سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

5 بهانه واهی برای نرسیدن به آرزوها


همیشه رویاپردازی ساده ترین و البته شیرین ترین کار دنیا است. اما وقت عمل که می رسد، همه انسان ها نمی توانند حتی روی قول هایی که به خود داده اند، بایستند. دلایل مختلفی هم برای این امر وجود دارد.





صبح بخیر: تقریبا همه انسان ها کلی آرزو و هدف در ذهن خود می پرورانند و با هیجان زیاد برای رسیدن به آنها برنامه ریزی می کنند. اما برخی از ما انسان ها هنگام عمل که می رسد کلی بهانه بی ارزش و واهی برای خود می تراشیم و دست از تلاش برمی داریم. واقعا چرا این گونه است؟  این بهانه ها چه هستند که خیلی راحت ما را از رسیدن به آن چه در ذهن برای خود ساخته و پرداخته ایم، باز می دارند؟ مگر نه اینکه حتی در رویاهای ذهنی هم حالمان با آن اهداف خوب است و تصویر زیبایی از آینده داریم؟ پس چرا برای رسیدن به آنها تلاش نمی کنیم؟

همیشه رویاپردازی ساده ترین و البته شیرین ترین کار دنیا است. اما وقت عمل که می رسد، همه انسان ها نمی توانند حتی روی قول هایی که به خود داده اند، بایستند. دلایل مختلفی هم برای این امر وجود دارد. شاید بتوان گفت شک و ترس دو نمونه بارز بازدارنده های انسان در مسیر تحقق اهداف هستند.

اما واقعیت این است که آن ها هم بهانه هستند. از خود بپرسید آیا این ترس یا این شک واقعیت دارد؟ بله! در هر مسیری مشکلات و موانعی وجود دارد اما هنر شما همین است که این موانع را پشت سر بگذارید و به رویاهای خود دست پیدا کنید. اگر دسترسی به اهداف بزرگ آسان بود که همه آدم ها، موفق و پیشرفته بودند و نوشتن چنین مقاله هایی پوچ و بی ارزش! ما در ادامه برخی از بهانه های پایدار و رایج را معرفی کرده ایم که می تواند شما را از رسیدن به اهدافتان بازدارد. آنها را بشناسید و روی دستشان بلند شوید.



1. زمان کافی ندارم

از اول دنیا شبانه روز 24 ساعت بوده است و تا آخر دنیا هم همین خواهد بود. هیچ چیز تغییر نمی کند. شما ساعت اضافه نخواهید داشت. پس به جای اینکه همیشه بگویید: وقت ندارم. وقت نمی شود. نمی رسم؛ کمی خود و برنامه هایتان را تغییر دهید و برای شبانه روزی که 24 ساعت دارد برنامه ریزی کنید. اگر کمی به برنامه روزانه خود نگاه کنید متوجه خواهید شد که وقت هم دارید. یا می توانید وقت برای خود پیدا کنید. مثلا لازم نیست برخی از کارها را در طول روز انجام دهید. آنها را حذف و برای خود وقت بخرید.

تاکنون به این فکر کرده اید، انسان های موفق چطور این همه کار در روز انجام می دهند. شبانه روز آنها که 48 ساعت نیست و همین 24 ساعت را دارند اما، یک برنامه ریزی درست و دقیق و اراده قوی باعث می شود تا در مسیر درست و موفقیت بیشتر گام بردارند. اگر اهدافتان برایتان مهم است، برنامه زمان بندی شده در زندگی خود داشته باشید.

2. من خیلی می ترسم

ترس انواع بسیاری دارد. ترس از شکست، ناامیدی یا ترس از اینکه مناسب انجام هدف خود نیستید، شما را از ادامه مسیر باز می دارد. با این ترس همه اطرافیان می توانند به راحتی شما را از مسیر اصلی اهدافتان دور کنند. اما باید توجه داشته باشید که بیشتر ترس های انسان، احساسی و هیجانی است و مبنای منطقی ندارند.

برای تشخیص ترس های منطقی از ترس های احساسی باید با خود صادق باشید و ببینید آیا این ترس دلیل عقلانی هم دارد؟ یا فقط در اثر شرایط و باقی ماندن در محدوده تنبلی ناخودآگاه به سراغ شما آماده است.

