقی آن باعث شده است که در دهه های اخیر گرایش به «کامان لا» بیشتر شود.

1915: در این روز و درجریان جنگ جهانی اول، دولت آلمان با زیردریایی های خود جزابر بریتانیا را محاصره (بلوكه) كرد و به همه دولتها اعلام داشت: هركشتی در منطقه محاصره ممكن است هدف قرارگیرد. این دومین محاصره دریایی انگلستان پس از آغاز قرن نوزدهم بود. نخستین محاصره به تصمیم ناپلئون بناپارت (امپراتور وقت فرانسه) انجام شده بود.

1926: «سایپل» صدر اعظم وقت اتریش ابراز تمایل كرد كه اتریش و آلمان كشور واحدی را تشكیل دهند.

1948: سریلانكا (سیلان) مستعمره انگلستان استقلال به دست آورد.

1962: ایزوستیا ارگان دولت شوروی نوشت كه بیس بال (بازی چوگان ) از ایران به روسیه و از روسیه به انگستان و آمریكا انتقال یافته و درمشرق زمین ریشه گرفته است.

1980:آیت الله العظمی خمینی حكم ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر را امضاء كرد. بنی صدر كه در انتخابات حائز اكثریت شده بود پس از تنفیذ حكم كار خود را آغاز كرد. طبق اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی، امضای حكم رئیس جمهور منتخب از وظایف و اختیارات رهبری است. دكتر بنی صدر قبلا به عنوان نخستین رئیس جمهور در تاریخ ایران سوگند خورده بود. در نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران دریادار دكتر احمد مدنی كرمانی دوم شده بود.

1992: هوگو رافائل چاوس (چاوز) فریاس، سرهنگ نیروهای ویژه ونزوئلا (كماندو) برضد «كارلوس اندرس پرز» رئیس جمهوری وقت این كشور دست به كودتا زد ولی موفق نشد و به زندان افتاد. وی هفت سال بعد با رای مردم رئیس جمهوری ونزوئلا شده است و می كوشد تا فرضیه خود «دمكراتیك سوسیالیسم» را که به سوسیالیسم قرن 21 معروف شده است در این كشور پیاده كند. چاوس كه در 28 ژوئیه 1954 به دنیا آمده است یك بومی قاره آمریكا و فردی ضد امپریالیسم است.

iranianshistoryonthisday.com


ویدیو مرتبط :
رضا عطاران و تقویم تاریخ :))

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تقویم تاریخ -2 بهمن



 

 

210پیش از میلاد:«شی هوانگدی» امپراتور چین از دودمان چین (كین ـ شین ـ هسین) متولد سال 259 و متوفا در سال 210 پیش از میلاد كه موفق شد برای نخستین بار چینیان را زیر یك پرچم یكپارچه كند و نوسازی دیوار چین را به انجام برساند و همانند كوروش ما، عنوان پدر چین را به خود اختصاص دهد درصدد جلب دوستی ایران برآمد و در زمستان سال 213 پیش از میلاد (طبق برخی محاسبات تازه تقویمی ژانویه 214) سفیری به ایران فرستاد كه در شهر «آپاوارتا (كلات نادری امروز)» با تیرداد یكم شاه اشكانی ایران ملاقات كرد و تیرداد از او خواست كه به اقامت در ایران به عنوان سفیر دائمی ادامه دهد و وسیله ارتباط دو امپراتوری باشد. این سفیر پس از درگذشت تیرداد در سال 215 پیش از میلاد، همچنان به اقامت در ایران ادامه داد و رابط اردوان جانشین تیرداد یكم و امپراتور چین بود. دفتر ثابت او در دامغان (شهر صد دروازه) قرارداشت. ایرانیان از همان زمان كشوری را كه دودمان چین (شین) بر آن حكومت داشتند كشور «چین» خواندند كه این نام از طریق ایران به قلمرو امپراتوری روم و غرب منتقل شد و باقی مانده است و جز چینی ها، سایر كشورها آن را چین و چاینا می خوانند.

امپراتور «شی هوانگدی» بود كه یكنواخت نوشتن واژه های زبان چینی را (صرف نظر از لهجه های محلی) اجباری كرد. او با این باور، كه سیستم های سنجش، قوانین، نظامات و پول واحد، موجب پایداری وحدت ملت می شود، قوانین چین را كه برپایه سنت، رسوم و عادات این ملت تدوین كرده بود سراسری ساخت و سكه واحد ضرب كرد.

«شی» همانند ساسانیان ما شدیدا با ورود اقوام با تمدنی پایین به قلمرو خود مخالف بود و نوسازی دیوار چین (متصل ساختن قطعات دیوار قدیمی تر كه دارای رخنه بود به هم) كه از آن زمان به همان صورت باقی مانده است به تصمیم او صورت گرفت. در سال 1974 در چین و در نزدیكی پایتخت آن دودمان كه بعدا بر اثر زلزله ویران شده بود، تاسیساتی در زیر زمین كشف شد كه در آنجا مجسمه های سفالی هشت هزار نظامی و برخی از آنان سوار بر اسب قرار داده شده بود. «شی» همچنین در منطقه «شیان» چین قصر های زیبا ساخته بود.

 

مجسمه «شی هوانگدی»


1623م: 22ژانویه سال 1623 میلادی (1001 خورشیدی) شاه عباس یكم نامه پاپ پل پنجم را كه با یك پیك ویژه ارسال شده بود دریافت كرد كه در آن پاپ با هدف تشدید خصومت میان ایران و عثمانی، وعده هرگونه كمك از جمله كمك نظامی به شاه عباس داده بود. دولت عثمانی در اروپا برای كشورهای مسیحی یك خطر بزرگ بود. پاسخ شاه عباس به پیام پاپ، به دست گریگوری پانزدهم رسید زیرا كه هنگام بازگشت فرستاده واتیكان به رم، پاپ پل پنجم فوت شده بود.

