سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

7 گام برای خلق زندگی مطلوب



همه ما آرزو داریم کارهای بزرگ انجام دهیم و صاحب عالی ترین وضعیت ها باشیم. با این وجود بسیاری از ما به نتایج مطلوب خود دست نمی یابیم. شکایت می کنیم که موفقیت کافی در زندگی مان نداریم.

انگشت اشاره خود را به سوی مشکلات بیرونی که برای مان اتفاق می افتند می گیریم و زندگی را مشکل تر می کنیم. اما آن چه که باید درک کنیم و به ذهن بسپاریم این است که بزرگی در درون تمامی ما وجوددارد. این ما هستیم که باید آن را از درون خود بیرون بکشیم. صرف نظر از شرایط شخصی، جو اقتصادی و دسترسی به منابع، این درک به ما کمک می کند تا به این نکته پایبند باشیم که هر یک از ما بیش از آن چه که فکر می کنیم قدرتمند هستیم.

همه ما این توانایی را داریم که در زندگی مطلوب خود را بسازیم. تنها باید بدانیم که چگونه آن را انجام دهیم. آیا فرمول دقیقی وجود دارد؟ خیر. اما جنبه های خاصی وجود دارند که افراد موفق به نمایش می گذارند و هرکسی می تواند آن را انجام دهد. آن ها نمی توانند جهش آغازین زندگی تان باشند و آن چه را که برای زندگی تان می خواهید، جذب کنند. به سختی می توانید فرد موفقی را بیابید که از این 7 نکته پیروی نکرده باشد:

خلق زندگی مطلوب, موفقیت در زندگی, زندگی عالی

1- مسوولیت زندگی خود را کمتر از 100 درصد قبول نکنید
یکی از افسانه های فراگیر این است که شما مستحق یک زندگی عالی هستید و این که به هر حال جایی، کسی مسوول پرکردن زندگی ما با شادی مداوم، انتخاب شغلی هیجان انگیز، پرورش خانواده و ارتباطات سعادتمند شخصی خواهدبود. اما واقعیت این است که تنها یک فرد وجود دارد که مسوول کیفیت زندگی شماست. آن فرد شما هستید.

هر نتیجه ای در زندگی شما محصول اعمال شماست. درآمد، قرض، ارتباطات، سلامتی، تناسب اندام و رفتارها. آن شخصی که در آینه بر شما تاثیر می گذارد، راهنمای اصلی زندگی تان است. به او سلام کنید.

فکر می کنم هرکسی در اعماق وجود خود این نکته را می داند اما فکر می کند می تواند یاری کند. بسیاری از افراد با فکر کردن به عوامل بیرونی که منبع خطا، ناامیدی و عدم شادی هستند، زندگی خود را تباه می کنند. اما حقیقت این است که عوامل بیرونی تعیین کننده زندگی شما نیستند. شما کنترل کامل روی کیفیت زندگی خود دارید.

افراد موفق برای افکاری که دارند، تصاویری که در ذهن می بینند و اعمالی که انجاممی دهند، کاملا مسوول هستند. آن ها وقت و انرژی خود را برای سرزنش کردن و شکایت تلف نمی کنند. آن ها تجربیات خود را ارزیابی می کنند و تصمیم می گیرند که آیا نیازی به تغییر آن ها هست یا نه. آن ها با شرایط سخت رو به رو می شوند و به منظور خلق زندگی مطلوب خود خطر می کنند.

2- برای این که چرا در این وضعیت هستید دلیل روشنی داشته باشید
باور من این است که هریک از ما با هدفی به دنیا آمده ایم. شاید شناسایی، تصدیق و احترام به این هدف از مهم ترین کارهای افراد موفق است. آن ها برای درک این که برای انجام چه کاری این جا هستند وقتی می گذارند و سپس با اشتیاق و انرژی آن را دنبال می کنند. اگر نمی دانید که قرار است چه کاری انجام دهید، به نشانه های اطراف خود دقت کنید. کمک و راهنمایی خواستن از دیگران مفید است؛ اما فراموش نکنید که روی خود متمرکز شوید. رفتارهای تان، گرایش ها، علایق و بی علاقگی ها و تجربیات زندگی تان.

آن چه را که کارآیی دارد یا کارآیی ندارد، بشناسید. اگر لازم است تمامی آن ها را بنویسید. با آن چه که کشف خواهید کرد، شگفت زده خواهیدشد.

