سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

چرا همسرم دروغ میگوید و چگونه با او برخورد کنم؟



همسر دروغگو

زندگی كردن با یك همسر دروغگو اصلا خوشایند نیست

 

هیچ‌چیز بدتر از این نیست كه نتوان به نزدیك‌ترین فرد در زندگی یعنی همسر، اطمینان كرد.  مسلما زندگی كردن با یك همسر دروغگو اصلا خوشایند نیست.  ممكن است شما بارهای اول كه دروغ می‌گوید چندان عكس‌العمل خاصی نشان ندهید اما بعد از مدتی، كم‌كم نسبت به او بی‌اعتماد می‌شوید یا گاهی با او به تندی و با عصبانیت برخورد كنید.  بسیاری از زنان نمی‌توانند متوجه شوند چرا همسرشان به آن‌ها دروغ می‌گوید درحالی‌كه آن‌ها با او با صداقت و درستی تمام رفتار می‌كنند و تمام زندگی‌شان را وقف او كرده‌اند. آن‌ها انتظار دارند كه همسرشان فرد قابل اعتماد زندگی‌شان باشد.  چند راه مختلف برای برخورد و رفتار كردن با همسری كه راست نمی‌گوید وجود دارد . اگر می‌خواهید او را اصلاح كنید قبل از اینكه زندگی‌تان را تلخ كنید این چند مورد را درنظر بگیرید.

خانم‌های زیادی هستند كه وقتی همسرشان مدام به آن‌ها دروغ می‌گوید احساس می‌كنند كه دیگر در ذهن‌شان احترامی برای او قائل نیستند،  اگر شما هم جزو همین افراد هستید می‌توانید قبل از اینكه تمام احترام خود را نسبت به او از دست بدهید با خود فكر كنید، «به راستی چرا بعضی افراد دروغ می‌گویند» تا بتوانید با واقع‌بینی بیشتری او را درك كنید. دروغ گفتن معمولا از سنین كم در كودكی آغاز می‌شود، حتی یك كودك 2 ساله نیز می‌تواند به راحتی دروغ بگوید اما زمانی كه كودك به اهمیت حرف‌ها و لغات پی می‌برد و می‌فهمد كه بعضی از حرف‌ها می‌توانند چه تاثیر خارق‌العاده‌ای داشته باشند به‌طور آگاهانه شروع به دروغ گفتن می‌كنند.  دروغ گفتن همیشه به این معنا نیست كه فرد می‌خواهد به كس دیگری آسیب برساند اما ممكن است گاهی این نتیجه نامطلوب پیش بیاید.  بعضی از افراد دروغ می‌گویند چون می‌خواهند خودشان را ثابت كنند درواقع دروغ گفتن برای آن‌ها نوعی رفتار دفاعی است، كودك طی مراحل رشد، متوجه می‌شود كه دروغ می‌تواند او را از بسیاری از عصبانیت‌هاو تنبیه‌های پدرو مادریا اطرافیان حفظ كند. به عبارتی دروغ راهی است كه می‌تواند نظر مثبت اطرافیان را به‌دست بیاورد وعمل ناشایست و بد خود را پنهان كند.

 

همچنین اگر بخواهیم مثبت نگاه كنیم؛ با دروغ می‌توان دوستان را حفظ كرد یا حتی عزیزی را با هدیه غیرقابل پیش‌بینی غافلگیر كرد. همان‌طور كه گفتیم دروغ گفتن از سنین خیلی كم شروع می‌شود و در همه ما وجود دارد، اینكه همه آدم‌بزرگ‌ها به نوعی دروغ می‌گویند چندان عجیب نیست و مهم است كه این نكته را درنظر داشته باشیم بیشتر افراد وقتی دروغ می‌گویند به هیچ وجه دوست ندارند به فرد دیگری آسیبی برسانند.  مثلا؛ ممكن است خیلی از ما درباره لباس دوست‌مان به دروغ بگوییم كه زیباست درحالی‌كه عقیده داریم آن لباس واقعا زشت است.  همچنین خیلی ازما در مصاحبه‌های شغلی نیز برای بالا بردن شانس استخدام‌مان دروغ می‌گوییم.  ما به فرزندان‌مان هم دروغ می‌گوییم به آن‌ها قول می‌دهیم كه اگر شام‌شان را بخورند یك بستنی جایزه می‌گیرند اما سپس كاری می‌كنید كه كودك‌مان بستنی را فراموش كند چون برای به مغازه رفتن خیلی خسته هستیم.