فرستاده ویژه در گزارش خود به پاپ از این ماموریت، كه در آرشیو واتیكان محفوط است نوشته است كه شاه عباس پس از دریافت پیام و اطلاع از مفاد آن گفته بود كه از پاپ انتظار دارد كه كشورهای مسیحی را از ورود خودسرانه و با نیّت بد به خلیج فارس نهی كند. فرستاده پاپ در گزارش خود اضافه كرده است كه در ضدیت شاه عباس با دولت عثمانی (به ویژه بر سر بین النهرین كه زیارتگاههای شیعیان در آنجا هستند) تردید ندارد، ولی گمان نمی رود كه به خاطر ما، مسیحیان، و هر زمان كه ما بخواهیم با عثمانی وارد جنگ شود. او مردی باهوش و آگاه، و از اوضاع اروپا كاملا باخبر است و می داند كه در قبال مسائل خلیج فارس، چگونه از یك دولت اروپایی بر ضد دولت دیگر استفاده كند.

 

 پاپ پل پنجم


1324ش:دوم بهمن 1324 (22 ژانویه 1946) قاضی محمد (رئیس كومله) با اطمینان از حمایت نیروهای شوروی كه (برغم پایان جنگ جهانی دوم و تعهدی كه استالین سپرده بود) هنوز شمال غربی ایران را در اشغال نظامی داشتند و كمك های مالی و سازمانی آن دولت، در شهر مهاباد جمهوری اعلام و نخست وزیر تعیین كرد. مصطفی بارزانی كه با صدها فرد مسلح از طایفه خود از عراق آمده بود عملا فرمانده نیروهای قاضی محمد بود. قاضی محمد كه قبلا یك سردفتر اسناد رسمی بود پس از دیدار با كنسول شوروی در تبریز و یك مقام ارشد آن كشور در باكو، در 24 آذر1324 (15 دسامبر 1945) خواهان خودمختاری و ایجاد ساویت در مهاباد شده بود. سران طوایف منطقه از اقدام قاضی محمد حمایت نكردند و به نوشته مورخان، حامی و محرك او تنها شوروی بود كه برای خاورمیانه صاحب نفت و اخراج غرب از این منطقه مهم و حساس جهان نقشه ها درسرداشت.

درپی خروج نیروهای شوروی از شمال غربی ایران (تحت فشار بین المللی ـ ایران برضد شوروی به شورای امنیت متوسل شده بود)، واحدهای ارتش ایران كه نیروهای شوروی در قزوین مانع حركت آنها به سوی شمال غربی وطن خود بودند پس از پایان دادن به غائله گروه جعفر پیشه وری در تبریز، 15 دسامبر 1946 (24 آذر 1325) وارد مهاباد شدند، مصطفی بارزانی با جمعی از افرادش در امتداد مرز به سوی شوروی عقب نشینی كرد، قاضی محمد و تنی چند از همدستانش (ازجمله سیف قاضی و صدر قاضی) كه حمایت محلی نداشتند دستگیر شدند و بعدا پس از محاكمه در دادگاه سیّار نظامی، در23 دی ماه به جرم شورش مسلحانه و تجزیه گوشه ای از كشور محكوم به اعدام و سی ام مارس 1947 (دهم فروردین 1326) در میدان اصلی شهر مهاباد اعدام شدند. قاضی محمد هنگام اعدام پنجاه ساله بود. سران آن دسته از عراقی هایی هم كه پس از ورود ارتش به مهاباد به كشور خود بازگشته بودند در آنجا اعدام شدند. مصطفی بارزانی پس از عقب نشینی به شوروی بیش از یك دهه در این كشور بود و سپس به میان طایفه خود در عراق بازگشت. او سالها بعد پس از درگیر شدن مسلحانه با دولت حزب بعث عراق به ایران پناهنده شد و مدتها در كرج سكونت داشت. مصطفی بارزانی پس از انتقال به آمریكا جهت درمان بیماری، در واشنگتن درگذشت و جنازه اش جهت تدفین به خاورمیانه انتقال یافت.

 

قاضی محمد

 

1331ش:دوم بهمن 1331 (22 ژانویه 1953) دكترمصدق رئیس دولت وقت در اعلامیه تاریخی دستور تاسیس فوری سازمان بیمه های اجتماعی كارگران را در ایران كه از ابتكارهای وی به منظور تامین رفاه عمومی بشمار می رود صادر كرد. با این حساب، بیمه های اجتماعی كارگران ایران در سال 1388 پنجاه و هفت ساله شده است. چنین سازمانی در ایالات متحده سوشل سکیوریتی (تامین اجتماعی) نام دارد که از ابتکارات اف. دی. روزولت است. فرق «تامین اجتماعی» ایران و کشورهای دیگر دراین است که در آنجا همه کارکنان را شامل می شود و در ایران قانون دیگری شامل کارکنان دولت است. در آمریکا و کشورهای دیگر تامین بازنشستگی عمومی از وظایف سازمان تامین اجتماعی است و درنتیجه آحاد ملت دغدغه دوران پیری را نخواهد داشت.


1331ش:دوم بهمن ماه سال 1331 دكتر مصدق در یك پیام مهم رادیویی، اوضاع حساس میهن را كه از همه سوی تحت فشار دشمن قرار گرفته بود برای ایرانیان تشریح، و تاكید كرد كه در این شرایط، تنها اتفاق ملی است كه می تواند ایران را در مبارزاتش پیروز گرداند. وی در وطندوستی چند نفری كه در صدد ایجاد تفرقه هستند و از این طریق آب را به آسیاب دشمن می ریزند تردید كرد و از آنان خواست كه به «فقر میهندوستی» در میان خود پایان دهند، و بدانند كه شهرت و هرچه را كه دارند از همین میهن به دست آورده اند و بدون ایران «هیچ» خواهند بود.

