سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

چگونه با فرزندان‌مان مذاکره کنیم؟



 

خانواده به‌عنوان یکی از اساسی‌ترین ارکان جامعه‌ محسوب می‌شود و نقش پدر و مادر در تربیت اصولی و انتقال مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی سالم به فرزندان، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است زیرا فرزندان، اولین تعامل و ارتباط خود را برای تأمین نیازهای زیستی، عاطفی و روانی، با پدر و مادر، شروع و تجربه می‌کنند و چگونگی این تعامل، می‌تواند در شکل‌گیری پایه‌های شخصیتی و موفقیت و یا شکست آنان در اجتماع تأثیر بگذارد.

 

 

بنابراین،‌ ضروری‌ترین مهارتی که ما پدر و مادران باید از آن بهره‌مند شویم تا بتوانیم زمینه‌های ارتباطی سالم را برای فرزندان‌مان در زندگی اجتماعی آماده کنیم، مذاکره‌ی اصولی است چراکه اگر فرزندان‌مان روش حل مسائل و مشکل‌ها را با ما تجربه نکنند، با ورود به جامعه، برای حل مسائل و مشکلات زیستی، عاطفی و روانی خود با دیگران، دچار مشکل خواهند شد.

 

 

مذاکره

 


تعریف مذاکره:

 

مذاکره، ارتباط دوسویه‌ی زیستی، عاطفی و روانی است که بین دو یا چندنفر به‌منظور رسیدن به یک توافق و تفاهم انجام می‌شود یعنی به ازای چیزی که به دیگران می‌دهیم، چیزی دریافت می‌کنیم. به‌عبارتی دیگر، مذاکره‌ی اصولی، ابزاری اکتسابی و آموخته‌شده است که به‌وسیله‌ی آن، یک‌سری نیازهای زیستی، عاطفی و روانی خود با دیگران را به‌گونه‌ای که طرفین از آن خشنود باشند، برطرف می‌کنیم.

 

 

ما همواره خواسته یا ناخواسته د‌ر مورد نیازهای زیستی، عاطفی و روانی‌ با فرزندان‌مان در حال مذاکره هستیم که گریزی از آن نیست. پس چه بخواهیم چه نخواهیم، با انبوهی از سؤال‌ها و خواسته‌ها از جانب فرزندان‌مان مواجه می‌شویم که درصورت مدیریت اصولی آن‌ها، می‌توانیم فرزندان‌مان را با روش اصولی ارضای نیازهای‌شان با دیگران آشنا کنیم. برای نمونه، وقتی ما به فرزندمان می‌گوییم: «دَرست را بخوان.» ممکن است در پاسخ بگوید: «درس‌هایم را بعد می‌خوانم.» ما نیز ممکن است در مقابل پاسخ او، یکی از سه‌روش زیر را در پیش بگیریم:

 

 

1- سریع و بدون بررسی علت و چرایی مسأله بگوییم: «باشه.»

 


2- سریع و با عصبانیت بگوییم: «نه همین حالا شروع کن.»

 


3- از جواب سریع «نه» یا «بله» خودداری کنیم و فرزندمان را برای بررسی مسأله به مذاکره دعوت کنیم.

 

 

همان‌طور که می‌دانیم در سه روش بالا، عمل مذاکره اتفاق افتاده است ولی فقط روش سوم به‌عنوان روش اصولی تلقی می‌شود چون در روش دوم، نتیجه «برنده» یا «بازنده» بوده یا به‌عبارتی، فرزندمان را تسلیم خواسته‌های خود کرده‌ایم و در روش اول، تسلیم خواسته‌های فرزندمان شده‌ایم، در حالی‌که در روش سوم، هدف، تسلیم‌شدن یا تسلیم‌کردن نبوده بلکه تلاش برای توافق بوده است.

