سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

چطور به فرزندانمان اعتماد کنیم؟



 

 

چطور به فرزندانمان اعتماد کنیم

 

همه ما خواهان برخورداری از اعتمادبه‌نفس لازم برای انجام کارهایمان هستیم؛ اما به راستی چگونه می‌توانیم به این مهم دست یابیم؟

 

در واقع بهترین زمان برای کسب اعتماد‌به‌نفس دوران کودکی است. اگر بتوانیم در این دوران به خودمان اعتماد کنیم و احترام بگذاریم، قطعا در آینده نیز نتیجه بهتری خواهیم گرفت.یکی از مهم‌ترین راه‌هایی که می‌توان در محیط خانواده به کودکان احساس تعلق و اعتماد داد، تشویق تدریجی آنان به مشارکت در تصمیم‌گیری‌هایی است که به محیط اطراف آنها شکل می‌بخشد.

 

اجازه دادن به کودکان در انتخاب نحوه چیدمان و تزیین اتاقشان می‌تواند عزت‌نفس آنها را تقویت کند و اعتماد به نفسشان را در مورد ابراز سلایق‌شان افزایش دهد و در ضمن مهارت‌های آنها را در گفت‌وگوهای اجتماعی ارتقا بخشد. مطلب زیر به راهکارهای تقویت اعتماد به نفس در میان کودکان می‌پردازد.

 

اگر می‌خواهیم مطمئن شویم شرایط زندگی خانوادگی ما به‌گونه‌ای موجبات تضعیف رشد و تحول اعتماد‌به‌نفس کودکانمان را فراهم نمی‌آورد، لازم است گاهی تلاش کنیم تا ارزیابی مشخص و مطمئن‌تری از چگونگی کارکرد خودمان به عنوان یک واحد داشته باشیم.

 

برای شروع می‌توانید به لحاظ عاطفی زمانی به بیرون از دایره خانوادگی خود قدم بگذارید و مسائلی را با خود مطرح کنید؛ مثلا اینکه آیا هدف و مقاصد ما مشترک و شفاف هستند؟ اهداف خانواده‌های مختلف می‌توانند بسیار متنوع و گوناگون باشند.

 

برای مثال ممکن است برای بعضی، هدف صرفا فراهم کردن جای امن و غذای افراد خانواده باشد، تا جایی که آنها بتوانند روی پای خود بایستند، در حالی که خانواده‌های دیگر کنترل و تربیت را به عنوان اهداف اصلی خانواده انتخاب کرده‌اند. تاجایی که به اعتماد‌به‌نفس کودکان مربوط می‌شود، مهم این است که این هدف‌ها شفاف و صریح باشند و بین اهداف اصلی خانواده توافقی حاصل شود. همچنین بسیار مهم است که هدف‌هایی را که با یکدیگر انتخاب می‌کنند واقع‌بینانه باشند.

 

 

- آیا نقش‌ها و مسئولیت‌ها واضح و منصفانه هستند؟

 

همان‌گونه که نقش کلی خانواده در جامعه در حال تغییر است، نقش افراد خانواده نیز در ارتباط با اعمال روزمره در حال دگرگونی است. مشاوره با پدر و مادرها اغلب نشان می‌دهد که آنچه در ذهن زنان و مردان در مورد نقش و مسئولیت‌های آنها در ذهن خودشان وجود دارد با آنچه در ذهن دیگری است متفاوت است. هنگامی که این تفاوت‌ها باعث بروز یأس و آزردگی شوند، معمولا کودکان اولین کسانی هستند که صدمه می‌بینند. گاهی نیز ناخودآگاه از کودکان به عنوان ابزار انتقام‌گیری استفاده می‌شود. به‌علاوه، مشاوره‌های خانوادگی اغلب نشان می‌دهند که کودکان و والدین در ذهن خود انتظارات متفاوتی از نقش و مسئولیت‌های کودکان در زندگی خانوادگی دارند. مثلا این موضوع که «بچه‌های بزرگ‌تر باید همیشه حامی و کمک بچه‌های کوچک‌تر باشند» با اینکه «از هیچ بچه‌ای نباید انتظار داشت که وظایف پدر و مادرش را انجام دهد» در تضاد است.

