سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
وقتی دیگران شما را دست کم میگیرند چه باید کرد؟
نمیتوانید زندگیتان را برمبنای انتظارات دیگران جلو ببرید
«نمیتوانید زندگیتان را برمبنای انتظارات دیگران جلو ببرید.» — استیوی واندر (Stevie Wonder)
دستکم گرفته شدن یک بخش ساده زندگی من است.هر کاری هم که بکنم، برای کسانیکه برای اولین بار نگاهم میکنند، معمولیهام به نظر غیرمعمولی و غیرمعمولیهام بیارزش میآید.
اینها نتیجهگیری نبود که خودم کرده باشم. همه این حرفها را حتی رودررویم گفته بودند. آدمها بخاطر عصای سفیدی که دستم دارم و به همه نشان میدهد که نابینا هستم، این برداشت را از من دارند.
افراطیترین نمونه این زمانی اتفاق افتاد که سوار اتوبوس برای سخنرانی به سمت دانشکده میرفتم. مردی سوار شد و کنار من نشست. بعد از اینکه حالم را پرسید و من مودبانه پاسخش را دادم، همین سوال را از او پرسیدم.
پاسخ او این بود، «من بهترم، تازه از زندان آزاد شدم.»
از اینجا به بعد مکالمه رو به سراشیبی رفت، «ولی بعد از اینکه تو رو دیدم و فهمیدم چقدر زندگی وحشتناکی میتونی داشته باشی، بدون شک به زندگیم میچسبم. تو الهامبخش من بودی و بهم نشون دادی که خیلیها وضعشون از من هم بدتره!»
همانطور که من به سمت دانشگاه میرفتم و او به سمت جایی که پس از آزادی از زندان میخواست برود، بغضی گلویم را گرفت.
آن فرد، بدون اینکه کمی فکر کند، من و زندگیام را دستکم گرفته بود و فقط بخاطر این نقص، کل زندگی من به شکل اتفاق و وضعیتی تاسفبار و وحشتناک تصویر شده بود.
وقتی دیگران کلمه «پیشداوری» را میشنوند، اتوماتیکوار به بدترین نوع قضاوت کردن دیگران فکر میکنند و بلافاصله خودشان را جزء دسته معصومین طبقهبندی میکنند.
ولی کلمه پیشداوری در لغتنامه ماریام وبستر اینگونه تعریف شده است:
«نظر یا درک مخالفی که قبل از به دست آوردن آگاهی کافی و بدون دلیل و مدرک ایجاد میشود.»
آدمها خیلی ساده ممکن است بخاطر فهمیدن یک واقعیت کوچک، قبل از اینکه به درستی از آن مطلع شوند، بلافاصله آن فرد را دستکم بگیرند.
به همین دلیل، خیلی از ما بدون اینکه کنترلی روی آن داشته باشیم، دستکم گرفته میشویم. وضعیتتان میتواند اینطور باشد:
– در سطح مبتدی هستید و همینطور که در مسیر رشد هستید، در زمینه کاریتان تجربهای ندارید
– بین دو کار ماندهاید و مدام در حال تحقیق هستید
– جوانید و وضعیت مالی مشخصی ندارید و بااینحال بچهای در راه دارید
– دچار ناتوانی جسمی یا ذهنی هستید
– در کاری هستید که دیگران تصور میکنند هیچ بازدهی نخواهد داشت
بااینکه بدون شک شما فردی خاص، ارزشمند و بااستعداد هستید، این وضعیت کوچک این قدرت را دارد که به چشم دیگران بیاید.
بااینکه توصیه کلی که به افرادیکه مورد نظرات منفی دیگران قرار میگیرند میشود این است که به حرف آنها بی توجه باشند ولی وقتی این نظرات منفی هر روز برایتان تکرار میشود، این کار آسانی نیست.