 

دكتر مصدق در جوانی

 

1981م:52 آمریكایی كه به مدت 444 روز در ایران به صورت گروگان بودند 21 ژانویه 1981 (یكم بهمن1359) وارد فرودگاه ویسبادن آلمان شدند. دولت ایران یك روز پیش از آن، و درست در روزی كه دوره ریاست جمهوری جیمی كارتر پایان یافت این گروگانها را كه در آبان 1358 در سفارت آمریكا در تهران دستگیر شده بودند رهاساخت. كارتر كه دیگر رئیس جمهور نبود از گروگانهای رها شده در آلمان دیدار كرد. این گروگانگیری به شكست كارتر در انتخابات انجامیده بود. جوانانی كه در آبان 1358در تهران دست به این گروگانگیری زده بودند خواستار استرداد شاه جهت محاكمه او در تهران و نیز تعهد آمریكا به قطع مداخلات خود در ایران بودند. در آن زمان شاه ظاهرا جهت درمان بیماری سرطان به آمریكا رفته بود. بلوكه كردن دارایی ها ایران و نیز اعلام دكترین كارتر در 23 ژانویه 1980 این گروگانگیری را پیچیده تر ساخته بود. طبق این دكترین كه همچنان نصب العین مقامات ارشد واشنگتن است، دولت آمریكا خود را مجاز به استقرار در خلیج فارس كرده است. در دكترین كارتر آمده است: دولت آمریكا هرگونه تلاش برای كنترل منطقه خلیج فارس را تهدیدی برای منافع حیاتی خود تلقی خواهد كرد و برای عقب زدن و خنثی ساختن این تلاش به هر وسیله و اقدام متوسل خواهد شد. بهانه صدور این اعلامیه، مداخله مسكو در افغانستان (كه از خلیج فارس، فاصله زیاد دارد) بود!. این دكترین، با وجود فروپاشی شوروی، پابرجا مانده و آمریكا اینك نه تنها در عراق، افغانستان، اردن، سعودی، كویت، بحرین، قطر و امارات حضور نظامی دارد و پاكستان متحد آن است بلكه جای پایش در برخی كشورهای آسیای میانه و قفقاز هم دیده می شود كه خطرآفرین و عامل معارضه و برخورد است.

 

2008م:22 ژانویه 2008 (دوم بهمن 1386 خورشیدی) در تهران، به نقل از نایب رئیس كمیسیون عرایض مجلس (كمیسیون اصل 90) اعلام شده بود كه در هفتمین دوره تقنینیه مجلس شورای اسلامی ایران 25 هزار شكایت به آن كمیسیون ارسال شده بود. حال آنكه شكایات وارده به كمیسیون در دوره ششم تقنینیه كه چهار سال پیش منقضی شد 33 هزار مورد بود. در این نقل قول آمده بود كه از شكایات وارده به كمیسیون اصل 90 در دوره تقنینیه هفتم تنها رسیدگی به 13 هزار و پانصد شكایت در صلاحیت كمیسیون تشخیص داده شده بود و این كمیسیون برای رسیدگی به این شكایات، پنج هزار و 273 مكاتبه انجام داده بود. رسانه های تهران كه این مطلب را منتشر كرده بودند روشن نساخته بودند كه (اگر مكاتبه ای صورت نگرفته) به سایر شكایات 13 هزارگانه چگونه رسیدگی شده است.

اصل 90 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: هركس شكایتی از طرز كار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضائیه داشته باشد، می تواند شكایت خودرا كتبا به مجلس شورای اسلامی عرضه كند. مجلس موظف است به این شكایات رسیدگی كند و پاسخ كافی بدهد و در مواردی كه شكایت به قوه مجریه و یا قوه قضائیه مربوط است (باشد) رسیدگی و پاسخ كافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی كه مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند.

با توجه به اصل 90 كه متن آن در بالا آمد، كمیسیون مكّلف به اعلام نتیجه شكایات مربوط به عموم (دارای موضوع عمومی) جهت اطلاع عامه بود، كه نایب رئیس كمیسیون روشن نساخته بود چند مورد از شكایات عمومی بوده و آیا نتیجه رسیدگی به آنها، جهت اطلاع عامه (در رسانه ها) اعلام شده است و یا نه؟.

پارلمان های کشورهایی که دارای کمیسیون عرایض هستند، نامه و شکایت های واصله را که فرستندگان مهر«محرمانه» بر آنها نزده باشند (درصورت مراجعه) در اختیار روزنامه نگاران قرار می دهند تا درصورتی مفادشان برای عامه مفید باشد منتشر کنند.

 

1561م:22 ژانویه زادروز «فرانسیس بیكن Francis Bacon» دولتمرد، رساله نگار و فیلسوف انگلیسی قرون شانزدهم و هفدهم میلادی است كه در سال 1561 به دنیا آمده بود. وی كه روش تحقیقات علمی را به دست داده است در نهم آوریل سال 1626 فوت شد. روش تحقیق این فیلسوف به «بیكنیان مثد» معروف است. بیكن كشف حقایق را خدمت به جامعه اعلام داشته است.

 

Francis Bacon

 

1891م:«آنتونیو گرامشیGramsci» فیلسوفی كه تجربه های نیمه دوم قرن 20 تا حدی زیاد درستی اندیشه های او را تایید كرده است 22 ژانویه سال 1891در تورینو - ایتالیا - دیده به جهان گشود و در آوریل 1937 در زندان موسولینی در گذشت.

گرامشی كه برضد نظم طبقاتی كهن بود از جوانی به جنبشهای سوسیالیستی ایتالیا پیوست. وی سپس به منظور بررسی و مشاهده روند بنای سوسیالیسم در جامعه روسیه به مسكو رفت، دو سال در آنجا بود و در همانجا ازدواج كرد. در بازگشت به وطن، گرامشی برای ایجاد یك حزب كمونیست از بطن جنبش های سوسیالیستی ایتالیا، دست به كوشش زد و موفق به تاسیس چنین حزبی شد و رهبری آن را به دست گرفت.

موسولینی رهبر وقت ایتالیا كه «گرامشی» را بزرگترین مانع بر سر راه پیشرفت افكار خود می پنداشت درصدد خنثی كردنش برآمد و با به دست آوردن نخستین بهانه، او را در سال 1926 به اردوگاه (كمپ) ویژه نگهداری مخالفان سیاسی خود فرستاد . چون موفق نشد كه تماس گرامشی را با كمونیستها قطع كند و به اصطلاح خودش مغز او را از فكر كردن باز دارد، وی را به زندان فرستاد ــ زندانی كه از آن رهایی نیافت.

