اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
ایراد قانون اساسی به واگذاری «ایرنا»
نمایندگان مجلس می توانند در مورد عملکرد ایرنا از وزیر مربوطه سوال و یا وی را استیضاح کنند اما به مجلس کشاندن گاه و بیگاه رییس جمهور برای عملکرد خبرگزاری ایرنا از لحاظ قانونی و عرفی مشکل است.
مطابق قانون اساسی، رییس جمهور یا هیچ مقام اجرایی دیگر حق تخطی و تغییر در اساسنامه های مصوب مجلس از جمله مصوبه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (پارس سابق) را ندارد.
به گزارش "الف"، بنابر اصل 85 قانون اساسی، "سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. مجلس نمی تواند اختیار قانونگذاری را به شخص یا هیاتی واگذار كند ولی در موارد ضروری می تواند اختیار وضع بعضی از قوانین را با رعایت اصل هفتاد و دوم به كمیسیون های داخلی خود تفویض كند، در این صورت این قوانین در مدتی كه مجلس تعیین می نماید به صورت آزمایشی اجرا می شود و تصویب نهایی آنها با مجلس خواهد بود. همچنین مجلس شورای اسلامی می تواند تصویب دائمی اساسنامه سازمانها، شركتها، موسسات دولتی یا وابسته به دولت را با رعایت اصل هفتاد و دوم به كمیسیونهای ذیربط واگذار كند و یا اجازه تصویب آنها را به دولت بدهد".
به عبارت دیگر، اساسنامه های مصوب مجلس فقط در مجلس قابل تغییر است، مگر اینکه مجلس این حق را به هیات وزیران یا دولت بدهد که اساسنامه ای را تغییر دهد. اساسنامه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مصوب مجلس است و دولت حق تخطی از مفاد آن یا تغییر آن را ندارد.
از سوی دیگر، بنابر ماده 16 اساسنامه خبرگزاری ایرنا، پارس سابق، مصوب 1354، "مدیر عامل بالاترین، مقام اجرایی سازمان و مسئول اداره امور سازمان و واحدهای وابسته و شعب و نمایندگیها است و وظایف خبری وانتشاراتی خود را زیر نظر مستقیم وزیر اطلاعات و جهانگردی [فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی] به انجام میرساند".
به عبارت دیگر، مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی زیر نظر وزیر ارشاد فعالیت می کند و قانون و مجلس شخص وزیر ارشاد را مسئول خبرگزاری جمهوری اسلامی می داند و این ساختار قابل تغییر نیست، مگر با اذن مجلس.
نتیجه اینکه:
اولا: علی اکبر جوانفکر حق درخواست از رییس جمهور برای تخلف از اساسنامه مصوب مجلس را ندارد. وی بنابر اصل 85 و نیز ماده 10 اساسنامه خبرگزاری، اگر قصد چنین کاری را دارد، باید درخواست خود را به مرجع مربوطه یعنی مجلس ارایه دهد.
ثانیا: رییس جمهور حق موافقت با درخواست خلاف قانون اساسی را ندارد.
ثالثا: تمسک جوانفکر، که پیش از این نیز علاقه زیادی به تغییر اختیارات از خود نشان داده، به نامه به رهبر انقلاب برای مستثنی شدن ایرنا از واگذاری های اصل 44 برای درخواست از رییس جمهور جهت تغییر تشکیلاتی ایرنا کاملا بی ربط و به مثابه سوء استفاده است. خبرگزاری ایرنا به عنوان خبرگزاری حاکمیتی به حق نمی بایستی در چارچوب واگذاری های اصل 44 واگذار شود، اما رابطه این مسئله با تغییرات مخالف اساسنامه مصوب مجلس و قراردادن ایرنا زیر نظر رییس جمهور و درنتیجه رییس دفتر وی مشخص نیست.
رابعا: از دیدگاه منطقی نیز اداره ایرنا زیر نظر وزیر ارشاد منطقی تر و به صلاح کشور و ملت است.
چرا که نمایندگان مجلس می توانند در مورد عملکرد ایرنا از وزیر مربوطه سوال و یا وی را استیضاح کنند اما به مجلس کشاندن گاه و بیگاه رییس جمهور برای عملکرد خبرگزاری ایرنا از لحاظ قانونی و عرفی مشکل است.
بنابر ماده 4 اساسنامه، "سازمان دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی و وابسته به وزارت اطلاعات و جهانگردی [فرهنگ و ارشاد اسلامی] میباشد و طبق مقررات این اساسنامه ومقررات مربوط به شرکتهای دولتی و با اصول بازرگانی اداره میشود."