3. من از عهده این کار بر نمی آیم

گاهی اوقات رویاهای ما به قدری بزرگ هستند که تصور می کنیم، نمی توانیم آنها را انجام دهیم و از عهده ما خارج است. اما واقعیت این نیست. ما با توجه به شرایط موجود و مشکل به نظر رسیدن آن هدف، دست از تلاش بر می داریم. بهتر است نگاه خود را تغییر دهید و اگر نقطه ضعفی در رسیدن به اهدافتان در خود می بینید، برطرف کنید. اگر لازم است آموزش های لازم را ببینید.

مطمئن باشید هیچ کاری در دنیا ناممکن نیست. این ذهن انسان است که برای خود چهارچوب و محدودیت ایجاد می کند. گاهی لازم است از پوسته خود بیرون بیاییم و از بیرون به شرایط و اهداف خود نگاه کنیم. شاید دید وسیع تر و منطقی تری به شرایط پیدا کنیم. شاید رسیدن به هدف زمان زیاد نیاز داشته باشد، اما ممکن و قابل اجرا است. این را باور کنید.

4. من سرمایه لازم را ندارم

مساله مالی، مساله بسیار مهمی است. اگر می خواهد کسب‌وکار جدید برای خود راه اندازی کنید باید پشتوانه مالی – حتی کوچک - داشته باشید. اما گاهی برخی اهداف را با راهکارهای ارزان قیمت تر هم می توان به انجام رساند. برای این منظور باید همه هزینه را برآورد و محاسبه و جاهایی که می توان برخی از آنها را کم یا حذف کرد را مشخص کنید. همیشه این را در ذهن داشته باشید که مشکلات مالی را می توان برطرف کرد و به همین دلیل، به خاطر پول از رویاهای خود درنمانید.



5. اکنون زمان مناسبی برای شروع کار نیست

واقعیت این است که موقعیت مناسب یا شرایط عالی برای انجام کار وجود خارجی ندارد. همیشه، رویدادهایی برای تغییر شرایط، دید انسان ها و نبود امکانات وجود دارند. اگر بخواهیم منتظر زمان مناسب باشیم، باید اهداف خود را (دور از جان) به گور ببریم. زیرا هرگز زمان عالی پیدا نمی کنیم؛ همیشه بهانه ای هست برای در جای زدن!

اگر کمی زندگی نامه افراد موفق تاریخ در عرصه های مختلف را مطالعه کنید، متوجه می شوید بسیاری از آنها در بدترین شرایط بهترین  موفقیت ها را به دست آورده اند. به طور مثال، مالک شرکت اچ‌پی در سال 1930 میلادی، در شدیدترین بحران اقتصادی کشور آمریکا کار خود را آغاز کرد.

اگر قرار باشد همیشه منتظر بهبود اوضاع بشوید باید همیشه منتظر بمانید و در آخر هم انگیزه خود را از دست بدهید. زمان بسیار سریع می گذرد و در چشم برهم زدنی متوجه می شوید که سنتان بالا رفته است و هنوز هیچ کاری برای خود و اهداف خود انجام نداده اید. زندگی را به بطالت سپری نکنید. تلاش برای رسیدن به اهداف را در اولویت ها کارها بگذارید و در این مسیر از هیچ تلاشی دریغ نکنید.


ویدیو مرتبط :
دستگیری یک مهندس ایرانی در آمریکا به دلایل واهی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دو جنایت با بهانه‌های واهی



 اخبار حوادث - دو جنایت با بهانه‌های واهی

دو جوان که در ماجراهای جداگانه دوستان خود را به قتل رسانده‌اند در بازداشت به‌سر می‌برند و تحقیقات از آنها برای افشای جزییات جنایت در جریان است. نخستین قتل در استان مازندران رخ داد و پسری ورزشکار هم‌باشگاهی خود را به قتل رساند تا رازی که نزد او داشت پنهان بماند. جنایت دوم نیز در استان لرستان به وقوع پیوست و پسری جوان، دوست خود را به‌خاطر سیم کارت سرقتی از پادرآورد.

مردی میانسال چندی قبل نزد کارآگاهان پلیس آگاهی استان مازندران رفت و خبر داد پسر 17ساله‌اش به نام سعید مفقود شده است. سعید نوجوانی ورزشکار بود که آخرین‌بار به قصد رفتن به باشگاه، خانه را ترک کرده و دیگر خبری از او نشده بود. پدر سعید به ماموران گفت: «پسرم با اخلاق و منضبط است و هیچ وقت بدون اینکه به ما اطلاع بدهد جایی نمی‌رود به همین دلیل نگران او هستم.»


