سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

13 خطر در کمین ازدواج



 

 

باورهای غلطی در مورد ازدواج

 

 

خیلی وقت ها دختران و پسران جوان تصورات و باورهای غلطی در مورد ازدواج دارند و بر اساس این اندیشه های اشتباه دست به انتخاب همسر می زنند، اما بعد از مدت کوتاهی احساس شکست یا نارضایتی از زندگی مشترک پیدا می کنند.


در اینجا به 13 باور غلطی اشاره می کنیم که هر کدام از انها می تواند منشا نارضایتی بعد از ازدواج باشند.

 

1- باید با کسی ازدواج کنم که از همه نظر کامل باشد: انسانها ترکیبی از ضعف ها و قوت ها هستند. تصور یک انسان کامل و ایده آل که هیچ مشکلی نداشته باشد بیشتر در خیالات جا می گیرد تا واقعیت. زمان ازدواج دقت کنید که نقاط ضعف و قوت همسر آینده تان را بشناسید و کسی را انتخاب کنید که نقاط قوتش ارزشمندتر از نقاط ضعفش باشد. توجه کنید، ارزشمندتر باشد نه این که صرفا بیشتر از نقاط ضعفش باشد.

 

2- بعد از ازدواج می توانم همسرم را تغییر دهم: تغییر فرایندی انرژی بر، زمان بر و نسبتا دشوار است وقتی که قصد تغییر دیگری را دارید، با مقاومت او رو به رو می شوید و این کار را سخت تر می کند. شما وقتی ازدواج می کنید که احساس می کنید به پختگی رسیده اید و ویژگی های لازم را برای این کار دارید. بنابراین انتظار ندارید که کسی از راه برسد و همه آنچه شما دلیل بر صلاحیت خود می دانید، زیر سوال ببرد و تغییر دهد. وضعیت درباره همسر شما هم به همین شکل است.

 

3- فقط با یک نفر خوشبخت می شوم: خوشبختی یک احساس درونی است که به شخص خاصی بستگی ندارد. مهم این است که شما و همسرتان قواعد زندگی را بلد باشید و به کار ببرید. وگرنه اگر هنگام ازدواج این خوشبختی را صرفا به یک شخص گره بزنید، پس از ازدواج ممکن است حس کنید اشتباه کرده اید چون به هر حال هیچ کس کامل و ایده آل نیست. آن وقت است که سرخورده می شوید. اگر هم به هر دلیلی این ازدواج سر نگیرد، با هر مشکل و دردسری که مواجه شوید فکر می کنید چون با فرد مورد نظرتان ازدواج نکرده اید به مشکل برخورده اید بنابراین توان حل مساله را از دست می دهید.

 

4- ازدواج، راه حل مشکلات است: ازدواج غالبا با مشکلات جدیدی همراه است که در شروع هر زندگی به وجود می آیند. نه این که به عنوان راه حل مسائل پیشین کاربرد داشته باشد. شما باید قبل از ازدواج به حل مشکلات مختلف خود اقدام کنید تا هم تمرینی برای حل مسائل ازدواج باشد و هم فارغ از مشکلات مجردی وارد زندگی متاهلی شوند.


5- ازدواج راه کسب استقلال است: استقلال نیاز به حس مسئولیت پذیری و انجام بهینه وظایف دارد. اگر چنین تمرینی در زمان مجردی به خوبی صورت نگیرد پس از ازدواج هم به خاطر ورود به بافت خانوادگی جدید بازهم فرد با مشکل عدم استقلال روبروست.

 

معمولا وابستگی به خاطر این است که خود فرد قادر به انجام صحیح وظایفش نیست و نیاز مفرط به حمایت دیگران دارد. لذا پس از ازدواج هم همسرش جایگزین والدین و خانواده اصلی اش می شود و استقلال در زندگی جدیدش نیز مورد تهدید واقع می شود.

 

6- ازدواج، یعنی آرامش: آرامش هم چون خوشبختی یک حس و نفسیردرونی آدمی از شرایط و موقعیت هاست. بنابراین کسی که نمی تواند پیش از ازدواج به چنین مفهومی دست یابد، پس از ازدواج هم از درک آرامش عاجز است. زوج های زیادی هستند که می گویند با ازدواج آرامش خودرا ازدست داده اند.

 

7- ازدواج راه فرار است: گاهی فشارهای زندگی آنقدر شدید است که قدرت تصمیم گیری و حل مسئله را از ما می گیرد. و برای خلاص شدن از مشکلات و فرار ازموقعیت خانواده به اشتباه ازدواج را به عنوان راه آزادی خود می گیریم. در این موارد شانس موفقیت ازدواج خیلی کم است چون دقت کافی در انتخاب همسر وجود ندارد و با نگاهی مسامحه آمیز به مسئله نگاه کرده ایم.


