سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
چگونه دیده می شوید؟!
با وجودی که اکثر آدمها میگویند که چندان اهمیت نمیدهند بقیه در موردشان چه فکری میکنند، اما واقعاً اینطور نیست چون ما موجوداتی اجتماعی هستیم که دوست داریم با افراد دیگر ارتباط برقرار کنیم و دلمان میخواهد در محیطی که در آن زندگی میکنیم مورد قبول واقع شویم. حتی بسیاری از افراد با انجام کارهای نامناسبی مانند استراق سمع، پرسوجو از اطرافیان و کارهای مشابه سعی میکنند اطلاعاتی راجع به افکار دیگران درباره خودشان به دست بیاورند.
حاضر به پذیرش حقیقت هستید؟
اگر شما کنجکاو و پذیرا باشید احتمالاً دوست دارید درباره خودتان هم زیاد بدانید. و تمایل دارید وقتی دست به کاری میزنید، از دیگران درباره نحوه عمل خود سؤال کنید و تقریباً متوجه خواهید شد که در نظر دیگران چگونه به نظر میرسید. اما این به شرطی است که هنگام شنیدن نظر دیگران بتوانید احساسات خود را کنترل کنید و در مقابل نظرات ناخوشایند عصبانی نشوید و به اصطلاح از کوره در نروید. در این صورت بهتر میتوانید از نظر دیگران درباره خودتان مطلع شوید. اما اگر از آن دسته آدمهایی باشید که به شدت تحت تأثیر احساسات خود قرار میگیرند یا اینکه اصلاً نمیتوانند احساس خود را بروز دهند، تشخیص و تعبیر واکنش افراد نسبت به خودتان، برای شما مشکل خواهد بود. اگر یاد بگیرید به موقع احساسات خود را بروز دهید و در لحظات حساس خود را کنترل کنید بر حالات درونی خود تسلط بیشتری خواهید داشت و از حالات درونی افراد دیگر هم بیشتر خبردار میشوید.
در آیینه نگاه دیگران
طبیعی است که دیگران نظرات مختلفی درباره شما داشته باشند. اما آیا شما این نظرات را می پذیرید و قبول دارید؟ پذیرش نظر دیگران درباره خودتان، بستگی دارد به این که خودتان درباره خودتان چه فکری میکنید. درک شما از خودتان یا همان خود انگاره شما تا حد زیادی با دوران کودکی و رفتار والدین مرتبط است. نحوه واکنش مادر به اداها و گریههای کودک، به شدت بر انتظار کودک از دیگران تأثیر میگذارد، یعنی کودک منتظر است بقیه هم او را همان طور ببینند یا همانطور با او رفتار کنند. بنابراین، کودکان طوری رفتار میکنند که تجارب قبلیشان تکرار شود. بچهای که مادرش چندان به او محل نگذاشته و او را ندیده گرفته طوری خود را از بقیه کنار میکشد که آنها هم بخواهند فاصلهشان را با او حفظ کنند. اما برعکس بچههایی که مادرانشان پیوسته به آنها واکنش نشان دادهاند، اعتماد به نفس دارند و باهم سن و سالهای خود به راحتی ارتباط برقرار میکنند. بنابراین وقتی ما بزرگ میشویم بنابر تجربه کودکی خود، به طور خودکار به دنبال دیدن انعکاس تصویر خود در چشم دیگران هستیم. افراد دوست دارند که در روابطشان با دیگران، خود انگارهشان را تقویت کنند. افرادی که خودانگارهای منفی دارند دیگران را وا میدارند تا از آنها ارزیابی سختی به عمل آورند بخصوص اگر فکر کنند که آن شخص دوستشان دارد، چون ترجیح میدهند که حق با آنها باشد تا اینکه مورد تحسین قرار بگیرند.