بنابر ماده 7 همین اساسنامه، " ارکان سازمان عبارتند از:
1 - مجمع عمومی.
2 - شورای عالی.
3 - مدیر عامل.
4 - حسابرس (بازرس)."
بنابر ماده ماده 8 اساسنامه، "مجمع عمومی سازمان مرکب است از:
"وزیر اطلاعات و جهانگردی [فرهنگ و ارشاد اسلامی]، وزیر امور اقتصادی و دارایی، وزیر مشاور و رییس سازمان برنامه و بودجه که نمایندگی صاحب سهام (دولت) را خواهندداشت، ریاست مجمع عمومی با وزیر اطلاعات و جهانگردی [فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی] است".
بنابرماده 11 اساسنامه، "شورای عالی سازمان مرکب از مقامات و اشخاص به شرح زیر است:
1 - وزیر اطلاعات و جهانگردی [فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی].
2 - وزیر امور خارجه یا نماینده او.
3 - پنج نفر از شخصیتهای برجسته مطبوعاتی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور که به
پیشنهاد وزیر اطلاعات و جهانگردی [فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی] از طرف مجمععمومی به مدت 4 سال برگزیده میشوند و تا زمانی که جانشین آنها تعیین نشده است به وظایف خود ادامه خواهند داد و تجدید انتخاب آنان بلامانعاست .
تبصره - ریاست شورای عالی به عهده وزیر اطلاعات و جهانگردی [فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی] خواهد بود."
بنابر ماده 10 اساسنامه، " وظایف و اختیارات مجمع عمومی به قرار زیر است:
الف - بررسی و تصویب بودجه سالانه.
ب - بررسی و تصویب گزارش سالانه و ترازنامه و حساب سود و زیان.
ج - تعیین اعضای انتخابی شورای عالی.
د - بررسی و تأیید پیشنهادهای مدیر عامل در زمینه تغییر مواد اساسنامه برای طرح در مراجع مربوط.
ه - بررسی و تصویب آییننامههای مالی، معاملاتی پس از تأیید وزارت امور اقتصادی و دارایی.
و - بررسی و تصویب تشکیلات و آییننامه اداری و استخدامی سازمان بر اساس مقررات
استخدامی شرکتهای دولتی پس از تأیید سازمان اموراداری و استخدامی کشور.
ز - اتخاذ تصمیم درباره گرفتن وام و اعتبار از مؤسسات و بانکها.
ح - اتخاذ تصمیم درباره سرمایهگذاری در سایر مؤسسات مربوط.
ط - تعیین حقوق و مزایای مدیر عامل و معاونان سازمان پس از تأیید شورای حقوق و دستمزد و تعیین حقالزحمه حسابرس (بازرس).
ی - تعیین حق حضور اعضای انتخابی شورای عالی در جلسات بر اساس ضوابطی که به تأیید شورای حقوق و دستمزد میرسد.
ک - تصویب افزایش سرمایه سازمان بنا به پیشنهاد مدیر عامل .
ل - اتخاذ تصمیم درباره سایر مسائل در حدود این اساسنامه که در مجمع عمومی مطرح شود."
بنابر ماده 11 اساسنامه، " وظایف و اختیارات شورای عالی به قرار زیر است:
الف - تعیین سیاستها و روش کلی سازمان.
ب - بررسی و تصویب گزارش عملیات سالانه سازمان در زمینه طرحها و برنامهها.
ج - بررسی و اظهار نظر درباره موضوعاتی که از طرف رییس شورا یا مدیر عامل مطرح
میشود...../تحلیل:عصرایران
ویدیو مرتبط :
متن توافق ژنو ایراد اساسی دارد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آقاتهرانی:اعتبار قانون اساسی به امضای ولایت است
آقاتهرانی:اعتبار قانون اساسی به امضای ولایت است/با آمدن احمدی نژاد ، "آقا" نفس راحتی كشیدند
بنده وقتی شعارهای ایشان را شنیدم دیدم شعارهای خوبی است. یك عدّه بودند كه شعارهای ناسیونالیستی، ایرانیّت، توسعه و... میدادند امّا آقای احمدینژاد شعارهای اسلامی دادند
یك سالن بزرگ كه بیشتر شما را یاد نمایشگاههای هفته دفاع مقدس میاندازد، مكانی است كه از سوی مسئول دفتر حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی برای گفت وگو با وی تعیین میشود. فانوسهای گل اندود شده در یكی از دیوارهای سالن كه در حقیقت زیرزمین است، چند پوكه بر روی یك چفیه در روی یك بلندی، عكسی از رهبری و سقفی كه با پارچههای سبز رنگ پوشیده شده در فضای گفت وگوی ما خود نمایی میكند.
