اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
اصولگرایان احمدینژاد را رقیب اصلاحطلبان میدانند
به هر حال نباید فراموش كرد كه شناختی كه جامعه از ویژگیهای رئیس دولتهای نهم و دهم دارد، موجب میشود تا بازگشتش به قدرت ناخودآگاه به بخش مهمی از ادبیات سیاسی كشور بدل شود. عبدا... ناصری میگوید: «احمدینژاد با رفتاری خاص و غیرعلمی «ظاهر»ی به وجود آورده است كه در نتیجه آن بخشی از عوام و قشر آسیبپذیر جامعه را به عنوان حامی دارد.
ببینید، ایجاد نظام یارانهای به اقشار ضعیف این فرصت را داده است تا مبلغی كه به هر حال برای آنها میتواند قابل توجه باشد، به حسابشان واریز شود. احمدینژاد به همین دلیل چشم به ضررهای هدفمندی یارانهها بست تا از طریق پرداخت 45500 تومان به هر نفر، تحت هر شرایطی رای بخشی از مردم را از آن خود ببیند.» در ادامه گفتوگوی ناصری را با «آرمان» میخوانید:
پرسش را بدون مقدمهچینی و صریح مطرح میکنم؛ محمود احمدینژاد در بین مردم رای دارد یا ندارد؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است كه توضیحی درباره اقشار حاضر در جامعه ارائه شود. جامعه ایران را باید به دو بخش نخبه و عامه تقسیم كرد. آقای احمدینژاد به خاطر نوع عملكرد و همچنین رفتارهایی كه از چند ماه مانده به انتخابات سال 84 تا الان در سطح ملی و بینالمللی از او مشاهده شده است، قطعا و حتما نمیتواند روی رایهای نخبگان حساب كند. اما واقعیت این است كه برخی از عوام هنوز هم حاضر هستند تا روی برگهای رای خود «محمود احمدینژاد» بنویسند.
این نظر شما در حالی است كه دهكهای پایین هم به تبع هزینههای دولت پیشین، آسیبهایی جدی دیدند و معیشتشان بهطور جدی به خطر افتاد.
به هر حال احمدینژاد با رفتاری خاص و غیرعلمی «ظاهر»ی به وجود آورده است كه در نتیجه آن بخشی از عوام و قشر آسیبپذیر جامعه را به عنوان حامی دارد. ببینید، ایجاد نظام یارانههای به اقشار ضعیف این فرصت را داده است تا مبلغی كه به هر حال برای آنها میتواند قابل توجه باشد، به حسابشان واریز شود. احمدینژاد به همین دلیل چشم به ضررهای هدفمندی یارانهها بست تا از طریق پرداخت 45500 تومان به هر نفر، تحت هر شرایطی رای بخشی از مردم را از آن خود ببیند.
نباید این نکته را نادیده انگاشت که فقرا هم از یارانهها ضرر دیدند.
آقای روحانی در ماههای اول دولتش و در شرایطی كه به لحاظ محبوبیت و مقبولیت موقعیت بسیار مناسبی داشت از مردم تقاضا كرد كه در صورت امكان از دریافت یارانه نقدی بهطور داوطلبانه انصراف بدهند، اما در عمل اینطور نشد و تعداد انصرافدهندگان ناچیز و بسیار كمتر از آنی بود كه پیشبینی میشد.
بنابراین میتوان گفت كه یارانه با وجود همه هزینههایش پایگاهی اجتماعی را در اختیار احمدینژاد قرار داده است، چون نوع سبد خانوار و شكل معیشت بسیاری، طوری است كه با مبلغ یارانهای كه ماه به ماه به حسابشان واریز میشود، هم نیازهایشان تامین میشود و هم مبلغی پسانداز میكنند.
مردم همه آنهایی نیستند كه در شهرها زندگی میكنند. روستانشینان به دلیل نوع هزینههای خانوارشان و «سبد كالا»یی كه مختص روستانشینی است و همچنین تعداد بالای اعضای خانواده، بهطور قطع همین مبلغ ناچیز را هم برای خود فرصتی برای پسانداز میدانند و تاكید میشود كه دقیقا به همین دلیل، احمدینژاد را رئیسجمهوری خوب میدانند و بازهم به همین دلیل حاضر هستند تا دوباره به او رای بدهند.