 

 

- آیا برقراری ارتباط با یکدیگر مؤثر و کافی است؟

 

تقریبا برقراری ارتباط در خانواده همیشه، حداقل به این خاطر که برخورد نسل‌های مختلف با یکدیگر در میان است با مشکل مواجه می‌شود. بنابر این بسیار مهم است که مطمئن شویم پیام‌های رد و بدل‌شده بین اعضای خانواده به درستی دریافت شوند. در اینجا نیز نحوه برقراری ارتباط هر خانواده و همچنین تک‌تک افراد آن منحصر‌به فرد است. مثلا بعضی بیشتر از لغات برای انتقال پیام به یکدیگر استفاده می‌کنند، اما برخی دیگر بیشتر از علائم و نشانه‌های فیزیکی و سایر واکنش‌های دیگر بهره می‌برند.

 

در زمینه رشد اعتمادبه‌نفس در کودکان، پاسخ دادن به این پرسش‌ها می‌تواند سودمند واقع شود:

 

- آیا زمان کافی به بحث و گفت‌وگوهای خودمانی و گپ‌زدن‌های دوستانه اختصاص می‌دهیم؟

 

- آیا علاوه بر پیام‌های کلامی به پیام‌های غیرکلامی افراد خانواده هم توجه می‌کنیم؟

این مسئله اهمیت زیادی دارد زیرا افراد خانواده هرچه بیشتر صمیمی شوند، بیشتر روی ارتباطات غیرکلامی تکیه می‌کنند و ما معمولا علائم و نشانه‌های غیرکلامی خاصی برای خود ابداع می‌کنیم که تنها یک عضو بزرگسال می‌تواند آنها را درک کند.

 

- آیا افراد خانواده یکدیگر را از برنامه‌های روزانه خود مطلع می‌کنند؟ مثلا چه کسی شام یا ناهار در خانه است و چه کسی بیرون از خانه غذا می‌خورد؟ چه کسی اتومبیل را با خود می‌برد و...؟

 

- آیا به روش‌ها و شیوه‌های فردی یکدیگر در برقراری ارتباط احترام می‌گذاریم؟

تصور اشتباه دیگری درباره خانواده موفق این است که بحث و جدل کار خوبی نیست؛ به خصوص برای فرزندان. اما باید بدانیم که بحث و جدل‌کردن هم جزو اجتناب‌ناپذیر زندگی خانوادگی و همچنین جزو ضروری آن است. به علاوه بحث‌کردن‌ها، فرصت مطمئنی برای کودکان فراهم می‌آورند تا آنها شیوه‌های دفاع از حقوق، عقاید و نیازهای خود را تجربه کنند.

 

 

مثبت‌اندیشی

 

به فرزندانتان کمک کنید تا منفی‌اندیشیدن را کنار بگذارند و با اندیشه‌ای مثبت بتوانند بیشتر به خودشان اعتماد کنند. منفی‌اندیشی عادت بدی است که متاسفانه کودکان از سنین بسیار پایین این عادت را از اطرافیانشان کسب می‌کنند.

 

منفی‌اندیشیدن باعث از بین رفتن اعتمادبه نفس می‌شود. خود ما هم می‌دانیم هنگامی که روحیه خوبی داریم و انتظار داریم کارها خوب پیش بروند بیشتر از مواقع دیگر احساس می‌کنیم که متکی به خودمان هستیم و اعتماد بیشتری به خودمان داریم، بنابراین امکان موفقیت‌مان نیز بیشتر خواهد بود. بهتر است به فرزندانمان بیاموزیم مثبت بیندیشند و بتوانند به خود اعتماد کنند.

 

 

در این خصوص توجه به این موارد می‌تواند مفید واقع شود:

 

- پیش‌بینی‌های منفی و غیرمنصفانه فرزندانتان را به آنان تذکر بدهید و در صورت امکان از آنها بخواهید که واقعیت و امید به نتیجه مثبت‌تری را جایگزین آنها کنند.

