اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تقویم تاریخ -14 آبان



1055م:طغرل سلجوقی که بسیاری از نقاط ایران را در اشغال خود داشت پنجم نوامبر سال 1054 میلادی به نجات خلیفه عباسی از دست شیعیان و استقرار مجدد حاكمیت اهل تسنن، اعلام كرد كه عازم بغداد می شود. طولی نكشید كه طغرل با سپاهی گران روانه بغداد شد و اوایل سال 1055 میلادی این شهر را تصرف كرد و از آن پس به نام خلیفه كه در دست او آلتی بیش نبود زمام امور قلمرو عباسیان را به دست گرفت و خود را حامی خلیفه اعلام داشت و قدرت را در بغداد به سنی ها باز گردانید یعنی درست عكس كاری كه دهها سال پیش از او، دیلمیان ایرانی (شیعه مذهب) كرده و قدرت را در دست شیعیان قرار داده بودند. قدرت حكومتی در عراق كه این كشور در نیمه اول قرن بیستم به دست انگلیسی ها ساخته شد و بعدا با قیام شیعیان (به رهبری آیت الله شیرازی) استقلال یافت، پس از اشغال نظامی آن توسط آمریكا و انجام انتخابات عمومی عمدتا به شیعیان منتقل شده و درگیری شیعه و سنی را یك بار دیگر شدت داده است. پس از سلطه سلجوقیان بر بغداد، بعدا هم چندبار این شهر (درزمان صفویه و افشاریه) به دست ایران و شیعه افتاده بود. جنوب شیعه نشین بین النهرین (عراق امروز) تا دوران زندیه (كریم خان) وابسته به ایران بود.

 

1914م:پنجم نوامبر 1914 (14 آبان 1293) شورای وزیران دولت وقت ایران كه برای بررسی چگونگی مقابله با نقض بی طرفی كشور از سوی دول متخاصم تشكیل جلسه داده بود به بن بست رسید؛ زیرا كه نظامیان وطن به دلیل ضعف تجهیزات و آموزش، و نداشتن آمادگی و حتی آذوقه قادر به دفاع از بی طرفی كشور نبودند. بیشتر سربازان برای امرار معاش خود كه دولت موظف به تامین آن بود، درمنازل تهران به كارهایی ازجمله آب حوض كشی و نوکری مشغول بودند!. دولت در آن شرایط می توانست تنها روی نیروی ژاندارم حساب كند كه این نیرو هم فاقد اسلحه سنگین (توپ) بود و نمی توانست از عهده واحدهای تجاوزگر كه وارد ایران شده بودند برآید.


1979م:پنجم نوامبر 1979 نماینده پانصد دانشجو كه عنوان «دانشجویان پیرو خط امام» بر خود گذارده بودند در دومین روز تصرف سفارت آمریكا در تهران (14 آبان 1358) اعلام داشتند كه كاركنان سفارت را تا استرداد شاه آزاد نخواهند كرد و اضافه كردند كه در ساختمان سفارت اسنادی را در رابطه با حوادث كردستان و خوزستان و اسامی برخی از جاسوسان و وابستگان به آمریكا را به دست آورده اند كه آنها را كتاب خواهند كرد.

آخر وقت همین روز اعلام شد كه مهدی بازرگان پس از 268 روز حكومت، كناره گیری دولت خود را تسلیم كرده است و دلیل آن، رویدادهای اخیر (از جمله تصرف سفارت آمریكا) و نیز انتقاد افراد و گروهها به ویژه اعتراض این گروهها به ملاقات او در خارج از كشور با برژینسكی مشاور امور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریكا بوده است. بازرگان كه از همكاران دكتر مصدق و از موسسان نهضت آزادی بود، نخستین دولت نظام جمهوری اسلامی را تحت نام «دولت موقت» تشكیل داده بود. كمیته های انقلاب و دسته های مختلف با اعمال خود مانع از اداره كامل امور توسط دولت او بودند و دولت بازرگان در طول زمامداری توان اجرای نظامات دولتی را نداشت.

مورخان گروگان بودن 52 آمریكایی به مدت 444 روز را یك تحقیر و شكست سیاسی برای دولت آمریكا، ضعف دولت كارتر (كم تجربگی او) و درگیری برزینسكی مشاور ویژه وی با سایروس ونس وزیر امور خارجه وقت نوشته و افزوده اند كه كارتر توجه بیشتری به برزینسكی (با این كه متولد آمریكا نبود) داشت و برزینسكی با برخی مقامات تهران یك كانال مذاكراتی جداگانه داشت كه كارتر هم از آن بی خبر بود و همین تعدد كانال باعث شد كه كاخ سفید نتواند برای رهایی گروگانها اقدام قاطع و موثر بعمل آورد و ادامه این وضعیت باعث شكست كارتر در انتخابات بعدی شد و .... ونس در آوریل 1980 به علت مداخلات برزینسكی در وظایف او (در ظاهر به خاطر شكست ماموریت كماندوها در صحرای طبس) كناره گیری کرد.

شاه كه به بیماری سرطان دچار بود در پی فشار و اصرار هنری كیسینجر، دیوید راكفلر، جان مك كلوی و گردانندگان گروه مالی «چیس» اجازه ورود به آمریكا را از كارتر گرفته بود كه ورود او، دردسری طولانی برای دولت كارتر فراهم ساخت كه به روی كار آمدن مجدد حزب جمهوریخواه انجامید.

 

مهدی بازرگان

 

1357ش:از 14 آبان 1357 (پنجم نوامبر 1978) تا شانزدهم دیماه این سال، ایران فاقد روزنامه بود. در این مدت دو سه نشریه کوچک (دارای تحریریه دو - سه نفری) وابسته به دولت چند شماره منتشر کردند که آنها هم مجبور به قطع انتشار شدند.

در پی یك رشته تظاهرات گسترده كه در چند نطقه از جمله دانشگاه تهران به تیراندازی ماموران و قتل شماری از تظاهركنندگان منجر شده بود، روز 13 آبان محمدعلی سفری دبیر وقت سندیكای روزنامه نگاران ایران تصمیم هیات مدیره سندیكا دائر بر اعتصاب عمومی جراید را اعلام داشت و این اعتصاب62 روز ادامه یافت و می توان گفت که ایران تا 16 دی ماه كه دولت نظامی ازهاری كنار رفت فاقد روزنامه بود. در تاریخ عمومی مطبوعات (تاریخ جهانی رسانه ها)، از این اعتصاب به عنوان طولانی ترین و موثرترین اعتصاب اهل قلم در طول تاریخ 350 ساله روزنامه نگاری یاد شده است. سفری پس از مصادره روزنامه اطلاعات (در تابستان سال 1378) كه در آنجا كار می كرد به کار وكالت قضایی پرداخت و در دهه 1370 دچار مرگ ناگهانی شد.

 

تظاهرات نزدیك دانشگاه تهران

 

2004م:در فصل انتخابات آمریكا، به ویژه در سالهایی كه جمهوریخواهان مورد بحث باشند رسانه ها برای روش شدن مخاطبان، به تعریف «كنسرواتیسم» می پردازند .

كنسرواتیسم (اصطلاحا محافظه كاری) در هر جامعه تعریف خاص خود را دارد و به سبب تفاوت مفهوم ، تعبیر و تعریف آن در جوامع مختلف؛ یافتن یك تعریف واحد برای آن دشوار است.

در كشورهای با تاریخی كهن و غنی به ناسیونالیستها، در جوامع سوسیالیستی به معتقدان انعطاف ناپذیری اصول سوسیالیسم و دولتی بودن امور، در كشورهای سلطنتی به هواداران قدرت داشتن پادشاه «كنسرواتیست»، و در ممالك با نظام دینی به حامیان رعایت دقیق اصول و دستورهای دین اطلاق می شود.

كنسرواتیسم در هرشكل خود عقیده به لایتغیر ماندن اصول و قوانین اساسی دارد و با اصلاح پی در پی اصول آن مخالفت و حتی مبارزه می كند و آن را منشاء بی ثباتی، تزلزل، فساد اداری و هرگونه سوء استفاده وبسط تباهی ها و نتیجتا تضعیف هماهنگی جامعه می داند و به این ترتیب با لیبرالیسم عملا مخالفت می كند، و در سیاست و روابط اجتماعی با آن در تضاد و خصومت دائمی بوده است. تا دهه ششم قرن 20 شنیدن واژه كنسرواتیست، در ذهن فردی، را تداعی می كرد كه پایبند به اخلاقیات و وفادار به فرهنگ ملی و سنت ها باشد .

در آمریكا، كنسرواتیسم فلسفه ای است كه از محدود كردن اختیارات داخلی دولت مركزی و دادن این اختیارات به ایالات و شهرها و نیز كاپیتالیسم و اتكای فرد به خودش، نه جامعه ( دولت ) برای تامین رفاه جانبداری می كند و به كارآیی این فرضیه ها كه توسعه موسسات دولتی و مالكیت دولت بر وسائل تولید و دولتی شدن امور تامین رفاه مردم باعث حل مسائل اجتماعی ــ اقتصادی می شود عمیقا تردید دارد و با آن در تضاد و معارضه است.

اعتماد و اعتقاد شدید كنسرواتیسم آمریكا به كاپیتالیسم مورد انتقاد جوامع با نظامهای دیگر است. كنسرواتیسم آمریكا می گوید كه اگر برای همه مردم فرصت برابر و آزادی تصمیم و عمل وجود داشته باشد می توانند بدون اتكاء به كمك دولت باعث ترقی و رفاه خود شوند و در نتیجه نیازی به تامین آن از سوی دولت نیست. این روش از آزادی عمل فرد (استقلال فردی) حمایت می كند و به دور از ایده آلیسم و اتیوپیا سازی (ایجاد مدینه فاضله) و امید های روشنفكرانه است و آنها را رد می كند.

