سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
چطور همسر خسيسمان را درمان كنيم؟
کنترل دخل و خرج و آیندهنگری اصلاً صفت بدی نیست اما بعضی از ما مثل میرزا نوروز - که به کفشهای پاره و زهواردررفتهاش چسبیده بود - چنان به پول میچسبیم که جداشدن از آن محال است.
روانشناسان خساست را یک نوع مشکل «روانی» میدانند چون معتقدند افراد مبتلا به این اختلال روحی- روانی در همه رفتارهایشان دچار خست و امساک هستند؛ حتی در ابراز احساسات و نشاندادن محبتشان به همسر، فرزندان و اقوام نزدیک.
خسيسها از دیدگاه علم
از نظر علم روانشناسی «سخاوت روح» یکی از ویژگیهای مثبت روحی - روانی و رفتاری است که تقریبا در همه افراد- با اندکی تفاوت در میزان آن- وجود مین ناتوانی ، آنها را به فردی خسیس(اسكروچ) تبدیل میکند.
خساست در شیوه خرج و پسانداز کردن، رفتارهای فردی و اجتماعی، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران، گوشهگیری، امتناع از حضور در جمع، توجه بیش از حد به رفتارهای دیگران و بررسی رفتارهای آنها به قصد انتقاد و ... مشاهده میشود.
آنها حتی در ابراز احساسات هم خساست میکنند! به این مثال توجه کنید؛ مدیر مؤسسهای از اينكه کارمنداناش به خوبی کار میکنند، آگاه است اما خساست او اجازه نمیدهد تا با پاداش مالی يا حداقل تشويق زباني از همکاراناش تشكر و تقدير كند.
در واقع «سخاوت» به صورت بالقوه در این فرد وجود دارد چون متوجه تلاش کارمندانش میشود ولی خسیس بودن او مانع از آن میشود که سخاوتمندیاش را نشان بدهد. این نمونه یکی از هزاران نمونه ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به دلیل خساست است.
خانواده در سایه خست
شاید زمان مجردی، خساست مشکلات فراوانی را برای فرد خسیس ایجاد کند که مهمترین آن، جدا ماندن از جمع و تنها ماندن است. در واقع خساست اجازه نمیدهد اندکی از درآمد شخصیمان را صرف رفت و آمد یا خرید هدیه برای دیگران کنیم و در برنامههای دستهجمعی حاضر شویم. به این ترتیب، هر لحظه بیش از قبل از جمع فاصله میگیریم و در نهایت به فردی منزوی تبدیل میشویم. تا اینجای قضیه، فقط خودمان ضرر میکنیم؛ ولی بعد از ازدواج، وضعیت کاملا فرق میکند چون پای نفر دیگری هم در میان است.
بعد از تشکیل خانواده، خسیس بودن یکی از طرفین، به شدت بر روابط زوجين و رابطه آنها با يكديگر تاثیر میگذارد؛ تا حدی که شاید به جدایی بینجامد؛ مگر آنکه هر دو نفر (زن و شوهر) مبتلا به مشکل خساست باشند تا بتوانند از بودن در کنار هم لذت ببرند. از مهمترین مشکلات زندگی افراد خسیس با خانواده (همسر و فرزندان) میتوان به این موارد اشاره کرد:
- ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی؛ این افراد حتی نمیتوانند از سادهترین کلمات محبتآمیز برای بیان احساسات خود استفاده کنند. جالب اینکه اگر هم از این کلمات استفاده کنند، آزادی و آرامش در رفتارشان دیده نشده و همیشه حالتی از گرفتگی و ناراحتی در رفتار آنها مشاهده میشود.
- به نظر آنها خرید هر چیزی غیر ضروری است و بهتر است به جای آن در بانک پول پسانداز شود. خرید هدیه هم که اصلا محلی از اعراب ندارد و دور ریختن پول به حساب میآید. در مواقع اجبار هم پرداخت نقدی، بهتر از هر هدیهای است.
- فاصله عمیقی در روابط زن و شوهر دیده میشود؛ سایه دائمی خساست در زندگی مشترک، باعث جدایی آنها از هم میشود چون یکی از طرفین نمیتواند نیازهای عاطفی و روحی- روانی طرف مقابل را برآورده کند. بگذریم از اینکه رفع نیازهای دیگر به طور کامل از یاد رفته است.
- ارتباط زن و شوهر به بحثها و رفع نیازهای مالی محدود میشود. در نهایت نیز برای رفع هر نیاز- پس از یک جدال طولانی - باید همه افراد خانواده از چهارچوبی که فرد خسیس تعیین میکند، پیروی کنند.