چه کسی از حقیقت فرار میکند؟
بعضی از افراد طوری رفتار میکنند که مانع از این میشود دیگران بهآنها درباره رفتارشان بازخورد بدهند و همین باعث میشود هیچ وقت به درستی نفهمند در نگاه دیگران چگونه به نظر میرسند. مثلاً یک مدیر که در برابر انتقاد حساس و پــرخـا شگر میشود یا دانشآموزی که موقع ارزیابی اشکش در میآید، هر دو کاری میکنند که همکاران یا معلمان، آنها را به حال خود رها کنند تا در مسیر اشتباه خود پیش بروند یا اینکه به آنها دروغ بگویند، چون میترسند انتقاد صادقانه و مستقیم فرد را در هم بشکند. خودشیفتگی نیز یکی دیگر از موانع است. آدمهای خودشیفته به شدت در ارزیابی خود جهتگیری دارند. این افراد به شدت از خودانگارة خویش طرفداری میکنند، حتی اگر این خود انگاره، انعکاسی از عدم ثبات روانیشان باشد.
خود را چگونه ببینم؟
معمولاً کسی ما را به طور مستقیم به نقد نمیکشد، مگر اینکه موقع بحث کردن باشد، چیزی از دهانش بپرد یا اینکه خود ما چنین درخواستی کنیم. بنابراین میتوانیم از یک عضو خانواده یا آشنای مورد اعتمادی که نگاهی متعصبانه ندارد در خواست کنیم صادقانه نظرش را بگوید و وجوه مثبت و منفی شخصیت ما را فهرست کند. این کار کمی سخت است چون ما معمولاً از مورد قضاوت قرار گرفتن فرار میکنیم اما اگر میخواهیم تصویر دقیقتری از خودمان داشته باشیم این کار ضروری است.
دیدن فیلم خود
یک راه مطمئن برای اینکه خود را از نگاه دیگران ببینیم استفاده از نوار ویدیویی است. اما یادمان باشد این تصویر را از فیلتر خود انگارهمان تماشا کنیم و باز هم این من هستم که خودم را تماشا میکنم. در یک تحقیق تعدادی از افراد بزرگسال و سالم (از نظر روانی) در جمع سخنرانی کردند و از آنها فیلمبرداری شد بعد که آنها فیلم خودشان را دیدند به خطاهای خود اشاره کردند و خیلی با سختگیری خودشان را ارزیابی کردند. آدمها معمولاً وقتی نسبت به خودشان آگاهی دارند، نگاه منتقدانهتری نسبت به خود پیدا میکنند، چون تمرکزشان بر استانداردهای درونی و فاصلهشان تا تحقق و تثبیت این استانداردهاست. آگاه شدن از خود میتواند ما را به درک عمیقتری از خودمان برساند اما در عین حال ممکن است فلج کننده هم بشود. ممکن است به ورطة افراط بیفتیم، وسواس به خرج دهیم و در تلاش برای درک خود، به واکنشهای دیگران نسبت به خودمان بیش از اندازه اهمیت بدهیم و یا آنها را نادرست تفسیر کنیم. نگرانی بیش از اندازه نسبت به آنچه دیگران فکر میکنند حالت بازدارنده دارد و فرد را از حالت سیال و طبیعی خودش خارج میکند. همه ما دوست داریم احساس خوبی درباره خودمان داشته باشیم، اما ازطرفی دوست داریم درباره خودمان بیشتر بدانیم. بنابراین، برای برقراری تعادل بین داشتن احساس خوب و شناختن تصویری که از خود منعکس میکنیم، بهتر است با افرادی مشورت کنیم که هم بازخورد صحیح به ما بدهند و هم ما را به خاطر آنچه هستیم بپذیرند نه به خاطر اثری که بر جای میگذاریم.
بهترین راه
سعی کنید «خودتان» باشید. «خود بودن» جذابترین حالت هر فردی است. کسانی که روی مولفههای جذابیت تحقیق میکنند به این نتیجه رسیدهاند که جذاب ترین حالت هر کسی , حالتی است که در آن به خود حقیقیاش نزدیکتر باشد و بیشتر «خود»ش باشد. به همین دلیل حتی به خوانندگان و هنرمندان در روی صحنه توصیه میشود که خودشان باشند و ادای دیگران را در نیاورند. خود بودن را با عدم مهار به موقع خود اشتباه نگیرید. بهترین معنای خود بودن این است که هرگز، نه با زبان و نه با زبان بدن، نه با اشارات و نه با حرکات و رفتارمان، دروغ نگوییم . خود بودن ، یعنی صداقت عمیق در رفتار و در همه بروزات احساسیمان بدون اینکه به حق کسی تجاوز کنیم و بدون اینکه از ما رفتارهای بیجا و ناهماهنگ با شرایط سر بزند. پس، بهترین راه را انتخاب کنیم.
