اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
احمد توكلی: امیدوارم کار به "جابجایی زودهنگام احمدی نژاد" نکشد
یک روزنامه اصلاح طلب در شماره امروز خود ، گفتوگویی صریح و بیپرده و بیتعارف با یك اصولگرا كه بسیاری از جناح راستیها معتقدند از عقلای واقعی این طیف از دهه 70 تاكنون است انجام داده . احمد توکلی بدون شرط و شروط گفتوگو با روزنامه "اعتماد" را پذیرفت و از همان ابتدای مصاحبه گفت نمیخواهد در لفافه سخن بگوید یا به قول معروف به عنوان یك اصولگرا جوابهای سربالا به رسانه اصلاحطلب بدهد. همان ابتدای كار به صراحت گفت: «جابهجایی یك رییسجمهور در سال آخر صدارت وی كمهزینه نیست. برای همین همه تلاش میكنند كه این اتفاق نیفتد باز میگویم بار دیگر آزمایش كنیم تا اینكه خدمات ایشان افزایش پیدا كند و اشتباهات و خطاهایشان كاهش پیدا كند تا كشور بتواند این یك سال را هم با هزینه كمتری طی كند.»
از آن دست گفتوگوهایی بود كه ضرباهنگش نشان میداد توكلی باز هم از دنده صراحت، ابایی ندارد كه مورد هجمه واقع شود و... چون به قول خودش منافع نظام این روزها مهمتر از آن است كه دیگر اصولگرا با اصولگرا تعارفی داشته باشد. اما باز گلایه میكند از دست اصلاحطلبان، از موسوی گرفته تا نمایندگان اصلاحطلب مجلس و همچنان بر نظرهای خودش پافشاری دارد كه بد كردند اصلاحطلبان و خودشان نماندند تا بار نظام را همراه با اصولگرایان به دوش بكشند تا كشور به چنین وضعی دچار نشود.
توكلی در این گفتوگو برای نخستینبار پس از اعلام نتایج انتخابات مجلس نهم به تشریح وضع جناحبندیهای اصولگرایان در این مجلس پرداخت، از مستقلیون تا اقلیت قوی پایداری و برآوردش از جایگاه حداد عادل و همچنین دلایل حمایتش از ریاست وی در مجلس هفتم و هشتم. بخش نخست این گفتوگو را میخوانید.
مسلما شما در جایگاهی هستید كه نوع گفتوگویی متفاوت را میطلبد. به عنوان یكی از نمادهای اصولگرایان معتدل و میانهرو در عرصه سیاسی كنونی، میخواهم خیلی صریح بپرسم، شما اصولگرایان با آینده كشور چه میخواهید بكنید؟ تقریبا از مردم عادی گرفته تا سرمایهگذار و حتی سیاستمدار سردرگم هستند. شما آقای توكلیای هستید كه تجربه دو دهه سیاستورزی را در اصولگرایی دارد و سوال اصلی این است كه در حال حاضر اصولگراها چه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و چه از نظر سیاست خارجی، برای وضع كنونی چه برنامهیی دارند؟ واقعا كاری برای تغییر اوضاع از دستتان برمیآید یا در همین حد كه از كاریهای احمدینژاد انتقاد كنید كفایت میكند؟
ممكن است من با قسمتهایی از سوال شما مخالف باشم یا به این شدت موافق نباشم ولی آقای احمدینژاد نخستین كاری كه باید انجام دهد، این است كه با قانون آشتی كند و درك كند كه ایشان مجری است و قانونگذار هر موردی را كه تصویب میكند، ایشان باید به اجرای آن بپردازد.
البته حكومتداری كاری مشترك بین اركان حكومت است، اگر مجلس در تدوین قانون واقعبینانه رفتار كند، احتمال اینكه دولت به قانون عمل كند بالا میرود و اگر مجلس غیرواقعبینانه رفتار كند و رفتار تحكمی داشته باشد، خب قانونی كه با واقعیت تطبیق نكند زمینه نقض را درون خودش دارد؛ پس این داستان یك كار دوطرفه است بین مجلس و دولت، كه متاسفانه روابط مجلس و دولت در سالهای اخیر خوب نبوده و بیشتر به دلیل اینكه دولت آنطور كه باید، قانون را قبول ندارد و در نتیجه نقض قانون زیاد پیش میآید و مجلس كه كار اصلی آن قانونگذاری و نظارت است، با این رفتارهای آقای احمدینژاد تحریك میشود كه فشار بیاورد، لذا آن تفاهمی كه لازمه پیشبرد كار مردم است كمرنگ میشود و به مقابله میرسد.
این تحلیلهای رابطه بین یك مجلس تمام اصولگرا و دولت اصولگرا عموما مشكلی از مردم حل نمیكند، برای منافع ملی شاید زیاد فایدهیی نداشته باشد چون سه سال است این حرفها زده میشود و نتیجهیی عاید نشده. مردم میپرسند به طور عملی چه كار میخواهید بكنید، با همین واقعیتی كه تشریح كردید؟
اگر بخواهیم اوضاع بهتر شود نخستین كاری كه باید انجام بدهیم این است كه باید مجلس آقای رییسجمهور را بیاورد سرخط قانون، خب این لزوما به آن معنا نیست كه فقط از طریق اعمال ابزارهای نظارتی این كار را انجام بدهیم و مدام قصد داشته باشیم سوال كنیم و برویم به سمت استیضاح، باید اصل را بر این بگذاریم كه گفتوگو بیشتر بشود.