من درک میکنم دستکم گرفته شدن چه حسی در آدم ایجاد میکند. من میدانم وقتی مردم بدون لحظهای فکر کردن نظر میدهند چه حالی در آدم ایجاد میکند.
ولی چند درس فوقالعاده در این مورد یاد گرفتهام و فهمیدهام چطور باید با این مشکل کنار آمد.
بنابراین اگر شما هم احساس میکنید بخاطر شرایط و موقعیتی که خودتان نقشی در آن ندارید، جزء کسانی هستید که دستکم گرفته میشوید، امیدوارم این نکات بتواند کمکتان کند.
دیگران هر فکری که بکنند و هر حرفی که بزنند، این خودتان هستید که راه زندگیتان را انتخاب میکنید
ارزش خودتان را بدانید
این سادهترین و مستقیمترین راهی است که میتوانید منفیگراییهای دیگران را از خودتان دور کنید. البته یکی از سختترین این روشها هم هست. وقتی دیگران به ما میگویند که آنطورها که خودمان فکر میکنیم باارزش نیستیم، ممکن است خیلی راحت حرفشان را باور کنیم.
باید هوشیارانه به خاطر آورید که چقدر ارزشمندید. اینها چند روش هستند که کمکتان میکند ارزش خودتان را به یاد آورید:
– خودتان را تحسین کنید: هر زمان با نظر منفی درمورد خودتان روبهرو شدید، با یک نظر مثبت با آن مقابله کنید. وقتی در آینه نگاه میکنید از خودتان تعریف کنید. قبل از اینکه هر روز صبح از خانه بیرون بروید، خودتان را تحسین کنید و ویژگیهایی که شما را به فردی خاص تبدیل میکند را یادآور شوید.
– دلایل افتخار کردن به خودتان را به یاد آورید: اگر در گذشته کاری، هرچند جزئی و کوچک کردهاید که باعث شده به خودتان افتخار کنید یا در حال حاضر مشغول کاری هستید که شما را به سمت جلو سوق میدهد، این دستاوردها میتواند به خودتان نشان دهد که آن چیز کوچکی که دیگران بخاطر آن شما را دستکم میگیرند، وقتی خوب به آن فکر کنید آنقدرها اهمیت ندارد.
- به همه نشان دهید که به خودتان افتخار میکنید:منظورم این است که مغرورانه راه بروید، انتخاب لباسهایتان هوشمندانه باشد، کارهایتان را با نهایت تواناییتان و به بهترین شکل انجام دهید و خواهید دید که حس افتخار درونیتان به خوبی پدیدار خواهد شد.
در چنین شرایطی برای دیگران سختتر خواهد شد که شما را دستکم بگیرند یا ارزشتان را پایین بیاورند. ممکن است به نظر برسد که مشغول وانمود کردن هستید ولی به من اعتماد کنید، این وانمود کردن خیلی طول نخواهد کشید. خیلی زود بخشی از خود واقعیتان خواهد شد.
به دیگرانی که دستکم میگیرندتان اطلاعات دهید
من بعنوان کسی که نابینای کامل است، یک چیز خیلی مهم یاد گرفتهام: خیلیها نمیدانند و اطلاعات کافی ندارند. خیلی از آنها تا بحال با یک فرد نابینا برخورد نداشتهاند به همین دلیل اطلاعات زیادی درمورد این افراد ندارند.
وقتی شروع به حرف زدن با آنها کردم، داستانم را برایشان گفتم و به آنها نشان دادم که درست مثل آدمهای عادیام، خیلی از آنها نظرات بسیار بهتری نسبت به من و کارهایم پیدا کردند.
هرکس داستانی برای خود دارد و حرف زدن درمورد آن میتوانید التیامبخش باشد. چه یکی از اعضای خانوادهتان باشد چه یک دوست یا غریبه، میتوانید به آن فرد چشماندازی از خودتان را نشان دهید که قبلاً اصلاً ندیده بوده است.