در آمریكا حزب جمهوریخواه خود را پاسدار كنسرواتیسم این كشور یعنی هواداری از استقلال فرد و گسترش جهانی اقتصاد بازار آزاد (كاپیتالیسم) و به علاوه مسیحیت می داند. به نظر می رسد كه كنسرواتیست های آمریكایی از آغاز دهه 1980 (دوران حکومت رونالد ریگان) كار صدور فلسفه و روش خود را به میان ملل دیگر شدت داده اند كه عملا جهشی برای كنترل نسبی بر امور جهان است و این جهش در چهار سال اول قرن 21 شتاب بیشتری توام با بی باكی به خود گرفته بود. نمونه آن اشغال نظامی بدون دلیل عراق، ماندن در افغانستان، گسترش ناتو در قلمرو سابق پیمان ورشو و كشورهای بالتیك شوروی منحله، دیكته گویی و عدم تحمل نظر و انتقاد های دیگران بوده است. در انتخابات دوم نوامبر2004 اكثریت آمریكاییانی كه در انتخابات شركت كرده بودند ( 59 میلیون نفر در برابر 55 میلیون رای لیبرالها) ، بدون توجه به مشكلاتی كه این روش به وجود آورده و مخالفتهای داخلی و خارجی، به ادامه آن رای دادند و تاییدش كردند. كنسرواتیسم آمریكا به برخی آزادی ها روی خوش نشان نمی دهد از جمله كورتاژ و ازدواج همجنسها.

در دو سال پس از انتخابات سال 2004 تشدید حوادث عراق، سوء استفاده های مالی به مناسبت آن، آشگار شدن ضعف اخلاقی برخی از روحانیون مسیحی هوادار حزب جمهوریخواه، گسترش فاصله کم درآمدها و ثروتمندان، بازی با بهای نفت و افزایش درآمد شرکتهای نفتی، استفاده سیاسی از مسئله تروریسم، و اشتباهات سیاسی کاخ سفید باعث رویگردان شدن بسیاری از آمریکاییان از محافظه کاران شده است که انتخابات هفتم نوامبر 2006 آن را منعکس خواهد ساخت.

 

1909م:«جیمز رستونJames Reston» سردبیر اجرایی وقت نیویورك تایمز كه روزگاری سران كشورها در نوبت قرار می گرفتند تا وی با آنان مصاحبه كند سوم نوامبر (روزی چون دیروز) در سال 1909 به دنیا آمد، 86 سال عمر كرد و 63 سال خبر و مقاله نوشت. رستون كار روزنامه نگاری را از «دیلی نیوز» آغاز كرد، سپس خبرنگار اسوشیتدپرس شد و از اینجا به نیویورك تایمز رفت و دهها سال یعنی تا پایان عمر در آنجا نوشت. رستون در اسكاتلند به دنیا آمده و به آمریكا مهاجرت كرده بود و چون به زادگاهش علاقه داشت «سكاتی» را نام خودمانی خود (نیك نیم) انتخاب كرده بود و دوستان و همكارانش او را «سكاتی» خطاب می كردند. وی در زمینه روزنامه نگاری كتاب های متعدد نوشت از جمله « توپخانه ای به نام روزنامه»، «ضرب الاجل = دد لاین»، «چه كسی در روزنامه نگاری موفق می شود» و «ستایل در روزنامه نگاری». رستون نوشته است كه دهها سال تحت فشار «دد لاین (آخرین لحظه)» نوشت و دچار استرس و عوارض ناشی از آن نشد زیرا كه عاشق روزنامه نگاری بود و عاشق در برابر سختی ها، جور و جفا مقاوم تر و پابرجاتر و آسیب ناپذیرتر می شود. در جای دیگر نوشته است: روزنامه نگار واقعی فردی است كه اجازه ندهد آن چه را از خبر و نظر كه ارزش دانستن دارد از دست برود، باید در میان جامعه بگردد و خبر و نظر بیابد و منعكس كند تا مسائل و اصحاب نظر شناخته شوند. بنابراین، این روزنامه نگار است كه افراد را به جامعه معرفی و بزرگ می كند تا اگر شایستگی داشته باشند دولتمرد و سیاستمدار شوند و مدیریت های جامعه را به دست گیرند و در این راه، روزنامه نگار نباید تبعیض قائل شود و غرض ورزی كند كه تبعیض و غرض ورزی كار روزنامه نگار حرفه ای نیست. روزنامه نگار بمانند شمع است كه می سوزد و در طول عمر خود راه دیگران را روشن می سازد و تاریكی را مانع می شود، و به همین دلیل باید همگان را دوست داشته باشد و كینه به دل نگیرد، بی طرف و دوست و دلسوز باشد، از صحنه (درون جامعه) خارج نشود و موازنه را در نوشتن از دست ندهد و متعادل باشد. یك روزنامه نگار در ربع قرن دوم عمر قلمزنی خود باید برپایه تجربه و معلوماتش، مقاله هم بنویسد و مقالات او باید طوری نوشته شوند كه در سراسر جهان مخاطب داشته باشند. باید توجه كند كه مقاله را عمدتا برای مطالعه دولتمردان و سیاستمداران و مدیران می نویسد و آنان تا مطئمن نباشند كه درسی فرا می گیرند و مطلبی از درون مقاله به دست می آورند آن را نمی خوانند. بنابراین، مقاله را به خاطر نویسنده اش و معلومات و شخصیت او می خوانند.

روزنامه نگار نباید از فرد و یا ضدیت ها و زخم زبان ها برنجد، هدف او مردم هستند كه برایشان تلاش می كند تا زندگانی بهتری داشته باشند و روشن و گوش بزنگ باشند، بنابراین باید به راه خود ادامه دهد و به اصطلاح با یك نهیب از میدان به در نرود كه به نظر او (رستون) پشت كردن به مردم و محروم ساختن آنان است. مردم باید روزنامه نگار خود را به چشم وكیل مدافع و سرباز وطن (هر دو) ببینند و به او اتكاء كنند. روزنامه نگار خوب فردی است كه می داند شمع وجود او دیر و یاز زود پایان خواهد یافت لذا باید تا روشن است و روشنی می دهد به ایجاد شمع جانشین همت بگمارد و تا می تواند روزنامه نگار تازه به وجود آورد و به جامعه معرفی كند. روزنامه نگار باید طوری رفتار كند كه در هر جامعه، مورد احترام هر دسته و جناح باشد. مانعی ندارد كه اگر روزگاری یك دولتمرد نظر مشورتی او را بخواهد وی را بی پاسخ بگذارد. بنا براین باید اوقات فراغت خود را به مطالعه بپردازد تا گنجینه معلومات باشد و این معلومات را بتواند منتقل كند و هر كتابی را كه می خواند و هر تازه ای كه را یاد می گیرد بداند كه برای مخاطبانش است و لذا تا آخرین روز عمر باید به جامعه فایده برساند تا مردم مرگ او را از صمیم قلب یك ضایعه بدانند و از رفتنش قلبا متاسف باشند و كتاب خاطراتش را در قفسه كتابخانه خود قرار دهند.

 

James Reston


1337ش:امروز زادروز علیرضا ملكیان روزنامه نگار معاصر ایران است كه 14 آبان 1337 (پنجم نوامبر 1958) به دنیا آمده است. ملكیان كه بیش از یك ربع قرن تجربه روزنامه نگاری دارد سردبیری برخی از روزنامه های تهران را پشت سر گذاشته و سالها عضو شورای سردبیری روزنامه كیهان و عملا سردبیر این روزنامه بود. وی در سال 1384 به دلیل تبحر در امور رسانه ها و بی نظری در كار خود به سمت معاونت پارلمانی وزارت ارشاد منصوب شد. معاون پارلمانی در عرف بین المللی معاونت اول محسوب می شود. ملکیان بعدا معاون مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد شد و تا آبان 1388 (نوامبر 2009) در این سمت بود.

ملكیان كه یك روزنامه نگار حرفه ای وطن است نه تنها در انتخاب و تنظیم مطالب مهارت فراهم دارد بلكه یك مقاله نگار ممتاز است. بررسی حرفه ای سرمقاله هایی كه نوشته است نشان می دهد كه ملكیان در نگارش مقاله اصول علمی مقاله نویسی را دقیقا بكار می برد، و با آوردن شواهد از رویدادهای گذشته (تاریخ) نظر خود را به اثبات می رساند. او در هر چهار روش مقاله نگاری تازه مهارت ویژه دارد و از این لحاظ، می توان گفت که در مطبوعات معاصر مردی است بی جانشین. ملكیان در عین حال شخصیتی است معنوی، و بدور از دنیای مادیگران بسر می برد، مردی است فروتن كه وسواسانه اخلاقیات را رعایت می كند و عمیقا وطندوست است.

 

ملکیان


2003م:«هربرت موشل» بنیادگذار نخستین خبرگزاری اعلان مطبوعاتی( خبرپولی ) 4 نوامبر 2003 در 84 سالگی در گذشت . خبرگزاری او كه سال 1954 تاسیس شده است در ‎آغاز كار « پی آر نیوز وایر » نام داشت كه به «یونایتد بیزنس میدیا» تغییر نام داده است. این خبرگزاری اخبار خام موسسات تجاری و حتی سازمانهای دولتی را دریافت و به صورت خبر تنظیم و در اختیار رسانه ها می گذارد و نرخ درج و پخش آن طبق ضابطه ای مشخص است و رسانه در صورت چاپ و یا بخش خبر ، وجه را دریافت می دارند. گاهی اهمیت این خبرهای پولی برای مردم بیشتر از سایر اخبار است. خبرگزاری موشل از همان آغاز فعالیت مجهز به دستگاههای الكترونیك اطلاع رسانی بود و رسانه ها به همان سان گزارشهای تبلیغی این خبرگزاری را دریافت می دارند كه گزارش های خبرگزاری های عمومی را.