آقاتهرانی از جمله شاگردان آیت الله مصباح یزدی است كه چند سالی در دوران اصلاحات برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه و عرفان به آمریكا رفت و امامت جمعه شهر نیویورك را نیز بر عهده گرفت.
آقا تهرانی در بازگشت به كشور ابتدا به شیوه خاصش در سخنرانیهای مذهبی و در میان سفر حج دانشجویی شناخته شد. فیلمهایی كه از این سفرهای زیارتی از شبكههای تلویزیونی پخش شده گوشههایی از موعظههای او را دارد. او بعدها در قامت معلم اخلاق هیأت دولت شناخته شد و شاید به همین دلیل بود كه در انتخابات مجلس هشتم از حمایت جریان «رایحه خوش خدمت» برخوردار بود.
نیم ساعتی طول میكشد تا حجت الاسلام آقا تهرانی در محل مصاحبه حاضر میشود و پشت تنها میز سالن شروع به گفت وگو درباره اصولگرایی و دیدگاههای اطرافیان رئیسجمهور در این باره كنیم. مصاحبه ای
كه در میانه خود به بحث و استدلال درباره اصولگرایی و چرایی نقد هم كشیده میشود.
بنا به قاعده «خبر» حجت الاسلام آقاتهرانی كه در آغاز مصاحبه گفته بود میخواهد مصاحبه را پیش از چاپ، بازبینی كند این بازنگری را انجام داد و در نهایت بخشهای زیادی از این گفت وگو حذف شد و سئوالات مصاحبه نیز در جریان بازنگری ایشان تغییر كرد تا جایی كه این گفت و گو بیشتر از آنكه گفت و گویی با ما باشد گفتوگوی آقای آقاتهرانی با خود است.
آنچه در ادامه خواهید خواند تنها بخشی از گفت وگوی «خبر» با حجت الاسلام آقا تهرانی است. آقا تهرانی كه در انتخابات اخیر شورای مركزی فراكسیون اصولگرایان هم غایب بود این روزها در سفر حج است.
***
برخی معتقدند رأی مردم به آقای احمدینژاد به دلیل شناختی بود كه در دوران انتخابات كسب كردند؛ و این انتخاب ارتباطی به جریان اصولگرایی ندارد. شما به چنین دیدگاهی قائل هستید یا اینكه فكر میكنید این تحلیلها درست نیست؟
باید دید اصولگرایی به چه معناست! اصولگرایی را تا چه معنا بكنیم. برخی تحت عنوان اصولگرایی هر كار بیاصولی را انجام میدهند و به ظاهر خود را اصولگرا معرفی میكنند ولی واقعاً اصولگرایی یعنی چه؟ اصولگرایی یعنی اینكه به اصولی معتقدم و بر مبنای آن عمل میكنم. خُب این اصول چیست؟ حكومت دینی ما دارای یك اصولی است. نظام ما اصولی دارد. سیاست ما اصولی دارد، در كلام امام و رهبری بیان شده و با مطالعه و تفحّص احراز میشود. باید دید چه كسی پای آن میایستد و چه كسی نمیایستد. ممكن است برخی تا دیروز بودند، امروز مثل قبل فكر نكنند و یا امروز باشند، فردا نباشند. اصول نظام و انقلاب مشخص است و هركس در هر زمانی بخواهد در مسیر آن حركت كند راهش روشن است.
سؤال من این است كه شما چقدر با این ایده موافق هستید؟
درباره نظر دیگران، این را نباید از من سؤال كنید. از خود دوستان باید بپرسیدكه اصولگرایی را چه معنا میكنند. یعنی چه چیزهایی را اصول میدانند یا نمیدانند و اصولگرا بودن را به چه اموری مرتبط میكنند. شاید كسی تعریف خاصّی از اصولگرایی داشته باشد و دیگری تعریف دیگری از آن ارائه دهد. در هر حال گاه ممكن است كسی به اعمال دیگری نگاه كند و بگوید اگر فلانی یا این رفتار او ناشی از اصولگرایی باشد، پس من اصولگرا نیستم. گاهی اوقات این گونه است.