مگر این گفتوگوها نبوده؟ دولت و مجلس كه هر دو اصولگرا هستند و تفاهم حداكثری بود.
گفتوگو داشتیم ولی الان من به روشی كه باید انجام بشود اشاره میكنم؛ ممكن است این روشها نتیجه ندهد ولی برای اتمام حجت با آقای رییسجمهور، به نظرم لازم است بعد از انتخابات كه مجلس شكل جدیدی به خودش میگیرد یك بار دیگر این روش را آزمایش كنیم؛ یعنی گفتوگوها برای اینكه دولت را قانع كنند كه از قانون خارج نشود. البته اقناع دولت كار سختی به نظر میرسد ولی من فكر میكنم كه یك بار دیگر ما باید این تلاش را بكنیم. اگر این كار انجام بشود دیگر این مواردی كه شما گفتید ما در آنها مشكل داریم، بدون درمان نخواهد بود و برای آنها راهحلی را پیدا خواهیم كرد و امكانپذیر است كه وضع بهتر بشود. البته تا پایان دوره آقای احمدینژاد هم 13 ،14 ماه بیشتر نمانده است و خدا كند طوری طی مسیر شود كه خدمت ایشان نیمهكاره نماند.
اگر پیشبینی شما محقق نشود و تفاهمی صورت نگیرد، حدود 14 ماه باید اصولگرایان صبر كنند؟
ما باید بار دیگر این مورد را آزمایش كنیم كه ببینیم آیا با ایشان برای اداره این یك ساله كشور تفاهم میشود، تا بدون اینكه بخواهیم هزینه جابهجایی زودرس را بپردازیم، این یك سال هم بگذرد یا نه؟ در غیر این صورت مجلس وظایفی را دارد. استراتژی تحمل احمدینژاد كه به نظر میرسد علیالاصول كار خوبی است.
این جابهجایی زودرس خطرناك نمیشود؟
جابهجایی یك رییسجمهور در سال آخر صدارت وی كم هزینه نیست. برای همین همه تلاش میكنند كه این اتفاق نیفتد باز میگویم كه بار دیگر آزمایش كنیم تا اینكه خدمات ایشان افزایش پیدا كند و اشتباهات و خطاهایشان كاهش پیدا كند تا كشور بتواند این یك سال را هم با هزینه كمتری طی كند. اما اگر نشد، نباید بیش از این درباره جابهجایی ایشان تعلل كرد.
اصولا بار نظام سنگین است، ما حداقل بكگراندمان در دهههای 60 و 70این بوده است كه با تمام اختلافها اینبار را اصولگرا و اصلاحطلب با یكدیگر تحمل میكردید. آیا این تعبیری كه سیاسیون اصلاحطلب به كار میبرند كه اصولگراها خواستند بار نظام را به تنهایی بكشند و زیر بار خرد شدند را چقدر میپذیرید؟ به هر حال اگر اصلاحطلبها حذف نمیشدند، الان در اداره كشور یك ستون خوب و قابل اتكا وجود داشت.
كسی بار را از روی دوش آنها برنداشت و خودشان جا را خالی كردند یعنی اگر آقای موسوی دست به آن خیانت نمیزد و به ایرادی كه خودش به آقای احمدینژاد گرفته بود- كه شما قانونشكن هستید- تن نمیداد، الان اصلاحطلبان هنوز در سیاست بودند.
آقای موسوی با احترام وارد صحنه شد و در واقع فرصت بسیار زیبایی خلق شد و یك رقابت خیلی گسترده و آشكار صورت گرفت، طرفداران دو طرف سرتاسر خیابان ولیعصر بودند و با یكدیگر صحبت میكردند و شعار میدادند و حتی یك سیلی هم كسی به گوش دیگری نزد.
آقای موسوی باید به قانون تمكین میكرد اگر داور را قبول نداشت اصلا نباید ثبتنام میكرد زیرا صلاحیت او را همان داور تایید كرد. وی داور زمین فوتبال را قبول كرد و سوت مسابقه را زدند و زمانی كه گل خورد، گفت تو عادل نیستی.
موسوی خودش مقصر بود و من چندین بار به بخش اقلیت مجلس مانند آقای تابش و هاشمیان گفتم شما كه میگویید تمام كارهای میرحسین را قبول ندارید، بیایید این حرف را آشكارا بزنید. چون شما با این حمایت در ظاهر از موسوی، به یك اقلیت منفعل تبدیل شدید، اقلیتی كه هیچ نقشی در مجلس ندارد. كسی اینها را حذف نكرد، خودشان خواستند این كار را انجام بدهند و حذف شوند.
در این دو سال تندرویها به قدری پیش رفت كه انتظار داشتند هركسی بیاید و یك اعترافنامه بنویسد و علیه میرحسین بیانیه بدهد. به نظر خودتان این روش برخورد با رقیب درست است؟
نه، به این تندی نبوده است، ما در مجلس با این اقلیتی كه دوستان مسلمان ما هستند كار میكردیم ولی هیچوقت به آنها نمیگفتیم كه بیایند و توبهنامه بنویسند چون كاری نكرده بودند كه توبهنامه بنویسند ولی حاضر نبودند كه انس و الفت خود را نسبت به موسوی نادیده بگیرند.
من به آقایان اصلاحطلب گفتم كه 10 ایراد به آقای موسوی دارم و این كار وی را خیانت میدانم ولی شما اصلاحطلبها میگویید كه این كار خیلی بد بود اما قصد ندارید از لفظ خیانت استفاده كنید، خب باشد، قبول؛ بیایید بگویید كه من این مقدار از كار آقای موسوی را قبول ندارم چون با خط امام سازگار نیست. آنها حاضر نشدند حتی همین مقدار را هم بگویند.