 

هربرت موشل

 

1793م:در مطالب چهارم نوامبر درباره بانو «المپ دو گوژ = دوگوژه» نویسنده انقلابی فرانسوی که سوم نوامبر سال 1793 و در زمان اقتدار روبسپیر و انقلابیون رادیکال در دادگاه انقلاب، عنصری خطرناك تشخیص داده شده و در ملاء عام با گیوتین گردن زده شده بود اشاره آمد و اینک شرح بیشتری درباره او که هنگام اعدام 45 ساله بود:

بانو اولمپ با نوشتن چند داستان و نمایشنامه كمك بسیار به آماده ساختن مردم فرانسه برای انقلاب كرده بود از جمله نمایشنامه «بردگی»، «زندان زن و مرد»، «زندگی دو دشمن در زیر یك سقف» و ... كه دو نمایشنامه اخیر الذكر برضد ممنوعیت طلاق میان كاتولیكها بود. وی بود كه در آستانه انقلاب شعارهای آتشین و برانگیزاننده می نوشت و به صورت شبنامه توزیع می كرد كه بر نقاط پر رفت و آمد نصب می شدند. انقلابیون فرانسوی بیشتر شعار های خود را از میان همین جملات شعرگونه او بیرون كشیده بودند. این بانوی انقلابی پس از پیروزی های اولیه انقلاب، همچنین كمك كرده بود تا دسته های مسلح زنان برای پاسداری از انقلاب تشكیل شود. او پس از برچیده شدن زنان مسلح از خیابانها به دستور رادیكالها، دست به مبارزه تازه ای زد و از حقوق سیاسی زنان (از جمله رای دادن و به مقام اداری رسیدن) به دفاع برخاست و سپس با اعدام افراد در پی محاكمات كوتاه مخالفت كرد و آن را تهی ساختن فرانسه از اتباعش خواند و اعلام داشت كه این عمل نوعی ضدیت با اراده ملی است كه اكثریت فرانسویان مایلند به جای اعدام، مخالفانی كه به راه انقلاب باز نگردند تبعید و خنثی شوند.

شورای انقلاب سه بار به او اخطار داده بود كه ساكت شود و برای مدتی به زادگاه خود در جنوب فرانسه برود كه نپذیرفته بود و پاسخ داده بود كه به اصول انقلاب همچنان وفادار است و اگر ضدیتی تصور می رود با روش های تازه و از جمله اعدامها، خشونت های غیر ضروری و وارد آوردن اتهامات سیاسی بی اساس به این و آن است. شورا تحت فشار روبسپیر سرانجام دستگیری و محاكمه وی را تصویب كرد و چند روز پس از اعدام 21 تن از میانه روهای انقلاب باهم، بانو اولمپ نیز گردن زده شد. وی در دادگاه انقلاب و پای گیوتین نیز از شعار دادن بر ضد روش رادیكالها دست برنداشته و خواهان بازگشت به اصول انقلاب شده بود. اعدام بانو «اولمپ دو گوژه» فرانسویان را از انقلاب دلسرد كرد و ....

 

اولمپ دو گوژه


1897م:تسلط بر ملل دیگر كه همچنان ادامه دارد، در طول تاریخ و در هر مقطع به مقتضای زمان شكل خاصی داشته است. در زمان اقتدار روم به یك صورت و پس از كشف راههای دریایی توسط اروپاییان به صورتی دیگر بود. در قرن 19 چهره دیگر داشت و در سده 20 و دهه اول قرن 21 تغییر چهره داد. به یك نمونه از این سلطه گری در قرن 19 به مناسبت سالگرد آن اشاره می شود:

دولت آلمان كه در صدد ایجاد یگ پایگاه دریایی در خاك چین بود كه قدرتهای بزرگ با سوء استفاده از ضعف بنیه دفاعی این كشور و نداشتن اسلحه پیشرفته سرگرم قطعه ــ قطعه كردنش بودند پنجم نوامبرسال 1897 میلادی قتل دو «مروّج» آلمانی مذهب كاتولیك را در چین بهانه قرارداد و به ناوگان خود دستور تصرف منطقه خلیج «كیائو شو» را صادر كرد. این دو « مروّج » یکم نوامبر كشته شده بودند. دولت آلمان پروتستان مذهب بود، اما آلمانی بودن این دو مبلّغ فرصت مناسبی به دست دولت آلمان برای تصرف اراضی مورد نظرش را در خاك چین داد كه از مدتها پیش از آن در جستجویش بود و به نام خونخواهی دستور حمله نظامی داد!.

ناوگان آلمان منطقه خلیج «كیائو شو» را كه مطمح نظر آن دولت در خاك چین بود تصرف كرد؛ حال آنکه دولت وقت چین در قتل دو مروج آلمانی مطلقا دست نداشت. پس از این پیروزی، دولت وقت آلمان دهكده ساحلی «كینگ داو» را در آن منطقه به صورت پایگاه دریایی اش در آورد و آنجا را مجهز و كشتی ها جنگی خود را مستقر ساخت.

می دانیم كه اروپاییان با استفاده از دانش چینیان كه از طریق سفرنامه ماركوپولو برآن واقف شده بودند باروت و قطب نما و كاغذ ساختند و با استفاده از این سه وسیله (ساختن اسلحه آتشین، کشتیرانی در اقیانوسها و تعمیم دانش) تجهیز شدند و سرزمین های دور دست را كه به مراتب بزرگتر و پرجمعیت بودند تصاحب كردند و از آن زمان سیاست جلوگیری از دستیابی كشورهای دیگر به اسلحه پیشرفته را اتخاذ و آن را به اجرا گذارده اند تا سلطه خود راكه هدف عمده اش اقتصادی است از دست ندهند.

 

1855م:«یوجین دبزEugene V. Debs » سوسیالیست معرف آمریکا ک پنج بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور شده بود پنجم نوامبر سال 1855 چشم به جهان گشود و بیستم اکتبر 1926 در 71 سالگی درگذشت. وی از سال 1900 تا روز درگذشت پنج بار خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کرده بود. در سال 1920 با این که هنگام رای گیری در زندان بود موفق شد 920 هزار رای بیاورد که با توجه به جمعیت آن زمان آمریکا، رقم قابل ملاحظه ای بود.

یوجین که آرزو داشت روزگاری آمریکا سوسیالیست شود در مبارزات انتخاباتی سال 1912 راه افراط در پیش گرفته بود و با یک قطار سرخ رنگ به شهرها می رفت و شعار می داد: هر کاپیتالیست دشمن مردم است.

«دبز» از همان آغاز با روشی كه برای سوسیالیستی كردن روسیه به كار گرفته شده بود، یعنی «جهش» مخالف بود و می گفت كه دولت باید مزارع و كارخانه های بزرگ را به اجاره كاركنان آنها بدهد. برای مصارف داخلی، خود با بهای عادله خریدار محصول باشد، ولی برای صادرات دست تولید كنندگان را آزاد بگذارد تا كشور به صورت تنبلخانه و جایگاه مردم بی انگیزه و مردمی كه تنها به دست دولت چشم دوخته اند در نیاید. كار دولت تامین آموزش و پرورش و درمان رایگان و بازنشستگی عمومی و ایجاد برابری نسبی میان مردم و قطع فقر است.

 

Debs

 

2003م:دولت جمهوری خلق كره (شمالی) مصوبه 5 نوامبر 2003 مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر تایید برنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی را كه ضمانت اجرایی هم ندارد رد كرد و سازمان ملل را ابزاری در دست آمریكا به منظور اجرای سیاستها و مقاصد این دولت نامید. دولت كره شمالی در آن روز (پنجم نوامبر 2003) همچنین ژاپن را متهم كرد كه همدست آمریکاست. بسیاری هستند که گفته اند درحالی که مسئله کره هنوز حل نشده و درگیری غرب با کره شمالی ادامه دارد نباید یک دیپلمات کره جنوبی دبیرکل سازمان ملل می شد که در این قضیه بی طرف نیست. پس از داگ هامرشولد دبیر كل سازمان ملل (از كشور سوئد) که جانش در راه انجام وظیفه اش ازدست داد دبیرکلهای بعدی از دیپلماتهای كشورهای كوچك و مستعمره سابق بوده اند؛ از برمه گرفته تا غنا و اینک کره جنوبی.


1975م:«جیمز براون» كه در 1975 متهم به قتل یك زن رقصنده به نام «بریندا واتسون» شده بود پس از گذشت 28 سال از زمان قتل، چهارم نوامبر 2003 در زندان شهر جكسون ایالت جورجیای آمریكا با تزریق زهر اعدام شد. تنها مدرك جرم، شام خوردن جیمز با بریندا در یك رستوان بود كه روز بعد جسد بریندا در بیشه مجاور شهر به دست آمد. بیست و هشت سال وكیل قضایی او اجرای حكم را به تاخیر انداخته بود و در این مدت دو بار محاكمه جیمز تجدید شده بود.

در پی اعدام جیمز براون روزنامه ها نوشته بودند كه 28 سال زندگی در صف اعدام بودن سخت ترین مجازات بوده است - سخت تر از اعدام.

 

2004م: 31اكتبر 2004 گزارش مصوری از «استیو كرافت» از شبكه سی بی اس آمریكا ( برنامه سیكستی مینیتز ) پخش شد كه نشان می داد نظامیان آمریكایی در عراق كه شمار آنان در آن روز از 140 هزار تن بیشتر بود دچار كمبود تجهیزات نظامی و نقص وسائل حفاظتی هستند. وی كه با چند نظامی در عراق و خانواده های آنان در امریكا مصاحبه كرده بود گزارش كرد كه خودروهای سربازان بدنه محافظ (زرهی) ندارد، رادیوهای آنان «واكی تاكی» های معمولی هستند كه دیگران می توانند به مكالمات گوش كنند و همه آنان دوربین شب بین ندارند و .... یكی از نظامیان به استیو کرافت گفته بود كه پس از درخواست های مكرر، برای بعضی از واحدها خودرو (جیب های تازه) با درهای آهنی فرستادند، ولی این درها مسئله كف خودرو را حل نمی كند و مواد منفجره در زیر خودرو منفجر می شود. این نظامی افزوده بود كه قبلا نظامیان به ابتكار خودشان، بر بدنه خودروها كیسه شن می بستند. یك افسر آمریكایی كه مورد مصاحبه قرار گرفته بود، این مراتب را تایید كرد.

