سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

نکاتی برای رهایی از آشفتگی های ذهنی



درمان آشفتگی ذهنی

عدم تمرکز فکری و آشفتگی ذهنی اصولا منشا درونی و یا بیرونی و یا هر دو عامل را شامل می شود

 

عدم تمرکز فکری و آشفتگی ذهنی اصولا منشا درونی و یا بیرونی و یا هر دو عامل را شامل می شود .

بخشی از منشا درونی مربوط به حساسیت ها و هیجانات و افسردگی ها می باشد . لکن بخشی از منشا بیرونی ضعف و یا عدم تمرکز ذهنی مربوط به آثار محیط اطراف و یا خارج از آن است که به صورت انرژی و امواج وارد شبکه ضمیر ناخود آگاه می شود و اثر خود را بر جا می گذارد و موجبات حواس پرتی و اختلال در نظم فکر و ذهن ما را فراهم می سازد  لذا هر چقدر میزان تبعات التهاب آمیز درونی و بیرون انسان کاهش یاید به همان میزان از نظر کمی و کیفی تمرکز فکر و ذهن قوی تر و بهتر خواهد شد.
 

همگی ما در طول روز با انواع تفکرات، جریان‌های اطلاعات دریافتی و برنامه‌ریزی‌ها روبرو می‌شویم که موجب می‌شود تمرکز بر وظایف و آنچه در همان لحظه ملزم به انجام آن هستیم دشوار شود.برای مهار کردن این ذهن سرکش، مخصوصا در زمان کار و استفاده از اینترنت چاره‌ای جز «حضور ذهن» نخواهیم داشت.

 

برای درمان آشفتگی ذهنی رعایت موارد زیر بسیار تاثیرگذار هستند:

1. مراقبه
حتی چند دقیقه مراقبه ساده می تواند برای از بین بردن آشفتگی ذهنی تان کافی باشد، به شما کمک می کند احساس پایدار تری داشته باشید و قدرت تمرکز تان را افزایش می دهد. برای انجام یک مراقبه ساده، زمان سنج را برای 5 دقیقه تنظیم کنید، چشمانتان را بروی نقطه مقابل تان متمرکز کنید و تمرکز تان را بروی نفس کشیدن تان منتقل کنید. هر زمان متوجه شدید که دارید درگیر افکارتان می شوید، نگران نباشید. فقط آگاهی تان را بروی تنفس تان بازگردانید بزودی متوجه می شوید که ذهنتان چقدر سرگردان بوده است.

 

2. در مورد آن صحبت کنید
صحبت کردن در مورد موضوعاتی که باعث آشفتگی ذهنی تان شده است دو مزیت اصلی بهمراه دارد: می تواند به شما احساس تایید شدن و شنیده شدن را بدهد، همچنین می تواند شما را با دیدگاه های مختلف دیگران آشنا بکند.
اغلب، فقط داشتن کسی که به حرف هایتان گوش بدهد و افکارتان را درک کند باعث می شود که فوریت و شدت و کثرت افکارتان از بین برود. به همان اندازه، شنیدن افکار و دیدگاه های فکری طرف مقابل می تواند شما را با بینش و وضوح و راهکارهای جدیدی آشنا کند.

دلیل آشفتگی ذهنی

نوشتن برنامه های روزانه در برطرف کردن آشفتگی ذهنی کمک می کند

 

