اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
احمدینژاد مشاور روحانی شود
احمدینژاد مشاور روحانی شود
آقای دکتر چه شد که پیشبینی شما در مورد کاندیدای دولت و عکسالعمل آقای احمدینژاد اشتباه از آب درآمد؟
به طور کامل اشتباه درنیامد. البته قبول دارم که بخش عمدهاش اشتباه بود. من گمان میکردم ایشان در مورد نامزدی آقای مشایی خیلی جدی هستند. در این مورد و در مورد توانایی ایشان برای گرفتن موافقت درخصوص تایید صلاحیت آقای مشایی اشتباه کردم.
چه پیشبینیای برای آینده سیاسی آقای احمدینژاد دارید ؟
من در مصاحبههای قبلیام گفتهام آقای روحانی میتوانند حتی از ایشان به عنوان مشاور استفاده کنند.
این پیشنهاد شما بود. پیشبینی و تحلیل شما از آینده ایشان چیست؟
بارزترین خصوصیت آقای احمدینژاد این است که ایشان غیرقابل پیشبینی هستند. اما چیزی که من با درصد اطمینان بالایی در مورد ایشان میتوانم بگویم این است که آقای احمدینژاد به لحاظ سیاسی تمام شده است. نه اینکه از سیاست کنارهگیری کند بلکه از این نظر که در سیاست مطرح باشد تمام شده است.
اما خیلیها میگویند گفتمان احمدینژاد و مشایی باقی میماند.
من موافق نیستم.اصولا با استفاده از لغت گفتمان برای آقای احمدینژاد و افرادی که در کنارش ماندهاند موافق نیستم زیرا به طور کلی مجموعهای که به عنوان گفتمان 3تیر 84 معروف شده و منجر به برنده شدن آقای احمدینژاد در سال 84 با 17 میلیون رای شد، حالا دیگر به آن صورت وجود ندارد.
یک بخش از این گفتمان به احمدینژاد و تعداد انگشت شماری که در کنارش باقی ماندند، مانند رحیم مشایی، دکتر الهام، بقایی و چند نفر دیگر تجزیه شده است. بخش دیگر آن گفتمان مجموعه حضرت آیتا... مصباح و جبهه پایداری است که از آن بخش هم چیز زیادی باقی نمانده است.
بخش دیگر شامل تک چهرههایی مانند آقاتهرانی، روحا... حسینیان، حمید رسایی، کوچکزاده، کوثری و امثالهم میشود که این گروه هم بعد از انتخابات 24 خرداد تحرک چندانی ندارند. شاید جریان حامی دکتر جلیلی را هم بتوان جداگانه و بخش دیگری از این گفتمان به حساب آورد که آن هم در حد همان 5-4 میلیون رایی که ایشان آورد قوت دارد.
بخش قابل توجه این گفتمان و در حقیقت بدنه اصلی آن همان راست سنتی است که موتلفه، جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و تعدادی از نمایندگان مجلس را دربر میگیرد. این بخش به عنوان نیرومندترین ،مهمترین، برجسته ترین و جدی ترین بخش گفتمان سوم تیر، به جایگاه خود برگشته و همچنان به قوت خود باقی است. همین بخش بود که جلیلی، ولایتی و حدادعادل هر کدام به نوعی نامزدهای آن بودند.
در تیر ماه 84 تمام این بخشها در هم گره خورده و منسجم شده بودند و گفتمان سوم تیر را ساختند اما الان گفتمان سوم تیر به لحاظ جامعهشناسی سیاسی مدتهاست که تمام شده و رسما به پایان رسیده است. تنها راست سنتی با گفتمان خودش به عنوان یک نیروی سیاسی جدی، در ساختار سیاسی ایران مانند همیشه باقی میماند.مابقی بخشهای تجزیه شده گفتمان سوم تیر ممکن است باقی بمانند ممکن هم است نمانند. ولی در صورت باقی ماندن هم، فاقد نیرو و تحرک لازم بوده و آیندهای در سپهر سیاسی ایران نخواهند داشت.