 

- پرورش قدرت بیان و اظهارنظر قاطع از طریق کمک به آنها در بیان آنچه فکر می‌کنید واقعا مورد قصدشان است.

 

- تقویت توانایی آنها برای مطرح کردن نکته مورد نظرشان

 

- تشویق آنها به اینکه حق خود بدانند از معلمشان توضیح بیشتری بخواهند و آن‌قدر بپرسند و توضیح بخواهند تا خوب یاد بگیرند.

 

- به فرزندانتان کمک کنید تا دریابند چه‌موقع عواطف بر آنها غلبه کرده، هیجانی شده‌اند و نمی‌توانند از روی منطق عمل کنند.

 

صحبت کردن در جمع موضوع دیگری است که کودکان کم‌سن‌وسال خیلی کم در آن احساس قید‌و بند و ناراحتی می‌کنند. برای مثال اگر معلم کودکتان از بچه‌ها بخواهد که یک نفر داوطلب صحبت یا خواندن مطلبی در کلاس شود با تعداد زیادی از بچه‌های مشتاق روبه‌رو خواهد شد اما اگر معلمی دیگر همان سوال را 10سال بعد، از دانش‌آموزان کلاسش بکند، فکر می‌کنید چند پیشنهاد دریافت خواهد کرد؟

 

وقتی بیشتر کودکان به سنین نوجوانی می‌رسند معمولا نه‌تنها علاقه خود را برای صحبت کردن در جمع از دست می‌دهند بلکه به احتمال زیاد در زمینه‌ این هنر ناتوان‌تر نیز خواهند شد.

 

معمولا در هر گروهی از نوجوانان تعداد کمی از آنها خیلی سریع با جمع می‌جوشند و ابراز وجود می‌کنند. افراد دیگر ترجیح می‌دهند در گوشه و کنار بمانند و آرزو کنند که کسی به آنها توجه نکند یا اصلا دیده نشوند!به همین دلیل بسیار مهم است که ما پدرومادرها بتوانیم در این خصوص رشد فرزندان خود را از نزدیک زیرنظر داشته باشیم و به آنان کمک کنیم.اگر فرزندان شما در این مورد دچار مشکلاتی هستند، می‌توانید به‌آنها کمک کنید تا به این موارد توجه بیشتری داشته باشند و این کار را بااعتماد به‌نفس بیشتری انجام دهند.

 

- برای حضور و صحبت در جمع از قبل تمرین کرده باشند. به فرزندانتان یادآور شوید که تمرین داشتن، کلید عمده موفقیت در مطرح کردن نظر در جمع است و در‌این‌باره بهتر است علاوه بر آگاهی از آنچه می‌خواهیم بگوییم، از قبل تمرین و مروری نیز بر آن داشته باشیم.

 

- آمادگی داشتن: مراقب باشید فرزندانتان با تکیه بر‌آمادگی و تسلط بر موضوع، اعتماد به نفس بیشتری برای اظهارنظر در جمع داشته باشند. افرادی که از اعتمادبه نفس بالایی برخوردارند، تلاش می‌کنند که قبل از سخن گفتن درباره آنچه می‌خواهند بگویند فکر کنند و همیشه تا می‌توانند برای انجام هر کاری به همان اندازه آمادگی لازم را در خود به وجود می‌آورند.

 

- کمکشان کنید مثبت بیندیشند: در طول دوران تحصیل فرزندان شما در شرایطی قرار خواهند گرفت که از آنها می‌خواهند درباره موضوعاتی که حتی برایشان خسته کننده هم هست، صحبت کنند، بنابراین چرا به آنها پیشنهاد نکنیم که این موقعیت‌ها را به کار گیرند و مهارت‌های خود را در زمینه ارائه و عرضه مثبت مطالب تمرین دهند، به طوری که وقتی در مورد موضوعی جالب صحبت می‌کنند آن کار را با اعتماد به نفس بیشتری انجام دهند.