دروغ گفتن یاد گرفتنی است
چگونگی شرایط و موقعیت در سال‌های كودكی می‌تواند روی رفتار ما در كل زندگی تاثیر بگذارد.  ما تمایل داریم تا حدی همانند دیگران رفتار كنیم و وقتی در خانواده‌ای دروغ پذیرفته شده‌باشد و حتی در بعضی موارد، پنهان كردن واقعیت با تشویق همراه شود، كودكان آن خانواده یاد می‌گیرند كه دروغ خیلی هم كار بدی نیست یا حتی می‌تواند عملی پذیرفته شده باشد.


حتی ممكن است بعضی‌ها در طول زندگی این تجربه را به‌دست بیاورند كه دروغ راهی برای بقا و صیانت از نفس است.  مثلا گاهی بعضی از افراد برای پیدا كردن شغل یا حفظ آن مجبور می‌شوند حقیقت را به‌گونه‌ای مبهم یا آمیخته با دروغ بیان كنند و تا جایی كه می‌توانند با لغات بازی كنند. بسیار از افراد مجبورند برای بالا بردن حقوق‌شان‌ پنهان‌كاری كنند و تا حد زیادی از لغات نادرست یا مبهم استفاده كنند.  اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم دنیای ما خیلی هم زیبا نیست و دروغ در واقع تبدیل شده ‌است به جزئی از كار و زندگی و گذشته ما.

 

هرچند این رفتار در نظر اكثر افراد اصلا خوشایند و قبول‌شده نیست اما در زندگی تعدادی از زن و شوهرها وجود دارد.  اگر چه ناپسنداست اما هستند همسرانی كه نه تنها در موضوعات مهم به هم دروغ می‌گویند، حتی در موضوعات كوچك و بی‌اهمیت نیز حقیقت را نمی‌گویند مثلا درباره مكانی كه هستند یا عقیده‌ای كه دارند دروغ می‌گویند.  همه ما در زندگی خود حد و حدودهایی داریم و خودمان هستیم كه بسیاری از مسائل زندگی‌مان را تعیین می‌كنیم.

 

شاید 2 طرف مقصر هستند
وابسته به ماست كه مشخص كنیم در زندگی‌مان دروغ گفتن تا چه حد مجاز است و تا كجا نیست. مثلا یكی از حالت‌ها و اتفاق‌هایی كه شاید در زندگی خیلی از زن و شوهرها پیش بیاید این است كه مثلا شوهر می‌گوید تا یك ساعت دیگر خانه است ولی این یك ساعت كجا و خانه رسیدن او كجا!  در این مواقع اگرچه همسر شما خودش متوجه می‌شود كه زمان خانه ‌آمدن خود را خیلی درست نگفته اما از طرف دیگر او دوست دارد در همان زمانی كه به شما گفته‌است به خانه برسد اما تلاش او برای عمل كردن به حرفش چندان كافی نیست و در نتیجه حرف و عمل او 2 تا می‌شود. در این حالت شما می‌توانید به این موضوع از 2 زاویه نگاه كنید و از یك نظر می‌توانید فكر كنید كه همسر شما توانایی چندانی در برنامه‌ریزی ندارد و نمی‌تواند كارهای خود را به درستی تنظیم كند و از نظر دیگر می‌توانید این طور به موضوع نگاه كنید كه همسرتان فردی دروغگو است كه بیش از حد سرش به كار گرم است. شما كدام را بیشتر می‌پسندید ؟ به‌نظرتان كدام برخورد مناسب‌تر است؟ این امر بسیار مهم است كه بدانید در به‌وجود آمدن رفتاری چون دروغ در یك زندگی زناشویی ممكن است 2 طرف مقصر باشند.