در مجلس، 220 عضو در فراكسیون اصولگرایان داریم. آیا این 220 نفر واقعاً همه در یك سطح اصولگرا هستند؟ اصولگرا بودن از یك جایی شروع میشود. یك كفی دارد و یك سطح میانه و سقفی خواهد داشت. از یك رنگ سفید شروع میشود و به خاكستری و قهوهای میرسد و در نهایت مشكی. یك وقت هست كه میگویم دعوا نكنیم و كنار هم بنشینیم؛ خیلی خب، با تساهل و تسامح كنار هم مینشینیم، اما یك وقت است كه واقعاً میخواهیم بدانیم چه اصولی داریم؟ و اصلالاصول در بین اصولگراها كدام است؟ بر آن مبنا چه اندازه ایستادیم؟
بنده میبینم طرف میگوید من اصولگرا هستم ولی به موقعش نیست. بعد هم كه به او ایراد بگیرید بنا میكند به توجیه كردن. اینها بازی كردن با الفاظ است. در مبانی علمی گفته میشود: «مراقب باشید از مشتركات لفظی استفاده نكنید. اول هر چیزی را دقیق معنا كنید تا بعد دچار تشتّت در فهم یك موضوع نشوید». اصولگرایی را شما چه معنا میكنید؟ ممكن است شما چیزی را اصولگرایی بدانید كه بنده اصلاً آن را در چارچوب اصولگرایی نبینم. یا برعكس بنده اموری را جزو اصولگرایی بدانم كه شما به آن قائل نباشید امّا به نظر میرسد اصولگرایی یك شاخص اصلی دارد كه باید آن را شناخت و بر آن پایبند بود و بقیه شاخصها را نسبت به آن اصل سنجش كرد. بقیه فروع هستند كه آن را نیز باید شناخت و در آن راستا حركت كرد تا اصولگرایی تحقّق خارجی یابد و از تشتّت و پراكندگی نجات پیدا كنیم.
*شما معتقدید آقای احمدینژاد به عنوان یك كاندیدای فردی رأی آوردند یا اینكه با تابلوی اصولگرایی مورد اقبال مردم واقع شدهاند؟
بنده وقتی شعارهای ایشان را شنیدم دیدم شعارهای خوبی است. یك عدّه بودند كه شعارهای ناسیونالیستی، ایرانیّت، توسعه و... میدادند امّا آقای احمدینژاد شعارهای اسلامی دادند. به برخی از آرمانهای امام (اعلیالله مقامهالشریف) كه به طور كلّی در دوران قبل تغییر كرده بود؛ مثل حمایت از محرومین، مردمی بودن، عدالت و... اعتقاد داشت. خب این فرق میكرد با اشرافی بودن، هر روز به غریبهها چراغ سبز نشان دادن، وادادن در مقابل بیگانگان و....
خیلی از گفتههای آقای احمدینژاد را احساس میكردم با بیان، مشی، مرام و صحیفه حضرت امام(ره) همخوانی دارد. حتّی بنده به ایشان گفتم شما باید صحیفه امام(ره) را خیلی خوانده باشید. احساس میكردم ایشان صحیفه امام(ره) را مرور كرده و درد مردم، مظلومین و محرومین را میفهمد كه همه در بیان ایشان ظاهر بود و هست. سخنان امام(ره) درعین سادگی دقیقاً مبتنی بر فطرت ما بود كه هر انسانی را تكان میداد. وقتی صحبت میكردند شما احساس میكردید حرف دل شما را بیان میكنند و عجیب بود گاهی اوقات ایشان سختترین مباحث اعتقادی، الهی و عرفانی را برای توده مردم به سادگی بیان میكردند و آنها هم آن را درك كرده و با جان و دل میگرفتند.
*شما معتقدید آقای احمدینژاد هم چنین شیوهای دارند؟
من احساس میكردم این گونه است و آقای احمدینژاد از این شیوه حضرت امام(ره) استفاده كرده و این شیوه جواب هم داده است. حالا لازم نیست ایشان تابع یك حزب خاصی باشد كه نبود.
*در مرحله دوم، اصولگرایان از ایشان حمایت كردند.
