سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
پیامدهای روانی جدایی
طلاق و جدایی در زندگی زناشویی یکی از وقایع تلخ زندگی و فرآیندی است چند نسلی که نه تنها بر زوج ها و فرزندان آنها تأثیر میگذارد، بلکه خانوادههای آنها و سایر خویشاوندان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. در روایات اسلامی، طلاق، بشدت مذمت شده و به عنوان زشتترین حلالها از آن یاد شده است.
مشکلات پس از طلاق را میتوان به چند گروه تقسیم کرد. یکی از مشکلات پس از طلاق، جبران آسیب هیجانی ناشی از طلاق است. حتی در بهترین شرایط، طلاق تجربه هیجانی ناراحتکنندهای است و در بدترین شرایط، میتواند به شوک و سردر گمی شدید منجر شود. مشکل و آسیب دیگر حاصل از طلاق زوج ها، تنهایی و مشکل سازش دوباره با اجتماع است.
در زندگی زناشویی حتی اگر زن و شوهر نتوانند خوب با هم کنار بیایند، باز هم همنشین یکدیگرند و حداقل گاهی اوقات میدانند که فرد دیگری در خانه منتظر آنهاست اما پس از طلاق رفته رفته میفهمند که تنها بودن چه معنایی دارد. مسائل مالی ایجاد شده پس از طلاق مشکل بعدی حاصل از جدایی زوجین است. از مشکلات دیگر میتوان به کنار آمدن با نگرشهای جامعه اشاره کرد، در واقع باید گفت بخشی از آسیب طلاق از نگرش جامعه به طلاق و افرادی که طلاق گرفتهاند نشأت میگیرد، طلاق در چشم عدهای از افراد، نشانه شکست اخلاقی یا شاهدی بر بیکفایتی فردی است، احساسی که بهطور مستقیم از طلاق حاصل میشود، احساس فقدان و شکست است. برخی از مردان و زنان در پی طلاق از اجتماع طرد میشوند. آسیب بعدی ناشی از طلاق و جدایی، سازماندهی مجدد مسئولیتهاست. فرد طلاق گرفتهای که سرپرستی فرزندان را به عهده دارد با افقی از بار مسئولیتها روبهرو خواهد شد. چون ناگزیر است همه وظایف خانواده را که قبلاً بین دو نفر تقسیم میشد، به تنهایی به دوش بکشد.
اما یکی از مهمترین آثار و مشکلات طلاق، روابط با فرزندان است. در بسیاری از طلاقها، فرزندان صغیر وجود دارند. در اکثر این موارد، سرپرستی فرزندان به مادر سپرده میشود و به پدران حق ملاقات با فرزندان داده میشود. بر اساس آمار، در نزاعهای خانوادگی، بیش از یک دوم پدران در نهایت از حق سرپرستی محروم میشوند. وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد، بسیاری از پدران طلاق گرفته غیر سرپرست، ملاقات منظم با فرزندانشان را ترک میکنند. برخی از مردان طلاق گرفته به تکالیف قانونی خود در قبال فرزندان عمل نمیکنند. برخی از پدران از ملاقات منظم با فرزندان خود محروم میشوند یا اجازه ملاقات در فواصل طولانی به آنها داده میشود، که این امر میتواند فشار روحی زیادی بر آنان وارد نماید. برخی از مردان از پدری کردن بدون حق سرپرستی خشمگیناند زیرا چنین وضعی به معنای از دست دادن تسلط آنان بر فرزندانشان است.
پژوهشها حاکی از این است که اگر طلاق والدین در زمانی صورت گیرد که فرزندان بزرگتر شدهاند، روابط صمیمانه پسران با هر دو والد کاهش خواهد یافت، از صمیمیت دختران با پدران به میزان قابل توجهی کاسته خواهد شد، اما صمیمیت آنان با مادران کمتر آسیب میبیند.