3- تصمیم بگیرید که چه می خواهید
به نظر ساده می رسد، اما مشکل اینجاست: بسیاری از افراد را می بینیم که بسیار پرمشغله هستند، اما راضی نیستند و احساس نمی کنند که کار مطلوبی انجام می دهند. آن ها از نظر جسمی خسته اند، از نظر روحی خشک هستند. بسیار از آن چه که دوست دارند باشند دورند. گویی روی تردمیل می دوند و به سرعت به ناکجا می روند. چرا؟ زیرا آن چه را که می خواهند طراحی نکرده اند و بعد برای رسیدن به آن گام برنداشته اند.

به جای شناسایی اهداف خاص، مراحل مهم و رویاها (منظورم رویاها و اهداف بزرگ است) خود را با کارهای روزمره و پرداختن به امور بی اهمیت سرگرم می کنند. در پایان هم... می توانید حدس بزنید... انرژی زیادی را هدر می دهند. در ضمن، دیگر الهاماتی ندارند و با وجودشان در ارتباط نیستند و یک زندگی نامتعادل را تجربه می کنند.

یکی از مهم ترین دلایل این که چرا بسیاری از افراد به آن چه می خواهند نمی رسند این است که تصمیم نگرفته اند که چه می خواهند. آن ها آرزوهای خود را به روشنی و با جزییات دقیق تعریف نکرده اند. موفقیت از نظر شما چگونه است؟ تعریف همه از موفقیت یکسان نیست و نباید هم باشد.

اجازه ندهید که احساسات متمایل به زشتی و سیاهی، مانعی در برابر بزرگ آرزوکردن تان باشد. به محض این که در رویایی بزرگ غرق می شوید و واقعا آن را دنبال می کنید، ذهن ناخودآگاه خلاق تان با ایده هایی بی نظیر برای تحقق آن ظاهر می شود. جذب افراد، منابع و موقعیت های موردنیاز برای تحقق رویای تان را آغاز خواهید کرد. رویاهای بزرگ نه تنها الهام بخش هستند، بلکه دیگران را وا می دارند که نقشی بزرگ ایفا کنند.

خلق زندگی مطلوب, موفقیت در زندگی, زندگی عالی

4- باور داشته باشید که امکان پذیر است
در گذشته دانشمندان بر این باور بودند که انسان به به اطلاعاتی که از دنیای بیرون ذهن جریان می یابند، پاسخ می دهند. اما امروز دریافته اند که برعکس، ما به آن چه که ذهن، براساس تجربیات گذشته انتظار رخ دادنش را دارد، پاسخ می دهیم. درواقع ذهن دستگاهی بسیار قدرتمند است؛ می تواند هرچیزی را که می خواهید در اختیارتان قرار دهد. اما شما باید باور کنید آن چه که می خواهید امکان پذیر است.

همچنان که در باور کردن خود گام بر می دارید، صدای بخش شکایت کردن را به حداقل برسانید. به آن چه که درباره اش شکایت می کنید دقت کنید. چاق هستم. خسته ام. از قرض خلاص نمی شوم. شغل بهتری نمی یابم. ارتباطم با پدرم را نمی توانم تحمل کنم. هرگز نیمه گمشده ام را نمی یابم. شکوه ها و شکایت های خود را بررسی کنید. احتمال بسیار زیادی وجود دارد که بتوانید کاری برای آن ها انجام دهید. آن ها در مورد افراد دیگر، چیزهای دیگر یا وقایع دیگر نیستند. آن ها درباره شما هستند.

5- خود را باور داشته باشید
اگر می خواهید در خلق زندگی رویایی تان موفق باشید، باید باور داشته باشید که توانایی تحقق بخشیدن به آن را دارید. نام آن را احترام به خود، اعتماد به نفس یا تایید خود یا هرچیز دیگری که بگذارید، باوری عمیق است که نسبت به آن دارید. توانایی ها، منابع داخلی، استعدادها و مهارت ها برای خلق نتیجه ی رویایی تان.

تصمیم بگیرید که باور دارید که تمام تجربیات خود را خلق می کنید. خودتان، موفقیت را تجربه خواهید کرد و همین شما درد، تلاش و ستیز را نیز تجربه خواهیدکرد. کمی عجیب به نظر می رسد، اما قبول این سطح از مسوولیت، قدرت بخش است. بدین معنی ست که شما می توانید کاری انجام دهید. تغییر ایجاد کنید و هرچیزی باشید برخورد با موانع تنها بدین معنی ست: تپه ای کوچک برای جهش از روی آن.