اگر منافع ملی بر هر چیز دیگری ارجح هست، چرا با چنین سنگاندازی و شروطی، اصولگرایان خودشان با دست خودشان بدنه مدیریتی و كارآمد اصلاحطلب را پس زدند؟
دقیقا برای اینكه مدافع آقای موسوی بودند و زمانی كه راه آقای موسوی كج شد باید ثابت كنند كه این راهی كه ضد منافع ملی است را قبول ندارند. اما اصلاحطلبها این كار را نكردند.
خب مگر اصولگرایان توبهنامه برای تبری از احمدینژاد نوشتند؟ قیاس نمیكنیم اما شما ابتدا از آقای احمدینژاد حمایت كردید ولی این دوره دیگر حمایت نكردید.
كاری كه احمدینژاد میكند را من همین الان میگویم كه قبول ندارم اما احمدینژاد خلاف امنیت ملی كار نكرده است؛ اصلاحطلبان برای اینكه در نظام بمانند و به قول شما برای تحمل بار نظام به ما كمك كنند، باید همین قدر میگفتند كه موسوی را قبول نداریم.
مثال خوبی زدید، من تا یك جایی از آقای احمدینژاد حمایت كردم ولی از آن به بعد گفتم كارهای ایشان را قبول ندارم و انتقاد هم كردم ولی مجبورم كه او را یك رییسجمهوری قانونی بدانم و اگر دستوری بدهد كه در حیطه قانونی باشد من اطاعت را بر خودم واجب میدانم.
اما اصلاحطلبها صفاتی را برای آقای موسوی قائل هستند كه من قائل نیستم و ربطی به موضوع هم ندارد؛ حرف من این است كه اینها خودشان شانه از زیر بار خالی كردند.
الان هم دیدید كه در انتخابات تقریبا همه اقلیت مجلس تایید صلاحیت شدند جز یكی، دو نفر استثنا و كسانی كه از نمایندگان مجلس رد صلاحیت شدند، تقریبا همه از اصولگرایان بودند كه در آنها رییس كمیسیون مهمی بود، نایبرییس مجلس بود و صرف نظر از اینكه بگویم شورای نگهبان اشتباه كرده است یا خیر كه بشر است و ممكن است اشتباه كند، اما خطی برخورد نكرده است.
در عوض میبینیم كه اصلاحطلبان خیلی سرشناس رای نیاوردند. حالا نگاه كنید در مجلس این 40،30 نفری كه اقلیت بودند میشوند 10 نفر؛ اقلیت 10 نفره خیلی كمسو است و نمیتواند جایی را روشن كند؛ به هر حال مردم به اینها رای ندادند و ما باید چه كار كنیم؟
چهرههای اصلی اصلاحطلب كاندیدا نشدند، اگر فكر میكردند كه ممكن است با آنها بهتر رفتار شود، ممكن بود ثبتنام كنند؟
اگر آقای عارف ثبتنام میكرد نظام با ایشان كاری داشت؟ جهانگیری یا زنگنه یا نجفی ثبتنام میكردند نظام با این افراد كاری داشت؟
اینطور نیست، به نظر من این افراد نگران نتیجه بودند و احتمال میدهم كه توافق داخلی هم برای آنها سخت بوده و ترجیح دادند كنار بنشینند و تماشا كنند. مثلا آقای خاتمی باید شرط قانونی داشته باشند اما توقع غیرقانونی داشتند و از كسانی حمایت میكردند كه كلی آسیب به كشور زدند. همین كاری كه آقای خاتمی كرد و در روز رایگیری رای دادند كار نمادین بسیار خوبی بود و من در سایت الف هم تحلیل نوشتم و استقبال كردم از این كار به دلیل اینكه نشان میدهد كه میخواهد بگوید انتخابات قانونی است و امیدی به نتیجه درست هست.
این را قبول دارم. همین كار را دیگران هم میتوانستند انجام بدهند. بهترین كار این بود كه فهرستی از نیروهای اصلاحطلب خوشنام از مسجدجامعی گرفته تا جهانگیری و آقای عارف، اینها میآمدند ثبتنام میكردند تا یك لیست قوی و قدری درست میشد. رقیب جدی میشد و آن زمان لیستهایی كه آدمهای كمتجربه در آنها هست، كنار میرفتند و آدمهای باتجربه جایگزین میشدند و یك رقابت سالم و موثر شكل میگرفت.
آقای توكلی كمی صریحتر صحبت كنیم. آیا اینطور است كه شما یك طرف را خوب خوب و یك طرف را بد بد جلوه میدهید؟ قبول دارید ایرادهایی كه شما امروز به دولت احمدینژاد میگیرید را اصلاحطلبان در سال 87 به دولت احمدینژاد میگرفتند. اما در همان سال 87 اصلاحطلبها برای همان حرفهایی كه شما امروز به صراحت میگویید، مورد هجمه از طرف كل طیف اصولگرا قرار میگرفتند و اصولگراها اصلا قصد نداشتند گوش كنند كه صحبتهای اصلاحطلبان چیست؛ حال خودتان میگویید برخی از پیشبینیهای اصلاحطلبان درباره احمدینژاد درست بود؛ به هر حال اصولگراها در جایی اشتباه كردند و برای اینكه قدرت را همچنان در اختیار داشته باشند هیچ نقدی از طرف اصلاحطلبان را نپذیرفتند؟
من قبول دارم فضایی كه آقای احمدینژاد و اطرافیان ایشان میپسندند فضای اعتنا به نقد نبود و دولت از خیرخواهی موافق و مخالف محروم شد.