 

دروغ زندگی زناشویی

دروغ گفتن یاد گرفتنی است

 

بعضی‌دروغ ها را می‌شود زیر سبیلی رد كرد
اگر همسر شما تا به حال بیش از چندبار به شما گفته ‌باشد برای ورزش به باشگاه می‌رود ولی در واقع به جای رفتن به باشگاه به خانه یكی از دوستانش برود، این امر ممكن است شما را كمی ناراحت كند اما احتمالا مشكل خیلی بزرگی در زندگی ایجاد نمی‌كند. زن و شوهرها باید قبول كنند گاهی دروغ گفتن یك نفر و انعطاف پذیری طرف دیگر درباره آن دروغ می‌تواند تنش كمتری در زندگی آن‌ها ایجاد كند و در نتیجه خانه آن‌ها آرامش بیشتری داشته ‌باشد.  البته گاهی نیز این دروغ‌ها می‌تواند آنقدر بزرگ باشد كه یكی از طرفین طاقت تحمل آن‌ها را از دست بدهد. در بعضی موارد دروغ گفتن می‌تواند تبدیل به یك مشكل كاملا پیچیده شود و طرفین را كاملا درگیرخود كند، بعضی از افراد وقتی دروغ می‌شنوند احساس می‌كنند دیگر نمی‌توانند با آن دروغ كنار بیایند و اعتماد آن‌ها كاملا از بین می‌رود.  اگر شما نیز جزو چنین افرادی هستید باید به‌دنبال یك راه‌حل برای دروغگویی باشید.  اینگونه راه‌حل‌ها به شما یاد می‌دهند كه بهترین رفتار و ابراز احساسات در این موارد باید چگونه باشد.

پیش‌بینی كنید، بعد شروع كنید
قبل از این كه بخواهید درباره دروغگویی همسرتان با او حرف بزنید بسیار مهم است كه حسابی فكر كنید و پاسخ‌های او را پیش‌بینی كنید.  اگر به جواب‌های احتمالی او فكر نكنید به‌طور حتم نمی‌توانید به درستی با او صحبت كنید و گفت‌وگوی ثمربخشی نخواهید داشت.  اول از همه سعی كنید، واكنش و تمام جواب‌های احتمالی او را با توجه به شرایط حدس بزنید،  در این حالت وقتی با او شروع به صحبت می‌كنید و مثلا او در جواب شما می‌گوید الف، شما می‌دانید كه در مقابل این جواب باید چه عكس‌العملی داشته‌باشید یا وقتی جواب او ب یا ج یا... است شما می‌دانید چه رفتاری باید نشان دهید و بهترین تصمیم چیست.  خودتان را آماده كنید كه حقیقتی را به شما بگوید كه شما دوست ندارید بشنوید. او ممكن است چیزهایی به شما بگوید كه برای‌تان سخت است.  خودتان را آماده‌سازید كه حتی بتوانید تصمیم‌های سخت نیز بگیرید.  این را درنظر داشته‌باشید كه یك همسر دروغگو می‌تواند چیزی به شما بگوید كه غافلگیر شوید مثل این‌كه او شغل دومی دارد كه شما نمی‌دانید یا به خاطر انجام كاری از شما شرم دارد یا. . .  در انتهای صحبت نیز باید كاملا تمام حدها را برای هم مشخص كنید و به او بگویید كه در چه جاهایی اصلا مجاز نیست كه دروغ بگوید. اگر بعضی از دلیل‌های همسرتان شما را قانع كرد، به‌طور روشن و واضح به او بگویید كه‌حرف‌های او را قبول دارید.  بهتر است چند بار به او فرصت دهید كه خود را اصلاح كند.