6- تبدیل به منفی نگر معکوس شوید
این نکته رک و بی پرده است: تصور کنید که چقدر موفقیت آسان تر می شد اگر همیشه از جهان انتظار داشتید که از شما پشتیبانی کند و موقعیت هایی را برای تان فراهم سازد. افراد موفق فقط همین کار را می کنند.

7- قدرت هدف گذاری را آزاد و رها بگذارید
متخصصان علم موفقیت می دانند که مغز ارگانیسمی هدف جوست. هر هدفی که به ذهن ناخودآگاه خود می دهید، شب و روز کار می کند تا به آن برسد. به منظور درگیرکردن ناخودآگاه تان، هدف باید قابل ارزیابی باشد. وقتی هیچ معیاری برای ارزیابی وجود ندارد، تنها چیزی که می خواهید یک آرزو، یک ترجیح یا یک ایده خوب است.

گاهی فقط نیاز داریم که یک  هدف اولیه تعیین کنیم تا راه را آغاز کنیم و این خوب است. حداقل کمی فعالیت به همراه دارد تا به آن برسیم. قدم اول می تواند تغییری فوری در حوزه خاصی از زندگی تان باشد. آیا از چیزی که هم اکنون در حال رخ دادن است خشنود هستید؟ برای مطلوب تر کردن آن درخواستی نکنید و با خودتان قدمی بردارید تا تغییری ایجاد کنید.

ممکن است ایجاد تغییر برایتان ناراحت کننده و دشوار باشد. شاید مجبور باشید که وقت، پول و یا تلاش بیشتری صرف کنید. شاید کسی بخاطر آن ناراحت شود و یا باعث شود که از تصمیم خود احساس بدی داشته باشید، شاید تغییر دادن دشوار باشد و یا موقعیتی را از دست بدهید، اما ادامه دادن انتخاب شماست، پس چرا به شکایت ادامه می دهید؟ یا می توانید برای آن کاری بکنید یا نه. انتخاب شماست و برای انتخاب خود مسئول هستید.

اکنون زمان برنامه ریزی گامهای بعدی برای ادامه حرکت و پیشروی سریعتر رسیده است.
آیا این فکر که می توانید زندگی خود را تبدیل به آن چیزی کنید که می خواهید باشد، احساس آسودگی به همراه ندارد؟ آیا شگفت انگیز نیست که موفقیت هایتان به شخص دیگری بستگی ندارد؟

بنابراین اگر لازم است که تنها یک کار انجام دهید تا امروزتان با دیروز فرق داشته باشد، چنین عمل کنید: مسئولت 100% تمامی جوانب زندگی تان را برعهده بگیرید. برای ایجاد تغییر تصمیم بگیرید، هر بار یک قدم. وقتی فرایند را آغاز کردید، کشف خواهید کرد که با کنترل افکار، تصویرسازی ذهنی و اعمال خود می توانید به آن چه که می خواهید دست یابید.

منبع:مجله خلاقیت

 


ویدیو مرتبط :
خلق زندگی شگفت انگیز

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

۶ گام برای حل مسائل مهم زندگی



 

چند کلمه کلیدی

 

روانشناسی - می خواهیم بگوییم چطور می شود با یک ذهن منظم قدم به قدم برای حل مشکل ها جلو رفت. مهارتی که روان شناس ها به آن می گویند حل مساله. برای حل مسائلتان لازم است از این پنج تا گام بگذرید.

«می خوام تغییر رشته بدم اما نمی دونم این کار درسته یا نه»، «یه درس افتاده دارم، نمی دونم باهاش چه کار کنم». «با برادرم مشکل دارم، نمی تونم حرفاشو بفهمم»، «جدیدا حس می کنم خیلی مضطربم و اضطرابم داره داغونم می کنه»، «تو محل کار با رئیسم به مشکل خوردم»، «می خوام کارمو عوض کنم ولی نمی دونم چطور» همه این جمله ها در واقع مشکلات ریز و درشتی هستند که ممکن است برای هر کدام از ما پیش بیایند.

راستش را بخواهید، زندگی همه اش مشکل است. از طرف دیگر به قول کارل پور «زندگی سراسر حل مساله است». نمی خواهیم راه حل همه مشکل هایی که گفتیم را ردیف کنیم اما می خواهیم بگوییم چطور می شود با یک ذهن منظم قدم به قدم برای حل مشکل ها جلو رفت. مهارتی که روان شناس ها به آن می گویند حل مساله. برای حل مسائلتان لازم است از این پنج تا گام بگذرید.

● گام اول

مهمترین مشکلات را انتخاب کن!