- والد یا والدین (بسته به اینکه کدامیک به بیماری خساست دچار باشند) همواره از رفتارها و تلاشهای فرزندشان در هر زمینهای ناراضی هستند. این نارضایتی از مسائل درسی تا کارها و رفتارهای روزمره آنها را شامل میشود. اما این والدین برخلاف والدین کمال گرا - که برای موفقیت فرزندشان هزینه كرده و آنها را همراهی میکنند - هیچ تلاش و کمکی برای پیشرفت بیشتر فرزندشان نميكنند و فقط توقع دارند.
- مردان یا زنان خسیس هر مسئلهای را با مسائل مالی میسنجند و «پول و درآمد» مهمترین عامل تعیینکننده در زندگی آنهاست. مثلا معیار محبتشان، مبلغ، کیفیت یا نوع هدایای خریداری شده است، نه زیبايی این كار.
- تصمیمگیری برای خرید هر وسیله سادهای برای منزل باید با اجازه زن یا شوهر خسیس باشد. برای صدور این اجازه هم باید همیشه دلیل قانعکنندهای وجود داشته باشد؛ دلیلی که بتواند فرد خسیس را قانع کند. به این ترتیب، طرف مقابل از هر خریدی منصرف میشود.
به نظر شما زندگیای که یکی از طرفین اختیار کامل دارد و دیگری هیچ اختیاری ندارد، به زندگی در زندان شبیه نیست؟
- رفتارها آزادانه نیست؛ ترس از بروز واکنشی نامطلوب از سوی فرد خسیس بر همه رفتارها و روابط سایه افکنده و آزادی عمل را از همه افراد خانواده - به ویژه همسر - سلب کرده است.
- این افراد در برآوردن نیازهای فردیشان هم امساک میکنند؛ تا حدی که سلامتیشان هم در معرض خطر قرار میگیرد.
روح و روان، اسیر امساک
بررسیها نشان میدهد «افسردگی» یکی از مهمترین اختلالات روحی- روانی است که فرد خسیس به آن دچار میشود. روانشناسان دلیل اصلی بروز این حالت را منزویشدن آنها میدانند.
از طرفی عناد دائمی آنها با جمع، باعث تنها ماندنشان میشود و همین امر باعث تشدید افسردگی خواهد شد. در واقع عقاید آنها باعث میشود تا همیشه تنها بمانند؛ حتی اگر به ظاهر، دیگران آنها را طرد نکنند.
یکی دیگر از مشکلات روحی- روانی این افراد، «بیتابی و بروز حالتهای هیجانی» است. نگرانی درباره همه چیز، بهویژه مخارج ( فقط فکرکردن به مخارج و نه خرجکردن واقعی)، آنها را به افرادی بهانهجو، بیتاب، ایرادگیر و... تبدیل میکند. این نکته را هم فراموش نکنیم که حالتی «تهاجمی و عصبی» در رفتارهای آنها دیده میشود که هم باعث آزار خانواده و هم باعث آزار خودشان میشود.رفتارهای دیگری مثل حرص و ولع دائمی برای همه چیز، شک و تردید، حسابگری و خودمحوری از دیگر اختلالات روحی- روانی افراد مبتلا به بیماری خساست است. این افراد فراموش کردهاند که تیر تیز رفتارهای نامطلوب و تهاجمی آنها، بیش از همه، روح و روان همسر و فرزندانشان را زخمی میکند.
با آنها چه کنیم؟
اول از همه بهخاطر بسپاریم که بیماری همسر خسیس ما هیچ گاه درمان نمیشود؛ بنابراین فقط باید تلاش کنیم تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنیم. درمان قطعیای برای این بیماری وجود ندارد؛ فقط با این شیوهها ميشود با او مدارا کنیم:
- طبیعت افراد خسیس را باور کنیم و بپذیریم که به بیماری امساک و خساست بیمارگونه دچار هستند. این باور باعث میشود تا رفتارهای او برایمان قابل تحمل باشد.
- مقابله به مثل نکنیم؛ این مقابله هیچ اثری جز تکرار رفتارهای نامطلوب و ندارد. حتی این رفتارها میتواند با شدت بیشتری تکرار شود.
- پیش از خرید هر وسیلهای برای منزل با همسرمان مشورت کنیم. با وجود اختلافنظر، مشورتکردن ضروری است تا پس از خرید با لجبازی او روبهرو نشویم. به این ترتیب، مانع از جنجال شده و زمینهسازی کردهایم.
- برای خریدهای شخصی تنها برویم ولی قبل از بیرونرفتن از منزل، حتما به همسرمان اطلاع بدهیم تا احساس کنارگذاشتهشدن به او دست ندهد. توافق کنیم که این تصمیم برای سلامت روحی- روانی هر دوی ما لازم است.