آیا شما همسرتان را دروغگو می‌كنید؟
نمی‌توان گفت كه یك شوهر دروغگو نسبت به احساسات همسرش بی‌اعتناست.  در حقیقت ممكن است او به دلیل بعضی از رفتارهای همسرش تبدیل به یك فرد دروغگو شده. ممكن است برای یك مرد چند‌بار پیش بیاید كه به خاطر گفتن یك جمله و كلمه یا به خاطر گفتن جایی كه رفته یا به خاطر ملاقاتی كه داشته مورد مواخذه قرار گرفته وكار به دعوا كشیده است. گاهی ممكن است وقتی مردی بعداز بیرون رفتن ـ با چند تا از دوستانش برای یك یا 2 ساعت ـ به خانه برگشته از طرف همسرش بسیارسرزنش شده است و زن گفته كه چقدر از دوستان او بدش می‌آید. ابراز عقیده‌ای صادقانه و ساده درباره خانواده زن یا یكی از ایرادهای او می‌تواند باعث دعوا و گریه و گفتن كلمات تلخ شود و چند ساعت وقت 2 طرف را بگیرد و. . . .


در همین حالت‌هاست كه دروغ گفتن برای مردان تبدیل می‌شود به راهی برای حفظ شخصیت، ایجاد آرامش و دوستی در خانواده. مرد می‌تواند اینگونه با خود فكر كند كه من ترجیح می‌دهم، درباره كارهایم دروغ بگویم تا آنكه بخواهم كاری را كه دوست دارم كنار بگذارم در همین حالت‌هاست كه زن می‌تواند شوهرش را تبدیل به فردی دروغگو كند.


بنابراین بهترین راه‌حل برای اینكه شوهرتان دیگر دروغ نگوید این است كه شرایطی را در خانه فراهم كنید كه دیگر او مجبور به دروغ گفتن نشود. اگر زن و شوهر بتوانند كمی یكدیگر را آزاد بگذارند و هر كدام به دیگری اجازه دهد كه آن‌طور زندگی كند كه دوست دارد، به مرور تبدیل به 2 دوست می‌شوند و دیگر لزومی ندارد به هم دروغ بگویند.  به‌طور كلی باید گفت، هر فردی احتیاج دارد تا فضایی برای نفس كشیدن داشته‌باشد و وقتی این فضا فراهم شود، دروغ گفتن متوقف می‌شود.


وقتی زنی به شوهرش اعتماد كامل دارد و مطمئن است كه شوهر به او دروغ نمی‌گوید، مسلما رفتار دیگری خواهد داشت و در مقابل مردی هم كه احساس كند همسرش به او اطمینان و اعتماد دارد از هر كاری كه آرامش زندگی را به هم بزند، پرهیز می‌كند.


اگر می‌خواهید رفتارتان را تغییر دهید باید بدانید، تغییر رفتار زمان‌بر و سخت است و تاثیربخشی این تغییر رفتارها نیز مدتی طول می‌كشد، شما نمی‌توانید در یك شب شوهر دروغگوی‌تان را تغییر دهید.

 

منبع: برترینها

 


ویدیو مرتبط :
‫‫دکتر هلاکویی (holakouee)- با طریقهٔ گفتگوی همراه با گوشه و کنایه همسرم چگونه برخورد کنم؟‬‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

من می توانم با همسرم بهتر برخورد کنم اما چگونه؟



زندگی زناشویی, دخترها و پسرها

 

آیا تا به حال فکر کرده‏اید که چرا عذرخواهی مشکل است و هیچ می‏دانید که عذرخواهی در زندگی زناشویی، چقدر می‏تواند اختلافات بیهوده را از بین ببرد؟

اغلب زوج‏های جوان حتی اگر در گذشته، بهترین دخترها و پسرها برای خانواده ‏هایشان بودند، در زندگی مشترک با همسرشان، دچار اختلاف می‏شوند.

کسی نمی‏تواند ادعا کند که تا به حال با همسرش مشاجره نداشته و از همسرش نرنجیده است. بعضی‏ها به خاطر جر و بحث‏هایی که پیش می‏آید، احساس می‏کنند که ازدواجشان موفق نبوده است. با این حال، خود را ناگزیر به سازش با همسر می‏دانند؛ اما اختلاف آنها، مثل آتش زیر خاکستر، باقی می‏ماند. در این موارد، لازم است هر یک از زوجین فقط این سؤ ال را از خود بپرسند که «چقدر برای بهبود روابطمان زحمت کشیدیم»؟

اغلب ما در برابر این سؤال، ابروها را بالا انداخته، با چشمانی از حدقه بیرون زده و قیافه‏ ای حق به جانب، می‏گوییم : « خیلی ».