برای اینکه بتوانید مهمترین مشکلات زندگی فعلی تان را انتخاب کنید باید قبلش یک فهرست از مشکلاتتان بنویسید. راستش بعضی ها حتی از این کار هم میترسند و می گویندنکندلیستم طولانی شود و خودمبفهمم که چقدر مشکل دارم! از این طولانی شدن نترسید. مشکلاتتان را که نوشتید، یک جدول «دامنه شدت مشکلات» رسم کنید. از اسمش معلوم است چه جور جدولی است دیگر!

شما باید از یک تا ده به مشکلاتتان «نمره شدت» بدهید. شدیدترین مشکلات آنها هستندکه تعادل روان شناختی شما را به هم زده اند ودر حوزه های بیشتری از زندگی شما اختلال ایجاد کرده اند. مثلا مشکلی مثل اخراج شدن از دانشگاه هم عزت نفس شما را پایین می آورد، هم آینده ذهنی شما را خراب می کند و هم باعث می شودشما از محیط حمایت کننده ای که به آن عادت کرده بودید دور شوید.

اینگونه مشکلات نمره های بالاتری می گیرند اما مشکلات کوچکتر معمولا فراگیرتر هستند و فعلا از درجه اهمیت کمتری برخوردارند. مثلا نوسانات کوچک در نمره های پایان ترم. مشکلاتی که ضروری هستند یعنی اگر تا یک زمان مشخص حل نشوند باعث مشکلات دیگر می شوند، نمره بالاتری می گیرند. حالا مهمترین مشکلتان را انتخاب کنید و بروید به مرحله بعد.

مثلا: فکر کنید که همزمان هم مادر شما مریضی حادی گرفته است و باید او را بستری کنید، هم شب یکی از امتحان های پایان ترم است و باید درس بخوانید، هم دختر خاله – یا حالا گیر ندهید پسر خاله (!) – تان دلش گرفته و می خواهد با شما درد دل کند وهم یک کار اداری عقب افتاده دارید که بهتر است فردا انجامش دهید. به نظرتان کداممشکل اولویت بالاتری دارد؟ (۲ نمره!)

● گام ۲

مشکلات را تعریف کن!

مشکلات کاری، مشکلات حقوقی، مشکلات تحصیلی، مشکلات ارتباطی، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، شاید این عبارت ها به درد تقسیم بندی های خسته کننده همایش های اداری بخورد اما وقتی آدم خودش است و خودش«من مشکل تحصیلی دارم» هیچ به دردش نمی خورد. چون این جمله آنقدر کلی است که چیز خاصی درباره مشکل ما حتی به خود ما نمی گوید اما اگر به جای این جمله مبهم مشکلتان را دقیق و با جزییات تعریف کنید تکلیفتان با خودتان معلومتر است.

مثلا: این جمله یک مشکل دقیق تحصیلی است: «نمره درس «زبان عمومی» این ترم من برای دومین بار زیر ۱۰ شده و چون این درس پیش نیاز زبان تخصصی است، من نمی توانم ترم آینده با همکلاسی های خودم زبان تخصصی را بگذرانم.»

● گام ۳

راه حل ها را ردیف کن

حالا وقت رفتن به مرحله راه حل هاست. برای مشکلتان هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را بنویسید. مهم نیست که این راه حل ها خنده دار یا غیرمنطقی باشند. در این مرحله تعداد راه حل ها مهم است و نه کیفیت آنها. برای زیاد شدن تعداد این راه حل ها می توانید از چند رفیق شفیق، یا متخصص مشکلتان، یا اینترنت، یا کسانی که در مشکلتان تجربه داشته اند و خلاصه هر منبع راه حل دهی استفاده کنید. این مرحله اسمش «بارش فکری» است و تا می توانید باید ببارید تا لیست تان طولانی تر و طولانی تر شود.

مثلا: برای مشکلی مثل افتادن یک درس تخصصی در آخرین ترم تحصیلی لیست زیر می تواند حاصل یک بارش فکری جانانه باشد:

