سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

چگونه صمیمی‌تر و اجتماعی‌تر باشیم؟



 

 

چگونه رفتاری صمیمی‌تر و اجتماعی‌تر داشته باشیم

 

در این مقاله می‌خواهیم به شما آموزش دهیم که چطور صمیمی‌تر و اجتماعی‌تر رفتار کنید. یک تعریف ساده از "صمیمی"، مهربان و علاقه‌مند رفتار کردن با دیگران است و تعریف اجتماعی از دیدگاه ما یعنی وقت زیادی را با دیگران گذراندن و از آن لذت بردن.

 

توصیه‌های زیر در آن ‌واحد درمورد اعمال خاص و حالات کلی (مثلاً مثبت بودن نسبت به مردم، علاقه‌مند بودن به مردم) صحبت می‌کند. این‌ دو به یکدیگر مرتبط هستند اما شما کنترل زیادی روی حالات خودتان نسبت به سایرین ندارید. اگر در یک زمان روحیه‌ای خوش‌مشرب و اهل‌تفریح نداشته باشید، یا اگر به‌طورکلی کم‌حرف باشید، همین هستید و نمی‌توانید برای آن کاری کنید. نمی توانید فوراً به فردی بشاش و گرم تبدیل شوید. اما بااین ‌حال می‌توانید بعضی از اعمال را به ذهن داشته باشید و این همان چیزی است که به آن نیاز دارید. مثلاً اگر سر کار هستید و احساس می‌کنید آن روز کمی در خودتان هستید، می‌توانید به خودتان یادآور شوید که باید به بقیه همکارانتان بپیوندید و ببنید آنها چه می‌کنند.

 

همچنین، ایده‌هایی که در اینجا ذکر می‌کنیم، به این معنی نیست که باید به فردی پرحرف یا آویزان تبدیل شوید. از این توصیه‌ها می‌توانید در برخورد و رویکردتان با دیگران استفاده کنید. هر نوع شخصیتی که داشته باشید می‌توانید از این راهکارها استفاده کنید طوریکه خللی در شخصیتتان ایجاد نشود.

 

 

با افراد جدید شروع به حرف‌زدن کنید

 

اگر به ‌تازگی به کسی معرفی شده‌اید یا فرد جدیدی را در اطرافتان می‌بینید، به سمتشان بروید و مکالمه‌ای را آغاز کنید. حتی یک سلام گفتن معمولی، پرسیدن اسمشان، و گفتن "از آشناییتان خوشبختم" برای شروع ارتباط کافی است.

 

 

با کسانی ‌که سعی می‌کنند با شما حرف بزنند، حرف بزنید

 

تا حالا شده بخواهید یک گفتگوی خوب با کسی داشته باشید اما طرف مقابل جوابتان را با کلمات کوتاه بدهد و کاملاً مشخص باشد که تمایلی به ادامه گفتگو با شما ندارد؟ احتمالاً شما هم راهتان را می‌گیرید و می‌روید و در دلتان فکر می‌کنید که چقدر ارتباط‌ عمومیش ضعیف بود. اگر کسی سعی داشت با شما حرف بزند سعی کنید با خوشرویی به او پاسخ بدهید.

 

 

برای حرف زدن با کسانی‌ که می‌شناسید وقت بگذارید

 

اگر یکی از آشنایانتان را دیدید، به سمتش بروید و احوالپرسی کنید. درمورد هر چیزی می‌توانید حرف بزنید، از اوضاع و احوالشان گرفته تا اتفاقات روز. سعی کنید مداوم با دوستانتان در تماس باشید. وقتی همکارانتان سرشان خلوت است، بایستید و با آنها حرف بزنید. روابطتان را حفظ کنید و به همه نشان دهید که به برقراری ارتباط علاقه‌مندید. اگر کسی را دیدید که می‌شناختید، چون حوصله حرف زدن ندارید، از او دوری نکنید یا طوری نشان ندهید که انگار او را ندیده‌اید. به سمتش بروید و برای چند دقیقه هم که شده گفتگو کنید.