البته اشاره به نیت ندارم و ممكن است نیت خوب یا بد باشد ولی زمانی كه صاحبان قدرت مورد نقد قرار میگیرند بنا نیست كه بروند و نیتخوانی كنند، البته اگر طرف را دشمن میدانند احتیاط كنند ولی باز هم به حرفهای آنها توجه كنند و به حرفهای درست اعتنا داشته باشند. این طوری تفاهم اجتماعی را هم بالا میبرند و سرمایه اجتماعی هم تقویت میشود؛ همانطور كه گفتید شرایط مناسبی از باب انتقادپذیری وجود نداشت، البته باز من با اینكه انتقاد هم درست بود یا نبود یا پیشبینیها درست بود یا نبود، میگویم كلا شرایط مساعد نبود و یكی از عواملی كه این شرایط را تشدید كرد همین حادثه سال 88 است كه وضع امنیتی به كشور تحمیل كرد.
نتیجه این شد وقتی كسی از اقلیت میخواست صحبت كند وحشت از این داشت كه او را متهم به چیزی نكنند كه راهحل همانی بود كه من عرض كردم.
شما میگویید با تركیب مجلس آینده مشخص شده اگر احمدینژاد بخواهد به كارهای خودش ادامه بدهد ممكن است با او اتمام حجت كنیم. در تیم جدید بسیاری چهرهها به نام مستقل هستند و ناشناس؛ تركیب مجلس هشتم هم 80 درصد تغییر كرده ؛ این تركیب در تغییر احتمالی و زودهنگام احمدینژاد همراهی میكند؟
به طور طبیعی در همه دورهها حدود 70درصد نمایندهها تغییر میكردند و این دوره مقداری بیشتر شد زیرا حدود 30 نفر از نمایندهها ثبت نام نكردند و حدود 30 نفر هم رد صلاحیت شدند پس تعداد تغییر بیشتر شد. كار از جهت انتقال تجربه سختتر میشود و فراكسیونها با تامل بیشتری ممكن است شكل بگیرند، احتمال میدهم كه اگر هم فراكسیون بزرگی شكل بگیرد در درون خودش گرایشهای واضحی خواهد داشت شاید هم چند فراكسیون اصولگرا شكل بگیرد. حداقل فكر میكنم 3 گرایش وجود دارد:
1- گرایشی كه ما داریم؛ اصولگراهای تحول خواه
2-گرایشی كه سنتیها دارند
3- گرایش طرفداران سابق و بعضا فعلی دولت.
حال هر كدام از این گرایشها مدیریت مجلس را در دست داشته باشد رفتار مجلس متفاوت خواهد شد.
پیشبینی شما از چهرههای مستقل چه چیزی است؟ آنها ممكن است از طرفداران احمدینژاد باشند، چون برخی از اصولگرایان نگرانند كه مستقلیون چراغ خاموشهای احمدینژاد هستند.
حتی اگر اینطور هم باشند این چهرههای مستقل وقتی وارد مجلس شوند حاضر نیستند تحت عنوان احمدینژاد دور هم جمع بشوند برای اینكه هیچ فعال سیاسی عاقلی خودش را با دولتی كه همپوشانی سیاسی آن با مجلس یك سال بیشتر نیست گره نمیزند.
به ویژه دولتی كه الان به صورت جدی تحت انتقاد بقیه همكارانش است. ممكن است این مستقلها بروند به همان گروه رایحه خوش سابق كه حالا جبهه پایداری اسم گرفته است بپیوندند. هر چند تعدادی از آنها واقعا مستقل هستند، چون حزب نداریم ترجیح دادند به صورت مستقل مطرح بشوند و رای آوردند.
اگر برای دوره بعد ریاستجمهوری، احمدینژاد یك كاندیدا را پیشبینی كند چطور؟
این احتمال كم است. به هر حال اینها كه منش فعلی دولت را منش خود نمیدانند و جبهه پایداری میگوید ما منش سال 84 را قبول داریم و الان هم به صورت كامل دفاع نمیكنند. نكتهیی كه اینجاست این است كه در ایران محبوبیت اشخاص به خودشان متكی است و قابل انتقال نیست.
این تركیب از مستقلیون در مجلس نهم، فكر میكنید با این كار موافقت كنند؟
اینطور نیست كه اصلا نشناسیم. ممكن است با برخی از این نمایندگان جدید مراوده سیاسی زیادی نداشتیم اما معنی آن این نمیشود كه نمیشناسیم. خیلیها را میشناسیم و همفكری و نزدیكی فكر بین ما و آنها هست و آن طعنی كه گفتم برای همانهایی است كه خیلی نمیشناسیم؛ به تدریج موضع میگیرند، یا ما را میپسندند یا نه.
ولی در كل معتقد هستید كه مجلس بعدی با شما همراه میشود؟
نه اینكه با ما همراه باشند ممكن است ما خودمان گرایش اقلیتی در اصولگراها باشیم ولی بستگی دارد به آرایشی كه اتفاق میافتد مخصوصا در تهران و تاثیری كه این سه گرایش در مدیریت مجلس میتواند داشته باشد. اینها در تصمیم برای آینده كار احمدینژاد مهم و تاثیرگذار است.
