سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

دوری دانشگاه ها و کسب و کارها در ایران


ارتباط میان دانشگاه و فضای کسب و کار دیگر به شیوه سنتی و کلاسیک آن مقدور نیست. تحصیلات دانشگاهی همه‌گیر شده و تقریباً صف پشت در دانشگاه‌ها از بین رفته است.

هفته نامه تجارت فردا - نیما نامداری: ارتباط میان دانشگاه و فضای کسب و کار دیگر به شیوه سنتی و کلاسیک آن مقدور نیست. تحصیلات دانشگاهی همه‌گیر شده و تقریباً صف پشت در دانشگاه‌ها (طبعاً دانشگاه‌های معتبر مد نظر نیستند) از بین رفته است. توسعه تکنولوژی‌های آموزشی و تنوع شیوهای یادگیری هم کمک کرده آدم‌ها بتوانند با شرایط مختلف و متناسب با نیاز خود از خدمات دانشگاهی بهره‌مند شوند.

از یک سو دیگر تنها هدف دانشگاه رفتن آماده شدن برای ورود به بازار کار نیست. امروزه افراد زیادی درس می‌خوانند صرفاً برای تفنن یا ارضای کنجکاوی و تنوع‌طلبی ذهنی. از سوی دیگر افرادی هم هستند که شغل مناسب دارند اما برای رشد شخصی یا غنی کردن زندگی شخصی، در کنار کار درس هم می‌خوانند.

دوری دانشگاه ها وکسب وکارها در ایران
سیلیکون ولی از طریق ارتباط با دانشگاه استنفورد به رشد و توسعه رسید

 شیوه‌های تحصیل از راه دور، آموزش الکترونیکی و‌... همه چنین انتخاب‌هایی را ممکن کرده است. همچنین گسترش تحصیلات با هزینه شخصی هم باعث شده نتوان افراد را متهم به اتلاف منابع عمومی کرد. به هر حال تحصیل برای اشتغال دیگر یک الگوی قطعی و همه‌گیر نیست و به همین دلیل صرف کاربردی نشدن تحصیلات دانشگاهی در محیط کسب و کار را نمی‌توان یک نقیصه نامید.

اما برخی رشته‌ها هستند که کماکان برای کار خوانده می‌شوند. رشته‌های مهندسی، مدیریت کسب و کار، علوم عملی و تخصصی از این گونه هستند. کسی که مهندسی صنایع یا پزشکی یا MBA می‌خواند به احتمال قریب به یقین هدفش کسب موقعیت مناسب در بازار کار است. پس نمی‌شود دانشگاه‌ها را کلاً از وظیفه آماده کردن دانشجویان برای ورود به بازار کار معاف کرد.
در گذشته دانشگاه‌ها از طریق تقویت دروس عملی و تلاش برای منطبق کردن سرفصل‌های آموزشی و محتوای درسی با نیازها و مهارت‌های مشاغل مرتبط تلاش می‌کردند این وظیفه را انجام دهند.

 اما امروزه دیگر این شیوه‌ها منسوخ شده است. مثلاً امروزه موسسات آموزشی غیردانشگاهی متولی آموزش مهارت‌های عملی هستند، موسساتی نظیر آموزشکده‌های فنی و حرفه‌ای و هزاران موسسه آموزشی فعال بخش خصوصی که با ارائه گواهینامه‌های غیردانشگاهی دوره‌های آموزشی دارند. همچنین امکانات آموزشی از راه دور و نیز تنوع شیوه‌های کارآموزی در حین کار باعث شده کمتر کسی مستقیماً از دانشگاه انتظار مهارت عملی داشته ‌باشد. در عوض دانشگاه‌ها اکنون متمرکز بر ایجاد بستری برای به اشتراک‌گذاری فرآیندهای تحقیق و توسعه و نوآوری با شبکه‌ای از افراد و کسب و کارها هستند.