قرار نیست با هر کسی روبهرو میشوید داستان زندگیتان را برایش بگویید، ولی اطلاعات اشتباه یا نداشتن اطلاعات نقش مهمی در رفتار و درک منفی دیگران درمورد شما دارد.
دوروبرتان را با افرادی پر کنید که درکتان میکنند
اینها کسانی هستند که در خستگیهایتان میتوانید به آنها تکیه کنید، کسانیکه وقتی دیگران میخواهند پایین بکشانندتان، شما را بالا ببرند.
این قدم برای من رمز موفقیت در حفظ مثبتگرایی در زندگیام است. البته هنوز هم مجبورم با کسانیکه من را آنطور که خودم میبینم نمیبینند. ولی چرا باید بخواهم چنین کسانی را نزدیک خودم نگه دارم یا برای گرفتن این بازخوردهای منفی آنها را به خانهام دعوت کنم؟
گاهیاوقات، کسانیکه بیشترین زمان را کنار شما هستند، مثل خانواده، دوستان یا همکارانتان، همان کسانی هستند که شما را دستکم میگیرند.
میدانم که این سختترین حالت ممکن است. به همین دلیل است که باید یک گروه حامیان داشته باشید که در چنین زمانهایی از شما حمایت کند. گروه حامیان شما باید کسانی باشند که شادتان کرده، پشتتان میایستند و تشویقتان میکنند.
اگر بتوانید گروهی مثل این را پیدا کنید، و دستکم گرفتنهای دیگران بیش از حد شود، آنها کمکتان خواهند کرد که دیوانه نشوید. به شما قول میدهم. یک ذهن باز و آمادگی برای آشنایی با آدمهای جدید تنها چیزی است که برای ایجاد ارتباط عمیقتر با دیگران به آن نیاز دارید.
عضو گروهی از افراد مثبتاندیش شوید مثل یک گروه مدیتیشن یا یوگا، کلاسهای مشاوره، کلوپ نویسندگان و از این قبیل. هر جایی که به شما این امکان را بدهد احساس امنیت و حمایت کنید. وقتی شروع به آشنایی با این افراد میکنید، برای درمیان گذاشتن افکار و احساساتتان آماده باشید. این افراد آنجا هستند که با شما ارتباط برقرار کرده و از شما حمایت کنند، پس باید به آنها اعتماد کنید.
این نوع روابط یک روزه ساخته نمیشوند. نیاز به تلاش و پشتکار زیادی دارد که نتیجه بگیرید. ولی اگر به ایجاد این ارتباطات علاقه نشان دهید، این افراد درک کرده و صمیمیتی عمیقتر با شما برقرار خواهند کرد. ارتباطاتی مثل این روابطی رضایتبخش و فوقالعاده برایتان ایجاد میکنند که به شما کمک میکند با انتظارات و احساسات منفی دیگران کنار بیایید.
خلافش را به آنها ثابت کنید
کسانیکه این نظرات منفی را میدهند تصور میکنند که چیزی درمورد شما میدانند، که به دلیل، خودتان درمورد خودتان نمیدانید. ولی شما این امتیاز را دارید: شما بیشتر از هر کس دیگری درمورد خودتان اطلاعات دارید!
– میدانید تا چه اندازه ارزشمند هستید.
– میدانید بیشتر این افراد از چه جایگاهی صحبت میکنند.
– میدانید میتوانید با کسانی رفتوآمد کنید که جایگاهتان را بالا ببرند نه اینکه دستکمتان بگیرند.
و آخر کار شما تنها کسی هستید که برای زندگیتان برنامه دارید. شما کسی هستید که میداند چقدر موفقید و میتوانید به این موفقیتتان ادامه دهید.
پس شما تنها کسی هستید که میتوانید قدم برداشته و پیش روید، حتی اگر بقیه بدانند که به دلیل باید سر جایتان بایستید و حرکت نکنید. شما تنها کسی هستید که میتوانید خلاف این را به آنها ثابت کنید.
