اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
اختلافات سیاسی-خانوادگی در ایران
اختلافات سیاسی-خانوادگی در ایران
با درگذشت دبیرکل جبهه پیروان خط امام ورهبری، بازهم بحث خانوادههای سیاسی در ایران مطرح شد. حبیب الله و اسدالله عسگراولادی ، دو برادری که در فضای سیاسی ایران به برادران« سیاست و بازار» معروف بودند، سالها در فضای سیاسی و اقتصادی ایران فعالیت کردند.
حبیب الله از همان روزهای اول فعالیت خود وارد فضای سیاسی کشور شد، حضور در حزب موتلفه اسلامی، شرکت در انتخاباتهای مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری، حضور در کابینه میرحسین موسوی و... از او مردی سیاستمدار و باتجربه ساخته بود. اسدالله نیز راه اقتصاد را پیش گرفت و تبدیل به یکی از قدرتهای اقتصادی کشور شد. این دو برادر که هر دو عضو حزب موتلفه اسلامی نیز هستند، رابطه بسیار نزدیک فکری با یکدیگر داشتند و در بسیاری از مسائل نظر این دو پیر سیاست و اقتصاد با هم یکسان بود و گویی دو برادر یک روح بودند در یک بدن.
عسگراولادیها نمونه بسیاری خوبی برای وحدت یک خانواده سیاسی در ایران بودند، خانوادهای که تمام عمر خود را پای یک حزب و یک جریان گذاشت و تا آخرین روز از آن دفاع کرد. اما ایران و جمهوری اسلامی، خانوادههای سیاسی بسیاری را نیز به خود دیده است که برخلاف رایطههای خونی و خویشاوندی دارای اختلافات شدید سیاسی هستند که در گاهی مواقع به قطع رابطه خانوادگی نیز انجامیده است. اختلاف میان پدر و پسر، برادر و برادر، دایی و خواهر زاده، پدر عروس و پدر داماد و....
وقتی آیتالله پسر خود را طرد میکند
یکی از جدی ترین این اختلافها، تفاوت فکری یک آیتالله با پسرش است. آیتالله خزعلی، عضو سابق شورای نگهبان چند صباحی است که پسر خود مهدی خزعلی را طرد کرده است. مهدی خزعلی که در جریان حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال 88، از منتقدین اصلی نظام بود و این انتقادها باعث شد بود که پدر، پسر را از خود نداند.
برخی موضع گیری های سیاسی مهدی خزعلی باعث ناخرسندی جدی پدر شد، و آیت الله خزعلی با انتشار بیانه ای نوشت «مدت مدیدی است پسرم مهدی خزعلی از راه مستقیم منحرف شده درست در خط مقابل قرار گرفته هر چه نصحیت میکنم و برای هدایتش متوسل به اولیای خدا میشوم اثر نمیکند....با بعضی از علمای بزرگ صحبت کردم، فرمود دست نگه دار شاید به راه بیاید. دیگر کاسه صبرم لبریز شده، دیگر با او صحبت نمیکنم و حرفهای نامناسب او را بر نمیتابم.»
این بیانیه باعث شد که بیش از بیش رابطه پدر و پسر تلخ شود و حتی مادر مهدی خزعلی نیز در واکنش به بازداشت پسرش گفت:«آیتالله اصلا پیگیر پرونده نیستند. چون چندین بار با ایشان صحبت کرده. به ایشان گفتند که راهتان غلط است، راهتان اشتباه است. این راه را نروید اما ایشان گوش نکردند. به ایشان هم گفتند که اگر گرفتار شوید من کاری به کارتان ندارم. به خودشان این را گفته اند. به بچه ها و خانم اش هم گفته بودند که اگر این بار برود زندان من کاری ندارم.»چندی پیش یکی از سایتهای خبری از بهبود ورابط پدر و پسر خبر داد، اما تاکنون این خبر تایید نشده است و هنوز هیچکدام از این دو این خبر را تایید نکردهاند و به نظر میرسد که اختلاف خزعلیها همچنان پابرجاست.