كرافت كه با تعجب گفت: پس بودجه 417 میلیارد دلاری نظامی آمریكا در كجا خرج می شود؟ سپس اظهارات خانواده های نظامیان را پخش كرد كه گفته بودند آماده اند با پول خود برای جوانانشان وسائل محافظت از حمله خریداری كنند و به عراق بفرستند!.

 

2006م:پنجم نوامبر 2006 و سه سال و هفت ماه پس از افتادن عراق به دست نیروهای نظامی آمریكا، در میان ادامه روزافزون زد و خوردهای خونین در آن كشور و نارضایی دو سوم آمریكاییان از این اوضاع، دو روز پیش انجام انتخابات كنگره آمریكا و پس از برقراری مقررات منع رفت و آمد در چندین منطقه عراق یك محكمه عراقی به ریاست عبدالرحمن رئوف كه در زمان حكومت صدام زندانی شده و آسیب دیده بود وی را در اتهام قتل 148 عراقی (و شیعه) در سال 1982 مجرم شناخت و به اعدام محكوم ساخت. این «رای» كه از چند روز پیش انتظار آن می رفت و برخی از مفسران آمریكایی ازجمله كریس متیوز (صاحب یك برنامه گفت و شنود روزانه در شبكه تلویزیونی ام. اس ـ ان بی سی) آن را یك تبلیغ انتخاباتی برای حزب جمهوریخواه آمریكا خوانده بودند قطعی نیست و درصورت اعتراض محكوم و یا وكیلان او، پرونده به دادگاه عالی عراق مركب از 9 قاضی احاله خواهد شد و رسیدگی این محكمه محدودیت زمانی ندارد. قاضی كردتبار محكمه بدوی همچنین بارزان برادر صدام و حامد البندر رئیس دادگاه انقلاب وقت عراق را به اعدام محكوم كرده است.

پیش از قرائت حكم كه پس از 39 جلسه محاكمه صادر شد، قاضی ارشد دادگاه «Ramsey Clark رمسی كلارك» یكی از وكیلان صدام را كه اعتراض داشت از جلسه اخراج كرد و به زبان انگلیسی خطاب به كلارك كه سالها پیش داستان كل آمریكا (وزیر دادگستری) بود و معروفیت لیبرال بودن دارد «گت اوت» گفت و بیرون انداخت. صدام دستور عبدالرحمن رئوف را كه بپاخیزد و هنگام قرائت متن حكم در حالت «ایستاده» باشد رد كرد كه دو مامور او را از جایش بلند كردند و ایستاندند.

به گزارش اسوسییتدپرس (خبرگزاری رسانه های آمریكا)، صدام هنگام قرائت رای محكمه فریاد «زنده باد مردم، مرگ بر دشمنان مردم ـ زنده باد ملت سرفراز، مرگ بر دشمنان این مردم» كشید و محاكمه اش را یك نمایش مسخره خواند.

 

Ramsey Clark


2008م:«باراك حسین اوباما» سناتور دور اول (جونیور) و 47 ساله ایالت ایلی نوی و فاقد تجربه كار اجرایی و دیپلماتیك از ژنجم نوامبر 2008 عنوان رئیس جمهور منتخب ایالات متحده را به دست آورد که از بیستم ژانویه 2009، چهل و چهارمین رئیس جمهور فدراسیون پنجاه ایالتی آمریكای شمالی شده است. انتخاب «اوباما» كه از یك پدر كنیایی و یك مادر آمریكایی به دنیا آمده و توسط پدر بزرگ و مادربزرگش بزرگ شده (كه مادر بزرگش چهارم نوامبر 2008 و در اثنای رای گیری درگذشت) نتیجه خسته و روی برگردان شدن آمریكاییان از سیاست های جورج دبلیو بوش و «كاوبوی دیپلماسی» او تلقی و وانمود شده است. رای دهندگان آمریكایی كه این بار مشاركت آنان در انتخابات بیش از هردوره دیگر (بیش از 130 میلیون) بود با انتخاب «اوباما» نه تنها سبک و روش های حکومتی جورج دبلیو بوش را رد كردند بلكه میراث اورا هم نپذیرفتند. بوش با كارهای خود در طول هشت سال حکومت، حزب جمهوریخواه را هم به شكست کشانید و به نوشته نیكلاس كریستف (روزنامه نگار آمریکایی)، جورج بوش با سیاست های نادرست خود به جای «ایران» آمریكا را در جهان منزوی ساخت.

در انتخابات چهارم نوامبر 2008، دمكراتها دارای اكثریتی بزرگ در مجلس نمایندگان شدند (كه تصویب لوایح مالی برعهده این مجلس است) و اكثریت خودرا در سنا نیز افزایش چشمگیر دادند.

انتخابات 4 نوامبر 2008 در شرایطی برگزار شد، كه طبق نتایج نظر سنجی ها حکومت جورج دبلیو بوش تنها از حمایت 28 درصد آمریكاییان برخوردار بود (پایین ترین درصد در طول تاریخ آمریکا). به این ترتیب؛ در پنجاه و ششمین سالروز انتخاب ژنرال آیزنهاور و به قدرت رسیدن حزب جمهوریخواه پس از سه دهه كنار بودن، این حزب بار دیگر كنار گذارده شد. استخواندارهای این حزب ازقبیل «گینگریج» وضعیت كشور و روحیه مردم را ازقبل حدس زده بودند كه نامزد انتخابات این دوره نشده بودند و میدان را برای مك كین 72 ساله عصبی و بدخلق و خوی خالی گذارده بودند.

«اوباما» ی سیاهپوست در روزی به ریاست جمهوری آمریكا انتخاب شد كه «نات ترنر» رهبر جنبش بردگان سیاهپوست ویرجینیا در سال 1831 به مرگ محكوم و 11 نوامبر اعدام شده بود. اوباما در همین ایالت محافظه كار و کانون کنفدراسیون ضد رهایی سیاهپوستان در دهه 1860 هم پیروز شد. یکی از دلایل پیروزی اوباما کثزت مهاجرت غیر اروپاییان به آن کشور از دهه 1950 قرن بیستم بیان شده است. این «تغییر» را شبكه های تلویزیونی آمریكا در طول ماهها مسابقه های انتخاباتی این دوره تقویت کردند. با اینكه این شبكه ها متعلق به كمپانی های بزرگی همچنون جنرال الكتریك (سازنده موتور جت و ...) و وستیگهاوس هستند تبلیغ برای اوباما را تا آخرین لحظه قطع نكرده بودند و در حقیقت این شبكه های تلویزیونی بودند كه اوبامای گمنام سیاسی تا چند سال پیش را رئیس جمهور كردند. تاریخدانان بی طرف انگیزه این کار شبکه های تلویزیونی آمریکا را با هدف تغییر چهره آمریکا در میان ملل جهان دانسته اند. بنابراین، این عمل بی سابقه تلویزیونی طبقه نقشه و با محاسبه دقیق انجام شده بود. تخریب چهره آمریکا و ساختن یک سلطه گر و زورگو از آن در دوران حکومت جورج بوش بویژه با نطق ها و مصاحبه های او و کاندو لیزا رایس وزیر امورخارجه اش به اوج رسیده بود و لازم بود که با انتخاب فردی خلاف روال گذشته، تغییر این چهره - ولو بطور موقت - اعلام و نظر جهانیان برگردد. طبق روال دویست و اندی ساله آمریکا، روسای جمهوری این فدراسیون اصطلاحا از " وسپ ها (سفید پوست انگلوساکسون پروتستان)" بودند. به علاوه، کارکنان تحریری شبکه های تلویزیونی اخراج «دن راذر» سردبیر اخبار «سی بی اس» به اشاره بوش را فراموش نكرده بودند. این نخستین بار در تاریخ دمکراسی بوده است که تلویزیون نقش اصلی را در انتخابات برعهده گرفته بود.

 


1492: كریستوفر كلمبوس درپی آشناشدن با سیب زمینی، گوجه فرنگی و توتون در كوبا، در این روز با نوعی غله كه همانا ذرت بود و بومیان آن را به جای گندم مصرف می كردند رو به رو و با فواید آن آشنا شد و یقین حاصل كرد كه با انتقال بذر آن به اروپا به قحطی كه هر چند سال یكبار بروز می کرد پایان خواهد داد.

1605: نقشه انفجار پارلمان انگلستان، پیش از انجام كشف شد و بشكه های باروت از راهرو زیر بنای ساختمان بیرون برده شدند. «گای فاوكسGuy Fawkes» به اتهام طرح این نقشه دستگیر و پس از محاكمه اعدام شد.

1811: در جریان جنگ های استقلال طلبی لاتین های قاره آمریكا و رهایی از قید استعمار اسپانیا، السالوادوری ها هم بپا خاستند.

1907: روزنامه روح القدس به اتهام تندنویسی برضد محمد علیشاه قاجار ــ شاه وقت ــ به محاق توقیف افتاد.

1914: در این روز كه هنوز زمانی طولانی از آغاز جنگ جهانی اول نگذشته بود انگلستان جزیره قبرس ازمستملكات عثمانی را متصرف شد. با این كه این جزیره در نیمه دوم قرن 20 استقلال خود را به دست آورده انگلستان هنوز پایگاههای نظامی اش را در انجا حفظ كرده است.