چقدر تهدیدهای منسوب به احمدینژاد مبنی بر اینكه حرفهایی بزند روی این تصمیم شما موثر است؟
من از این حرفها وحشت ندارم و معتقد هستم اگر كسی از امانت مردم در نزد خودش نگهداری نمیكند نباید او را نگه داشت. اسرار زمانی است كه از جرمی مطلع است و اگر نگوید خیانت است اما یك وقتی، یك مسوول رفتاری میكند كه ممكن است مسائل ملی مخدوش بشود.
اشاره كردید در این تصمیم شما این موضوع مهم است كه چه گروهی قدرت اصلی در مجلس را به دست بگیرند و رییس مجلس چه كسی شود. شما دو بار رفتارهایی كردید كه برای خیلیها سوال ایجاد شد؛ یكی لابیای كه برای حداد كردید كه ریاست مجلس هفتم را به دست آورد كه تقریبا همه شهادت میدهند لابی شما خیلی موثر بوده است و دیگری هم آن صحبتی است كه چند وقت پیش درباره ریاست لاریجانی كردید و خیلیها پیشبینی میكنند كه توكلی میخواهد رقابت جدی بین حداد و لاریجانی باشد! اگر چنین رقابتی شكل بگیرد باز هم لابی شما سمت آقای حداد خواهد بود؟
من از حمایتی كه برای رییس شدن آقای حداد كردم در مجلس هفتم پشیمان نیستم. در مجموع بهترین گزینه التیامبخش بود و از اینكه در مجلس هشتم سعی كردم آقای لاریجانی را متقاعد كنم كه با حداد رقابت نكند و الان هم به شما میگویم باز از آن هم پشیمان نیستم چون مهمترین حرف من به آقای لاریجانی این بود كه چون این رقابت راحت پذیرفته نمیشود، موجب فاصله بین اصولگرایان میشود و اداره مجلس سخت میشود كه حدس من درست بود. و اینكه در مجلس نهم چه میكنم هم صبر میكنم تا آرایش مجلس مشخص شود و بعد تصمیم میگیرم.
خب به استناد همان حرفی كه به لاریجانی زدید و به او گفتید با حداد رقابت نكند، حالا بعد از چهار سال احتمال دارد به حداد بگویید كه با لاریجانی رقابت نكند چون اختلاف را بیشتر میكند؟
نمیدانم.
چقدر این حدس رسانههای اصولگرا را درباره تصمیم و خیز آقای حدادعادل برای ریاستجمهوری آینده قبول دارید؟
من قبول ندارم كه آقای حدادعادل برای ریاستجمهوری آینده خیز برداشتهاند و اصلا یكی از اشكالات آقای حداد خیز برنداشتن است.
یعنی واقعا فكر میكنید كاندیدای ریاستجمهوری بعدی نیست؟
من اینطور فكر میكنم. كسانی كه در وضعیتی قرار دارند كه جامعه میپرسد اینها رییسجمهور میشوند یا خیر، یعنی در سطح رجال سیاسی كشور هستند و اینها سرمایه هستند و باید همین طور محترم باقی بمانند نه مثل رفتارهای بسیار زشتی كه سالهای اخیر خیلی باب شده است. آقای عارف هم پیش بنده محترم است كه در این سطح هست. آقایان حداد، لاریجانی و قالیباف هم محترم هستند. این یعنی این آقایان در این سطوح قابل طرح هستند، حالا ممكن است من یكی را بر دیگری برای نامزد شدن ترجیح بدهم یا برای فعالیت كردن ترجیح بدهم؛ ولی كلا آقای حداد اصلا اهل دورخیز نیست و اگر هم بود من او را مذمت نمیكردم.
هر سیاستمداری ممكن است برای آینده تصمیماتی داشته باشد و اگر وضعیت من هم اجازه میداد، الان من هم درحال دورخیز برای ریاستجمهوری بودم و مذمتی برای هیچ كدام از دوستانی كه فكر كنند ممكن است من یك روز رییسجمهور شوم، نمیدانم.
واقعا اصولگراها شخصیتی دارند كه بتوانند اوضاع كشور را بهبود بخشند؟
من میگویم كه این سرمایهها فعلا هستند. ما كه نباید رو به قبله دراز بكشیم و شهادتین بگوییم. باید ما تلاش كنیم كه شرایط را بهتر كنیم.
آیا احتمال دارد نخستوزیری را مطرح كنید؟
طرح نخست وزیری یك فرآیند طولانی دارد كه من فكر نمیكنم به این زودی شرایط مقتضی شود، فكر میكنم مقام معظم رهبری طرح آن را برای این كردند كه بگویند وفاداری به محتواست نه قالبها و اگر قرار باشد كشاكش قوه مقننه و مجریه برای كشور هزینه ایجاد كند، میرویم به سمت نخستوزیری.
اگر مجلس نهم را كاملا در اختیار داشتید، احتمال داشت نخستوزیری را مطرح كنید؟
به این قضیه فكر نكردهام، ممكن است طرق كم هزینهتری هم باشد؛ مثل اینكه مجلسی اگر در یك جهتی اكثریت پیدا كرد رییسجمهور همجهت بیاورد كه با یكدیگر به راحتی بتوانند خوب كار كنند.
احمدینژاد كه همجهت بود.
احمدینژاد جهتش را تغییر داد. بحث جدا میطلبد كه برویم آسیبشناسی كنیم ولی به هر حال ما كه اكثریت مجلس هفتم را تشكیل میدادیم خیلی زود معلوم شد كه در خیلی از جهات در اداره حكومت با آقای احمدینژاد همجهت نیستیم.