تلاش برای تقسیم جامعه به دو دسته غنی و فقیر هم در همین راستا بود؟
صد درصد! احمدینژاد از همان روزهای اولی كه به طور غیرمنتظره خودش را در پاستور دید، تلاش كرد تا به گونهای قشر فقیر اینگونه باور كند كه آمده است تا حق آنها را از سرمایهداران بگیرد كه این مولفه در توجه این گروه به او تاثیر زیادی داشت. پس برای پایان دادن به این بحث خلاصهوار میگویم كه احمدینژاد رای دارد.
زندانی شدن محمدرضا رحیمی و حمید بقایی را به عنوان چهرههای نزدیك به احمدینژاد، چقدر بر فضای بازگشت مجدد احمدینژاد به عرصه سیاسی موثر میدانید؟
وقتی اصلاحطلبان با ائتلاف با گروهی كه اعتدالگرا شناخته میشوند، توانستند اصولگرایان را در انتخابات ریاستجمهوری شكست بدهند، میتوان به سادگی به این تحلیل رسید كه هستند گروهی كه با وجود هزینههای آن هشت سال ترجیحشان این باشد كه احمدینژاد بیاید تا چهرههای اصلاحطلبی. دقیقا به همین دلیل نمیخواهند از احمدینژاد عبور كنند تا شاید در روز مبادا به كارشان بیاید.
پس احمدینژاد را نمیتوان چهرهای حاشیهنشین دانست؟
بله. كلا شخصیت احمدینژاد طوری نیست كه بتواند ساكت بنشیند و كاری به مسائل پیشرو نداشته باشد. او در هشت سال ریاست ویژهای كه داشت، چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی توانست نفیا و اثباتا افكار عمومی را تا حدی نسبت به خودش جلب كند و به همین دلیل در فضای سیاسی ایران و جهان گفتمانش شناخته شده است و به همین دلایل او نمیتواند به عنوان مثال فعالیتش را محدود به تدریس دانشگاه یا فعالیتهای NGOای كند.
همچنین باید در نظر داشت كه بخشی از بدنه سیاسی تمایل ندارد كه احمدینژاد از صحنه خارج شود. تاكید میكنم كه اصولگرایان او را رقیبی جدی برای اصلاحطلبان میدانند.
اما اصولگرایان اختلاف و شكافی جدی با او پیدا كردهاند، بهطوری كه همنشینیشان با احمدینژاد احتمال نامحتمل به نظر میرسد.
فضاهای كنونی را نباید جدی گرفت و البته نباید فراموش كرد كه احمدینژاد زاییده تلاشها و برآمده از جریان و همچنین تفكر اصولگرایی است و آنها او را به قدرت رساندند. البته ذكر این نكته ضروری است كه بیتردید بخش قابل توجهی از اصولگرایان سنتی به خاطر نوع رفتاری كه احمدینژاد داشت و مخصوصا رفتاری كه بعد از سال 88 از خود بروز داد، بهشدت با وی مخالفند.
در صورت حضور انتخاباتی احمدینژاد، اصولگرایان با او رقابت خواهند كرد یا ائتلاف؟
بستگی به شرایط روزهای پایانی مانده به انتخابات دارد. تردید ندارم كه بخشی از اصولگرایانی چون علی لاریجانی و باهنر اصلا و ابدا نمیتوانند به فكر حمایت از احمدینژاد بیفتند.
البته گروهی هم همچنان قبولش دارند.
بخشهایی از جریان اصولگرایی در كمال تعجب محمود احمدینژاد را به عنوان نماینده تفكر مطلوب و رفتار صحیح مدیریتی، اجرایی و سیاسی میدانند كه به عنوان مثال میتوان به جبهههای پایداری و یكتا اشاره داشت كه آرزویشان حضور احمدینژاد در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری است.