 

 

از دیگران دعوت کنید برای انجام کاری به شما/اکیپتان ملحق شوند

 

برای دعوت کردن دیگران سخاوتمند باشید. این شما باشید که دیگران را بیرون دعوت می‌کنید تااینکه صبر کنید خودشان به سراغتان بیایند. نباید فکر کنید که باید کسی را به مدتی طولانی بشناسید تا با او بیرون بروید. اگر فکر می‌کنید با آنها کنار می‌آیید پس چرا کاری با هم انجام ندهید؟ اگر از همکار یا همکلاس جدیدتان خوشتان می‌آید، از آنها بخواهید که برای خوردن یک نوشیدنی یا هر چیز دیگر همراهیتان کنند. اگر در جایی یکدفعه دوستی را دیدید و هیچکدامتان کاری برای انجام دادن نداشتید، با او همراه شوید و با هم جایی بروید. از همسایه جدیدتان بخواهید که صبح‌ها با شما برای پیاده‌روی یا دویدن بیاید. فکر نکنید برای اینکه با کسی بیرون بروید، باید از مدت‌ها قبل او را بشناسید.

 

اگر همکارانتان می خواهند برای جمعه این هفته با هم به پیک‌نیک بروند، نه تنها خودتان با آنها بروید بلکه از کسانی که از برنامه خبر ندارند هم بخواهید که به شما ملحق شوند. اگر می‌خواهید با یکی از دوستانتان بیرون بروید، می‌توانید از یکی دیگر از دوستانتان که خیلی وقت است او را ندیده‌اید هم بخواهید که همراهیتان کند. اگر سر راه خانه دوستتان یکی دیگر از دوستانتان را در خیابان دیدید، از او هم بخواهید که با شما به خانه آن دوستتان بیاید. البته پیشنهادهایی از این قبیل همیشه پذیرفته نمی‌شوند اما اشکالی ندارد شما نشان می‌دهید که اجتماعی هستید.

 

سعی کنید افراد تازه را هم وارد جمعتان کنید و کاری کنید حس کنند وجودشان در جمع اهمیت دارد

 

اگر با دوستان قدیمیتان بیرون رفته‌اید و فرد جدیدی را در آنجا می‌بینید، به‌جای اینکه صبر کنید او جلو بیاید و شما را بشناسد، وقت بگذارید و کمی با او حرف بزنید. اگر می‌خواهید جمع را برای برنامه جدید هفته بعد دعوت کنید، حتماً آن فرد تازه وارد را هم قید کنید.

 

 

بروید آنجا که بقیه هستند

 

اگر سر کار هستید و می‌بینید که همکارانتان دارند برای خوردن ناهار کنار هم برنامه می‌گذارند، شما هم حتماً بروید. اگر در مهمانی هستید و همه در سالن پذیرایی جمع شده‌اند و حرف می‌زنند شما هم همانجا بروید و به آنها بپیوندید. نشان دهید که می‌خواهید با دیگران وقت بگذرانید. و وقتی آنجا رفتید در کاری که بقیه می‌کنند ملحق شوید. ساکت نایستید و به فکر فرو نروید.

 

 

وقت بیشتری را با بقیه بگذرانید

 

بیشتر با دیگران وقت بگذرانید. وقت بیشتری را دیگران بگذرانید. با دیگران بیشتری وقت بگذرانید. اگر دیربه‌دیر دوستانتان را می‌بینید، سعی کنید وقتی آنها را دیدید تمام روز را با آنها بگذرانید. اگر فقط هفته یک یا دوبار دوستانتان را می‌بینید، سعی کنید سه بار در هفته ببینید. اگر سر کار معمولاً فقط سرتان به کارتان گرم است و فقط در زمان‌های استراحت با همکارانتان حرف می‌زنید، سعی کنید این زمان را بیشتر کنید. اگر بعضی از آشنایانتان را فقط در شرایط خاص می‌بینید، سعی کنید آنها را در خارج آن موقعیت ببینید. اینکار باعث می‌شود سایرین تصور کنند که دوستانتان از اینکه وقتشان را با شما بگذرانند لذت می‌برند. همچنین اینکار باعث می‌شود با میل خانه رفتن خود مقابله کنید و وقت بیشتری را با دیگران بگذرانید و به خودتان ثابت کنید که این را بیشتر از خانه رفتن و تنها ماندن دوست دارید.