1917: شورای كلیسا های ارتدوكس روسیه از فرصت پیروزی انقلاب بلشویكی و طرد سلطنت استفاده كرد و پس از 217 سال دفتر اسقف اعظم ارتدوكس را بازكرد كه پتر اول (كبیر) در سال 1700 میلادی آن رابسته بود.

1947: (1326 خورشیدی) دادستان شهرستان تهران برای رضا روستا رئیس شورای متحده مركزی كارگران وابسته به حزب كمونیست توده كیفر خواست اعدام صادر كرد و پرونده را جهت محاكمه به دادگاه فرستاد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com


ویدیو مرتبط :
تقویم ۹۰ ( نود 25 آبان )

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تقویم تاریخ -1 آبان



1580م:حكمران گرجستان كه دو سال بود از پرداخت مالیات این سرزمین به خزانه ایران (در اصفهان) تعلل كرده بود پس این كه شنید، شاه وقت صفوی سپاهی از مركز روانه گرجستان كرده است در نامه ای كه به تاریخ 23 اكتبر 1580 میلادی به «میرزا سلمان» وزیر مربوط دولت صفوی نوشت آمادگی خود را برای تادیه مالیات معوقه اعلام داشت و از تاخیری كه حاصل شده بود پوزش خواست. این تاریخ پس از تطبیق تقویمها توسط مورخان روس به دست داده شده است.

 

1927م:23 اكتبر 1927 (اول آبان 1306 خورشیدی) عهدنامه رعایت بی طرفی و تامین متقابل كه میان تهران و مسكو امضاء شده بود مبادله شد. این عهدنامه هشتم مهرماه همین سال میان دوكشور تنظیم شده بود كه پارلمان ایران با تصویب یك ماده واحده در 27 مهرماه مبادله و اجرای آن را قانونی ساخته بود. تا كنون به لغو این عهدنامه كه دارای هشت فصل است اشاره نشده است. پس از فروپاشی شوروی، روسیه فدراتیو متعهد به رعایت قرادادهای آن دولت شده و در حقیقت برجای آن نشسته است. اتحاد شوروی برجای امپراتوری یکپارچه روسیه نشسته بود.


1943م:23 اكتبر 1943 (اول آبان سال 1322 خورشیدی) مجلس شورای ملی با استخدام 60 كارشناس امور مالیات، استخدام و دارایی از آمریكا برای وزارت دارایی موافقت كرد. استدلال شده بود كه این امور نه تنها نیاز به نوسازی دارد بلكه از شهریور 1320 به دلیل ضعف دولت و نا امن شدن كشور، كار جمع آوری مالیات مختل شده و دولت عمدتا كسری بودجه را از محل انتشار اسكناس جدید تامین می كند که از نظر علم اقتصاد، کار نادرستی است.


1952م23: اكتبرسال1952 (اول آبان 1331) در پی انتشار مقاله ای در روزنامه "باختر امروز" كه سناتورها (همان شخصیتهای کهنسال قدیمی) مجری سیاست های انگلستان در ایران هستند كه نوعی خیانت است، مجلس شورای ملی با تصویب یك طرح فوری، دوره سنا را به دو سال تقلیل داد.

سناتور ها برای اعتراض به این مصوبه به بهارستان رفتند، ولی آنان را به مجلس شورای ملی راه ندادند.

مجلسیان و احزاب برای جلوگیری از خودداری شاه از امضای مصوبه مجلس شورای ملی از مردم خواستند كه كمك كنند و مردم به خیابانها ریختند و شاه را تهدید كردند كه اگر مصوبه را امضاء نكند خواهان لغو سلطنت خواهند شد و شاه مصوبه را پنجم آبان (چهار روز بعد) امضاء كرد.

این قانون نیز همانند سایر قوانین مصوب در دوران حكومت دكتر مصدق ، بعدا لغو شد.

 

1954م: 23اكتبر 1954 (اول آبان سال 1333خورشیدی) چهار تن از 11 افسر گروه سوم نظامیان كمونیست ایران به اعدام و هفت تن دیگر به حبس ابد محكوم شدند. هیچكدام از آنان، نه ازعمل خود ابراز پشیمانی و نه از شاه درخواست بخشودگی كردند. آنان هم مانند افسران دسته اول و دوم پیروی از یك مكتب سیاسی و یك نظریه اقتصادی ــ اجتماعی را كه بستگی به متمایل فرد و احتمالا ریشه در نهاد او دارد، تا این حد عملی مجرمانه ندانسته و گفته بودند كه «اقدام» می تواند جرم تلقی شود، نه صرفا «اندیشه».

روز بعد (دوم آبان) هم چهارمین دسته افسران كمونیست در پی محاكمه ای نسبتا كوتاه محكوم شدند. مجازات چهار تن از اعضای این دسته اعدام و دو تن دیگر حبس دائم تعیین شده بود. هشتم آبان شش افسر و 17 آبان پنج افسر دیگر از محكومان گروههای دوم، سوم و چهارم تیرباران شدند كه سرهنگ جلالی، سرهنگ افشار بكشلو، سرهنگ جمشیدی و سرگرد وكیلی در میان آنان بودند. بیشتر افسران دستگیر شده در ساعات فراغت خود در سالهای 1331 و 1332در دبیرستان های دولتی كشور كه این دبیرستان ها به دلیل ضعف مالی دولت وقت (ناشی از محاصره اقتصادی) دچار كمبود دبیر شده بودند به رایگان تدریس كرده بودند.

اعدام این افسران سبب شد كه مردم خشمی را كه نسبت به حزب توده داشتند كه چرا با این توان نظامی، كودتای 28 مرداد را در هم نشكسته بود فراموش كردند و بیش از پیش ضد دولتی شدند. وجود فرمانداری نظامی و منع رفت و آمد شبانه و محدودیت اجتماعات و سانسور مطبوعات مانع هرگونه اقدام ملت بود و لذا خشم آنان را به عقده تبدیل كرد.

 

1966م:بیست و سوم اکتبر سال1966 (آبان 1345) نخستین فرستنده تلویزیون دولتی به نام شبكه ملی (عنوانی در برابر تلویزیون غیردولتی آن زمان كه از 1337 فعالیت می كرد) آغاز بكار كرد و با جذب ماهرترین روزنامه نگاران وقت از جمله «مصطفی قریب (عكس بالا)» موفق شد با پخش اخباری جامع و بدون خود سانسوری، بینندگان وقت را به خود جلب كند و همین امر كمك به تصویب قانون یكی شدن رادیو ـ تلویزیونهای ایران كرد كه اجرای آن در سال 1350 (1971) تكمیل و صدا وسیما با خبرگزاری مستقل خود به وجود آمد و در محل فعلی ــ جام جم ــ مستقر شد.

پس از ادغام رادیو با تلویزیون، تورج فرازمند سردبیر اسبق روزنامه اطلاعات و مفسر رادیو ایران مدیر اخبار رادیو و ایرج گرگین مدیر اخبار تلویزیون شد. غلامحسین صالحیار سردبیر پیشین روزنامه اطلاعات و خبرگزاری پارس و اولین سردبیر آیندگان نیز برای سازمان رادیو ــ تلویزیون ملی، یك خبر گزاری مستقل به وجود آورد كه به نام « واحد مركزی خبر » هنوز باقی است.

 

مصطفی قریب


1857م:هر استاد تاریخ معاصر ایران و هر نویسنده تاریخ عهد قاجاریه در بیانات و نوشته هایش از قرارداد چهارم مارس 1857 انگلستان با ایران كه در پاریس تنظیم و امضا و در بغداد مبادله شد به عنوان نمونه بارزی از تحمیلات عصر استعمار (به سبك قدیم) و منحوستر از عهدنامه تركمن چای نام برده و از ایرانیان خواسته است كه آن را به دقت بخوانند و از یاد نبرند كه «ضعف» بدبختی بزرگی برایشان خواهد بود.

سی ام مهرماه 1331 خورشیدی روزنامه های تهران به مناسبت قطع مناسبات ایران با انگلستان و بسته شدن ساختمان سفارت در خیابان فردوسی، برای دومین بار پس از 93 سال، به ماجرای نخستین قطع رابطه كه مربوط به لشكر كشی انگلستان به ایران و جدا كردن هرات و مناطق اطراف آن از پیكر ایران بود مشروحا اشاره كرده و متن قرارداد مورخ چهارم مارس 1857 دو كشور را به چاپ رسانده و از باب تهدید، یادآور شده بودند كه فصل هفتم این قرارداد كه منجر به جدایی هرات شد به دولت ایران این حق را داده است كه اگر از ناحیت افغانستان احساس خطر كند بتواند لشكر به افغانستان بكشد و منطقه خطر را متصرف و اصحاب خطر را تنبیه و مجازات كند.

تنها در فصل هفتم از این قرارداد 15 فصلی چنین امتیازی به ایران داده شده بود و این كوتاه آمدن هم به این سبب بود كه سربازان ایرانی سریعا مناطق شرقی افغانستان امروز را كه انگلیسی ها می خواستند برای جلوگیری از پیشروی روسها به سوی آسیای جنوبی در اختیار گیرند تخلیه كنند. انگلیسی ها كه به منظور فشار وارد آوردن بر ایران بوشهر ، چند جزیره و مناطق دیگری در جنوب وطن ما را تصرف كرده بودند نیروی زمینی كافی در هند نداشتند كه برای خلع ید از ایران به افغانستان بفرستند. به علاوه احتمال كمك نظامی روسیه هم به ایران می رفت. خواندن سایر فصول قرارداد دردآور است ازجمله اصل چهارم مبنی بر مجبور كردن ایران به عفو ایرانیانی كه در این جریانات از انگلیسی ها حمایت كرده بودند و ....