طلاق والدین به رشتهای از تعاملهای استرس زا بین کودک و محیط او میانجامد. موفقیت کودکان در کنار آمدن با این تعاملهای منفی پیامدهای عمدهای بر سلامت روان آنان دارد. در واقع، عوامل استرس زای پس از طلاق ممکن است تأثیر عمده تری بر سلامت روان کودک داشته باشد تا خود طلاق. البته تردیدی نیست که این استرسها، همه را یک اندازه تحت تأثیر قرار نمیدهد. متخصصان بر این نکته تأکید دارند که کودکان، طلاق را رویدادی مهم و منفی میدانند که سبب بروز هیجانهای دردناک، سردرگمی و بلا تکلیفی میشود. برخی از متخصصان بالینی عقیده دارند که اکثر کودکان، کم و بیش طی یک سال، بار دیگر تعادل روانشناختی خود را به دست آورده و منحنی رشد و تکامل طبیعی خود را از سر میگیرند. برخی دیگر نیز تصور میکنند که اغتشاش حاصل در زندگی کودکان، مانع رشد سالم اجتماعی – هیجانی آنان میشود. کودکان احساس میکنند که توسط پدرشان رها شده و آن احساس امنیت اساسی که برای رشد خود به آن نیاز داشتند، از آنها دریغ و ناگزیر شدهاند مسئولیت سلامت و رفاه والدین خود را، مانند فردی بزرگسال تقبل کنند. نیمی از این کودکان به عنوان مردان و زنانی ناموفق و خود سرزنشگر به دوران بزرگسالی قدم میگذارند و 10 تا 15 سال پس از طلاق سطح بالایی از سوء مصرف الکل، بزهکاری و هرج و مرج جنسی در آنان مشاهده میشود. مواردی که بر کیفیت سازشپذیری کودکان با طلاق تأثیر میگذارد عبارتند از: جنس و سن کودک در زمان جدایی یا طلاق، مزاج کودک، دانش بین فردی و منابع او برای انطباق با طلاق، میزان کشمکشهای قبل، بعد و هنگام طلاق، کیفیت روابط والد با کودک، سلامت جسمی و روانی والدین، چگونگی حضانت کودک، ازدواج مجدد والدین، تعداد تجارب مهم زندگی پس از طلاق، حمایتهای اجتماعی والدین و فرزندان. همچنین احتمال ازدواج کودکان طلاق در سن پایین و نیز طلاق گرفتن بیشتر است.
در واقع کودکان دورهای از سوگ و داغ دیدگی را طی میکنند که ممکن است با افسردگی و نومیدی همراه باشد. واکنشهای شایع دیگر عبارتند از افزایش احساس ناامنی و اضطراب درباره آینده. تصور کودکان این است که: «اگر مرا واقعاً دوست داشتی، از پیشم نمیرفتی و ترکم نمیکردی». برخی حالت بسیار تملک گرایانه نسبت به والد دیگر پیدا میکنند.
اگر یکی از علل عمده کشمکشهای زوجین، مشکلات فرزندان باشد، واکنش کودکان متهم کردن خودشان است. واکنش شایع دیگر اشتغال ذهنی با آشتی دادن والدین است.
پس از آنکه کودکان از آشفتگی رها شدند، واکنش شایع دیگر احساس خشم است که خصوصاً متوجه والدی میشود که او را در طلاق مقصر میدانند. کودکان ناگزیرند سازگاریهای دیگر نیز پیدا کنند. اگر والد مجدداً ازدواج کند، کودکان با ضرورت سازگاری مجدد کامل با والد خوانده روبهرو میشوند. همچنین تحقیقات انجام شده پیرامون افت تحصیلی و طلاق والدین، نشان دهنده این است که این کودکان افت تحصیلی قابل ملاحظهای پیدا میکنند.
منبع:روزنامه ایران/سلامت نیوز
ویدیو مرتبط :
چرا زن ها مانع جدایی روانی پسرها و مردها می شوند؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بیماری ایدز و پیامدهای روحی و روانی آن
عفونت HIV دارای سه مرحله اصلی است: عفونت حاد، دوره نهفتگی و ایدز
بیماری ایدز و مشکلات روحی و روانی آن
افرادی که به عارضه اچ آوی مثبت مبتلا هستند از لحاظ روحی فشار زیادی را متحمل می شوند و شرایط روحی دشورای را سپری می کنند و بسیار آسیب پذیر هستند آن ها به خاطر رفتار بد جامعه و اطرافیان ممکن است این موضوع را پنهان کنند.
ایدز از آن نوع بیماری هایی است که درد جسمانی آن بخش کوچکی از مشکلاتی است که فرد بیمار با آن دست و پنجه نرم می کند. به جرات می توان گفت که بیماری ایدز در جامعه امروز ایران، مساوی با بدنامی و انگ هایی نظیر بی بند و باری جنسی است. در حالیکه تقریبا بیش از 90 درصد جامعه می دانند که این روابط یکی از دلایل ابتلا به ایدز است و عوامل دیگری نیز وجود دارند.
در این میان بیماران ایدزی با مشکلات عدیده ای رو به رو هستند چرا که آنان نمی توانند مانند دیگر بیماری های صعب العلاج نظیر سرطان، ام اس یا... ابراز وجود کنند و گاها از همدردی دیگران بهره مند شوند. چرا که به محض رو شدن بیماری آن ها، تقریبا اغلب اطرافیان آنها را طرد کرده و از آنان دوری می کنند. ایدز از آن نوع بیماری هایی است که تنهایی عجیبی را به همراه دارد. حرف و حدیث و پچ پچه ها که گاها با تهمت و رفتار بد همراه است؛ رفتارهای جامعه به حدی بر پیکره این افراد فشار می آورد که اغلب آنها را وادار به سکوت درباره بیماریشان می کند.