منبع: jamejamonline


ویدیو مرتبط :
اعتماد به نفس کاذب یا اعتماد به سقف!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چگونه اعتماد به نفس فرزندخودرا تقويت كنيم؟



عتماد به نفس تأثير مهمي در سازماندهي رفتارهاي سالم و سازنده فردي و اجتماعي انسان‌ها دارد، در نتيجه والدين ، نهادها و مربيان آموزشي همه مي‌خواهند بدانند بهترين راه براي دروني كردن اين حس در كودكان و نوجوانان چيست؟ به ويژه كه پژوهشگران روانشناسي نيز معتقدند فقدان اعتماد به نفس در افراد، پايه و اساس بسياري از معضلات اجتماعي است.

اعتمادبه نفس

ولي واقعيت اين است كه گر چه در زمينه اعتماد به نفس، بيش از صد سال مطالعه و تحقيق ‌شده است، اما هنوز نتيجه قطعي‌ به دست نيامده و متخصصان همچنان درباره ماهيت اعتماد به نفس و چگونگي تكامل آن بحث مي‌كنند. با وجود اين بيشتر پژوهشگران معتقدند پدر و مادر و خانواده در پي‌‌ريزي و تكامل شخصيت بچه‌ها نقشي اساسي‌ دارند.

اما به راستي اعتماد به نفس چيست؟ فرهنگ لغت و‌بستر آن را اين‌گونه تعريف مي‌كند: «اعتماد به نفس يعني احساس رضايت و اطمينان در وجود خود. يعني شما درباره خود چگونه فكر مي‌كنيد و چه احساسي از خودتان داريد؟»

خانواده‌ها و معلمان نيز معتقدند نوجوان براي داشتن اعتماد به نفس نخست بايد نسبت به خود احساس خوبي داشته باشد، ولي خود نوجوانان اعتماد به نفس را اين‌گونه معنا مي‌كنند: «ميزان پذيرش جمعي‌اي كه از بزرگسالان و يا همسالان خود به عنوان فردي ارزشمند دريافت مي‌كنند.»

خانواده‌هاي علاقه‌مند به پرورش اعتماد به نفس در بچه‌ها پيش از هر كاري بايد بياموزند بچه‏ها را بپذيرند، قبول داشته باشند و به آنها توجه كنند و اين چنين در طول زندگي، اعتماد به نفس را در كودكان بيافرينند و نهادينه كنند. پدر و مادرها اغلب احساس مي‌كنند اگر كودكان از آنها جدا باشند، احساس ناتواني و عجز خواهند كرد. از سوي ديگر، بچه‌هايي كه از كمبود اعتماد به نفس رنج مي‌برند، احساس مي‌كنند پدر و مادر و اطرافيان، آنها را قبول ندارند و نمي‌توانند احساس خوب و ارزشمند بودن و در نتيجه، اعتماد به نفس را در آنها بيدار كنند.

البته معيارهاي اعتماد به نفس نيز بسيار مهم و البته متفاوت است و اغلب خانواده‌ها و گروه‌هاي مختلف قومي و فرهنگي در تعيين معيار اعتماد به نفس، نقش اساسي دارند؛ مثلاً بعضي گروه‌ها ممكن است بر زيبايي و ويژگي‌هاي جسماني تأكيد كنند، و گروه‌هاي ديگر ممكن است پسرها و دخترها را با ارزش‌هاي متفاوتي بسنجند. در هر صورت، تبعيض جنسيتي، تعصب و نگاه تك بعدي به مسائل كودكان و نوجوانان، ممكن است به سلامت روحي و اعتماد به نفس آنها آسيب‌هاي جدي وارد سازد.

