اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

بررسی تاثیر خشونت والدین در بروز اعتیاد فرزندان



اخبار,اخباراجتماعی ,اعتیاد

روابط خانوادگی با معنای وسیع عاطفی و پراحساسش از آغاز تاریخ بشریت برای اعضای جامعه امری روشن و مفهوم بوده است.

به گزارش ایسنا، فیلسوفان و محققین اجتماعی معتقدند که جامعه متشکل از خانواده‌ها است. براساس قدیمی‌ترین نوشته های اخلاقی، جامعه هنگامی نیروی خود را از دست می‌دهد که افراد به وظایف خانوادگی خویش عمل نکنند. مثلا کنفوسیوس اعتقاد داشت که خوشبختی و ترقی از آن جامعه‌ای است که افرادش به عنوان یک عضو خانواده، رفتاری صحیح و کامل داشته باشند، بدین معنی که هیچ کس از وظایف خود نسبت به فرزندانش روگردان نباشد. خانواده پایه اساسی و سازنده مهمترین ساخت اجتماع است و وجود همه نظام‌های دیگر اجتماعی بستگی به مشارکت درنظام خانوادگی دارد. رفتار ناشی از نقشی که در خانواده آموخته می‌شود، نمونه و سرمشق رفتار در سایر قسمت‌های جامعه خواهدبود.

شخصیت کودک طی شش سال اول زندگی فرم اصلی خود را می‌یابد و روابط موجود در خانواده مثل میزان محبت، میزان استقلال کودک درتصمیم گیری‌هایش و سازگاری یا عدم سازگاری والدین عواملی هستند که کودک را می سازند. باید به خاطر داشت که هر کودک از مراحل خاص رشد زیستی و عاطفی می‌گذرد و طی این مراحل احساسات و صفات منفی از قبیل تنفر، دشمنی، ترس، پرخاشگری، اضطراب و گناه بوجود می‌آید.

اگر در وی هیجانات و طغیان‌های مکرر عاطفی روی دهد، رشد عاطفی کودک به آسانی متوقف می‌شود. کودک گرفتار این مشکل می‌شود که از یک طرف احتیاجات عاطفی خود را ارضا کند و از طرف دیگر خود را با شکل محیط زندگی سازش دهد. حس وابستگی و تعلق خاطر را از دست می‌دهد و در مورد هدایت خویش یعنی نقش خود هم به عنوان فرد و هم به عنوان خانواده و اجتماع دچار ابهام و پشیمانی می‌شود.

علاوه بر دوران کودکی، دوران نوجوانی و بلوغ نیز از دوره‌های بسیار مهم و قابل توجه زندگی است. با شروع سال‌های نخست دهه دوم زندگی، تحول شگفت‌انگیز بلوغ آغاز می‌شود که دارای جنبه‌های گوناگون جسمی، روانی و اجتماعی است که خود زمینه‌ساز بسیاری از مسائل و مشکلات انحرافی است.

رابطه بین خشونت والدین و اعتیاد فرزندان
تقریبا در تمام پژوهش‌ها نقش موثر روابط خانوادگی در پدید آمدن اعتیاد و تداوم آن با درمان اعتیاد و پیشگیری از آن مورد تایید قرار گرفته است. همه افراد شخصیت مقاوم و مبارز ندارند که بتوانند هنگام بروز مشکلات با موفقیت عمل کنند و بحران‌های زندگی را به خوبی پشت سر بگذارند. بعضی از انسان‌ها در برابر موقعیت‌های استرس‌زا به شدت احساس درماندگی می‌کنند. در چنین موقعیت‌هایی خانواده خوب و روابط عاطفی رضایت بخش می‌تواند تکیه‌گاه مطمئنی برای فرد باشد.

افزایش حضور والدین در منزل، تقویت ارتباط‌های عاطفی میان اعضای خانواده، توجه به ارزش‌های اخلاقی و معنوی در زندگی و اهمیت قائل شدن پدر و مادر برای مبانی اعتقادی، ارزشی و مذهبی کمک می‌کند که جوان با به کارگیری راهکارهایی از جانب خانواده، بتواند سکان زندگی خویش را در میان دریای پر تلاطم جوانی به سلامت هدایت کند و به ساحل نجات و خوشبختی دست یابد.