بله، اصولگراها حمایت كردند. منتها این برمیگردد به این كه توجّه شود اصولگراها طیف وسیع و متنوعی هستند. این كه آقای احمدینژاد به آن قسمت آخر و قسمت مشكی حساسیّت نشان بدهد و بگوید من نیستم به دلیل تنوّع تعریف و جریانات است. شما آن بالا را میگیرید و ایشان این پایین را، همین نكته است كه خود باعث خلط بحث و مفاهیم شده است، كه این طور نباید باشد. بنده از اول كه از ایشان حمایت كردم، دلیلش این بود كه میدیدم بحث اسلامیّت نظام و آرمانهای حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری(دامت بركاته) یكی یكی احیا میشود. شما باور ندارید كه با آمدن ایشان در این دو دوره حضرت آقا نفس راحتی كشیدند و احساس كردند كه خیلی از خواستههایشان عملیّاتی شده است؟
*شما فكر میكنید در سه سال آینده شاهد جناحبندیهای جدیدی در میان اصولگرایان خواهیم بود یا نه؟ [برخی اصولگرایان معتقدند این تفكیك را حامیان دولت رقم میزنند.] پیشبینی شما چیست؟
این چیزها بعید نیست پیش بیاید، بالاخره در حال حركت هستیم، نه این نظام مرده و ایستاست و نه مجموعه زیرین آن، كه البته این جناحبندیها مهم هم نیست.
*مهم نیست؟!
مهم نیست چون معتقدم مردم ما راه را بلد هستند. شما به ولایتمداری مردم ما نگاه كنید. این یك واقعیت است كه مردم ما به طور جدّی مسائل را با مقام ولایت فقیه تنظیم میكنند و این حلّال بسیاری از مشكلات است، و راه هرگز گم نخواهد شد، چون راهدار شناخته شده و مردم برای او سرو دست میشكنند. بنابراین، نباید روی مسئله احزاب، جناحبندیها و گروهها گیر كنیم.
*به چه مسائلی باید حساس باشیم؟
این تسبیح چند سانت است؟
*شاید 20سانت!
شما چه فكر میكنید؟ (اشاره به عكاس).
*25 سانتیمتر!
ببینید! به توافق نمیرسیم، هیچ كدام هم نمیتوانیم قسم بخوریم این تسبیح دقیقاً چند سانتیمتر است. تازه این تسبیح پیداست، واحد اندازهگیری هم كه سانتیمتر باشد روشن است، امّا ما درباره آن توافق نداشتیم چون شاخص نداریم. یك متر بیاورید بعد من قسم میخورم كه این چند سانتیمتر است. به هر زبانی، منطقی و هر دینی كه باشد همه میپذیرند چون شاخص داریم. به نظر شما واقعاً شاخص مردم برای تشخیص اسلامیّت نظام چیست؟ بنده معتقدم ركن ركین نظام اسلامی ولایت فقیه است. مردم خود را با ولیّ فقیه تنظیم میكنند و همه باید خود را با این شاخص و میزان تنظیم كنیم. بنده اگر به عنوان یك اصولگرا خبطی بكنم باور كنید به هیچ جا نمیرسم، مگراین كه خودم و گروهم را با شاخص تنظیم كنم. اگر این كار را نكردم، مردم ما را كنار میگذارند. همچنان كه كسانی را كه با این شاخص همراه نشدند، كنار گذاشتند چراكه مردم الان میفهمند و خود دارای بصیرت هستند و زیر بار حرف هر كسی نمیروند.
*غیر از ولایت فقیه ما چه شاخصی را میتوانیم برای اصولگرایی احصا كنیم؟
ركن جدّی و اساسی كه باید روی آن حساب كنیم ولایت است. این اصیلترین شاخصی است كه بنده میشناسم. هر اصل دیگری را زیر این مجموعه اصل میدانم، حتّی قانون اساسی را، چراكه آن هم به امضا ایشان قطعی شده و مشروعیّت یافته است. بیشكّ اگر ولایت را از رأس نظام بردارید حاكمیّت از مصادیق طاغوت خواهد شد. این است كه ولایت از دیدگان اسلام و بیانات اهل بیت (علیهمالسّلام) از اركان تلقّی شده است.
*پس قانون اساسی هم شاخص دیگر است؟
برخی قانون اساسی را كنار و در عَرض ولایت فقیه میبینند، امّا بنده اعتبار قانون اساسی را به امضا امامت و ولایت میدانم.
*فكر میكنم این استدلالها به نحوه فهم از تئوری ولایت فقیه بازمیگردد كه «ولایت فقیه را شعبهای از ولایت رسولالله (صلواتالله علیه و آله) میداند». همچنان كه در فرمایشات امام راحل(ره) هم است.
بنده هم این طور معتقدم و چون این گونه است خیلی از اصول زیرمجموعه این اصل معنا پیدا میكند. البته ناگفته نماند كه این ولایت منشعب از ولایت امام معصوم(علیهالسلام) است كه آن نیز برگرفته از ولایت رسول (صلواتالله علیه و آله) و ولایت رسول از جانب خداوند است كه در واقع ولایت فقیه همان تجلّی ولایت الهیّه است و از این رو مطلقه است.