 

 

 

مذاکره‌ی اصولی:

 

در این روش مذاکره، افراد و مذاکره‌کنندگان، از مسأله و موضوع مذاکره، جدا درنظر گرفته می‌شوند و به مذاکره‌کنندگان به‌عنوان انسانی نگریسته می‌شود که دارای احساسات و عواطف بوده و درعین حال، غیرقابل پیش‌بینی است.

 

 

این روش معتقد است در مذاکره باید تا حد امکان به‌دنبال منافع متقابل باشیم، به‌عبارتی باید نتیجه‌ی مذاکره مبتنی بر «برنده- برنده» باشد.

 

 

وقتی می‌خواهیم در مورد موضوعی با فرزندمان گفت‌وگو کنیم، نباید اجازه دهیم موقعیت و نقش‌مان به‌عنوان پدر و مادر در جریان مذاکره‌ تأثیر بگذارد و درنتیجه خواسته‌های خود را به او تحمیل کنیم بلکه او را به‌عنوان انسان مستقل و دارای حقوق مساوی درنظر بگیریم که به لحاظ نگرش و درک، متفاوت از ما می‌باشد.

 

 

مذاکره

 

 

 

برای نمونه، فرض کنیم با فرزندمان توافق می‌کنیم که همیشه اتاقش را مرتب نگه‌دارد و او نیز قول می‌دهد در انجام تعهداتش کوشا باشد ولی بعد از چندروز، متوجه می‌شویم به قولش عمل نکرده و اتاقش هم‌چنان نامرتب است.

 

 

ما نیز بدون آن‌که زود عصبانی یا احساساتی شویم و به شخصیت او حمله کنیم یا به‌عبارتی، خود را در یک موقعیت برتر فرض کنیم و او را محاکمه و محکوم کنیم، در کمال خونسردی و آرامش، تمام فکر خود را به مشکلی که پیش‌آمده متمرکز می‌کنیم و می‌پرسیم: «چه اتفاقی برایت افتاده که نتوانستی اتاقت را مرتب کنی؟!» این رفتار بی‌طرفانه‌ی ما باعث می‌شود فرزندمان، خود را در یک موقعیت برابر احساس کند و بدون احساس ترس و نگرانی، به‌ علت مسأله و چگونگی آن بیندیشد.

 

 

برای نمونه ممکن است بگوید: «فراموش کردم» و یا «کار واجبی پیش‌آمد که ترجیح دادم آن‌را انجام دهم.» سؤال‌های منطقی و بی‌طرفانه، به فرزندان‌مان کمک می‌کند تا در مورد عواملی که باعث انجام ندادن کار شده، بیندیشند و در جهت رفع آن‌ها تلاش کنند.

 

 

 

 

نکته‌هایی که ما پدر و مادران در مذاکره با فرزند‌مان باید توجه داشته باشیم، عبارتند از:

 


- فرزندمان را از مسأله و مذاکره جدا کنیم

 

 

برای نمونه، وقتی دروغی می‌گوید، به‌‌جای این‌که به او بگوییم: «خیلی بچه‌ی بدی هستی» و به شخصیت او حمله کنیم و باعث احساس شرمساری و گناه در او شویم،‌ می‌توانیم چنین بگوییم: «من از عملی که انجام دادی یا دروغی که گفتی، احساس خوبی ندارم و از این مسأله احساس ناراحتی می‌کنم.» این رفتار ما باعث می‌شود فرزندمان، دلیل ناراحتی‌مان را بپرسد. در این‌صورت است که می‌توانیم دلیل‌های اشتباه کارهایش را روشن کنیم و او را در جهت مسیر درست و اصولی راهنمایی کنیم چراکه در غیر این‌صورت، فرزندمان حالت دفاعی به ‌خود می‌گیرد و پیشنهادهای ما را نمی‌پذیرد.