جنتیِ پدر مخالف هاشمی، جنتیِ پسر مرید هاشمی!
دیگر خانوادهای که پدر با پسر اختلاف نظر دارد، خانواده آیتالله جنتی، دبیر شورای نگهبان است. شاید کمتر کسی در ایران باشد که نظر آیت الله جنتی را در مورد هاشمی رفسنجانی نداند. جنتی یکی از منتقدین جدی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است اما، در این میان پسر او که این روزها ردای وزارت ارشاد دولت یازدهم را به تن دارد، از طرفدارن و شاید مریدان آیتالله هاشمی رفسنجانی است و بارها و بارها از رئیس جمهور پیشن ایران به نیکی یاد کرده است.
در حالی که پدر در خطبههای نماز جمعه تهران، رفتار و سیاستهای هاشمی را نقد میکرد، پسر در گفتوگویی به تمجید از هاشمی پرداخت و گفت:« به هر حال هر کسی نظرات و تفکرات مستقلی دارد. آشنایی من با آقای هاشمی به ۱۰ سالگی من بازمیگردد و این ارتباط تا به امروز ادامه دارد. در صحنههای مختلفی از قبل از انقلاب با ایشان ارتباط داشتم و بهره بردم. حتی در دوران مبارزاتی که ما از خارج کشور علیه رژیم پهلوی داشتیم، ایشان کمکهای مالی و معنوی و فکری میکردند. بعد از انقلاب هم همین بوده است. علاقه و ارادت من به آقای هاشمی شخصی نیست، بلکه فکری است. من آقای هاشمی را شخصیتی میدانم که در جناحها و گروهها نمیگنجند. از افراط و تفریط به دور هستند. مصلحت نظام را از همه چیز بالاتر میدانند. در برخورد با افراد و جریانها و مشکلات و ناملایمات سعه صدر دارند. مجموعه خصوصیات و ویژگیهایی که در ایشان دیدم من را به آقای هاشمی نزدیک کرد. »
وزیر ارشاد دولت روحانی، در گفت وگو با هفته نامه آسمان در مورد رابطه خود با پدرش اظهار داشته بود که «علاوه بر رابطه پدر و فرزندی ایشان همواره از نظر علمی و اخلاقی استاد و راهنمای من بوده اند.لذا برای ایشان بسیار احترام قائل هستم.ایشان از نظر معنوی و مراتب تقوی و زهد و پارسایی شخصیت کم نظیری هستند.از نظر سیاسی طبیعی است که اختلاف نظر داشته باشیم.چون متعلق به دو نسل هستیم».
علی جنتی گفته بود در گذشته با ایشان «آیت الله جنتی» زیاد بحث می کردم منتها در طول چند سال اخیر کمتر بحث می کنیم. نه من می توانم روی ایشان تأثیر بگذارم و نه ایشان می توانند افکار مرا تغییر دهند.ممکن است احیاناً برخی از مباحث به جدل بکشد و احترامی که ما برای ایشان قائل هستیم، خدشه دار بشود.
گفتنی است محمد حسین جنتی فرزند دیگر آیت الله جنتی نیز در اوایل انقلاب در جریان یک درگیری کشته شد. روایت است که می گوید آیت الله جنتی نذر کرده بوده که اگر پسرش حسین جنتی که فراری است و روند انقلاب را قبول ندارد دستگیر یا اعدام شود 40 روز روزه شکر بگیرد.
اعدام پسر توسط پدر
ماجرای برخورد آیتالله محمدی گیلانی با پسرش هم از نمونههای بارز اختلاف خانوادگی میان چهرهای سیاسی ایران است. آیت الله محمد مجمدی گیلانی که از انقلاب به دستور امام ریاست دادگاههای انقلاب را بر عهده گرفته بود در خرداد سال 1360 فرزندان خود را در جمع تعدادی زیادی از منافقین می یابد که در بلواها و آشوب های آن مقطع دستگیر شده بودند.