معرفی به استاد گرفتن همان درس در ترم آینده

التماس به استاد برای دادن نمره

بالکل بی خیال شدن تحصیلات

لابی زدن با یکی از بچه های درسخوان استاد خوشحال کن برای واسطه شدن

اعتراض قانونی به نمره

گرفتن درس به صورت مهمان در یک دانشگاه دیگر

گرفتن درس به صورت کاملا معمولی در ترمآینده

● گام ۴

عیب و حسن راه حل ها را بنویس؟

حالا شما هستید و یک لیست طولانی راه حل. هیچ کدام از راه حل ها را خط نزنید. یک جدول سه ستونی بکش. توی ستون اولش راه حل ها را بنویس و ستون های بعدی را بگذار برای عیب و حسن هر کدام از این راه حل ها. یادتان باشد که دقیق در مورد هر کدام از راه حل ها فکر کنید و ببینید برای شما، خود شما، چه عیب و چه حسنی دارد. یادتان باشد که امکانات شما – چه امکان مالی، چه امکان روانی – مثل هوش شما، استقامت شما، ریسک پذیری شما و ... – با امکانات دیگران فرق دارد. پس بر اساس داشته های خودتان برای هر کدام از راه حل ها عیب و حسن بنویسید.

مثلا: برای راه حل هایی که در مرحله قبل آمد می توانید یک جدول عیب و حسن بکشید. مثلا حسن التماس کردن به استاد می تواند این باشد که احتمال دارد استاد دلش برایتان بسوزد ونمره بدهدو شما فارغ التحصیل شوید اما عیبش این است که هم ممکن است سنگ روی یخ شوید و هم التماس کردن عزت نفستان را پایین می آورد. یا حسن معرفی به استاد گرفتن این است که لازم نیست بروید سر کلاس ها اما عیبش این است که به هر حال فارغ التحصیل شدنتان یک ترم بیشتر طول می کشد.

● گام ۵

به عیب وحسن ها نمره بدهید

ساده ترین کار برای نمره گذاری این است که تعداد بدی ها و خوبی های هر راه حل را با هم مقایسه کنید اما روش بهتر آن است که برای هر کدام از عیب ها و حسن ها ضریب در نظر بگیرید. یعنی ممکن است برای شما یک عیب، خیلی عیب بزرگی باشد و یک حسن، خیلی حسن کوچکی.

پس می توانید ضریب بگذارید و از ۱+ تا ۳+ برای حسن ها و از ۱ تا ۳ برای عیب ها در نظر بگیرید. حالا برای هر کدام از راه حل ها، نمره های مشخص مثبت و منفی دارید. این نمره ها را با هم جمع بزنید و ببینید که بهترین نمره مال کدام راه حل است. جمع زدن منفی و مثبت با هم را که بلدید؟ به همه راه حل ها نمره بدهید و آنها را اولویت بندی کنید.

مثلا: برای همان مثال مرحله ۳ و راه حل التماس کردن به استاد «کم شدن عزت نفس» برای یک نفر ۳ نمره منفی دارد و برای یک نفر دیگر فقط ۱ نمره منهفی. از طرف دیگر احتمال قبول کردناستاد و فارغ التحصیل شدن هم برای یک نفر ۳ نمره مثبت دارد و برای یک نفر دیگر ممکن است ارزش مثبت کمتری داشته باشد. حالا فکر کنید که هم احتمال سنگ روی یخ شدن و هم پایین آمدن عزت نفس ۳ نمره منفی و احتمال قبول کردن استاد هم ۳ نمره مثبت بلگیرد، حاصل جمع ۳ نمره منفی است و باید ببینید که در جدول اولویت بندی کجا قرار می گیرد.

● گام ۶

حل ها را عملی کن!

خیلی اتفاق ها هستند که ما موقع نمره دادن یا نوشتن راه حل ها به آنها فکر نکرده ایم. این اتفاق ها در عمل می افتند و در واقع محک واقعی راه حل های ما هستند. برای همین اگر راه حل اولویت ۱ را به کار بردید و دیدید در عمل جواب نمی دهد، می توانید به راحتی راه حل شماره دو را انتخاب کنید و به همین ترتیب.

یادتان باشد که بعضی از راه حل ها را می شود با هم ترکیب کرد و بعضی ها را می توان پشت سر هم به کار برد. مثلا هم می شود اعتراض گذاشت و هم التماس کرد تازه اگر اینها نشد معرفی به استاد گرفت. سعی کنید راه حل ها را با حوصله و انرژی پیش ببرید. به هر حال تلاش خود شما هم بخشی از واقعیت است دیگر.

مثلا: فکر کنید که گرفتن درس به صورت مهمان بالاترین نمره را در جدول اولویت بندی شما گرفته است. احتمالا شما به میزان سخت گیری استادی که در دانشگاه میزبان آن درس را تدریس می کند، جو کلاس و حتی قوانین خاص داخلی دانشگاه مهمانفکر نکرده اید. چیزهایی که در عمل پیش می آید.

 منبع:روزنامه همشهری