اعتمادبه نفس

چگونه مي‌توان به رشد طبيعي اعتماد به نفس در فرزندان ياري رساند؟


بنيان‌هاي اعتماد به نفس هر فرد در دوران كودكي و حتي نوزادي او ريشه دارد و درست در همين دوران، نقش مهم و اساسي خانواده در آينده كودك بسيار سرنوشت ساز است. وقتي پدر و مادر به گريه‌ها و خنده‌هاي كودكان، با حساسيت و همدلي پاسخ دهند، كودكان كم كم ياد مي‌گيرند احساس كنند انسان‌هاي ارزشمندي هستند و اطرافيان، آنها را دوست دارند. كودكان احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس پذيرش و توانايي برقراري ارتباط سالم و مؤثر ب انسان‌ها را از الگوهاي رفتاري‏اي كه از خانواده و اطرافيان مي‌گيرند، مي‌آموزند.

تعلق به يك گروه و امكان بروز توانايي‌هاي اجرايي در گروه همسالان، احساس اعتماد به نفس را در كودكان تقويت مي‌كند. البته نكته ظريفي كه در اين ميان وجود دارد، اين است كه گاه پدر و مادرها به جاي تقويت احساس ارزشمندي در فرزند خود، به تمجيد و ستايش افراطي از او مي‌پردازند كه مسلماً راهكار مناسبي نيست و نه تنها اعتماد به نفس او را تقويت نمي‌كند، بلكه ممكن است سبب بروز اختلالاتي چون خود بزرگ‌بيني و كمال‌گرايي افراطي نيز بشود.

افرادي كه داراي اعتماد به نفس متعادل و سازنده هستند، احساس ‌ارزشمندي مي‏‌كنند و حسي دروني به آنها مي‌گويد توانايي پيروزي در برابر مشكلات زندگي را دارند و در نهايت راهكارهايي براي حل مسائل خود خواهند يافت. چنين افرادي، درك و نگرشي مثبت از خود و توانايي‌هايشان دارند، اما كساني ‌كه اعتماد به نفس ندارند، درك درستي از انتظارات خود ندارند، اين افراد اغلب خود‌كم‌بين هستند، قضاوت‌هاي خوبي درباره خودشان ندارند و به شدت به ديگران وابسته‌اند.

انتظارات و انتقادهاي بيش از اندازه والدين و يا بي‌توجهي آنها نسبت به فعاليت‌هاي مستقل فرزندانشان، سبب مي‌شود كودك احساس بي‌كفايتي و يا بي‌ارزشي بكند، اما هنگامي كه پدر و مادر محيطي پذيرا، مطبوع و طبيعي در خانواده فراهم كنند، كودك مي‌تواند به درك روشني از خود و احساساتش دست يابد.

كودكان در سن رشد نسبت به اصول و ارزش‌هاي افراد همانند خود حساس‌تر مي‌شوند، بنابراين والدين و معلم‌ها مي‌توانند به كودك كمك كنند تا ياد بگيرد چگونه با افراد هم جنس و غير همجنس خود ارتباطي سالم برقرار كند.

اعتمادبه نفس

برقراري روابط موثر با گروه همسالان، در مدرسه يا هر محيط اجتماعي ديگري در پرورش اعتماد به نفس كودكان بسيار مؤثر است، ولي از سوي ديگر ممكن است اختلالاتي در شيوه‌هاي ارزش‏گذاري كودك و نوجوان ايجاد كند. مثلاً نوجوانان ممكن است ارزش‌هاي گروه همسالان را با ارزش‌هايي كه در منزل آموخته‌اند در تضاد ببيند. پدر و مادر آگاه، مي‌توانند فرزند خود را ياري دهند تا بتواند از يك سو ارزش‌هاي خود را با شفافيت و به روشني تعريف كند و از سوي ديگر، قوانين جامعه و اصول رفتار سازماني را نيز بشناسد.

نكته ظريف ديگري كه وجود دارد، اين است كه ميزان اعتماد به نفس بچه‌ها ممكن است در زمان‌ها و مكان‌هاي مختلف يكسان نباشد. يك كودك سالم ممكن است احساس اطمينان به خود يا پذيرفته شدن در ميان جمع را در خانه داشته باشد، اما در محيط‌هاي اجتماعي ديگر، مثلاً كلاس درس و يا جمع دوستان اين حس را از دست بدهد.