چرا آن گفتمان به این وضعیت دچار شد؟
دلیل عمدهاش آن بود که این گفتمان یک گفتمان سلبی بود. گفتمانی بود که فقط و فقط در برابر جریان اصلاحات وهاشمی قرار گرفت و مهمترین وجه آن رقابت با اصلاحطلبان و هاشمی بود. اما بهطور کلی فاقد دستورالعمل و نگاه جدی به بسیاری از موضوعات مطرح بود. این گفتمان در زمینههای مهمی اعم از سیاست خارجی، زنان، سیستم دانشگاهی و اقتصاد طرح و برنامهای نداشت.
شما اگر از آقای رفسنجانی بپرسید برای سیاست هستهای یا ارتباط با جهان عرب چه باید بکنیم او برنامه و ایده دارد یا به عنوان مثال اگر از دیوید کامرون بپرسید اگر سال دیگر حزب محافظهکار شما پیروز شد چه میکنید، او یک برنامه کامل در مورد آفریقا، خاورمیانه، آمریکا، اقتصاد و همه زمینههای دیگر به شما ارائه میدهد. اصلاحطلبان بهرغم تمام ایراداتی که به آنان وارد است دارای برنامه و ایده بودند.
اما آنچه ما در ذیل گفتمان سوم تیر میشناسیم برنامهای نداشتند. مثلا اگر از آنها بپرسید برنامه اقتصادی شما چیست و آیا اقتصاد دولتی مانند اقتصاد کره شمالی یا آنچه تاکنون در ایران بوده را الگو قرار میدهید یا مثلا مدل اقتصادی آدام اسمیت را که در ترکیه و هند و مالزی و برزیل و جاهای دیگر تجربه موفقی داشته است یا الگوهای دیگری دارید، به شما جوابهایی کلی میدهند از قبیل اینکه ما اقتصاد عدالت محور و مساوات محور میخواهیم و با استثمار مخالفیم یا اگر بپرسیم در خصوص آموزش عالی و نظام دانشگاهی برنامه شما چیست؟
میگویند اول اینکه تفکیک جنسیتی انجام شود و بعد از آن اسلامی کردن علوم انسانی مهم است. اما برای همین موارد هم ایده و برنامه مشخصی ندارند. گفتمان سوم تیر فاقد استراتژی بود و فاقد برنامه منسجم بود که بر اساس آن کشور را ظرف 5 سال یا 10 سال به سمت و سوی خاصی از پیشرفت و توسعه سوق دهد.
پس چرا همین گفتمان نه تنها در سال 84 بلکه در سال 88 هم پیروز انتخابات بود؟
همانطور که گفتم یکی از دلایل عمده اش مقابله با هاشمی و خاتمی بود. دلیل دیگر اینکه، اصلاحطلبان نتوانسته بودند خوب عمل کنند و جامعه از اصلاحطلبان ناامید شده بود و جناح راست توانست بخش عمدهای از آرای 20میلیونی اصلاحطلبان را از آن خود کند اما نتوانست آن را نگه دارد و دوباره از دست داد.
با این وجود بعد از این تجربه تلخ هشت ساله، اکنون برخی از آن مجموعهای که ما به عنوان گفتمان سوم تیر میشناسیم پخته تر شده و متوجه شدهاند بسیاری از چیزهایی که میگفتند آرمان و مدینه فاضله بود و در عمل و دنیای واقعی قابلیت اجرا ندارد و به همین دلیل آرمانگرایی و انفعال در عمل نتوانستهاند آرایشان را حفظ کنند . ما هنوز کالبدشکافی نکردهایم که 19 میلیون رای آقای روحانی از کجا آمده است. ولی یقینا درصدی از آن از سوی اصولگرایان به سبد روحانی ریخته شده است. اصولگرایان حتی اگر تنها در یک بعد مثلا اقتصاد یا سیاست خارجی برنامه مورد قبولی پیاده میکردند، قطعا نتیجه انتخابات به گونه دیگری میشد.
