سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

7 اصل برای خوشبخت نشدن در ازدواج!



خوشبخت نشدن در ازدواج

در اینجا می خواهیم شما را با راه های بدبخت شدن در ازدواج آشنا کنیم!

1– احساسی!

کاملااحساسی تصمیم بگیرید. در همان نگاه اول یک دل نه صد دل عاشق شوید. هرچه زودتر و شدیدتر شیفته طرف مقابلتان شوید، احتمال بدبختی شما بیشتر خواهد شد.

حتما شنیده اید که عشق آدم را کور می کند، خب این همان عشق کور است. وقتی این طور شیفته می شوید دیگر عقلتان از کار می افتد و بقیه ماجرا را هم خودتان بهتر می دانید!

2 – جرو بحث کنید

تغییر کنید. به محض شروع رابطه (یا حتی قبل از شروع آن!) شروع کنید به تغییر کردن. این تغییر باید در راستای علایق طرف مقابلتان باشد. بلافاصله دریابید که او چه جور آدمی است و فوری مثل او شوید. بعد هم هرچه او گفت بگویید: «من هم همین طور، عزیزم!» دقیقا همان چیزی شوید که او می خواهد. شاید فکر کنید این مکانیسم چندان موثر نیست، اما به شما اطمینان می دهم که هست: با این کار هم هویت خودتان را از دست می دهید، هم طرف مقابلتان را گول می زنید و هم بعد از مدتی دیگر نمی توانید تغییرات تان را حفظ کنید و خودتان می شوید و تازه اینجا شروع جرو بحث ها و اختلافات است! البته تاثیرات گسترده دیگری هم دارد که وقتی به این توصیه عمل کنید خودتان می فهمید.

3 – معیارهایی منطقی؟!

در معیارهایتان تجدیدنظر کنید. فهرستی از معیارهایتان را برای انتخاب همسر تهیه کنید. اگر مواردی مثل تفاهم داشتن، تناسب فرهنگی و خانوادگی، شخصیت مناسب و از این قبیل در آن بود بلافاصله آن را خط بزنید. کجای دنیا دیده اید که کسی با معیارهایی چنین منطقی و درست بدبخت شده باشد؟ معیارهای مهم تری مثل ماشین و خانه شیک، پدر پولدار، خوش تیپی و از همه مهم تر خوشگلی و جذابیت را جایگزین آنها کنید.

4 – حسادت کنید

چشم و هم چشمی کنید. ببینید دخترخاله لوس و پرافتاده تان با چه کسی نامزد کرده، بعد معیارهایی انتخاب کنید که پوز او را بزنید. مثلا اگر نامزد او پرادو دارد، مال شما باید بی ام و آخرین مدل داشته باشد. اگر پسرعمو با یک دکتر ازدواج کرده، فوری دست به کار شوید و به هر قیمتی که شده یک پروفسور برای خودتان دست و پا کنید.

5 – ساده لوح باشید

ساده باشید. اصلا منظورم از ساده بودن، ساده زیستی نیست، بلکه ساده لوحی است. به راحتی گول بخورید. همه حرف های طرف مقابل را – حتی اگر تابلو است که دارد خالی می بندد – با یک لبخند ملیح بپذیرید و تاکید کنید که او صادق ترین فردی است که در عمرتان دیده اید! به همه حرف هایش گوش کنید و هرچه از شما خواست انجام دهید. به طور کلی سهل الوصول باشید.

6 – دروغ بگویید

تا می توانید دروغ ببافید. خودتان نباشید. این بهترین فرصت است که می توانید همه آرزوها و آرمان های بربادرفته خود را زنده کنید! کافی است کمی در دریای وهم و خیال غوطه ور شوید و بعد هرچه به زبانتان می آید بگویید. از مسافرت های خارجی گرفته تا صداقت و نجابت و... درمورد خودتان، خانواده تان، دوستانتان، شغل و درآمدتان، محیط کاریتان و خلاصه هرچه به دست تان می رسد دروغ بگویید.

7 – وعده سر خرمن!

وعده های بی اساس بدهید. می توانید براساس دروغ هایتان وعده و وعیدهای واهی هم بدهید. اصلا نیازی نیست به میزان توانایی خودتان و امکان پذیربودن وعده ها حتی فکر هم بکنید. وقتی در کنار دروغ ها چهارتا وعده پوچ هم سوار شود، معرکه می شود!

اگر یکی، دوتا از این اصول را به کار ببندید، بدبخت شدنتان تضمین می شود.

منبع:مجله موفقیت     


ویدیو مرتبط :
اصل نبود عفاف و حجاب از تعریف نشدن ز ن ریشه می گیرد

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

راز زوج خوشبخت در سالگرد ازدواج



 

 

راز زوج خوشبخت در سالگرد ازدواج

 

روزی یک زوج، بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند. تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختیشونو) بفهمن.


سردبیر میگه: آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟


مرد روزای ماه عسل رو بیاد میاره و میگه: بعد از ازدواج برای ماه عسل به شمیلا رفتیم. اونجا برای اسب سواری، دو تا اسب مختلف انتخاب کردیم. اسبی که من انتخاب کرده بودم خوب بود. ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود.


سر راهمون اسب ناگهان پرید و همسرم رو از زین انداخت. همسرم خودشو جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت :"این بار اولته" بعد از چند دقیقه دوباره همون اتفاق افتاد. این بار همسرم نگاهی با آرامش به اسب کرد و گفت : " این بار دومته "‌و بعد سوار اسب شد و راه افتادیم.


وقتی که اسب برای سومین بار همسرم رو انداخت؛ همسرم خیلی با آرامش تفنگشو از کیف در آورد و با آرامش شلیک کرد و اون اسب رو کشت. سر همسرم داد کشیدم و گفتم : " چیکار کردی روانی؟دیوونه شدی؟ حیوون بیچاره رو چرا کشتی؟"


همسرم یه نگاهی به من کرد و گفت: " این بار اولته"!


منبع:asriran