سوال پایانی؛ احمدینژاد خودش تصمیم به حضور در انتخابات دارد یا نه؟
احمدینژاد همیشه دوست دارد در صحنه باشد و دقیقا به همین دلیل، اگر فضا را مناسب ببیند، حتما در انتخابات شركت خواهد كرد. البته شاید در انتخابات مجلس، ترجیحش معرفی «فهرست انتخاباتی» باشد تا ثبت نام برای شركت در انتخابات. مساله این است كه او هرگز نمیتواند
ساكت بنشیند.
اخبار سیاسی - آرمان
ویدیو مرتبط :
انتقاد استاد رایفی پور از اصولگرایان و اصلاح طلبان
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
کلهر:دوران طلایی احمدینژاد هماننددوران شاه عباس بود/ رای اصولگرایان و اصلاحطلبان به روحانی موثر نبود
کلهر:دوران طلایی احمدینژاد هماننددوران شاه عباس بود/ رای اصولگرایان و اصلاحطلبان به روحانی موثر نبود
روزنامه آرمان در گفتوگویی با مهدی کلهر مشاور سابق رییس جمهور نوشت:
*در انتخابات یازدهم ریاستجمهوری، اتفاقی که افتاد این بود؛ 4 نفر خارج از دو طیف اصولگرا و اصلاحطلب خودشان را معرفی کردند که یکی آقای روحانی، دیگران هم شامل آقایان قالیباف، محسن رضایی و محمد غرضی میشدند.
این 4 نفر در اظهاراتشان از دو جریان سیاسی که در کشور ما از ابتدای انقلاب در عرصه سیاسی حضور داشتند، تبری جستند. تصور میکنم اولین مساله انتخابات یازدهم اینگونه بود که جریان خاموش کشور که در همه جوامع وجود دارد به همراه 70 تا 85 درصد از گروه میانهرو به صحنه آمدند و به آقای روحانی رای دادند که شامل قشرهای مختلفی هم بودند یعنی از روستاییان تا اساتید دانشگاهها و شخصیتهای سیاسی به آقای روحانی رای دادند. تصور میکنم جامعه ما بعد از انقلاب نیازمند آرامش و اعتدال و استقرار و... بیشتر است و به همین سو حرکت کرد.
*{در پاسخ به این سوال که اصولگرابودن آقای احمدینژاد را قبول ندارید؟}: خودم از سال 77 و 78 یکسری مقاله در روزنامه جمهوری اسلامی درباره چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا داشتم که در آنها اشاره کردم تصور میکنم جامعه دیگر ظرفیتش بیش از این است که جریانی ادعا کند که میخواهد جامعه را هدایت کند. جامعه نیازمند جریان آرمانگرایی است که واقعیتنگر باشد. تصور میکنم ظهور عینی این جریان در انتخابات سال 92 بود.
* الان رای آقای ولایتی و جلیلی را جمع بزنید، رای اصولگرایان است و من مشاهدات میدانی را میگویم. یکسری از اصلاحطلبان که رای دادند و (میدانم یکسری از این طیف رای ندادند چون در سال 88 بیش از 40 میلیون رای به صندوق ریخته شد اما در سال 92 حدود 36 میلیون رای اخذ شد که 4 میلیون اختلاف است) این 70 و خوردهای درصدی که رای دادند از آن میان برخی اصلاحطلبان به آقای قالیباف رای دادند که آرای قابلتوجهی است، بخشی از آنها را هم من اطلاع دارم که بهصورت شخصی و بدون جریانی به آقای رضایی رای دادند و شاید بخش کمی هم که از نزدیک با آقای غرضی آشنا بودند، به وی رای دادند و بخشی هم به آقای روحانی رای دادند.
در اصلاحطلبان افرادی بودند که به آقای روحانی رای دادند ولی اینها خودشان از این محدودههای کلاسیک اصلاحطلبی و اصولگرایی خروج کرده بودند. تصور میکنم که رایی که امسال داده شد، آشکارا نشان داد بیش از 70 درصدی که کشور و نظام را میخواهند و درصدد هستند آینده را خودشان رقم بزنند، وارد صحنه شدند. من به اینها میگویم مردم و این مردم امسال حضور جدی داشتند و بیشترین رای را به آقای روحانی دادند.