میخواهید بگویید اصولگرایان آینده سیاسی ندارند؟
چرا. همانطور که گفتم بخش راست سنتی به بنبست نرسیده و به قوت خود باقی است. این بخش همچنان که تاکنون بوده، به عنوان یک گفتمان جدی و نیرومند باقی خواهد ماند. اما بعید به نظر میرسد گفتمان سوم تیر بتواند دوباره احیا شود و اصولگرایان بتوانند دوباره منسجم شوند.
به نظر میرسد جامعه ما هر هشت سال از یک قطب سیاسی به سوی قطب دیگر در نوسان است و هر 8سال یکی از دو قطب حاکم بر جو سیاسی کشور میشود. آیا احتمال دارد 8 سال دیگر دوباره گفتمان اصولگرایی پیروز میدان باشد؟
آینده را خدا میداند ولی من فکر میکنم اگر عملکرد آقای روحانی ضعیف و نامطلوب از آب درآید، نه 8 سال دیگر بلکه در انتخابات 4 سال دیگر قطعا اصولگرایان پیروز خواهند شد. منتها نه در شکل و فرم سال 84، بلکه این بار با آمدن گزینههای محتمل تر برای پیروزی مانند محسن رضایی یا قالیباف یا حتی به میدان آمدن علی لاریجانی این امر به وقوع خواهد پیوست.
من در این امر هیچ تردیدی ندارم و مطمئن هستم در صورتی که آقای روحانی نتواند انتظارات جامعه را محقق کند نه 8 سال دیگر بلکه سال 96 یعنی 4 سال دیگر کار تمام خواهد شد و جریان شکست خورده خرداد 92 مجددا قدرت را به دست خواهد گرفت. از همین رو میگویم این 4 سال بسیار حساس است و همه چیز بستگی به عملکرد آقای روحانی و بهخصوص اصلاحطلبان دارد.
آقای دکتر در خبرها آمده بود برخی از نزدیکان روحانی از اصلاحطلبان بابت سهم خواهی و مطالبات پستهای وزارتی و عالی کابینه آینده گلایه کردهاند.شما چه میگویید؟
هیچ اصلاحطلبی، تاکید میکنم هیچ اصلاحطلبی خواهان سهم از آقای روحانی نشده است. آقای خاتمی یک اظهارنظری در مورد آقای مسجدجامعی کردند و گفتند مسجدجامعی برای ارشاد خوب است. جوی به وجود آمد که ایشان 48 ساعت بعد حرفشان را پس گرفتند و گفتند اصلا لازم است مسجدجامعی در همان شورای شهر بماند. شما هیچ مورد دیگری نه از اصلاحطلبان و نه از به اصطلاح طرفداران هاشمی نمیتوانید چه در آشکار و چه در خفا پیدا کنید که آقای روحانی یا افراد حلقه نزدیک به ایشان مانند ترکان، صالحی، بانک و یونسی یا حتی اعضای کارگروهها را برای تصدی وزارتخانهای تحت فشار گذاشته باشند یا حتی ریاست یک دانشگاه.
البته ممکن است از سوی کارگروهها فردی از نزدیکانهاشمی یا خاتمی به عنوان یکی از گزینهها مطرح شود به عنوان مثال دکتر رضا خاتمی برادر آقای خاتمی از سوی کارگروهها برای ریاست سازمان تامین اجتماعی و وزارت بهداشت پیشنهاد شد. ولی یکی دیگر از گزینهها هم خانم دکتر مرضیه وحید دستجردی بود که هیچ نسبتی نه با خاتمی و نه باهاشمی ندارد. اصولا دو گروه خیلی تلاش میکنند بگویند روحانی از جانب اصلاحطلبان خیلی تحت فشار است .