 

 


- عقیده‌ها و احساسات فرزندمان را از نگاه خودِ او ببینیم و درک کنیم نه از نقطه‌نظر خودمان


 

برای نمونه، وقتی فرزندمان احساساتش را بیان می‌کند، ما نباید خود را با او مقایسه کنیم‌ و به احساساتش اعتنایی کنیم چراکه ممکن است از نظر او، موضوعی جالب و قابل توجه باشد و از این‌که از جانب دیگران درک می‌شود، احساس خوبی کند و توجه ما ممکن است به او کمک کند تا همیشه احساساتش را با ما درمیان بگذارد.

 

 

 

مذاکره

 

 


- سعی‌نکنیم به‌سرعت اظهارات (حتی اشتباه) فرزند‌مان را قطع کنیم بلکه اجازه دهیم اظهاراتش‌ را به‌گونه‌ای که هست، بیان کند

 

 

برای نمونه، ممکن است بگوید: «من دیگر به مدرسه نمی‌روم» و ما به‌جای این‌که عصبانی شویم و پیام او را سریع قطع کنیم، می‌توانیم چنین بگوییم: «چه چیز بدی از مدرسه دیده‌ای که تو را آزار می‌دهد و دوست نداری به مدرسه بروی؟» این عمل ما می‌تواند شروع خوبی برای بررسی علت مسأله باشد.

 


- خونسرد باشیم

 

 

برای نمونه اگر رفتار و یا اظهارنظر فرزندمان، ما را عصبانی می‌کند و از حالت کنترل خارج می‌شویم، قبل از این‌که حرفی بزنیم، به اتاق دیگری برویم و وقتی به آرامش رسیدیم، در مورد آن موضوع با فرزندمان صحبت کنیم.

 

 


- سعی‌کنیم وقتی مشکلی برای فرزندمان‌ پیش‌می‌آید، او را برای یافتن راه‌حل‌های منطقی و اصولی دعوت کنیم

 

 

 

برای نمونه، از فرزندمان بخواهیم لیستی از موضوع‌هایی که باعث مشکل شده را به‌صورت شفاف و واقعی روی یک‌ برگ کاغذ بنویسد و یا به ما بگوید و ما نیز باید توجه داشته باشیم که شرایط را ‌طوری آماده کنیم و یا به‌گونه‌ای رفتار کنیم که او به ما اعتماد و اطمینان کامل داشته باشد و صادقانه، مشکل‌هایش را با ما درمیان بگذارد چراکه اگر احساس کند درصورت بیان احساسات واقعی‌اش، مورد‌ مؤاخذه و محاکمه قرارمی‌گیرد، ممکن است از گفتن حقیقت، طفره رود و یا به‌صورت مبهم آن را مطرح کند.

 

 


- نقطه‌نظر و دلیل تصمیم خود را برای فرزندمان توضیح دهیم

 

 

برای نمونه، وقتی به فرزندمان می‌گوییم: «باید بازی را تمام کنیم چون باید ناهار درست کنم.» ممکن است در جواب بگوید: «من ناهار نمی‌خورم» و ما ممکن است بگوییم: «اما من و برادرت گرسنه هستیم.» با این عمل، او را در جریان تصمیم خود قرارداده‌ایم.

 

 


- سعی‌کنیم راه‌حل‌های قابل قبول و مناسبی برای مشکل فرزند‌مان ارائه دهیم

 

 

برای نمونه، ‌اگر «لوبیا» دوست ندارد، بپرسیم: «چه‌چیزی به جای لوبیا دوست داری؟»

 



- سعی‌‌کنیم هدف‌مان از مذاکره، بررسی و چرایی مسأله برای رسیدن به یک توافق باشد نه بحث و جدل


 

 

 

 



ویدیو مرتبط :
مدرس مذاکره فایل صوتی آموزش مذاکره بهزاد حسین عباسی8

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

کمک به فرزندان درانجام تکالیف مدرسه



پدر ومادران میتکالیف مدرسه توانند در انجام دادن تکالیف مدرسه به فرزندانشان کمک کنند

در اینجا نکاتی را برای آگاهی پدر ومادران عزیز جمع آوری کردم شما عزیزان باید

با دقت وباحوصله به نکته های زیرعمل کنید تا فرزندان بدون داشتن هیچ موردومشکلی بتوانند

تکالیف خود را انجام دهند.