این در حالی است که طی دهه اخیر به گفته برخی از مسئولان ابتلای به ایدز از طریق روابط جنسی در ایران رو به افزایش بوده است. اما سئوال اصلی اینجاست که آیا به خاطر ابتلاء به این بیماری باید شخص بیمار را مورد سرزنش قرار داد؟ آیا جامعه و آسیب های متعدد موجود در آن دلیل شیوع چنین موجی در کشور نیست؟ در این میان برای آنان که مبتلا شده اند چه باید کرد؟ آیا طرد شدن این بیماران از جامعه و آزار روحی و روانی از سوی افراد روش مناسبی برای دوری از شیوع این بیماری است؟ شاید اصلی ترین سئوال این باشد که برای پیشگیری و عدم ابتلای سایرین به ایدز چه باید کرد؟
جوانان بیشترین مبتلایان به ایدز
دکتر صداقت، رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی کشور اعلام کرد که تا کنون بالغ بر 29 هزار و 414 نفر مبتلا به HIV/AIDS در کشور شناسایی شده اند که 88 درصد آنان را مردان و 12 درصد را زنان تشکیل می دهند. 45.6 درصد از مبتلایان به HIV که سن زمان شناسایی آنان مشخص بوده در گروه سنی 34-25 سال قرار داشتند که بالاترین نسبت در بین گروه های سنی را به خود اختصاص می دهند.
به گفته دکتر صداقت علل ابتلا به HIV در بین کل مواردی که از سال 1365 تاکنون در کشور به ثبت رسیده اند به ترتیب، تزریق با وسایل مشترک در مصرف کنندگان مواد (66.6 درصد)، رابطه جنسی (14.5 درصد) و انتقال از مادر به کودک (1.4 درصد) بوده است و راه انتقال بیماری ایدز در 16.7 درصد از این گروه نامشخص مانده است. در مقایسه این آمار با مواردی که ابتلای آنان در سال 1393 گزارش شده، اعتیاد تزریقی 43.7 درصد، برقراری روابط جنسی 37.3 درصد و انتقال از مادر مبتلا به کودک 4 درصد را تشکیل می دهد.
آمار و ارقام بیانگر رشد این نوع بیماری و صد البته عدم آگاهی افراد برای عدم ابتلاء به این مشکل است. فرهنگسازی از جمله واژگانی است که در این مواقع بسیار از آن نام برده می شود اما دقیقا این فرهنگسازی چیست که همچنان وجود ندارد و موجبات رشد این بیماری را فراهم کرده است؟
رفتار بد جامعه دلیل ادامه ابتلا به ایدز
جواد، 35 ساله، یک بیمار ایدزی است که بالغ بر 13 سال با بیماری ایدز دست و پنجه نرم کرده است. او که از راه مصرف مواد مخدر به بیماری ایدز مبتلا شده درباره مشکلات این بیماری می گوید: متاسفانه وقتی اطرافیان مشکل فرد را می فهمند نخستین واکنش انگ هایی است که به بیمار ایدزی می خورد. جامعه ما در مقابل بیماران ایدزی حالت دفاعی می گیرد به نحوی که اغلب این بیماران قضاوت می شوند و به عنوان افراد فاسد جامعه دیده می شوند در حالیکه اینگونه نیست.
او درباره واکنش اطرافیانش نسبت به بیماری می گوید: در بدو امر بسیاری از خانواده ها می ترسند و حتی فرد بیمار را طرد می کنند زیرا فکر می کنند بودن با بیمار زیر یک سقف و استفاده از وسایلی نظیر حوله، قاشق و چنگال و. .. موجب انتقال بیماری می شود در حالیکه اینطور نیست. حتی مواردی بوده که بیمارستان از پذیرش یک خانم باردار مبتلا به ایدز خودداری کردند و ما مجبور شدیم که او را چندین بیمارستان ببریم تا سرانجام یکی از آنها راضی به پذیرش او شوند. متاسفانه این واکنش در مقابل بچه ها هم هست. مواردی بوده که کودک را به دلیل ابتلا به ایدز از مدرسه اخراج کرده اند به همین خاطر افراد از مطرح کردن بیماری خود می ترسند و سعی می کنند که به تنهایی پناه ببرند.