خودتان میگویید در مجلس هفتم مشخص شد، همجهت نیستید، برای ریاستجمهوری نهم نمیتوانستید جلوی آن را بگیرید؟
من در ریاستجمهوری نهم اگر یادتان باشد گفتم كه تبلیغ آقای احمدینژاد را نمیكنم و اضطرارا به او رای میدهم.
آقای توكلی، كمی به تحلیل رایهای شما اصولگرایان در تهران بپردازیم. برای نخستینبار در یك دهه قبل میبینیم كه راست سنتی به افول جدی رسیده؛ افرادی مانند بادامچیان، محمد نبی حبیبی و باهنر پایینترین رایها را میآورند. به هر حال اینها راست سنتی هستند.
آیا ذائقه آنهایی كه به اصولگراها رای میدهند تغییر كرده است و از راست سنتی میروند به سمت جبهه پایداری كه تندروتر هستند؟ به هر حال هواداران اصلاحات كه به بادامچیان و... رای ندادند؛ پس مردمی كه با تفكر اصولگرایی موافقند چرا این طور سلیقه انتخابیشان از بادامچیانها تغییر كرده و به سمت رساییها رفته؟
حزبترین حزب ایران حزب موتلفه است. از نظر ساختار و كاركرد حزبی و كانون و مانیفست ، همه موارد را دارد ولی این حزبی كه بنیانگذاران آن در قید حیات هستند، اكثر آنها نتوانستند نسل عوض كنند و طبیعتا نفوذ آنها پایین میآید. برای اینكه نسل عوض میشود و توقعات و انتظارات تغییر میكند و به همین دلیل موتلفه نفوذ اجتماعی خود را نیز از دست میدهد، اگر نفوذ اجتماعی آنها باقی میماند تجدید حیات برای آنها امكانپذیرتر میشد. بقیه گروههایی كه همسنخ با این برادران هستند در واقع كلوپهایی هستند كه كاركرد انتخاباتی بیشتر دارند تا كاركرد حزبی؛ در نتیجه افول را اگر قبول كنیم برای این است كه اینها ساختار نوشونده و متحول ندارند و طبیعتا نیروهای جدیدتری كه به عرصه میآیند بخشی از آنها به تیپ ما متمایل میشوند، بخشی هم به تیپ جبهه پایداری كه به تعبیری تندروتر هستند.
شما میگویید كه ما چهره عوض نكردیم برای همین ممكن است راستسنتی و چهرههای قدیمی اقبال نداشته باشند ولی آن یك میلیون هوادار اصولگرایی كه فرض میگیریم در انتخابات در تهران شركت كردند، چطور است كه میروند به سمت رسایی و كوچكزاده كه 4 سال تند صحبت كردند؟ این یعنی هواخواهان شما الان اصولگرایی از نوع رسایی میخواهند نه از نوع باهنر.
برخی از آنها تندرو هستند. باید قائل به تفكیك باشیم، دستهیی ما را انقلابی میدانند و میپسندند و دستهیی ممكن است ما را به اندازه كافی انقلابی ندانند.
در جامعه مردم طیف هستند، بعضیها ما را كه بر آزادی تاكید بیشتری میكنیم و روی كار كارشناسی علمی تاكید بیشتری داریم، بیشتر میپسندند و بعضیها آن روحیهیی كه برخی از اعضای جبهه پایداری در مجلس هشتم نشان دادند را میپسندند كه بعضی از آنها رای بالا میآوردند البته برخی آرای بالا توضیحات و توجیهاتی دارد كه به مساله كمك میكند.
اگر دیده باشید هر وقت از من میپرسیدند كه پیشبینی شما چه چیزی است میگفتم كه یك ماه صبر میكنم، برای اینكه قدرت تخمین نداشتم و برای تخمینها خیلی بنیان قوی قائل نبودم، عرض بنده این است كه این اتفاقی كه افتاد حداقل از نظر تخمین ما را شگفتزده كرد. یعنی همه انتظار داشتند كه در تهران كمتر از این شركت كنند، و اصلاحطلبان امیدوار بودند كه این اتفاق بیفتد و بگویند ما نیامدیم این اتفاق افتاد، ولی آن قسمت سوال كه گفتید اگر مردم بیشتر شركت میكردند شما بیشتر رای میآوردید، احتمال این قضیه بود برای اینكه قاطبه مردم دین دارند و از تندروی خوششان نمیآید، اگر تلقی آنها این باشد كه ما آدمهای عاقلی هستیم و تندروی نمیكنیم آن موقع مردم بیشتر میل میكنند.
یعنی اگر مشاركت بیشتر بود احتمال میدادید كه دیگر حداد رای اول نباشد؟
نه، برای اینكه انتخابات تهران به وسیله مطبوعات كمك میشود ولی تعیین نمیشود، رسانهها در تهران كه بهترین جا هست خواننده خیلی كم دارند چه رسد به شهرستانها؛ افرادی كه در اینترنت حضور دارند طبقات خاصی هستند برای همین در روز شنبه رجوع بیشتری به سایتها میشود برای اینكه ادارات باز است و از طریق آن به اینترنت وصل میشوند. برای همین دانشجوهایی كه دسترسی به سایت دانشگاه نداشته باشند راحت نمیتوانند به اینترنت رجوع كنند.