هدف از ایجاد این بستر ایجاد ارتباط ارگانیک بین دانشگاه و بازار کسب و کار است. مثلاً ایجاد مراکز رشد و شتاب‌دهنده‌ها در مجاورت دانشگاه‌ها و حمایت دانشگاه‌ها از آنها به ویژه در رشته‌های مهندسی و علوم یکی از مصادیق بسترسازی برای رابطه دانشگاه و فضای کسب و کار است. دره سیلیکونی در آمریکا بدون ارتباط با دانشگاه استنفورد نمی‌توانست معنا پیدا کند. مجاورت جغرافیایی و ارتباط فرآیندی بین این دو نهاد باعث شده است دانشجویان تحصیل دانشگاهی را از طریق تمرکز بر نوآوری در فضای کسب و کار معنادار کنند. این ارتباط ارگانیک میان دانشگاه و فضای کسب و کار را می‌توان در سه سطح تحلیل کرد.

در سطح دانشجو ملموس‌ترین شکل ارتباط وجود دارد. به خصوص با توجه به روند عمومی شدن تحصیلات عالی و سهولت ورود به دانشگاه‌ها دیگر صرف دانشجو بودن برای بسیاری از افراد ارضا‌کننده نیست و تحصیل در یک دانشگاه معتبر الزاماً معادل یک زندگی موفق و پربار در آینده نیست و حتی نمی‌تواند منزلت و موقعیت اجتماعی فرد را تضمین کند. به همین دلیل افراد خلاق و بلندپرواز نیازمند منبع انرژی مکمل هستند. کارآفرینی و راه انداختن یک کسب و کار می‌تواند این منبع مکمل باشد. دانشگاه‌ها چاره‌ای ندارند غیر از اینکه این منبع را برای دانشجویان خود فعال کنند.

دوری دانشگاه ها وکسب وکارها در ایران(فوری)

ایجاد نهادهای واسط میان بازار کسب و کار و دانشگاه‌ها نظیر مراکز رشد، پارک‌های فناوری، کمپ‌های نوآوری و شتاب‌دهنده‌های استارت‌آپی و نیز برگزاری رخدادهایی نظیر همایش‌ها و کارگاه‌هایی که دانشجویان را به فضای واقعی کسب و کار متصل کند، یکی از راه‌های خوب روشن نگه داشتن این منبع انرژی برای دانشجویان است. امروزه دانشجویان از دانشگاه انتظار دارند آنها را به دنیای رهبران کسب وکارهای موفق وارد کند. کمک به شبکه‌سازی و شکل‌دهی روابط حرفه‌ای یکی از مهم‌ترین کارکردهای دانشگاه‌های نسل جدید است.

در لایه دوم یعنی استادان دانشگاه هم این ارتباط وجوه مشخصی دارد. امروزه در نسل جدید دانشگاه‌ها دیگر استادان صرفاً گوینده و راوی علم (lecturer) نیستند بلکه آنها به نوعی مرشد (MENTOR) و مربی (COACH) دانشجویان هم هستند. دسترسی عمومی به منابع دانش به ویژه از طریق اینترنت باعث شده، سهم تدریس در وظایف استاد کمرنگ شده و در عوض نقش هدایت و حمایت او پر‌رنگ شود. یعنی دانشجو این روزها از استاد انتظار دارد که او را برای ورود به دنیای واقعی کار آماده کند و حامی او باشد، به او دلگرمی دهد و حتی شبکه ارتباطات خود را با او به اشتراک بگذارد.

چنین کاری برای استادان دانشگاه‌های نسل جدید هم جذاب‌تر است زیرا به آنها امکان می‌دهد به زندگی حرفه‌ای خود عمق و تنوع دهند. استادان هم دوست دارند فراتر از یک مدرس دانشگاه، موقعیت و منزلت داشته باشند. گسترش فضای ارتباط با دانشجو از کلاس درس به صحنه زندگی، به استاد امکان می‌دهد موقعیت مربی و مرشد را بهتر ایفا کند.

در لایه سوم، نهاد دانشگاه قرار دارد. دانشگاه‌های نسل جدید دیگر شامل تعدادی کلاس درس و کتابخانه و آزمایشگاه نیستند بلکه دانشگاه‌ها اکنون عرصه زندگی اجتماعی برای افراد خلاق و نوآور و در عین حال جویای دانش هستند. به همین دلیل از دانشگاه‌ها خواسته می‌شود به جنبه‌هایی نظیر ورزش، سرگرمی،  فرهنگ و فعالیت‌های عمومی و اجتماعی هم بپردازند. در این صوت دانشگاه می‌تواند وارد عرصه‌های متفاوت زندگی دانشجو شده و از این طریق دانشگاه را به بستر رشد شخصیتی دانشجو بدل کند.

