سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

«نه گفتن» هنری که باید آموخت



قدرت نه گفتن

پاسخ منفی به یک خواسته غیر منطقی  که قادر به انجام آن نیستیم، به معنای خودخواهی ما نیست.

 

گوشی تلفن شما به صدا در می‌­آید. دوستی سلام می‌­کند و پس از خوش و بشی مختصر از شما درخواستی دارد، درخواستی که با شرایط زمانی، کاری، خانوادگی یا اقتصادی شما به هیچ وجه هم‌خوانی ندارد. در معذوریت قرار می‌گیرید و تحت رو­در­بایستی‌های رایج فرهنگ­مان نمی‌­توانید تقاضای او را رد کنید. به او قولی می‌دهید که یا توانایی انجام آن را ندارید یا در صورت انجام آن دچار مشکلات متعددی خواهید شد.‌چند ساعت بعد مجدداً دوست­تان زنگ می‌زند و پیگیر تقاضایش است. حالا دیگر وی به شکلی از شما طلبکار است؛ چون شما به وی قول داده‌اید! این شروع یک تنش در زندگی شما است. شما یا قولی را که داده‌اید انجام نمی‌دهید که موجب برهم خوردن رابطه شما با دوست­تان و ایجاد تنش در روابط انسانی شما می‌شود یا آن را انجام می‌دهید که باعث تشنج و درگیری در زندگی شخصی یا خانوادگی یا ایجاد مشکلات شغلی، اجتماعی یا اقتصادی برای شما می‌شود.

پروفسور گرجی-استاد دانشگاه مونستر آلمان و مرکز تحقیقات علوم اعصاب نوشت: همه ما از این تجارب در زندگی مان بسیار‌داشته‌ایم. ولی آیا تا به حال به کلمه طلایی که از ورود شما به این جنگ روانی می‌تواند جلوگیری کند، فکر کرده‌اید: نه!


به طور حتم خیلی آسان تر است که به هر خواسته ای جواب مثبت دهیم؛ اما به چه قیمتی؟ در بسیاری از موارد گفتن یک نه در ابتدای کار تضمین سلامت روانی شماست و از غوطه ور شدن در ورطه تنش‌ها جلوگیری می‌­کند. بایستی یاد بگیریم که پاسخ منفی به یک خواسته غیر منطقی یا تقاضایی که قادر به انجام آن نیستیم، به معنای خودخواهی یا بی معرفتی ما نیست.

اینکه شما تنها در شرایط مناسب حاضر به کمک به دیگران هستید به این معنا نخواهد بود که بایستی به هر خواسته‌ای آری بگویید. بسیاری از ما در صورتی که پاسخ منفی به درخواست دوست یا یکی از اقواممان بدهیم، به نحوی دچار عذاب وجدان یا شرمساری می‌شویم. تمرین کردن برای پاسخ منفی در مقابل خواسته‌های غیر‌منطقی می‌تواند به شما این اعتماد به نفس را بدهد تا بدون آن که احساس بدی در شما ایجاد شود از شر تنش‌های ناخواسته و بی‌مورد در زندگی تان رهایی یابید. گاهی به کار بردن جملاتی نظیر «شرمنده ام، قادر به انجام این کار نیستم» پرونده درخواست نا­به­ جای اطرافیان را به طور کامل می‌بندد. سعی نکنید تا با بهانه تراشی‌های غیر واقعی برای مدت کوتاهی از این درخواست­ها رهایی یابید، چرا که در خواست کننده راهی برای تحمیل خواسته اش به شما پیدا خواهد کرد.

اگر کسی از شما تقاضای قرض گرفتن پول یا انجام کار غیر متعارف یا غیرقانونی کرد، سعی نکنید با جملاتی نظیر «الان پول ندارم … شاید تا چند هفته دیگر» یا «فعلاً در مسافرت هستم، بگذار برگردم» به طور موقت از وی فرار کنید. او دوباره شما را پیدا می‌کند و مجدداً شما را تحت فشار و تنش قرار می‌دهد. «نه» ای را که بعد از چند روز یا چند هفته تنش مجبور به گفتن آن هستید، همان اول بگویید و روح و جان خود را خلاص کنید.

اهمیت نه گفتن

در گفتن کلمه «نه» بایستی صریح و صادق بود و آن را با رعایت ادب به دیگران اظهار داشت.

 

این مشکل در بسیاری از موارد به تربیت دوران کودکی بر می‌گردد. بسیاری از ما در دوران کودکی هنگامی‌که به درخواست نامعقول یکی از بزرگترها پاسخ «نه» می‌دادیم، از طرف والدین و اقوام متهم به بی ادبی و گستاخی می‌شدیم و گاهی با تنبیه‌هایی نیز روبرو می‌شدیم. این همان جایی است که کلمه «نه» با احساس ترس، گناه و بی کفایتی در وجود ما گره خورده است. این احساس ناخوشایند گاهی چنان وجود ما را در بزرگسالی به تصرف خود در می‌آورد که فارغ از وظایف اصلی زندگی و خدماتی که بایستی به خود یا خانواده بدهیم، تبدیل به پادویی برای دیگران می‌شویم. رد درخواست‌هایی که توانایی انجام آن را نداریم یا مایل به انجام آن نیستیم، در را به روی فرصت‌های جدید در زندگی ما باز می‌کند، زمان کافی برای لذت بردن از زندگی شخصی را فراهم می­کند و توانایی ما را در تمرکز بر وظایف اصلی زندگی افزایش می‌دهد.