 

 

کارهای خوب برای دیگران بکنید

 

برای یک‌نفر یک لیوان نوشیدنی بخرید. موقع غذاخوردن در رستوران برای حساب کردن صورت‌حساب تعارف کنید. برای کسی در را باز کنید. وقتی به مهمانی دعوت می‌شوید با خودنتان یک نوشیدنی یا غذای مخصوص ببرید. البته اینکارها را نباید برای جلب دلسوزی دیگران انجام دهید. اگر هم خیلی زیاد اینکارها را انجام دهید در نظر دیگران حکم وظیفه برایتان پیدا می‌کند باعث می‌شود دیگران فکر کنند برای اینکه آنها را وادار کنید دوستتان بدارند اینکارها را می‌کنید.

 

 

از دیگران تعریف و تمجید کنید


ازاینکه در رفتارهایتان با دیگران مثبت باشید و تشویقشان کنید ابا نداشته باشید. اگر کسی در کار خاصی خوب است، حتماً به او بگویید. اگر کسی به نظرتان زیبا است یا خوش‌تیپ است، به او بگویید. اگر فکر می‌کنید کسی بانمک است یا فرد جالبی است، نظرتان را به او بگویید. البته باز هم یادتان باشد که تعادل شرط عقل است. تحسین و تمجید هر از گاهی خیلی بهتر از تعریف‌های همیشگی تکراری است.

 

 

مودب باشید

 

برای طرف مقابلتان هر معنا و مفهومی که داشته باشد اما سعی کنید که با همه مودب رفتار کنید. اگر کسی کار خوبی برایتان می‌کند، حتماً تشکر کنید. وقتی از کسی درخواستی دارید، آنرا با ادب و احترام مطرح کنید. هیچ‌وقت خودخواهانه رفتار نکنید.

 

 

وقتی با دیگران بیرون هستید کاری کنید به همه خوش بگذرد

 

بدون اینکه باز تعادل رفتارتان برهم بخورد، وقتی بیرون هستید دقت کنید که همه از اوقات خود لذت ببرند. اگر می‌بینید کسی از جمع دور افتاده است، سعی کنید موضوع حرف را به چیزی بکشانید که برای او هم جذاب باشد. اگر احساس کردید که کسی در جمع احساس ناراحتی می‌کند، سعی کنید او را به جمع بکشانید یا اگر با دیگران آشنایی ندارد، او را معرفی کنید. اگر به نظرتان می‌رسد که کسی حوصله‌اش سر رفته یا اذیت شده است، سعی کنید موجبات لذت بردن او را هم فراهم کنید.

 

 

به حرف دیگران علاقه‌مند باشید

 

این یکی از ساده‌ترین راهکارها است. گاهی اوقات، به هر دلیلی، حال و حوصله ندارید و نمی توانید به حرف‌های دیگران علاقه نشان دهید. اما یادتان باشد که وقتی به حرف کسی علاقه نشان می‌دهید رفتارتان صمیمانه تر خواهد بود. چیزی که باید بدانید این است که هر کسی یک نکته جالب‌توجه دارد اما ممکن است خیلی مشخص نباشد. این شما هستید که باید جذابیت‌های شخصیت طرف مقابل را پیدا کنید.

 

 

از صمیم قلب دیگران را دوست داشته باشید

 

اگر این ویژگی را داشته باشید، انجام بقیه راهکارهای به نظرتان ساده تر خواهد آمد. داشتن رفتار و خلق‌و‌خوی صمیمی و دوستانه خیلی عالی است اما نمی توانید همیشه هم اینطور باشید. اگر همیشه چند نکته را در ذهن داشته باشید می‌توانید رفتاری صمیمی و دوستانه از خود نشان دهید. دیگران را بیشتر بیرون دعوت کنید، وقتی آشنایی را می‌بینید حتماً کمی با او گپ بزنید، وارد جمع شوید. اینها همه رفتارهای یک فرد اجتماعی است. بااین کارها خواهید دید که یکباره زندگی اجتماعیتان دچار تحول شده و کم‌کم ذهنتان از اعمالتان تبعیت خواهد کرد.