دانشگاه‌ها صرفاً متولی آموزش علم به دانشجو نیستند بلکه در قبال عملیاتی شدن این علم و تبعات آن در جامعه و نیز تامین منابع انسانی متعهد و نوآور هم مسوولیت دارند. تعهد و نوآوری را نمی‌شود مطالعه و تلمذ کرد بلکه باید آنها را تجربه و درونی کرد. دانشگاه عرصه سرمایه‌گذاری حاکمیت بر منابع انسانی کشور است.

دوری دانشگاه ها وکسب وکارها در ایران

 دانشگاهی که نتواند تعهد و نوآوری را در دانشجویان خود ایجاد و تقویت کند عملاً در به نتیجه رساندن سرمایه‌گذاری خود بر آن دانشجویان ناکام مانده است. مراکز رشد و شتاب‌دهنده‌ها از مهم‌ترین مصادیق گسترش زمینه ارتباط کسب و کار‌محور دانشگاه و دانشجو هستند. یعنی دانشگاهی که در ایجاد چنین فضاهایی در مجاورت خود کوتاهی کند مانند کشاورزی است که از آبیاری بذر به زمین پاشیده‌شده غفلت کرده است. او غفلت کند دیگرانی هستند که بذر او را ربوده و در زمین دیگری به محصول بنشانند.

از سوی دیگر فضای کسب و کار نیز نمی‌تواند بی‌توجه به شرایط دانشگاه‌ها باشد. به عنوان مهم‌ترین جنبه این ارتباط، امروزه تحقیق و توسعه در کسب و کارها به فرآیندی شبکه‌ای و سیال در فضای ارتباطی میان شرکت‌ها و ذی‌نفعان آنها بدل شده است. هر شکل ارتباط با ذی‌نفعان خود بالقوه می‌تواند آغاز‌کننده یک فرآیند تحقیق و توسعه باشد. دانشگاه‌ها به عنوان نهادهای تولیدکننده نیروهای متخصص یکی از مهم‌ترین ذی‌نفعان شرکت‌ها هستند. به همین دلیل تعمیق و گسترش ارتباط با دانشگاه‌ها می‌تواند به توسعه توان تحقیق و توسعه شرکت‌ها بینجامد.


ویدیو مرتبط :
شادیاب برای کسب و کارها

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قاتل کسب‌ و کارها در ایران


مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی با بررسی الگوی راهبردی حمایت از تولید، دو عامل مرگ کسب‌وکار در ایران را معرفی کرد.

روزنامه دنیای اقتصاد: مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی با بررسی الگوی راهبردی حمایت از تولید، دو عامل مرگ کسب‌وکار در ایران را معرفی کرد.

 بررسی این گزارش حاکی از آن است که در کشورهای صادرکننده نفت مانند ایران مداخله و گسترش بیش از حد دولت در اقتصاد و استفاده از دلارهای نفتی در دوران رونق؛ دو عامل اساسی مرگ کسب‌وکارها بوده است.

روش پیش گرفته از سوی دولت‌های متکی به درآمد نفتی دو پیامد رشد منفی (تعداد مرگ پیش از تولد) کسب‌وکارها در بخش صنعت و کشاورزی در دوره رونق» و «رشد منفی کسب‌وکارها در همه بخش‌ها در دوره رکود» را به همراه داشته است. موارد مطرح شده در حالی است که ایران نیز هم اکنون وارد رکود نفتی شده و برای رسیدن به اقتصاد غیروابسته به نفت، دولت باید در وهله اول خود را از وابستگی به رانت نفت رها کند، بنابراین دولت به منابع مالی نیاز پیدا می‌کند، اما از آنجا که پایه‌های مالیاتی به اندازه کافی قوی نیستند تا منابع مالی دولت را تامین کنند، منابع مالی حاصل از واگذاری شرکت‌ها اهمیت پیدا می‌کنند.

 منابعی که در طی زمان در بخش عمومی رسوب کرده است و می‌تواند به خوبی در جهت اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی به کار آید.