کارآگاهان بعد از دریافت اطلاعات اولیه تجسس‌های خود را برای کشف سرنخی از سعید آغاز کردند و ساعاتی بعد از شروع تحقیقات باخبر شدند جنازه پسری نوجوان کنار جاده‌ای رها شده است. در همان بررسی‌های اولیه معلوم شد مقتول همان نوجوان ورزشکار است که با ضربه چاقو به کام مرگ کشانده شده است.

 

پس از انتقال جسد به پزشکی‌قانونی تلاش‌ها برای رازگشایی از این جنایت آغاز و مشخص شد هیچ سابقه‌ای از خلافکاری در پرونده مقتول نیست و او با کسی دشمنی نداشته است. همین مساله معما را پیچیده‌تر کرد. کارآگاهان در جریان تحقیق از اعضای خانواده سعید متوجه شدند او دوستی صمیمی به نام قاسم دارد که در باشگاه با هم ورزش می‌کنند و معمولا با هم از آنجا خارج می‌شوند. هاشم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: «روز حادثه من و سعید با هم از باشگاه بیرون آمدیم. او به من گفت با دو نفر دچار اختلاف شده و برای دعوا با آنها قرار گذاشته است.

 

او از من خواست همراهش بروم اما گفت فعلا نمی‌تواند بگوید علت اختلاف آنها بر سر چیست، من که ترسیده بودم سعید را همراهی نکردم و او بعد از جدا شدن از من به تنهایی سر قرار آن دو فرد ناشناس رفت.»


کارآگاهان پس از شنیدن ادعای این پسر اطلاعات موجود از صحنه جرم را بار دیگر بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که ماجرای دو فرد غریبه سناریویی ساختگی است. به همین دلیل بار دیگر از قاسم بازجویی کردند و او این‌بار به کشتن دوستش اقرار کرد.

 

متهم گفت: «مدتی قبل کار خلافی انجام داده بودم و سعید از این موضوع باخبر شده بود. از آن به بعد مرتب به من سرکوفت می‌زد و تهدید می‌کرد دستم را رو خواهد کرد. من هم از اینکه آبرویم برود به‌شدت می‌ترسیدم به همین دلیل در نهایت تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم تا رازم فاش نشود. روز حادثه او را به محلی خلوت کشاندم و با چاقویی که از قبل تهیه کرده بودم او را به قتل رساندم و سپس فرار کردم.»


تحقیقات از این متهم همچنان ادامه دارد. در همین حال کارآگاهان پلیس آگاهی استان لرستان جوانی به نام بابک را بازداشت کرده‌اند که دوست خودش را به‌خاطر سیم‌کارت مسروقه به قتل رسانده است، ماموران بعد از آنکه از مرگ جوانی به نام نادر باخبر شدند به محل حادثه رفتند و فهمیدند او هدف ضربات چاقو قرار گرفته است.

 

شاهدانی که حادثه را دیده بودند بابک را به عنوان قاتل معرفی کردند و گفتند آن دو با هم دوست بودند اما ناگهان دعوایشان شد و قتل اتفاق افتاد. بابک بعد از آنکه در مخفیگاهش دستگیر شد به ارتکاب قتل اقرار کرد و گفت: «از مدتی قبل دست به سرقت می‌زدم. چند روز پیش گوشی تلفن همراه دزدیدم و آن را به نادر هدیه دادم، البته او از مسروقه بودن گوشی خبر نداشت و وقتی آن را گرفت سیم‌کارت را از داخل درآورد و شکست. آن روز ما از هم جدا شدیم تا اینکه روز حادثه بدون اینکه یادم باشد نادر سیم‌کارت را از بین برده است سراغش رفتم تا آن را از او پس بگیرم.

 

وقتی نادر به من گفت سیم‌کارت را شکسته، عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. در همین حین او به من حمله کرد و مرا به زمین کوبید، من نیز چاقویی را از جیبم بیرون کشیدم و ضربه‌ای به وی زدم و سپس فرار کردم.»


بنابر این گزارش این متهم نیز در بازداشت به سر می‌برد و رسیدگی به پرونده اتهامی او در مرحله مقدماتی قرار دارد.
اخبار حوادث - شرق