حقیقت امر این است که ما زحمتهایمان را حساب شده نکشیدیم.

_ آیا تا به حال سعی کرده‏ایم که ریشه اختلافات را پیدا کنیم و مسائلی را که سد راه خوشبختی ماست، برطرف کنیم؟

_ آیا تا به حال خواسته‏ هایمان را در کفه ترازوی ذهنمان گذاشته‏ایم تا ببینیم کدام ارزش را باید فدای ارزش دیگر کنیم؟

_ آیا تا به حال فکر کرده‏ایم که ما می‏توانیم با کمی سعی و تلاش، زندگی مشترکمان را سرشار از شادی، عشق و محبت کنیم؟

 

نارضایتی‏ های کوچک

نارضایتی‏ های کوچک را دست کم نگیریم؛ چون اغلب همین‏ها هستند که سد راه خوشبختی هستند؛ مثل بگو مگوها، نیش زدن‏ها، دخالت‏ها، ناسازگاری‏ها، ناکامی‏ ها، غرورها و منت گذاشتن‏ها. اگر در برابر این مسائل کوچک از خود گذشت نشان دهید، راههای جدیدی برای دوست داشتن زندگی و همسرتان باز خواهد شد و به یک نیروی فزاینده مثبت، دست خواهید یافت. در این جا برای نمونه، چند راه را به شما یادآوری می‏کنیم؛ سعی کنید راه‏های دیگر را خودتان کشف کنید.

 

منت نگذارید

منظور کردن کارهایی که برای همسرتان انجام داده ‏اید یا حتی گذشتی که به خاطر او کرده‏ اید، برای هر یک از طرفین، همیشه وسوسه‏ انگیز است. این وسوسه را بشناسید و آن را از خود دور کنید. این مسئله، یکی از مواردی است که جرقه اختلافات زوجین را فراهم می‏کند. ما نباید توقع داشته باشیم که همسرمان به خاطر هر کاری که انجام می‏دهیم، از ما قدردانی کند. اگر زوجین، توقع قدردانی داشته باشند، نتیجه آن، ناخرسندی و به رخ کشیدن کارهایی است که در طول روز انجام می‏دهند و اگر یکی از زوجین این کار را انجام دهد، طرف مقابل نیز قطعاً تحریک شده، به دفاع از خود می‏پردازد.

ما نباید از این‏که برای خوشبختی‏ مان کاری انجام داده ‏ایم، ناراضی باشیم؛ از این‏ که من بچه‏ ها را به مدرسه رساندم؛ خانه را من تمیز کردم؛ خرید را من کردم؛ بچه‏ ها را من حمام بردم و... . منظور کردن این کارها، به معنی نارضایتی ما از آنهاست و بی‏ گذشت بودنمان را نشان می‏دهد و در این صورت، چه بخواهیم و چه نخواهیم، همسرمان فکر می‏کند که بر سر او منت می‏گذاریم و مهمتر این‏که یادآوری این کارهای به ظاهر سخت، آن هم به طور دائم باعث می‏شود که نسبت به همسرمان، احساس خشم کنیم و کم کم عشق و محبت در زندگی کم‏ رنگ می‏شود و کنایه‏ زدن‏ها شروع شود و هر روز بیشتر از روز قبل، نیروی خود را به خاطر این مسائل بی‏ارزش، از دست می‏دهیم و عادت می‏کنیم که هر روز، فهرست بلند بالایی را از کارهایی که انجام داده‏ ایم، به رخ همسرمان بکشیم؛ کارهایی که وظیفه ماست و نشانه گذشت ماست.

در این مواقع، - هر گاه احساس کردید نسبت به همسرتان خشمگین هستید - وقتی که احساس کردید کار نادرستی انجام داده یا حتی کاری را که می‏بایست انجام می‏دادید، انجام نداده‏اید، لحظه‏ ای صبر کنید و آن عشقی را که بینتان هست، به یاد بیاورید؛ لبخندی بر لب بیاورید و عصبانیت را به مرور زمان و با تمرین، از فهرست عادت‏هایتان حذف کنید. در این صورت، تأثیر آن را در همسرتان خواهید دید. این کار، گامی بزرگ در جهت بهبود روابط خواهد بود و هر روز، علاقه‏ تان به زندگی مشترک و شریک زندگی‏تان، بیشتر خواهد شد.