1973م:23 اكتبر سال1973 ( اول آبان 1352خورشیدی) در پی تحریم صدور نفت از جانب اعراب به كشورهای غرب، مدیران شركتهای نفتی غرب به تهران وارد شدند تا از شاه بخواهند تولید نفت ایران تا آن حد بالا رود كه كمبود شدید در بازارهای جهانی روی ندهد و بهای سوخت زیاد بالا نرود. آثار تحریم نفتی اعراب سالهای بر اقتصاد غرب دیده می شد. ایران از جمله كشورهایی بود كه به تحریم نفت نپیوسته بود و با این عمل، هم پول فراوانی به دست آورد و هم دشمنان بیشتری. برخی نوشته اند که همین پول بادآورده به تغییر نظام حکومتی ایران کمک کرد ، زیرا که پولدارها را پولدارتر کرده بود و ....

 

1357م:علی امینی دیپلمات، سیاستمدار، وزیر و نخست وزیر پیشین كه اخیرا در پاریس درگذشت و در جریان انقلاب باردیگر دست به فعالیت سیاسی زده بود در مصاحبه ای كه در لندن انتشار و سی ام مهر سال 1357 در روزنامه های تهران انعكاس یافت گفت كه تنها برحسب وظیفه ملی و میهنی ریشه های بیماری مزمن وطن را عیان می كند تا مورد توجه قرار گیرد و درمان شود.

وی سپس به تشریح این ریشه ها پرداخته و گفته بود: در ایران، ریشه بیماری باید كنده شود؛ نه عمل تسكین درد. در طول دهها سال گذشته به «ایران بیمار» فقط داروی مسكن داده شد و درد باقی ماند. درد ایران با آزادی زندانیان سیاسی، افزایش دریافتی كارمندان دولت و دادن پایه و گروه تازه به آنان، لغو سانسور مطبوعات و انحلال اداره نگارش (بازبینی كتابها پیش از انتشار)، آزادی زیارت عتبات و ... درمان نمی شود. یك ریشه بیماری ایران در سازمانهای قضایی ناسالم این كشور نهفته است و این دستگاه از آغاز كار ناسالم بوده و تا اصلاح نشود نمی توان انتظار برقراری عدالت و امنیت اجتماعی و تامین رضایت عمومی در وطن را داشت. از یك قانون خوب، اگر دستگاه سالمی نباشد كه ناقض، و فرد بی اعتنا به آن را كیفر دهد و سركوب كند كاری ساخته نخواهد بود و همانا سطوری خواهد بود در یك كتاب در قفسه ای دربسته. ریشه دیگر این بیماری نداشتن دلسوز اقتصادی است. برای مثال: پس از افزایش درآمد ایران از نفت كه از سال 1352 هجری (1973 میلادی) آغاز شد و جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم نفتی اعراب باعث آن بود، به جای توجه به كشاورزی و صنایع مربوط به آن و خودكفا ساختن كشور از این بابت، آمدند به بذل و بخشش پرداختند و به ولخرجی دست زدند؛ فروش دلارهای نفتی را آزاد كردند، با هدف خودنمایی؛ به كشورهای دیگر وام دادند، بازپرداخت وام برخی كشورها را بخشیدند و به زندگی لوكس روی آوردند و شكاف میان فقیر و غنی را چنان عمیق و عیان ساختند كه طبقه محروم از درآمد نفت، به پا خاست و تا به نتیجه نرسد آرام هم نخواهد گرفت. وقتی كه به مسئولان گفتند چرا چنین می كنید، نفت كه یك محصول دائمی نیست پاسخ دادند كه كویت و عربستان هم چنین می كنند، ولی حساب نكردند كه جمعیت كویت یك پنجاهم ایران است. اگر مشكلی در صدور نفت ایران پیش آید، با این كشاورزی ناتوان نمی شود شكم مردم را سیر كرد. قطع واردات محصولات صنعتی را ده سال هم می شود تحمل كرد، ولی محصولات كشاورزی و خوراك مردم را به هیچوجه. به مسئولان گفتند كه درمعاملات سرمایه گذاری با خارجی بدانند كه اگر به منافع خارجی لطمه بخورد و تضمین ها عملی نشود بیم تحریم جهانی و بلوكه شدن همه سرمایه ایران وجود خواهد داشت كه توجه نكردند. ریشه سوم بیماری ایران "ساواك (دستگاه اطلاعاتی وقت)" است كه نتوانست مشكلات مردم را كشف و به موقع و بدون ملاحظات به گوش رئیس كشور، اعضای دولت و مجلس برساند و به آنان اخطار دهد تا برای رفعشان اقدام كنند. ساواك تنها برای جاسوسی بر ضد مردم و دادن گزارش راست و دروغ و افزودن بر حجم پرونده های محرمانه اشخاص كه جز مشكل سازی و دشمن تراشی دردی را درمان نمی كند به وجود نیامده است. وظیفه آن جمع آوری اطلاعات است، در درجه اول اطلاعات مربوط به مشكلات مردم، نارضایی ها، خواستها و ناخواستها و رساندن این اطلاعات به گوش مقامات مربوط است تا راه حل بیابند و پیش از این كه دیر شود مشكل را از میان بردارند. این سازمان (ساواك) با این كاركنان (که واجد شرایط لازم نیستند) و تشكیلات ناقص و نیز وابستگی اش به كابینه و نداشتن استقلال كامل در امور خود نمی تواند در جهت تشخیص بیماری و پیشنهاد تجویز دارو، موثر باشد. كار این سازمان در طول عمر خود شده است پرونده سازی و در نتیجه دردسرسازی برای مردم و دولت و ایجاد ناراضی و دشمن و دورساختن میهندوستان و دلسوزان وطن از خدمت. فساد اداری و انجام امور از راههای بوروكراتیك كه عمدتا از انتصابات غیر اصولی مدیران و روسای دوایر و توصیه بازیها ناشی می شود یك ریشه دیگر بیماری ایران است و ....

 

علی امینی


1086م:23 اكتبر سال 1086 «یوسف ابن تشفین» رهبر المرابطون (بربرهای مسلمانی كه مراكش، الجزایر، صحرای غربی تا مزر غنا را در تصرف و بر حكام اسلامی اندلوس نظارت فائقه داشتند) ، به اسپانیا لشكر كشید و آلفونسو ششم پادشاه كاستیل را شكست داد. وی سپس با دریافت فتوا از روحانیون ارشد آن زمان ازجمله امام محمد غزالی توسی امیران مسلمان مناطق اسپانیا (اندلوس) را هم كه راه اشرافیت در پیش گرفته و زندگی لوكس و تشریفات سلطنتی برای خود ساخته بودند سركوب و بركنار كرد و بار دیگر پرتغال را به متصرفات اسلامی بازگردانید و لقب امیر المسلمین گرفت. وی كه از طوارق بود شهر مراكش را در كشور مغرب و شهر الجزیره را در الجزایر بنا نهاد.

 

1931م:«دیانا دورس» بازیگر انگلیسی فیلمهای سینمایی 23 اكتبر 1931 به نام «دیانا فلاك» به دنیا آمد و چهارم مه 1984 از بیماری سرطان درگذشت. وی به اصرار مادرش وارد حرفه نمایش شده بود و زیبایی او كمك كرد كه در این حرفه شهرت یابد. خودمانی رفتار كردن او در فیلمها و به زبان عامیانه و گاهی به شوخی حرف زدنش سبب شد كه نتواند در هالیوود آمریكا باقی بماند و به انگلستان باز گشت.

تولید كنندگان فیلمهای سینمایی آمریكا در باره او گفته بودند كه دیانا كار بازی در فیلم را جدی نمی گیرد و چون در آرزوی جایزه هنری نیست حس رقابت و انگیزه پیشرفت ندارد. ولی كارگردانان انگلیسی خلاف این عقیده را داشتند.

دیانا پس از خودكشی سومین شوهرش دچار اندوهی طولانی شده بود و با این كه چند سال با داشتن سرطان به كار هنری ادامه داد نتوانست بیش از 53 سال زندگی كند.

 

دیانا دورس


1915م: 23اکتبر 1915 بیش از 25 تا 33 هزار زن آمریكایی كه درخواست به دست آوردن حق رای در انتخابات را داستند در خیابانهای نیویورك راهپیمایی كردند و شعار دادند. این، بزرگترین تظاهرات از این دست بشمار می آید. زنان آمریكا بالاخره پس از اصلاح قانون اساسی این كشور در 1920 تحت عنوان اصلاحیه 19 این حق را به دست آورده اند.

 

راهپیمایی سال 1915 زنان آمریكایی در نیویورك

 

2004م:21 اكتبر 2004 و در آستانه انتخابات دوره ای آمریك،ا ائتلاف آمریكائیان مسلمان اعلام كرد كه از «جان كری» نامزد احراز مقام ریاست جمهوری از حزب دمكرات حمایت می كند. این ائتلاف مدعی شده بود كه صاحب پنج تا هفت میلیون رای است. ائتلاف انجمن های آمریكائیان مسلمان كه گفته شده دارای نزدیك به ده میلیون عضو هستند در انتخابات سال 2000 از جورج بوش حمایت كرده بود. سران ائتلاف در مصاحبه مشترك 21 اكتبر خود گفته بودند كه از سیاست های جورج بوش كه در آن حقوق مدنی و آزادی های مسلمانان به طور كامل رعایت نمی شود و آمریكائیان مسلمان به چشم «تبعه كامل» در نظر نمی آیند خسته شده و رنجش پیدا كرده اند. ظاهرا اشاره آنان به بازداشت انبوه مسلمانان پس از رویدا 11 سپتامبر 2001 بود و نیز بازرسی بدنی هنگام مسافرت و بررسی دقیق و طولانی پیشینه هنگام درخواست كار و یا پروانه و ....