یک گروه روزنامه کیهان و نمایندگانی امثال روح ا... حسینیان و کوچک زاده و امثالهم هستند که مدام عنوان میکنند اصلاحطلبان در حال مصادره کابینه هستند واگر در کابینه باشند ما رای اعتماد نمیدهیم و چنین و چنان میکنیم . گروه دوم برخی افراد در حلقه نزدیک روحانی هستند که متاسفانه آدمهای صادق و اصولی نیستند.این یک توهین به اصلاحطلبان است که میگویند آنها برای سهم خواهی روحانی را یا آقایان را تحت فشار گذاشتهاند.
پیشبینی شما از چیدمان کابینه چیست؟
به نظر من چینش کابینه خیلی مهم نیست. مهم آن است که آیا آقای روحانی خواهد توانست در سیاست خارجی به سوی تنشزدایی حرکت کند یا نه. اگر ایشان بتوانند در این زمینه موفق شوند، در باقی عرصهها هم روزنه امیدی باز میشود و اگر نتوانند مشکلات سیاست خارجی ایران را حل کنند هر کابینهای با هر چیدمانی هم که داشته باشند، باز به هیچ جا نخواهند رسید. توجه به این نکته مهم است که وقتی تنها 15درصد مردم به سعید جلیلی رای میدهند، یعنی 15درصد جامعه خواهان تداوم سیاستهای 8 سال گذشته است. بنابراین باید سیاستهای گذشته را چه در عرصه سیاست هستهای و چه در عرصه سیاست خارجی و همینطور در عرصههای دیگر متحول کنیم./روزنامه آرمان
ویدیو مرتبط :
طنزمایه ای به روحانی و احمدی نژاد در حضور حسن روحانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری; از دبیرکلی سازمان ملل تا مشاور روحانی!
از دبیرکلی سازمان ملل تا تأسیس بنیاد بهار!
احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری کجا میرود؟
13 مرداد روزی است که احمدی نژاد دیگر رئیس جمهور نیست. او 8 سال بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد و در این مدت توانست خدمات زیادی به جمهوری اسلامی برساند. البته در برنامه ها و عملکرد او اشتباهاتی نیز وجود داشت که در این مجال بررسی نمی کنیم.
با توجه به شخصیت و رویهای که احمدی نژاد در این هشت سال داشته است به نظر نمی رسد که او آرام در گوشهای بنشیند و فعالیتهای سیاسی خاصی انجام ندهد. بر این اساس، گمانههای مختلفی درباره فعالیتهای بعدی احمدی نژاد مطرح است از عضویت در نهادهای حکومتی گرفته تا راه اندازی یک حزب یا بنیاد خاص. پایگاه تحلیلی «دیدبان» در این خصوص احتمالاتی را مطرح کرده است که از نظرتان می گذرد.
عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی
یکی از احتمالاتی که درباره شغل بعدی احمدی نژاد وجود دارد عضویت او در مجمع تشخیص یا شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عضو حقیقی است. رهبری در گذشته این رویه را داشته اند که رؤسای قوایی را که زمان خدمتشان تمام شده است به عضویت در اینگونه نهادها منصوب کنند. مثال این بحث، عضویت حجت الاسلام کروبی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 83 و پس از پایان ریاست او بر مجلس ششم و ریاست آیت الله شاهرودی بر هیأت عالی حل اختلاف قوا است.
هرچند زمان زیادی از انتصاب افراد حقیقی در این دو نهاد نگذشته است و رهبری در سال 90 اعضای حقیقی جدیدی را به عضویت در این دو نهاد گماشته اند و در آن سال، احمدی نژاد به عنوان شخص حقیقی عضو این دو نهاد نشد، اما احتمال اینکه رهبری در حکمی جداگانه وی را به عنوان یکی از اعضای حقیقی این دو نهاد منصوب کند، دور از ذهن به نظر نمی رسد.