آیت الله شخصا محاکمه فرزندان را انجام می دهند. محمدرضا سرشار،پژوهشگر و نویسنده، در سایت شخصی خود درباره ایت الله گیلانی می نویسد:« چنین مشهور بود که دو تن از پسرانش را به سبب فعالیتهای ضد انقلابی ،شخصا به اعدام محکوم کرد.و هنگامی که استنکاف ماموران تحت امر خود را از اجرای این حکم، لابد از نظر خودشان مهیب - دید ، برخاست تا به دست خود این حکم را اجرا کند.و تنها در این هنگام بود که آن ماموران -برای آنکه پسرانی به دست پدر خود اعدام نشوند -به ناچار تن به اجرای این احکام دادند»
در خانواده احمدینژاد دیگر کسی عمو خطاب نمیشود
بعد از اختلاف پدران و پسران میشود به اختلاف برادران نیز اشاره کرد. در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بودند برادرانی که برخلاف برادران عسگراولادی، اختلاف نظر سیاسی با یکدیگر داشتند که نمومنه بارز آن، اختلاف برادران احمدی نژاد اشاره کرد.
رئیس جمهور پیشین ایران هیچگاه فکر نمیکرد که روزی برادر بزرگترش تبدیل به مخالف شماره یک او شود. و داوود احمدی نژاد گاه و بیگاه با انتقادهای تند خود برادر رئیس جمهور خود را مورد نوازش قرار دهد. اسفندیار رحیم مشایی را میشود عامل اصلی این اختلاف دانست به طوری که داوود احمدی نژاد نقل میکند:« جریان انحرافی که دور وی را گرفته بود عامل اصلی اختلاف ما بود وگرنه ما با برادرمان که پدر کشتگی نداشتیم.» وی در مورد مشایی و فامیل شدن او با برادر رئیس جمهورش میگوید:« این فرد از ابتدا مشکل داشت و من از ابتدا به شدت مخالفت میکردم که مشایی فامیل ما شود و او را به عنوان فامیل قبول ندارم. ما از پدر و مادری که راه و رسم عقیدتی دیگری نیز داشته باشند تبعیت نمیکنیم و تنها به آنها احترام میگذاریم چه برسد به شخص دیگری.»
برادر بزرگتر روایتی از نامههای برادر کوچک تر دارد و میگوید:« احمدینژاد در سه نامهای که تاکنون برای بنده نوشته، مرا بیدین خوانده و این امر حجت را برایم تمام کرده است.» در میان دعوای دو برادر، پروین احمدی نژاد، با ایفای نقش خواهی خود سعی داشت این اختلافها را پنهان کند و آن را توطئه بدخواهان بداند. عضو سابق شورای شهر تهران میگوید:« این اختلاف نظرها طبیعی است و برای همه شخصیتهای نظام در تمامی دوران اتفاق افتاده است و خاص این دو نفر نیست.» بعد از پایان دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به نظر میرسد اختلاف این دو برادر که بعد از دوران ریاست جمهوری محمود آغاز شد همچنان پابرجاست و به نظر میرسد در خانواده احمدی نژاد دیگر کسی عمو خطاب نمیشود
4 برادر، 4 اندیشه
دیگر برادرانی که در ایران، اختلاف سیاسی دارند، برادران حسینی هستند که معروف ترین آنان سید محمد حسینی، وزیرارشاد دولت دهم است. سید احمد، سیدمحمود، سیدحمید دیگر برادران وزیر ارشاد هستند. از اولی کمتر خبری شنیده شده است. سید محمود از چهره های اصلاح طلب است و سید حمید هم عضو اتاق بازرگانی تهران و از چهره های نزدیک به کارگزاران است و در سالهای گذشته گاهی هم از وزارتخانه تحت اداره برادرش انتقاد کرده بود.
سید حمید حسینی در گفت وگویی با اشاره به عضویت خودش در شبکه اجتماعی فیس بوک گفته که اگر روزی سید محمد حسینی عضو فیس بوک شود حتما او را «اد» میکند.