- بعضی افراد مبتلا به خساست، تلاش میکنند تا این صفت نامناسب را اصلاح کنند. در اين صورت با درك مشكلشان و تلاشي كه براي ترك اين صفت ميكنند، به آنها کمک کنیم.
فراموش نکنیم نباید اين افراد را مسخره کنیم یا دائم از آنها ایراد بگیریم. كنارشان باشيم تا با كمك هم به تدريج بر مشكل غلبه كنيم.
- زمانی که از رفتار همسرمان غمگین و عصبی میشویم، ناراحتیمان را ابراز کنیم؛ البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضیح بدهیم که از رفتارهای او ناراحت میشویم و خجالت میکشیم. این توضیح و ابراز ناراحتی ما به شکل منطقی، تلنگری برای تجدیدنظر در رفتارهای نامناسب اوست.
- همانطور که اشاره کردیم، این افراد در ابراز احساسات نیز ناتوان هستند. در مقابل این ناتوانی، لجبازی و بیاعتنایی نکنیم اما طوری رفتار کنیم که طرف مقابل هم با کمی کماعتنایی ما روبهرو شود. با کمی تغییر در رفتارهای گذشته خود میتوانیم به راحتی تغییراتی در رفتار همسرمان ایجاد کنیم.
- اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجید، مقابله به مثل را به او یاد ندهیم. فقط به فرزندمان توضیح بدهیم که این عقیده پدر یا مادر توست و باید به عقیده آنها احترام بگذاری. فقط دفعه بعد طوری رفتار کن که با سرزنش او روبهرو نشوی.
- افراد خسیس با وجودی که ممکن است سلیقه خوبی داشته باشند اما برای خرید هر چیزی، ابتدا به مبلغ آن توجه میکنند؛ بنابراین به جای دلخورشدن یا مسخرهکردن همسرمان از او تشکر کنیم. همین که او هزینهای را بابت خرید چیزی پرداخت کرده، کافی است. تشکر ما نوعی تشویق برای تکرار این رفتارهای مثبت و از بین رفتن برخی مشکلات رفتاری همسرمان است.
- برای تقسیم دخل و خرج منزل، همفکری کنیم تا به تدریج تغییراتی در شرایط ایجاد شود.
- با دوستان و آشنایان قطع رابطه نکنیم؛ این راه چاره نیست. با حفظ تعادل در رفت و آمدها این مشکل به تدریج برطرف خواهد شد.
- از روانپزشک، روانشناس يا مشاور کمک بگیریم.
ویدیو مرتبط :
داریوش فرهنگ:همسر دومم با همسر اولم رفیق است!-قسمت 2
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اختلاس برای درمان همسر
اخبار حوادث - اختلاس برای درمان همسر
به گزارش فرهیختگان، این کارمند بانک زمانی که دید نمیتواند داروهای گرانقیمت همسرش را بخرد، برای هزینههای درمان، نقشه اختلاس 30 میلیون تومانی از بانکی که در آن کار میکرد را اجرا کرد.
این پرونده زمانی پیش روی بازپرس قرار گرفت که رئیس یک بانک به دادسرای بعثت مراجعه کرد و از اختلاس یکی از کارمندانش خبر داد.
او در شکایت خود گفت: چند روز پیش مرد میانسالی به من مراجعه کرد و گفت سه میلیون تومان پول در حسابم واریز کردهام اما وقتی برای برداشت پول مراجعه کردم در حسابم یک میلیون تومان بیشتر پول نبود. مطمئن هستم که هیچکدام از بچههایم این پول را برداشت نکردهاند و در حسابها اشتباه شده است. با اعتراض این پیرمرد، من به بررسی اسناد و حساب وی پرداختم و متوجه شدم در دفترچه حساب پسانداز وی 3 میلیون تومان ثبت شده اما در اسناد بانکی این میزان یک میلیون تومان نوشته شده است.
رئیس بانک در ادامه اظهاراتش گفت: من که از اشتباه کارمند تحویلدار بانک تعجب کرده بودم به بررسی بقیه اوراق بانکی که توسط این کارمند نوشته شده بود، پرداختم و متوجه شدم وی در بقیه اوراق بانکی نیز دست برده و با تغییر میزان پول حسابها دست به اختلاس زده است.
کارمندم حساب بسیاری از مشتریان بانک را دستکاری کرده و احتمال میدهم که اختلاس کرده باشد. به همین دلیل به دادسرا آمده و تقاضای پیگیری موضوع را دارم.
با اعلام این شکایت بازپرس دستور دستگیری کارمند بانک را صادر کرد.
کارمند بانک پس از بازداشت به ارتکاب جرم اعتراف کرد. در ادامه مشخص شد که او در مدت پنجماه بیش از 30 میلیون تومان از مشتریان بانک اختلاس کرده است.