«گرامشی» كه در مطالعات تاریخ و تاریخنگاری كار شناس بود در طول زندان 33 كتاب نوشت كه خواهر زنش «تاتیانا» دستنویس های او را باتردستی از زندان بیرون برد و بعدا منتشر ساخت كه معروفترین آنها «یادداشتهای زندان» است و محتوای این كتابها، فلسفه سوسیالیستی تازه ای را به دست داده است كه بسیاری از هواداران «جامعه سالاری» آن را سوسیالیسم تازه و « گرامشییسم» عنوان داده و تا كنون دهها كتاب در تفسیر آن انتشار یافته است. «دوبچك» کمونیست معروف و «تجدید نظر طلب» چك اسلواكی از پیروان افكار گرامشی بود.

در دهه 1980 پاره ای از تحلیلگران، تحولات عملی در چین که این کشور را در دهه اول قرن 21 به صورت یک قدرت اقتصادی بسیار بزرگ درآورد، چرخشی به سوی گرامشییسم تعبیر كرده بودند.

پس از عقب نشینی ماركسیسم در روسیه، كشورهای اروپای شرقی و آسیای میانه بسیاری از سوسیالیستها متوجه اصالت افكار گرامشی شده و راه خود را به این سوی تغییر داده اند.

گرامشی برای تامین سعادت بشر تاكید بر به حد اقل رساندن روابط فرد با «پول» دارد و می گوید: نظام های حاکم هزاران ساله بر جوامع بشری، همه جنبه های زندگی را به پول ارتباط داده اند. روابط فرد با افراد (در درون جامعه) را مقدار پولی كه در اختیار دارد بنا می كند. پول به دنیای فرهنگ و هنر هم رخنه كرده، و حتی بر كار تالیف و تصنیف حاكم شده است. «پول» استقلال عمل و آزادی را از فرد گرفته است. هر عملی تحت تاثیر پول است تا اراده فرد، بنابراین یك فرد در جوامع امروز برده پول است و آزاد نیست. قدرت، ناشی از پول است نه هنر، دانش، اندیشه و مهارت؛ و چون چنین است، قدرتمند استثمارگر، زورگو و سلطه گر می شود و حتی عملا بر دستگاه حاكمه جامعه مسلط می گردد و تصمیمگیری ها بر پایه منافع او صورت می گیرد و وضع قوانین و ضوابط از خواست او خارج نیست و جامعه زمانی به نقطه بحران می رسد كه اصحاب پول در دستگاه قضاء هم رخنه كنند و در این صورت احتكار و هر گونه فساد دیگر گسترش می یابد.

گرامشی فرضیه های دمكراسی پارلمانی را رد می كند و آن را راه و روش واقعی رسیدن به «حكومت مردم بر مردم» و یا «قدرت ناشی از مردم و برای مردم» نمی داند و می گوید كه در انتخابات سراسری و یا در یك شهر بزرگ شناخت کامل نامزدها که لازمه یک انتخاب درست است، دشوار است. بنابراین رای دادن سرسری است و بسیاری هم نسبت به آن بی تفاوت می شوند و در آن مشارکت نمی كنند و فلسفه دمکراسی عملا بی اثر می شود.

گرامشی پیش بینی کرده است که اگر تمرین دمکراسی به همین صورت (وضعیت دهه 1930) ادامه یابد تبلیغات انتخاباتی (مبارزات مربوط) بر پایه پول و ساخت و پاختهای پس پرده صاحبان منافع قرار خواهد گرفت و با این ترتیب بسیاری از افراد شایسته حذف می شوند و تكرار انتخاب افراد معین، به تدریج یك طبقه حاكمه به وجود می آورد كه تفاوتی با نظامهای تزاری (سلطنتی ـ موروثی) نخواهد داشت.

 

Gramsci

 

2008م:با این كه به چهارم نوامبر 2008 و دور بعدی رای گیری برای انتخاب چهل و چهارمی رئیس جمهوری ایالات متحد آمریكا 21 ماه و ده روز فاصله بود، تا 22 ژانویه 2007 چهار سیاستمدار این كشور وابسته به حزب دمكرات خود را نامزد احراز این مقام كرده بودند. نامزدهای دمكرات ممکن بود که به تدریج بازهم بیشتر هم بشوند. در آن روز قرار شده بود که كنوانسیون سراسری هر حزب آمریكا در اواسط سال 2008 نامزد حزب را كه یك تن خواهد بود از میان داوطلبان برحسب آراء و الکتورهایی که در طول انتخابات مقدماتی میان حزبی به دست آورند تعیین کند و قاعدتا (!) این نامزد، فردی را كه باید معاون او باشد معرفی خواهد کرد و این دو که نامشان در یک تیکت خواهد بود از مردم برای روز انتخابات عمومی تقاضای رای خواهند كرد.

چهار سیاستمداری كه در ژانویه 2007 باشتاب زیاد خود را به عنوان «دمكرات» نامزد كرده بودند عبارتن بودند از:

-- هیلری كلینتون (سناتور نیویورك و بانوی اول آمریكا در هشت سالی كه در بیستم ژانویه 2001 پایان یافت، فردی سنتریست، تا حدی زودرنج، دارای اندکی حالت خشونت و حامی همگانی كردن بیمه درمانی آمریكاییان).

-- «باراك حسین اوباما» میانسال و سیاهپوست دورگه (مادرش سفیدپوست آمریكایی و پدرش سیاهپوست كنیایی)، سناتور جونیور (نخستین بار) ایالت ایلی نوی، ناشناخته برای جامعه سراسری آمریکا، مشاور قضایی و ظاهرالیبرال.

-- جان ادواردز میانسال، سناتور سابق ایالت كارولینای شمالی كه در انتخابات نوامبر 2004 نامزد معاونت جان كری بود، متنفر از بوروکراسی و سیاستبازی و فعالیت لابی ییستها در دستگاههای مقننه و اجرایی، ناسیونالیست - لیبرال جنوبی (ملی گرای چپ) و هوادار پرداختن دولت به امور داخلی (اولویت قائل شدن برای امور داخلی کشور).

-- بیل ریچاردسون: هیسپانیك (دو رگه سرخپوست و سفید پوست)، فرماندار ایالت نیومكزیكو. وزیر انرژی در كابینه كلینتون و یك دوره نماینده آمریكا در سازمان ملل، لیبرال چپ و هوادار سازش آمریکا با ملل دیگر و خودداری از تهدید و بکار بردن زور.