و آخر اینکه، کنترل دست شماست. دیگران هر فکری که بکنند و هر حرفی که بزنند، این خودتان هستید که راه زندگیتان را انتخاب میکنید.
اگر ارزش خودتان را میدانید و پیش میروید، اگر طرزفکر اطرافیانتان را میشناسید و سعی میکنید با کسانی که دوستتان دارند رفتوآمد کنید، خیلی زود تغییراتی در درک و نظر اطرافیان و درون خودتان مشاهده خواهید کرد.
منبع : tinybuddha.com
ویدیو مرتبط :
وسایلی که بسیار کم جا می گیرند امّا کم جا میگیرند
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نوزادان در چه سنی اشیا را دست میگیرند
با ياد گرفتن نحوه نگه داشتن اشيا مختلف با دست، كودك به دنياي بازيهاي جذاب و دوست داشتني وارد مي شود! همچنين گرفتن اشيا اولين مرحله در مسير يادگيري غذا خوردن، مطالعه، نقاشي و مراقبت از خود است.
چه زماني اين توانايي را بدست مي آورد؟
نوزادان به طور طبيعي توانايي گرفتن اشيا را دارند، اما حدودا يكسال طول مي كشد تا ياد بگيرند كه با هماهنگ كردن عضلات دست، اشيا مختلف را به درستي در دست گرفته و نگه دارند. آنها از سه ماهگي، فعاليت شديدي را براي بهبود اين مهارت خود آغاز مي كنند و ماه به ماه پيشرفت چشمگيري در اين زمينه خواهند داشت.
اين توانايي چگونه در او ايجاد مي شود؟
از زمان تولد تا دو ماهگي
چنگ زدن به صورت يك رفلكس و واكنش طبيعي در نوزادان وجود دارد. كف دست نوزاد را با انگشت لمس كنيد؛ مشاهده خواهيد كرد كه او انگشتان كوچك خود را حركت داده و دور انگشت شما قرار مي دهد. اما در هشت هفته اول پس از تولد، اين حركتها غريزي و غيرارادي هستند. دستهاي كودك شما در اين مرحله معمولا در حالت مشت شده قرار دارد، اما او به زودي ياد خواهد گرفت كه به طور ارادي دستان خود را باز و بسته كرده و آنها را امتحان كند. او حتي ممكن است تلاش كند تا اشيا نرم (مثل حيوانات پلاستيكي و مصنوعي) را در دست بگيرد.
سه ماهگي
كودك شما هنوز هم نمي تواند چيزهايي را كه مي خواهد با دست بگيرد، اما مي تواند بارها و بارها به اسباب بازيهاي خود ضربه بزند. او همچنين در حال هماهنگ كردن حركات چشم و دست خود است؛ به چيزهايي كه مي خواهد بردارد نگاه مي كند و سپس تلاش مي كند آنها را برداشته و در دستش نگه دارد. يك "شبه اتاقك اسباب بازي" (نوعي وسيله بازي مخصوص كودكان پيش از خزيدن كه اشيا مختلف از سقف آن آويزان شده اند و كودك كف آن دراز مي كشد و با اشيا بازي مي كند) در اين مرحله مي تواند بسيار مفيد باشد، زيرا كودك مي تواند روي كف نرم و راحت آن دراز بكشد و با دست به اشيا مختلف و بامزه اي كه از سقف آويزان هستند ضربه بزند.