او در اعترافات خود به بازپرس گفت: من کارمند بانک بودم و چندین سال بود که در آن بانک کار میکردم، اما به خاطر مشکلات مالی به ذهنم رسید که نقشه اختلاس از بانک را اجرا کنم تا مشکلاتم حل شود، اما از قبل این نقشه را برنامهریزی نکرده بودم.
وی ادامه داد: یک بار پیرزنی برای گذاشتن پول در حسابش به بانک مراجعه کرد. همان لحظه یک دفعه فکر اختلاس به ذهنم رسید. پول را که دریافت کردم میزان کامل آن را در دفترچه وی نوشتم اما در اوراق بانکی نصف آن را وارد کردم و بقیه پول را بدون آنکه کسی متوجه شود داخل کیفم گذاشتم. بعد از آن هروقت مشتری کمسواد یا سالخوردهای به بانک مراجعه میکرد همین کار را تکرار میکردم و برایش اسناد مالی صادر نکرده و میزان پول وی را در سیستم بانکی وارد نمیکردم.
متهم در ادامه گفت: تقریبا از پنجماه پیش بود که فکر این اختلاس به ذهنم رسید و دست به دزدی از مشتریان بانک زدم. هربار هم از هرکسی که پول میلیونی و زیادی به حسابش واریز میکرد، تقریبا دو یا سه میلیون تومان پول برمیداشتم. یکی، دو بار هم 7 یا 8 میلیون تومان از دو مشتری برداشتم که روی هم فکر میکنم حدود 30 میلیون تومان پول شد.
با اعترافات این مرد، وی به دستور بازپرس و با قرار قانونی روانه زندان شد و در حال حاضر تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چند شاکی داری؟
فعلا که فقط رئیس بانک از من شکایت کرده و بقیه که من پولهایشان را جابهجا کردم همه پیش رئیس بانک رفته و شکایت کردهاند.
با این پولها چهکار کردی؟
همه را برای بدهیهایم دادم و به حسابم ریختم تا چکهایم پاس شود.
چطور شد که به فکر اختلاس از بانک افتادی؟
من مشکلات مالی زیادی داشتم. 10 سال بود که ازدواج کرده بودم. بعد از ازدواجم همسرم به بیماری مبتلا شد. من هم به خاطر بیماری همسرم دچار مشکلات شدید مالی شدم و برای تامین هزینههای درمان او مجبور بودم چک بدهم تا بتوانم پول قرض کنم. از چند ماه پیش نیز زمان چکهایم رسیده بود. برای تهیه پول برای وصول چکها به هر دری زدم فایدهای نداشت. با اینکه کارمند بانک بودم ولی هزینه درمان همسرم خیلی بیشتر از درآمدم بود و آنقدر هم از بانک وام گرفته بودم که دیگر نمیتوانستم از آنجا وام بگیرم. کلی بدهکار بودم و هرلحظه فکرم مشغول بود.
بیماری همسرت چه بود؟
او بیماری اماس داشت و هزینه درمانش زیاد بود. اگر داروهایش را مصرف نمیکرد فلج میشد و من که اصلا طاقت این موضوع را نداشتم باید هرماه برایش داروهایش را تهیه میکردم.
بچه هم داشتید؟
نه ما چند ماه بعد از ازدواجمان فهمیدیم که همسرم بیماری اماس دارد. برای همین فکر بچهدار شدن را از سرمان بیرون کردیم چون میترسیدیم که فرزندمان هم این بیماری را بگیرد.
چند وقت بود که در این بانک کار میکردی؟
من 10 سال بود که در آن بانک کار میکردم. یعنی درست از وقتی که ازدواج کردم در این بانک مشغول به کار شدم.
همسرت هم در جریان کاری که میکردی بود؟
نه، اصلا او برای چی باید بداند که من این کار را میکنم. به او میگفتم از بانک وام گرفتهام. میگفتم رئیسم مشکلاتم را فهمیده و به من وامهای مختلف میدهد تا بدهیهایم را پرداخت کنم.
تحصیلات داری؟
بله، من فوقلیسانس رشته مدیریت بازرگانی دارم.
از کاری که کردی پشیمانی؟
خیلی پشیمانم. من میخواستم با این کار بدهیهایم را پرداخت کنم و هزینه درمان و داروی همسرم را بدهم، اما بیشتر از قبل بدهکار شدم و حالا حتی آبرویم هم رفته است. خانوادهام وقتی فهمیدند که من دست به اینکار زدهام از تعجب شوکه شدهاند و حتی مادرم در بیمارستان است.
اخبار حوادث - فرهیختگان