*از صحبتهای شما ما تنها یك شاخص به دست میآوریم؛ ولایت.
اگر بنده این شاخص را داشته باشم كه دارم، آقای احمدینژاد گروه بیاورد، نیاورد؛ حزب بیاورد یا نیاورد؛ در هر صورت مسائل، اشخاص، گروهها و احزاب را با رهبری تنظیم خواهم كرد. البته مردم هم نشان دادهاند كه این گونهاند و با ولایت حركت میكنند. از این رو، نباید گول دو روز اقبال و ادبار دیگران را خورد چراكه آنها از حمایتهای الهی برخوردار نخواهند بود. ندیدید اصحاب فتنه به چه روزی افتادند و چگونه حضور مردم در9 دی برای آنها چیزی باقی نگذاشت. این دلیل بر این هم نیست كه مردم منِ اصولگرا را قبول دارند چون اصولگرا هستم. بنده این را هم نمیگویم؛ بلكه مردم ولایت فقیه را به عنوان شاخص قبول دارند و حتی اصولگراها را با آن تنظیم میكنند. پس اصولگراها برندهاند؟ نه! اصلاحاتیها برندهاند؟ نه! احمدینژاد برنده است؟ نه! چه كسی برنده است؟
كسی كه با شاخص خود را تطبیق داده و با او همخوانی دارد. شاید كسی بخواهد شاخص ولایت را در ذیل اصولگرایی جای داده و معنا كند، امّا بنده این كار را نمیكنم. این شاخص بر هر چه بگویید اشراف دارد و مستقل و در رأس است. هر كس باید خودش را با این شاخص بسنجد. درانحصار بنده اصولگرا و غیراصولگرا هم نیست. مگر هر كاری اصولگراها انجام میدهند، مورد تأیید مقام ولایت بوده و هست؟ مگر حضرت آقا اصولگرا است؟ همهاش این جور نیست كه مقام معظم رهبری مثل ما فكر كنند. ایشان با یك اشراف دیگری مسائل را میبینند و به هیچ حزب و دستهای هم وابسته نیستند. اصلاً یكی از ویژگیهای مثبت آقا همین است.
برخی خیال میكنند چون آقا از آقای احمدینژاد حمایت میكند پس با احمدینژاد است. این جور نیست. شاخص میبیند این به شكلی عمل میكند كه مصلحت نظام اقتضا میكند پس از او حمایت میكند. روشن است كه اگر كج شد و راه را اشتباه رفت دیگر حمایتی نخواهد بود كه عمل حضرت امام هم با افراد، گروهها، خلقیها، بنیصدر و... اینگونه بود و دلیل این مدعا هم این است كه خود مقام ولایت هم شاخص دارد. شاخص او چیست؟ شاخص ایشان اسلام ناب محمّدی است كه برای احیای آن تلاش میكند. هیچ چیز دیگری هم نیست و اگر جدا از این باشد كه ولی فقیه دیگر ولی فقیه نیست. حضرت امام(ره) میفرمود: من با احدی عقد اخوّت نخواندهام. هنر ولایت بیتعلّقی او نسبت به همه و وابستگی تامّ به خداوند و رضای اوست كه آن را در اسلامی بودن نظام دنبال میكند.
*پیشبینیهای شما درباره دولت آقای احمدینژاد اتفاق افتاده یا اینكه انتظاراتی داشتید كه هنوز محقق نشده است؟
بنده آن زمان دغدغه جدیام این بود كه ما به كدام سمت میرویم؟ دوستان ما در مجلس ششم و دولتهای مستقر چه اندازه در حال تثبیت این اصل (ولایت فقیه) هستند. چون اگر ولایت برداشته شود دیگر چیزی از اسلامیت نظام نخواهیم داشت. تنها چیزی كه نظام را اسلامی میكند این است كه جایگاه مقام ولایت معلوم شود. خب، با حضور آقای احمدینژاد احساس كردم این اصل خیلی پررونق و پررنگ شد و حركت در چارچوب اسلامیّت شتاب گرفت. كسانی در دولت قبلی بودند كه مقام معظم رهبری میفرمودند یك لحظه برای اسلام كار نكردهاند. وزیر هم بودند كه بحث استعفای او كه مطرح شد رئیسجمهور وقت گفت اگر او برود، من هم استعفا میدهم.