اقدامات بی‌اثر در بهبود کسب‌وکار


براین اساس به منظور تحلیل رشد و توسعه کسب‌وکارها و طراحی الگویی برای حمایت از تولید در کشور باید ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را مورد ارزیابی قرار داد. در واقع همان‌طور که در ایران همانند سایر کشورهای صادرکننده نفت مشاهده می‌شود، تلاش‌های جدی اما کم‌ثمر و گاهی زیانبار برای حمایت از تولید صورت می‌گیرد؛ مانند ارائه تسهیلات ترجیحی و تکلیفی به تولید و وام‌های یارانه‌ای به صنایع، راه‌اندازی مراکز مختلف رشد و شهرک‌های صنعتی و ساخت کارخانه‌های تولیدی توسط یا با همکاری دولت و برگزاری همایش‌ها و سمینارهای پرهزینه برای حمایت از تولید و بهبود محیط کسب‌وکار.

اگرچه این تلاش‌ها به‌طور محدود می‌تواند مفید باشد، اما به شرطی که پیش از این اقدامات موثر و مهم دیگری صورت گرفته باشد؛ می‌تواند محیط کسب‌وکار را برای کارآفرینان مولد مساعد کند؛ در غیر این صورت، ‌ارائه تسهیلات برای برخورداری از آن به برپا کردن سوله‌ای کفایت می‌کند و وام‌های یارانه‌ای، به صنایع و مجوزهای وارداتی و تعرفه‌ای که به بخش‌ها و تعداد بنگاه‌های محدودی تعلق می‌گیرد، از ورود تازه‌واردان جلوگیری می‌کند و نصیب بنگاه‌های بزرگ می‌شود.

در چنین شرایطی مراکز مختلف رشد می‌کنند و شهرک‌های صنعتی ایجاد می‌شوند؛ بدون آنکه رشد و رونقی در آنها وجود داشته باشدو کارخانه‌های تولیدی توسط یا باهمکاری دولت ساخته می‌شوند که روی دست دولت می‌مانند و خریداری برای آن یافت نمی‌شود. همچنین همایش و سمینارهای حمایت از تولید و بهبود محیط کسب‌وکار برگزار می‌شود، بدون آنکه نتیجه کاربردی قابل قبولی از آنها حاصل شود و عموما جنبه نمایشی و تبلیغاتی ایفا می‌کنند. بسیاری از این روش‌های حمایتی از تولید توسط کشورهایی مانند ونزوئلا و مکزیک و سایر کشورهای صادر‌کننده نفت نیز اجرا شده که مفید نبوده است.

از سوی دیگر در این گزارش آمده دولت با مداخله و گسترش بیش از حد در اقتصاد با استفاده از دلارهای نفتی در دوران رونق نفتی گذشته و برای سالیان طولانی، ساختاری رانتی با هزاران مشکل همراه آن را به‌وجود آورده که کارآفرینان را به افرادی رانت‌جو یا غیرمولد تبدیل می‌کند. در واقع دولت میان کارآفرینان مولد و تولید، حائل شده است. البته شاهدیم که برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز با درخواست‌های استانی و محلی یا بخشی از دولت در دوران تصویب بودجه‌های سنوات گذشته به رویه خرج دلارهای نفتی دامن می‌زنند. به عبارتی دیگر مجموعه نظام تصمیم‌گیری، اقتصاد کشور را به شرایط حال حاضر سوق داده و عملکرد ضعیف اقتصاد را موجب شده‌اند.

وابستگی به نفت عامل مخرب

علاوه بر عوامل مذکور که می‌توان از آنها به اقدامات بی‌اثر در بهبود فضای کسب‌وکار اشاره کرد، درک ریشه وضعیت موجود اقتصاد و رکودی که گربیان آن را گرفته می‌تواند به طراحی الگوی مناسب حمایت از تولید کمک کند. ایران در سال‌های 1384 تا 1390 با دوره وفور درآمدهای نفتی ناشی از افزایش قیمت نفت مواجه بود، افزایش درآمدی که موجب شد تا مخارج دولتی در حد وسیعی گسترش یابد که این امر انتظارات گسترده‌ای را برای بهره‌دهی نفت و بهبود سطح زندگی مردم برانگیخت. پروژه‌های عمرانی زیادی شروع و دلارهای نفتی در اقتصاد تزریق شد که رونق اقتصادی را به همراه آورد.