هر نوع کمبود عاطفی یا روابط آشفته در خانواده، فرد را دنبال عامل تسکین‌دهنده می‌کشاند و این خطر بزرگ بویژه وقتی جدی تلقی می‌شود که گروه‌های سودجو و پلید به آسانی در گوشه و کنار شهر مواد مخدر را توزیع می‌کنند و باندهای قاچاق به این فاجعه دامن می‌زنند.

طبیعی است که خانواده نقش قابل ملاحظه‌ای در شکل‌گیری شخصیت و رفتار کودک دارد. محیط گرم و دوستانه خانواده که در آن پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده، دارای روابط خوب و صمیمانه‌ای هستند، معمولا کودکانی سالم، با شخصیتی مثبت و فعال بار می‌آیند که بازتاب عشق و علاقه خانوادگی را به صورت کار و کمک به دیگران نشان می‌دهند.

برعکس، خانواده از هم پاشیده و زندگی در محیط‌های آلوده و منحرف کننده، عدم مراقبت دقیق والدین و بی‌توجهی آنان به امر تعلیم و تربیت فرزندانشان، اساس کمرویی‌ها را در کودکی پایه‌گذاری می‌نماید که این امر در نوجوانی با شدت ظاهر می‌گردد.

اکثر معتادین جامعه ایرانی در سنین نوجوانی و جوانی به این معضل مبتلا می‌شوند. یکی از عواملی که در گرایش آنها به اعتیاد خیلی تاثیرگذار است، رفتار والدین است. رفتار خشونت‌آمیز والدین در کودکی و نوجوانی تاثیر بسزایی دارد و اثر آن را در دوران جوانی مشاهده می‌کنیم.

نوجوان مورد خشونت واقع شده است سعی می‌کند این رفتارها را جبران کند و چون راه درست مقابله را نمی‌داند معمولا به انواع انحرافات روی می‌آورد.

درگیری و نزاع بین والدین در محیط خانواده موجب سلب آرامش و آسایش فرزندان در خانه می‌شود. لذا آنها ترجیح می‌دهند که بیشتر وقت خود را در خارج از منزل سپری کنند. کمبود محبت والدین آنان را جذب محبت‌های ظاهری گروه‌های منحرف می‌سازد و برای رهایی از سختی‌ها و مشکلات زندگی به تشویق این گروه‌ها به مصرف مواد مخدر روی می‌آورند.

خشونت خانگی یک بلای جهانی است که پیکر خانواده و جامعه را تخریب و سلامتی افراد را تهدید می‌کند. خشونت علیه کودکان و نوجوانان اگرچه در نگاه اول، پدیده‌ای فردی به نظر می‌رسد، اما با توجه به پیامدهای سوء آن که در نظم و سلامت جامعه اختلال و آشفتگی ایجاد می‌کند و منشاء بسیاری از رفتارهای انحرافی همچون سوءمصرف مواد و الکل، خودکشی، روسپیگری، فرار از خانه، رفتارهای بزهکارانه و جرایم جنسی و غیره اقتضا می‌کند که این معضل را جزو آسیب‌های اجتماعی بسیار جدی به شمار آوریم. عوامل زیادی در بروز خشونت خانگی نسبت به کودکان و نوجوانا نقش دارند.

والدین آزاردهنده، اغلب خود قربانی سوء رفتار جنسی و جسمی در دوران کودکی بوده‌اند، شرایط زندگی پراسترس نظیر فقر، انزوای اجتماعی، فقدان نظام حمایتی و سوءمصرف موادمخدر از سوی والدین و موارد متعدد دیگر، سطح استرس را در خانواده‌های آسیب‌پذیر بالا برده و احتمال رفتار خشن و مسامحه را در مورد کودکان افزایش می‌دهد.

انزوای اجتماعی و تنهایی والدین منجر به فقدان حمایت اجتماعی می‌شود. خانواده‌هایی که حمایت اجتماعی دریافت می‌کنند و جهت اجرای نقش خود کمک و راهنمایی می‌شوند، کمتر ممکن است فرزندان خود را تنبیه کنند. خانواده‌هایی که شبکه اجتماعی گسترده‌ای ندارند، میزان بدرفتاری بالاتری نسبت به فرزندان اعمال می‌کنند. در خانواده‌هایی که با دیگران کمتر تماس دارند، احتمال بدرفتاری با فرزندان افزایش خواهد یافت.