چهار تا هشت ماهگي
در چهار ماهگي او مي تواند اشيا بزرگ را بردارد، اما هنوز تا زماني كه مهارت بيشتري براي استفاده از انگشتانش به دست نياورده است، نمي تواند اشيا كوچك را با دست بردارد. اندكي قبل از اينكه اولين دندان كودك در بيايد (كه معمولا بين 3 تا 12 ماهگي رخ مي دهد)، كودك شروع به برداشتن چيزهاي اين طرف و آن طرف مي كند تا آنها را در دهانش بگذارد. اگر او از غذاهاي معمولي استفاده مي كند، هرچند هنوز نمي تواند قاشق را به درستي در دست بگيرد، اما تلاش خود را براي اين كار مي كند. او مي تواند اشيا را به طرف خودش بكشد و دادن اشيا از يك دست به دست ديگر را آغاز خواهد كرد. بهتر است لوازم گران قيمت و با ارزش را از دسترس او دور كنيد و با استفاده از دستورالعملهاي مربوطه، خانه را براي كودك خود ايمن كنيد.
نه تا دوازده ماهگي
او اكنون مي تواند با كمي تلاش، اشيا مختلف را بردارد و به تدريج ترجيح او براي استفاده از دست راست يا چپ، شكل مي گيرد. دست غالب، مهارت و قدرت بيشتري پيدا مي كند. اما شما پيش از 2 يا 3 سالگي قادر نخواهيد بود كه راست دست يا چپ دست بودن او را به درستي تشخيص دهيد. او توانايي برداشتن اشيا كوچك (مانند مهره ها) توسط انگشت شست و سبابه خود را نيز به تدريج تكميل مي كند. همچنين از آنجايي كه هماهنگي اعضاي بدن او به تدريج بيشتر شده است، او نسبتا قادر خواهد بود كه از قاشق و چنگال در زمان غذا خوردن استفاده كند.
مرحله بعد چه خواهد بود؟
پس از اينكه كودك شما برداشتن اشيا را آغاز كند، بزودي آنها را پرتاب خواهد كرد؛ پس مراقب باشيد. بسياري از كودكان از اينكه اسباب بازيهايشان را پرت كنند تا شما آنها را برداشته و جمع كنيد، خوششان مي آيد! هنگامي كه كودك شما يكساله شود، از توپ بازي، برج ساختن با اسباب بازيها و به هم ريختن يا كوبيدن آنها به يكديگر لذت خواهد برد. در دو سالگي حس هنري او بروز خواهد كرد و به مداد رنگي و استفاده از آن براي نقاشي و نوشتن، علاقه نشان خواهد داد. در سه سالگي، هماهنگي اعضاي مختلف بدن او به حدي رسيده است كه مي تواند برخي حروف يا حتي نام خودش را بنويسد.
نقش شما چيست؟
براي تحريك واكنش چنگ زدن و برداشتن اشيا در كودك، يك اسباب بازي يا شي رنگي را كمي دورتر از دسترس او قرار دهيد و او را تشويق كنيد تا آن را بردارد. اما آن را آنقدر دور نگذاريد كه او اصلا نتواند يا نااميد شده و از تلاش دست بكشد. مجموعه اي از چيزهاي زيادي را كه او بتواند بردارد در اختيارش قرار دهيد، مانند: اسباب بازيهاي نرم، حلقه هاي پلاستيكي و كتابهاي بزرگ. بعدا، زماني كه او تلاش مي كند تا اشيا كوچك را با انگشت شست و سبابه بردارد، او را تشويق كنيد كه لقمه هاي كوچك غذا يا خوردنيهاي كوچك از قبيل نخود فرنگي يا تكه هاي هويج را بردارد؛ او هر وقت كه بتواند از قاشق و چنگال استفاده خواهد كرد.
چه وقت بايد نگران شويد؟
اگر كودك شما در هشت هفتگي به اسباب بازيهايي كه در مقابل او قرار مي دهيد توجه نمي كند و تا نه ماهگي براي لمس كردن يا برداشتن اسباب بازيها تلاش نمي كند، با پزشك او مشورت كنيد. كودكان نارس، اين مهارتها و ساير مهارتها را چند ماه ديرتر از همسالان خود، ياد مي گيرند. از پزشك خود بخواهيد كه يك جدول زماني مناسب براي پيشرفت مهارتهاي كودك را در اختيار شما قرار دهد.