مقام ولایت این كسان و این چنین وضعی را تحمّل كردند تا این كشتی را به سلامت به ساحل نجات برسانند. با آدمهایی كه هیچ تعهدی نداشتند. بعداً هم كه بیچارهها به كشورهای دیگر پناه بردند و الان هم بیرون از نظام هستند. خب با آمدن آقای احمدینژاد احساس كردم راه درست در حمایت از ایشان است. بیانصافی نشود كه دولت نهم و دهم حضرت آقا را تا حدود زیادی خشنود ساخت. حمایتها و سخنان حضرت آقا همه گواه این بیان است امّا بنده اینقدر هم میفهمیدم و میدانم كه آقای احمدینژاد انسانی است كه معصوم نیست و ممكن است در مواردی هم اشتباه بكند امّا باید مجموعه حركت را دید و خیرخواهانه به دنبال رفع نواقص و جبران ضعفها بود كه بنده به نوبه خود اگر موردی را ببینم خیرخواهانه به ایشان متذكر میشوم. به علاوه مگر ایشان باید مطابق خواستههای بنده عمل بكند؟ این اشتباه است.
بعضیها خیلی خودمحورند و همه را با خودشان تنظیم میكنند. اشتباه است كه گفته شود هر كس با من میآید درست است و هر كس با من نیست اشتباه میكند؛ كه اگر خاطر شریفتان باشد آقای بوش هم همین طور فكر میكرد. ما باید دقّت كنیم كه خودمان اشتباه نكنیم و خود را خدا و رسول ندانیم كه نیستیم و البته معیار حق و باطل هم نیستیم. زمانی كه آقای احمدینژاد از بنده دعوت كردند در جلسات هیأت دولت شركت كرده و درس اخلاق بگویم دیدم كار خوبی است و قبول كردم و به مناسبتی هم به ایشان نوشتم كه «بنده خود را مدیون خون هزاران شهید انقلاب میدانم و معتقدم باید گامی برای این انقلاب برداریم و فكر میكنم این كمترین كاری است كه در برابر اقیانوسی از الطاف الهی میتوانم انجام دهم»، بنابراین درس اخلاق را پذیرفتم و شركت كردم كه در درس اخلاق برخی مسائل به مناسبت مطرح میشود. منتها بنده بیشتر روی مبانی متمركز میشوم، كه توقّع هم همین است.
این طور نیست كه بخواهم هر مسئله جزئی را مطرح بكنم. شیوه افرادی را هم كه مدام نق میزنند، دوست نمیدارم ولی بالاخره گاهی اوقات ممكن است آقای احمدینژاد چیزی بگویند یا كاری بكنند كه نیاز به مشاوره و تذكر داشته باشند كه در این گونه موارد، بنده در خلوت مسائل را با ایشان مطرح میكنم. گاهی اوقات دو تا سه ساعت با ایشان حرف زدم. از خصلتهای ایشان این است كه در بحث و استدلال كم نمیآورد امّا با بنده این جور نیست كه بحث كنند.
وقتی جلسه میگذاریم، میگویم روی این صحبتها فكر كنید. بنده هم آدمی نیستم كه نگاه كنم ایشان فردا به توصیهام عمل كرد یا نه، امّا مهمّ این است كه حرفها زده شود و بهترین انتخاب گردد. بنده در اواخر دولت نهم نشستم و عملكرد آقای احمدینژاد را ارزیابی كردم و حُسنها و اشكالات آن را لیست كردم. بعد هم در جلسهای كه به نظرم حدود سه ساعت طول كشید، رفتیم صحبت كردیم و ایشان هم تحمّل كردند كه خیلی چیزها مطرح شد و هرچه بود گفتم. خود ایشان و دوستان دیگر هم میدانند و به ایشان گفتهام كه در مقام مشورت نباید خیانت كرد، كه غشّ در شور در اسلام حرام است.
منتقدان ایشان معتقدند به مباحث فرهنگی و اجتماعی كمتر پرداخته شده است، دیدگاه شما چیست؟
كارهای فرهنگی ویژگی خاصّی دارد كه زمانبر است. خود ایشان معتقد است «هنوز برای قضاوت در این زمینه زود است». دو سال و نیم دیگر از عمر این دولت باقی مانده است. برخی چیزها تازه در این دوران مطرح شد. حتی در دوران قبل هم مطرح نبود. خسارتهای فرهنگی دوران گذشته كم نبود و به این زودی هم جبرانپذیر نیست. كارهای فرهنگی، دوره نهم بیشتر سختافزاری بود ولی در این دوره به حالت نرمافزاری باید برخورد شود. حالا باید دید.