 

تحقیقات بالینی نشان داده اند که دلایل اصلی ناتوانی در «نه گفتن» به عواملی همچون احساس نیاز در یاری رسانی به دیگران، ترس از بی‌احترامی، سازگاری، ترس از درگیری، ترس از خراب شدن پل‌های پشت سر، نگران از دست رفتن فرصت و … مرتبط است.

برای تمرین «نه گفتن»، می‌توانید فهرستی از کارهای مهمی‌که باید به آن بپردازید و جزو اولویت‌های زندگی تان است، تهیه کنید. اول تمام توانایی تان را بر روی این کارها متمرکز کنید و اگر در پایان فرصتی داشتید، می­توانید صرف کمک به دیگران نمایید. کاغذی بردارید و از تمام موقعیت‌هایی که به خاطر یک «بله» گفتن بی مورد به تنش و اضطراب مبتلا شدید، فهرستی تهیه کنید. سپس سعی کنید خود را در موقعیت قبلی قرار دهید و پاسخ منفی متناسب با آن را بیابید. فراموش نکنید پاسخ تان بایستی صریح و قاطع باشد. این به شما کمک می‌کند تا در شرایط مشابه در آینده همیشه پاسخی مناسب در چنته داشته باشید. سعی کنید به ضربه‌ای که تنش و اضطراب یک پاسخ مثبت به یک خواسته غیرمنطقی بر روح و روان و بدن شما و همچنین به خانواده و اطرافیان شما وارد می‌کند بیندیشید. این برای از بین بردن احساس گناه یا شرم بعد از «نه گفتن» بسیار کمک کننده خواهد بود.

سعی کنید در تربیت کودکان به نکته‌های ذکر شده توجه کنید. به آنها یاد دهید که در چه مواردی بایستی با شجاعت و بدون ترس از تنبیه یا تحقیر حتی به نزدیک ترین افراد «نه» بگویند. منطقی بودن دلیل رد درخواست دیگران می‌تواند شرطی قابل قبول برای رفتار وی باشد. تحقیقات نشان داده است که قدرت «نه گفتن» از کودکان در مقابل بسیاری از صدمات از جمله سوءاستفاده جنسی محافظت می کند.

در گفتن کلمه «نه» بایستی صریح و صادق بود و آن را با رعایت ادب به دیگران اظهار داشت. در این صورت احتمال اینکه در خواست کننده از پاسخ شما رنجیده شود به حداقل خواهد رسید. برای شما که یاد نگرفته اید «نه» بگویید، در ابتدا گفتن آن خیلی سخت خواهد بود. ولی نگران نباشید، تمرین کنید. با اولین «نه گفتن» چنان احساس قدرتی وجود شما را فرا می‌گیرد که لذت آن به شما توانایی رد درخواست‌های غیر منطقی یا ناممکن بعدی را خواهد داد. مطمئن باشید آدم‌هایی که قدرت گفتن این کلمه طلایی را دارند، زندگی آرام تر و بی دردسرتری را تجربه می‌کنند و کمتر در دام تنش و اضطراب گرفتار می‌شوند.


منبع:سلامت نیوز

 


ویدیو مرتبط :
کربلایی سید حسن هاشمی-آقایی گفتن عبد وگدایی گفتن

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چگونه می‌توان فكر كردن را به كودكان آموخت



 

 

فکر کردن کودکان

 

معمولا معلمان معترض هستند كه یاد دادن یكسری اطلاعات خشك و بی روح به بچه ها و یادآوری آن در امتحانات بسیار سهل الوصول تر است از اینكه به آنها یاد دهیم كه چگونه فكر كنند. آیا می توان اندیشیدن را به كودكان آموخت؟ تحقیقات می گویند: «بله»

 

بخشی از تفكر، از تجربه نشات می گیرد؛ بنابراین برای اینكه بچه های یادبگیرند چطور فكر كنند (كه شامل چگونگی ارزیابی آنها از موقعیت، چگونگی توجه آنها بر مهمترین جنبه ها، نحوه تصمیم گیری برای انجام كار، و چگونگی ادامه كار می شود) نیاز به تجربه دارند.

 


اما چگونه می شود بستر مناسب برای تجربه كودكان را فراهم آورد؟

 

مهارتهای فكر كردن درباره فعالیت های روزانه در مدرسه یا خانه را باید به كودكان و نوجوانان آموخت. این كار می تواند بسیار ساده آغاز شود. از خردسال ها سوالات با انتهای باز بپرسید كه با آیا، چرا و چطور شروع می شوند؛ و درحالی كه سوالات را برایشان می خوانید آنها را تشویق كنید مهارتهای كلامی خود را بهبود بخشند، این سوالات پرسشی می تواند كمك كند تا كودكان چگونه فكر كردن را یاد بگیرند. همین روش به كودكان سنین بالاتر هم می تواند كمك كند.