*معتقدم رای اصولگرایان و اصلاحطلبان به آقای روحانی موثر نبود، روحانی در بین کاندیداها از ابتدا مواضعش را درمورد اصلاحطلبی و اصولگرایی شفاف کرد و شاید شفافترین مواضع مربوط به وی بود. شخصیتش اینگونه است که یا راجع به مسائل صحبت نمیکند و یا اگر صحبت کند، خیلی شفاف توضیح میدهد. در بین کاندیداها در زمان مناظرهها گفتم که مواضعش را شفاف میگوید البته جدا از اینکه ما مواضعش را میپسندیم یا نمیپسندیم. مردم پیام آقای روحانی را گرفتند. مردم خواستند به یک فرد مستقل رای دهند. در نشستی که چندی قبل در صداوسیما بود هم تقریبا همین موضوعات را مفصل اشاره کرد.
*دوران 8 سال آقای احمدینژاد همانطور که آقای روحانی گفتند دوران موفقی بود. آقای روحانی گفت که من به این زحمات در دو دولت تعظیم میکنم که تعبیر متواضعانهای بود. خیلی کارها برای کشور صورت گرفته و امروز زیرساختهایی مهمی در کشور آماده است که در سال 84 نبود که یکی از آنها سیمان، یکی از آنها آهن، یکی از آنها نانوتکنولوژی و... است. خیلی از چیزهایی که اکنون شما میبینید در سال 84 نبود و خیلی با الان فاصله داشتیم مثلا در هوا و فضا با الان خیلی فاصله داشتیم. دوران احمدینژاد یک دوره طلایی است که در تاریخ ثبت خواهد شد البته اشکالاتی هم داشت.
*{در پاسخ به این سوال که چه اشکالاتی درمورد دولت آقای احمدینژاد میتوانید بگویید؟}: یکی از اشکالات آن، برخی تصمیمات شتابزده است. عینک دوربین آقای احمدینژاد خوب کار میکرد اما عینک نزدیکبینش بهدلیل مشغلههایی که داشت برخی اوقات اصلا نمیدید.
تیمی که سال 84 با آنها شروع کرد، تیم خوبی بود و حداقلش این بود که تیمی که شروع کرد و تعدادشان هم زیاد نبودند، تیم صادقی بودند که کارنامه خوبی از نظر تجربی و مدیریتی داشتند اما در دولت دهم، آرامآرام تیم جدیدی وارد شد که به تعبیر شما شاید کمتجربه بودند و آن کمتجربگی تاثیر گذاشت و تصمیماتی گرفته شد که قابل دفاع نبود. مثل خروج 40 درصد کارمندان دولت از تهران در یکماه؛ تصمیمات اینچنینی مشخص بود که پختگی لازم را نداشت و طبیعی بود که نتیجه مطلوبی ندارد.
*ببینید یاران آقای احمدینژاد در سال 84 تعدادشان به 10 نفر نمیرسد. آنهایی که بعدا آمدند (در دور دوم انتخابات آمدند) طبیعی است که اکنون جدا شوند. من 2 یا 3 ماه پیش به خود آقای احمدینژاد هم گفتم که او هم تایید کرد. نظرشان انگشتان یک دست بود. آنهایی که در سال 84 برای سازندگی کشور آمدند، تعداد کمی بودند که من یکی از آنها هستم و اگر اجازه داشتم اسامی بقیه را هم میگفتم.
هنوز هم معتقدم دوره آقای احمدینژاد دوره طلایی سازندگی در طول شاید تاریخ مکتوب کشور است و این دوران را با دوره شاهعباس و حکام لایق در قبل و بعد از اسلام مقایسه میکنم. باید اجازه دهید که این تلخکامیها بگذرد که ما، منکر این موضوع نمیشویم. این تلخکامیها همیشه در تاریخ هست و با پایان آن، خیلیها با من همنظر میشوند.
خبرآنلاین