منبع:زیبــاشــو دات کام
ویدیو مرتبط :
وقتی گرسنه می شوید چه کسی می شوید؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اگر می خواهید با رفتار کودکتان آشنا شوید.
رابطه کودک با مادر بهترین روابطی است که بین دو انسان برقرار میشود و این روابط میتواند برای سالهای بعد، آموزنده باشد و یا الگویی برای شخصیت بعدی کودک و رابطه او با سایرین باشد. تقریبا همه مادران کوشش دارند که رابطه آنان با فرزندانشان تا حد امکان مطلوب باشد. در این رابطه فقط مادر دخالت ندارد، بلکه کودک نیز در این امر سهیم است.
بنابراین لازم است بعضی از خصوصیات اخلاقی کودک را در سنین مختلف مورد مطالعه قرار دهیم. و هر قدر مادر در این خصوصیات آگاهی کاملتری داشته باشد، بهتر میتواند با او کنار بیاید، اگر بداند که با وجود همه کوششهای او ، باز هم همه چیز آرام و بی دردسر نخواهد بود، در این صورت با مشکلات ، رابطه صحیحی برقرار خواهد ساخت.
هر قدر مادر ، ماهر ، با استعداد و مهربان باشد، رابطه او با کودکش آرامتر و بی دردسرتر خواهد بود. و در نتیجه مشکلات آیندهاش ، برای مادر قابل پیش بینی خواهد بود. تغییرات اخلاق و رفتار کودک حتی در قسمتهای پیچیده و بغرنجی از آن ، مانند رابطه او با مادرش هم ، دارای نظم و ترتیب و قابل پیش بینی است.
میزان سازگاری و همکاری کودک با شما ، تنها بستگی به طرز رفتار و مهارت شما در تربیت کودک ندارد، بلکه به نحوه قابل ملاحظهای با تغییرات خود کودک در حال رشد و نمو نیز دارد. در ضمن باید بدانید، وقتی کودک شما در مقابلتان مقاومت به خرح میدهد، اغلب کودکان در این سن ، چنین نیستند. در این صورت عکس العمل شما با این موضوع فرق خواهد داشت.
کودکان شیرخوار
هر کودک شیرخواری حسب تفاوتهای فردی در برخورد با مادر برای ارضای نیازهای فیزیولوژیکی ، رفتار خاصی دارد. در این خصوص مادران باید بگذارند تاکودک خود برنامه غذایش را تنظیم کند و تقاضای طبیعیاش معین کند که چه موقعی باید بخورد و بخوابد. اما در حقیقت این مساله تمام هدف نیست، بلکه نیمی از آنست. روش بزرگ کردن کودک، بنا به عکس العمل او در برابر احتیاجات طبیعی و فطری کودک و بر حسب نظم و ترتیب آن ، توسط مادر تنظیم میگردد. در این صورت هر نوع نیاز کودک برآورده میشود.
بعضی از کودکان ، تابع نظم مادرند و بعضی در این قالب نمیگنجند. آنچه ما در جستجوی آن هستیم، ترکیبی از این دو حالت است. یعنی تنظیم شخصی و خود به خود کودک که شامل نیروهای داخلی و خارجی هر دو است. گاهی تقاضای کودک، مافوق توانایی مادر است، در این صورت مادر باید خود را در برابر تقاضاهای زیاد طفل ، محافظت کند.
البته هدف اصلی سازش و تطابقی است که بین طرفین برقرار میشود، ولی اگر کودک نسبت به تعدیل تقاضاهای خود ، استعداد و توانایی نشان ندهد، این وظیفه مادر است که اقدام نماید و در مقابل تقاضاهای کودک ، خودداری نشان دهد. چنین حالتی فقط تملق به زمان شیرخوارگی ندارد، بلکه متعلق به تمام سالهای برخورد است.