 

از كودكان بخواهید اطلاعات را با هم «جفت و جور» كرده و داده های جدید را با آنچه از قبل می دانستند، مقایسه كنند. این كار به آنها كمك می كند یاد بگیرند، ارتباط بین لغات یا مفاهیم را بشناسند و دریابند دو موضوع در چه نكاتی و مواردی با هم اشتراك و درچه مواردی با هم تفاوت دارند. دانش آموزان می توانند از طبقه بندی كردن اشیا استفاده كنند كه به آنها در یادآوری بهتر مطلب و اندوخته های ذهنی شان كمك كند.

 

عملكرد «تفكر انتقادی» را كه توانایی ارزیابی كردن اطلاعات است را به بچه ها بیاموزید. به آنها بیاموزید تا درباره هر چیزی كه می شنوند یا میخواهند كه به دست بیاورند چهار پرسش بپرسند.


الف)
آیا آن چیز جالب و درخور شایسته است؟


ب) دانست اطلاعاتی راجع به ان چیز می تواند جزو اطلاعاتی قرار گیرد كه اطلاعات عمومی به شمار می آید مثلا اكسیژن تركیب شده است از O2 H؟

 

ج) اگر جزو اطلاعات عمومی قرار نمی گیرد، دلیل خاص بودن آن چیست و چرا كودك میل دارد راجع به آن نكاتی را بداند. اگر دلیلی دارد، آیا دلیل معتبر هست یا خیر؟ اگر نیست، بچه ها باید یادبگیرند كه تلاشی برای درك و دانستن اطلاعاتی كه به دردشان نمی خورد یا آن را دوست ندارند، نكنند.

 

 

 

به بچه ها نشان دهید چطور به یك مسأله نزدیك شوند:

 

الف : كودكان نیاز دارند تشخیص دهند چه چیزهایی را می دانند، چه چیزهایی را نمی دانند و باید چه كاری انجام دهند، سپس آنها می توانند

 

ب: نقشه یی را برای حل مساله طراحی كنند.

 

پ: نقشه یی را ارزیابی كنند و تصمیم بگیرند كه آیا موثر هست یا خیر؟

 

فکر کردن کودکان

 

 

از «راهنمای تصورات دهنی» و تصویر یك حادثه یا تجربه استفاده كنید. تخیلات حسی به ما كمك می كنند كه اطلاعات را درحافظه بلندمدت ذخیره كنیم. هر چه از ظرفیت بیشتر حواسمان استفاده كنیم، بهتر است. به این ترتیب ممكن است از بچه ها خواسته شود در حین خواندن داستان هایی درباره صحرا، آن را «ببینند» ، شن های آنجا را لمس كنند، به صدای بادگوش دهند و گرما و تشنگی را احساس كنند. این رویكرد از جزییات و حواشی استفاده می كند.

 

به بچه ها یاد دهید فراتر از آنچه یادگرفته اند، فكر كنند. ممكن است از بچه ها خواسته شود در حین مطالعه انقلاب آمریكا بگویند سربازان در دوره «فورگ» چه احساسی داشتند؟ چه لباسی پوشیده بودند؟ تصور كنید شما در آن موقعیت قرار گرفته اید، نامه یی به خانواده خود بنویسید.

 

خلاقیت را برانگیزید. از بچه ها بخواهید اطلاعات تازه یی را خلق كنند یا بسازند. مثلا یك وسیله خنگی برای یكی از كارهای سخت خانگی درست كنند.

 

طرح های خلاق پیشنهاد كنید. مصل نوشتن یك شعر یا طراحی یك تصویر. بچه ها را تشویق كنید. نسخه دست اول تهیه كنند تا بعد آن را چاپ كنند.

 

به كودكان ابزار اساسی كار را بدهید و به آنها یاد دهید چطور و چه وقت آنها را به كار ببرند، مثل خواندن نقشه، انجام محاسبات و كاربرد ذره بین.

 

بچه ها را تشویق كنید اهداف را مرتب كنند و یك چارچوب زمانی برای آنها مشخص كنند و سپس آنها را یادداشت كنند. به این ترتیب می توانند پیشرفت خود را ببینند.

 

كودكان را یاری دهید تا بیاموزند چطور مهمترین نكات آنچه را كه می خوانند می بینند یا می شنوند، پیدا كنند.

 

كودكان را به نوشتن ترغیب كنید. زیرا وقتی افكار را بخواهیم بر روی كاغذ بیاوریم ناچار باید آنها را مرتب كنیم. طرح هایی كه بچه ها می توانند از آن لذت برده و چیزهایی از آن بیاموزند؛ از جمله نگهداری یك مجله، ارایه یك بحث به یكی از والدین (برای افزایش پول تو جیبی یا خرید یك چیز خاص یا یك حق) یا نوشتن نام به یك شخص مشهور