درهمین روز «پت رابرتسون» مدیر شبكه تلویزیونی مذهبی مسیحی اعلام كرد با این كه جورج بوش به توصیه او كه به عراق حمله نظامی نكند گوش نكرد، در انتخابات دوم نوامبر 2004 هم از او جانبداری و برای پیروزی اش تبلیغ می كند.

نتیجه انتخابات به سود جورج دبلیو بوش بود.

 

1817م:«پیر لاروس» دائرة المعارف نویس معروف فرانسه و مولف لاروس 23 اكتبر سال 1817 به دنیا آمد. وفات او در سوم ژانویه سال 1875 اتفاق افتاد.

 

لاروس


1958م:كمیته جوایز نوبل 23 اكتبر 1958 بوریس پاسترناك داستان نگار روس (عكس مقابل) را برنده جایزه ادبی آن سال اعلام كرد. داستان «دكتر ژیواگو» اثر پاسترناك را قبلا از شوروی خارج و در اروپا و آمریكا به زبان انگلیسی چاپ و با تامین هزینه ترجمه و انتشار آن از سوی دولتهای معین كه با شوروی رقابت داشتند در بسیاری از كشورها از جمله ایران توزیع كرده بودند.

با اعلام نام پاسترناك به عنوان برنده جایزه ادبی آن سال، صدای اعتراض از گوشه و كنار بلند شد كه اقدام كمیته داوران، «سیاسی» بوده، نه ادبی و تحت فشار برخی قدرت ها به این اقدام زده است زیرا كه همین یك اثر از پاسترناك در خارج از شوروی انتشار یافته و خود او هم درخواست بررسی تسلیم نكرده و حاضر به قبول جایزه هم نشده و داستان او جز انتقاد از یك روش معمول در شوروی از نظر ادبی به مراتب ضعیفتر از سایر آثاری است كه به كمیته داده شده بود.

این اعتراض ها راه را برای انتقاد در سالهای بعد هموار ساخت، به گونه ای كه در حال حاضر به جوائز ملی و جوائز بعضی بنیادهای دیگر از جمله پولیتزر اهمیت بیشتری داده می شود؛ تا نوبل و سایر کشورها بویژه ملل غیر متعهد زیر فشارند تا به صورت گروهی جوایزی همتراز نوبل بنیادنهند.

 

پاسترناک


92م:«بان كو» مورخ چینی كه با كمك پدر و خواهرش تاریخ سلسله منقرض شده «هان» را جمع آوری كرده بود 23 اكتبر سال 92 میلادی در پی یك محاكمه كوتاه اعدام شد.

وی متهم شده بود كه با بزرگ كردن بیش از واقع دودمان «هان» خواسته است به طور غیر مستقیم دودمان سلطنتی تازه را بد جلوه دهد و تحقیر كند.

از «بان كو» خواسته شده بود كه برای رفع اتهام وارده به خود، كتابی هم در باره پادشاه تازه چین بنویسد كه «بان كو» این پیشنهاد را رد كرده و گفته بود كه رویدادهای جاری به دلیل مشخص نبودن نتایج نهایی آنها و دشوار بودن كشف علل و انگیزه وقوعشان «تاریخ» محسوب نمی شوند و مورخان آینده باید در باره آنها بنویسند نه مورخان هم عصر. مورخان هم عصر می توانند برای آیندگان یادداشت بگذارند.

این استدلال علمی او نیز از سوی پادشاه حمل بر تنفر «بان كو» از خود شد و دستور محاكمه اش را به اتهام انزجار از حاكمیت و دشمنی و تحقیر آن و سرپیچی از اراده سلطان وقت صادر كرد و پس از صدور حكم، دستور اجرای فوری آن را داد. «بان كو» اعدام شد، ولی «تاریخ سلسله هان» نوشته او باقی مانده و نام وی را زنده نگهداشته است. تاریخ سلسله «هان» نوشته «بان كو» یكی از كاملترین تواریخ عهد باستان است.


2008م:اکتبر 2008 از قتل «والری ایوانف» ناشر «تولیاتی ریویو» پنج سال گذشت. او تنها قربانی اوضاع پس از فروپاشی شوروی و تنها روزنامه نگاری نبود كه در شهر صنعتی و مركز كارخانه های اتومبیلسازی منطقه ولگا به دست مافیای روس كشته شده بود. در شهر تولیاتی كه تا مسكو صدها كیلو متر فاصله دارد و به نام دبیر كل پیشین حزب كمونیست ایتالیا تجدید نام شده است از سال 1995 تا 2002 شش روزنامه نگار جان خود را بر سر افشاگری فساد گذارده بودند ـ فسادی كه زاییده ادغام سیاست، كسب و كار، و مافیا در روسیه پس از انحلال شوروی بود. از سال 2000 تا 2003 در روسیه 13 روزنامه نگار منتقد این اوضاع جان خود را از دست دادند. هدف از ترور آنان عمدتا این بود كه نه تنها سد راه ادامه فساد نباشند، بلكه روزنامه نگار دیگری پیدا نشود كه بنویسد: شماری در روسیه اموال عمومی را كه محصول 70 سال سوسیالیسم، و متعلق به همه مردمند دارند غارت می كنند و با ثروتی كه به هم زده اند وزیر و وكیل و ... تعیین می كنند و به این وسیله باقی می مانند و مابقی روس ها را بمانند دوران «سرفدم» استثمار می كنند.

سطور بالا خلاصه ای بود از آن چه كه 17 اكتبر 2003 بر سر گور «والری ایوانف» به مناسبت یکمین سالگرد قتل وی بیان شد و روزنامه ها از جمله نیویورك تایمز به آن اشاره داشتند.

ولادیمیر پوتین در دور دوم ریاست جمهوری خود تا توانست کوشید که به آن وضعیت پایان دهد و اینک در سمت رئیس دولت و رهبر حزب حاکم به این تلاش ادامه می دهد. فسادزدایی سرلوحه برنامه دولت اوست.

 

والری ایوانف

 

1983م:قرارگاه نظامیان اعزامی رونالد ریگن رئیس جمهوری وقت آمریكا به لبنان بامداد 23 اكتبر 1983 در نزدیكی فرودگاه بیروت منفجر شد و بر اثر فروریختن این ساختمان چهار طبقه 241 نظامی و عمدتا مورین (Marines کماندو دریا برد) كشته شدند. در آن سپیده دم راننده یك وانت پر از مواد منفجره با کوبیدن خودرو خود به ساختمان، این انفجار را به وجود آورده بود. این وانت نسبتا بزرگ علاوه بر راننده، یک سرنشین دیگر هم داشت.

دو دقیقه پس از این رویداد، انفجار مشابهی در قرارگاه نظامیان اعزامی فرانسه در گوشه دیگری از بشهر یروت روی داد كه باعث مرگ 58 تن شد. این دو رویداد باعث شد که رونالد ریگن تصمیم به انتقال نظامیان آمریکایی به ناوهای این کشور در آبهای لبنان بگیرد. مورخان نوشته اند که با این دو انفجار انتحاری، جهان وارد دوران انفجارهای انتحاری شده است و بنابراین، رویدادهای 23 اکتبر 1983 بیروت فصل تازه ای از مبارزه در تاریخ عمومی بازکرده است - فصلی که هر روز مطلب و عکس تازه ای بر آن افزوده می شود. به نوشته مورخان، قدرت انفجاری موادی که در وانت حمل می شد برابر 6 هزار کیلو گرم "تی ان تی" بود. این وانت پس از عبور از بلوکهای سیمانی، و سیمهای خاردار خودرا به ساختمان قرارگاه نظامیان آمریکایی کوبیده بود. در آن لحظه، تنها خلبان یک هلی کوپتر آمریکایی شاهد این صحنه بود و از بالا، حرکت وانت را به گرد ساختمان و پارکینگ آن دنبال می کرد.

 

آن چه كه از ساختمان قرار گاه باقی مانده بود

 

2004م:«پال نیتسهPaul H. Nitze» یكی از معماران سیاست سختگیرانه آمریكا نسبت به شوروی و كشورهای رقیب و غیر دوست 19 اكتبر 2004 در 97 سالگی درگذشت. وی دهها سال بدون این كه «رسما» سمتی داشته باشد در حد یك وزیر و مشاور ارشد به هشت رئیس جمهوری آمریكا در تنظیم و اداره سیاست خارجی این كشور كمك كرد و در حقیقت گرداننده امور در پشت صحنه، و مردی بسیار متنفذ و موثر بود كه می كوشید كمتر در انظار دیده و در مصاحبه ها شنیده شود. گفته شده است وی بود كه در نیمه قرن بیستم موضوع ایجاد «اطاق فكر» و «نشست مشترك كارشناسان و استادان» هر رشته را در جوار دفتر رئیس كشور و هر مدیر ارشد دیگر مطرح ساخت كه پذیرفته شده و اینك در برخی از كشورها مورد توجه است. پال گفته بود كه درباره این اطاقها و نشست ها نباید تبلیغ شود، باید تا حدی نامرئی باشند تا اعضایشان تحت نفوذ صاحبان منافع قرار نگیرند و تلقین نشوند.

«نیتسه» انستیتوهای مطالعات استراتژیك و تحقیقات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیشرفته متعدد ازجمله مدرسه مطالعات بین المللی پیشرفته جانز هاپكینز را تاسیس كرده است كه برای آمریكا مطالعه و تفكر كنند و پیشنهاد دهند. انستیتوی فارین پالیسی (سیاست خارجی) نیز از موسساتی است كه او آن را به وجود آورده است. نیتسه بود كه كارتر را مجبور به خروج از قرارداد سالت ـ 2 كرد. وی از ماجرای ورود نیروهای شوروی به افغانستان استفاده كرد و به كارتر توصیه كرد كه آن را بهانه قرار دهد و از سالت 2 خارج شود. نیتسه عقیده داشت كه قراردادهایی نظیر سالت باعث خواهند شد كه هزینه نظامی مسكو كاهش یابد و سران كرملین به مسائل داخلی و رفاه توجه كنند و نظام سوسیالیستی شوروی تثبیت شود و در جهان الگو قرار گیرد. ریگن بیش از سایر سران آمریكا از نیتسه حرف شنوی داشت. وی به ریگن گفته بود كه قرارداد خارج ساختن موشكهای برد متوسط دو كشور از اروپای مركزی به سود آمریكاست و او را ترغیب به امضای چنین موافقتنامه ای با شوروی كرده بود.