البته عدم انتصاب هیچ یک از اعضای تیم احمدی نژاد به عنوان عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نیز می تواند اماره ای برای عدم انتصاب وی در مجمع باشد؛ این احتمال با بی میلی احمدی نژاد برای قبول هر گونه حکمی نیز قوی تر می شود.
بازگشت به اصل خویش و تدریس در دانشگاه
احمدی نژاد قبل از برعهده گرفتن پستهای اجرایی به عنوان یکی از اعضای هئیت علمی دانشگاه علم و صنعت شناخته میشد و از سال 1368 عضو هئیت علمی این دانشگاه بوده است و در سال 1376 موفق به اخذ مدرک دکتری خود شده است. او در دانشکده عمران این دانشگاه سالها به تدریس پرداخته است و طی سالهای فعالیت در این دانشگاه، تدوین مقالات و پژوهشهای علمی، راهنمایی دهها پایاننامه کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در زمینههای مختلف مهندسی عمران، راه و حمل و نقل و مدیریت ساخت را بر عهده داشته است.
احتمال اینکه بعد از ریاست جمهوری به دانشگاه علم و صنعت برگردد بسیار زیاد است، البته به نظر میرسد تدریس در دانشگاه تنها یکی از فعالیتهای احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری باشد و او در کنار تدریس در دانشگاه، فعالیتهای سیاسی دیگری را نیز دنبال کند.
احتمالی عجیب: مشاور روحانی
یکی از احتمالات جالبی که این روزها مطرح شد این است که احمدی نژاد مشاور عالی روحانی شود. محمدرضا عارف هفته پس از انتخابات و در مصاحبه با یکی از نشریات این پیشنهاد را مطرح کرد. در این باره از عارف سؤال شده است:
* اگر رئیسجمهور میشدید به آقای دکتر احمدینژاد چه پستی را پیشنهاد میکردید؟
- من فکر میکنم رؤسای جمهور گذشته، نباید هیچ پست اجرایی بگیرند. به هیچ وجه، اما در جایگاه مشاور عالی باید از همه رؤسای جمهور استفاده شود.
* یعنی الان به دکتر روحانی توصیه میکنید که از ایشان به عنوان مشاور عالی استفاده کنند؟
حتماً. من توصیهام به آقای روحانی این است که از تمام مدیران ارشد نظام در جایگاه خودشان استفاده کنند.
هر چند که برخی از اطرافیان احمدی نژاد به تعریف از روحانی پرداختند اما انتقادات علنی روحانی به احمدی نژاد و هم چنین عدم گرم شدن روابط این دو نفر بعد از انتخاب روحانی خصوصا در دیدار دو نفره رئیس جمهور کنونی و منتخب این احتمال را بیشتر به یک شوخی برای عارف تبدیل کرده است، اما باید برای به واقعیت پیوستن یا نپوستن این فرضیه تا 13 مرداد صبر کرد.
تشکیل حزب یا بنیاد «بهار»
قبل از انتخابات ریاست جمهوری 84، احمدی نژاد یکی از اعضای فعال جامعه اسلامی مهندسین و جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود و اینگونه نیست که سابقه فعالیت در حزبی در کارنامه اش نداشته باشد، البته این دو گروه در سال 84 از احمدی نژاد حمایت نکردند؛ جامعه اسلامی مهندسین لاریجانی را به عنوان کاندیدای نهایی خود معرفی کرد و جمعیت ایثارگران قالیباف را، اما پس از به قدرت رسیدن احمدی نژاد و بخصوص در دولت نهم این دو گروه و بسیاری دیگر از گروههای اصولگر سعی کردند به یاری دولت بشتابند.
اما نظرات احمدی نژاد طی هشت سال گذشته از یک چرخش در رفتار حزبی او حکایت می کند؛ او در طول هشت سال گذشته همواره تأکید داشته است که هیچ حزب یا گروهی او را به قدرت نرساندهاند و این خدا و رأی مردم بوده که دولت نهم و دهم را سر کار آورده است و این بدین معنی است که ظاهراً او دیگر فعالیت حزبی را قبول ندارد.