علل خشونت والدین بر علیه فرزندان
اعتیاد والدین به موادمخدر: اگر یکی از والدین یا هردوی آنها اعتیاد داشته باند، تحمل آنها برای اطرافیان مشکل یا غیرممکن می‌شود. شخصیت افراد معتاد در دوران اعتیاد تغییر می‌یابد، آنها اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. مردان معتاد به علت محدودیت‌های دید و برخی از کنترل‌های سختی که بر رفتارهای آنها اعمال می‌شود، مرتکب خشونت علیه خانواده می‌شوند. از بین رفتن روابط صمیمی خانوادگی، وضعیت بد زندگی و بیکاری فرد معتاد نیز سب بروز خصومت، پرخاشگری و خشوت می‌شود.

فقر مالی و اقتصادی: یکی از عوامل بسیار موثر بر خشونت والدین بویژه مردان، اموری نظیر نوع شغل، بیکاری و وضعیت اقتصادی خانواده است. بیکاری و مشکلات اقتصادی همراه آن، عامل مهمی در بروز مشکلات خانوادگی و خشونت است. تحقیقات نشان می‌دهند که خانواده‌های فقیر و مستمند بیشترین خشونت و فشار را بر روی کودکان می‌آورند. با این وجود نمی‌توان گفت که تمام خانواده‌های بی بضاعت با کودکان خود بدرفتاری می‌کنند.

ناآگاهی و فقر فرهنگی: متاسفانه برخی از خانواده‌های سنتی هنوز به نقش تنبیه برای پرورش کودک معتقدند، تاکید بیش از حد بر نمرات درسی، انتظارات نابجای والدین و معلمان، ایجاد فشار روانی و اضطراب در محیط مدرسه و خانه و... از عوامل خشونت بر علیه فرزندان محسوب می‌شوند.

مشکلات روانی والدین: رویکرد روانشناختی، منبع خشونت والدین را در شخصیت یا اختلالات روانی جست‌وجو می‌کنند. پژوهشگران حوزه روانشناختی ویژگی‌های شخصیتی افراد همسرآزار یا فرزندآزار را شامل خشم و تندخویی، دمدمی مزاج و غیرقابل پیش‌بینی بودن، بدگمان، مشوش و بی‌تفاوت ذکر کرده‌اند.

در واقع این افراد از ناپختگی و عزت نفس پایین برخوردار هستند، توانایی حل مساله ندارند و در نهایت مهارت‌های اجتماعی پایینی دارند. شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد والدینی که نسبت به فرزندان خود با خشونت رفتار کرده‌اند به دلیل عدم تعادل روانی و داشتن سوابق اختلالات روانشناختی دست به چنین اعمالی می‌زنند.

ناسازگاری و ناآرامی کودک: در بعضی موارد والدین به علت عدم آگاهی از بیماری‌های کودکان مثل بیش فعالی، ضعف قوای ذهنی، عقب ماندگی‌های گوناگون و... درصدد خشونت و بدرفتاری با کودک برمی‌آیند.

سخن پایانی: از آنجایی که خشونت والدین، در نتیجه عوامل متعدد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، روانی و... است که در جامعه به وجود آمده و گسترش پیدا می‌کند در نتیجه نمی‌توان چنین پدیده پیچیده و شایعی را به طور کلی از میان برد، اما می‌توان با پیشبرد مجموعه‌ای از برنامه‌های حمایتی و آگاهی بخش به گونه گسترده و وسیع آن در سطح ملی، به طور کوتاه مدت و درازمدت به کاهش خشونت‌های والدین برعلیه فرزندان کمک کرد.

راهکارها: باید مهارت ارتباطی و اجتماعی را به والدین آموزش داد. تقویت پیوندهای قوی و اولیه موجود در روابط خانوادگی، دوستان، همسایگان و خویشاوندان موجب کاهش رفتار خشونت‌آمیز والدین و افزایش بهداشت روانی در خانواده‌ها می‌شود، لذا باید این روابط و پیوندها را ایجاد و تقویت کرد. رسانه‌ها نقش مهمی در این خصوص دارند، باید از طریق رسانه‌های عمومی به ویژه رسانه‌های دیداری و شنیداری، انواع خشونت را معرفی کرده و برنامه‌های آموزشی منسجم و مناسبی برای مقابله با آنها طراحی و اجرا کرد.