او گفته است ما باهم اختلاف سلیقه داریم اما برادریم و حد و مرزهای همدیگر را میشناسیم. درمورد سیدمحمد فکر میکنم ازهمه طرف تحت فشار است. به هر حال ایشان هم مثل بقیه، روزنامهها را میخواند و حتما نظرات انتقادی من را خوانده و از دیدگاه من آگاه شده. من اهل تجارت هستم و کار اقتصادی میکنم. طبیعی است که نگاه من با برادرم که یک کارگزار دولتی است فرق میکند.
دیگر اختلاف برادر گونه را میشود به اختلاف دیدگاه سعید و صادق زیباکلام اشاره کرد. دو برادری که هر دو استاد دانشگاه تهران هستند که یکی فلسفه درس میدهد و دیگری علم سیاست تدریس میکند. سعید برخلاف صادق زیباکلام چهرهای ناشناخته است و کمتر مردم او را میشناسند. او از منتقدان دولت اصلاحات و از طرفداران محمود احمدی نژاد بود درست برخلاف برادر خود، صاق زیباکلام.
صادق زیباکلام از طرفداران پروپاقرص هاشمی رفسنجانی و دولت اصلاحات است و در صف اول منتقدین دولت پیشین ایران، که زمینه اختلاف با برادر را فراهم کرده است. اختلاف این دو برادر، برخلاف دیگر اختلافها کمتر رسانهای شده است.
دایی علیه خواهر زاده
اختلافها در فضای سیاسی ایران، تنها منحصر به برادران و پدران و پسران نمیسود بلکه، روابط فامیلی نیز شامل این اختلافها میشود. اختلاف محمدرضا باهنر و ثمره هاشمی از این جنس اختلافهاست.
محمدرضا باهنر که دایی، ثمره هاشمی است در زمینه حمایت از دولت نهم و دهم اختلافهای اساسی با خواهرزاده خود دارد. ثمره هاشمی از طرفدران احمدی نژاد و دستیار ویژه او بود و باهنر بعد از سالهای ابتدایی دولت نهم تبدیل به مخالف رئیس دولت شد.
باهنر رابطه خود و ثمره را اینگونه روایت میکند:« من با آقای ثمره هاشمی (خواهر زاده مهندس باهنر) اصلاً بحث سیاسی نمی کردم. شاید در طول این هشت سال نیم ساعت هم با یکدیگر بحث سیاسی نداشتیم چون حس می کردم ایشان تحت تاثیر شدید افکار آقای احمدی نژاد است و من هم با خودم گفتم اگر قرار است دعوایی انجام دهیم بهتر است با خود ِ آقای احمدی نژاد دعوا کنیم، چرا با خواهرزاده مان دعوا کنیم (خنده).»
ازدواجهای سیاسی را نیز به موارد بالا اضافه کنید. ازدواجهایی که یا میان فرزندان و یا نوادگان مخالفان سیاسی شکل میگیرد و یا ازدواجهایی که سبب اختلافهای سیاسی را به وجود میآورد.
ازدواج پسر باهنر و نوه محتشمی پور دو چهره شاخص جریانهای اصولگرا و اصلاح طلب و همچنین ازدواج دختر صاددق زیباکلام که به گفته خود او :« دختر بزرگ من سارا که بسیار حزبالهی و بسیجی است و دقیقاً در نقطه مقابل من قرار دارد» با پسر احمد توکلی از این جمله وصلتهاست. زبیاکلام نحوه آشنایی دخترش با پسر توکلی را اینگونه روایت میکند:« در این ازدواج هم نه من و نه آقای توکلی هیچ نقشی نداشتهایم و بر اساس آشناییشان در روزنامه همشهری با هم ازدواج کردند.»