کودکان 18 ماهه
کودک هیجده ماهه در حالیکه ظاهرا «بزرگ شده است و کاملا» جست و خیز دارد ولی از نظر روابطش با مادر خیلی شبیه بچه ی شیر خوار است او دوست دارد بیشتر بگیرد تا بدهد. او از چیزهایی که میداند و میتواند، استفاده کافی میکند و نیازها و احتیاجهای خود را به سایرین میفهماند. او بوسیله اشاره و تلفظ کلماتی مانند «آه ـ آه» به سرعت منظور خود را میفهماند. جواب «نه» را از دیگران به راحتی قبول نمیکند. میداند که کلمه «نه» راحتترین و متداولترین کلمهای است که بکار میرود.
کودک هیجده ماهه وقتی راه میرود، ب حرکت پاها فکر میکند و دوست دارد هر چه به دستش میرسد، بگیرد. احساس او نسبت به زمان بسیار کم است. او هر چه را که میخواهد، همین الان میخواهد. مدتی نخواهد گذشت که کودک هیجده ماهه بر اثر رشد، این مراحل را پشت سر میگذارد و در سن دو سالگی مادر میبیند که او اخلاق خوشی دارد و آدم مطیعی است.
کودک بیست و یک ماهه
کودک در این سن دوست دارد. هر چه که مورد علاقهاش است، همراهش باشد. از تغییر وضعیت ناراحت است و چون گنجینهای لغات او کامل نیست، نمیتواند منظورش را بفهماند بنابراین به گریه و ناسازگاری کردن، متوسل میشود.
مادر خوب و والدین آگاه ، سعی دارند منظور کودک را به سرعت درک و عملی کنند چون در غیر این صورت با لجبازی و ناسازگاری کودک روبه رو خواهند شد. امنیت کودک وقتی عادی است که همه چیز مثل سابق باشد. از تغییر جا یا تغییر لباس و غذا متنفر است.خوشا به حال کودک بیست و یک ماهه ای که والدینش ، واقعی بودن نیازهای او را تشخیص دهند.
کودک دو ساله
برای یک کودک دو ساله ، برعکس کودک هیجده ماهه ، اطاعت ، کاری دلپذیر و آسان است. گذشت شش ماه به کودک این را میدهد که در مقابل والدینش فرمانبردار خوبی باشد. کودک در دو سالگی بیشتر اوقات ، شنونده و اجرا کننده بسیار خوبی است. این حالتها جزء ذات کودک است، و اگر والدین بدانند که در چه مدت این تغییرات صورت میگیرد تقاضاها و انتظارهای خود را از کودک ، با امکانات و قدرت او تطبیق میدهند و در نتیجه ، در امر تربیت او توفیقهای بیشتری عایدشان میشود.
کودک دو سال و نیمه
کودک در این سن ، منفی باف ، لجوج و سرسخت است. اگر مادر بخواهد با عجله لباس او را تنش کند، کودک فریاد میزند: «خودم میخواهم بپوشم» و اگر پدر به او بگوید: «لباست را بپوش» خواهد شنید که میگوید: «میخواهم مامان لباس تنم کند.» کودک دو و نیم ساله متلون است. اگر مادر به طرف او رود. بابا را میطلبد و به عکس اگر بابا به طرفش برود، مامانش را میخواهد. او در دنیایی از تضاد سیر میکند. و این کلمات بر زبان او جاری است: «میکنم .. نمیکنم .. میخواهم .. نمیخواهم .. میتوانم .. نمیتوانم .. بله .. نه»
انتخابهای او چند تایی است و در هر دقیقه ، نوعی را میپسندد، اگر انواع باشد همه را طالب است اگر جلوی او را نگیرند، ممکن است مدتها از یک سمت به سمت دیگر حرکت کند. اگر مادر به او بگوید: «مربا میخواهی» میگوید «نمیخواهم» اما به محض اینکه مربا کنار گذاشته شود، او مربا میخواهد.
مشکل مادر برای تربیت او ، این است که باید حتی الامکان او را در مسیر یک طرفه قرار دهد. کارهای روزانه را خودتان انتخاب کنید و فرصت انتخاب به او ندهید. وقتی میخواهید او را با خود به بیرون ببرید، در حالیکه از تفریح در بیرون برایش سخنرانی میکنید لباس تنش کنید. اگر از او برای بیرون رفتن ، اجازه بخواهید، کلاهتان پس معرکه است. به هر قیمت که میدانید از پرسشهایی که او باید چواب «نه» را ادا کند، پرهیز نمایید. به او زیاد فرصت انتخاب ندهید. اگر این فرصت را داشته باشد، مطمئن باشید که از فرصت خود راضی نیست.