باید مراکز ویژه‌ای برای آموزش والدین و جوانان ایجاد کرد تا آنها چگونگی مقابله با استرس و خشم را کسب کنند. این موضوع به آنها کمک می‌کند تا در رویارویی با مشکلات و موقعیت‌های استرس‌زا بتوانند به طور موثر عمل کنند.

در این راستا دولت و سازمان‌های غیردولتی ذی‌ربط، بایستی یک برنامه راهبردی منسجم، متوازن و فراگیر طراحی کرده و با اختصاص دادن منابع کافی برای مناطق فقیرنشین، محرومیت‌زدایی از آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه را در اولویت قرار دهند.
 
اخبار اجتماعی  -  ایسنا


ویدیو مرتبط :
تاثیر فرزندان بر والدین

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

خشونت بین فرزندان و وظیفه والدین



 

 

خشونت بین فرزندان و وظیفه والدین

 

مشاجره و نزاع بین فرزندان یك خانه بقدرى شایع است كه اكثر والدین آن را امرى عادى مى پندارند. اكثر والدین معتقدند، این نزاع ها خیلى زود تمام مى شود و بچه ها دوباره با هم دوست شده و بازى مى كنند اما آیا این سهل انگارى ها در تربیت فرزندان اثرات مخربى بر روح و روان و حتى جسم كودكان نمى گذارد .

 

 

خشم كودك

 

خشم پدیده اى است كه در اكثر موجودات زنده دیده مى شود. در كودك انسان نیز خشم وجود دارد، ولى اكثر والدین معمولاً آن را نادیده مى گیرند.

 

عده اى از روانشناسان تحقیقات گسترده اى روى رشد و رفتار كودك انجام داده اند. برخى از این تحقیقات بر خشم و رفتار قهرآمیز كودك صورت گرفته است.

 

روانشناسان رشد و شخصیت كودك مى گویند: «كودك انسان نیز مانند بزرگسالان خشمگین مى شود. او به دلایلى مثل ناكامى، تبعیض، بى توجهى، كمبود محبت و ‎.‎.‎. دچار حالات خلقى نامناسبى مى شود كه نتیجه آن خشم است.»

 

روانشناسان معتقدند: «كودك باید خشم خود را بروز دهد و والدین باید احساسات او را درك كنند. عدم بروز خشم در كودكان باعث مى شود آنان دچار استرس، عدم امنیت و ناراحتى هاى روانى شوند.لذا خشم در عین حال كه مى تواند برخاسته از ناهنجارى هاى روانى كودك باشد، خود مى تواند باعث بروز ناراحتى هاى روانى در كودك شود.» اما آنچه بیشتر از همه والدین را نگران مى كند درگیرى هاى بین خواهر و برادرها یا فرزندان یك خانواده است كه مى تواند علل متعددى داشته باشد.

 

نزاع بین فرزندان یك خانواده مى تواند ناشى از ناكامى، تبعیض، فاصله سنى زیاد، یادگیرى اجتماعى و تفاوت جنسیت ها باشد. این موارد هر یك مى توانند خشم كودك را برانگیخته و در نتیجه این تنش خشم خود را متوجه فرزند دیگر خانواده كند و این درگیرى بطور كلى محیط خانه و امنیت و آرامش داخلى آن را متشنج كند. در صورت عدم تجزیه و تحلیل درست خانواده ها از رفتارهاى خشم آمیز كودكانشان این معضل مى تواند هم به بهداشت روانى خانواده آسیب بزند و هم باعث بروز اختلالات روانى چندى در خود كودكان شود.

 

روانشناسان روى این مسئله تحقیقات زیادى انجام داده اند و همیشه جنسیت به عنوان یكى از مؤلفه هاى اصلى در بروز برخى رفتارهاى ناهنجار مورد بحث و بررسى بوده است.

 

تفاوت جنسیت در نوع، بروز و شكل رفتار پرخاشگرانه و نزاع بین خواهر و برادرها مشهود است. عده اى از روانشناسان علت این تفاوت ها را زیستى دانسته و عده اى دیگر آن را ناشى از الگوپذیرى و نقش پذیرى جنسیتى فرد در جامعه دانسته اند.

 

تحقیقات نشان داده است هورمون تستوسترون و استرادیول با میزان شیوع پرخاشگرى در مردان رابطه مثبت دارد. این هورمون ها در صورتى كه غلظتشان در خون زیاد شود، باعث افزایش رفتار پرخاشگرانه مى شود. البته این، بدان معنا نیست كه تنها مردان به دلیل تغییرات هورمونى رفتار پرخاشگرانه نشان مى دهند. تحقیقات نشان داده است زنان به دلیل عدم تعادل ترشح پروژسترون و استروژن قبل از قاعدگى و طول مرحله اول این دوره افزایش تحریك پذیرى و خصومت را در حكم بخشى از سندرم پیش از قاعدگى (PMS) تجربه مى كنند.