نظر سنجی هایی انجام شده تا 22 ژانویه 2007، «درصد» هواداران بانو كلینتون را بیش از سه نامزد دیگر نشان می داد.

این تفاوت نژادی نامزدها كه حزب دمکرات آمریکا از آن حمایت می کرد حكایت از توجه این حزب به تحول تفكر آمریكاییان در پی اشغال نظامی عراق و تغییر تركیب جمعیت بر اثر مهاجرت های تازه دارد. چهار نامزد از فرصتی كه كاهش محبوبیت حزب جمهوریخواه به دست داده استفاده كرده و در نامزد شدن پیشدستی كرده بودند. با این كه تا انتخابات نوامبر 2008 ممكن بود تحولات دیگری در سطح جهان در رابطه با آمریكا روی دهد و نظر آمریكاییان تغییر یابد، ولی نتایج انتخابات پارلمانی نوامبر سال 2006 نشان داده بود كه بعید است رئیس جمهوری آینده آمریكا از حزب جمهوریخواه باشد.

در هر حال قرارگرفتن یك بانو، یا یك سیاهپوست دورگه، و یا یك هیسپانیك در صدر كشور 300 میلیونی آمریكا و یا معاونت آن (هرچند با کمک مالی و اعمال نفوذ کمپانی های بزرگ، اصحاب منافع و صاحبان شبکه های تلویزیونی و ...)، یك رویداد تاریخی خواهد بود. عادت براین است كه در كنوانسیون سراسری احزاب، یكی از نامزدها را راضی به قبول معاونت نامزد پرطرفدار در كنوانسیون كنند و به نامزدهای دیگر وعده وزارت و مقاماتی از این دست بدهند.

در فاصله ای که تا کنوانسیون نمایندگان دو حزب وجود داشت (از ژانویه 2007 تا آگوست 2008) و در این دوره، این فاصله بیش از هر دوره دیگر در طول تاریخ ایالات متحده بود!، کاکس های ایالتی احزاب (کمیته ها) نظر خود را نسبت به نامزدها ابراز داشتند و برپایه این رای گیری های مقدماتی داخلی حزب، نمایندگان هر حزب برای کنواسیون تعیین شدند و نامزدی که نمایندگان (الکتورهای) بیشتری در کنوانسیون داشت نامزد حزب شد.

تا 22 ژانویه 2008 شمار داوطلبان نامزدی هریک از دو حزب اصلی آمریکا به هشت تن رسیده بود و جو بایدن سناتور خندان و جوک گوی ایالت خیلی کوچک و کف دستی دلیور هم خودرا نامزد کرد. ریچاردسون با اینکه در کاکس های ایالتی حزب دمکرات چهارم شده بود (احتمالا به صلاحدید حزب) داوطلبی خود را برای نامزدی پس گرفته بود. نامزدهای پیشتاز از حزب دمکرات تا 22 ژانویه 2008 همچنان هیلری کلینتون، اوباما و ادواردز بودند. در میان داوطلبان پیشرو نامزدی حزب جمهوریخواه یک واعظ پروتستان و یک مورمن دیده می شدند. این نخستین بار بود که یک واعظ (پستور کلیسا) در کشوری که قانون اساسی اش کلیسا را از سیاست (دولت) جدا کرده است نامزد مقام ریاست جمهوری شده بود.

در کنوانسیون حزب دمکرات "باراک اوبا" که شبکه های تلویزیونی آمریکا اورا بزرگ و مطرح ساخته بودند (!) با اندک تفاوت در شمار الکتورها، نامزد حزب شد و "جو بایدن" نامزد دیگر را نامزد معاونت خود کرد. کنوانسیون حزب جمهوریخواه نیز سناتور 72 ساله و اسیر جنگی سابق جان مک کین را نامزد این حزب کرد و او بانو "سارا پیلن" فرماندار آلاسکا را نامزد معاونت اعلام داشت که در انتخابات نوامبر 2008 همچنانکه پیش بینی شده بود حزب دمکرات برنده قوه مجریه و اکثریت دو مجلس کنگره شد و باراک اوباما از نیمروز بیستم ژانویه 2009 به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا کار خودرا آغاز کرد.

 

هیلری کلینتون

 

2009م:بیسنم ژانویه 2009 و یک روز پیش از آغاز کار چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده، بانو «جیلJill J. Biden» زن «جو بایدن» در یک برنامه تلویزیونی که از شبکه «ای. بی. سی» پخش شد گفت که قبلا به شوهر او گفته بودند که کدام شغل را می خواهد؛ معاونت ریاست جمهوری و یا وزارت امور خارجه؟، و معاونت را به او دادند!.

این اعتراف که شاید از زبان بانو «جیل بایدن» پریده باشد گوشه ای از ساخت و پاخت های قبل از انتخابات آمریکا را عیان ساخت. تعیین نامزدهای معاونت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هفته ها پیش از انجام انتخابات صورت می گیرد و نام نامزد هر حزب برای ریاست جمهوری و معاونت او در یک تیکت قرار می گیرد.

اعتراف بانو جیل که یکبار دیگر ترتیبات دمکراسی ایالات متحده را زیر سئوال برده است بازتاب جهانی داشته و مورد تفسیر قرارگرفته بود زیرا که نشان می دهد قبل از کنوانسیون حزب دمکرات (جهت تعیین نامزد حزب برای ریاست جمهوری)، سمت های دولتی تعیین شده بودند و قرار بوده که سمت های معاونت ریاست جمهوری و دو وزارت کلیدی به سه نامزد دیگر انتخابات مقدماتی (درون حزب و هواداران آن) داده شود و نامزد دیگر (جان ادواردز) که اندیشه «توجه به امور داخلی» را در سر داشت (بازگشت به وضعیت پیش از دو جنگ جهانی قرن بیستم) و مخالف مداخله کورپوریشن های بزرگ در تعیین سیاست های دولت بود قبلا متهم به داشتن رابطه سکس با فیلمبردار دفتر تبلیغات خود شده و صحنه را کاملا ترک کرده بود. شاید هم در این زمینه به دام طرح و نقشه ای (به سبک دستگاههای اطلاعاتی غرب) افتاده و قربانی شده بود!.