در تمام دستورها، خواهش و تقاضاهایش تکبر و غرور زیاده از حدی دیده میشود. لذا مادر باید به جای نشستن و غصه خوردن ، راه و روش تسلط بر فرزند را بیاموزد و این مطلب را همواره در نظر داشته باشد، سعی کند کودک حرفهای او را بدون چون و چرا بشنود و به عکس در مقابل کارهای بیاهمیت تسلیم شود. مثلا «بگوید: البته ... بله قربان ... حتما»
مادران باید به خاطر داشته باشند که کودک 5/2 ساله ممکن است. رفتارش با شما بسیار خوب یا بد باشد، اما او شما را بسیار دوست دارد و تمناهای زیادی از شما دارد. جالبترین استعدادهای خود را می خواهد به شما نشان دهد، و دوست ندارد آنها را حتی پدرش ببیند. اگر گاهی وقتها که شما را خیلی ناراحت و خسته کرده، فرصتی بدست آورده و قدری استراحت کنید تا ب صبر و حوصله بیشتری به سوی او بازگردید.
کودک دو و نیم تا سه ساله
بسیاری از کودکان در این سن ، در مرحله عجیبی قرار میگیرند، آنها میل دارند به زمان شیرخوارگی برگردند، از نظر احساسی میتوانند این مرحله را با مادر تجدید کنند. دوست دارند دوباره از پستان مادر شیر بخورند، خود را در آغوش مادر جای دهد، برایش بسیار دلپذیر خواهد بود. کودک 5/2 سالهای به مادرش میگفت: «من کوچولو هستم» نمی توانم حرف بزنم. دندان ندارم غذا بخورم. دوست دارم شیر بخورم.»
آنها دوست دارند در کالسکه بخوابند و از شیشه بوسیله پستانک شیر بخورند. وقتی مادری این نیاز کودک خود را بداند، سعی در برطرف کردن آن کرده و به موقع او را از این تخیل بی جا نجات میدهد. اغلب مادران ، کودک در این سن را مسخره کرده و با توجه به کودکان دیگر خود ، حس حسادت آنانرا تحریک و حسود بار میآورند. اما اگر کودک از زنده کردن دوران شیرخوارگی خود به اندازه کافی تجربه بدست آورد، خواهد توانست رشد کند و مستقل تر و بالغ تر بشود و سپس همواره به جلو نگاه کند نه به عقب.
کودک سه ساله
این سن برای مادر و فرزند دوره آرام و رضایت بخشی است. کودک از کلمه «ما» بسیار استفاده میکند. اغلب وجود مادر را بر خود ترجیح میدهد. کودک در ابتدای مرحله 5/2 سالگی روی کلمه «من» و احتیاجات شخصی خودش متمرکز است، بعد روی کلمه «شما» و تقاضای او بر «شما» تکیه دارد و بالاخره به مرحله دوستانه و مشترک میرسد.
او در جهت متضاد گم نمیشود و سعی ندارد که هر دو جهت را انتخاب کند بلکه یک جهت را انتخاب کرده و روی آن میایستد. گاهی والدین میتوانند با فرزند سه ساله ی خود چانه نزنند. او را متقاعد کرده و به امید پاداش به انجام کاری مجبور سازند.
در سه سالگی قدرت بکارگیری کلمات به نحو قابل ملاحظه ای افزایش مییابد. او میتواند در جواب سخن سایرین حرف بزند. میل فراوان دارد در اموری که جنبه امر و بهره در آینده دارد، شرکت کند. کودک سه ساله گاهی که با دلیل و منطق صحبت میکنید، بخوبی گوش میدهد، و حتی گاهی اوقات ممکن است اگر دلیل خوبی برایش بیاورید. کارهایی را که انجامش را دوست ندارد، به راحتی انجام دهد. تقاضای او از بزرگترها خیلی کمتر از سابق و کنار آمدن با او آسانتر است.