HIV عمدتاً از طریق آمیزش جنسی محافظت نشده و انتقال خون آلوده منتقل میشود
جامعه ما را مجبور می کند بیماری ایدز را پنهان کنیم
جواد می گوید: متاسفانه جامعه بیمار ایدزی را مجبور می کند که بیماری خود را پنهان کند و این به نفع هر دو طرف نیست. مثلا خود من بارها به دندانپزشکی رفته ام ولی وقتی بیماری خود را به پزشک گفتم او مرا از مطب بیرون کرد. این رفتار باعث می شود که برخی از بیماران، مشکل خود را کتمان کنند که باعث ایجاد یک فاجعه می شود. مثلا خود من بعد از اینکه در یک برنامه تلویزیونی شرکت کردم، آرایشگری که همیشه موهای مرا کوتاه می کرد، دیگر مرا نپذیرفت. این یک فاجعه است که از نظر روحی بیمار را تحت فشار قرار می دهد.
او درباره واکنش بیماران در بدو اطلاع از وضعیت خود می گوید: متاسفانه فرد به محض اینکه از بیماری خود مطلع می شود احساس می کند دیگر تمام شده است. در واقع بیمار ایدزی در یک ابر سیاه فرو می رود. این روند انزوا و شوک گاهی تا چند سال طول می کشد مثلا خود من تا سه سال در اتاق بودم و با هیچ کس ارتباطی نداشتم. برخی افراد نیز دست به کارهای خطرناک می زنند و به اصطلاح سعی در انتقام گرفتن از جامعه ای می کنند که آنها را بیمار کرده و امروز طرد می کند. مواردی نیز اقدام به خودکشی می کنند اما ما در انجمن بیماران ایدزی سعی می کنیم که این روند را آرام کنیم.
بعد از ابتلا به ایدز ازدواج کردم
جواد می گوید: ایدز بر خلاف نگاه عموم مردم پایان راه نیست. من خودم بعد از ابتلا به ایدز با یک خانم که او هم بیمار است ازدواج کردم و اکنون دو فرزند سالم داریم. مردم باید بدانند که بیماران ایدزی حق زندگی دارند و بر خلاف تصورات عامه زندگی آنان در یک یا دو سال پایان نمی یابد. من دوستی دارم که از کودکی توسط خون آلوده به این بیماری مبتلا شده و تا امروز 35 سال است که با این بیماری دست و پنجه نرم می کند. من به یک زندگی طولانی امیدوارم و از آنچه که امروز دارم خوشحالم. همسرم بیش از هر کس دیگری مرا درک می کند و ما سعی می کنیم که لحظه لحظه زندگی را تجربه کنیم.
او فرهنگ سازی را نیاز مبرم جامعه برای شناخت ایدز می داند و می گوید: ما در باشگاه مثبت در حال تلاش برای کاهش آسیب این بیماری هستیم اما قطعا مسئله باید از طریق رسانه ها موشکافی شود تا نگاه مردم تغییر کند.
بیماران ایدزی محصول شرایط جامعه هستند
دکتر قرایی مقدم، جامعه شناس و مدرس دانشگاه با اشاره به اهمیت فرهنگسازی در راستای پیشگیری از آسیب بیماری ایدز در جامعه می گوید: جامعه از این بیماری هراس دارد که طبیعی هم هست اما در این راستا باید رسانه ها به صورت فعالتری وارد عمل شوند و فرهنگسازی کنند تا هم میزان ابتلا به این بیماری کاهش یابد و هم آسیب دیدگان کمتر دچار فشار روانی از سوی جامعه شوند. وی در ادامه افزود: این افراد معلول شرایط نامناسب جامعه هستند.
در واقع این آسیب های اجتماع است که آنان را به این سمت سوق داده است لذا مهربانی مردم و جامعه در وهله نخست می تواند روی رفتار این افراد تاثیرگذار باشد و در عین حال باعث پیشگیری از افزایش آسیب ها شود. این جامعه شناس تاکید کرد: برخورد بد جامعه گاها باعث شده که این افراد خود را پنهان کنند و از ترس برخورد نامناسب مردم به رفتارهای پرخطر رو بیاورند که این در مجموع روی جامعه تاثیر منفی دارد.
آموزش رفتارهای جنسی در نوجوانان الزامی است
قرایی مقدم با اشاره به افزایش ایدز از راه جنسی گفت: باید آموزش را در مدارس بخصوص بین نوجوانان قبل از بلوغ داشته باشیم و بخشی از کتاب های درسی را به این مقوله اختصاص دهیم تا جوانان و نوجوانان رفتارهای پرخطر را بشناسند و از آن دوری کنند. وی تاکید کرد: نباید مسئله آموزش را سطحی بگیریم و سعی کنیم با کتمان کردن مشکل صورت مسئله را پاک کنیم زیرا ایدز و مشکلات آن در جامعه وجود دارد و قابل فراموش کردن نیست. ایدز یا هر بیماری دیگری در وهله نخست یک آسیب و درد است. به طور حتم یک بیمار در گام نخست نیازمند محبت، رافت و رفتار مناسب افراد یک جامعه است و این در مورد ایدز نیز صادق است.
منبع : hidoctor.ir