البته به نظر میرسد که این رفتار احمدی نژاد در طول دوران ریاست جمهوری برای امتیاز ندادن به احزاب مختلف بود و او برای بعد از ریاست جمهوری خود برنامه تأسیس حزب یا بنیادی خاص را در ذهن دارد تا بتواند با دوستان و همفکرانش برای رسیدن دوباره به قدرت برنامه ریزی کند. برخی رسانه ها این گمانه را مطرح کرده اند و حتی نام و آدرس این بنیاد را نیز بیان کردهاند: «بنیاد بهار» در خیابان ولیعصر تهران!
بازگشت دوباره به «بهشت»
یکی از شایعات جالبی که پیش از انتخابات شورای شهر چهارم مطرح شد، شهردار شدن مجدد احمدی نژاد بود. برخی این شایعه را ساخته جریانات نزدیک به دولت می دانستند و آن را خیلی جدی تلقی نمی کنند. همچنین چمران، رئیس شورای شهر تهران، این موضوع را در حد یک شایعه دانست و گفت که نباید به اینگونه شایعات توجه کرد.
البته هم اکنون که نتیجه انتخابات شورای شهر معلوم شده است و اصلاح طلبان توانستد بیش از 10 کرسی در تهران بدست آوردند و لیست حامیان دولت نتوانست هیچ جایی در شورای شهر تهران داشته باشد، این گمانه در حد بسیار ضعیفی است و گزینه شهرداری تهران فردی است که بتواند رای اکثریت اعضای شورای شهر را به دست آورد که یا گزینه ای از اصول گرایان خواهد بود که طیف های مختلف این جریان در شورای شهر تهران به وی رای دهند و یا آنکه با توجه به اقلیت بودن اصلاح طلبان گزینه ای باشد که بتواند رای دو طرف را داشته باشد و احتمال کمی دارد که احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری دوباره به «بهشت» برگردد.
بی اساس ترین ادعا: دبیر کل سازمان ملل
هنگامی که احمدی نژاد در سال 91 و در هنگام سفر به آمریکا گفت که این سفر آخرین سفر من به عنوان رئیس جمهور ایران است، برخی از اطرافیان متملق رئیس جمهور شایعه هایی را مطرح کردند که بسیار دور از ذهن به نظر می رسد. آنها گفتند که سفر بعدی احمدی نژاد به نیویورک با عنوان دبیرکلی سازمان ملل متحد خواهد بود.
البته شاید این اطرافیان ناآگاه از قوانین انتخاب دبیرکل سازمان ملل اطلاع نداشتند؛ قانونی که میگوید: «دبیرکل بنا بر توصیه شورای امنیت توسط مجمع عمومی انتخاب میشود.» و شورای امنیت سازمان ملل متشکل از پنج کشور ایالات متحده امریکا، بریتانیا، چین، روسیه و فرانسه است که در انتخاب دبیر کل، توافق هر پنج عضو دائمی این شورا و رأی موافق به این انتخاب در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ضرورت دارد و در صورت وتوی هرکدام از این پنج کشور انتخاب دبیر کل باطل خواهد شد.
نتیجه گیری
گمانه ها و فرضیات زیادی درباره شغل بعدی احمدی نژاد وجود دارد که هیچکدام از آنها قطعی نیست و باید تا حدود یک ماه دیگر صبر کرد. البته شخصیت غیرقابل پیش بینی احمدی نژاد نیز در ابهام آمیز شغل او پس از ریاست جمهوری بسیار اثرگذار است.
در هر حال، باید در نظر داشت که تجربیات مفیدی که او در این هشت سال کسب کرده است برای جمهوری اسلامی بسیار مغتنم است و حتما بایستی از این تجربیات در محل مناسب خودش استفاده شود، البته اگر خود او مایل به در اختیار گذاشتن این تجربیات باشد!/فردانیوز