اشاره صریح بانو جیل، این اظهار نظرها را تقویت کرده است که باید فردی نظیر «باراک اوباما» روی کار می آمد تا نظر جهانیان و ظاهر قضایا تغییر کند و بنابراین، محصول مشترک پالیسی سازها و شبکه های تلویزیونی آمریکاست. «اوباما» فردی عادی نظیر میلیونها آمریکایی دیگر بود، نه تجربه سیاسی داشت و نه اداری که ناگهان به هوس نامزد کردن خود افتاد و پالیسی سازها و مغزهای مربوط او را مناسب برنامه های خود در این برهه یافتند و به اصحاب اعانه (کمپانی های بزرگ) و شبکه های تلویزیونی سراسری ندا دادند. تخصص «اوباما» حقوقی و مشاور قضایی است و در کارنامه اش وکالت چند بساز و بفروش و مستغلاتی مشاهده می شود. اسمی نامانوس برای آمریکائیان دارد و تنها یک دوره سناتور بود بیش از 47 سال نداشت. در این دوره بیش از همیشه، میدیای آمریکا و بویزه شبکه های تلویزیونی جریان انتخابات را به دست گرفته بودند که عملی مغایر دمکراسی اصیل است.

به باور این اصحاب نظر، همین برنامه های پشت پرده بود که شبکه های تلویزیونی بگونه ای بی سابقه به تبلیغ و بزرگ کردن "اوباما" دست زدند و از ژانویه 2007 برایش به صورت خبر و «تاک شو» تبلیغ کردند که برای هر فرد دیگر از 130 میلون بزرگسال آمریکایی هم که چنین تبلیغی صورت گرفته بود انتخاب می شد. «اوباما» از سیاهپوستان «مین استریم» آمریکا هم نیست که اسلافش را در آفریقا شکار کرده، در آمریکا فروخته و تا چند نسل بردگی کرده باشند. پدر وی از «کنیا» برای ادامه تحصیل به آمریکا آمده بود و در اینجا ازدواج و «باراک» در هاوایی (که دو سال پیش از تولد او ایالت پنجاهم آمریکا شده بود) به دنیا آمده و نوجوانی را در اندونزی بسر برده بود.

اصحاب نظر همچنین گفته اند که «جو بایدن» برای تصدی وزارت امور خارجه مناسب نبود زیرا که در طول دوران سناتوری درباره مسائل حرف بسیار زده بود (اظهار نظر سیاسی بدون تعهد و مسئولیت، و هرزمان به مناسبتی برپایه نفع شخصی و یا خوشایند دیگران) که اگر وزیر امور خارجه می شد ممکن بود دولت های دیگر بعضا در مذاکرات دیپلماتیک به آنها استناد می کردند. بعلاوه فردی جوک گو است و زیاد جدی بنظر نمی رسد و اگر وزیر امورخارجه می شد سوژه ای برای کاریکاتوریست های سایر کشورها می توانست باشد زیرا که تنها سناتوری بوده است که متوسل به کشت موی بر فرق سر خود شده است تا جالب بنظر برسد و .... همچنین او نمی توانست از پس «لاوروف» وزیر امورخارجه روسیه که قبلا افسر اطلاعاتی بود و بازی هارا خوب بلد است برآید، ایستادگی ایران را تحمل کند و با هوگو چاوس که از 21 ژانویه 2009 بمانند فیدل کاسترو مقاله نگار هم شده است بحث و جدل کند و ....

 

Jill J. Biden


1934م:22 ژانویه سال 1934 (2 بهمن 1312) عارف قزوینی شاعر و روشنفكر معروف وطن فوت شد. وی كه هنگام مرگ 52 سال داشت در همدان مدفون شده است. او درهمین شهر درگذشته بود.

 

عارف

 

1386ش:دوم بهمن ماه 1386 (22 ژانویه2008) 56 سال از زمان ورود هواپیمای جت به خطوط هوایی بازرگانی گذشت. در این روز در سال 1952 (1330 هجری خورشیدی) نخستین جت مسافربر «دهاویلند كومت» در انگلستان وارد خطوط هوایی شد. جت مسافربر كومت نخستین پرواز خود را در 27 ژوئیه 1949 انجام داده بود و در این فاصله در دست تكمیل و رفع نقائص بود. ساخت این جت مسافربر از 1946 برنامه ریزی شده بود. مسافران ژوهانسبورك نخستین كسانی بودند كه با جت مسافرت كردند. «دهاویلند كومت» پس از چند سانحه بعدا اختصاص به نیروی هوایی انگستان داده شد و انواع دیگر جت مسافربر جای آن را در خطوط هوایی گرفت.


1666م: 22ژانویه 1666 «شاهجهان» پنجمین امپراتور تیموری (گوركانی) هند درگذشت. وی در سال 1592 متولد شده بود. شاهجهان بود كه عمارت «تاج محل» را به یادبود همسرش ارجمندبانو (ممتاز محل) ساخت. شاهجهان دوبار تلاش به تصرف قندهار كرده بود كه از ارتش ایران شكست خورد. شكست سال 1653 او آن چنان سخت بود كه اندیشه تعرض به قلمرو ایران را از سر بیرون كرد. وی پس از جهانگیر، اكبر، همایون و بابر امپراتور هند شده بود. حكومت تیموریان بر هند از 1526 تا 1857 طول كشید و از این سال، پادشاه انگلستان امپراتور هند (هندوستان = همه شبه قاره هند از میانمار تا مرز ایران) اعلام شده بود (بریتیش راج) كه از جانب خود تا سال 1947 نایب السلطنه به دهلی می فرستاد. بابر از اعقاب امیر تیمور گوركان و نخستین پادشاه هند با تایید و كمك دولت وقت ایران امپراتور هند شده بود. وی قبلا با حكم شاه صفوی ایران حكمران كابل شده بود. همایون نیز با كمك ارتش شاه طهماسب صفوی تخت و تاج خود را به دست آورده بود. در دوران گوركانیان، پارسی زبان رسمی دربار هند بود و پارسیان هند كه این كشور را صنعتی و تكنولوژیك كرده اند در آن زمان مدیریت ها را برعهده داشتند.