8- دوستی قبل از ازدواج لازمه یک ازدواج موفق است: متاسفانه این اشتباه روز به روز در بین جوانان بیشتر می شود. از انجا که این دوستی ها براساس مسائل احساسی و جذابیت های نخستین، بین 2 نفر صورت می گیرد، به کلی زمینه یک ازدواج موفق را به مخاطره می اندازد. به همین علت است که اکثر این دوستی ها به ازدواج ختم نمی شود. بهتر است دوستی قبل از ازدواج ، به صورت آشنایی قبل از ازدواج و تحت نظر خانواده ها و صورت بگیرد و به جای مسائل احساسی دختر و پسر به مسائل منطقی فرایند شناخت منجر شود.

 

9- ازدواج به خاطر رضایت والدین و دیگران: ازدواج مهمترین تصمیم گیری شما در زندگی است و مسلما عواقب این انتخاب قبل از هرکس، گریبانگیر خود شما می شود. پس اگرچه مشورت گرفتن از دیگران کاری پسندیده است، ولی با رضایت درونی خودتان ازدواج نکنید نه به خاطر رضایت اطرافیان.

 

10- ازدواج یعنی سعادت و تکامل: ازدواج هدف زندگی نیست حتی تنها راه خوشبختی و تکامل نیست. ازدواج اگر چه مسیر مهمی در رسیدن به مقصد است ولی تنها راه نیست. اگر کسی تنها راه خوشبختی را ازدواج بداند آن وقت تحت فشارهای اجتماعی مجبور است به هر ازدواجی تن دهد تا بدبخت نماند. درحالی که ازدواج موفق و با شناخت کافی می تواند راه رشد را تسهیل کند، در غیر اینصورت خود ازدواج مانعی بر سر راه تکامل و خوشبختی است.

 

11- ازدواج فرد را مسئولیت پذیر می کند: در واقع دقیقا به عکس است. یعنی فرد باید مسئولیت پذیر باشد تا به سراغ ازدواج برود. کسی که قبل از ازدواج از انجام وظائف فردی و اجتماعی خود سرباز می زند چگونه پس از ازدواج مسئولیت پذیرمی شود؟

 

12- ازدواج هر کس تابع تقدیر و سرنوشت است: این اشتباه منجر می شود که دختران و پسران و خانواده هایشان به اندازه کافی در تحقیق و بررسی و شناخت همسر دقت نکنند. و اهمال و بی مهارتی خود را به گردن تقدیر بیندازند. بسیاری هم برای فرار از مسئولیت انتخاب همسر، با یک استخاره کار خود را راحت می کنند و این طور نقش اندیشه و اختیار خود را نادیده می گیرند.

 

13 - مهریه تضمین کننده ازدواج است: مهریه هدیه ای است که داماد باید با همه وجود خواهان پیشکش کردن به عروس باشد. علاوه بر اینکه نقش عاطفی دارد، می تواند بخشی از آن به صورت نقدی، کمکی به خانواده عروس جهت تهیه مایجتاج اول زندگی و جهیزیه باشد. طبیعی است که مقدار آن باید متناسب با توانایی اقتصادی طرفین و با رضایت کامل باشد. معمولا مهریه های سنگین، تخفیف گرفتن ها و چک و چانه زدن ها و... همه و همه اولا منجر به از بین رفتن نقش محبتی و عاطفی مهریه می شود، ثانیا کدورت هایی به وجود می آورد که گاهی برای همیشه روی زندگی مشترک سایه می اندازد. از همه مهم تر این که مهریه نقش تثبیت کننده ای در پیوند زناشویی ندارد و اگر اساس یک زندگی اشتباه باشد، مهریه بالا هیچ وقت نمی تواند زندگی را حفظ کند.

منبع: همدردی


ویدیو مرتبط :
خطر در کمین است

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

13 دلیل نادرست ازدواج



 

 

 دلیل نادرست ازدواج

 

هیچ کس منکر این نیست که ازدواج خوب است اما اول باید تکلیفتان با خودتان معلوم باشد که اصلا برای چی  دارید ازدواج می کنید؟ نگویید ازدواج کردن دلیل نمی خواهد. اگر شما خدایی نکرده در نا خوداگاه قصد بی منطقی برای ازدواج داشته باشید ممکن است بعدا دچار مشکلاتی شوید که حل کردنش به فکر هیچ عاقلی نرسد. پس حواستان را جمع کنید!


1. شورش علیه والدین

 

خیلی ها به خاطر این ازدواج می کنند که به خانوادهایشان دهن کجی کرده باشند. در این ازدواج ها فکر و ذکر فقط لج کردن با خانواده است و نه پیدا کردن یک شریک خوب برای زندگی. خب این دیگر گفتن ندارد که شما حتی اگر با این کار از پدر و مادرتان انتقام بگیرید، باز هم دودش به چشم خودتان می رود. چون این بار هم خانواده را از دست داده اید و هم پشتوانه ای برای روزهای سخت زندگی دو نفره تان نخواهید داشت.

 

2. جستجوی استقلال

 

معمولا آدمها اول باید مستقل شوند تا بعد بتوانند ازدواج کنند. اما گاهی قضیه بر عکس می شود. بعضی ها م ی خواهند به وسیله ازدواج که یک دلیل بیرونی است، مستقل شوند یعنی خودشان را با ازدواج مجبور به استقلال کنند. اگر شما موفق شدید یک پارچ آب را با قاشق چایخوری بخورید، در این کار هم موفق می شوید. البته که فرض محال محال نیست اما قیمت این فرض خیلی بالاست!