شاید قضاوت در این زمینه زود باشد. البته اگر بنده به چیزی برسم كه لازم باشد؛ در تذكّر دادن به ایشان و وزرای محترمشان دریغ ندارم. به عنوان نمونه درباره حجاب با ایشان صحبت كردم و تردیدی نیست كه بخش عظیم بحث حجاب، موضوعی فرهنگی است امّا بخش دیگر كار این است كه اگر كسی اشتباه كرد شما چه میكنید؟ در این جهت قانون اسلام روشن است. درباره حجاب هم حكم داریم و هم باید دولت محترم برنامه داشته باشد؛ و البته چندین بار وزیر كشور برای پاسخ به همین مسائل به كمیسیونهای مجلس و فراكسیون روحانیون و مجمع نمایندگان تهران آمدهاند و بالاخره اینها از مسائلی است كه با حساسیّت مناسب باید حل شود.
آقای آقاتهرانی! پس شما هم به دولت انتقاداتی دارید؟
در جمع بر این باورم كه دولت ولایتمدار، خدّوم، فعّال، كارآمد، مردمی، متدیّن و... است و در بسیاری از صفات با بسیاری قابل قیاس نیست، ولی البته آقای احمدینژاد و دولت ایشان، معصوم نیستند. خودشان هم این ادعا را نداشته و ندارند. پس اگر اشتباه كرد، نوع برخورد ما برای حلّ مسئله خیلی مهمّ است. چطور میخواهیم برخورد كنیم؟ مواردی بوده كه ایشان چیزی را گفتهاند كه از نظر فقهی مورد اختلاف بوده و یا خالی از تردید نبوده، در این صورت بنده با ایشان مطرح كردهام.
مراتب و شرایط امر به معروف و نهی از منكر و ارشاد دیگران را باید در هر كاری رعایت كرد. در حكم امر به معروف هم داریم كه كار شما باید تأثیر هم داشته باشد و اگر تأثیر ندارد نباید عمل كنید. تازه ممكن است اگر علنی گفته شود، طرف مقابل در مقام دفاع و یا سر لج هم بیفتد. البته این بدین معنی نیست كه این آقایان اینگونهاند و یا ما وظیفهای نداریم، بلكه معتقدم باید بهترین شیوه را برای نقد و بررسی پیدا كنیم. برخی فكر میكنند كه اگر انتقادی دارند باید با صدای بلند اعلام كرده و در هر تریبون فریاد بكشند و یا آن را رسانهای كنند كه بنده معتقدم وظیفه افراد فرق میكند و انتقاد بنده به شكل صحبت حضوری و تذكّر به فردی كه دسترسی به ایشان دارم و او هم دو گوش برای شنیدن دارد و میتوانم به ایشان آهسته گوشزد كنم، چرا چنین نكنم؟
مواردی در مجلس پیش آمده كه خیرخواهانه با دكتر لاریجانی صحبت كردم و دیدم خودشان هم قبول میكنند. مواردی بوده كه با دكتر احمدینژاد صحبت كردهام و قبول كردهاند و با این نوع برخورد ایشان نیز احساس میكنند كه بنده غرض سوئی نداشته و واقعاً هم قصدم این نیست كه ایشان را خراب كنم! بنده وظیفه خود را این طور نمیدانم كه با صدای بلند اعلام كنم چراكه میدانم نه برای آخرتم خوب است و نه برای دنیایم!
نباید در حلّ مسائل سیاسی كاری، غرضورزی و اعمال نفسانیّت كرد و رعایت این نكته بر همه لازم است. البته ممكن است فردا آقای احمدینژاد در اتاقش را به روی ما ببندد. خوب شاید آن وقت وظیفهای دیگر داشته باشیم، ولی فعلاً كه ایشان به حرفها گوش میدهند و در مردم و با مردمند، خب این برای ما فرصتی است.
بنده این فرصت را حاضر نیستم با نفسانیّت خودم كه اقتضائش بر فریادكشی، فرع و اصل را خلط كردن، نادیده گرفتن حُسنهای فراوان و... است؛ داد بزنم و انتقادهای علنی داشته باشم تا كه مردم احساس كنند بنده هم هستم، خراب كنم. بنده چنین احساسی را نه به خیر خودم و نه به خیر ایشان و نه نظام میدانم. در آخر ناگفته نماند حُسنهای فراوان این نظام را نباید نادیده گرفت كه این ناسپاسی و قدر ناشناسی از بندگان را خداوند هرگز نمیپسندد...../تحلیل:عصرایران