3. یادداشت های روزانه
جریانی از آگاهی که از نوشتن نشریه روزانه بدست می آید راهی بسیار عالی برای برای منتقل کردن افکار و احساسات تان از ذهن تان بری کاغذ می باشد، بخصوص اگر توسط افکار خاصی در مورد شخص، موقعیت و یا رویداد بخصوصی پریشان خاطر شده باشید.
این نوع خاص از یادداشت های روزانه در تئوری آسان است، اما در ابتدا در عمل می تواند احساس غریبی به ما ببخشد و باید چند بار سعی کنید تا بتوانید از آن بهره کافی را ببرید. برای اینکه بیشتر جریان آگاهی یادداشت های روزانه را در خودتان ایجاد کنید, یک برگه خالی (یا سند کامپیوتری خالی) بردارید و بسادگی هر چه تمام تر هر آنچه که به ذهنتان می رسد را یادداشت کنید.
تمام افکارتان بروی کاغذ منتقل می شود، حتی شده بنویسید “من نمی دانم چه چیزی بنویسم”.
وقتیکه از نشریه روزانه با سیستم جریان آگاهی استفاده می کنیم, خیلی ساده است که خود-سانسوری داشته باشیم و در مورد چیزی که نوشته ایم شروع به قضاوت کردن کنیم. برای اینکه این نوع از یادداشت های روزانه موثر باشد، سعی کنید هر گونه فکر اضافی در مورد چیزهایی که باید و یا نباید می نوشتید، کیفیت جمله بندی و گرامرتان، و اینکه چیزی را که نوشته اید چه احساسی در شما بوجود می آورد را متوقف کنید. این قبیل افکار اهمیتی ندارند; مهم ترین نکته این است که کانالی برای تخلیه افکارتان دارید،حالا هر چه که می خواهد باشد.


4. روگرفت حافظه
اگر مشغولیت ذهنی بروی موضوع بخصوصی ندارید، اما برای متمرکز ماندن بروی لیست کارهایی که باید انجام بدهید با خودتان کشمش دارید، طوفان ذهنی (brainstorming) و یا روگرفت حافظه می تواند روش موثری برای از بین بردن آشفتگی ذهنی تان باشد.
‘رو گرفت حافظه’ اصطلاحی است که توسط David Allen ابداع شده است، نویسنده کتاب Getting Things Done، که یکی از محبوب ترین سیستم های بهره وری در جهان است. وقتیکه از حافظه تان روگرفت تهیه می کنید، هر چیزی که فکرش را می کنید برای انجام دادن یا بخاطر آوردن کاری نیاز است، می نویسید، سپس این موارد را در قالب وظایف و یا پروژه های فردی سازمان دهی می کنید. هر چقدر اطلاعات بیشتری را در ذهنتان ذخیره کنید، افکارتان را آشفته تر احساس خواهید کرد. لیست کارهایی را که باید انجام بدهید از ذهنتان بروی کاغذ انتقال بدهید و فضای با ارزش ذهن تان را خالی کنید تا بتوانید بروی چیزهای دیگر تمرکز کنید.

5. مکان انجام فعالیت هایتان را تغییر بدهید
تغییر مکان انجام فعالیت ها ممکن است ساده تر از آن باشد که موثر بنظر برسد، اما اینکار واقعا جواب می دهد. وقتی کار مشابه ای را در یک مکان بارها و بارها انجام می دهیم (برای مثال، نوشتن گزارش در محل کار)، می توانیم در این عادت ذهنی که مربوط با آن مکان و یا فعالیت خاص است گیر بیافتیم. انتقال آن فعالیت به محیط جدید می تواند باعث بشود که با دید و تمرکز تازه ای به آن مواجه بشویم، و خستگی روانی که می تواند منجر به این شود که ذهنمان بروی چیزهای دیگر سرگردان شود را تسکین بدهیم .

گردآوری:بخش روانشناسی صبح بخیر
منبع:genie.ir

 


ویدیو مرتبط :
ایده ای ناب برای رهایی از آشفتگی سیم ها

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رهایی از پرونده های نیمه باز ذهنی


گاهی این پرونده ها آرزوها و خیال پردازی های ذهن هستند که هیچ گاه جرأت عمل و رسیدگی به آنها را نداشته ایم یا ارتباطی با حوادث گذشته دارند.





مجله موفقیت - شیرین کرمی: گاهی آنقدر افکار مختلف به مغزم هجوم می آورند که کلافه و عصبی می شوم و به محض اینکه می خواهم از دست یکی از آنها خلاص شوم، دیگری به سراغم می آید. هجوم این افکار، موجب شده است تا در کارهایم تمرکز کافی نداشته باشم؛ در واقع بسیاری از اشتباهاتی که در کارهایم مرتکب می شوم، به دلیل همین افکار هستند.