به طور كلی تهران اقیانوسی است كه شبكههای اطلاعرسانی طبیعی اجتماعی بیشترین نقش را در معرفی نامزدها بازی میكنند مثل مساجد؛ مثلا آقای مهدویكنی طوری احترام دارند كه در هر مجلسی لیست او برسد خیلی مهم است و مسجدیها تلاش میكنند كه این موج پیدا شود، برای همین نمیشود با كارگر افغانی در انتخابات به جایی رسید، با روزنامهها هم نمیتوان به جایی رسید.
با مسجد میشود؟
بله، برای اینكه مسجد یك شبكه گسترده پراكنده است
در چه طبقههایی؟
در بالاشهر هم مسجد هست و آدمهایی هستند كه میروند در خانه و لیست را در خانه میاندازند؛ هر چه شما به سمت رفاه بیشتر میروید و دسترسی بیشتر به رسانه نقش رسانهها پررنگتر میشود ولی ما در دموكراسی، رای آن جنوب شهری كمسواد فقیر مستضعف با رای یك مدیرعامل ثروتمند و باسواد كارخانهدار یك مقدار است، شبكه مساجد یك شبكه طبیعی نهادینه شده است و اگر مردم به لیستی اعتماد كنند و به دست آنها برسد نقش آن لیست بالا میرود برای همین من به آقای مطهری گفتم كه شما تنها نامزد باش، آقای مطهری برای اینكه از دولت انتقاد كرده است رای نمیآورد؛ برای این میآورد كه پسر شهید مطهری است، آن دوره هم كه هیچ نطقی نكرده بود ولی در لیست دولتیها بود از من بیشتر رای آورد، منی كه سابقه داشتم، نامزد ریاستجمهوری شده بودم، نطق كرده بودم و سرشناس بودم و موضع من آشكار بود ولی چون ایشان پسر شهید مطهری بود رای بالاتری آورد. مثل آقای باهنر؛ بخشی از رای ایشان برای شهید باهنر است و سابقه خوبی كه از نظر خاندان پیدا میكنند مردم به آنها اعتماد میكنند.
به سوال اولمان برگردیم؛ پس رای حداد را برای همین تبلیغ مسجدی میدانید كه رای اول تهران شد. با این اوصاف برخلاف برخی تحلیلهای اصولگرایان ربطی به رای بسیجی ها و... نداشت؟
آقای حداد یك شخصیت فرهنگی معتقد، مودب و از نظر مردم شناختهشده است و رییس مجلس بوده است و همه جا چهره ایشان پیش روی همه است.
اگر رای بسیج در اول شدن مهم باشد باید آقای حسینیان رای بیاورد چون از آن دست بسیجیهایی است كه به مسائل حساستر هستند و جنبههای انقلابی افراد برای آنها مهمتر است، چرا آنها نیامدند؟ آقاتهرانی هم به خاطر روحانی بودن و در بورس رسانه ملی بودن میآید بالا؛ برای همین این استدلال درست نیست كه نقش بسیج در رای آوردن حداد موثر بوده است. سابقه حضور سیاسی و بروز سیاسی من از آقای حداد بیشتر است ولی من به دلیل اینكه در برخی موارد تیز برخورد میكنم، از نظر عدهیی وحشتناك میشوم یعنی میترسند و رای نمیدهند، اتفاقا از من تندروتر هم وجود دارد؛ چون آقای حداد یك چهره مصالحهجویی كه كمتر موضع برنده میگیرد، شناخته میشود عموم مردم از این شخصیتها بیشتر خوشحال میشوند تا شخصی مثل من. هركسی جنمی دارد و من نمیخواهم نقش كس دیگری را بازی كنم و كس دیگری هم نمیتواند نقش مرا بازی كند.
پس آنچنان ایثارگران را در انتخابات امسال تهران موثر نمیدانید؟
نه، من نقش بیشتر را آقای مهدوی و كمتر را آقای یزدی در اقبال مردم به فهرست جبهه متحد میدانم.../عصرایران
ویدیو مرتبط :
#27 چرا به AMP نیاز داریم؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
واكنش احمد توكلی به گزارش روزنامههای اصلاحطلب؛روحانی را گفتم نه احمدی نژاد
احمد توکلی، نماینده مجلس شورای اسلامی در واکنش به گزارشی که روز دوشنبه مورخ ٢٣/١/٩٥ در صفحه یک روزنامه چاپ شد، توضیحاتی را به دفتر روزنامه ارسال کرد که عینا در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
مدیران مسئول محترم روزنامههای شرق، اعتماد، آرمان، ابتکار، اسرار، ایران، فرهیختگان
در صفحه اول شماره امروز دوشنبه ٢٣/٠١/١٣٩٥ روزنامههای تحت مدیریت شما برادران از قول من مطالبی به آقای دکتر احمدینژاد رئیسجمهور پیشین و دولت وی نسبت داده شد که ساخته و پرداخته کسانی به نظر میرسد که اعتنایی به این دستور خداوند کریم ندارند که در قرآن فرمود: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ اى كسانى كه ایمان آوردهاید براى خدا به داد برخیزید [و] به عدالت شهادت دهید و البته نباید دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنید عدالت كنید كه آن به تقوا نزدیكتر است و از خدا پروا دارید كه خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است.