بعضی ازدواجهای نیز زمینه اختلافها را به وجود میآورد از جمله ازدواج دختر احمدی نژاد با خورشیدی. احمد خورشیدی پدر داماد محمود احمدی نژاد، بعد از ازدواج پسرش با دختر رئیس جمهور پیشین ایران، تبدیل به یک چهره سیاسی شد و هر روز در رسانهها به انتقاد از پسر عروس خود میپرداخت. پدر داماد دختر احمدی نژاد در یکی از انتقادهایش از رئیس دولت دهم گفت:« مشایی همان احمدینژاد است. این تاکید خود احمدینژاد است. احمدینژادی که در طول این سالها نشان داده که هرچه بر زبان جاری میکند از تفکرات مشایی نشات گرفته است.مشایی این روزها بعد از یکسال غیبت با همراهی محمود احمدینژاد در سفر به مصر به عنوان «رییس دبیر خانه جنبش عدمتعهد» دوباره در راس خبرها قرار گرفته است. حضوری که در روزهای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری بیحکمت هم نخواهد بود.»
اینها تنها اختلافهای سیاسی، خانوادههای سیاسی ایران نیست. در کنار موارد بالا میشود از اختلاف علا بروجردی و اشرف بروجردی، فاطمه رجبی و بردارش و حمید رسایی و برادر اصلاح طلبش و بنا بر برخی شنیدهها اختلاف عقیده سعید حجاریان و همسرش نام برد.
برخی از این اختلافها زمینه جدایی خانوادهها را فراهم کرده است و برخی از آنان زمینه آغاز زندگی زوجی جوان شده است. باید دید سرنوشت این خانوادهها در سپهر سیاست ایران چگونه رقم خورده است.
/نامه نیوز
ویدیو مرتبط :
اختلافات خانوادگی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
ربایش من بازی سیاسی علیه ایران بود
شهرام امیری در بدو ورود به ایران:
ربایش من بازی سیاسی علیه ایران بود/بازجویانی از اسراییل در جلسات بازجویی من حضور داشتند
اسنادی از آمریكا در اختیار دارم که آنها را منتشر خواهم کرد تا مشخص شود که ادعای آنان دروغ است/میخواستند مرا به اسرائیل منتقل كنند/مبادله امیری با سه زندانی آمریكایی در ایران صحت ندارد.
شهرام امیری در رابطه با نحوه ربایشش توسط نیروهای آمریكایی گفت: 14 ماه پیش من در مدینه و در مقابل هتلم توسط عوامل جاسوسی آمریکا و عربستان به مکانی نامعلوم در عربستان منتقل شدم و سپس با یک فروند هواپیمای نظامی از عربستان به آمریکا برده شدم. در دو ماه نخست که در آمریکا بودم تحت شدیدترین شکنجههای روحی و روانی ماموران سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) بودم؛ هدف اصلی آمریکا یک بازی سیاسی علیه ایران بود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شهرام امیری شهروند ایرانی ربوده شده توسط نیروهای آمریكایی در عربستان، در ساعات نخستین روز پنجشنبه به تهران بازگشت.
وی در بدو ورودش به كشور به تشریح ربوده شدن خود توسط نیروهای آمریکایی و سعودی در یك نشست خبری پرداخت و گفت: تبلیغات منفی گستردهای علیه من طراحی شده و حتی ایالات متحده آمریکا من را تهدید به انتقال به اسرائیل کرده بود.
امیری ادامه داد: از من میخواستند که در رسانههای گروهی اعلام کنم که به خواست خودم به آمریکا پناهنده شدهام و در این فرایند اسناد مهمی به همراه یک لپتاپ که حاوی اسناد محرمانه هستهای است به آمریکا منتقل کردهام.
وی با بیان این مطلب كه اقدامات آمریکا در راستای خوی خصمانه استکبار است؛ گفت: هر کس دیگری هم که جای من بود حاضر نمیشد شرافت خود را فدای خواستههای مالی کند.