منبع:mardoman


ویدیو مرتبط :
دانلود رایگان مقاله انگلیسی ترجمه شده حسابداری اجتماعی و مسیولیت اجتماعی شرکت

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

فرهنگ شهرنشینی - اجتماعی



 

 

 

رشد شهرنشيني و صنعتي شدن ، جوامع شهري و فرهنگ جامعه را به سرعت از اعتقادها و آداب و سنن دور کرد و تمايل به زندگي امروزي و استفاده از رفاه و ارزش هاي مادي به نوعي ارزش اجتماعي تبديل شد به گونه اي که رشد تجملات و تزئينات در سيماي شهر و خانه ها از

هميشه نمايان تر شد و جامعه ها را از پايبندي به يکديگر و مناسبات خانوادگي و خويشاوندي دور کرد. در جوامع سنتي و روابط اجتماعي به هم پيوسته بود و باورهاي مشترک و مشخصي وجود داشت و افراد همديگر را مي شناختند و اعتماد ميان افراد بيشتر بود و روابط اجتماعي بر اساس آشنايي هاي درازمدت و دوستي و مناسبات فاميلي و خانوادگي استوار و پايدار بود. ولي جوامع بزرگ شهري امروز به خاطر وجود شرايطي خاص، فرصتي براي شناختن افراد نگذاشته است. افراد به جاي خانه و محيط زندگي در محيط کار با افراد بسياري روابط برقرار مي کنند و اما به دليل شغل هاي متفاوت و موقعيت اجتماعي افراد و روابط با روابط سنتي متفاوت است که در اين ارتباط بيشتر به جاي وجود علايق و احساسات، غلبه با موقعيت اجتماعي افراد است. در شهرهاي بزرگ تحرک اجتماعي و تغيير پايگاه طبقاتي به راحتي صورت مي گيرد و ضمن آنکه نامتجانس بودن فرهنگ شهري بيشتر مواقع، سازمان شکني اجتماعي و تغيير ساختار سنتي را به همراه دارد. اين موضوع بيشتر ناشي از تراکم بالاي جمعيت و وجود فرهنگ هاي گوناگون و رنگ باختن برخي از آن ها و اختلاط با هويت شهري و گسترش منطقه هاي حاشيه نشين و در نتيجه ايجاد فاصله ميان قشرهاي مختلف در اين جوامع است. امروزه شهرها بيگانگي را در انسان ها تقويت مي کنند و احساس تنهايي و جدايي و تمايل به تنهايي را در ميان طبقات مختلف جامعه رشد مي دهند. وجود معضل هاي بزرگ شهري مانند ترافيک هاي سنگين و گسترده، بيکاري، کمبود و يا گراني مسکن، گسترش جرم و جنايت و آلودگي هاي زيست محيطي و فرهنگي علاوه بر گسترش زمينه هاي بي اعتمادي ميان انسان ها، اين احساس را در شهرنشينان ايجاد مي کند که شايد مسئولان شهري قادر به اداره شهر نيستند و اين امر در پاره اي مواقع ميل به قانون گريزي را در جامعه دامن مي زند و جلوگيري از اين کار نيازمند برنامه ريزي هاي فرهنگي و ايجاد بستر فعاليت هاي سالم و سازگار از سوي مديران و مسئولان است.

 

 

مديريت فرهنگي نياز ضروري


در اين چند سال افزايش جمعيت، گسترش ترافيک، آلودگي هاي زيست محيطي و کمبود و گراني مسکن ذهن بسياري از برنامه ريزان شهري و مديران اجرايي شهر را بيش از پيش به خود مشغول کرده بود و جلسه هاي بسياري هم براي حل آن ها تشکيل شده و مي شود، ولي همه اين ها بيشتر با فيزيک و ظاهر شهرها در ارتباط است و ضمن اينکه هنوز پاسخ منطقي و مناسب براي اين مسائل پيشنهاد نشده است ولي آنچه فراموش شده نيازهاي فرهنگي و رسيدگي به آرمان ها و خواست هاي دروني جامعه است. هر شهري در کنار ساخت فضاها و کالبد شهر و نيازمند برقراري روابط معقول بين محيط طبيعي و فيزيکي با وضع اجتماعي و فرهنگي است. به طور معمول در کلانشهرها و شهر هاي بزرگ، ريشه بسياري از بحران هاي بزرگ و زنجيره اي را بايد در ضعف فرهنگ بومي و محله اي دنبال کرد. در شهر هايي که زندگي ماشيني و روابط مجازي غربي، فروشگاه هاي بزرگ، مراکز فروش دور از منزل و نبود يا کمبود فضاها و عرصه هاي عمومي در محدوده محله ها و نواحي، منجر به از بين رفتن روابط محله اي و منطقه اي شده است، خصوصي شدن اوقات فراقت، گذراندن زمان زياد در منزل، کاهش ارتباط ميان همسايگان، نبود زمان و فرصت کافي براي تخليه فشارهاي ناشي از مشکلات زندگي روزانه و مانند اين ها گسترش يافته و بر ايجاد و تشديد بحران هاي شهري موثر واقع شده است. ضمن آنکه بي توجهي و آگاهي نداشتن حکومت هاي محلي يا همان شهرداري ها به مسائل اجتماعي و فرهنگي روز زمينه را براي افزايش اين بحران ها و نابساماني هاي شهري هموار کرده است. اين امر دليل محکمي بر نياز ضروري شهرها به مديريت کامل و جامع شهري در همه مسائل بويژه مسائل فرهنگي و اجتماعي است.