درست است که تصویب قرض ششماهه ٥/٢ (دو و نیم) میلیارد دلاری از صندوق توسعه ملی در تاریخ ٢٦/٠٤/١٣٩٢ در روزهای آخر دولت پیشین انجام شده ولی پرداختها از ١٧/٠٧/١٣٩٢ آغاز شده و تمام تخلفات اشارهشده در نطق من مربوط به زمان صدارت آقای دکتر روحانی است. مواضع شفاف مرا درباره عملکرد آقای دکتر احمدینژاد همه میدانند، ولی نه من و نه هیچ مسلمانی حق ندارد بهدروغ زبان بگشاید و نسبت به مخالفانش بیمحابا هرچه میخواهد بگوید. ارقام ساختگی و نسبتهای ناصواب در تیتر و متن خبر منتشرشده در روزنامههای تحت مدیریت شما زیاد است. صوت سخنان من در سایت رادیو فرهنگ موجود است. (http://radio.iranseda.ir/LightBox/?ch=١٦&d=٤/١٠/٢٠١٦%٢٠١١:٠٠:٠٠%٢٠AM&t=١١:٠٠) و قابلقبولترین خبر تنظیمشده را سایت الف منتشر کرده است
(http://alef.ir/vdcevx٨x٧jh٨eoi.b٩bj.html?٣٤٣٩٨٠). متن پیادهشده قسمت موردنظر این است: «برای مزید اطلاع نمایندگان و دولت محترم عرض میکنم در روزهای آخر دولت پیشین، یک مصوبهای شورای عالی امنیت ملی داشت که ٢,٥ میلیارد دلار از صندوق بدهد با سود صفر و ششماهه برای واردات مواد اولیه، دارو و کود. توجه بفرمایید ششماهه باید برمیگرداندند اما شرکت جهاد سبز اومده از ١٥٢میلیارد تومانی که گرفته، فقط ٤٥ میلیارد را برگردانده و بقیهاش را ساختمان خرید و به شرکتهای دیگر قرض داده، حقالعمل بازرگانی داده.
مدیرعامل شرکت بازرگانی و خدمات صنایع روستایی و عشایری شاهد از ٢٣٦ میلیاردی که گرفتند رفتند ١٧٣ میلیارد داده دو تا ساختمان خریده، خیال نکنید اگر پول بدهید دست شرکتهای دولتی کار درست میشد. مدیرکل ذیحسابی و امور مالی وزارتخانه رفته با این پولها کارهای عجیب و غریبی کرده مثلا ٧٢١ میلیون تومان صرف بودجه رفاهی پرسنل خودش کرده» اینها با آنچه دیروز منتشر ساختید چه نسبتی دارد؟ هماهنگی بین این همه روزنامه در این خلافگویی نیز بسیار غمانگیز است و مغایر دستور دیگر قرآن. فکر میکنم شما ضمن انتشار کامل توضیح بنده و تصحیح این مورد، محتاج تغییر مسیر هستید تا با تشدید اختلافات بیش از این به مصالح ملی و منافع مردم آسیب نرسد و فردای قیامت به خلق خدا بدهکار نشوید.
آقای توكلی به فارس رجوع كنید
توضیح «شرق»: احمد توکلی در جوابیهای خطاب به روزنامههای شرق، اعتماد، آرمان، ابتکار، اسرار، ایران و فرهیختگان بعد از ارائه توضیحاتی راجع به سخنانش در مجلس، هماهنگی بین این همه روزنامه را در خلافگویی بسیار غمانگیز و آن را مغایر دستور قرآن دانست.
ایشان بعد از ارسال جوابیه به دفاتر روزنامههای مزبور، متنی نیز در اختیار خبرگزاری فارس قرار داد که این خبرگزاری با تیتر «انتقاد توکلی از تحریف سخنانش در روزنامههای اصلاحطلب/ تخلفات مربوط به دولت روحانی است نه احمدینژاد» آن را منتشر کرد. بزرگترین تحریف (به گفته احمد توکلی) عدد ١٥٠ هزار میلیارد تومان است که خبرگزاری فارس آن را به نقل از خود آقای دکتر احمد توکلی در تاریخ ٢٢/١/٩٥ در خبرهای ذیل سرویس سیاسی/ مجلس منتشر کرد.
تیتر خبر مزبور که در ساعت ١٠:٦ دقیقه صبح بر خروجی خبرگزاری فارس قرار گرفته این است: «تصویب کلیات لایحه بودجه ٩٥/ موافقان: منابع و اعتبارات در بودجه براساس نیازها توزیع شده/ مخالفان: سال ٩٥ با کسری واقعی بودجه مواجه میشویم». اواسط همین خبر، خبرگزاری فارس به نقل از احمد توکلی آورده است: «زمانی در دولت قبل ١٥٠ هزار میلیارد تومان از صندوق توسعه ملی برای تهیه دارو قرض گرفته شد اما صرفاً ٤٥هزار میلیارد تومان آن را پس دادند و بقیه را صرف خرید ساختمان و قرضدادن به برخی نهادهای دولتی کردند و مقداری را نیز صرف امور رفاهی کارکنان کرد، از این رو در بودجه ٩٥ جلوی دستاندازیها به صندوق ذخیره ارزی را گرفتیم».
در هیچ جای خبر تنظیمشده توسط خبرگزاری فارس نامی از دولت روحانی برده نشده تا از روی روزنامههای یادشده از سوی احمد توکلی موردتحریف واقع شود. بهتر بود جناب دکتر توکلی بعد از انتقاد از روزنامههای جریان اصلاحطلب و متهمکردن آنها به «خلافگویی» خردهای هم به خبرگزاریای میگرفتند که بهنوعی منبع گزارش روزنامههای اصلاحطلب است. مخاطبان میتوانند خبر مزبور را در گوگل سرچ کرده تا خود مانند گذشته به قضاوت بنشینند.
اخبار سیاسی - شرق