این شهروند ایرانی ربوده شده توسط آمریكا، با طرح این سوال كه چرا مقامات ایالت متحده آمریکا با وجود ادعا مبنی بر همکاریام با این كشور حاضر نشدند وجود من را در آمریكا تایید کنند و یا اینکه به من اجازه دهند با رسانههای گروهی مصاحبه کنم؟، متذكر شد: این افراد میگفتند که اگر از خواسته آنان تمکین نکنم من را به اسرائیل تحویل میدهند. به نحوی که با حضور من در زندانهای مخفی اسرائیل اثری از من نخواهد ماند.
امیری از پیشنهاد 50 میلیون دلاری آمریكا به همراه فراهم كردن شرایط ادامه زندگی و ی در یكی از شهرهای اروپا برای تطمیع وی جهت ارائه اطلاعاتی از فعالیت هستهای ایران خبر داد و گفت: از روز اول آمریكاییها برای یك مصاحبه 10 دقیقهای با شبكه خبری CNN حاضر بودند به بنده 10 میلیون دلار بدهند كه من نپذیرفتم.
وی همچنین خاطرنشان كرد: بازجویانی از رژیم صهیونیستی در برخی جلسات بازجویی من حضور داشتند و مشخص بود برنامه آمریکا انتقال من به اسرائیل است.
امیری در پاسخ به پرسش دیگری در رابطه با نحوه فرار از دست ماموران امنیتی آمریکا و نیز نحوه انتشار فیلمهایش در سایتهای اینترنتی گفت: این موضوعات به یک معما تبدیل شده و خودآمریکاییها نیز میگفتند این موضوع واقعیت ندارد. اما من اسنادی در اختیار دارم که آنها را منتشر خواهم کرد تا مشخص شود که ادعای آنان دروغ است.
**قشقاوی: مبادله امیری با سه زندانی آمریكایی در ایران صحت ندارد
براساس این گزارش حسن قشقاوی، معاون پارلمانی وزیر امور خارجه نیز در مراسم استقبال شهرام امیری در مورد شایعاتی كه حاكی ازارتباط رهایی شهرام امیری و مبادله سه كوهنورد آمریكایی بازداشت شده در ایران است، گفت: نه طرف آمریكایی اینچنین ادعایی كرده و نه چنین چیزی واقعیت دارد. همه اینها سناریوهایی تبلیغاتی است كه همواره مطرح میشود و كاملا بیپایه و اساس است. آینده نشان خواهد داد كه چنین چیزی صحت ندارد.
وی با تاكید بر اینكه حقوق امیری توسط دولت و بر اساس تمامی موازین شناخته شده حقوق بینالملل مورد پیگیری قرار میگیرد، تصریح كرد: ما تمام تلاش خود را در مورد حقوق تضییع شده و خسارات وارده معنوی و روحی ایشان انجام میدهیم. طبیعی است با توجه به آمادگی نهادهای ذیربط از این پس با حضور ایشان این آمادگی وجود دارد كه پیگیری حقوق ایشان مورد پیگیری كامل قرار گیرد.
معاون پارلمانی وزیر امور خارجه در پاسخ به سوال دیگری در رابطه با پیگیریهای حقوقی اقدام سازمانهای امنیتی عربستان در ربایش شهرام امیری اظهار داشت: این مساله باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد.
وی در مورد اطلاق دانشمند هستهای به شهرام امیری علیرغم اظهارات وی مبنی بر اینكه فعالیت هستهای نداشته است؛ گفت: بنده زمانی سخنگی وزارت خارجه بودم و هیچگاه چنین چیزی نگفتم. سخنگوی بعدی نیز هرگز از ایشان به عنوان یك دانشمند هستهای یاد نكرده است.
در مراسم استقبال از شهرام امیری شهرمند ایرانی ربوده شده توسط نیروهای آمریكایی و سعودی، ملاباشی معاون پژوهشی وزیر علوم نیز با تاكید بر پیگیری حقوق امیری در كلیه مجامع ذیصلاح جهانی گفت: ما این گروگانگیری را كه مخالف تمام موازین بشری است، براساس حقوقی كه بنا بر كنوانسیونهای جهانی از آن برخورداریم مورد پیگیری قرار میدهیم...../تحلیل:ایلنا