می گویند مشکل اصلی من پرونده های نیمه باز ذهنی ام هستنهد. من نمی دانم چطور باید پرونده این افکار مزاحم را در ذهنم ببندم.

در گفتگویی که با دکتر علی بابایی زاده داشتم، کمی بیشتر با پرونده های نیمه باز ذهنی و راه رهایی از آنها آشنا شدم. اگر شما هم مشکلی مشابه مشکل من دارید، توصیه می کنم این گفتگو را بخوانید:

رهایی از پرونده های نیمه باز ذهنی

پرونده های نیمه باز ذهنی کدامند؟


انگیزش، تمایلی درونی توأم با هیجانات مربوط به آن است که می تواند در سطح فکر، هیجان و رفتار با ایجاد تمایل یا گریز، فرد را به سمتی سوق دهد یا از آن دور کند. انگیزش های فرد اگر رسیدنی باشند، در فرد هدفی ایجاد می کنند. رسیدن به اهداف مسلما کامیابی می آورد و کامیابی هم میل به پیشبرد را تامین می کند اما ناکامی خشم می آورد و همین انرژی حاصل ا زاحساس خشم در حالت طبیعی فرد را به سمت قاطعیت بیشتر برای آنچه که همیشه دلش می خواست، سوق می دهد.

افراد ناکامی که با این ناکامی، همچون پدیده ای ایستا و غیرقابل تغییر یا با حداقل پذیرش رفتار می کنند، همان افرادی هستند که ناکامی ها را به صورت پرونده هایی نیمه باز در ذهن شان نگه می دارند.

این پرنده ها می توانند صرفا انگیزشی و بدون اقدام نسبت به حال و آینده بوده یا پرونده هایی انگیزشی همراه با اقدامی شکست خورده باشند.

گاهی این پرونده ها آرزوها و خیال پردازی های ذهن هستند که هیچ گاه جرأت عمل و رسیدگی به آنها را نداشته ایم یا ارتباطی با حوادث گذشته دارند. در واقع پرونده های نیمه باز درگیری های ذهنی در مقابل پذیرش ناکامی هستند که در سطح عمل به اهداف، انگیزش ها و خیالپردازی ها معنا پیدا می کنند.

رهایی از پرونده های نیمه باز ذهنی

این وضعیت چه مشکلاتی را در زندگی ایجاد می کند؟


جالب است بدانید ناکامی پذیرفته شده، موفقیت می آورد؛ چون فرد برای رسیدن و کامیاب شدن به گونه ای دیگر تلاش می کند یا در طرف دیگر موضوع متوجه می شود که با توجه به استعدادها و توانایی هایش نمی تواند در موضوعی خاص برنده و کامیاب شود.

این نوع پذیرش و شکست و ناکامی، خود مقدمه کامیابی بزرگتری است؛ زیرا باعث می شود فرد انرژی روانی اش را در جایی سرمایه گذاری کند که به بهبود و حرکت و کحامیابی نزدیکتر شود؛ پس ماندن در وضعیت های ناتمام و داشتن پرونده های باز (unfinished situations) آنگونه که «ترز» در گشتالت درمانی مطرح می کند، باعث می شود فرد در مورد آنها دچار دلمشغولی شود و حالتی ناسالم را به سمت عصبانی شدن طی کند؛ تا جایی که وقت و انرژی خود را در جایی که می تواند موفق شود، هدر می دهد و حرکت مفیدی انجام نمی دهد.

پرونده های باز، گاهی مربوط به ارتباطات فرد هستند که در این صورت ارتباطی ناکام، عشقی بی فرجام یا مرگی زودهنگام فرد را در آن فضای ناکام نگه می دارد. اگر فرد برای کامیابی انگیزشی داشته باشد، دیگر آن موضوع، پرونده باز محسوب نمی شود ولی افرادی که دارای پرونده باز هستند بدون انجام هیچ اقدام مفیدی که دچار نشخوار فکری، بیش گذاری انرژی روانی و هیجانات نامطلوب نسبت به آن هستند، درجا می زنند و اینگونه زندگی خود را تلف می کنند؛ بنابراین اتلاف وقت و انرژی ناکامی های پیاپی می تواند از علائم پرونده های باز در درون ذهن فرد باشد؛ به طوری که این اتلاف انرژی توان هدف گذاری مطلوب را از فرد می گیرد و او را در اتاق بسته ای به نام ناکامی با دیوارهای پرونده باز نگه می دارد.