 

توقع نداشته باشید همسرتان بی‏ نقص باشد

وقتی به همسرتان می‏گویید « چرا این طور هستی »، یا « چرا خودت را عوض نمی‏کنی »، از او توقع دارید که چه جوابی به شما بدهد؟ خودتان را جای او بگذارید؛ اگر کسی از شما این سؤال را بپرسد، چه جوابی می‏دهید؟ اغلب ما فکر می‏کنیم که عملکردمان درست است و شاید ذاتاً نمی‏توانیم خودمان را اصلاح کنیم. وقتی چنین سؤالی را از همسرتان می‏کنید، او تصور می‏کند که آن کسی نیست که شما می‏خواستید و در انتخابتان اشتباه کردید و این مسئله‏ای نیست که از ذهن کسی بیرون برود و نباید توقع بهبود روابط را بعد از زدن چنین حرف‏هایی داشت. بعضی‏ها این سؤالات را از همسرشان نمی‏پرسند؛ بلکه اینها را به جای این‏که از همسرشان بپرسند، از خودشان می‏پرسند که این هم به مراتب بدتر است؛ زیرا در این صورت، خودمان فکر می‏کنیم که اگر او شخص دیگری بود، آن وقت من خوشبخت بودم و اوست که باید عوض شود و هیچ راه دیگری نیست.

حال اگر فکر می‏کنید که جواب خوشبختی شما در شخص دیگری است، کاملاً اشتباه می‏کنید؛ چون هیچ کسی را در دنیا نمی‏توانید پیدا کنید که با تمام عقاید شما موافق باشد و این طبیعی است؛ پس با نظام طبیعت نجنگید؛ بلکه در کنار آن زندگی کنید و خودتان را با چیزی که هست، وفق دهید. شما می‏توانید بار مسئولیتی را که از او توقع دارید، از دوشش بردارید و روابط را اصلاح کنید. در این صورت، با ایجاد صمیمیت، کم کم به چیزهایی که می‏خواستید، می‏رسید؛ به همسرتان وقت بدهید تا خواسته‏های شما را کشف کند و حتی اگر زحماتش برای برآورده کردن این خواسته‏ ها نتیجه‏ای نداد، او را دوست بدارید و به وجودش افتخار کنید.

 

عادت‏های عجیب خود را بشناسید

به نظر شما خنده ‏دار نیست که کسی را با تمام وجود دوست داشته باشید، ولی به خاطر مسائل کوچکی، مثل ریختن خمیردندان روی سنگ دست‏شویی یا پرتاب کردن جوراب‏ها در اطراف خانه و یا نشستن ظرف‏های آشپزخانه، محبتتان تبدیل به خشم شود؟ آیا این‏که شما جورابی را از گوشه خانه بردارید یا خمیردندان ریخته شده یا ظرف‏های نشسته را بشویید، کار خیلی سختی است؟ اصلاً چرا فکر نمی‏کنید که شما هم عادت‏های این چنینی دارید؟ بنابراین، بهتر است که اول عادت‏های خودمان را کشف کنیم و اگر هم عادت بدی را در همسرمان کشف کردیم، مشکل او را مشکل خودمان بدانیم.

 