البته چنین رونقی با پدیده بیماری هلندی همراه شد. سهم نسبی بخش‌های کشاورزی و صنعت در اقتصاد کاهش و سهم بخش‌های خدمات و ساختمان افزایش یافت و واردات به‌صورت بی‌رویه گسترش یافته و نقدینگی به شدت رشد کرد. کاهش سهم نسبی بخش‌های کشاورزی و صنعت به معنای مرگ برخی از کسب‌وکارها و کاهش اشتغال در این بخش‌ها است. در واقع رشد مبتنی بر نفت در طی این دوره متوازن نبوده و از نوع صنعت‌زدایی بوده است.

نکته اینجاست که برگشت به وضعیت قبل از رونق به سادگی امکان‌پذیر نیست زیرا کسب‌وکارهای بخش صنعت نیاز به سرمایه فیزیکی و امکاناتی دارند که با از بین رفتن آنها، تجدید حیات آنها به سادگی میسر نخواهد بود. در چنین شرایطی با اتمام رونق نفتی، خواه ناشی از تحریم، خواه ناشی از کاهش قیمت نفت، اقتصاد وارد رکود می‌شود و مخارج جاری و عمرانی کاهش می‌یابد. در سال جاری تملک دارایی‌های سرمایه‌ای دولت در حدود 25 درصد کاهش داشته و دلارهای کمتری به اقتصاد تزریق شده است، پایه‌های مالیاتی در کسب‌وکارهای خدماتی، خدمات و ساختمان به دلیل کاهش تزریق رانت‌های نفتی توان خود را از دست می‌دهند. نکته اینجاست که در فاصله دوره رونق تا رکود دولت به سفارش هزینه‌های خود ادامه می‌دهد که این امر با کاهش درآمدی دولت، تبدیل به بدهی به پیمانکاران می‌شود.

 بنابراین از همه جهت بر کوچک شدن منابع درآمد دولت فشار وارد می‌شود، بیکاری به دلیل از دست رفتن برخی کسب‌وکارهای بخش صنعت و کشاورزی در دوره رونق و برخی کسب‌وکارها در دوره رکود افزایش می‌یابد. در این میان باید توجه کرد که چه بلایی بر سر کسب‌وکارها می‌آید، دولت‌ها با مدیریت نادرست رانت نفت، سبب تخریب محیط کسب‌وکار می‌شوند که این امر موجب افزایش تعداد مرگ پیش از تولد کسب‌وکارها در بخش صنعت و کشاورزی و در دوره رونق و کسب‌وکار از همه بخش‌ها در دوره رکود می‌شود.

گذر از اقتصاد نفتی به اقتصاد دانش‌بنیان


با توجه به موارد مذکور می‌توان گفت در دنیای امروز شاهد تغییرات عمیق و اساسی در اقتصاد کشورها و اقتصاد جهان هستیم؛ به‌طوری که اقتصادها بیشتر تخصصی شده و جایگاه آنها در اقتصاد جهان بارزتر شده است. کارخانه‌های تولید کالا در کشوری دیگر مستقر شده‌اند اما بخش تحقیق و توسعه و مدیریت اصلی شرکت در کشوری دیگر استقرار دارد.

 نیروی کار ارزان در کشورهای چین و هند موجب شده که شرکت‌های تولیدی در کشورهای توسعه‌یافته مانند انگلستان کارخانه‌های خود را به این کشورها منتقل کنند و از طریق اینترنت و شبکه‌های ارتباطی بر روند کار مدیریت کنند. این روش کاهش هزینه‌های تولید و افزایش قدرت رقابتی برای شرکت مادر را به همراه دارد و از سوی دیگر مشکلات کارگری را تا حدود زیادی مرتفع می‌کند و علاوه بر موارد مذکور با توجه به در اختیار داشتن بخش تحقیق و توسعه کشور خود را از کشور تولید‌کننده به کشوری که اقتصاد دانش‌بنیان تولید می‌کند، تبدیل می‌کند. موارد ذکر شده در حالی است که اقتصاد ایران در حال حاضر با قفل‌شدگی مواجه است که این امر انتخاب‌ها را به‌شدت محدود کرده و آنچه مسلم است برای باز کردن این قفل باید هر چه سریع‌تر راهکاری در نظر گرفت.