 

البته عوامل دیگرى چون كمبود ویتامین (آ) و (ب)، پائین بودن سطح قند خون و اختلال متابولسیم پرولاكتین مى تواند منجر به PMS شود.

 

خیلى وقت ها شكایت از نزاع كودكان از سوى والدین بى معنى است، زیرا در اكثر مواقع كودكان خشم و نزاع را از والدین و روابط خانوادگى متعددى یاد مى گیرند.

 

یكى از علل لجبازى یا پرخاشگرى كودك رفتار نامناسب خود والدین است. بخشى از نزاع و درگیرى هاى بین كودكان به دلیل الگوبردارى از رفتار والدین است. زمانى كه كودكان همیشه شاهد بحث و مشاجره بین والدین خود هستند از طریق مشاهده رفتار آنان یاد مى گیرند چگونه رفتار كنند و در واقع همان الگوى رفتارى والدین را پیش مى گیرند.

 

نقش تربیت خانواده در بروز خشم كودك خیلى زیاد است، معمولاً والدین كودكان خود را همان طور تربیت مى كنند كه خودشان تربیت شده اند.

همین باعث مى شود یا به منبع ایجاد كننده ناكامى حمله كنند یا به هدفى دیگر.

 

در این مواقع وقتى پدر و مادر كودك را از یك موضوع محروم یا به عبارتى «ناكام» مى كنند، كودك به دنبال فشار روانى اى كه تحمل مى كند، وقتى كه مى بیند نمى تواند به سمت والدین خود حمله ور شود این فشار روانى خود را با حمله یا آزار و اذیت یا احتمال خشم نسبت به سایر خواهر برادرهایش بروز مى دهد.»

 

البته عده اى از افراد خصوصاً نوجوانان دچار خشم كور مى شوند. آنها بدون هیچ تحریكى به موقعیت هاى منفى با خشم پاسخ مى دهند.برخى تجارب ناخوشایند خیلى سریع واكنش خشم آگین آنها را برمى انگیزد مثل بوهاى نامطبوع، دماى زیاد، آب سرد، ترافیك و ‎.‎.‎. این افراد باید خشم خود را بدین طریق كنترل كنند كه هرگاه با موقعیت هاى منفى مثل آنچه در بالا گفته شد روبه رو شدند و احساسات منفى پیدا كردند، بدانند كه احتمال بروز خشم در آنان از نسلى به نسل دیگر انتقال مى یابد كه به این جریان چرخه خشونت مى گویند.

 

والدینى كه كودكان خود را آزار مى دهند غالباً مى دانند كه این اعمال باتوجه به معیارهاى جامعه غلط است اما به هر حال به كار خود بطور عادت ادامه مى دهند. متخصصان مى گویند اگر این عادت شكسته نشود، این الگو از نسلى به نسل دیگر انتقال پیدا مى كند.، البته این انتقال فقط از پدر و مادر به فرزندانشان صورت نمى گیرد، كودكان و نوجوانان در این دوران بسیار مستعد تقلید الگوها از والدین خود هستند و آنها ابتدا خواهر و برادرهایشان را هدف آزار و پرخاشگرى قرار مى دهند و سپس پرخاشگرى را به نسل دیگر منتقل مى كنند.

 

 

تبعیض میان كودكان و نزاع

 