نیتسه از سال 1950 كار برنامه ریزی برای محاصره شوروی را آغاز كرده بود. توصیه او این بود كه شوروی از درون باید فرو بپاشد زیرا در صورت وقوع جنگ، جهان از میان خواهد رفت و در یك جنگ اتمی چیزی باقی نخواهد ماند و سیاست فروپاشی شوروی از درون كه طراح آن «نیتسه» بود در اواخر سال 1991 به همان نتیجه ای رسید كه او مراحل آن را در نظر گرفته بود.

نیتسه در دهه 1970 پیش بینی كرده بود كه به مرور زمان از میزان تعصب رهبران شوروی به كمونیسم كاسته خواسته خواهد شد و حاضر به قربانی كردن برخی از اصول آن در هر سازشی خواهند شد. لذا فعلا باید كاری كرد كه از پرداختن به تامین رفاه مردم بازمانند و متوجه امورفرعی و وقت گیر و بی نتیجه شوند. رفاه مردم از میزان ناراضیان داخلی خواهد کاست و امیدی به فروپاشی از درون باقی نخواهد گذارد.

 

Paul H.Nitze

 

2005م:آژانس فرانس پرس 22 اكتبر 2005 در گزارشی به نقل از لارنس ویلكرسونL. Wilkerson نوشته بود كه (در آن زمان) چنی (معاون جورج دبلیو بوش) و رامسفلد (وزیر دفاع که بعدا کناره گیری کرد) مهار سیاست خارجی آمریكا را به دست دارند. ویلكرسون (یك سرهنگ بازنشسته) رئیس دفتر ژنرال پاول در طول تصدی وزارت امور خارجه آمریكا در آخرین جلسه فاروم سیاست خارجی كه در محل بنیاد آمریكای نوین تشكیل شده بود گفته بود كه بوش به جزئیات سیاست خارجی توجه ندارد و رامسفلد و چنی (با ایجاد یك محفل دسیسه) رئوس سیاست خارجی آمریكا را برپایه منافع اصحاب سرمایه و كمپانی های این كشور تنظیم می كنند و مسئله عراق محصول كار این كانون دو نفره است. نگاه این دو به كره شمالی و ایران هم به همین گونه است.

ویلكرسون 16 سال از همكاران نزدیك ژنرال پاول بود. از اظهارات ویلكرسون چنین نتیجه گرفته شده است كه بانو رایس وزیر امور خارجه (در دور دوم ریاست جمهوری بوش) نقشی عمده در برنامه ریزی سیاست خارجی آمریكا ندارد. عكس بالا، بوش را میان چنی معاون خود و رامسفلد وزیر دفاع وقت آمریكا نشان می دهد.

 

چه كسانی سیاست خارجی دولت جورج بوش را برنامه ریزی می كنند

 

2005م:22 اكتبر 2005 در حالی كه «لویس لیبیLibbY»، یك مقام دیگر كاخ سفید متهم به «لو دادن» والری پلیم Valerie Plameجاسوسه سیا شده بود، شبكه های تلویزیونی آمریكا برای نخستین بار عكس این زن را به صورتی كه در بالا آمده است پخش كردند. در آن زمان لیبی رئیس دفتر دیك چنی معاون رئیس جمهوری آمریكابود. قبل از او، «كارل رو» از مشاوران جورج بوش متهم به افشاء نام «والری پلیم» شده بود.

طبق پرونده ای كه در دستگاه قضایی آمریكا در دست بررسی است و تاكنون دو روزنامه نگار و دو مقام ارشد كاخ سفید در آن تحت تعقیب قرار گرفته اند، در پی تكذیب اتهام خرید اورانیوم از سوی صدام حسین از کشور نیژر توسط جوزف ویلسون شوهر والری كه یك دیپلمات وزارت امور خارجه آمریكا بود و مامور رسیدگی به آن معامله احتمالی شده بود، مقامات كاخ سفید از راه انتقام گیری از او، نام زنش والری را فاش ساخته بودند كه در روزنامه ها انتشار یافته بود. افشای نام مامور اطلاعاتی آمریکا از سوی هرمقام، طبق قانون تاسیس «سیا» عملی غیر قانونی بوده است. رسیدگی در این زمینه كه به «پلیم گیت» معروف شده است، با وجود محکومیت یافتن "لیبی" و از دست دادن مقام خود ادامه دارد. جورج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا با استفاده از اختیارات قانونی خود مجازات لیبی را تخفیف داد که باعث انتقادهای متعدد شد. اصحاب نظر براین عقیده اند که در دوران حکومت رئیس جمهور بعدی آمریکا، حقایق بیشتری در این زمینه به دست خواهد آمد؛ مخصوصا که بانو والری مصرا قضیه را دنبال می کند، زیرا که با افشاء نام، وی شغل خودرا از دست داده و از این بابت دچار زیان شده است.

 

پلیم گیت

 

2005م:اخبار مربوط به گسترش آنفلوآنزای مرغی در اروپا و آمریكای لاتین كه منشا آن آسیا بوده است، در نیمه دوم اكتبر 2005 باعث نگرانی آمریكاییان از این بابت شده بود.

22 اكتبر 2005 شبكه «سی بی اس» در اخبار مشروح خود گفت كه وجود آنفلوآنزای مرغی در كرواسی و انگلستان هم تایید شده و در آمریكای لاتین مرزهای پنج كشور منطقه «آندز» بسته شده بود. در انگلستان این بیماری در طوطیانی كه از آمریكای لاتین وارد شده بودند مشاهده شده و در كرواسی لاشه شماری قوی مهاجر كه از این بیماری مرده بودند به دست آمده بود.

در آن زمان، ترس آمریكایی ها از این بیماری به قدری بود كه فروش و خوردن مرغ را به حداقل رسانیده و هركس با یك عطسه گمان می برد كه به آنفلوآنزای مرغی دچار شده است. این شبكه سپس با Luisa Conlan لوئیسا كانلن كه به فرانسه سفر كرده و در بازگشت به آمریكا دچار علائم سرماخوردگی شده و نیمه شب از ترس ابتلاء به آنفلوآنزای مرغی و انتقال این بیماری(H5N1) از فرانسه به آمریكا، به اورژانس بیمارستان رفته بود مصاحبه كرد. پزشكان بیمارستان كه نخست این موضوع را به مركز پیشگیری از بیماری های واگیر گزارش كرده بودند بعدا اعلام داشتند كه بیماری بانو لوئیسا سرماخوردگی عادی بود ولی نگرانی او امری قابل درک بوده است.

 

Luisa Conlan


1021: سلطان محمود غزنوی تصرف كشمیر را تكمیل كرد. وی قبلا مناطق غربی هندوستان (پاكستان امروز) را تصرف كرده بود.

1944: ارتش سرخ ( شوروی) در تعقیب نیروهای آلمان وارد مجارستان شد.

1954: چهار دولت فاتح جنگ جهانی دوم موافقت كردند كه به حالت اشغال نظامی آلمان پایان دهند و با حفظ نیروهای خود در دو قسمت آلمان در امور دو آلمان مداخله نكنند. نیروهای نظامی آمریکا ، انگلستان و فرانسه بعدا به نام " ناتو " در آلمان غربی و نظامیان شوروی تحت نام پیمان ورشو در آلمان شرقی ماندگار شدند که پس از فروپاشی شوروی و تامین وحدت آلمان ، نظامیان روسیه به تصمیم یلتسین از از آلمان خارج شدند اما نیروهای دیگر همچنان در آنجا مانده اند!.

1956: برخی مردم از مجارستانی ها بر ضد استالینیسم و ادامه استقرار نیروهای شوروی در آن کشور ــ نه سوسیالیسم ــ بپا خاستند. این قیام كه از سی ام اكتبر با ورود تانكهای شوروی به خیابانها سركوب شد در پی مخالفت شوروی با عقاید «ایمر ناگی» نخست وزیر مجارستان كه دم از «دمكراسی سوسیالیستی» زده بود آغاز شد. سران شوروی «دمكراسی سوسیالیستی» را یك میان بر به سوی كاپیتالیسم خوانده بودند. این واقعه همزمان با بحران آبراه سوئز روی داده بود.

1956: برای نخستین بار به جای فیلم، شبكه های تلویزیونی آمریكا كاست ویدیویی مغناطیسی برای تهیه برنامه های خود بكار بردند.

2004: در سن دیاگو ( كالیفرنیا ) تنی چند از افراد خانواده نظامیان به شبكه سی بی اس گفتند كه دریافتی ماهانه نظامیان كافی نیست و متوسط آن با این گرانی ها یكهزار و یكصد دلار است و بعضی اوقات آنان مجبور می شوند از «فود لاكر» های پایگاه مواد غذایی رایگان دریافت دارند.

2004: فیلمهای مربوط به آزمایش موشكی تازه ایران از شبكه های تلویزیونی آمریكا پخش شد. از حجم خبر و فیلم پرتاب موشك از شبكه های تلویزیونی آمریكا چنین بر می آمد كه آن را بیش از حد چشمگیر كرده بودند. آمریكائیان عادت نداشته اند كه ببینند موشك كشور كوچك و ضعیفی به مانند موشكهای كروز آنها از سكوی متحرك به آسمان زبانه بكشد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com