بخشش تان با جان و دل باشد

آیا تا به حال فکر کرده ‏اید که چرا عذرخواهی مشکل است و هیچ می‏دانید که عذرخواهی در زندگی زناشویی، چقدر می‏تواند اختلافات بیهوده را از بین ببرد؟ علت این‏ که بعضی‏ها از عذرخواهی فرار می‏کنند، این است که می‏ترسند طرف مقابلشان عکس‏ العملی نشان بدهد که موجب پشیمانی‏ شان شود. بعضی‏ها وقتی همسرشان از آنها عذرخواهی می‏کند، چنان قیافه حق به جانبی می‏گیرند که موجب دل‏ شکستگی و آزردگی او می‏گردند. وقتی همسرمان از ما عذرخواهی می‏کند، باید خیلی موءدبانه و از ته دل، او را ببخشیم و کارهای ناپسندی مثل زیر لب حرف زدن، آه کشیدن یا کنایه‏زدن را کنار بگذاریم؛ حتی بحث را ادامه ندهیم و به این ترتیب، به دلخوری‏ها، تلخی‏ ها و واکنش‏ها پایان دهیم تا همسرمان تأثیر مثبت عذرخواهی‏اش را لمس کند. بنابراین، اگر همسرتان از شما عذرخواهی کرد، راه را برایش هموار کنید و با قلبی باز، او را ببخشید و با این کار، بخشش را به او هم یاد دهید.

 

مشغله‏ هایتان را از روابطتان جدا کنید

کار، همیشه هست و هیچ وقت، تمامی ندارد. اگر شما برنامه ‏ریزی درستی نداشته باشید، در طول روز، برای کارهایتان وقت کم می‏ آورید؛ اما برنامه‏ریزی درست، آن است که در آن، برای خانه، خانواده و همسرتان هم وقت بگذارید. سعی کنید ساعاتی را در روز با همسرتان تنها باشید؛ با هم خلوت کنید و به خلوت همدیگر پا بگذارید. سعی کنید هیچ وقت کار و خستگی ناشی از کار را با خودتان به منزل نیاورید. وقتتان را تنگ و خودتان را خسته نشان ندهید. اگر به همسرمان بگوییم که سخت در حال تلاش هستیم؛ تنها نتیجه‏اش این است که همسرمان در آخر فهرست کارهایمان قرار می‏گیرد و گاهی هم فراموش می‏شود و برای بعضی‏ها حتی ممکن است ناخودآگاه از این فهرست حذف شود!

 

کارهای فراموش شده را خودتان انجام دهید

همسر شما آدم آهنی نیست؛ بلکه مثل همه انسان‏های معمولی، ممکن است خسته شود و یا کاری را فراموش کند. در این صورت، نباید او را سرزنش کنید. این‏که بگوییم « چرا برای دست‏شویی حوله نگذاشتی » یا « چرا ظرف‏ها را نشستی »، ممکن است کار را به یاد او بیاورد؛ ولی آیا او همیشه یادش می‏رود که این کارها را انجام دهد؟ مسلماً نه. بعضی‏ها اعتقاد دارند که باید نوع گفتارمان را درست کنیم؛ مثلاً می‏توانیم چنین بگوییم: « حوله دست‏شویی کجاست » یا « قرار بود برای دست‏شویی حوله بگذاری » که البته روش خوبی است و باعث می‏شود تا طرف مقابلمان هم عکس‏ العمل خوبی نشان بدهد و در مقام دفاع از خودش بر نیاید؛ ولی یک روش بهتر هم وجود دارد و آن این‏که اگر واقعاً وقتش را داریم، خودمان این کار را انجام دهیم.

چه ایرادی دارد که ما کاری را که همسرمان فراموش کرده، انجام دهیم. اشتباهات همسرتان را به دوش بگیرید؛ ولی نه با آزرده دلی؛ بلکه با اشتیاق. اگر ظرف‏های ظرف‏شویی، شما را آزار می‏دهند، آنها را بشویید. شاید خیلی‏ ها بگویند که با این کار، دیگر همسرمان کارهایش را انجام نمی‏دهد؛ اما بر عکس، اگر شما دست از سرزنش و نکوهش بردارید، با کمال تعجب می‏بینید که برخورد همسرتان بهتر می‏شود و شور و علاقه بیشتری برای انجام قسمتی از کارهایی که بر دوش دارد، از خودش نشان می‏دهد.

با برطرف نمودن این مشکلات کوچک و پیش پا افتاده، شما می‏توانید فکرتان را صرف جنبه‏ های مهمتر روابطتان کنید و به ارتباطی صمیمی فکر کنید. شما می‏توانید همدرد همسرتان باشید و عشق، محبت و شادی را به او هدیه کنید.

منبع : khabarno.com