 

3. التیام یک رابطه شکست خورده

 

این هم از آن دلایل پیچیده است که خیلی ها بی توجه به آن تن در می دهند. این که در یک رابطه عشقی به هر دلیلی شکست خورده اید و نه شنیده اید و حالا می خواهید از راه ازدواج با یک آدم جدید به خودتان ثابت کنید که می توانید عزت نفستان را بازگردانید. این هم اشتباه است چون انگیزه ازدواج یک رابطه دیگر است و نه رابطه با آدم جدید.

 

4. فشار خانواده و اجتماع

 

زن بگیر، موهات داره رنگ دندونات میشه، داری تو خونه می ترشی !... کافی است چندتا دختر معرفی کنند و بگویید نمی خواهم یا چندتا خواستگار بیاید و رد کنید، آن وقت است که سیل حرف و حدیث های این طوری از هر طرف به سویتان جاری می شود. انصافا فشار روانی بسیاری به آدم وارد می کند.

 

5. ازدواج اجباری

 

خوشبختانه دوره این کار در حال ور افتادن است. اما خیلی پیش می آید که پدر و مادری از روی مصلحت یا خودخواهی، یا هر دلیل دیگری فرزند بینوا را مجبور می کنند که با یک نفر به خصوص ازدواج کند. خودتان تصور کنید که با شرایط امروز چه زندگی ای در پیش روی این زوج اجباری است.

 

6. نیاز جنسی

 

یعنی اینکه یک نفر فقط و فقط به خاطر نیاز جنسی اش ازدواج کند و نه چیز دیگر... مسلما بی خردی بزرگی است.

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید

 

7. دلایل اقتصادی

 

‌بعضی وقتها دختر و پسر در انتخاب همسر، فقط به پول طرف مقابل نگاه می کنند تا بعد از ازدواج به واسطه خانواده همسر به یک نان و نوایی برسند.حالا تصورش را بکنید که بعد از ازدواج خانواده پولدار ورشکست شوند، دیگر به چه امیدی می شود آن زندگی را ادامه داد.یعنی طرف ازدواج کند به این دلیل که به واسطه ی خانواده زن یا شوهر و با خود طرف مقابل، پول پله ای بهم بزند و به رفاه اقتصادی برسد.

 

8. تنهایی و استقلال

 

‌بعضی موقع ها یک نفر به خاطر اینکه تنهاست و دارد مستقل زندگی می کند، تصمیم به ازدواج می گیرد بدون اینکه شرایط ازدواج را داشته باشد. وقتی كه احساس تنهایی می كنید و به تنگ آمده اید، احتمال آن كه انتخاب های ضعیف تری بكنید بالا می رود و در نهایت از روابطی سر در خواهید آورد كه چیز زیادی برای شما ندارند.

 

9. احساس گناه یا ترحم

 

‌اگر دل ادم برای یک نفر بسوزد و به همین خاطر با او ازدواج کند، معلوم است که رابطه آنها نمی تواند مثل زن و شوهرعای معمولی عادلانه و برابر باشد. اینطوری حتما کسی که دلسوزی کرده بعدها احساس قربانی بودن پیدا میکند.

 

10. احساس کمبود یا تهی بودن


بعضی از احساس کمبودها و احساس تهی بودن ها هیچ ربطی به ازدواج کردن یا نکردن ندارد و از جاهای دیگری نشأت گرفته است. بعضی افراد فقط به خاطر این احساس کمبود ازدواج می کنند و این هم اشتباه است. این افراد می خواهند طرف مقابلشان نواقص كودكی شان را بر طرف كند. آنها با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می كنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی كند كه ممكن است به زودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود. ضمن اینكه هر رابطه صحیح الزاما به خودی خود التیام بخش هم خواهد بود اما با توقعات نا به جا عاشق شدن عواقب خوبی ندارد.

 

11. احساس گناه

 

زمانی كه ادامه یك ارتباط باعث به وجود آمدن این احساس می شود كه اگر ازدواج نكنم به طرف مقابل ضربه خواهد خورد. ازدواج شما نه به خاطر مصلحت بلكه به خاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یك طرف نقش ناجی را بازی خواهد كرد كه با مصلحت ازدواج منافات دارد.

 

12. ازدواج ابزاری

 

گاهی انگیزه‌ی‌ اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روان‌شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌های دیگر می‌شود. برای نمونه، خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه‌ی زندگی مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولی مسائل فرهنگی، استرس‌های متعددی را به دنبال داشته است؛ بنابراین گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگی و ... صورت می‌گیرد. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکل‌های زندگی، ضعیف بوده و در نهایت، ضریب ریسک این ازدواج‌ها، بالا می‌باشد.

 

13. ازدواج به خاطر آرزوهای پدر و مادر

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید.

منبع:تبیان