طراح عمارت تاج محل كه در ژانویه سال 1653 میلادی تكمیل شد استاد عیسی معمار بزرگ ایرانی بود. استاد عیسی برای ساختن این عمارت باشكوه دهها معمار و تزیین كار را از ایران (عمدتا از شهرهای اصفهان، كرمان و شیراز) به هند برده بود. بیشتر تزیین كاران از شیراز بودند. قسمتی از سنگهای مرمر این عمارت از ایران (معادن كوه هزار واقع در شهرك «راین» استان كرمان) و ایران خاوری (سرزمینی كه انگلیسی ها بعدا نامش را افغانستان گذارده اند و در آن زمان قطعه خاوری ایران بود) به محل حمل شده بود.


1824م:22 ژانویه 1824مردان قبیله «اشانته Ashanti» سرزمین غنا نیروهای استعمارگر انگلیسی را در یك نقطه ساحلی این سرزمین شكست دادند. انگلیسی ها از «غنا» كه در آفریقای غربی واقع شده است به نام «ساحل طل» یاد می كردند. قبیله «اشانته» در قرن سیزدهم میلادی در غرب آقریقا (عمدتا غنا و سرزمین های مجاور) یك امپراتوری بزرگ و نیرومند تشكیل داده بود.

 

1901م:ویكتوریا، ملكه انگلستان 22 ژانویه 1901 در 82 سالگی درگذشت و با مرگ او یك دوره تاریخی این كشور پایان گرفت. در پی درگذشت ویكتوریا، پسرش ادوارد هفتم برجای او نشست و از 22 ژانویه 1901 پادشاه انگلستان شد.

ویكتوریا از سال 1837 بر انگلستان سلطنت كرده بود. در زمان او بود كه گفته شد آفتاب بر پرچم انگلستان ــ به دلیل كثرت مستعمرات در گوشه و کنار جهان ــ غروب نمی كند. در زمان وی بود كه واژه «امپراتور هند» را برعنوان پادشاه انگلستان اضافه كرد. مردم مستعمرات (به ظن خود) گمان می كردند كه این ویكتوریاست كه حكومت می كند، زیرا از نظام حكومت پارلمانی انگلستان بی اطلاع بودند.

شوهر ملكه ویكتوریا در دهه 1860 در گذشته بود و او چهار دهه در مرگ شوهر عزا دار بود.

 

Victoria


1997م:22 ژانویه 1997 بانو «مادلین آلبرایت Madeleine Albright» وزیر امور خارجه دولت واشنگتن شد. وی كه پانزدهم ماه مه 1937 در شهر پراك (جمهوری چك) و در یك خانواده یهودی به دنیا آمده است نخستین زنی بوده است كه وزیر امور خارجه ایالات متحده شده است. خانواده آلبرایت پس از قدرت یافتن هیتلر و عمدتا از ترس او به یوگوسلاوی، انگلستان و سپس آمریكا فرار كردند. «یوسف كوربل» پدر مادلین نام دخترش را «ماری یانا» گذارده بود. این خانواده پس از فرار از پراگ و شنیدن این خبر كه بسیاری از بستگانشان به دست عوامل هیتلر كشته شدند دین خود را تغییر داد و كاتولیك شد. باید دانست که یهودی بودن یعنی از نژاد این مردم بودن و نیز پیروی کردن از دین موسی است و یک فرد با تغییر دین، از کسوت یهودی بودن کاملا خارج نمی شود. مادلین بعدا به انگلیكن (مسیحیت انگلستان) تغییر مذهب داد و نام خود را هم از «ماری یانا كوربلووا» به مادلین تغییر داد!. «آلبرایت» نام خانوادگی شوهر سابق و پدر فرزندان اوست. وی یك بانوی مطلقه است كه در رشته علوم سیاسی دكترا دارد. مادلین تنها وزیر امور خارجه آمریكا بوده است كه صریحا اذعان کرد كه این دولت در براندازی 28 امرداد 1332 دست داشت و دولت دكتر مصدق را كه برگزیده ایرانیان بود حذف کرد. با وجود این اعتراف، وی به خاطر این عمل دولت واشنگتن، از ایرانیان عذرخواهی نکرد. مادلین در طول رقابت های انتخاباتی سال 2008 آمریکا و تا زمان حذف بانو هیلری كلینتون از این مسابقات؛ از مشاوران وی بود. انتصاب بانو کلینتون به سمت وزیر امورخارجه کابینه "اوباما" 21 ژانویه 2009 با 94 رای موافق در برابر 2 رای مخالف در سنای آمریکا تصویب شد و ساعتی بعد سوگند خورد و رئیس دیپلماسی آمریکا شد. هیلری سومین بانویی است که وزیر امور خارجه آمریکا شده است. وی برجای بانو کاندو لیزا رایس نشسته است که در دور دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش وزیر امور خارجه آمریکا بود. بانو رایس یک سیاهپوست با تمامی خصلت های سیاهپوستان آمریکایی بود که خشونت و یکدندگی در برابر طرف ضعیفتر را در آستین دارند. "اوباما" از سیاهپوستانی نیست که پیشینیانش در آمریکای شمالی بردگی کرده باشند و احتمالا آن خصلت های ناشی از روانشناسی بردگی را ندارد.

 

 Madeleine Albright

 

2003م:ژاك شیراك رئیس جمهور وقت فرانسه و گرهارد شرودر صدر اعظم وقت آلمان در دیدار 22 ژانویه سال 2003 خود به مناسبت چهل ساله شدن پیمان دوستی و همکاری دو كشور اعلام كردند كه معتقد به حل مسئله خلع عراق از سلاحهای ممنوعه از راههای صلح آمیز هستند و تاكید بر رعایت اصول نظم جهانی و اجتناب پذیر بودن جنگ كردند.