  • .یک محیط مطالعه بانورکافی وراحت برای مطالعه اوتدارک دیده ،تابتواند برای انجام تکالیف منزل ومطالعه از آن استفاده کند .

    .صداهای درون خانه ،دخالت خواهروبرادرها ،تماشای تلویزیون وسایر صداهای مزاحم که با انجام تکالیف و مطالعه او تداخل پیدا می کنند رامحدود نمایید.

  • .ازاو بپرسید که آیا تکلیفی برای انجام دادن دارد یا نه ؟

  • اورابه انجام تکالیف در ساعات مشخصی از روز ترغیب کنید (چیزی حدود 4تا5 بعدازظهر ،5:30تا 7:30بعدازظهر،8:30تا9:30بعدازظهر،5:30تا7:30صبح )

  • به فرزندتان در پیش بینی زمان لازم برای انجام تکالیف یا درس خواندن کمک کنید تاازکارهای باعجله دقیقه آخر وشب بیدار ماندن اجتناب نماید.

  • فرزندتان را به پرسیدن سوالات هنگام تعیین تکالیف تشویق نمایید تانسبت به آنچه از اوانتظارمی رود،اطمینان حاصل کند.

  • فرزندتان رابه بحث درباره آنچه ازیک تکلیف یاد گرفته است ،ترغیب کنید این کار براهمیت وارزش تکلیف تأکید می نماید.

  • اگرفرزندتان بگویدکه تکلیفی رانمی تواندانجام دهد،نحوه انجام آن کار رابا اوبحث وبررسی کنید توضیح شفاهی قوه حافظه رازیاد نموده ،درک کردن را ترغیب کرده موجب یادآوری می شود.

  • تکالیف اورا ازنظرکامل بودن یاپاکیزگی کنترل نمایید،اما اجازه دهید که اوتکالیفش را اصلاح نماید،زیرا ازطریق اصلاح اشتباهات توسط خودش بهتر یاد می گیرد.

  • همواره به او یادآوری کنید که تلاش های اولیه ،لزوماً نمایانگر بهترین کاری که او قادر به انجام آن است نمی باشد واودوباره باید سعی کند.

  • ازطریق تحسین وتعریف از او در زمینه کار مدرسه ووجود خودش ،احساس غرور واعتماد به نفس رادراوبه وجودآورید.

  • اورابه تکمیل یک تکلیف در یک زمینه درهر زمان تشویق کنید این کاراستفاده مؤثر از وقت ،تمرکز وپیشرفت رابه وجود می آورد.

  • روشهای مطالعه ویادگیری را به او یاد دهید واورا به استفاده از روشهای زیر تشویق کنید:

مطالعه ویاد گیری

o فراگیری روش ها وقوانین وقواعد مناسب برای حل مسائل

o خلاصه کردن واز برکردن دروس

oیادداشت برداری

o شناسایی ومشخص کردن لغات اصلی وکلیدی

o خودآزمایی(ارزیابی خود )

o مطالعه جزئی وتوزیعی (نه متراکم وفشرده)

o اطمینان حاصل کردن از آموخته های خود

  • فرزندتان رابه تمرین روشهای دستیابی به آرامش تشویق کنید (مانند تمرین تنفس عمیق وشل کردن عضلات وخود گویی مثبت و...)

  • ازتلاش هاوآرزوهای اوبرای موفقییت حمایت کنید .

  • اگر فرزندتان از شما بخواهد ،درمروردرسهابرای امتحان به او کمک کنید.

  • حس پیشرفت را در او تقویت کنید وبه او خاطر نشان کنید که شکستهای گذشته لزوماً دلیل شکست های آینده نمی باشد.