در هر جایى سخن از عدالت و رفتار عادلانه است. رفتار عادلانه و عدالت بطور جدى میان فرزندان یك خانواده مطرح است. عدالت ارزشى است كه در اوایل زندگى از تعامل با والدین، معلمان و دیگر افرادى كه سرمشق هستند كسب مى شود.به ما آموخته شده كه نتایج آنچه را در حال حاضر انجام مى دهیم در آینده خواهیم دید. روانشناسان معتقدند، با وعده هاى خاصى كه در كودكى به افراد داده مى شود و به آن عمل مى شود، اعتقاد به عدالت در كودك شكل مى گیرد. همچنین یاد دادن مقررات جامعه و مقررات عادلانه اجتماعى نیز در شكل گیرى عدالت در كودك بسیار مؤثر است. مقررات عادلانه تنها شامل اطلاعات از هنجارها نیست، بلكه پذیرفتن مسئولیت اعمال مان نیز جزو همان دسته عدالت ها قرار مى گیرد.روانشناسان معتقدند: «كودكان غالباً بر سر تقسیم دارایى ها و استفاده از آنها به نزاع مى پردازند. بهترین اتاق نصیب چه كسى شود بهترین غذا را چه كسى بخورد و ‎.‎.‎. آنها همچنین بر سر وظایفى كه دارند نزاع مى كنند. این والدین هستند كه مى توانند عدالت را میان آنها برقرار كرده و رفتار عادلانه را به كودكان شان بیاموزند.»

 

 

خشم كودك و تلویزیون

 

سال هاست كه نتایج تحقیقات روانشناسان روى برنامه هاى خشونت آمیز تلویزیون نشان مى دهد این برنامه ها تأثیرات سوئى بر رفتار كودكان دارد. بخشى از یادگیرى هاى كودكان و نوجوانان از طریق مشاهده و الگوبردارى صورت مى گیرد. نمایش فیلم هاى خشونت آمیز موجب مى شود الگوبردارى آنها توسط كودكان تأثیرات نامطلوبى بر ساختار رفتارى آنان بگذارد.

 

اما عده دیگرى از روانشناسان در تحقیقات خود نشان داده اند كه بخش زیادى از كودكانى كه خشونت در تلویزیون را مشاهده مى كنند، از خود پرخاشگرى نشان نمى دهند. مهمترین عامل تأثیرگذارى در این پدیده نگرش والدین به خشونت است یعنى كودكانى كه برنامه هاى خشونت آمیز نگاه مى كنند، تا هنگامى كه الگوى خشونت و رفتار پرخاشگرانه را در خانواده خود ندیده باشند، نسبت به دیگران رفتار پرخاشگرانه نخواهند داشت.تحقیقات دیگر نشان مى دهد آنهایى كه خشونت در تلویزیون را ترجیح مى دهند بطور فطرى پرخاشگرتر هستند.

 

هر چه خصیصه پرخاشگرى نیرومندتر شود میل به تماشاى فیلم هاى خشن افزایش پیدا مى كند و تأثیر فیلم هاى خشن مى تواند براى مدت كوتاهى تا زمانى كه فرد عصبانى است، تأثیر داشته باشد.

 

 

چند توصیه براى پایان نزاع

 

والدین در رفتار خود با هم باید دقت زیادى داشته باشند و رفتار پرخاشگرانه خود را هنگام حضور كودكان بروز ندهند.

 

والدین بهتر است با رفتار منطقى و نرمش به حل اختلافات خانوادگى بپردازند.

 

والدین به خواست منطقى كودكان شان پاسخ داده و مقاومت خصومت آمیزى در برابر خواست هاى نابه جاى آنان نشان ندهند.

 

والدین نباید فرزندان شان را بمباران انتقادى كنند، رفتار انتقادآمیز تنها منجر به تخریب شخصیت كودك مى شود.

 

والدین بهتر است به نكات مثبت شخصیت كودكان شان تأكید كنند.

 

والدین باید ریشه هاى لجبازى و حالت دفاعى و مشاجره لفظى منفى را در آنها از بین ببرند و یك رابطه مثبت و سازنده را در بین فرزندان شان برقرار كنند.

 

والدین باید بگذارند فرزندان دختر و پسر خانواده كه در حال مشاجره هستند، اجازه پیدا كنند كه خود مشكلات شان را حل كرده و والدین با مداخلات خود به این مشاجرات دامن نزنند.

 

والدین براى حل مشاجرات بین خواهر و برادرها باید نقش یك مشاور و راهنما را بازى كنند.

 

والدین همواره باید به رابطه ارزشمند خواهر و برادرى تأكید كنند. آنها باید به فرزندان شان یاد بدهند كه یكدیگر را دوست داشته باشند و به هم احترام بگذارند.

 

والدین باید از فرزند كوچكتر بخواهند كه به خواهر یا برادر بزرگترش احترام بگذارد و به فرزند بزرگتر نیز یاد بدهند كه چگونه مراقب خواهر یا برادر كوچك خود باشد.

كودكان باید معناى ارزشمندى و دوست داشتن را بفهمند.

منبع: ashura.ir