نوجوانان در ميان جمع ممكن است در يك لحظه احساس كنند كه شخصي را بسيار دوست دارند، ولي بعداً احساس متفاوتي نسبت به او نشان دهند. درك تمام اين ظرايف به شما كمك مي‌كند با بينش عميق‌تري با فرزند خود رفتار كرده و بهتر بتوانيد از او حمايت كنيد.

احتمالاً هنگامي كه بزرگسالان به علائق و احساسات كودك خود پاسخ مي‌دهند و در درك او مي‌كوشند،احساس او درباره لياقت‏هاي خودش عميق‏تر و گسترده‏تر مي‏شود. اگر فرزند شما در يك باغ‌وحش به حيواني علاقه نشان دهد، شما مي‌توانيد به او كمك كنيد اطلاعات بيشتري درباره حيوان مورد علاقه‌اش پيدا كند. به اين ترتيب شما با رفتاري مثبت، مؤثر و جدي به احساس و علاقه فرزند خود پاسخ داده‌ايد.

نوجوان در شرايطي است كه مي‌كوشد وارد ميدان زندگي شود، در نتيجه، شركت در فعاليت‌هايي كه تجربه واقعي آنها رعب‌انگيز است، برايش جذاب‌تر بوده و حتي مي‌تواند در اين شرايط نقش مؤثرتري ايفا كند.

موضوع‌هاي بي‌معني و يا مسائلي كه فقط جنبه تفريح و سرگرمي دارند، كم كم از حوزه علاقه و توجه نوجوان خارج مي‌شود. پدر و مادر آگاه مي‌كوشند به فرزند خود تجربه‌هاي عيني‌تر و ملموس‌تري از زندگي بدهند، مثلاً شما مي‌توانيد كودكتان را در كارهاي روزانه منزل شركت دهيد يا در مورد مسائل جاري با او مشورت كنيد تا به اين ترتيب فرزندتان بتواند توانايي‌هاي خود را در يابد و احساس كمال كند.

پاسداشت حرمت نيز نقش بسيار مهمي در پرورش اعتماد به نفس كودكان دارد. هنگامي كه والدين و ديگر اطرافيان به كودك و نوجوان احترام مي‌گذارند، اين پيام را به او منتقل مي‌كنند كه تو براي ما مهم هستي، و از همين راه اعتماد به نفس او را پرورش مي‌دهند. احترام به بچه‌ها به اين معني است كه با آنها مؤدب رفتار كنيد، به نظر و فكر آنها پاسخ دهيد، از آنها نظرخواهي كنيد و رابطه‌اي واقع بينانه و معني‌‌دار با آنها برقرار سازيد.

يكي ديگر از راه‏هاي حفظ و پرورش اعتماد به نفس در كودكان و نوجوانان اين است كه به آنها كمك كنيم تا بتوانند خود را با شكست‌ها و ناكامي‌هاي زندگي وفق دهند و بر قابليت انعطاف خود بيفزايند. تأكيد بيش از حد بر پيروزي مداوم و شادماني هميشگي، كار اشتباهي است.

بهتر است به كودك يا نوجوان خود اين اطمينان را بدهيم كه در دوره‌هاي نااميدي و بحران همچنان در كنارش هستيم و شكست و عدم موفقيت او چيزي از حمايت و مهر ما كم نمي‌كند. شما مي‌توانيد پس از برطرف شدن بحران به فرزند خود كمك كنيد تا چيزي را كه موجب اشتباه او شده بود، به خاطر آورد و درباره آن تأمل و نتيجه‌گيري كند اگر به اين طريق بحران ديگري رخ داد، مي‌تواند، از بينش و آگاهي‌اي كه اكنون به دست آورده است براي غلبه بر مشكل و مديريت خلاق بحران جديد بهره بگيرد. اين چنين است كه مي‌توانيم اعتماد به نفس تضعيف شده فرزند خود را دوباره بازسازي كنيم، البته اين به مفهوم ناديده گرفتن اشتباهات او نيست.