سران دو دولت به مناسبت چهلمین سالروز انعقاد این پیمان در اجلاس مشترك پارلمانهای فرانسه و آلمان شركت كرده بودند و عكس مقابل، آنان را پیش ازشركت در این جلسه در كاخ الیزه پاریس نشان می دهد. شیراك در حالی كه در كنار شرودر ایستاده بود گفت كه حل مسئله عراق تنها در چارچوب سازمان ملل قانونی و مشروع خواهد بود. ولی دو ماه بعد دولت آمریکا (جورج بوش پسر) در اجرای تصمیم از پیش گرفته شده خود، حمله نظامی به عراق را آغاز و این کشور را اشغال کرد و ....

 

ژاك شیراك رئیس جمهور وقت فرانسه و گرهارد شرودر صدر اعظم وقت آلمان

 

2006م:در پی اعتراف لورنس فرانكلین (لاری) سرهنگ هوایی 59 ساله آمریكا، تحلیلگر و كارشناس سابق امور ایران در وزارت دفاع آن كشور به سه مورد از اتهامات وارده به خود، قاضی مربوط 19 ژانویه 2006 او را به دوازده سال و هفت ماه زندان محكوم كرد.

وی متهم شده بود كه اسرار و اطلاعات طبقه بندی شده وزارت دفاع آمریكا درباره ایران را از طریق یك دیپلمات و دو «لابی ییست» به اسرائیل داده است.

سرهنگ فرانكلین كه 83 پرونده محرمانه و 38 پرونده فوق محرمانه وزارت دفاع آمریكا را به خانه خود برده بود بیش از ده سال در قسمت «دی.او.دی» پنتاگون، تحلیلگر گزارشهای مربوط به ایران و منطقه شمالی خلیج فارس بود. وی زیر نظر «فیث» معاون وزارت دفاع آمریكا كار می كرد كه بهانه های لازم برای حمله به عراق را به دست دولت جورج بوش داده بود.

سابقه كار سرهنگ فرانكلین در وزارت دفاع آمریكا بالغ بر 27 سال گزارش شده است.

 

لاری فرانکلین

 

2006م:از تفسیر های 20 ژانویه سال 2006 رسانه ها چنین بر می آمد كه بانو «آنجلا مركل» رئیس دولت آلمان پذیرفته بود كه واسطه دولتهای غرب (آمریكا و اتحادیه اروپا) با سران روسیه باشد. این مفسران، دلیل این كار را تسلط پوتین بر زبان آلمانی و آشنایی او با فرهنگ آلمانی ها و نزدیك بودن دو كشور به یكدیگر از لحاظ مسافت دانسته اند. پوتین قبلا یك افسر اطلاعاتی روسیه در آلمان شرقی بود كه مركل نیز از شرق آلمان است.

مركل پس از دیدار با جورج بوش در واشنگتن، به مسكو رفته و با پوتین مذاكره كرده بود. نخستین ماموریت مركل در سمت رابط میان غرب و روسیه، مسئله پژوهش های اتمی ایران با پوتین بود.

در ژانویه 2007 نیز مرکل با پوتین مذاکره کرد و این بار ماموریت مرکل، گرفتن اطمینان از پوتین بود که باید حمل نفت و گاز روسیه به اروپای مرکزی خلل ناپذیر باشد و اشکالی از نوع قطع موقت و تعلل در آن پیش نیاید. در ژانویه 2009 دیدیم که پوتین راه خودش را رفت و تا با اوکراین به توافق نرسید ارسال گاز به اروپا از راه اوکراین را برقرار نکرد.

 

پوتین و مركل در مذاكرات سال 2006


1517: شهر قاهره به تصرق نیروهای عثمانی در آمد و از آن پس، مصر قرنها وابسته به دولت اسلامبول ( استانبول ) بود.

1552: دوك سامرست ( لرد اول انگلستان ) كه سالها مشاور پادشاه وقت انگلستان بود به جرم خیانت گردن زده شد.

1760: درجنگی كه در هند میان انگلیسی ها و فرانسویها در گرفت فرانسویان شكست خوردند. هر دو دولت می خواستند هند رامستعمره خود كنند و بر سر آن باهم رقابت می كردند.

1836: «آندره آمپر» فیزیكدان فرانسوی كه واحد سنجش جریان برق به نام او (آمپر) گذارده شده است درگذشت. وی در زمینه برق و آهن ربا و حوزه های مغناطیسی تجربه بسیار كرده بود و قواعد متعدد به دست داده است.

1879: درجریان جنگ انگلیسی ها با افراد قبیله زولو ها در جنوب آفریقا، در نبردی كه در این روز صورت گرفت، زولوها پیروز شدند.

1905: نیروهای تزار روسیه، نیكلای دوم، به سوی مردمی كه دست به اعتصاب و اعتراض زده بودند آتش گشودند و بیش از 500 تن ار آنان را كشتند.

1946: سازمان اطلاعات مركزی آمریكا (سیا .C.I.A) تاسیس شد.

1962: سازمان كشورهای قاره آمریكا، براثر فشار دولت واشنگتن عضویت كوبا در آن سازمان را به حالت تعلیق درآورد. دولت كوبا نظام این كشور را سوسیالیستی اعلام داشته و به ملی كردن موسسات متعلق به آمریكاییان دست زده بود.

1963: شارل دوگل رئیس جمهور وقت فرانسه با هدف برطرف ساختن كدورت دو ملت از یكدیگر، با آدنائر صدراعظم وقت آلمان (در آن زمان؛ آلمان غربی) پیمان همكاری دوجانبه امضاء كرد.

1957: اسرائیل، در پی تهدید شوروی، به خواست دولت آمریكا نیروهای خود را از صحرای سینا بازگردانید. این نیروها در سال 1956 و درجریان حمله نظامی مشترك انگلستان، فرانسه و اسرائیل به مصر (در پی اعلام ملی شدن آبراه سوئز) وارد صحرای سینای مصر شده بودند.

1973: دیوان عالی آمریكا سقط جنین (كوتاژ) را عملی كه مغایر قانون اساسی آن كشور باشد ندانست.

1991: ارتش عراق در جریان جنگ با آمریكا بر سر كویت به شهر تل اویو در اسراییل حمله موشكی برد و تلفات و زیانهایی وارد كرد.

1992: علی امینی سیاستمدار قدیمی و نخست وزیر پیشین ایران در فرانسه درگذشت.

منبع:iranianshistoryonthisday.com