چرا افراد برای فرار از پرونده های نیمه بازشان به چیزهایی مثل مواد مخدر پناه می برند؟


پرونده های نیمه باز به محض اینکه در ذهن فرد یادآوری شوند، در او احساس ناخوشایندی ایجاد می کنند. این فرد ممکن است این احساس بد را به خود و آنچه که هست یا به عملکردش نسبت دهد یا احساس نارضایتی و تفکر ناکارآمد را بیرونی کرده و نسبت به دیگران احساس ناخوشایندش را فرافکنی کند و ناامید و منزجر باقی بماند.

رهایی از پرونده های نیمه باز ذهنی

احساس ناخوب نسبت به خوددر طول زمان، استرس می آفریند و به تدریج به اضطرابی فرساینده غالبا در سطح ناخودآگاه ذهن تبدیل می شود. در این مرحله است که فرد امکان دارد رفتارهای وسواس گونه ای را انجام دهد و مکانیزم های دفاعی او فعال شود تا با اضطراب های درونی اش مواجه نشود.

اعتیاد به کار، اعتیاد به خوردن، اعتیاد به خرید کردن، اعتیاد به فکر کردن و اعتیاد به مواد مخدر انواع مختلف راه های دفاعی هستند تا بلکه بتوانند فرد را از برخورد با اضطراب های درونی و غالبا ناخودآگاهش دور کنند.

چگونه ذهن مرتبی داشته باشیم و اطلاعات را دسته بندی کنیم؟


تشخیص اینکه کدام یک از پرونده ها در این مرحله زندگی که هستیم قابل پیگیری و هدف گذاری اند و کدام یک از پرونده ها نیاز به پذیرش و بسته شدن دارند، اولین گام است. گام بعدی ایجاد اهدافی بلندمدت و کوتاه مدت برای رسیدن به آنچه می خواستیم، است.

چه زمانی پرونده های ذهن مان را مختومه اعلام کنیم؟!


بسیاری از ما در برهه هایی از زندگی احساس ضعف کرده ایم. گاهی حتی بدون دلیل خودمان را محکوم هم کرده ایم. خیلی از مواقع با همین درگیری های ذهنی بزرگ شده ایم، به جامعه ورود پیدا کرده ایم و موانع بسیاری را تجربه کرده ایم.

رهایی از پرونده های نیمه باز ذهنی

بسیاری از دغدغه های ما با ورود به بخش ناخودآگاه ذهن، درونمان را آزرده می کند؛ چنان که هنوز هم پس از سالیان سال حضورشان را احساس می کنیم. پرونده های نیمه باز ذهنی، از آن دست درگیری های ذهنی هستند که باید حل شوند که اگر حل نشوند، در آینده صدمات جبران ناپذیری را به ما تحمیل خواهند کرد. اتاقی را در یک شرکت تصور کنید که کلی پرونده نیمه تمام در آن وجود دارد که هر روز هم به این تعداد اضافه می شود و کارمندان هم ترتیب اثری به پرونده ها نمی دهند، چقدر ناخوشایند است؟ حال فرض کنید ذهن شما هم پر از این پرونده های نیمه تمام ذهنی است. راه حل چیست و چه کار باید کرد؟

در این مقاله اصلی ترین سوال ما این بود که «گام اول برای رهایی از این پرونده های نیمه باز چیست؟» پاسخش ساده است، گام اول برای رفع این پرونده ها، پذیرش وجود آنهاست. در گام بعدی به جای مقابله ناآگاهانه، باید با ایجاد اهدافی بلندمدت و کوتاه مدت برای رسیدن به آنچه می خواستیم، تلاش کنیم...