 

 

فقر فضاهاي فرهنگي در شهر ها


هرچند وظايف شهرداري ها براي ما بيشتر در ظاهر شهر ها خلاصه و نمود داشته است، اما وظايف ديگري هم بر عهده شهرداري ها قرار دارد و حمايت از نهاد هاي متولي فعاليت هاي هنري، سرگرم کننده، تفريحات جمعي، شهري و نظاير آن ها، حمايت و تقويت فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي از آن جمله است. در طول سه چهار سال گذشته توجهاتي به خرده فرهنگ هاي موجود در شهر بويژه در محله ها شده است، اما بايد گفت که بي توجهي به اين خرده فرهنگ ها و تلاش نکردن براي بالابردن کيفيت شاخص هاي فرهنگي موجب شده برنامه هاي فرهنگي به نتيجه نرسد. در کنار همه اين موارد وقتي فضاهاي فرهنگي ايجاد مي شود توجه به دو نکته ضروري است:

1) شرايط جغرافيايي و بومي محله.

2) توجه به نياز منطقه با در نظر گرفتن استاندارد هاي موجود.

 

 

اصلاح فرهنگ شهري راه حل بحران ها


برنامه ريزي شهرها نيازمند ايجاد هماهنگي ميان دستگاه هاي تصميم گيرنده در حوزه فرهنگي و اجتماعي است يعني شهرداري ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت مسکن و شهرسازي، صدا و سيما، سازمان ميراث فرهنگي، سازمان تربيت بدني و برخي ديگر از دستگاه ها که هر کدام به گونه اي داراي تجربياتي در برنامه هاي فرهنگي، اجتماعي و تفريحي هستند. البته لازمه حل مسائل شهري و بحران ها اصلاح رفتار شهروندان و وجود فرهنگ مناسب شهرنشيني است، دو مقوله اي که پايه و اساس پايداري و دوام هر شهر است. فرهنگ در اينجا شامل موضوع هاي اجتماعي، هنري، ورزش همگاني، محيط زيست، محصولات فرهنگي، صوتي تصويري و خدمات آموزشي است. در چارچوب اين حرکت، ايجاد تعادل، تناسب و هماهنگي در برنامه ريزي هاي کلان شهري ضروري است و همه اجزاي شهر بايد با در نظر گرفتن نقش فرهنگ در مناسبت هاي اجتماعي شهر، تاسيسات شهري، نظام حمل و نقل و کالبد شهر و کاربري هاي شهري سعي کنند تعادل لازم را بوجود آورند. تبيين و تعيين مباني فرهنگ شهرنشيني براي همه مردم بويژه قشر جوان و نوجوان، برقراري زمينه مناسب براي رشد و اعتلاي اين فرهنگ و ارتقا» و اصلاح فرهنگ همگاني با تکيه بر مساجد و محله هاي شهر، که پايگاه اصلي فعاليت هاي فرهنگي و آموزشي شهري است، گامي موثر در دستيابي به شهر فرهنگي است. البته ناگفته نماند ايجاد توسعه فضاهاي فرهنگي مانند فرهنگسراها، خانه هاي فرهنگ، کتابخانه هاي عمومي و تخصصي، نگار خانه ها، موزه ها و بنا هاي فرهنگي به فراخور جمعيت محله ها و منطقه هاي شهري در حوزه فعاليت ها و برنامه هاي شهرداري هاست.